از نکات بسیار زیبا و حماسی در باور مهدویت شیعی و انتظار مولای زمان، حضرت صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف، موضوع «عهد با امام»، «بیعت با امام» و «عقد و پیمان با امام» است. این معنا وقتی جدیتر میشود که دعایی هم به نام دعای عهد را پیشوایان، صادر کردهاند که منتظران، هر پگاه با خواندن آن، پیمان و عهد خود را با امام، تازه میکنند. ممکن است پرسیده شود که عهد و پیمان و بیعت با امامان و حاکمان یا وکلای آنان، معمول بوده است، اما با امامی که بهظاهر، غایب است، چطور میتوان بیعت کرد؟ پاسخ آن است که در نگاه شیعه، امام، امام است، چه حاضر باشد یا غایب، زنده باشد یا درگذشته، زیرا حجتهای الاهی، خلیفةالله هستند و خدا و خلفایش هماره حضور معنوی دارند.
این همه زائر حسینی در عاشورا و اربعین، سواره یا پیاده، کیلومترها، طی مسیر میکنند که چون به آستان و حائر حسینی که دهها قرن پیش شهید شده است، برسند بگویند: «لبیک یا حسین». یعنی ندای «هل من ناصر» حسینی را بعد از چهارده قرن، اجابت کنند و بگویند برای جانفشانی و خدمتگزاری او آماده هستند و این عهد و پیمان و بیعت را با این زیارت، محکم و تجدید مینمایند. همینگونه است با فرزند او که زنده اما غایب است هر روز عهد و پیمان تازه میکنند که از نصرت او کوتاهی نکنند و چه امروز و چه فردای ظهور، فرمان او را اجابت کنند و آماده نصرت و یاری او باشند. بنابراین، وقتی پیمان با خدا و پیمان با شهیدان، طبیعی است، استبعادی برای پیمان با امام غایب، نیست.
پرسش بعدی این است که این پیمان و عهد، چه مسؤولیتها و وظایفی را بر دوش معاهدان و بیعتکنندگان و پیمانداران که عهد و بیعت و پیمان بستهاند، میگزارد؟ این وظایف چیست و برای اجرای آن چه باید کرد؟ اصولاً عهد، چند گونه است؟ آیا عهد با امام، مثل عهد با خدا، ذاتی و فطری است یا عهد دنیوی است و الزاماتی دارد که باید رعایت شود؟ دیگر آنکه آیا خود امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف از چنین عهدی سخن گفتهاند یا خیر؟ اگر سخن گفتهاند، انتظارشان از عهدگزاران چیست. دیگر آنکه پاداش وفاداران به پیمان یا تخلفکنندگان از آن چیست و چه جایزه ویژهای به عهدبانان داده خواهد شد؟
یک مسأله نیز دربارۀ سابقه عهد و پیمان در امتهای گذشته و در صدر اسلام است که البته به اختصار در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد. هدف، توجه دادن امثال خود به این حقیقت است که امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف با مطرح ساختن موضوع عهد در نامه به مرحوم شیخ مفید، به کدام موضوع اساسی اشاره فرمودهاند و انتظار دارند شیعیان بر اساس آن عهد فطری و ذاتی و عهد اکتسابی و عملی، چگونه شیعیانی باشند که اگر آنگونه باشند، پاداش دیدار امام را دریافت مینمایند و غیبت زودتر به پایان خویش نزدیک خواهد شد.
عهد ذاتی
عهد ذاتی همان عقل هدایتگر و هدایت تکوینی است که خداوند رحمان از باب رحمت رحیمیه خود در ذات بشر به ودیعت نهاده و میثاقی است که انسان ذاتاً با خدا بسته است. آیه ۱۷۲سوره اعراف، که به آیه میثاق شهرت دارد، دربارۀ توحید فطری انسان به این موضوع اشاره میکند.
ترجمه آیه شریفه چنین است: «و آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که: آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی دادیم (و این گواهی را گرفتیم) تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این (امر) غافل بودیم» <وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِیآدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ>.
در کتابهای كافى و توحید و تفسیر عیاشى نقل شده که از امام باقر عجّل الله تعالی فرجه الشریف از معنای این آیه پرسیدند، ایشان فرمودند: «خداوند از پشت آدم ذرّیّه او را تا روز قیامت بیرون آورد، پس بیرون آمدند (به شکل ذرات کوچکی) مانند مورچه. پس خود را به آنان شناساند و صُنع خویش را به آنها ارائه داد (و این عالم را عالم ذر گفتهاند) و اگر نبود این (معرفی در عالم ذر)، هیچکس پروردگار خود را (در این دنیا) نمىشناخت.[۱]
بیش از یکصد روایت دربارۀ این معرفت و این عهد در عالم ذر، وارد شده که همگی دلالت بر این معرفی دارند. تشریح این عالم و خصوصیات آن در تحقیقات پژوهشگران به تفصیل آمده است.[۲]
همچنین از امام صادق علیه السلام سؤال شد كه ذریّات آدم چگونه جواب دادند، با آنكه مورچه بودند؟ فرمود: خداوند در آنها چیزی را قرار داد كه اگر از آنها میپرسیدند، جواب میدادند. نیز از آن حضرت روایت شده كه چون خداوند اراده فرمود كه خلق را بیافریند، پراكنده کرد آنها را میان دو دستش و فرمود كیست پروردگار شما؟ پس اول كسی كه به نطق آمد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین و ائمه اطهار علیهم السلام بودند و گفتند تو پروردگار مایى؛ خداوند به ایشان علم و دین عطا فرمود و به ملائكه فرمود اینها حاملان دین و علم و امناء من در خلق من و ایشان مسئول من هستند. پس به بنىآدم فرمود اقرار كنید به ربوبیّت خدا و به ولایت و اطاعت این جماعت؛ پس گفتند بلى پروردگار، ما اقرار نمودیم. خدا به ملائكه فرمود: شاهد باشید، آنها گفتند: شاهدیم. خدا فرمود این براى آن است كه فردا نگویند ما از این امر غافل بودیم، یا بگویند پدران ما موجب گمراهى ما شدند.[۳]
احتمال دارد این آیه شریفه اشاره به عهد ذاتی دربارۀ عهد خداوند با بنیآدم داشته باشد، که پیروی و اطاعت از شیطان نکنید: «اى فرزندان آدم! مگر با شما پیمان نبستم كه شیطان را اطاعت نكنید كه همانا او براى شما دشمنى آشكار است و فقط مرا بپرستید، كه راه مستقیم همین است. امّا شیطان گروه زیادى از شما را گمراه كرد، پس چرا تعقّل نمىكردید؟» <أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یا بَنِیآدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِیراً أَفَلَمْتَكُونُوا تَعْقِلُونَ>[4]. این عهدها را عهدهای ذاتی یا فطری نامیدهاند که فطرتهای آلودهنشده یا فراموشنشده به آن گواهی میدهند و تصدیق میکنند.
عهد با حجت خدا
بر اساس آیه ۱۰ سوره فتح، عهد و بیعت با حجت الاهی، یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، عیناً عهد و بیعت با خداست: <إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَكَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ> یعنی کسانی که با تو بیعت میکنند، درحقیقت با خدا بیعت میکنند. به شهادت آیه مباهله، علی علیه السلام، نفس پیامبر است، پس بیعت با او همچون بیعت با پیامبر و درنتیجه، بیعت با خداست. بر همین موضوع در پیمان غدیر نیز تأکید شد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هرکس من مولای او هستم، علی مولای اوست». در زیارت عاشورا هم اظهار میکنیم: «من در صلح و سازشم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است و دوستم با کسی که شما را دوست بدارد و دشمنم با کسی که شما را دشمن بدارد (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در غدیرخم، اساس بیعت با علی و امامان معصوم علیهم السلام را بنیان گذاشت و دستور داد که همه مردان و زنان مسلمان با او بهعنوان جانشین و حجت الاهی بعد از او، بیعت کنند. این بیعت، انجام شد و اغلب صحابه و تابعین به آن شهادت دادند و همه تواریخ آن را ثبت نمودند. بنابراین عهد و بیعت و پیمان با حجتهای الاهی و امامان معصوم، امری واجب است. این بیعت، منوط به حکومت ظاهری نیست، زیرا حجتهای الاهی در طول تاریخ، جز اندکی، مجال حکومت ظاهری نیافتند اما مقام هدایت و حجت الاهی بودن را داشتند و مردم موظف بودند دستورات الاهی آنان را گردن نهند و در عهد و پیمان و بیعت با آنان باشند. چنانکه این عهد برای پیامبر در سیزده سال دوران مکه که حکومت ظاهری نداشتند و برای علی عجّل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۵ سال خانهنشینی، وجود داشت و نیز برای امامان دیگر که آنها نیز حاکمیت ظاهری نداشتند، بود.
در قرآن کریم، امامت همان عهد الاهی است چنانکه در داستان حضرت ابراهیم به آن اشاره شده آنگاه که خداوند، مقام امامت را به او داد: «هنگامى كه پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونى آزمایش كرد و او بهخوبى از عهده آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانى قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمكاران نمىرسد (و فقط آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شایسته این مقام هستند).[۵] امام معصوم، تجلّی تمامنمای خداوند در زمین است و پذیرش ولایت معصومی که از جانب خداوند به مقام امامت رسیده است، درحقیقت میثاق با خدا و عهدی الهی است و خداوند در روز قیامت، از وفای به این عهد، سؤال خواهد کرد <وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُولاً>.[6]
در روایت متواتر از شیعه و سنی آمده که «اگر کسی امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود، در حالت کفر مرده است».[۷] شناخت این امام معصوم، مقدمه عهد و بیعت با او و یاری کردن اوست و اگر این معرفت در کسی نباشد و بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است. در قرآن و روایات، امامت عهدی الهی شمرده شده است و انسانها نمیتوانند از آن بیتوجه عبور کنند. بیاعتنایی به تنهایی، آوارگی و غربت امامان، یقیناً ما را در پیشگاه خدا مورد سؤال و بازخواست قرار میدهد و درنهایت به عذاب اخروی دچار خواهد نمود. ما به تجربه دیدیم وقتی مردم به عهد خود با امامان عمل نکردند، آنان مورد ظلم و تعدی نابکاران و ظالمان واقع شدند و فجایعی همچون فاجعه کربلا به وجود آمد. امروز هم همان داستان است و موظف به وفای به عهد با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستیم.
عهد با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف
خداوند زمین را هیچگاه خالی و بدون پیشوای دین و حجت، نگذاشته است، زیرا اگر زمین بدون حجت باشد، مردم سرگردان شده و از برکات وجود امام و حجت خدا بیبهره مانده و گرفتار شیاطین میشوند. شناخت این حجت در هر زمان به عهده مردم همان زمان است و وقتی او را شناختند، باید با او عهد یاری ببندند و به این عهد خود پایبند باشند. اکنون که در دوران حجت خدا، حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستیم، شناخت آن حضرت، حفظ و تقویت پیوند قلبی و تجدید دائمی عهد با ایشان، وظیفه ماست. عهد با آن امام عزیز یکی از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت مولایش بر عهده دارد. خوشبختانه پیشوایان قبل، متون بسیار زیبا و گویایی را برای ما به یادگار گذاشتهاند که منتظران با عبارات این دعاها، با امام تجدید عهد میکنند.
یکی از این دعاها، دعای عهد است که در قسمت بعد از آن سخن خواهیم گفت. دیگر، بخشهایی از زیارت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است که منتظر با این عبارات باور و عهد خود را با امام مطرح میکند: «گواهی میدهم که تو حجّتی بر آنانکه درگذشتهاند و آنانکه ماندهاند و اینکه گروه تو گروه پیروز و دوستانت رستگار و دشمنانت زیانکارند و تو خزانهدار هر دانشی و گشاینده هر بستهای و بهپادارنده هر حقّی و باطلکننده هر باطلی، من به تو راضی شدم ای مولایم برای پیشوا بودن و راهنما و سرپرست و رهبری، دیگری را بهجای تو نجویم و به غیر تو سرپرستی نگیرم» (أَشْهَدُ أَنَّكَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِیَ وَ أَنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْغالِبُونَ وَ أَوْلِیاءَكَ هُمُ الْفائِزُونَ وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخاسِرُونَ وَ أَنَّكَ خازِنُ كُلِّ عِلْمٍ وَ فاتِقُ كُلِّ رَتْقٍ وَ مُحَقِّقُ كُلِّ حَقٍّ وَ مُبْطِلُ كُلِّ باطِلٍ، رَضِیتُكَ یَا مَوْلایَ إِماماً وَ هادِیاً وَ وَلِیَّاً و َمُرْشِداً لَاأَبْتَغِی بِكَ بَدَلاً وَ لَاأَتَّخِذُ مِنْ دُونِكَ وَلِیّاً).
در ادامه میگوید: «گواه میگیرم خدا را و گواه میگیرم فرشتگانش را و گواه میگیرم تو را ای مولایم! به این اعتقاد قلبی که نسبت به تو دارم. عقیدهای که ظاهرش مانند باطن و سرّش همانند آشکار آن است و تو خود بر آن شاهدی و آن عهد من است با تو و پیمان من است در پیشگاه تو؛ چون تو خود نظام دین و پیشوای متقیان و عزّت یکتاپرستان هستی و پروردگار جهان مرا بر آن امر فرموده است…» (اُشهِدُ اللّهَ و اُشهِدُ مَلائکَتَهُ و اُشهِدُکَ یا مَولایَ بهذا ظاهِرُهُ کَباطِنِه و سِرُّهُ کَعَلانیَتِهِ و اَنتَ الشاهِدُ علی ذلک و هو عَهدی الیک و میثاقی لدیک اِذ اَنتَ نظام الدّین و یَعسُوبُ المتّقین و عزّ الموحدّین و بذلک امرنی ربّ العالمین).
سپس و بلافاصله در قسمت بعد میگوید: «پس اگر روزگاران طولانی و عمرها بلند شود، جز این نیست که یقینم دربارۀ تو افزون میشود و عشق و دوستیام به تو بیشتر میگردد و توکل و اعتمادم به تو، افزایش مییابد. برای ظهور تو متوقع و آمادهام و پیوسته مسؤولیتپذیر خواهم بود و در این آماده بودنم از انتظار و آمادگی و توانمندیهای لازم برخوردارم و برای جهاد در رکاب و پیشگاه تو چشم به راهم و دیدبانی و رصدهای بههنگام و مناسب انجام میدهم (ثانیهشماری میکنم)، تا اینکه در پیشگاه تو بخشش کنم جان و مال و فرزند و اهل و عیالم را و همه داراییام را که پروردگار به من عطا کرده و همه را در راه امر و نهی تو صرف میکنم.
(فَلَو تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ و تمادَتِ الاَعمارُ لَماَزدَد فیکَ اِلاّ یقیناً و لک اِلاّ حُبّاً و عَلَیکَ اِلاّ مُتکِلاً و مُعتَمداً و لِظُهُورِکَ اِلاّ مُتَوَقِّعاً و مُنتَظِراً و لِجهادی بَینَ یَدَیکَ مُتَرَقِّباً فاَبذُلُ نَفسی و مالی و وَلدی و اَهلی و جَمیعَ ما خَولَنی رَبّی بَینَ یَدَیکَ وَ التصَرُّفِ بَینَ اَمرِکَ و نَهیِکَ).[۸]
عهد در توقیع مفید
به نامهها و نوشتههای امامان شیعه توقیع گفته میشود. در دوره غیبت صغری، نامههای شیعیان به امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف و پاسخهای او توسط نُوّاب اربعه ردوبدل میشد. در منابع حدیثی حدود صد توقیع از امام مهدی موجود است که بیشتر آنها مربوط به دوره غیبت صغری است و در کتابهای کمالالدین شیخ صدوق و الغیبه شیخ طوسی نقل شده است. در کتاب کمالالدین در باب مربوط به توقیعها، ۴۹ توقیع و یک دعا نقل شده است. همچنین در کتاب الغیبة، ۴۳ توقیع و روایت نقل شده که دوازدهتای آنها از کمالالدین شیخ صدوق روایت شده است. همچنین در کتاب احتجاج طبرسی چند توقیع از امام مهدی خطاب به شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) نقل شده است که مربوط به دوره غیبت کبری است.
امام عجّل الله تعالی فرجه الشریف در نامه به شیخ مفید از او با تعابیری ویژه یاد میکنند و میفرمایند: «نامهای به برادر با ایمان و دوست رشید ما، ابوعبدالله محمدبن نعمان ــ شیخ مفید ــ که خداوند عزت وی را مستدام بدارد. سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراستهای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی. ما دربارۀ نعمت وجود تو خداوند یکتا را سپاسگزاریم». در آن نامهها، حضرت مطالب بسیار مهمی را مطرح میکنند که باید در نوشتارهای مستقلی به آن پرداخت؛ ازجمله در موضوع عهد میفرمایند:
«…از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری میکردند ولی اکثر شما مرتکب آن شدید نیز باخبریم. از عهدشکنیها و پشت سرگذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم. گویی اینها از لغزشهای خود خبر ندارند…».[۹]
در نامۀ دیگر در همین موضوع عهد و پیمان خطاب به شیخ مفید میفرمایند: «ای دوست واقعی! اگر پیروان ما ــ كه خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد ــ بهراستی در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا بودند (اجتماع قلوب میداشتند)، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما ــ دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما ــ زودتر روزی آنان میشد. ازاینرو (باید بدانند كه) جز برخی رفتار ناشایستۀ آنان ــ كه ناخوشایند ما است و آن عملكرد را زیبنده اینان نمیدانیم ــ عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد…».[۱۰]
در این دو قسمت مهم، امام تأکید مینمایند که اولاً، از عهدشکنی بعضی از یاران آگاهند و ثانیاً، همین عهدشکنیها موجب حرمان آنها از دیدار امام شده است، که اگر به عهد خود عمل میکردند، سعادت دیدار امام برای آنان دست میداد و موفق به دیدار میشدند. این نکته بسیار مهم، رابطه وفای به عهد و دیدار امام و چه بسا ظهور نزدیکتر امام را میرساند. وفای به عهد و پیمان، آنچنان سترگ است که کلید رؤیت و ظهور به شمار میرود. تأمل در این عبارات را پی میگیریم و دربارۀ آن سخن میگوییم تا ابعاد آن شکافته شود.
آن عهدها که موردنظر امام است، کداماند؟ اجتماع قلوب چیست و چگونه حاصل میشود؟ آیا میتوان بهگونهای عمل کرد که از وفای ما به عهدها، امام راضی و خشنود گردند؟
«عهد» بامدادان
دعای حماسی عهد از امام صادق علیه السلام روایت شده است و سیدبن طاووس در مصباح الزائر، ابنمشهدی در المزار الکبیر،[۱۱] کفعمی در المصباح[۱۲] و البلد الامین[۱۳] و مجلسی در بحارالأنوار[۱۴] و زاد المعاد[۱۵] این دعا را نقل کردهاند. نقل این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سیدبن طاوس، کفعمی و علامه مجلسی نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد و محتوای این دعا در ادعیه دیگر تأیید شده است. جوهره و درونمایه این پیمان صبحگاهی، تجدید عهد، تجدید بیعت و تجدید پیمان با مولای زمان، حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است با این عبارت: «اللّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَاأَحُولُ عَنْها وَ لَاأَزُولُ أَبَداً». یعنی «خدایا در صبح این روز و تا روزهای دیگر از زندگیام، برای آن حضرت عهد و پیمان و بیعت خود را تجدید میکنم که بر گردنم باشد و از آن، روی برنگردانم و هیچگاه دست برندارم» و بعد بلافاصله میگوید: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعْوانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ و الْمُسارِعِینَ إلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوامِرِهِ وَ الْمُحامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلى إِرادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ»؛ خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاعکنندگان از او قرار ده و از شتابندگان بهسویش، در برآوردن خواستههایش و اطاعتکنندگان اَوامرش و مدافعان حضرتش و پیشگیرندگان بهسوی خواستهاش و کشتهشدگان در پیشگاهش.
مضامین عالیِ دعای عهد از آغاز مشتمل است بر درود مخصوص از طرف خواننده دعا و نیز از سوی تمامی مردان و زنان مؤمن در شرق و غرب جهان و خشکی و دریا و از پدر و مادر و فرزند، به پیشگاه امام مهدی علیه السلام. سپس عهد و پیمان و بیعت با آن حضرت را تجدید میکند و پایداری بر این پیمان را تا روز قیامت اظهار میدارد، آنگاه از خداوند درخواست میکند که اگر مرگ من فرا برسد درحالیکه امام زمان ظهور نکرده باشد، پس از ظهور او، مرا از قبرم برآور و به یاری آن حضرت سعادتمند کن. بعد از آن، درخواست دیدار امام با عبارات ظریف و مشتاقانه بیان شده و دعا برای تعجیل ظهور و فَرَج و برپایی حکومت حقه و سامان یافتن جهان و زنده شدن حقایق دین و اهل ایمان، پایانبخش این دعا است.
منتظران با این عهد صبحگاهی به خود یادآوری میکنند که ما صاحب داریم و تحت لوای او هستیم. یادمان باشد که مولایمان از ما چه میخواهد و برای این عهد و بیعت و عقد باید چه آمادگیهایی داشته باشیم. منتظر با این پیمان میگوید: من پیشوا دارم، قانون زندگی من بر اساس نظر حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است و نظرم تابع نظر اوست. پس هر روز به امام زنده و حاضر قول میدهم و از وجود مقدسش یاری میطلبم که دستم را بگیرد و قدرت ترک گناه و انجام خیر را به من بدهد و نام مرا در ارتش بزرگ ظهور ثبت نماید. منتظر به خود یادآوری میکند: رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن! آری این حماسه بامدادی که هر روز تکرار میشود، از او یک «یاور» میسازد، چنانکه گفته شده هرکس چهل روز بر این دعا مداومت کند، از یاران آن امام محسوب شود. او در پایان دعا نیز موظف است به نشانه پیمان، «سه بار» بر ران خود دست زند و در هر مرتبه بگوید: الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا مَوْلایَ یَا صاحِبَ الزَّمانِ.
مسئولیتهای عهد
اینکه حضرت فرمودند: «از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچچیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از عهدشکنیها و پشت سرگذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم» و فرمودند: «اگر پیروان ما در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا بودند، (اجتماع قلوب میداشتند) هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد»، نشان از آن دارد که وفای به عهد با امام، مسؤولیت سنگینی است که وظیفه بسیار مهم منتظران و شیعیان است. این مسؤولیتها چیست؟ آنچه از سخنان آن حضرت در همین توقیعات شیخ مفید، میتوان استنباط کرد، اینها است:
۱. گوش به فرمان امام: امام به شیخ مفید میفرماید: «شما مکلف هستید اوامر و دستورهای ما را به دوستان ما برسانی». بنابراین دوستان امام باید اوامر و دستورها را که از طریق پیامها و توقیعات و تشرفات صحیح رسیده است، بشناسند و عمل کنند.
۲. استقامت: نیز به شیخ مفید (و درواقع به منتظران) دستور استقامت میدهند: «با یاری خداوند متعال در مقابل دشمنان ما که از دین خداوند روی برگرداندهاند بر اساس تذکرات، استقامت کن.»
۳. ناظر دانستن امام: «از عهدشکنیها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم (که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریم ولایت شده است.) گویی اینها از لغزشهای خود خبر ندارند.»
۴. رعایت تقوی: «پس، از خداوند بهراسید و تقوا پیشه کنید.»
۵. یاری رساندن به امام: «و به خاندان رسالت مدد رسانید.»
۶. تقرب به امام: «پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد.» «هرکس از شما باید به آنچه که بهوسیله دوستى ما به آن تقرّب میجست عمل کند و از آنچه مقام او را پست میگرداند و خوشایند ما نیست اجتناب نماید.»
۷. ترک گناه: «و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید»؛ «از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایستی میل کردند که ــ پیشینیان صالح شما از آنها دوری میجستند و عهد و میثاق مأخوذ خدایی را چنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند … و آنگاه (به کیفرگناهان) به این شرایط غمبار و خفتانگیز گرفتار شدید.»
۸. توبه: «امر قیام ما با اجازه خداوند ناگهانی خواهد بود و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد. عدم التزام به دستورهای ما، موجب میشود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.»
۹. پناه بردن به امام در فتنهها: «تقوا پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده است از ما بخواهید، امتحانى که هرکس مرگش رسیده باشد، در آن نابود میشود و آن کس که به آرزوى خود رسیده باشد از ورطه آن به سلامت میرود. آن فتنه و امتحان علامت حرکت ما و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانى ما است، خداوند هم نور خود را کامل میگرداند هرچند مشرکان نخواهند.»
۱۰. عمل به تقیه: «با تقیّه خود را از دشمنان نگاه دارید و از افروختن آتش جاهلیّت پرهیز نمایید.»
۱۱. وفا به پیمان و عهد: «اگر چنانچه شیعیان ما ــ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ــ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند. همدل میشدند، یُمن ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت.»
۱۲. رسیدگی به مستحقان و پرداخت حقوق الله: «هریک از برادران دینی تو که تقوای خدا پیشه کرده و آنچه را که به گردن دارد به مستحقّانش برساند، در فتنه ویرانگر برباددهنده و گرفتاری و آشفتگیهای تاریک و تیرهکننده آن در امان خواهد بود. آن کس که در دادن نعمتهایی که خداوند به او کرامت فرموده به کسانی که فرمان رسیدگی به آنها را داده، بخل ورزد، بدین سبب در دنیا و آخرتش زیانکار خواهد بود.»
پاداش وفای به عهد
مؤمنانی که به عهد خود با خداوند و رسولش وفادار میمانند از پاداش الهی برخوردار خواهند شد. این پاداش به تعبیر قرآن، پاداش عظیم خواهد بود: «همانا كسانى كه با تو بیعت مىكنند، درواقع با خدا بیعت مىكنند، دست خداوند بالاى دست آنهاست، پس هركس پیمانشكنى كند، به زیان خود پیمان مىشكند و هركس به آنچه با خداوند عهد بسته، وفا كند خداوند بهزودى پاداش بزرگى به او خواهد داد».[۱۶]
در جای دیگر در توضیح این پاداش عظیم، آن را بهشت برین معرفی میکند: «و (مؤمنان رستگار) كسانى هستند كه امانتها و پیمانهاى خود را رعایت مىكنند… كسانى كه بهشت برین را ارث مىبرند و در آن جاودانه خواهند ماند»[۱۷] و نیز: «كسانى هستند كه به پیمان الهى وفا مىكنند و عهد (او را) نمىشكنند… آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست؛ بهشتهای جاودانى كه آنان و هركس از پدران و همسران و فرزندانشان كه صالح بودهاند بدان داخل مىشوند و فرشتگان از هر درى (براى تبریك و تهنیت) بر آنان وارد مىشوند.»[۱۸]
دستیابى به رستگاری، نیز پاداش پایبندى به عهد و پیمان مومنان است: «به یقین مؤمنان رستگار شدند، آنان كه امانتها و عهد خود را رعایت مىنمایند».[۱۹]
دیگر پاداش آنها، جلب محبت الاهی است: «آرى، كسى كه به پیمان خود وفا كند و پرهیزگارى پیشه نماید، خدا او را دوست مىدارد؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد».[۲۰]
دیگر، دستیابی به مقام صدق است و قرار گرفتن در زمرۀ صادقان: «آنان كه چون پیمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختىها، محرومیّتها، بیمارىها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند، اینها كسانى هستند كه راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است و به مقام صدق رسیدهاند) و اینان همان پرهیزگارانند».[۲۱]
یک پاداش ویژه نیز در انتظار آنانی است که به عهد خود با امام عمل میکنند و آن توفیق دیدار امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است که امام نویدش را در نامه به شیخ مفید با این عبارت دادند: «اگر پیروان ما ــ كه خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد ــ بهراستی در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا و مصمم بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما ــ دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما ــ زودتر روزی آنان میگشت.»
آری، بسیاری از کسانی که توفیق تشرف به محضر آن امام همام را پیدا کردهاند و داستان آنها در کتابهای تشرفات آمده است، از کسانی بودند که امام را حقیقتاً باور داشته و در سویدای جان و صمیم قلب دوست داشتند و مجموع القلب مصمم به انجام عهد خویش با امام بوده و بهراستی او را صدا زدهاند.
[۱]. تفسیر روان جاوید، ج۲، ص۴۹۳.
[۲]. مجموعه مقالات «عالم ذر»، به کوشش دکتر علی افضلی، انتشارات انجمن حکمت و فلسفه.
[۳]. روان جاوید، ج۲، ص۴۹۳.
[۴]. یاسین: ۶۰-۶۲.
[۵]. بقره:۱۲۴.
[۶]. اسراء: ۳۴.
[۷]. بحارالأنوار، ج۸، ص۳۶۸؛ مسند احمد، ج۲۸، ص ۸۸؛ مسند ابی داوود، ج۳، ص ۴۲۵؛ صحیح مسلم، ج۳، ص ۱۴۷۸.
[۸]. بحارالأنوار، ج۹۹، ص ۱۱۶؛ مزار کبیر، ص ۵۸۶؛ مزار شهید اول، ص۲۰۳.
[۹]. احتجاج طبرسی، ج۲، ص ۵۹۷؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص ۱۷۵.
[۱۰]. همان.
[۱۱]. ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص ۶۶۳-۶۶۶.
[۱۲]. کفعمی، المصباح، ص۵۵۰-۵۵۲.
[۱۳]. کفعمی، البلد الامین، ص۸۳.
[۱۴]. بحارالأنوار، ج۸۳، ص۲۸۴؛ ج۵۳، ص۹۶.
[۱۵]. زادالمعاد، ص۵۴۲.
[۱۶]. فتح: ۱۰.
[۱۷]. مؤمنون: ۸-۱۱.
[۱۸]. رعد: ۲۰-۲۳.
[۱۹]. مؤمنون: ۱و۸.
[۲۰]. آل عمران: ۷۶.
[۲۱]. بقره: ۱۷۷.