
مهدی حبیبی
چکیده
میرزا مهدی امین (اسمالله الحامی) که از ازلیان سرشناس و از دوستان ادوارد براون بود، در پایان کتاب ردیه خود بر بهائیان، دلیل المتحیرین، برخی کاستیهای مقدمه نقطةالکاف را که وارد میدانست، آورده است. این متن نمودی گذرا از استدلالهای ازلیان بر پایه آثار باب در بطلان دعوت بهائی است و در آن دلایلی آمده است که نشان میدهد بهاءالله نمیتواند شخصی باشد که باب به آمدن او وعده داده بود.
کلیدواژه: میرزا مهدی امین، ادوارد براون، نقطةالکاف، دلیل المتحیرین، صبح ازل و بهاءالله.
مقدمه
میرزا مهدی امین یکی از ازلیان سرشناس بود که آثار زیادی از باب و صبح ازل را رونویسی کرد. آنچه یکی از محققان درباره او آورده، چنین است:
حاج میرزا مهدی اصفهانی ــ که از سوی صبح ازل دو لقب «اسمالله الأمین» و «اسمالله الحامی» داشت ــ یکی از ازلیان برجسته بود که در نگاه ایشان به لقب یافتن از جانب خداوند مفتخر شده بود. پدرش، میرزا محمّدحسین منجمباشی، باب را دیده و در همان زمانها بابی شده بود. او پس از کشته شدن شیخ احمد روحی (۱۳۱۴ ق.) با همسر او ازدواج کرد و با صبح ازل نسبت دامادی یافت. سعیدخان کردستانی (بابیپژوه مطلع) ــ که با او از نزدیک دوستی داشت ــ «مردی نطاق و باسواد و باخبر»ش گفته و درباره کتاب ردیهاش بر بهائیان، دلیل المتحیرین، نوشته: «شاید اولکتاب با ادله دندانشکن باشد [و] قابل بهدقت خواندن است [و] بهتر از این کتاب در رد بهائیه از طرف بابیه من ندیدم.» نسخه سعیدخان از این کتاب ــ که تصحیحهای نویسندهاش را نیز در حاشیه دارد ــ اکنون در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری میشود. وی درباره آن نوشته: «این یادگار نفیس را من از او دارم.»
حاج میرزا مهدی امین برای مدتی هرسال یکبار به قبرس میرفت و ضمن دیدار با صبح ازل، نامههای ازلیان را به او میرساند و پاسخهای صبح ازل را به ایران میآورد. ازلیان او را «یکی از نسخهبرداران پرکار» آثار بابی که «در این راه جهد بلیغ داشت» یاد کردهاند. نسخههای مختلفی از آثار باب، صبح ازل و دیگر بزرگان بابی چون میرزا آقاخان کرمانی به خط او در دست است. بهعنوان نمونه، نسخهای از کتاب تذکرة الغافلین (اثر ملا محمّدجعفر نراقی) ــ که یکی از ردیههای معروف ازلیان بر بهاءالله است و به خط اوست ــ اکنون در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری میشود. زمانی که ازلیان به طبع کتاب بیان فارسی پرداختند، یکی از نسخههای مورد توجه ایشان به خط او بود.
این فعال بابی با ادوارد براون رابطه داشت و نامههایی از او در مجموعه اسناد براون در کتابخانه دانشگاه کیمبریج موجود است. او در یکی از آن نامهها ــ که بهسال ۱۳۰۷ ق. نگاشته ــ از مسافرت سال گذشته خود به «ارض قبریس و به جزیره فاماغوسیه» و ملاقات با «حضرت مقصود» (صبح ازل) سخن گفته و نوشته که یکی از نامههای براون به صبح ازل را آنجا دیده است. در نامهای دیگر نیز از «نیکوتر نقطه از نقاط ارض اعنی جزیره فاماغوسیه» و «زیارت لوح منیع آن جناب» سخن گفته و آن را با امضای «الأقل الجانی، مهدی الإصفهانی الذی یعدّل اسمه اسمالله الحامی» به پایان برده است.
حاج میرزا مهدی امین در تکاپوهای سیاسی ازلیان نیز دخالت داشت. بهعنوان نمونه، پس از درگذشت مرجع تقلید بزرگ آن روزگار شیعیان، میرزا محمّدحسن شیرازی (۱۳۱۲ ق.)، ازلیان شبنامههایی را در تهران پخش کردند و در آنها با شدت تمام به میرزا حسن آشتیانی و شیخ فضلالله نوری تاختند. رونوشت نسخهای از آن شبنامهها در دست است که به خط اوست. همچنین، در نگاه این پژوهش، عبارتهای توضیحی عکس معروفی که از میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی و میرزا حسنخان خبیرالملک در کتابهای تاریخی به چاپ رسیده… از اوست. آن سه تن که از همکاران سیّدجمالالدین افغانی در جنبش اتحاد اسلام بودند و بهسبب دست داشتن در قتل ناصرالدینشاه قاجار کشته شدند، در این عکس، از سوی آن کاتب بابی، «شهدای راه حریت و عدالت و اتحاد اسلامی» خوانده شدهاند. وی سرانجام بهسال ۱۳۰۹ ش. (حدود ۱۳۴۹ ق.) درگذشت.[۱]
میرزا مهدی امین در پایان کتاب دلیل المتحیرین، گفتاری کوتاه درباره آنچه کاستیهای مقدمه کتاب نقطةالکاف میدانست، آورده است. این متن، گرچه کوتاه است، اما نمودی مهم از استدلالهای ازلیان بر پایه آثار باب برای نشان دادن بطلان دعوت بهاءالله است.[۲] نسخه موردتوجه این پژوهش، آنی است که به خط کاتب معروف بابی، میرزا مصطفی کاتب بوده و با شماره ۲۵۸ در مجموعه اسناد ویلیام میلر در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری میشود.
صفحههای نخستین نامه ادوارد براون به میرزا مهدی امین
(مجموعه اسناد قمرتاج دولتآبادی)
نامهای از میرزا مهدی امین به ادوارد براون
همراه با امضای او: «الأقل الجانی، مهدی الإصفهانی الذی یعدل اسمه اسمالله الحامی»
(کتابخانه دانشگاه کیمبریج، مجموعه اسناد ادوارد براون، ابتدای نسخه خطی هشت بهشت، ش F.53.2)
توضیح نقدهای میرزا مهدی امین
ازآنجاکه فهم بعضی از استدلالها و نقدهای میرزا مهدی امین نیازمند دقت و توجه بیشتر از معمول است و قدری با زبان مرسوم امروز متفاوت است و همچنین، نیازمند دانستن بحثهای دیگری است که در اینجا نیامده است، ابتدا فهرستی از نقدهای وی را در اینجا آورده و توضیح میدهیم و سپس اصل متن را میآوریم.
۱- اولین نقدی که میرزا مهدی امین وارد کرده است این است که در مقدمۀ نقطةالکاف آمده که باب بر پیروان خود واجب کرده است که «هرکس در هرجا ادعای» مقام من یظهره اللهی کرد آن را قبول کنند. میرزا مهدی امین این سخن را قبول ندارد و چندین دلیل میآورد:
۱-۱- من یظهره الله بهصورت فطری و غیراکتسابی و بدون سرقت از افراد پیشین، آیات از او نازل میشود، درصورتیکه بهاءالله درس خوانده بوده و امی نبوده است.
۱-۲-ظاهراً ادوارد براون از عبارت «کلمهای معترض نشوید او را»[۳] نتیجه گرفته است که به او باید ایمان بیاورند، درصورتیکه به معنی این است که برای احترام به اسم من یظهره الله که او بر روی خودش گذاشته، به او اعتنا نکنند تا بیاحترامی به آن نام نشود و او را به خدا واگذار کنند.
۱-۳- بهاءالله از باب احکام و آیات را یاد گرفته و سرقت کرده است. یکی از واضح ترین نمونهها، در احکام ارث است. توضیح آنکه در انتهای احکامی که بهاءالله در اقدس برای ارث ذکر کرده است، نوشته است «كذلك حكم مبشری الذی یذكرنی فی اللیالی و الأسحار.[۴]» این عبارت نشان میدهد که بهاءالله حکم ارث را از باب، که او را مبشر خود معرفی میکرد، گرفته است.با مراجعه به کتاب بیان فارسی (باب ۳ از واحد۱۰) نیز و مقایسۀ حکم ارث در آن با حکم ارث در کتاب اقدس مشاهده میکنیم که این دو حکم دقیقاً مشابه یکدیگر هستند.
۲- نقد دومی که میرزا مهدی امین وارد دانسته این است که ادعای استقامت در امر نیز توسط بهاءالله نادرست است، درصورتیکه بالعکس او، باب واقعاً استقامت در امر داشته است تا آنجا که او و یارانش را شهید کردند. در اینجا ذکر چند نکته لازم است:
۲-۱-نقدی که در اینجا به بهاءالله وارد کرده است که استقامت نداشته است صحیح است. میرزا مهدی امین در ادامه به این موضوع اشاره کرده است دلیل این که بهاءالله در سیاهچال تهران به زندان افتاد و بعد هم تبعید شد این بود که او در واقعۀ ترور پادشاه ایران، یعنی ناصرالدینشاه، شرکت داشت و مدارک روشن و واضحی از دست داشتن او در این کار وجود داشت. طبیعی است که در هر کشوری که به بالاترین مقام آن کشور سوءقصد شود، با افرادی که در آن کار دست داشته باشند بهشدت برخورد خواهد شد.
۲-۲- نکتۀ بعد دربارۀ زندانی شدن بهاءالله آن است که او بهوسیلۀ نسبت خانوادگی که با صدراعظم نوری داشت، با رشوهای کلان و همچنین پشتیبانیهایی که سفیر روسیه از او انجام داد، کشته نشد و فقط بهصورت تحتالحفظ به بغداد تبعید شد، درصورتیکه بقیه کسانی که در ترور نافرجام ناصرالدینشاه شرکت داشتند، کشته شدند. در بغداد نیز بهصورت علنی ادعای مقامی نمیکرد و فقط به مریدان نزدیک خود چنان سخنانی میگفت. او زمانی ادعاهای خود را بیان میکرد که خطری متوجه او نباشد، برای مثال در ادرنه که کلاً کاری به دین و آیین ندارند ادعاهای خود را آشکارتر کرد.
۲-۳- نکتۀ جالب دیگری که در اینجا به آن اشاره شده است شرارتها و فسادها و خونریزیهایی است که مریدان او انجام میدادند و به همین دلیل آنها را از بغداد نیز به ادرنه تبعید کردند و بااینحال به دلیل ادامۀ کارهای ناشایست آنان و اختلافاتی که میان او و برادرش میرزا یحیی صبح ازل وجود داشت، آنها را به دو گروه تقسیم کردند و میرزا یحیی را به فاماگوستا و میرزا حسینعلی را به عکا تبعید کردند.
۲-۴- نکتۀ دیگر هم که میرزا مهدی امین اشاره کرده این است که افرادی که به او پیوستند به دلیل ناآگاهی و بیاطلاعی از موضوع و اصل و اساس آیین بیان و بابیت بوده است، وگرنه اگر اطلاع از بابیت داشتند به او نمیپیوستند و این دلیلی بر حقانیت او نمیشود.
۲-۵- دربارۀ استقامت خود باب نیز که میرزا مهدی امین به آن تصریح کرده، باید اشاره کرد که باب نیز هرگاه بر او سخت گرفته میشد از ادعاهای خود عقبنشینی و توبه میکرد. در تاریخ دو بار توبۀ باب نقل شده است. یکی زمانی که در ابتدای کار بود و به یکی از یارانش به نام صادق خراسانی گفت که در اذان نماز جمعه این جمله را اضافه کند که «اشهد أنّ علیّاً قبل نبیل باب بقیةالله». وقتی که تحقیق شد و معلوم شد که علی قبل نبیل منظور باب است و او چنین دستوری را داده است، او را احضار کرده و پس از گفتوگوی کوتاهی او از ادعاهای خویش بازگشت و توبه کرد و قرار شد که در مسجد وکیل شیراز بهصورت علنی ادعاهای خود را نفی کند و او نیز چنین کرد (تلخیص تاریخ نبیل، ص۱۳۲). بار دیگر نیز در زمان ولیعهدی ناصرالدین میرزا، در تبریز مجلسی از علما تشکیل شد و باب را نیز آوردند و پس از گفتوگویی که انجام شد، او نیز از ادعاهای خویش بازگشت و توبهنامهای نوشت که در کتاب «کشفالغطاء» نوشته میرزا ابوالفضل و مهدی گلپایگانی نقل شده است. این کتاب از معتبرترین کتب موردقبول بهائیان است و به سفارش عباسافندی در رد کتاب نقطةالکاف نوشته و منتشر شده است. برای اطلاع بیشتر از این مجلس و گزارشهای مختلف از آن مراجعه کنید به دنیس مک اوئن، باب در محکمه، ترجمه حمید فرناق، فصلنامه بهائیشناسی، شماره ۱۱ : پاییز ۹۸، ص۹۰-۱۳۳٫
۲-۶- در این بخش، میرزا مهدی امین برای اینکه نشان دهد باب در چه شرایطی استقامت داشته است، از ظهور باب در میان «شیعیان متعصب خونخوار» استفاده کرده و در ادامه نیز برای ایرانیان از وصف وحشی بهره برده است. طبیعی است که به دلیل برخوردهای مختلفی که میان حکومت و بابیان رخ داده بود، چنین اوصافی را نویسنده بهکار برده است وگرنه عمومیت دادن به این اوصاف بهوضوح ناصحیح است و بهصورت آماری و مشاهدات میدانی، اوصاف عکس آن دیده میشود.
۳- در ادامه میرزا مهدی امین شرایط ظهور من یظهره الله را تکمیل شریعت بیان ذکر میکند و به همین دلیل که هنوز تکمیل نشده است، بنابراین من یظهره الله نیز نمیتواند ظاهر شده باشد. تکمیل شریعت بیان نیز چنین شرایطی دارد:
۳-۱- کتب بیان هر ۲۰۲ سال باید تجدید شود و این نشان میدهد که چند بار باید ۲۰۲ سال بگذرد و تجدید شود تا زمان ظهور برسد.(کتاب بیان، باب اول واحد ۷)
۳-۲- سلاطین بیان باید ظاهر شوند و آنها خانههایی با ۹۵ و ۹۰ در بسازند تا یکی از آنها منزل من یظهره الله شود.(کتاب بیان، باب ۹ از واحد ۷)
۳-۳- بیت و مساجد ۱۸ گانهای باید ساخته شود و در آنها چراغهایی آویزان شود و بابیان در آن حاضر شوند.(کتاب بیان،باب ۲ از واحد ۵)
۳-۴- قاضی و شیخ الاسلام و امام جمعههای معتقد به بیان و بابیت باید پدید آیند.
۴- مشخصاتی نیز برای من یظهره الله بیان شده است که هیچکدام در بهاءالله دیده نمیشود:
۴-۱- باب نطفه را پاک کرده است تا من یظهره الله از نطفهای پاک بهوجود آید، درصورتیکه بهاءالله نه تنها قبل از زمان آیین بیان به دنیا آمده است، بلکه دو سال از خود باب بزرگتر است و در آیین اسلام به دنیا آمده است و لذا نمیتواند من یظهره الله باشد.(کتاب بیان، باب ۱۵ از واحد ۵)
۴-۲- باب برای زمانی که من یظهره الله در گهواره شیر میخورد، توصیفهایی کرده است. پس من یظهره الله باید بعداً به دنیا بیاید و نمیتواند این توصیفها برای کسی باشد که پیش از او متولد شده است.(کتاب بیان، باب ۴ از واحد ۶)
۴-۳- باب گفته است که خداوند بهخاطر بزرگداشت من یظهره الله به والدین فرمان داده است که به منتهای محبت با آنان رفتار کنند تا قلب آنان ناراحت نشود. این موضوع هم نشان میدهد که هنوز کودکی من یظهره الله طی نشده است و بهاءالله که دوران کودکی را سالها قبل طی کرده است نمیتواند من یظهره الله باشد. (کتاب بیان، باب ۶ از واحد ۱)
۵- تکمیل شریعت بیان نیز شرایط دیگری دارد:
۵-۱-خراب کردن قبرهایی که قبلاً روی زمین بنا شده و محل زیارتگاه است. (کتاب بیان، باب ۱۲ از واحد ۴)
۵-۲- هریک از بابیان وصیتنامه بنویسد و وراث آن را دستبهدست به من یظهره الله برسانند. (کتاب بیان، باب ۱۳ از واحد ۵)
۵-۳- باب عریضهای را برای من یظهره الله نوشته است که در مکتبخانۀ او به دست او برسانند و در آن جملهای دارد که دربارۀ زمان شیرخوارگی من یظهره الله است.
لوح «مکتبخانة من یظهره الله» به خط باب در کتاب قسمتی از الواح خط نقطة اولی و آقا سیّد حسین کاتب
۶- علاوه بر این موضوع، باب نصوصی را دربارۀ وصایت و مرآتیت میرزا یحیی صبح ازل در بیان ذکر کرده است:
۶-۱- در باب دوازدهم از واحد سوم کتاب بیان فارسی، باب نوشته که در هر ظهور، نخستین مرآت منعکس از شمس حقیقت مقامی را داشت که امیرالمؤمنین در اسلام داشت تا این ظهور.[۵] بنابراین، چون به نقل ازلیان و بهائیان، صبح ازل از سوی باب مرآت شناخته شد، پس مقام امیرالمؤمنین در این ظهور را داشته و وصی و جانشین باب است.
۶-۲- باب در کتاب دلائل سبعه، با رویکرد تأویلی که دارد، هریک از بخشهای پنجگانه حدیث کمیل (حدیث حقیقت) را توصیف یکی از سالهای اول تا پنجم ظهور خود دانسته[۶] و از نگاه مسلمانان تفسیر به رأی و مصادره به مطلوب کرده است. چون بخش پنجم این حدیث «نور أشرق من صبح الأزل فیلوح علی هیاکل التوحید آثاره» است و میرزا یحیی نوری (اسم الله الازل) نیز در سال پنجم ظهور باب مورد توجه او قرار گرفت، ازلیان آن عبارات دلائل سبعه را نشانه درستی جانشینی صبح ازل میگیرند و باید گفت که در محدوده تعالیم بابی درست میگویند. ادوارد براون به کلیت این داستان اشاره کرده اما نص باب در کتاب دلائل سبعه را نیاورده است. اعتراض میرزا مهدی امین به او در نیاوردن آن بخش از کتاب دلائل سبعه است که درصورت آورده شدن، استناد را محکمتر میکرد.
۷- در انتها میرزا مهدی امین میگوید که اینها مطالب عمدهای بود که ادوارد براون از نظر انداخته و در نقطةالکاف ذکر نکرده است و چند اشتباه روشن هم کرده است که در اینجا ذکر کرده است و امیدوار است که او اینها را در مقدمۀ نقطةالکاف منتشر کند و آن نقص را رفع کند.
نتیجهگیری
در این مقاله بخشی از انتهای کتاب دلیل المتحرین، نوشتۀ میرزا مهدی امین بررسی شد که در آن به کاستیهای مقدمۀ نقطةالکاف و مطالبی که ادوارد براون در آن آورده، پرداخته است. میرزا مهدی امین فردی بابی است و در این متن بهصورت گذرا برخی از استدلالهای ازلیان بر پایه آثار باب را در بطلان دعوت بهائی آورده است. او ابتدا ذکر کرده است که باب قائل نبوده است که هرکس ادعای من یظهره اللهی کرد باید به او ایمان آورد. سپس دلایلی بر عدم استقامت بهاءالله نشان داده است. در ادامه او به تکمیل شریعت بیان، شرایط ظهور من یظهره الله، مشخصات من یظهره الله، و وصایت باب به میرزا یحیی صبح ازل اشاره کرده و اینکه پیش از آمدن من یظهره الله نیاز است که این شرایط بهوجود آمده باشد.
صفحههای نخست و پایانی کتاب دلیل المتحیرین به خط میرزا مهدی امین
(مجموعه اسناد قمرتاج دولتآبادی)
نقد میرزا مهدی امین بر مقدمه نقطةالکاف
خاتمه، در بیان مطالبی که ادوارد برون انگلیسی در کتاب نقطةالکاف، در مقدمهای که از بیانات و تحقیقات خود اوست، ذکر نکرده، درصورتیکه آن عبارات عمده و صریحاً دال بر کذب دعوی مدعی من یظهری و نرسیدن موقع وقت ظهور موعود نقطه است و در بعضی مقامات هم مشتبه شده و بعضی مطالب مهمه دیگر.
اوّلاً، در اواخر صفحه عه کتاب مینویسد:
باب جای تأمل و مجال تردد برای احدی از اتباع خود باقی نگذارده و بر ایشان حتم نموده که هرکس در هرجا ادعای این مقام را نماید، بیچونوچرا بلاشرط شیء او را تصدیق نمایید.
خیلی جای حیرت است که مثل ایشان شخصی با نهایت دقت و مواظبتی که در تألیف چنین کتاب نفیسی نموده، اشتباه به این بیّنی چرا؟ درصورتیکه حضرت نقطه صریحاً میفرماید: «بدون تکسب و سرقت از روی فطرت آیات باید از مدعی چنین مقامی نازل شود» و حال آنکه تحصیل و تعلم و استراق جناب میرزا حسینعلی بر احدی پوشیده نیست و کلمه «و کلمهای معترض نشوید او را!» هم امر به ایمان به او تصور نموده و حال اینکه معنی این عبارت این است که به او اعتنا نکنید و او را اذیت نرسانید و نمیفرماید: بروید به او ایمان بیاورید [بلکه منظور این است که] واگذارید حکم او را به خدا، چرا اجلالاً لاسم من یظهره الله که بر روی خود گذارده که هتک احترام فقط به آن اسم مبارک نشده باشد. در تکسب و سرقت او هم که محل کلام نیست. در کلام اقدس، در باب مواریث و سایر عباراتش اگر کسی دقت نماید، استراق و مصنوعی بودن آن را بهخوبی ملتفت میشود بلکه واضحتر عرض مینمایم: خیلی زحمت کشیده که شبیه آیات بنویسد، از عهده برنیامده و نتوانسته و سیاق آیاتنویسی را همه بفضلالله نفهمیده چنانچه در متن این مختصر، بعضی از آنها ذکر شده، ملاحظه نمایند!
ثانیاً، استقامت در امر را ــ که مدعی است ــ آن هم غلط است و استقامت در امر را نقطه داشته که در بحبوحه مملکت ایران در میان شیعیان متعصب خونخوار ظهور فرموده، دعوی نمود و چنان در ادعای خود استقامت ورزید تا خود و اصحابش را شهید نمودند و ابداً در ادعای خود تزلزلی از ایشان به ظهور نرسید. الفضل ما شهد به الأعداء. در کتاب نقطةالکاف نظر نمایید و بالعکس، آقا میرزا حسینعلی، تبعیدش از ایران به جهت تیر زدن به ناصرالدینشاه و گرفتاری و محبوسشدنش و بهواسطه بستگی با صدراعظم نوری و توسط او و سایرین و تعارف و رشوه زیادی که داده شد، مستخلص گردید و تحتالحفظ به بغدادش تبعید نمودند، معلوم و در بغداد هم که علمای شیعه و ایرانیهای وحشی نزدیک بودند، دعوی خود را مستور داشته و حتیالمقدور از اظهارش خائف و در باطن مریدتراشی مینمود، همینکه قدری پرده را به یک سو نهاده و بعضی شرارت و خونریزیها، مردهاش [= مریدانش] به حکم او نمودند، از دولت عثمانی تبعیدش را خواستند و ایشان را به ادرنه بردند. چون آنجا را نسبت به ایران آزادتر دید، بهکلی باب ادعا را گشوده، حجاب را از میان برداشته، علناً دعوی منیظهری نموده و باز بنای شرارت و اذیت به حضرت ثمره را گذارد، از آنجا هم آنها را از همدیگر جدا و تبعید نمودند، چنانچه شمهای از آن وقایع در این رساله [ ــ که دلیل المتحیرین باشد ــ] ذکر شده. در مملکت عثمانی که مردمان آن نسبت به اهالی ایران متمدنترند و کاری با دین و آیین کسی ندارند، هرچه دلش خواست گفت! هرگاه معدودی یا فرضاً کرورها از بیخبری و بیاطلاعی از موضوع[۷] و محمول شریعت بیان فریفته تدلیسات و مزاحگویی مشارٌ إلیه شده باشند، مطلبی نیست و دلیل بر حقانیت ایشان نمیشود و آن را استقامت در امر نگویند. مثلی است عوامانه که: «لاف در غربت سزاوار است!» در ممالک آزاد، هرکس میتواند بالاتر از اینها ادعا نماید و مردمان بیخبر هم ــ که عبدالبطن و طالب سورند ــ دور و بر مرتع او کالأنعام چرا مینمایند.
و اما شرایط ظهورش تکمیل شریعت بیان است، چنانچه ذیلاً [از کتاب بیان فارسی] بهجهت فهرست نوشته میشود:
اوّلاً، تجدید کتب بیانیه است هر دویستودو سال یک مرتبه و کلمه «هر» دلالت دارد که باید چند مرتبه دویستودو سال بیاید و کتاب بیانیه تجدید شود تا موقع ظهور برسد.
ثانیاً، ظهور سلاطین و اولوالقدرة در شریعت بیان است و بنای بیوت نودوپنج دربی و نود دربی است لعل، تکثر به هم رساند، یکی از آنها منزل من یظهره الله شود؛
ثالثاً، ذکر بنای بیت و مساجد ثمانیةعشر که میفرماید: «گویا دیده میشود که بعد از اسم مستغاث، در آن مساجد لنترهای [فانوسها و چراغهای روشنایی] مرتفع آویخته که مثل کوکب سماء مشرق است که در آنجا حاضر شده مؤمنین به خدا و آیات او» الی آخر؛ رجوع به باب دویّم از واحد پنجم شود.
رابعاً، «زمانی بیاید که یکی گوید: منم قاضی و دیگری شیخ الاسلام و دیگری امام جمعه بیان هستم» که در این مختصر، در جلسات گذشته [که گزارش آنها در بخشهای قبلی این رساله آمده،] اغلب مطالب ذکر شده.
و اما شرایط وجودی حضرت من یظهره الله:
اوّلاً، در باب نطفه است که تمام نطفهها را طاهر فرموده که کسی در نطفه من یظهره الله، در حالتی که نمیشناسد نطفه آن وجود مقدس را که در کدام رحم منعقد شده، حکم غیرطهارت نکند و بر احدی پوشیده نیست که نطفه میرزا حسینعلی در شریعت محمّد ــ که حکم غیرطهارت بر نطفه میشده ــ منعقد گردیده؛ در این صورت، باید نطفه من یظهره الله در شریعت بیان بعدها به طهارت منعقد شود و میرزا حسینعلی بهاشتباه هم دعوی منیظهرهاللّهی نموده و من یظهره الله است نه کسی را که بعد از این ظاهر میفرماید او را خدا و ما منتظر هستیم که بعد از این خدا او را ظاهر میفرماید نه کسی را که قبل از این ظاهر فرموده.
ثانیاً، درخصوص تولد من یظهره الله است که نقطه میفرماید: «اگرچه قبل از ظهور، در بیت خود لایُعرَف باشد، بلکه قبل از حدود ظاهره در گهواره از برای شیر گریه کند که همان وقت مدد کل از او بوده و هست»، پس تولد من یظهره الله باید بعد از این در شریعت بیان بشود و تولد میرزا حسینعلی در شریعت فرقان شده.
ثالثاً، در باب نوزدهم از واحد چهارم، در موضع دخول نسوان در شب در مسجد، بعد از شرحی که ذکر فرموده تا آنجا که میفرماید:
و خداوند امر فرموده والدین را که در حق ذریه خود با منتهای حبی که ممکن است در حق ایشان ظاهر سازند و اون را حب خود خوانده، إعظاماً لمن یظهره الله و امر فرموده که کل ذریات را به ابوین و اخوین و اولوالقرابه خود بر شؤون ادبیه ـ که دأب آن زمان است ـ سلوک نموده که غباری بر قلوب ایشان ننشسته، لأجل والدین من یظهره الله و اولوالقرابه او، کل، از برای یک نفس است که خلق میشوند و رزق داده میشوند.
تا آخر باب ملاحظه شود.
اما در خصوص تکمیل شریعت بیان:
اوّلاً، در باب ارتفاع بقاع که از قبل در روی زمین بنا شده و محل زیارتگاه است؛ ثانیاً، هریک از بیانیین وصیتنامه نوشته، ورّاث یداً بید [= دستبهدست] به من یظهره الله برسانند؛ ثالثاً، عریضه است که حضرت نقطه به من یظهره الله مرقوم فرموده و در صدر آن به فارسی مرقوم فرموده که «در مکتبخانه من یظهره الله» به آن حضرت ایصال شود که من جمله، از آن عبارات آن این است که به خود آن حضرت خطاب فرموده و میفرماید:
لو تعزلن فی القیامة الکبری من فی البیان حین الذی تشرب اللبن من ثدی أمک بإشارة من یدیک کنت محموداً فی إشارتک و لو أنه لاریب فیه لتصبرن تسعةعشر سنة لتجزی من دان به فضلاً من عندک إنک کنت ذا فضل عظیماً. [ترجمه: اگر در قیامت کبری هرکه را که در بیان است با اشارهای با دستت عزل کنی هنگامیکه شیر از سینۀ مادرت مینوشی، در اشارۀ خود ستوده خواهی بود و اگر شکی در آن نیست که حتماً حتماً حتماً ۱۸ سال صبر میکنی، تا پاداش دهی هرکه را به آن عمل کند به دلیل فضلی از نزد تو. همانا تو دارای فضل بزرگی هستی.]
و اما نصوصی که در حق حضرت ثمره ازلیه بهجهت وصایت و مرآتیت ایشان که در بیان میفرمایند:
اوّلاً، اوّلمرآتی که تعکّس از شمس حقیقت برداشته، در کل عوالم، امیرالمؤمنین بوده، در هر ظهوری به اسمی إلی أن ینتهی إلی ذلک الظهور فإنه مرآت الظهور إلی آخر. باب دوازدهم از واحد سوم ملاحظه شود؛
ثانیاً، در صفحه لد [از مقدمه ناشر کتاب]، از قول صاحب نقطةالکاف، لقب «صبح ازل» را راجع به حدیث کمیل مینماید ولی تصریح نمیکند که حضرت نقطه، در دلائل سبعه، صریحاً در معنی فقره پنجم سؤال کمیل از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب سائل فرموده در معنی «نور أشرق من صبح الأزل فیلوح علی هیاکل التوحید آثاره» که: «نور مشرق از صبح ازل را خواهی دید، اگر تو خود هارب نگردی و مضطرب نشوی.»
اگرچه شمهای از نصوص و شرایط ظهور من یظهره الله و براهینی که دال بر تکمیل شریعت بیان و بیموقع بودن دعوی منیظهری میرزا حسینعلی و عجز ما علی الأرض و آیات نبودن کلمات او در متن این رساله بهقدر کفایت بیان شده، ولی محض اینکه دانسته شود که جناب مستر ادوارد [برون] چه مطالب عمدهای را از نظر انداخته و در مقدمه نقطةالکاف ذکر نکرده و در چند محل از عبارات بیان هم اشتباه بیّنی نموده، این چند فقره را فهرست نموده که بر قاری معلوم گردد و شاید وقتی هم خود معزی إلیه ملتفت و موفق شده، در مقدمه کتاب نقطةالکاف مندرج ساخته، رفع این نقص بیّن را بفرماید.
کتابنامه
امین، میرزا مهدی. دلیل المتحیرین. کتابخانه دانشگاه پرینستون، مجموعه اسناد ویلیام میلر، ش ۲۵۸٫
باب، سیّد علیمحمّد. بیان فارسی. بیجا.، چاپ ازلیان به خط نستعلیق، بیتا.
ـــــــــــ . دلائل سبعه. بیجا.، چاپ ازلیان، بیتا.
بهاءالله، میرزا حسینعلی؛ کتاب اقدس.
[دولتآبادی، قمرتاج؛ ابراهیمی، محمّدصادق.] قسمتی از الواح خط نقطة اولی و آقا سیّدحسین کاتب. کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، ش ۱۰۷۸۳٫کاشانی، میرزا جانی؛ نقطةالکاف؛ به کوشش ادوارد براون. لیدن، مطبعة بریل، ۱۳۲۸ ق.
نبوی رضوی، سیّدمقداد؛ اندیشهی اصلاح دین در ایران، مقدمهای تاریخی؛ تهران، انتشارات شیرازه کتاب، ۱۳۹۶٫
[۱]. سیّدمقداد نبوی رضوی، اندیشهی اصلاح دین در ایران، مقدمهای تاریخی، ج ۱، صص ۲۰۶ تا ۲۰۸٫
[۲]. نویسنده بر خود لازم میداند از آقای سیّدمقداد نبوی رضوی، که پیشنهاد تدوین این مقاله را دادند و اسناد لازم را در اختیار گذاشتند، تشکر کند.
[۳]. میرزا جانی کاشانی، نقطةالکاف، مقدمه ناشر، ص عه: «در مسئله من یظهره الله، چنانکه سابق مذکور شد، باب جای تأمل و مجال تردد برای احدی از اتباع خود نگذارده است و بر ایشان حتم نموده که هرکس در هرکجا ادعای این مقام را نماید، بیچونوچرا و بلاشرط شیء او را تصدیق نمایند.»
[۴]. میرزا حسینعلی بهاءالله، کتاب اقدس، بخش ۲۱٫
[۵]. سیّد علیمحمّد باب، بیان فارسی، باب دوازدهم از واحد سوم، ص ۹۱٫
[۶]. سیّد علیمحمّد باب، دلائل سبعه، ص ۵۸: «نظر نموده در اجوبه مرفوعین قبلین [= شیخ احمد احسائی و سیدکاظم رشتی]، یقین مینمایی بر اینکه ظهور موعود منتظر همان ظهور حقیقت مسؤولٌ عنه است که در حدیث کمیل دیدهای. سنه اوّل، “کشف سبحات الجلال من غیر إشارة” ببین. و در ثانی، “محو الموهوم و صحو المعلوم” و در ثالث، “هتک الستر لغلبة السر” و در رابع، “جذب الأحدیة لصفة التوحید” ببین و در خامس، “نور أشرق من صبح الأزل علی هیاکل التوحید” ببین و نور مشرق از صبح ازل را خواهی دید اگر خود هارب نگردی و مضطرب نشوی.»
[۷]. اصل: موضع.