صفحه اصلی سرمقاله مهدويان، عاشورايی‌اند!

مهدويان، عاشورايی‌اند!

34 خواندن ثانیه
0
0
25

این سخن مهدویانی است که از دور و نزدیک زیارت امام حسین علیه السلام می‌خوانند و خطاب به یاران آن حضرت می‌گویند: «ای کاش با شما بودیم و با شهادت در رکاب امام، به رستگاری عظیم می‌رسیدیم (یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزاً عظیماً) آرزوی هر شیعه، شهادت در رکاب امام زمان خویش است. همۀ ما آرزوی بودن در روز عاشورا را داریم، یعنی همراهی با اصحاب امام حسین علیه السلام که شهیدانی خاص و بی‌مثل‌ومانند هستند. همۀ زائران که در عاشورا و اربعین، به حائر حسینی می‌رسند، می‌گویند: «لبیک یا حسین». این، یعنی آمادگی برای نصرت اباعبدالله علیه السلام و حضور در رکاب او یا فرزندش امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف. امام رضا علیه السلام خطاب به ریان‌بن‌شبیب فرمود: «ای ریّان! اگر دوست داری که ثواب شهیدان کربلا را داشته باشی، هرگاه به یاد آن حادثه افتادی بگو: کاش من نیز با آنان بودم و با آنان به رستگاری بزرگ می‌رسیدم».[۱]

در عبارت چندی از ادعیه و زیارات آرزو می‌کنیم که ‌ای‌کاش من هم جزو اصحاب امام حسین بودم و به آن فوز عظمی می‌رسیدم، همچون: «یَا لَیْتَنِی‏ كُنْتُ‏ مَعَكَ‏ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً وَ أَبْذُلُ مُهْجَتِی فِیكَ وَ أَقِیكَ بِنَفْسِی وَ كُنْتُ فِیمَنْ أَقَامَ بَیْنَ یَدَیْكَ حَتَّى یُسْفَكَ دَمِی مَعَكَ، فَأَظْفُرَ مَعَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ».[۲] یعنی ای کاش با تو بودم و خونم را در راه تو نثار می‌کردم و از تو نگاهبانی می‌نمودم و در میان کسانی بودم که از تو حمایت می‌کردند و با تو به فیض شهادت و رستگاری در بهشت نائل می‌شدم.

آرزوی رستگار شدن و رسیدن به فوز و فیض شهادت در رکاب ولی خدا، برای کسانی که در معرکۀ کربلا نبوده‌اند، آرزوی شیرینی است. شهادت را رستگاری دانستن و آرزومندی برای درک آن فیض، ویژگی عاشوراییان و مهدویان است. این آرزو در زیارت‌نامه‌های آن حضرت با عبارت‌های مختلفی بیان شده است؛ از قبیل: «فُزْتُمْ وَ اللهِ فَلَیْتَ أَنِّی مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»،[۳] «یَا لَیْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»،[۴] «فَیَا لَیْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ».[۵]

 

این بیان، درس‌آموزی از کلام امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در زیارت ناحیۀ مقدسه است که فرمود: «سلام بر تو، سلام کسی که اگر با تو درکربلا می‌بود، با جانش، در برابرِ تیزی شمشیرها، از تو محافظت می‌کرد و نیمه‌جانش را به‌خاطر تو به دست مرگ می‌سپرد و در رکاب تو جهاد می‌کرد و تو را علیه ستمکاران یاری داده، جان و تن و مال و فرزندش را فدای تو می‌نمود و جانش فدای جان تو و خانواده‌اش سپر بلای اهل بیت تو می‌بود» (سَلَامَ مَنْ لَوْ كَانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقَاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ وَ بَذَلَ حُشَاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ وَ جَاهَدَ بَیْنَ یَدَیْكَ وَ نَصَرَكَ عَلَى مَنْ بَغَى عَلَیْكَ وَ فَدَاكَ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ وَ رُوحُهُ لِرُوحِكَ فِدَاءٌ وَ أَهْلُهُ لِأَهْلِكَ وِقَاءٌ؛ فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ‌أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً، فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِیَنَّ عَلَیْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً).[۶]

این آرزو؛ حتی اگر در زمان قیام امام عصر ارواحنا فداه هم محقق نشود و منتظر، توفیق همراهی با آن حضرت در خونخواهی شهیدان و نصرت صاحب‌الزمان را نیابد و با همین نیت از دنیا برود، دارای اجر همراهی با آن دو امام است، چنان‌که امام سجاد علیه‌السلام به ابوخالد کابلی فرمودند: «غیبت دوازدهمین از جانشینان رسول خدا و امامان بعد از او ممتد می‌شود. ای ابوخالد مردم زمان او که معتقد به امامت وی و منتظر ظهورش هستند، از مردم تمام زمان‌ها بهترند، زیرا خداوند عقل و فهمی به آنان داده که غیبت در نزدشان حکم مشاهده را دارد! خداوند آنان را در آن زمان مثل کسانی می‌داند که با شمشیر در پیش روی پیغمبر ــ علیه دشمنان دین ــ پیکار کرده‌اند، آنان مخلصان حقیقی و شیعیان راست‌گوی ما هستند که مردم را آشکارا و در نهان به دین خدا می‌خوانند» و فرمودند: «انتظار فرج بزرگ‌ترین فرج است».[۷] جا دارد از خداوند بخواهیم ما و نسل ما و شیعیان آخرالزمان را از چنین سعادتی بهره‌مند فرماید. آمین رب العالمین.

عاشورا و ظهور

آرزوی شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام، از آرزوهای مؤمنان در عبارات ثبت‌شده در طول تاریخِ پس از عاشورا بوده است، آنجا که می‌گویند: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً»[۸]: ای کاش با شما یاران اباعبدالله بودم و به فوز عظیم دست می‌یافتم. همین آرزو را برای همراهی و جهاد در رکاب حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، منتظران آن حضرت، هر بامداد، بیان می‌کنند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ‏ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا… اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ… وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ»[۹] یعنی من پگاه امروز  پیمانم را با او تازه می‌کنم؛ خدایا مرا از یارانش قرار ده و از شهیدشدگان در برابر و راهش. بنابراین، عاشوراییان و مهدویان برای آوردگاه کربلا و ظهور، آرزوی شهادت دارند.

دیگر آنکه کوفه قرار بود پایگاه حکومت حسینی باشد و امام به دعوت کوفیان، از مکه به‌سوی آنجا حرکت کردند. حضرت مهدی نیز از مکه به‌سوی کوفه خواهند رفت و آنجا را مقر حکومت خود قرار خواهند داد، یعنی راه نیمۀ سیدالشهداء را به پایان خواهد رساند. پیوند دیگر وقوع ظهور در روز عاشوراست. امام باقر علیه السلام فرمودند: «گویا قائم را می‌بینم که روز عاشورا، روز شنبه، بین رکن و مقام ایستاده و جبرئیل پیش روی او ندا می‌کند…».[۱۰] امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: « قائم ــ که درود خدا بر او باد ــ در شب بیست‌وسوم ماه رمضان به نامش ندا می‌شود و در روز عاشورا، روزی که حسین‌بن‌علی در آن کشته شد، قیام خواهد کرد».[۱۱]

 

روز ظهور امام در بعضی روایات، نوروز، عاشورا، شنبه و یا جمعه معرفی شده است. درمورد احتمال یکی شدن عاشورا، نوروز و یکی از روزهای شنبه یا جمعه باید گفت این احتمال وجود دارد؛ چون عاشورا بر اساس سال قمری و نوروز بر اساس سال شمسی حساب می‌شود و شنبه یا جمعه هم روزهای هفته هستند که ممکن است با هر مناسبتی تداخل پیدا کنند؛ مصادف شدن روز ظهور چه نوروز باشد چه نباشد و چه جمعه باشد چه شنبه یا روز عاشورا در حدیث امام محمد باقر علیه السلام اشاره شده است. همچنین زمان گردهمایی حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و یاران او که از نقاط مختلف جهان هستند، در مکه، شب جمعه و مقارن با شب نهم محرم است. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: «حضرت مهدی در روز عاشورا که روز شهادت سیدالشهداست قیام می‌کنند. گویا در آن شنبه‌ای که عاشورا در آن واقع شود، همراه او هستم؛ درحالی‌که بین رکن و مقام ایستاده، جبرئیل در مقابل ایشان، برای بیعت ندا دهد و شیعیان حضرت، زمین را با طی‌الارض زیرپا می‌نهند و از اطراف عالم جمع شده و با ایشان بیعت می‌کنند و خداوند هم به‌وسیله او جهان را مملو از عدالت می‌کند».[۱۲] البته همۀ علائم، حتی علائم حتمی، قابل بداء است و خداوند دستش در تغییر آن‌ها باز است.

نزول فرشتگان برای هر دو رویداد نیز از جهات تشابه است: شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام نقل می‌کند: «به تحقیق چهارهزار فرشته برای نصرت و یاری حسین به زمین فرود آمدند . آنان هنگامی که نازل شدند، دیدند حسین علیه السلام کشته شده است، ازاین‌رو، ژولیده و غبارآلود نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان هستند تا اینکه قائم، قیام کند و آنان از یاوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان یا لثارات الحسین است.»[۱۳]

یا لثارات الحسین

«ثار» در لغت به معنای خون‌خواهی است.[۱۴] «یا لثارات الحسین» شعار یاران حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است هنگامی که در قیام آن حضرت، برمی‌خیزند و این شعار را سر می‌دهند، به این معنا که کجایند قاتلان حسین؟ یا به این معنا که کجایند خون‌خواهان حسین؟ امام صادق علیه السلام فرمودند: «یاران مهدی… فقط از خدا می‌ترسند و فریاد لا اله الا الله آنان بلند است»[۱۵] و «همواره در آرزوی شهادت و کشته شدن در راه خدایند. شعار آنان یا لثارات الحسین است. به هرسو که روی آورند، ترس از آنان، (به اندازه یک ماه مسیر) پیشاپیش در دل دشمنان می‌افتد».[۱۶] امام رضا علیه السلام هم فرمودند: این عبارت، شعار فرشتگان، به هنگام یاری حضرت مهدی است که از یاران حضرت مهدی هستند و شعارشان«یا لثارات الحسین» است.[۱۷]

البته این شعار، شعار قیام‌هایی هم بوده که پس از شهادت امام حسین علیه السلام و به‌منظور خون‌خواهی از وی شکل گرفته بودند و همچنین در قیام‌های علیه خلفای اموی سر داده شد. پیروان بنی‌امیه معمولاً در مقابل این شعار، شعار «یا لثارات العثمان» سر می‌دادند.[۱۸] شعار یالثارات، تأثیر فراوانی در تحریک دوستداران اهل‌بیت علیهم السلام علیه حکومت اموی داشته و این شعار بر اساس منابع تاریخی، بر دل‌شیعیان و حتی هر مخالف حکومت اموی، تأثیر می‌گذاشته است.[۱۹] بر همین اساس، مردان وقتی این شعار را می‌شنیدند، از خانوادۀ خود جدا شده، عازم میدان جنگ می‌گشتند.[۲۰] شعار قیام توابین و یاران سلیمان‌بن‌صرد خزاعی هم یالثارات الحسین بوده است.[۲۱]

قیام مختار هم با همین شعار آغاز شد[۲۲] اما در قیام‌های شیعیان پس از مختار، مثل قیام زید و قیام یحیی علیه امویان و قیام محمد نفس زکیه، قیام ابراهیم‌بن‌عبدالله معروف به قتیل باخمرا و قیام شهید فخ علیه عباسیان، این شعار به کار نرفته است؛ اما در مقابل، خراسانیان در قیام علیه امویان از این شعار بهره برده‌اند.[۲۳]

حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز با همین شعار قیام می‌کنند.[۲۴] ابن‌مشهدی در المزار الکبیر، شعار شخص امام را یا لثارات ذکر کرده است.[۲۵] به گزارش شیخ صدوق، امام‌رضا علیه السلام در سخنانی به ریان‌بن‌شبیب ضمن توصیه به گریستن برای امام حسین علیه السلام، شعار اصحاب حضرت مهدی را یالثارات الحسین عنوان کرده است.[۲۶] در همین روایت اشاره به فرشتگانی شده که تا ظهور امام زمان، بر سر مزار امام حسین علیهما السلام تجمع کرده‌اند و هنگام ظهور امام عصر شعار یالثارات سر می‌دهند.[۲۷]

به خون‌خواهی امام حسین توسط امام زمان علیهما السلام در احادیث دیگری نیز اشاره شده است. ازجمله بر اساس حدیثی از امام صادق علیه السلام، مراد از مظلوم در آیه ۳۳ سوره اسراء «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» امام حسین و مراد از ولی او، امام قائم علیهما السلام است که به خون‌خواهی آن حضرت قیام خواهد کرد.[۲۸]

همچنین طبق احادیث دیگر هنگامی که فرشتگان با دیدن واقعۀ کربلا  اندوهگین شدند، خداوند به آنان بشارت داد که به‌وسیلۀ حضرت قائم عجّل الله تعالی فرجه الشریف از ظلم‌کنندگان بر امام حسین علیه السلام انتقام خواهد گرفت.[۲۹]

 مدرسه ایثار و انتظار

«عاشورا» پشتوانۀ فرهنگی «انتظار» است، زیرا راه و رسم انتظار و یاوری امام در آینه عاشورا کاملاً نشان داده شده است و منتظران می‌توانند با نگاه به جانبازی و ایثار اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السلام خود را برای ایفای چنین نقشی در رکاب حضرت بقیة الله عجّل الله تعالی فرجه الشریف ماده نمایند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، خیلی پیش‌تر خبر شهادت امام حسین را داده بودند و امیرمؤمنان علیه السلام هم هنگام عبور از کربلا فرموده بودند: «اینجا (کربلا)، قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است؛ شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آن‌ها نمی‌رسند (وَ مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاءَ لَایَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَایَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُم).[۳۰] این اخبار تا آنجا بود که کسانی، از مدت‌ها پیش در منطقۀ کربلا اقامت گزیده و منتظر یاری فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوی خود رسیدند.[۳۱]

«کربلا»، دانشگاه بزرگی است با کلاس‌ها و درس‌های بسیار. ابعاد و آموزه‌های این دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسیاری پوشیده است. باید در این دریای عمیق گسترده و پربار، غواصانی ماهر و زبردست، به صید بپردازند تا لؤلؤها و مرواریدهای گران‌بهای آن را به چنگ آورده، در اختیار خواستاران و خریداران قرار دهند؛ در این دانشگاه همه می‌توانند حضور یابند؛ نه کنکور دارد و نه مانع؛ نه شرط سنی دارد و نه گزینش و پارتی؛ اخلاص می‌خواهد و ولایت اهل بیت و عشق حسینی. مسیحی و زرتشتی هم که باشی، این عشق تو را می‌برد به جایی که در عزایش شرکت می‌کنی و اشک می‌ریزی:

 

عقل، مات آمد ز دانشگاه سیّار حسین

کاین چنین غوغا به پا در عالم دنیا کند

ابتدا منشور آزادی نویسد در جهان

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

نازم آن آموزگاری را که در یک نیمه‌روز

دانش آموزان عالم را چنین دانا کند

در مدرسه عاشورا، «سلم» و «حرب» را می‌آموزی، همان‌طور که در زیارتشان می‌خوانی: «إِنِّی سِلْمٌ‏ لِمَنْ‏ سَالَمَكُمْ‏ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ»: با دوستان اهل‌بیت، در صلحی و با دشمنانشان در جنگ. در انتظار مهدوی نیز این صلح و جنگ را از عاشورا آموخته‌ای. دوستان مولا را دوست داری و با دشمنان و مخالفان و ستیزندگان با او در جنگ خواهی بود. شمشیر دانش را بر کسانی فرود می‌آوری که با تیر شبهات به جنگ آرمان انتظار آمده‌اند. در مدرسۀ عاشورا، سخن از آزادگی بود و اصلاح و عبادت و تقوی، در مدرسه انتظار نیز همین‌ها دست‌مایۀ زندگی منتظران است. اصحاب سیدالشهداء گفتند این جان ناقابل ما فدای مولامان، اگر صد جان هم می‌داشتیم فدای او می‌کردیم؛ اصحاب بقیةالله هم هر صبح عهد خود با امام را تازه می‌کنند و می‌گویند آماده‌ایم جان خود را فدای مولا کنیم، اگر هم بمیریم آماده رجعتیم برای یاری او با شمشیر‌های آخته و نیزه‌های افراشته…

در عاشورا، امام از هر فرصتی برای هدایت دشمن استفاده کرد تا اگر کسی قابل‌هدایت بود، راه یابد: خود را معرفی کرد و نصیحت نمود و خطابه خواند و روشنگری کرد؛ در مدرسه انتظار هم این وظیفه بر دوش مهدویان است که هدایت را پیش گیرند و مردم را با امامشان آشنا کنند و با اخلاق نیکو دل‌ها را مشتاق و شیدای امام نمایند. امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «مرا یاری دهید با تقوی و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی»: (أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ).[۳۲] امام صادق علیه السلام هم فرمودند: آن کس که دوست دارد، از یاران قائم باشد، باید منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نیکو بیاراید».[۳۳]

شباهت‌ها و اشتراکات

حضرت بقیةالله عجّل الله تعالی فرجه الشریف نسل نُهم از فرزندان امام حسین علیه السلام است و روشن است که فرزندان، صفات روحی و جسمی زیادی را از والدین خود به ارث می‌برند، لذا تشابهات زیادی در خصال و رفتار با جدّ خویش دارند؛ به‌گونه‌ای که حتی طنین صدای ایشان را شبیه صدای آن حضرت دانسته‌اند.[۳۴] در زمینه اخلاق، رفتار و توانایی‌های جسمانی نیز، امام مهدی صفات بسیاری را از جدشان، امام حسین علیهما السلام به ارث برده‌اند که بارزترین این خصوصیات، «شجاعت» است. دربارۀ نمایش شجاعت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، روایت شده است: «(یزیدیان) که در دسته‌های هزار نفری بودند، همانند ملخ‌های پراکنده در اطراف او نابود می‌شدند».[۳۵] امام کاظم علیه السلام درخصوص شجاعت مهدوی، می‌فرمایند: «یُبِیرُ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ یُهْلِكُ عَلَى یَدِهِ كُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ»[۳۶] یعنی به دست او، هر جبار سرسختی نابود و هر شیطان سرکشی، هلاک می‌شود.

مکه و کوفه، خاستگاه و پایگاه امام حسین علیه السلام بوده و همین دو نیز برای امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف خاستگاه و پایگاه خواهد بود. امام حسین علیه السلام نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنی پس از خروج از مدینه، به مکه آمدند، در کنار بیت الله الحرام، با مردم سخن گفتند و آنگاه به سمت کوفه حرکت کردند. بر اساس روایات، امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز پس از ظهور در مکه، جهانیان را به بیعت با خود فرا می‌خوانند و آنگاه حرکت‌های اصلاحی را شروع خواهند کرد و پس از اتمام قیام و برقراری عدل در سراسر جهان، مقرّ حکومت خویش را در کوفه قرار خواهند داد. چنانچه امام باقر علیه السلام فرمودند: «یَخْرُجُ مِنْ مَكَّةَ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ الثَّلَاثُمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ یُبَایِعُونَهُ بَیْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ»؛ یعنی حضرت مهدی و سیصد و اندی نفر یارانش، از مکه برخواهند خاست و میان رکن و مقام با او بیعت خواهند کرد.[۳۷]

در سیصدوهشت روایت، آمده که امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است و در بیشتر احادیثی که از وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف آمده، آن حضرت به عناوینی چون: «از تبار پسرم حسین» و «از نسل این پسرم»، «نهمین فرزند پسرم حسین» معرفی شده است که مجموع روایات پیامبر در این زمینه ۱۸۵حدیث است.[۳۸] امام حسین برای اصلاح در امت جدش قیام نمود و حضرت مهدی نیز برای بازگرداندن سیره و سنت پیامبر، قیام خواهد نمود. بعضی اشتراکات که ذکر شد، بیش از پیش بر این حقیقت صحّه گذارده که مفاهیم «عاشورا» و «انتظار»، از سطح یک حادثه و عقیده فراتر رفته و تبدیل به دو فرهنگ بالنده و به‌هم‌پیوسته شده‌اند.

پیروان این دو امام، همان‌گونه که از حماسه عاشورا به نیکوترین وجه، تجلیل به عمل می‌آورند و در رثای اباعبدالله علیه السلام و خاندان و اصحاب آن حضرت عزاداری می‌کنند، چشم به راه ظهور حجت خدا و آخرین وصی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز هستند؛ تا از پرده غیبت برون آید و آلام و رنج‌ها را تسکین بخشد و به ستمگری پایان دهد و عدالت و ایمان را فراگیر نماید. در روایتی از امام حسین علیه السلام آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بشارتی به من فرمود: ای حسین! تو سید پسر و پدر ساداتی، «نُه» فرزند از نسل تو، امامان ابرار و امین و معصوم‌اند و نهمین آنان مهدی قائم است. تو امام، پسر امام و پدر ائمه هستی و نه فرزند از نسل تو ائمۀ ابرارند و نهمین آنان، مهدی است که دنیا را در آخرالزمان، پر از عدل و قسط می‌کند…».[۳۹]

احیای دو فریضۀ مهم

دو فریضۀ مهم امر به معروف و نهی از منکر، هدف هر دو امام بوده است. امام حسین علیه السلام، حماسه عاشورایی خود را با این عبارت، تبیین نمود: «می‌خواهم به معروف، امر نمایم و از منکر، نهی کنم» (أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ).[۴۰] پیشوای انسان‌ها باید چنین فریضه‌ای را در دستور وظایف خود قرار دهد. او می‌باید در مرحله اول در درون خود، دوستدار خوبی‌ها و معروف‌ها باشد و از منکرات و مفاسد و گناهان بیزاری بجوید. این محبت و نفرت قلبی، به زبان هم جاری می‌شود و در عمل هم تجلی می‌یابد. علاقه و انکار قلبی سالار شهیدان به هنگام وداع با قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین ابراز شده است: «خدایا من معروف را دوست می‌دارم و منکر را بد می‌دانم» (اللّهمّ إنّی احبّ المعروف و اكره المنكر).[۴۱]

مرحلۀ بعد، امر به معروف و نهی از منکر با زبان است که آن حضرت در بیان‌هایی صریح، حکومت بنی‌امیه را منکر معرفی می‌کند و یزید را مردی شراب‌خوار و فاسق و جنایتکار می‌داند و پیروان او را ملازمان شیطان و واگذارندگان «طاعت خدا» می‌شمارد و حکومت اموی را حرام‌کنندۀ حلال و حلال‌کنندۀ حرام معرفی می‌کند که بدعت‌ها را زنده و سنت‌ها را میرانده‌اند. اینکه در زیارت‌نامه‌های امام حسین علیه السلام تأکید مکرر شده: «من شهادت می‌دهم که تو نماز و زکات را بر پا داشتی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی»، همه برای تبیین علت قیام اوست تا رنگ مکتبی آن در هیاهوی تبلیغات دشمن کم‌رنگ نشود و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در آن نهضت مشخص گردد. در زیارت مخصوصۀ آن حضرت می‌خوانیم: «أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ».[۴۲] بر همین اساس است که پیروان فرهنگ عاشورا، با حضور دائم در میدان امر به معروف و نهی از منکر، عرصه را بر فسادآفرینان تنگ می‌سازند، زیرا با ترک این فریضه، حدود الهی تعطیل شده و احکام خدا مورد تحقیر و استهزاء قرار خواهند گرفت.

حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیز این دو فریضه را در دستور کار دارد. در زیارت آل یاسین خطاب به آن حضرت می‌گوییم: «معروف آن است که شما به آن امر فرمودید و منکر آن است که شما از آن نهی نمودید» (وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ).[۴۳] امام باقر علیه السلام دربارۀ آیۀ شریفۀ «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏»،[۴۴] یعنی (و از میان شما باید گروهى باشند که (دیگران را) به خیر دعوت نمایند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آن‌ها همان رستگارانند)، فرمودند: این آیه درخصوص خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان ایشان است. آنان هستند که دعوت به نیکی کرده، امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایند).[۴۵] امام صادق علیه السلام هم فرمودند: «آیه دربارۀ ما ائمه است؛ لأن هذه الصفات من صفات الأئمة، لأنّهم معصومون. چون این صفات از اوصاف ائمه است؛ زیرا آنان معصوم هستند و معصوم امر به طاعتی نمی‌کند مگر اینکه خودش آن را انجام می‌دهد و از منکری نهی نمی‌کند مگر اینکه خودش آن را ترک کرده است».[۴۶]

‏لذا بارزترین و کامل‌ترین مصداق آمر به معروف و ناهی از منکر، امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستند که به همۀ شرایط واقف بوده و خود، پیش از دیگران عامل هستند. همچنین آیۀ شریفۀ «الَّذِینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»،[۴۷] یعنی کسانى که اگر آنان را در زمین به قدرت رسانیم، نماز بر پا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و (دیگران را) به خوبى‏‌ها دعوت مى‌کنند و از بدى‏‌ها باز مى‌ دارند و پایان همه‏ امور براى خداست؛ به حضرت مهدی و یارانش، یا آل محمد صلوات الله علیهم به‌طورعموم، تفسیر شده است. چنان‌که ابوجارود در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل کرد که فرمودند؛ این آیه مربوط به آل محمد یعنی مهدی و اصحابش است که خداوند آن‌ها را مالک شرق و غرب می‌کند و دین را به‌وسیلۀ او بر تمام أدیان پیروز می‌نماید و باطل و دین‌های ساختگی را به همّت او و یارانش از میان برمی‌دارد، چنانچه پیش از ظهور او سفاهت و نادانی پرده بر روی حق و حقیقت کشیده است، عدالت به‌گونه‌ای گسترش می‌یابد که اثری از ظلم باقی نمی‌ماند و أمر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و عاقبت امور در اختیار خداست».[۴۸]

[۱]. بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۶.

 

[۲]. کامل‌الزیارات، ص۲۳۷٫

 

[۳]. مفاتیح الجنان، زیارت اول امام حسین.

 

[۴]. همان، زیارت ششم.

 

[۵]. همان، زیارت وارث.

 

[۶]. قسمت چهارم زیارت ناحیه مقدسه.

 

[۷]. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲.

 

[۸]. مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیه السلام .

 

[۹]. همان، دعای عهد.

 

[۱۰]. الغیبة، شیخ طوسی، ص۲۷۴.

 

[۱۱]. همان.

 

[۱۲]. منتخب الاثر، ص۵۷۴-۵۷۶.

 

[۱۳]. امالی صدوق، مجلس۲۷. بحارالانوار، ج۴۴.

 

[۱۴]. لسان العرب، ج۴، ص۹۷.

 

[۱۵]. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۱۴.

 

[۱۶]. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۸.

 

[۱۷]. عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج۲، ص۲۶۸؛ امالی صدوق، ص۱۹۲.

 

[۱۸]. تاریخ طبری، ج۶، ص۵۰.

 

[۱۹]. قرشی، حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۲۷۸.

 

[۲۰]. ابن‌مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص ۱۱۲.

 

[۲۱]. بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص ۳۷۰.

 

[۲۲]. همان، ج۶، ص ۴۰۷.

 

[۲۳]. همان، ج۹، ص ۳۱۷.

 

[۲۴]. الزام الناصب، ج۲، ص ۲۴۴.

 

[۲۵]. المزارالکبیر، ص۱۰۷.

 

[۲۶]. عیون اخبارالرضا علیه السلام ، ج۱، ص ۲۹۹.

 

[۲۷]. بحارالانوار، ج۴۴، ص ۲۸۶.

 

[۲۸]. تفسیر عیاشی، ج۲، ص ۲۹۰.

 

[۲۹]. کافی، ج۱، ص ۴۶۵؛ امالی طوسی، ص۴۱۸.

 

[۳۰]. بحارالانوار، ج۴۱، ص ۲۹۵.

 

[۳۱]. ابن‌عساکر، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۱۶ و ۲۲۴.

 

[۳۲]. نهج البلاغه، نامه ۴۵ .

 

[۳۳]. منتخب الاثر، ص۴۹۷.

 

[۳۴]. بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۳.

 

[۳۵]. ارشاد مفید، ج۲، ص ۱۱۶.

 

[۳۶]. کمال الدین، ج۲، ص ۱۲۱.

 

[۳۷]. بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۲۵.

 

[۳۸]. منتخب الاثر، ص۲۵۴.

 

[۳۹]. کفایة الاثر، ص۱۶۷.

 

[۴۰]. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص ۲۴۱.

 

[۴۱]. مقتل خوارزمی، ج۱، ص ۱۸۶.

 

[۴۲]. مفاتیح الجنان، زیارت وارث.

 

[۴۳]. همان، زیارت آل یاسین.

 

[۴۴]. آل عمران، آیۀ۱۰۴.

 

[۴۵]. بحارالأنوار، ج۵۱، ص ۴۷.

 

[۴۶]. كنز الدقائق، ج۳، ص ۱۹۳.

 

[۴۷]. حج، آیۀ۴۱.

 

[۴۸]. بحارالأنوار، ج۲۴، ص ۱۶۵.

 

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در سرمقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

عباس‌افندی و فلسطين، قسمت دوم: انتقال اراضی فلسطين به يهوديان مهاجر

حمید فرناق   چکیده نوع رابطه بهائیان و به‌ویژه رهبران آنان با کشورهای استعماری وقت، ا…