مقدمه
شمسالدین الجزائرى عالم، محقق، مبلغ و مشهورترین مفتى الجزائرى با نام حقیقی شمسالدین بوروبی است. او با برنامه روزانه “انصحونى” در شبكه تلویزیونى “النهار” الجزائر در طی سال های٢٠١٢-٢٠٢٠ و نیز برنامه “ماوراء الجدران” در همان شبكه شهرت یافت. او متولد ١٧ نوامبر ١٩٦٥ در پایتخت الجزائر است و در همان شهر در خیابان بلوزداد زندگى مىكند. او در برنامههایش در شبكه النهار، به سؤالات فقهى، دینى و اجتماعى مردم الجزائر در موضوعات گوناگون كه از طریق نامه یا ارتباط الكترونیكى مطرح میشود، پاسخ میدهد. برنامه او یك بار در همان شبكه در سال٢٠٢٠ از طرف سازمان دولتى نظارت بر امور سمعى و بصرى بهدنبال شكایت وزارت شؤون دینى و اوقاف الجزائر، بهخاطر اعتراض و مخالفت با فتوای لجنه فقهى این وزارت كه اعلام نموده بود دو یا سه روز قبل از عید فطر بلكه در طول ماه رمضان میتوان زكات فطره را پرداخت کرد، توقیف شد و شرط ادامه آن را عذرخواهى شیخ تعیین كردند كه او حاضر به عذرخواهى نشد و گفت این یك فتوای فقهى بر اساس مدارك موثق است. شیخ، از اهل سنت و پیرو مذهب مالكى و دانشآموخته نزد “شیخ محمد رحو” است. شیخ شمسالدین در گفتوگو با شبكه تلویزیونى و خبرگزارى الجزائرى ــ افریقایى “الشروق”، گفت كه بیش از شصت هزار سؤال از سوی مسلمانان از سراسر جهان، ازجمله از هند و جنوب افریقا و كشورهای دیگر، به او رسیده و درخواست کرد كه مستمعین صبر و حوصله كنند تا بهترتیب به این سؤالات پاسخ دهد زیرا توانایی سرعت موردنظر آنها را ندارد و سؤالات آنها بعضاً فقهى است كه نیاز به تحقیق دارد. او دانشمندی بسیار پركار و خدمتگزار مردم در خدمات اجتماعى است، بهطوری كه وقتی براثر شدت كار، به ضعف مبتلا و در بیمارستان بسترى شد، موج دعای علاقهمندان به سلامتى او برانگیخته شد كه نشان از پایگاه مردمى و رابطه روحى و قلبى مردم با او دارد. مشهورترین و جنجالبرانگیزترین كتاب او “جذورالبلاء” در ردّ “حشویه” و افكار منسوب به ابنتیمیه است كه برای اولین بار با شجاعت دربارۀ ریشههای وهابیت كه نشأت گرفته از مطالب یهود است، سخن گفته و با دلایلی آن را ثابت کرده است. او در این زمینه اشاره دارد كه مصحح و ناشر كتب ابنتیمیه فردی فراماسون و بهائى در مصر به نام فرجالله كردی است كه كتب ابنتیمیه را با كسب اجازه از عبدالبهاء، دومین رهبر بهائیت، در چاپخانه خود چاپ كرد و در جهان عرب منتشر ساخت.
معرفى كتاب جذور البلاء
معروفترین اثر شیخ شمسالدین الجزائرى كتاب جذور البلاء است كه انتشارات دارالمعرفة در الجزائر آن را در سال ٢٠١٧ (١٤٣٨ق) چاپ و منتشر کرده است. او در مقدمه مفصلی كه برای چاپ دوم كتاب نوشته، تصریح كرده است كه عقیده صحیح اسلامى كه صحابه و تابعین و امت اسلامى بر آن تأكید دارند، تنزیه خداوند و نفی تشبیه خداوند به خلقش در ذات و افعال و صفات است، اما در طول زمان عقائد گمراه همچون عقیده یهودى جسمانیت خدا، در آن باور نفوذ كرد و خطرناكتر آنكه پیروان این عقیده باطل آن را به عقائد اصحاب سلف انتساب دادند، درحالیكه عقیده به جسمانیت خدا مربوط به یهود بود كه خداى جل جلاله را جسمی مانند جسم انسان میدانستند كه خسته میشود و روز شنبه استراحت میكند و از فعل خود پشیمان میشود و راه میرود و مخفى میشود و به گونه رعد و برق فریاد میكند و سوار ابر میشود و در میان ابرها گردش میكند و از آسمان فرو میآید و در شهرها گردش مینماید و به هراس و وحشت میافتد و با انبیاء مشاجره میكند و عهد خود را با انسان فراموش میكند و امور زیادی را از یاد میبرد! (ر.ك. سفر تكوین و سفر خروج). از صفات خداوند نزد یهود، بخل است، چنانكه قرآن در سوره آل عمران (آیه١٨١) به آن اشاره مینماید. خلاصۀ عقیده یهود دربارۀ خداوند، تجسیم است و متأسفانه این عقیده گناهآلود به روشى فضیح در كتب حشویه وارد شد و آن را به صحابه سلف نسبت داد، چنانكه در كتابهای سنت از خلال و ابنابیعاصم و در كتاب ابطال التأویلات ابنابییعلی وارد شده است و این اسرائیلیات چنان در روایات کعبالاحبار زیاد شد كه عمر اورا تهدید کرد و گفت یا این احادیثت را ترك میكنى یا تو را به سرزمین میمونها ملحق خواهم کرد! این اسرائیلیات از طریق یهودیانى كه اظهار اسلام كرده بودند، وارد كتابهای حشویه شد كه اغلب آنها حنبلی بودند. لذا تصادفى نیست كه عقاید حشویه را تماماً مطابق عقاید یهودیها مییابیم. حشویه، این اسرائیلیات را رواج داده و آن را به اسلاف منتسب نمودند. در كتاب بدائع الفوائد ابنقیّم و كتاب السنة الخلال و كتاب الفتاوى از ابنتیمیه و دیگران این باورها دربارۀ جسمانیت خداوند، تأیید شده است.
شمسالدین نمونههایی را با مدرك از كتب سلفیین و وهابیه نشان میدهد كه این عقیده را ترویج نمودهاند. ازجملۀ آنها ابنتیمیه است كه این باورهاى خرافى یهودی را به اسلام و صحابه سلف نسبت داده و مخالفان خود حتى اموات را کافر دانسته است، بهطوری كه حتى دوستان او مثل امام ذهبى و امام أرموى به او اعتراض کردهاند. شمسالدین سپس گروهى از راویان این اسرائیلیات را معرفى نموده و وهابیان مخالف خود را كه حملاتی به او کردهاند، به مناظره دعوت نموده است.
او در پایان مقدمه چاپ اول كتاب نیز گسترش این عقاید حشویه را در میان اهل سنت، كلید سلطه و سیطره بر مقدرات بلاد اسلامى در الجرائر و تونس و مراكش و مصر و سوریه و عراق و یمن و پاكستان و موریتانى و سعودى، از طریق تكفیر و كشتار مردم مسلمان در مساجد و بردگى دخترانشان دانسته كه همه این امور برگرفته از عقائد حشویه و نشأتگرفته از یهود است که به صحابه سَلَف نسبت داده شده و لذا سَلَفى نام گرفته است.
پیوند وهابیت و بهائیت
شمسالدین در طول كتاب، محققانه عقاید حشویه را كه مأخوذ از اسرائیلیات و عقاید یهود است، واكاوى و ریشهیابی نموده و بطلان آنها را با روایات و نقل علمای بزرگ اهل سنت نشان داده است؛ تا اینكه در صفحه١٩٢ عنوانى را به “فرج الله كردی” اختصاص داده و نوشته است: “فرجالله الكردى، اكبر دعاة البهائیه فی مصر یحقق مخطوطات ابنتیمیه و ینشرها”؛ یعنى فرجالله كردى بزرگترین مبلغ بهائى در مصر، كتب مخطوط ابنتیمیه را تحقیق و منتشر كرده است. او میگوید: از معماهای شگفتى كه راز آن در گذشت زمان فاش و كشف شد این است كه اولین چاپهای فتاوا و كتابهای ابنتیمیه در مصر توسط محفل فراماسونرى بهائی انجام شد كه ریاست آن با شیخ فرجالله زكی كردی مریوانی كاشنكانى بود كه اصلش از شهر مریوان كردستان ایران و متولد ١٨٨٢ (١٣٠٠ق) بود. او بعد از طی مراحل ابتدایی تعلیم، در اواخر قرن نوزدهم برای ادامه تحصیل به جامعة الازهر مصر آمد و بهخاطر كرد بودنش به رواق كردیین در الازهر منتسب شد. او در یكى از دیدارهایش از بلاد شام، با عبدالبهاء رهبر بهائیان ملاقات کرد و به او دلبسته شد و به افكارش ایمان آورد و در زمره فعالترین مدافعان و مشهورترین مبلغان بهائیت در مصر قرار گرفت. جامعةالازهر وقتى از این امر آگاه شد او را از الازهر منفصل ساخت و از “رواق كردیین” نیز بیرون راند. او در سال١٩٠٠ (١٣١٨ق) شركت خیریه نشر كتب جهانى اسلام را راهاندازی كرد و از طریق آن به ثروت رسید و خانهاى را در منطقه الازهر خرید و از مبلغان بهائیت در مصر شد و در همه كتابهایی كه چاپ میكرد مینوشت: فرجالله كردی تاجر كتابها در مصر. او بعد از سال١٩١٠ از مشهورترین ناشران مصر و یك فراماسونر بهائی بود تا اینكه در١٩٤٠ (١٣٥٩ق) وفات یافت و جز دختری به نام بهیه (منسوب به بهاء) از او باقى نماند. او نیز مانند پدرش معتقد به بهائیت بود و مدرسهای برای زنان معلم ساخت و در آنجا سالنى را برای بحثهای ادبی اختصاص داد كه پوشى برای تبلیغ بهائیت بود. بلدار شاعر كردی مؤلف سرود ملى كردى، او را دوست میداشت اما او ازدواج با یك امریكائی بهائی را ترجیح داد و از او پسری به دنیا آورد كه نامش را حسین گذاشت.
رابطه كردی و عبدالبهاء
شمسالدین در ادامه مینویسد: وقتى محفل جهانی بهائی به شیخ فرجالله كردی دستوری صادر کرد، او به تأسیس چاپخانه علمى كردستان (مطبعة كوردستان العلمیه) در سال١٩٠٧ (١٣٢٦ق) اقدام نمود و گویی این چاپخانه و انتشارات مخصوص چاپ كتابهای حشویه حنبلیه شد و اولین كتابهایش، كتاب ابنقتیبه دینورى به نام تأویل مختلف الحدیث بود كه در سال ١٣٢٦ق چاپ شد. فرجالله كردی پس از آن به جمعآورى ٩ رساله پرداخت كه همگى تبلیغ ابنتیمیه و افكار حشویه او بودند. نام آن كتابها:
١. الرد الوافر علی من زعم ان من سمى ابنتیمیه شیخ الاسلام كافر، از ناصرالدین.
٢. القول الجلی فی ترجمة شیخ الاسلام ابنتیمیة الحنبلی، از صفیالدین حنفی بخاری.
٣. الكواكبالدریة فى مناقب ابنتیمیه از مرعی الحنبلی.
٤. تنبیه النبیه و الغبی فى الرد على المدارسی و الحلبی از احمدبنابراهیم النجدی.
٥. رسالة الزیادة الكبرى.
٦. عقیدة الإمام موفقالدینبنقدامة.
٧. فائدة فى عدّ الكبائر از حجازى.
٨. عقیدة اهل الأثر علی سبیل السؤال و الجواب از ابىالخطاب.
٩. ذمّ التأویل از ابنقدامة.
روى جلد همه این كتابها هم مینوشت: جمعآوری و تنظیم و ترتیب توسط و زیر نظر فقیر الى الله الغنى، فرجالله زكی الكردی در مطبعه علمى كردستان در مصر سال١٣٢٩ق!
شمسالدین سپس مینویسد: این شخص بهائی با عدهای از محققان كه اغلبشان از كردهای فراماسون بودند و نزد او كار میكردند، برای اولین بار فتاوای ابنتیمیه را در پنج جلد در سال١٩٠٨(١٣٢٦ق)، تحقیق و چاپ كرد. سپس در سال ١٣٢٩ق، كتاب “شرح العقیدة الاصفهانیه” را منتشر ساخت و بعد كتاب “الجواب الصحیح لمن بدّل دین المسیح” را براساس چاپ كردی آن انتشار داد.
فتاوای ابنتیمیه را كه این بهائى برای اولین بار چاپ کرد، از پنج جلد بیشتر نبود درحالیكه امروز از سی جلد تجاوز نموده است! و هر بار هم جلدی به آن اضافه میكنند و علم نزد خدای تعالى است!
شمسالدین سپس نتیجه میگیرد: بر این امر تأكید میشود كه نشر كتابهای ابنتیمیه اولین بار توسط محفل بهائی ماسونى (فراماسونى) در حیفا انجام شد، زیرا فرجالله كردی چیزی را بدون موافقت عبدالبهاء چاپ نمیكرد. خود فرجالله كردی ــ طبق نوشته سلیم قبعین در كتاب عبدالبهاء و البهائیه در فصل “نبذة من تعالیم حضرة بهاءالله”، چاپ قاهره سال١٩٢٢، صفحات١٢٧-١٣٩ ــ میگوید: «من جزو تشرفیابندگان دیدار حضرت عبدالبهاء در شهر حیفا بودم. از ایشان خواهش کردم كه به من اجازه دهد بعضى از الواح را كه مشتمل بر تعالیم حضرت بهاءالله است، ترجمه كنم تا امت عربی در روش خود بازنگرى كند؛ او بر من تفضل کرد و اجازه ترجمه این الواح چهارگانه را داد»!
در ادامه شمسالدین مینویسد:
بزرگان و مشایخ وهابیت، فرجالله كردی را بهخاطر چاپ كتب حشویه و ابنتیمیه ستودهاند، همچون شیخ محمدبنمانع و شیخ ابنسحمان كه از سران وهابیت هستند و نیز شیخ عبدالكریم الخضیر و نیز شیخ ابوبكر ابوزید حنبلی كه سعى كردند اقدام او را با اینكه بابی و معتقد به نسخ اسلام بوده، توجیه كنند و كار او را صرفاً یك كار تجارى جلوه دهند و كتب منتشره او را استفاده كنند و به آنها اعتماد نمایند و موردتقدیر قرار دهند. شمسالدین این پرسش را در صفحه١٩٥ كتاب جذور البلاء مطرح میكند كه:
آیا اهتمام بالاترین شخص ماسونى بهائی (فرجالله زكى كردی مریوانى) به طبع و نشر كتب ابنتیمیه، صرفاً یك عمل تجارى بوده است؟!
منابع
۱- صفحه رسمی شیخ شمسالدین الجزائری در اینستاگرام.
۲- الجزائری، شمسالدین؛ جذور البلاء، الحشویة المتمسلفة، ضلال فی العقیدة، ظلام فی المنهج؛ الطبعة الثانیة، دارالمعرفة، باب الوادی الجزائر:۲۰۱۷.