صفحه اصلی روی خط خبر استاندارد دوگانه تشکيلات در برخورد با دستورهاي عبدالبهاء

استاندارد دوگانه تشکيلات در برخورد با دستورهاي عبدالبهاء

0 خواندن ثانیه
0
0
352

تبلیغ آیین بهائی از دیدگاه تشکیلات بیتالعدل، مهمترین وظیفه عموم بهائیان عالم (البته بهجز بهائیان اسرائیل و بهجز تبلیغ افراد اسرائیلی) است. این موضوع نهتنها از رویکرد کلی پیامهای آن نهاد، بلکه از دستورالعملهای نهادهای انتصابی پاییندست بیتالعدل نیز بهروشنی پیداست. برای مثال در پیام اخیر بیتالعدل به مناسبت انتخاب اعضای جدید هیأتهای مشاورین قارهای در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰ (۸ آبان ۱۳۹۹) با اشاره به برنامه پنجسالۀ آخر از مجموعۀ برنامههای بیستوپنج ساله که اکنون در اواخر آن هستیم، تأکید شده این برنامهها فقط بر یک هدف تمرکز دارد و آن «پیشرفت قابلتوجه در دخول افواج» است. البته در این پیام اشارهای نشده که پیشرفت در دخول افواج آن هم پیشرفتی «قابلتوجه» با چه شیوههایی و در چه چارچوبی باید انجام گیرد. گرچه مرور رفتار دوگانه بیتالعدل در عدول از سنت سلف این فرقه یعنی عبدالبهاء که اصرار عجیبی بر همرنگی با جامعۀ میزبان بهائیان داشت، علامت سؤال بزرگی پیش روی بهائیانی قرار داده که اکنون بارها و بارها از آنها خواسته میشود با ابراز و اعلام علنی و بدون درنگ کیش خود در پیامدهای این تظاهر به بهائیت از سنت عبدالبهاء تخطی کنند! البته علت روشن است: فراهم آمدن زمینه مظلومنمایی و پروپاگاندا و تبلیغات پرسروصدا برای تشکیلات با موجسواری بر محدودیتهای ایجادشده برای بهائیانی که گرایش خود را برخلاف توصیه عبدالبهاء آشکار کردهاند.

روزگاری شرایط ایجاب میکرد که عبدالبهاء خود را یک مسلمان در صفوف نماز جماعت مساجد فلسطین معرفی کند تا بین جامعۀ مسلمان مقبولیت پیدا کند و تا آنجا پیش میرفت که گاه امام جماعت مسلمانان هم میشد. امروز هم مبلغان بهائی در تبلیغ امر بهائی میکوشند که همزمان خود را در امتداد ادیان ابراهیمی و پیامبر اسلام را بهعنوان یک شخصیت مورداحترام بهائیت یاد کنند. آنها به مطالب متنوعی از بزرگان بهائیت بهخصوص بهاءالله دراینزمینه استناد میکنند. درعینحال، از سوی دیگر برای جذب برخی از افراد بدبین، مغرض و ناآگاه به اسلام نیاز است به اساس اسلام و پیشوایان اسلام توهین شود. اینجاست که این افراد با تظاهر به سکولاریسم دم از آزادی بیان میزنند و بهعنوان منتقد آزاداندیش اسلام تمامی شبهات و توهینهای این هزاروچهارصد سال را تکرار میکنند. باتوجهبه عملکرد تشکیلات بهائی، بهنظر میرسد از دیدگاه تشکیلات، آزادی بیان فقط در توهین به اسلام خلاصه میشود و در مقابل، کوچکترین نقد و تحلیلی بر آموزههای بهائی با الفاظی مانند بهائیستیزی تعبیر میشود، این فصلنامه هم البته از این نگاه به دور نبوده است.

برای مثال در ماجرای توهین رئیسجمهور فرانسه به اسلام و سایر موارد مشابه، هیچگاه کوچکترین محکومیتی ولو در حاشیۀ یک بیانیه و یک نشست کوچک رهبران بهائی، تاکنون سابقه نداشته است که از اسلام کوچکترین دفاعی صورت بگیرد، اما اگر حتی یک نفر از بدنۀ بهائیت در مقام نقد و سؤال قرار بگیرد با شدیدترین روش ممکن با او برخورد میشود و درصورت نیاز طرد و بایکوت کامل میشود، تا حدی که مراودات عادی او با خانوادهاش هم مقدور نباشد. حال آنکه نقد کردن، نه توهین است، نه تمسخر، نه شبههپراکنی، نه نفرتپراکنی، نه دشمنی و نه ریشهکنی، بلکه رواج خردورزی است و رشد دینشناسی و ارتقاء آستانه تحمّل و مدارای دینی.

از سوی دیگر، اینکه یک ساختار تشکیلاتی در داخل مجموعه باورمندان خود چه نظام و مقرراتی حاکم کرده است به خود اعضا بیشتر ارتباط دارد تا ناظران خارجی؛ اما یکی از انتقادهای همیشگی منتقدان به بهائیت، رویکرد جذب افراد به قیمت دروغ و فریب مخاطبان بوده است. اینکه تمام بهائیان طبق نظام تشکیلاتی بهائیت باید بدون چونوچرا با مراجع بالاتر و ازجمله خود بیتالعدل هماهنگ باشند، بههیچوجه در تبلیغات امری اشاره نمیشود و حتی برخلاف آن، بهائیت را «دینی بدون طبقه روحانی» معرفی میکنند. این اشکال بزرگتری است که هر اندیشمندی به آن توجه میکند. اگر کسی بخواهد بهائی شود، هرگز به او نمیگویند که اگر انتقادی به تشکیلات بهائی کرد ممکن است به چه مصیبتهایی گرفتار شود و حتی خانوادۀ او هم دیگر اجازه سلام و کلام با او را نداشته باشند.

اتفاقی که این سالها چندین مرتبه در غرب تکرار شده است، توهین مکرر به دین اسلام و مسلمانان بوده است. این روند در مقیاس محلی و منطقهای و گاهی هم بینالمللی دهها و بلکه صدها بار تکرار شده است و در تمام اینها گزارشی هرچند کوچک در حد یک محکومیت توسط محفل ملی یک کشور هم ثبت نشده است. حال سؤال اینجاست که اگر در مسجدی که جناب عبدالبهاء بر اقامه نماز جماعت در آن تأکید و مداومت داشتند، یک صهیونیست تندرو وارد میشد و به اسلام توهین میکرد یا حتی بالاتر از آن، نمازگزاران را به رگبار میبست چه واکنشی از ایشان قابلتصور بود؟ جالب اینجاست که این اتفاق در سالهایی نه چندان دورتر در همان شهرها در فلسطین اشغالی واقع شد و اتفاقاً رویکرد رهبران بهائی در برخورد با این حوادث خونبار در تاریخ بهروشنی ثبت شده است: سکوت در مقابل ظلم و حتی بالاتر، کمک به دولت سفاکی چون انگلیس ـ که باعث اشغال فلسطین شد و توانست دولتی اشغالگر را در آنجا بر سر کار بیاورد ـ و دعا برای آن؛ در ادامه هم، دست دوستی با دولت اسرائیل!

چیدمان این تکههای پازل در کنار هم میتواند علت این سکوت بیتالعدل در توهینهای مکرر به اسلام و مسلمانان را نیز روشن سازد. بنابراین انتظار محکومیت سخنان توهینآمیز ماکرون به اسلام، با این رویکرد، کاملاً بیمورد مینماید.

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در روی خط خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

محيط علم و فضل و ادب؛ استاد سيدمحمد محيط طباطبائی: تحقيقاتی ويژه در آثار بهائی

عبدالحسين فخاري چکیده   استاد سیدمحمد محیط طباطبائى (۱۲۸۰-۱۳۷۱ش) از برجسته‌ترین پژوهش…