صفحه اصلی روی خط خبر رونمايی از کتاب خانم دکتر بنت الشاطی

رونمايی از کتاب خانم دکتر بنت الشاطی

2 خواندن ثانیه
0
0
32

جدیدترین اثر مؤسسۀ بهائی‌پژوهی، که با همکاری انتشارات گوی منتشر شده، کتاب «خوانشی در اسناد بهائیت» است که طی مراسمی در سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در سالن گوشۀ نقد از آن رونمایی شد. این کتاب، ترجمۀ کتاب تحقیقی «قراءة فی وثائق البهائیة» نوشتۀ خانم دکتر بنت الشاطی دربارۀ بهائیت است که مؤلف دانشمند مصری به زبان عربی به رشته تحریر درآورده است. در این مراسم مدیر مسؤول و سردبیر فصلنامۀ بهائی‌شناسی به معرفی این اثر پرداختند.

دکتر فخاری در ابتدا اظهار داشت: «کتابی که امروز رونمایی می‌شود از این جهت اهمیت دارد که یک نویسنده، محقق، مفسر قرآن و استاد دانشگاه در چند کشور عربی و صاحب ده‌ها اثر در موضوعات مختلف دینی و اجتماعی آن را نوشته است. خانم بنت الشاطی برای کسانی که در ایران، در دهه‌های پیشین، کتاب‌های ایشان دربارۀ زنان پیغمبر و حضرت زینب را خوانده‌اند، نامی آشناست. برای ما جالب بود بدانیم ایشان چرا سراغ بهائیت رفته‌اند و اصولاً بهائیت در مصر چه می‌کرده و این تحقیق عالی با چه انگیزه‌ای انجام شده است.

سرکار خانم عایشه عبدالرحمن در ایران به اسم بنت الشاطی معروف شده است، لقبی که خود برای خویش برگزیده بود (بنت الشاطی یعنی دختر ساحل) زیرا در شهر دمیاط در ساحل غربی رود نیل متولد شده است. ایشان در نوجوانی در مجله النهضه  شروع به نوشتن کرد و سپس به روزنامه الاهرام رفت و جزو مقاله‌نویسان آنجا شد، در ۳۷ سالگی دکترای علوم قرآنی را از دانشگاه الازهر مصر دریافت کرد. پدرش هم از همین دانشگاه فارغ‌‌‌التحصیل شده بود و نخستین معلم خانم عایشه عبدالرحمن، پدرش بود. ایشان بعدها یکی از خانم‌های بزرگ مفسر در مصر شد و کتابی نوشت به نام تفسیر البیانی فی القرآن کریم. این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است. ایشان در این کتاب نظریه‌ای ابتکاری ارائه کرد تحت عنوان «الاعجاز البیانی فی قرآن الکریم» نظریه‌اش این بود که در قرآن هیچ دو کلمۀ مترادفی وجود ندارد و هر کلمه‌ای بار معنایی منحصربه‌فرد خودش را دارد و نمی‌شود آن را با کلمۀ دیگری جایگزین کرد و این اعجاز قرآن است. یعنی تئوری و نظریه او در قرآن، بحث اعجاز قرآن در کلمات قرآن است که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخت. ایرانی‌ها به علت دیگری ایشان را می‌شناسند. اگر یادتان باشد ایشان با کتاب زینب قهرمان کربلا در ایران شناخته شد و بعد تاریخ بانوان خاندان وحی را ادامه داد: «آمنه مادر پیامبر اکرم» و «سکینه دختر امام حسین» و… با این کتاب‌ها در ایران به شهرت رسید. بعدها کتاب اعجاز قرآنش هم ترجمه شد.

این بانوی مفسر قرآن در ماه رمضان برنامه‌ای داشت تحت عنوان بحران‌های فکری معاصر. درست هم‌زمان با این برنامه که در تلویزیون مصر اجرا می‌کرد، پرونده‌ای در دادگاه مصر مطرح شد. این پرونده مربوط به دستگیری اعضای محفل بهائیان مصر بود که یک گروه غیرقانونی در مصر بودند. در سال ۱۹۶۰ قانونی در مصر تصویب شده بود که بهائیت یک گروه مرتد و غیرقانونی است، اما سران این تشکیلات، یعنی اعضای محفل ملی مصر، پنهانی کار می‌کردند و از مسلمانان مصر عضوگیری می‌نمودند. سرانجام دولت تعدادی از بهائیان مصر را دستگیر کرد و در خانۀ آن‌ها اسنادی کشف کرد مربوط به جزوه‌های تبلیغی که مسلمانان مصر را به بهائیت تبلیغ می‌کردند. این پرونده به دادگاه مصر رفت و ۸۱ نفر از افراد فعال این‌ها در مصر دستگیر شدند. جنجالی در روزنامه‌های مصر برپا شد که چرا این‌ها را گرفته‌اید؟ این جنجال به چند روزنامه کشیده شد. حتی یکی از این‌ها که پیرمردی بود، بعضی از روزنامه‌نگاران گفتند این پیرمرد را از زندان آزاد کنید، هم‌زمان بحث حقوق بشر هم مطرح شد که با توجه به حقوق بشر و آزادی بیان، چرا این‌ها را دستگیر کرده‌اید؟ این جنجال به گوش خانم بنت الشاطی که یک فرد فرهیختۀ دانشگاهی بود، رسید. احساس کرد که مردم مصر از جریان بهائیت اطلاع زیادی ندارند و علما و دولتمردان، کم‌کاری کرده‌اند که این جریان را به مردم معرفی نکرده‌اند.

خانم بنت الشاطی این را به‌عنوان یک بحران ذکر کرد و گفت چرا مردم مصر از این‌ها که در مصر از سال ۱۹۶۰ غیرقانونی هستند، هیچ اطلاعی ندارند؟ ایشان گفت طبق آیه قرآن که سنت‌های الهی در طول تاریخ تکرار می‌شود (و لن‌تجد لسنة الله تحویلاً)، مگر دوازده سال قبل، پرونده دیگری در دادگاه مصر مطرح نشده بود مربوط به یک آقای بهائی که با یک خانم مسلمان ازدواج کرده بود و این‌ها نرفته بودند عقد نامه ازدواج اسلامی بگیرند؟ عقدنامه بهائی داشتند، (چون بهائی‌ها همه چیزشان مستقل است. یعنی گروهی هستند که هم تسجیل دارند و هم عقدنامه‌های مربوط به خودشان را دارند، این‌ها نظامات کشوری را که در آن هستند قبول ندارند. ازدواج مسلمانی را قبول نداشتند و ازدواج بهائی کرده بودند). این آقای بهائی کارمند اداره راه آهن بود که با یک خانم مسلمان ازدواج کرده بود و او را هم بهائی کرده بود. وقتی می‌خواست از اداره راه آهن وام بگیرد، باید عقدنامه ارائه می‌داد که ما ازدواج کرده‌ایم و وام ازدواج می‌خواهیم. وقتی نگاه کردند دیدند عقدنامه‌اش، عقدنامه بهائی است. از ادارۀ ثبت و از دادستان مصر استعلام کردند که می‌توانند با این عقدنامۀ بهائی به این‌ها وام بدهند یا نمی‌توانند؟ از الازهر هم سؤال کردند و الازهر هم فتوا داد که نه، این‌ها مرتدند و ازدواجشان هم ازدواج مسلمانی نیست. این جنجالی شد.

خانم بنت الشاطی می‌گوید دوازده سال قبل که شما چنین بحرانی در کشور داشتید، چرا از آن درس نگرفتید و دومرتبه تبدیل شد به بحران ماجرای دادگاه طنطا و دستگیری افراد محفل ملی مصر؟ بعد می‌گوید این انگیزه‌ای شد که من درمورد این بحران کار کنم. جالب است شما بدانید این خانم استاد دانشگاه، متخصص در علوم قرآنی، متخصص در علوم مذهبی، احساس وظیفه کرده می‌گوید من رفتم و تمام کتاب‌های اصلی این‌ها را شروع کردم به خواندن. ایقان را که ابتدا در پاکستان چاپ شده بود و سپس در مصر تجدید چاپ شده بود و نیز توقیعات مبارکه و مجموعۀ الواح بهاءالله را و نیز کتاب ابوالفضل الجرفادقانی (یعنی ابوالفضل گلپایگانی) را که در مصر چاپ شده بود، خواندم. او می‌گوید ۱۵۰ کتاب دیگر دربارۀ بهائیت را نیز مطالعه کردم. شصت کتاب دیگر به زبان‌های دیگر، همراه بیست کتاب دیگر در این زمینه خواندم، مجموعا ۲۳۰ کتاب خواندم تا بتوانم درمورد بهائیت یک مطلب عالمانه و تحقیقاتی بنویسم. شما نگاه  کنید یک خانم چقدر تحقیق کرده! می‌گوید ۲۳۰  کتاب خوانده که درمورد یک فرقه و درمورد یک گروه، کار تحقیقی انجام دهد. خود انگیزه‌اش را این‌گونه شرح می‌دهد که من این را یک بحران می‌دانستم نه فقط برای مصر بلکه برای همه کشورهای اسلامی که باید این حرکت‌ها را بشناسند. چرا نمی‌شناسند؟ دیدم کسی کاری این چنین در مصر نکرده، خودم اقدام کردم. بنابراین خانم دکتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی اولین بانوی محقق مصری است که در حوزۀ بهائیت کتاب تحقیقاتی نوشته که این کتابش امروز توسط دوستان ما رونمایی خواهد شد».

سپس آقای دکتر حبیبی پیشینه‌ای از فعالیت مؤسسه بهائی پژوهی ارائه دادند: «ما تقریباً از سال ۱۳۸۵ شروع به کار تخصصی درباره  بهائیت کردیم و آن زمان این کار با تأسیس سایت بهائی‌پژوهی شروع شد. در آن سایت، هم بهائیان و هم مسلمانان و هرکس مایل بود می‌توانست بیاید و مطالبی را بنویسد. مباحثات و مناظرات خیلی زیادی در آن سایت شکل گرفت، طبعاً در ابتدا بهائیان زیاد می‌آمدند. بعد که دیدند از جهت استدلال و منطق خیلی توان مقابله با مسلمانان را ندارند، سایت بهائی‌پژوهی را تحریم کردند و کمتر آمدند. آن زمان باعث شد که ما فعالیتمان بازتر شود و بتوانیم به انتشار مباحث بهائی‌پژوهی بپردازیم. تقریباً از سال ۸۷ با مجموعه‌ای از کتاب‌های کوچک شروع کردیم و انتشار دادیم که هرکدام دربارۀ موضوع کوچکی از بهائیت بود که به‌صورت مختصر و با استناد بر مدارک موردقبول آن‌ها نوشته و منتشر شد و از همان زمان هم، تقریباً، در نمایشگاه کتاب شرکت کردیم. نمایشگاه کتاب مزیت خیلی خوبی دارد که انسان با قشر اهل کتاب جامعه خیلی نزدیک‌تر می‌شود و با افراد خیلی بیشتری می‌تواند در ارتباط باشد و با نظرات و افکار افراد گوناگون در تماس باشد و متوجه افکار آنان بشود.

یک بار یکی از بهائیان آمد از من پرسید که میان این همه موضوع، شما چرا به بهائیت پرداخته‌اید؟ من گفتم ما علاقه خاصی به بهائیت نداریم، چون شما آمدید و تبلیغ کردید و ما در مواجهه با تبلیغات بهائیت قرار گرفتیم، این شد که در این رشته تحقیق انجام دادیم. از سال ۹۵ فصلنامه بهائی‌شناسی را شروع کردیم. احتمالاً هرکس در این زمینه علاقه‌مند بوده با آن آشنا است. یکی از رویکردهای مهم ما در فصلنامه بهائی‌شناسی ارائه نظرات افراد غیرمسلمان و غیرایرانی و منتقد بهائی است. بعضی از این افراد مدتی بهائی بودند و سپس از بهائیت برگشتند. بعضی مسیحی بودند و به بهائیت انتقاد داشتند و بعضی هم ایرانی بودند، مدتی هم بهائی بودند و بعد بازگشتند و به بهائیت انتقاد داشتند. این بخش منتقدان بهائی و منتقدان تشکیلات بهائی، یکی از بخش‌های مهم فصلنامه بهائی‌شناسی است که خیلی هم مورد توجه قرار گرفته است. هم بهائیان خیلی برایشان  جالب بود و هم افرادی که تحت تبلیغ بهائیت قرار می‌گرفتند برایشان جالب بود. در بین افرادی که جست‌وجو می‌کردیم و بررسی می‌کردیم به کتاب خانم بنت الشاطی رسیدیم. همین کتاب «قراۀ فی وثائق البهائیه» کتابی است به زبان عربی و حدود ۳۰۰ صفحه است و یک خانم مصری این کتاب را نوشته است. ایشان بهائی نبودند، مسلمان بودند، منتقد بهائیت بودند و ایرانی هم نبودند. پس لزوماً این‌گونه نبوده که بگویند احساسات شیعه بودنمان باعث شده که انتقاداتی به بهائیت داشته باشیم.

کتاب را تورق کردیم، مباحث خیلی جالبی در آن مطرح شده بود و به همین دلیل به نظرمان رسید که خیلی مناسب است که مقاله‌ای دربارۀ خانم بنت الشاطی و کتاب ایشان در فصلنامه منتشر کنیم. این کار الحمدلله انجام شد و از خانم صفی‌الدین درخواست کردیم که خلاصه‌ای را از این کتاب آماده کنند. ایشان هم خلاصه‌ای را آماده کردند و مقداری هم مطالب دیگر که دربارۀ خود این خانم بود مطالعه کردیم و به‌صورت مقاله‌ای در شماره ۲۱ فصلنامه بهائی‌شناسی منتشر کردیم. بعد از آن چون خیلی کتاب، کتاب جالبی بود و مباحث جذابی داشت، تصمیم گرفتیم کل کتاب را منتشر کنیم. این بود که درخواست کردیم از خانم صفی‌الدین که کل کتاب را ترجمه کردند و با یک ویراستاری توانستیم منتشر کنیم و خدمت دوستداران و علاقه‌مندان به این بحث ارائه کنیم.

خانم بنت الشاطی حدود ۲۵ سال قبل از دنیا رفتند و خیلی نزدیک به این زمان نیستند، اما بعضی از مباحثی که مطرح کردند مباحث اعتقادی است و بعضی مباحث مبنایی است که آن مباحث با اینکه مربوط به تاریخ سی سال چهل سال گذشته است، همچنان جذاب است. ایشان ابتدا به تاریخ بهائیت پرداخته‌اند و اینکه از کجا شکل گرفت و به عدد نوزده که در بهائیت مقدس است پرداخته‌اند. درمجموع کتاب مباحثی داشت که همچنان جذاب و جالب است و به نظر می‌رسید که هنوز فرصت آن بود که منتشر شود».

آنگاه مجری برنامه این سؤال را مطرح کرد: «برای مخاطب عامی که شاید چندان با ابعاد جهانی بهائیت آشنا نباشد میزان درگیری مصر با قضیه بهائیت خیلی می‌تواند جالب و عجیب باشد. از این منظر که مصر به‌هرحال جزو کشورهای مهم منطقه و جهان اسلام و جهان عربی است، شاهد مثالش هم در ماه رمضان همین امسال سریالی به نام حشاشین راجع به فرقه اسماعیلیه کار کردند و درباره زندگی حسن صباح که پرحاشیه بود و ماجراهای زیادی داشت و در کشور ما هم کنش‌ها و واکنش‌هایی داشت که نشان داد که اثری که آن‌ها می‌سازند در کشور ما هم موردتوجه قرار می‌گیرد. لطفاً درباره اهمیت مصر برای بهائیت توضیح می‌دهید تا بیشتر و بهتر بدانیم».

آقای فخاری در پاسخ گفت: «خاطره خوبی را برای عزیزان نقل کنم. ما قبل از این کتاب، کتاب دیگری را در محل خانۀ کتاب در خیابان انقلاب رونمایی کردیم. از اتفاق، درست آن روز رونمایی، مصادف شد با روز تظاهرات عمومی مردم در رابطه با بحث غزه که در خیابان انقلاب برگزار شده بود و ما در طبقۀ منهای یک خانه کتاب در خیابان انقلاب رونمایی داشتیم. یک طبقه بالاتر در خیابان انقلاب تظاهرات بود دربارۀ بیمارستانی که اسرائیل حمله کرد و چندین نفر در آن بیمارستان، زن و کودک و بیمار، کشته شدند و مردم ایران برآشفتند و تظاهرات اعلام شد. ما در طبقه منهای یک خانۀ کتاب مطرح کردیم این عزیزانی که دارند بالا علیه اسرائیل شعار می‌دهند، آیا می‌دانند جزو بانیان کشور اسرائیل، رهبران بهائی بودند یا نمی‌دانند؟ مسلماً کمتر کسی از ایرانیان که در این تظاهرات علیه اسرائیل شرکت کردند، خبر داشتند که کشور اسرائیل با کمک‌های رهبران بهائی، کشور اسرائیل شد. یعنی وقتی که سپاه انگلیس به فلسطین حمله کرد و در حال شکست مردم مسلمان بود و سپاهیانش گرسنه بودند و غذا گیرشان نمی‌آمد، کسی که سپاه انگلیس را کمک غذایی کرد و درهای انبارهای گندم خودش را به روی آن‌ها باز کرد، عباس عبدالبهاء رهبر دوم بهائی‌ها بود. به این شکل بود که سپاه انگلیس جان گرفت و مسلمانان را شکست داد و فلسطین اشغال شد. عبدالبهاء فقط این کار را نکرده، بلکه کارهای دیگری هم کرده بود، مثل اینکه در مذاکرات مخفیانه با رهبران انگلیس، عبدالبهاء هم مشورت می‌داد. پروژه‌ای در انگلیس رقم خورده بود که همۀ یهودیان دنیا را جمع کنند در کشوری به نام کشور اسرائیل و در فلسطین جا بدهند. سندهای تاریخی را خود این خانم بنت الشاطی در این کتاب نشان داده و نوشته که در آن مذاکرات عبدالبهاء هم یک پای این مشاوره‌ها بود. این خیانتی است که عبدالبهاء به کشور فلسطین کرد، با اینکه خودش تابعیت عثمانی را داشت و آن روز هم عثمانی حاکم بر فلسطین بود، فلسطین بخشی از حاکمیت عثمانی بود. عبدالبهاء حتی به کشوری که تابعیت داشت، یعنی تابعیت عثمانی خیانت کرد و فلسطین را به انگلیسی‌ها فروخت.

کار بد دیگری که کرد و در تاریخ ثبت است این است که هرگز در فلسطین نگفت من بهائی هستم و خودش را به‌عنوان یک مسلمان جا می‌زد و حتی امام جماعت مسجد می‌شد و خود را به‌عنوان یک مسلمان به فلسطینیان معرفی می‌کرد. آن‌ها او را مسلمان می‌شناختند و بعد به‌عنوان اینکه امام جماعت مسلمان است، اگر عبدالبهاء تقاضا می‌کرد زمین‌هایتان را به من بفروشید، می‌فروختند. زمین‌ها را به قیمت بسیار پایین از مسلمانان می‌خرید و با زیرکی به یهودیان می‌داد.

این مجموعۀ خیانت‌ها باعث شد که حاکم عثمانی فلسطین که جمال‌پاشا بود، جاسوسی او را متوجه شود و تصمیم بگیرد که او را اعدام کند. خوب دقت کنید، تصمیم گرفت او را اعدام کند. بنت الشاطی این را هم در همین کتاب آورده است. جمال‌پاشا تصمیم گرفت این خائن و جاسوس انگلیس را که به فلسطین خیانت کرده است در کوه‌های کرمل اعدام کند. این خبر رسید به انگلیس. دولت انگلیس به وزیر خارجه دستور داد با تمام قوا امنیت عبدالبهاء و خانواده‌اش را در آنجا تأمین کند که کسی به آن‌ها تعرض نکند. بعد هم مراسمی گذاشت و در آن مراسم دو نشان درجه یک دولت انگلیس را به او داد، لقب نایت هود و نشان سر که نشان خیلی بالایی است و به کسی که به انگلیس خیلی خدمت کرده باشد، این نشان را می‌دهند. یک آدم تبعیدی، تبعیدی دولت عثمانی به عکا، چه ارتباطی با انگلیس دارد که بالاترین لقب را به او بدهند؟ حتماً خدمات درجه یک به کشور انگلیس کرده است. خانم بنت الشاطی همۀ این مسائل را در اینجا مطرح می‌کند.

ما قبلاً هم در کتاب ع ع، همان کتابی که می‌گویم رونمایی شد، همین تحقیق را کرده‌ایم. مسئله بهائیت حالا در خارج از مرزهای ایران داستان مفصلی دارد. من فعلاً خارج ایران را می‌گویم. در خارج ایران بهائیان به‌عنوان خائنان به آرمان فلسطین، خائنان به هموطنان خودشان، چراکه خودشان تابعیت عثمانی داشتند، مشخص هستند و محققانی مثل خانم بنت الشاطی و محققان دیگر این قضیه را کاملاً روشن کرده‌اند. بنابراین شناخت بهائیت از اینجا مهم می‌شود: کسانی مثل بهائی‌ها و مثل رهبران بهائی، عباس عبدالبهاء، میرزا حسین‌علی و شوقی‌افندی که نه وطن می‌شناسند، نه حمیت دینی دارند و هیچ چیز را معتقد نیستند و باید تشکیلات آن‌ها را بشناسیم. مواظب باشیم بغل گوشمان اگر کنار خانه‌مان خانواده‌ای بهائی هستند، نگاه نکنیم که با لبخند با ما روبه‌رو می‌شوند، خیلی مهربانی می‌کنند، صبح که بلند می‌شود نانوانی سنگکی می‌رود، به‌جای اینکه یک دانه برای خودش بخرد، سه تا می‌خرد بعد می‌آید در خانه همسایه می‌گوید من دیدم پاهایت درد می‌کند نمی‌توانی در صف نانوایی بایستی یک نان سنگک هم برای تو گرفتم. بعد می‌رود به همسایه بعدی هم می‌گوید یک نان سنگک هم برای شما گرفتم. خوب شما باشی و این محبت را ببینی می‌گویی عجب آدم‌های خوبی هستند. نمی‌دانی که این عضوی از یک تشکیلاتی است در اسرائیل به نام بیت‌العدل که بدون اجازه او حتی سفر هم نمی‌تواند برود و همه کارهایش را باید بیت‌العدل در اسرائیل تنظیم کند. بنابراین لبخند او، مهربانی او و کمک‌های او به مؤسسات خیریه، پوششی است برای اینکه افراد را در درازمدت بهائی کند. اولش هم نمی‌گوید من بهائی هستم. پس بنابراین موضوع این نیست که ما بگوییم حالا مهم نیستند بهائی‌ها، الان مسائل ما مسائل مهم‌تری است. البته مسائل مهم‌تر از بهائیت هم در کشور هست، اما مواظب باشیم این کسی که آمده، می‌خواهد هم اعتقادات شما را ببرد و هم کشورتان را بفروشد. حالا اگر وقتش شد درمورد وطن در نگاه بهائیت، إن‌شاءالله صحبت خواهیم کرد.

درنتیجه، مسئلۀ بهائیت در مصر، به‌خاطر دو پروندۀ دادگاهی که وزارت امنیت مصر با آن‌ها برخورد کرده بود، روزنامه‌ای شد. چون روزنامه‌ای شد طبیعتاً باید پاسخ داده می‌شد. اولاً شما بدانید بهائیت اعتقاد دارد تاریخ مصرف اسلام تمام شده است. برای ۵۷ کشور اسلامی که الان تحت پوشش سازمان همکاری‌های اسلامی OIC هستند، بهائیت معتقد است که تاریخ مصرف دین آن‌ها که مسلمان هستند، تمام شده است و اسلام تاریخ مصرفش گذشته است. طبیعتاً بهائی، که در یک کشور اسلامی زندگی می‌کند، دین آنجا را تاریخ‌مصرف‌گذشته می‌داند. می‌گوید  سال ۱۲۶۰ که باب ادعا کرد، تاریخ مصرف اسلام تمام شد. یعنی ۱۷۰-۱۶۰ سال است که تاریخ مصرف اسلام تمام شده و شما مسلمانان خبر ندارید! اسلام بی اسلام. حتی کنفرانسی در شیکاگو، چند سال قبل، تشکیل شد که رهبر آن کنفرانس آقای شاپور راسخ بود. شاپور راسخ قبلاً یکی از معاونان سازمان برنامه و بودجه در دوره پهلوی بود. در آنجا گفت اگر دربارۀ ایران بخواهیم حرف بزنیم، باید قانون اساسی و زیرساخت‌های قانون اساسی آن عوض شود، چون زیرساخت‌های قانون اساسی ایران بر اساس اسلام است. اصل ۵ قانون اساسی، دین این کشور را اسلام معرفی کرده، می‌گویند تاریخ مصرف اسلام دیگر تمام شده و بعد هم مظلوم‌نمایی می‌کنند که چرا به ما اجازه تبلیغ نمی‌دهید تا بگوییم دوره اسلام تمام شده است؟!

کسی که دین حدود ۹۹ درصد مردم را تاریخ‌مصرف‌گذشته می‌داند، شما به او اجازه می‌دهید که عقاید ارتدادی خودش را آزادانه در کشور مطرح کند؟ مصر هم این اجازه را نداد. کشورهای دیگر مثل مراکش و عراق و غیره هم بهائیت را غیرقانونی و مرتد اعلام کردند. در قانون اساسی‌شان هست. شماره این قانون هم در قانون اساسی مصر ۲۶۳ است که بهائیت را مرتد اعلام کرده و جزء فرقه‌های اسلام نشمرده است.

پس مصر حساس شد. برای همین هم رئیس محفل و اعضای محفل را دستگیر کرد. حساس شد نسبت به حرکتی که تاریخ‌مصرف اسلام را تمام‌ شده می‌داند، حالا درست بغل گوشش اسرائیل هم درست شده است، پس خیلی حساس‌تر است. رهبران بهائی هم دربارۀ اسرائیل گفتند که ما دو تا با همدیگر مثل حلقه‌های یک زنجیریم. پس مصری‌ها و رؤسای دینی مصر، رؤسای حکومتی مصر، باید چه موضعی نسبت به بهائیت داشته باشند؟

این است که در قانون سال ۱۹۶۰ اعلام کردند بهائیت غیرقانونی است و حق تبلیغ ندارد، چراکه می‌دیدند این غده سرطانی که بیخ گوش مصر درست شده است، اعلام می‌کند با اسرائیل جزو حلقه‌های یک زنجیر هستیم و پیوندهای دیگر دارند. خود شوقی‌افندی رهبر سوم بهائی‌ها هم خدا را شکر کرده است. حالا عبارتش را خانم بنت الشاطی آورده که می‌گوید خدا را شکر که بچه‌های یعقوب، یعنی بنی‌اسرائیل، خداوند به این‌ها حکومت داد و در اینجا جایگزین شدند.

یک بانوی مصری غیرتمند و محقق وقتی می‌بیند در کشور مصر یک چنین حرکتی دارد می‌آید و هزاران نفر را دارند تبلیغ می‌کنند حساس شد، هم دارالافتاء مصر یعنی الازهر فتوا صادر کرد و هم دولت مصر آن‌ها را غیرقانونی اعلام نمود. بنابراین حساس شدن مصر نسبت به بهائیت به‌خاطر این بود که می‌دید این غدۀ سرطانی اسرائیل، بغل گوشش با همکاری بهائی‌ها درست شده است».

آقای حبیبی در پاسخ به سؤالی دربارۀ محتوای کتاب گفت: «این کتاب در سه فصل است؛ فصل اول بحث‌های تاریخی درمورد بابیت و بهائیت دارد. آنجا به نکات جالبی اشاره کرده‌اند، از بحث شیخ احمد احسایی شروع کردند و در ادامه به بابیت و بهائیت رسیدند. بحث‌های تاریخی در فصل اول است و مقدمات است.

عمدۀ بحث در فصل دوم، تهاجم فکری است که بهائی‌ها دنبال این هستند که از جهات فرهنگی و از جهات اعتقادی در میان مسلمانان رسوخ و نفوذ کنند و بحث‌های اعتقادی نادرستی را که دارند در بین مسلمانان شایع نمایند. در این زمینه بحث‌های زیادی درزمینۀ سکولاریسم انجام دادندکه سکولاریسم از چه زمانی شروع کرد برنامه‌ریزی کردن برای تغییر عقاید مسلمانان. آنجا بحث‌های زمان خودشان هست. بحث‌های مصر هست که به شکل‌های متفاوتی در ایران هم بوده است، یک مقداری این‌ها باهم تفاوت دارد رویکردی که بهائیان آنجا در ارتباط با مسلمانان داشتند و رویکردی که بهائیان ایران با مسلمانان دارند.

خصوصیتی که بهائیان دارند این است که هنگام تبلیغ خیلی خودشان را با آن کسی که می‌خواهند تبلیغش کنند هم‌راستا نشان می‌دهند. فقط می‌گویند یک تفاوت کوچک ما با مسلمانان داریم، مثلاً مسلمانان می‌گویند امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف تشریف نیاورده‌اند و بهائی‌ها می‌گویند امام زمان آمده‌اند و ظهور کرده‌اند.

این در مواجهه با مسلمانان است. به مسیحیان می‌گویند شما می‌گویید موعود مسیح نیامده، ما معتقدیم که موعود مسیح آمده است. بد نیست اینجا اشاره‌ای کنم به یکی از مقالاتی که در فصلنامه منتشر شد که به دنبال پاسخ این سؤال است که موعود کتاب مقدس مسیحیان از دیدگاه بهائیان چه کسی است؟ آیا مسیح است که ما معتقدیم؟ که طبعاً این نیست، یا میرزا علی‌محمد باب است؟ مدارکی هست که بعضی از رهبران بهائیه می‌گویند میرزا علی محمد باب موعود مسیحیان است. بعضی دیگر از رهبران بهائی‌ها هم ادعا دارند که موعود کتاب مقدس بهاءالله است، پیامبر بهائی‌ها. اینجا اختلافی بین مدارکی که خودشان دارند و گفته‌هایشان وجود دارد. این را می‌خواهم عرض کنم که  کلاً هرکس را که می‌خواهند تبلیغ کنند می‌گویند اختلاف کوچکی با شما داریم. با شیعیان درمورد امام زمان، با اهل تسنن به شکل دیگری و با مسیحیان به شکلی دیگر.

نفوذی هم که در جوامع مختلف انجام می‌دهند بسیار قابل‌توجه است که خیلی در این کتاب در فصل دوم به این بحث پرداخته شده است. به عدد نوزده که چگونه این‌ها سعی کردند از سال‌ها پیش به عدد نوزده تقدس بدهند و چه دستکاری‌هایی که در شمارش اعداد کردند که به عدد نوزده برسند».

آقای فخاری هم افزود: «یکی از مراکز زیرمجموعۀ سازمان کنفرانس اسلامی، یا سازمان همکاری‌های اسلامی، که ابتدا اسمش بود سازمان کنفرانس اسلامی، بعد اسم را عوض کردند و گذاشتند سازمان همکاری‌های اسلامی. این سازمان همکاری‌های اسلامی چند زیرمجموعه دارد، یکی بانک اسلامی است که در جده مستقر است. دانشگاه دارد که در مراکش مستقر است و مرکز همکاری‌های اقتصادی که در ترکیه مستقر است، هرکدام در یکی از کشورهای اسلامی. یک مرکز هم دارد به نام المجمع الفقهی الاسلامی. این المجمع الفقهی الاسلامی به سؤالات اسلامی همۀ کشورها جواب می‌دهد و فتوا صادر می‌کند. از طرف ایران در این مجمع، مرحوم آیت الله تسخیری بود. بعد از آیت الله تسخیری رئیس وقت مجمع تقریب مذاهب اسلامی در ایران، در آن شورا شرکت می‌کند.

زمان آیت الله تسخیری بود که ما پرسیدیم آیا فتوایی از طرف این مجمع درمورد بهائیت صادر شده است یا نه؟ ایشان تحقیق کرد و گفت بله. فتوایش را هم به ما نشان داد. ما خودمان هم بعداً در اینترنت پیدا کردیم. شما فتاوی المجمع الفقهی الاسلامی را در اینترنت مراجعه کنید می‌رسد به فتاوای حوزه بهائیت. در حوزه بهائیت یک فتوای کاملاً صریح دارد که بهائیت هیچ‌یک از فرقه‌های داخل اسلام نیست و یک فرقۀ گمراه و کافر است و کسانی که از اسلام به بهائیت گرایش پیدا کنند، مرتدند.

این فتوای مجمع فقهی اسلامی، که متعلق به ۵۷ کشور اسلامی است، نشان می‌دهد مسلمانان در ارتداد بهائیان و در کفر بهائیان متحدند. این را یادمان باشد که همه کشورهای اسلامی هستند. به شما عرض کردم که در همه کشورهای اسلامی بهائیت به‌عنوان یک گروه اسلامی شمرده نمی‌شود. بلکه یک گروه خارج اسلام است و حتی در عراق در زمان صدام حسین همچنان بهائیت یک گروه غیراسلامی و مرتد و مغضوب بود. مصر هم گفتم در سال ۱۹۶۰ و همچنین در مراکش و جاهای دیگر همین‌طور است.

بنابراین مسلمانان هم‌عقیده‌اند که بهائی‌ها مرتد و کافرند، چون تاریخ مصرف اسلام را تمام‌شده می‌دانند و می‌گویند ۱۷۰-۱۶۰ سال قبل تاریخ مصرف اسلام تمام شد و ما یک دین جدیدیم. حالا این دین جدید چه می‌گوید؟ ما در مؤسسه بهائی‌پژوهی خیلی در این زمینه کار کرده‌ایم.

مثلاً فرض کنید کتاب اقدس که این‌ها می‌گویند به‌جای قرآن آمده است. کتابی منتشر شده در مؤسسه ما تحت عنوان آشنایی با کتاب مقدس بهائیان. حالا اگر تشریف آوردید به غرفه ما، این کتاب را می‌بینید. یک کتاب قهوه‌ای رنگ کوتاه حدود صد صفحه. در این کتاب صدصفحه‌ای نشان داده بهائیان به چه اعتقاد دارند؟ می‌گویند جای قرآن یک کتاب دیگر آوردیم. در این کتابشان احکامشان چیست؟ احکامی است که خود بهائیان جرأت نکردند این کتاب را که به عربی هست به فارسی ترجمه کنند.

خیلی جالب است، این پیغمبر می‌گوید من در ایران آمدم. پیامبر ایرانی‌ام، ولی کتابش را به عربی نوشته و بعد گفته ممنوع است به فارسی ترجمه شود. هنوز هم ترجمه فارسی ندارد کتاب اقدس. ما بخش‌هایی از این کتاب را اینجا معرفی کردیم. من چند تا را به شما بگویم شما واقعاً می‌خندید.

وقتی می‌گوید من دین جدیدم. تازه آمده‌ام و برای مقتضیات این زمان آمده‌ام، ببینید چه حرف‌هایی می‌زند.

مثلاً یکی از حرف‌هایش حکم دزد است. اگر کسی دزدی بکند، برای بار دوم اگر دزدی کرد، در همین کتاب اقدس می‌گوید باید یک علامت پاک‌نشدنی روی پیشانیش بزنید که هرجا برود مردم بفهمند این دزد است. حالا شما این را به سازمان ملل بگو. سازمان ملل می‌گوید یک دفعه خطا کرده، چرا باید تا آخر عمرش این نشانه پاک‌نشدنی روی پیشانی‌اش باشد؟ مثلاً برای پسرش خواستگاری می‌رود یا می‌خواهد عروسی بگیرد. آنجا تا وارد می‌شود می‌گویند نگاه کنید ما می‌خواهیم دخترمان را به پسر این دزد بدهیم.

یک خانمی در مشهد از بهائیت به اسلام آمد و مستبصر شد. الان هم هست و بسیار خانم فعالی هم هست. این خانم در خانواده خودشان دو تا دخترند که یک دختر خارج از کشور زندگی می‌کند و یک مادر پیر حدود ۸۷ ساله و شوهرشان هستند. من به این خانم گفتم شما می‌دانید اگر بهائی می‌بودید و خدای نکرده پدرتان به رحمت خدا می‌رفت، تشکیلات بهائیت در اسرائیل می‌آمد تو و مادرت را از این خانه بیرون می‌انداخت؟ گفت نه نمی‌دانیم. گفتم طبق کتاب اقدس بیت مسکونی یعنی خانه می‌رسد به پسر بزرگ‌تر. اگر آن خانواده پسر بزرگ‌تر نداشت می‌رسد به بیت‌العدل، یعنی شما و مادرت هر دو تا از این خانه بیرون انداخته می‌شدید و خانه به بیت‌العدل می‌رسید. گفت نه این را هیچ‌کس به ما نگفته بود. حالا این خانم که خانم پیری است و مناجات‌خوان جلسات بهائی بود، می‌گفت چون صدای خوبی داشتم در همه جلسات که این‌ها مناجات می‌خوانند، مناجات‌ها را می‌دادند من می‌خواندم. این خانمی که مناجات‌خوان جلسات بهائی بود و الان هم در قید حیات است و برادرش یکی از مبلغان مشهور بهائی است در کانادا به نام محمدحسینی، این خانم نمی‌دانست بعد از ۸۵ سال که چنین حکمی در کتاب اقدس نوشته است. این‌قدر بی‌اطلاع از کتاب خودشان هستند.

یکی دیگر این است که می‌گوید هرکس خانه‌ای را آتش بزند باید خودش را آتش بزنید. این یعنی آدم‌سوزی. ما حدود ۳۰ نمونه از این احکام را آوردیم که اصلاً این حرف‌ها را حتی در قرون وسطی اگر کسی می‌گفت به مردم، مردم به او می‌خندیدند. انگ بزنید به پیشانی، آدم بسوزانید، جایز نیست به هیچ حاکمی اعتراض کنید، مرده‌تان را در بلور بگذارید و دفن کنید. این حرف‌ها را گفته و بعد می‌گوید تاریخ مصرف اسلام تمام شده ولی تاریخ مصرف ما هنوز هست! تا کی؟ در یکی از کتاب‌هایشان می‌گوید تاریخ مصرف ما ۵۰۰ هزار سال است! یعنی با این احکام کتاب اقدس می‌خواهد ۵۰۰ هزار سال جامعه جهانی را اداره بکند!

به‌هرحال اطلاع‌رسانی نسبت به عقاید این‌ها را باید انجام بدهیم. خوشبختانه در کشور ما عزیزانی هستند که همۀ همّشان و تلاششان را گذاشته‌اند برای معرفی عقاید این‌ها، اهداف این‌ها، برنامه‌های این‌ها، یا کتاب می‌نویسند، یا سخنرانی می‌گذارند، یا همایش برگزار می‌کنند، یا در جلسات اینترنتی کلاب هاوس شرکت می‌کنند و در فضای مجازی حاضر هستند».

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در روی خط خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

عباس‌افندی و فلسطين، قسمت دوم: انتقال اراضی فلسطين به يهوديان مهاجر

حمید فرناق   چکیده نوع رابطه بهائیان و به‌ویژه رهبران آنان با کشورهای استعماری وقت، ا…