خدمت زنان در مؤسسات بهائی
*نویسندگان
تالیف آنتونی لی، پگی کاتون، ریچاردها لینگر، مرجان نیرو
نادر سعیدی، شهین کاریگن، جکسون آرمسترانگ اینگرام و خوان کول
*ترجمه: حمید فرناق
كليدواژهها: دیانت بهائی، بيتالعدل، بهيه خانم (ورقه عليا)، نقش زن، تعاليم بهائي، تساوي حقوق رجال و نساء، منع عضويت زنان در بيتالعدل، محفل روحانی محلی، میرزا اسدالله اصفهانی، محفل شیکاگو، محفل تبلیغی زنان، عبدالبهاء
اشاره:
مقاله خدمت زنان در مؤسسات بهائی از سه جهت جالب و حائز اهمیت است:
* عدم نص و مشروعیت برای بیتالعدل جهانی.
* تعلیم تساوی حقوق رجال و نساء در بهائیت ناخواسته و ناشی از تحمیل بیرونی است.
* فقدان آزادی بیان و اندیشه و رواداری در نزد رهبران جامعهی بهائی، علیرغم تبلیغات فریبندهی آنها مبنی بر تشویق به تحری حقیقت و ترک تعصبات.
این فضای بسته و اختناقآمیز منجر به عدم اجازه چاپ و نشر این مقاله و اندیشههای مشابه آن در جامعهی بهائی گردید. علاوه بر آن، برخی از نویسندگان این مقاله مجبور به سکوت و برخی دیگر ناگزیر از ترک جامعهی بهائی گردیدند.
در این مقالهی محققانه و علمی، که براثر فضای غیردمکراتیک و اختناقآمیز موجود در جامعهی بهائی، اجازه انتشار عمومی نیافته است، دکتر خوان کول و همکارانش، با مراجعه به کتاب اقدس و الواح صادره ازسوی بهاءالله و عبدالبهاء، نشان دادهاند که از نظر بهاءالله، هیچگاه بحث بیتالعدل جهانی، با سازوکار فعلی آن مطرح نبوده است. از همین منظر میتوان نتیجه گرفت که نهاد کنونی مشروعیت و مقبولیت ندارد. آنچه در احکام بهاءالله آمده، تأسیس بیوت عدل در هر محله و شهر است. این مطلب البته چیزی نیست که نویسندگان این مقاله بخواهند دربارهی آن گفتگو کنند و لذا از کنار آن عبور کردهاند، چراکه آنان در مقطع زمانی نگارش این مقاله، به بیتالعدل جهانی باورمند بودهاند.
عبدالبهاء که در بهائیت دارای جایگاه تفسیر و تبیین و فاقد صلاحیت قانونگذاری است، با ملاحظه تأسیس نهادهای بینالمللی، همچون جامعه ملل و دادگاه بینالمللی و مقبولیت آن در افکارعمومی، به فکر توسعه اختیارات و سازمان «بیتعدل» افتاد و پس از چند مرحله اصلاح و توسعه، برای آن سه سطح محلی، ملی و جهانی در نظر گرفت.
با تأسیس سازمان ملل و نهادهای وابسته، و پیادهسازی آن تشکیلات و نیز تأسیس احزاب قدرتمند سیاسی، ایده سازمان و تشکیلات جهانی بهائی در فکر شوقیافندی منسجمتر شد. هرچند خود او، در دوره حیاتش، نیرو، امکانات و فرصت ایجاد چنین ساختاری را نیافت؛ ولی نهایتاً بیتالعدل جهانی، درسطح بسیار ابتدایی، در سال ۱۹۶۳ تأسیس و راهاندازی شد.
در این میان تعلیم تساوی حقوق رجال و نساء و درعینحال ممنوعیت حضور زنان در بیتالعدل، از چالشهای جامعه بهائی از دیرباز تا کنون بوده است.
این مقاله نشان میدهد که بهموجب اسناد قطعی و مکاتبات موجود در گروههای بهائی در ایران و آمریکا (که مهد امر بهائی تلقی میشوند) از ابتدا هیچگاه موضوع تساوی حقوق زنان و مردان در تشکیلات بهائی، در سطح محلی و ملی و بینالمللی، در فکر و اندیشه رهبران بهائی مطرح نبوده است. لیکن براثر توسعه اجتماعی و تثبیت حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه بیرونی، ابتدا در آمریکا و سپس در ایران، جامعه بهائی نیز ناچار، به اعطای حقوق اجتماعی به زنان بهائی گردن نهاد. مسئلهای که بهراحتی نیز حاصل نشد و براثر کشمکشهای فراوان زنان غربی با عبدالبهاء و پس از گذشت چند سال، زمینه آن فراهم گشت و به باور نویسندگان این مقاله، تغییر دیدگاه عبدالبهاء نسبت به حضور زنان در محافل محلی روحانی، به هنگام سفر او به غرب و خصوصاٌ ایالات متحده آمریکا رخ داده است.
به عبارت دیگر، تساوی حقوق رجال و نساء، نه یک تعلیم و مشروع بهائی، بلکه مرحلهای از فرایند توسعه اجتماعی است، که ناخواسته بر رهبران جامعه بهائی تحمیل گردیده است. به باور نویسندگان این مقاله، زنان در هر جامعه عملاً زمانی صلاحیت حضور در اداره جامعه بهائی و شرکت در گروهها و لجنههای مختلف را مییابند که اولاً از حیث آموزش عمومی در جامعه اصلی که در آن زندگی میکنند، به رشد کافی رسیده باشند و ثانیاً جامعه پیرامونی آنان، پذیرش حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی را داشته باشد. دو شرطی که اگر در هر جامعهای تحقق یابد، باعث حضور زنان در اجتماع میشود و عملاً دیگر نیازی به تعلیم دیانت بهائی برای حضور زنان در عرصههای اجتماعی نیست و خودبهخود و براثر کشش و نیاز جامعه حاصل خواهد شد.
توجه به این نکته پیش از مطالعه مقاله ضروری است که نویسندگان این مقاله، به دلیل باورمندی به دیانت بهائی در زمان نگارش آن، عدم حضور زنان در محافل محلی در سالهای اولیه و عدم حضور آنان در بیتالعدل جهانی در روزگار حاضر را، بهعنوان یک تناقض بزرگ با تعلیم تساوی حقوق رجال و نساء تلقی نمیکنند. بلکه بهائیت را دینی آسمانی و فاقد تناقض میدانند و مسئله را تنها در لزوم تدریجی بودن اجرای احکام بهاءالله جستجو میکنند. سؤال اصلی که ذهن پژوهشگران را پس از مطالعه این مقاله، آزار خواهد داد، آن است که تدریج در اجرای احکام در یک بازه زمانی کوتاه، مثلاً در دوران حیات یک پیامبر قابل پذیرش است و نه یک بازه زمانی به فراخنای ۱۵۰ سال. به عبارت دیگر، چگونه ممکن است پیامبری از سوی خداوند برای هدایت بشر مبعوث شود و تعالیمی را به شکل عمومی عرضه کند، اما بعد از یک قرن و نیم، هنوز زمینه اجرای آن تعالیم در جامعه ایجاد نشده باشد؟ آیا بهتر نبود آن پیامبر، تعالیمی متناسب با عصر خود و قابلاجرا ارائه میکرد و کار هدایت انسانها در روزگاران بعدی را برعهده پیامبر بعدی میگذاشت؟ بهویژه آنکه بهائیان، ابراز میکنند که به خاتمیت معتقد نیستند و ممکن است بعد از بهاءالله، پیامبران دیگری نیز ظهور کنند.
نکته دیگر در نگارش این مقاله آن است که هرچند نویسندگان تلاش میکنند به ذهنیت عبدالبهاء در عدم لزوم حضور زنان در محافل روحانی محلی بپردازند، اما گاهی تقصیر را به گردن تفسیر سفیران عبدالبهاء از متون امری میاندازند. بهویژه ضمن تمجید از میرزا اسدالله اصفهانی به جهت راهاندازی تشکیلات بهائی در آمریکا، تفسیر او از منابع امری را دلیل ممانعت از حضور زنان در محفل روحانی شیکاگو معرفی میکنند. حال آنکه همانگونه که در ادامه مقاله آمده است، امکان مکاتبه و استفسار از عبدالبهاء وجود داشته و مبنای ممانعت از ورود زنان به محفل روحانی محلی، علاوه بر نوشتههای بهاءالله در کتاب اقدس، نامههای شخص عبدالبهاء برای بهائیان آمریکا است؛ هرچند که میرزا اسدالله نیز در تثبیت این خواسته عبدالبهاء نقش مهمی ایفا کرده باشد.
درعینحال توجه به این نکته ضروری است که نویسندگان مقاله در زمان نگارش آن تماماً بهائی بودهاند و بعضی از آنها بعدها از سلک پیروان دیانت بهائی خارج شده و برخی دیگر هنوز هم بهائی هستند. لذا تمام محتوای این مقاله مورد قبول فصلنامه بهائیشناسی نیست؛ با اینحال و برای حفظ امانت، متن این مقاله بهطور کامل ترجمه گردیده و اصل آن نیز در بخش انگلیسی همین شماره از منظر خوانندگان عزیز میگذرد.
سرآغاز:
از سال ۱۸۴۴ (۱۲۶۰ هجری قمری)، سال تأسیس و شروع فعالیت بابیه تاکنون، زنان نقش مهمی در تاریخ بابيان و بهائیان ایفاء کردهاند. زنان بابی و بهائی، همواره بهعنوان افراد مطلع و آگاه جامعه دينی خود ظاهر شده و نقش مهمی در تصمیمگیریهای مهم و حساس داشتهاند.
علیمحمد باب در اوائل قیام و دعوت خویش، طاهره (قرةالعین) را بهعنوان یکی از حروف حّی و طرفداران اصلی خود منصوب و او را مأمور گسترش دعوت و تبلیغ اعتقادات و تعالیم و همچنین نگهبانی و هدایت گروندگان به خویش کرد. این زن، بهزودی یکی از مهمترین طرفداران باب، و رهبر بابیان در کربلا شد. نگرش و دستاوردهای او جنبه افسانهای به خود گرفته است. ۱
در مرحله بعد در تاریخ بهائی نیز زنان نقش محوری ایفا کردهاند. بهیّه خانم، ورقه علیا که خواهر عبدالبهاء بود، چندبار در طول عمرش، برایش پیش آمد که بهعنوان رهبر عملی بهائیان اقدام کند. برای مثال، زمانی که عبدالبهاء ارض اقدس را بهسوی غرب ترک کرد، او تصمیم گرفت زمام امور بهائی را به دست خواهرش بسپارد. به همین نحو، پس از صعود (مرگ) عبدالبهاء و پیش از آنکه شوقی افندی، ولّی امر جدید، وارد فلسطین شود و رهبری امر را بهدست گیرد، ورقه علیا رهبری جامعه كوچك پيروان را مجدداً بهدست گرفت. بهائیان ساکنان ارض اقدس، بهطور غریزی، به او متمایل شدند و او را راهنما و محافظ خود یافتند. مجدداً در دورههایی که ولی امرالله در سالهای اولیه مسئولیت خود، از انظار عمومی غایب میشد، او مکرراً امور بهائیان را به ورقه علیا واگذار میکرد.۲
پس از صعود شوقیافندی، یک بار دیگر زنان فرصت یافتند در بالاترین سطح جامعه بهائیان حضور یابند. رهبری بینالمللی بهائیت بهدست ایادی امر افتاد که در زمان حیات ولی امرالله منصوب شده بودند. در طول سالهای بحرانی قبل از انتخاب بیتالعدل جهانی، زنان ایادی امر الله، در کنار مردان به هدایت جامعه بهائی همت گماشتند. یک بار دیگرزنان بهائی توانایی خود را برای قبول مسئولیت در بالاترین سطوح جامعه امر به نمایش گذاشتند.
اصل «تدریج» در دیانت بهائی
بااینحال، حضور زنان در نهادهای انتخابی بهائیان بهصورت تدریجی متجلّی شده است. بهجز چند چهرهی استثنایی در میان زنان بهائی، هیچگاه زنان بهائی نقش و حضور قابل مقایسهای نسبت به مردان نداشتهاند. دیدگاههای سنتّی برتریجویانه و محدودیتهای مخاصمهآمیز، همواره زنان بهائی را عقب نگهداشته است. حتّی در زمان کنونی (سال ۱۹۸۸ میلادی) نیز مشارکت زنان در محافل ملّی بهائیان، هیئتهای مشاوران قارهای و کمیتههای معاونان با مردان مساوی نیست. بهنظر میرسد در این مسیر هنوز راهی طولانی پیش رو داریم.
مشارکت زنان در نهادهای بهائی
«تساوی زنان و مردان، هنوز در سطح جهانی محقق نشده است. در آن مناطقی که بیعدالتی سنتّی وجود دارد، ما باید در بهکارگیری و ییاده کردن این تعلیم بهائی پیشگام باشیم. زنان و دختران بهائی باید برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، روحانی و اداری جوامع خود تشویق و تأیید شوند!» پیام بیتالعدل جهانی- رضوان ۱۹۸۴(جدول یک)
جدول ۱: حضور زنان بهائي در محافل ملي، در قارههاي مختلف و در سالهاي مختلف
۱۹۸۵ | ۱۹۷۹ | ۱۹۷۳ | ۱۹۶۳ | ۱۹۵۳ | کشور |
۱۰۳ | ۵۳ | ۵۸ | ۴ | ۰ | آفریقا |
۱۳۱ | ۱۰۶ | ۸۶ | ۸۲ | ۱۸ | آمریکا |
۳۹ | ۳۳ | ۳۵ | ۱۱ | ۰ | آسیا |
۳۳ | ۲۴ | ۲۶ | ۸ | ۵ | استرالیا |
۴۸ | ۴۴ | ۴۰ | ۴۴ | ۱۱ | اروپا |
۳۵۴ | ۲۶۰ | ۲۴۵ | ۱۴۹ | ۳۴ | جهان |
تعداد محافل ملي در سطح جهان، در سال ۱۹۵۳، دوازده محفل، و كل اعضاي محافل ۱۰۸ نفر بودند، بنابراين درصد مشاركت زنان ۵/۳۱ درصد بوده است. در سال ۱۹۸۵ تعداد محافل به ۱۴۹ محفل افزايش يافته وتعداد اعضا به ۱۳۴۱ تن بالغ گرديده است. بنابراين درصد حضور زنان در سال ۱۹۸۵ ۲۶% بوده است، لذا حضور آنها نهتنها افزایش نداشته، بلکه روند كاهشی داشته است.
جدول دو مجدداً آماری از حضور زنان در محافل ملّی بهائیان، بر حسب هر قاره ارائه میکند (تعداد بین ۰ تا ۹ تفکیک شده ). (برایناساس در سال ۱۹۸۶، در افریقا ۴ محفل ملی، در آسیا ۵ محفل ملی و در کل جهان ۱۳ محفل ملی بهائی بدون حضور هرگونه زنی در آن تشکیل شده بود. همچنین در آن سال، از مجموع ۱۴۹ محفل ملی، در ۱۳۳ محفل، تعداد زنان کمتر از تعداد آقایان بوده است: مترجم)
جدول۲: حضور زنان بهائي در محافل ملي بهائیان، بر حسب هر قاره در سال ۱۹۸۶
۹ | ۸ | ۷ | ۶ | ۵ | ۴ | ۳ | ۲ | ۱ | ۰ | ۱عداد زنان در محفل ملی |
۰ | ۰ | ۰ | ۱ | ۴ | ۶ | ۶ | ۱۳ | ۹ | ۴ | آفریقا |
۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ۴ | ۱۲ | ۱۰ | ۸ | ۴ | ۱ | قاره آمریکا |
۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ | ۰ | ۳ | ۳ | ۱۴ | ۵ | آسیا |
۰ | ۰ | ۰ | ۰ | ۱ | ۲ | ۲ | ۴ | ۶ | ۲ | اقیانوسیه |
۰ | ۰ | ۱ | ۰ | ۰ | ۱ | ۷ | ۶ | ۴ | ۱ | اروپا |
۰ | ۰ | ۲ | ۲ | ۱۱ | ۲۱ | ۲۸ | ۳۴ | ۳۷ | ۱۳ | جهان |
ماخذ: آمارهاي منتشره از سوی اداره آمارهای مرکز جهانی بهائی، برگرفته از نشریه دیالوگ، سال اول، شماره ۳، پاییز ۱۹۸۶، ص۳۱
عدم حضور زنان
نباید حضور تدریجی زنان در نهادهای بهائی تعجببرانگیز باشد. درواقع قوانین و مقررات بهائی بهصورت تدریجی و تکاملی به منصه ظهور رسیدهاند. تحقق اصل تساوی زن و مرد در روند توسعه تشکیلات اداری بهائی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مفهوم بروز تدریجی تعالیم، یک اصل بهائی است. بهاءالله خود چنین توضیح میدهد:
«بدان که در هردور، نور هدایت الهی به تناسب ظرفیت روحانی امت آن ظهور نازل میشود… خورشید را درنظر بگیر!»۳
بیتالعدل جهانی چگونگي تحقق اصل هدایت تکاملی و پیشرو در گذشته و حال و اجرا و تحقق قوانین بهائی، خصوصاً قوانین کتاب اقدس را بیان نموده است. رهبران اصلی و مرکزی امر، اجرای این قوانین را تنها بهصورت تدریجی و با توجه به پذيرش جامعه بهائی تجویز کردهاند.۴
در اظهارنظر مشابهی، عبدالبهاء نیز اعلام داشته که زنان عالم بهیکباره جایگاه حقیقی خود را در کلیه امور کسب نخواهند کرد. درطول تاریخ، زنان از تحصیل علم محروم بودهاند. لذا امکان ندارد بتوانند بهسرعت نقش برابر در حیات بهائی ایفا کنند. ولی عبدالبهاء تأکید میکند، زمانی که زنان تحصیلات و تجربه کافی کسب کنند، تمامی امتیازات جنسیتی از بین خواهد رفت.۵ او میگوید: عدم پیشرفت و کارآیی زنان ناشی از فقدان آموزش و فرصت برابر برای آنهاست. عبدالبهاء در گفتاری در نیویورک، آموزش را تنها راهکار ایجاد عدالت برای زنان برمیشمرد:
«اگر زن آموزش کامل ببیند و کلیه حقوقش به او اعطاء شود، او توان لازم برای پیشرفتهای چشمگیر و اثبات برابری با مرد را خواهد داشت. او کفو مرد است، مکملّ و کمک کار اوست. هردو انسانند و هردو دارای استعداد و دانش بالقوه فراوان و فضایل انسانی هستند. در تمام امور و عملکرد انسانی آنها شریک و مساوی هستند. درحال حاضر، درحوزه فعالیت انسانی، زنان بهخاطر فقدان آموزش و فرصت، نمیتوانند جوهر ذاتی خود را عیان کنند.»۶
او در پاریس میگوید:
«… جنس مؤنث تاکنون همواره تحقیر شده و حقوق و امتیازات مساوی به او داده نشده است. این شرایط نه بهخاطرشرایط طبیعی او، بلکه ناشی از تعلیم و تربیت است. در خلقت الهی چنین تفاوتی نیست. نزد خداوند هیچ یک از دو جنس را برتری نیست. لذا هیچیک، نباید دیگری را پایین و پَست بشمارد… اگر زنان هم آموزشی مشابه مردان دریافت کنند، درنتیجهی آن، ظرفیت بالقوه هردو برای پیشرفت یکسان خواهد بود».۷
در جای دیگری او عبارت مشابهی بهکار برد:
«تنها اختلاف موجود بین آنها (زن و مرد)، در حال حاضر، فقدان آموزش و تعلیم و تربیت برای زنان است. اگر به زن فرصت مساوی برای آموزش و تعلیم داده شود، آنگاه اختلاف و کاستی زن هم از بین میرود».۸
دوباره میگوید:
«بنابراین، زن باید آموزشی مشابه مردان ببیند و تمام بیعدالتیها برطرف شود. آنگاه زن به تمام مراحل پیشرفت انسانی دست پیدا میکند و زنان همیار و برابر با مردان خواهند شد. تا زمانیکه این عدالت برقرار نباشد پیشرفت حقیقی و دستاوردهای نژاد بشری تحقق نخواهد یافت».۹
موضع عبدالبهاء بهروشنی گویای این نکته است که محرومیت زنان از آموزش، موجب تنزل جایگاه اجتماعی آنها گردیده و اینکه با ارائه آموزش و کسب تجربه ازسوی زنان، هرگونه بیعدالتی جنسی بهتدریج مرتفع خواهد شد. خط مشی و عملکرد وی درمورد خدمت زنان در نهادهای بهائی انعکاسی از این عقیده به روش تعدیلی و تدریجی است.
اولین نهادهای بهائی
بررسی تاریخی تحول و توسعه نظم اداری بهائی حاکی است که زنان بهائی، بهصورت تدریجی و براثر توسعه اجتماعی در کشورشان، به جایگاه خود در کنار مردان، در حوزه خدمت وارد شدند (هرچند این موضوع بدون چالش و کشمکش نبوده است). این امر خصوصاً در کشورهای شرقی بسیار صحیح و منطبق بر واقعیت است، زیرا در این کشورها زنان بهشدت محدود بودند. ولی بهطورکلی و در سراسر جهان، فقدان آموزشهای لازم و شرایط فرهنگی-اجتماعی، بر مشارکت زنان در نهادهای اجتماعی تأثیر گذاشته است.
برای مثال، تمامی ایادی امر منصوب از سوی بهاءالله، مرد بودند. عبدالبهاء کسی را بهعنوان ایادی منصوب نکرد و تنها در زمان تصدی شوقیافندی بود که زنان هم به این سمت منصوب شدند. البته فقط زنان غربی واجد کسب این سمت بودند. در زمانهای بعدی، هنگامی که اولین هیئتهای معاونان برای ایادی امر منصوب شدند و سپس هیئت مشاوران قارهای بهصورت مشروط تأسیس گردید، زنان هم در آن وارد شدند. ولی شرایط بهگونهای بود که اولاً فقط زنان غربی در این نهادها منصوب شدند و ثانیاً تعداد آنها بسیار ناچیز و غیرقابل مقایسه با تعداد مردان بود. همانطور که نمودارهای بالا نشان میدهد، شرایط خیلی فرقی نکرده است. این امر به هیچ روی، ناشی از سیاست تبعیضآمیز ازسوی جامعه بهائی نیست، بلکه صرفاً بنابر ملاحظات و شرایط تاریخی است. به تناسب بهبود شرایط زنان، بهویژه در آسیا و آفریقا، در زمینههای آموزش و کسب تجربه و مهارت، میتوانیم امیدوار باشیم که شرایط بهسوی مشارکت بیشتر زنان تغییر باید.
بیتالعدل تهران
تلاش و مبارزه برای مشارکت متساوی و برابر زنان در تشکیلات بهائی، بهویژه درعرصه نهادهای محلی، سرگذشت دراماتیکی داشته است. اولین نهادها در تهران و با ابتکار بهائیان اولیه شکل گرفت.
در سال ۱۸۷۳ بهاءالله کتاب احکام خود، کتاب اقدس، را منتشر کرد. او در این کتاب تأسیس بیتعدل را اعلام داشت. کتاب اقدس مقرر میدارد: «در هر شهر و محلهاي بيوت عدل تاسيس شود.»۱۰
در همان کتاب نوشته شده: «ای مردان عدل!… در قلمرو الهی چوپان گله گوسفندان او در برابرگرگها باشید، همانگونه که از پسران خود حفاظت و مراقبت میکنید!»۱۱
درکتاب اقدس مطالب دیگر و اشارات بیشتری درباره بیت عدل یا مقّرالعدل شده، که عملکرد و برخی از درآمدهای آن را تعیین مینماید. در بیشتر موارد، اشارات دقیق و خاص نیست، بلکه به بیت عدل بهطورکلّی و نه یک نهاد خاص، اشاره میکند.
بیتالعدل جهانی دراینباره توضیح داده است:
«بهاء الله در کتاب اقدس هم بیتالعدل جهانی و هم بیتالعدل محلی را مقّرر فرموده است. او در بسیاری از موارد بهطورساده به «بیتالعدل» اشاره میکند و این را به تصمیمگیریهای بعدی محول میکند که این بیتالعدلها در چه سطحی و تحت چه قانونی تعریف شوند.»۱۲
اگرچه کتاب اقدس در سال ۱۸۷۳ در عکّا نوشته شد، ولی بهاءالله آن را مدتی نزد خود نگهداشت تا آنکه آن را در ایران به بهائیان عرضه داشت.۱۳ بهنظر میرسد حدوداً در سال ۱۸۷۸ بود که بهائیان تهران نسخههایی از این کتاب را دریافت کرده و سعی کردند احکام آن را در زندگی فردی خود پیاده کنند.
باجناق عبدالبهاء، میرزا اسد الله اصفهانی، یکی از مبلغان برجسته بهائی در تهران، با خواندن کتاب اقدس مصمم شد که حکم بهاءالله درمورد تأسیس بیتالعدل در هر شهررا به اجرا بگذارد. میرزا اسد الله چهره مهمی در تاریخ بهائی است. او سرانجام با خواهر همسرعبدالبهاء ازدواج کرد. او بعداً بهعنوان یکی از اولین مبلّغان بهائی از سوی عبدالبهاء به آمریکا اعزام شد و متعاقباً در سفر عبدالبهاء به اروپا همراه او بود. بههرصورت، میرزا اسدالله کسی بود که در سال ۱۸۷۸ اولین بیتالعدل محلّی را در ایران تأسیس کرد و با ابتکار او ۸ نفردیگر از مردان فعال بهائی دعوت شدند تا طبق نص کتاب اقدس، بیت عدل یا بیتالاعظم را برپا کنند. تشکیل اولین بیتالعدل حتی از افراد مؤمن بهائی هم مخفی نگه داشته شد و حالت سری داشت.
جلسات، بهطور پراکنده، به مدت ۲ سال در منزل میرزا اسد الله برگزار شد. مردان برجسته بهائی پس از مشورت و همفکری، بهعنوان مبلغان و پیشگامان و بهصورت انفرادی به پیاده کردن مصوبات میپرداختند. حدود سال ۱۸۸۱ بیتالعدل تهران تجدید سازمان شد و تعداد اعضای آن افزایش یافت. بیتالعدل تهران صاحب اساسنامه شد و تصمیمها بهصورت هماهنگتری پیگیری میشد. اساسنامه مقرر میداشت که جلسات کاملاً سری باشد و پنهان از چشم بهائیان برگزار گردد. اساسنامه همچنین مقرر میدارد که اعضای بیت از آقایان باشند. با توجه به شرایط زمانی آن روز ایران تصمیم اتخاذ شده، طبیعی بهنظر میرسید. برخی جزئیات این اولین بیتالعدل هنوز پابرجاست. آن بیت، بیشتر متشکل از معّمرین و فعالان مذکر بهائی در تهران بود. جلسات با دعوت قبلی برگزار میشد و بعضی مواقع تعداد اعضای آن ۱۴ نفر یا بیشتر هم میشد. سرانجام این جلسات «مجلس شور» نامیده شد و خانهای که جلسات در آن تشکیل میشد، به نام بیتالعدل نامیده شد. جلسات به دنبال آن بود که از طریق مشورت و تبادل نظر، مسائل مختلف بهائیان را مرتفع سازد. بیت تهران مبلغانی را به سایر شهرهای ایران فرستاد تا در آن شهرها بیتالعدل برپا نمایند. در این موارد هم تصمیمهای بیت، همواره بهصورت فردی پیاده میشد و مشورتها کاملاً سرّی باقی میماند.
بعدها ساختار این تشکیلات با تعارضاتی مواجه شد. یکی از مبلغان سرشناس بهائی، جمال بروجردی، که بعدها در زمان عبدالبهاء از ناقضین و مخالفان بهائیت شد، بهشدت نسبت به بیتالعدل تهران اعتراض کرد. درنتیجهی اعتراضات، بهائیان دست اندرکار بیت، برای کسب راهنمایی به بهاءالله مراجعه کردند. بهاءالله در جواب، طی لوحی، بیتالعدل را تأیید و از اصل مشورت در بهائیت حمایت نمود.۱۴
ساختار اولیۀ مؤسسههای بهائی درآمریکا
وقتی برای اولینبار مؤسسههای محلّی بهائی در آمریکا سازماندهی میشد، عضویت درآنها منحصر به مردان بود. بعدها پس از آنکه تشکیلات مختلف بهائی در سطح محلّی عادی شد، مردان و زنان، هردو در آنها به خدمت پرداختند. ولی برداشت و تلّقی بهائیان در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ این بود که نهادهای مشورتی در جامعه بهائی باید متشکل از مردان باشد! این تلقی و برداشت بهشدّت در اصلیترین مؤسسههای بهائی در نیویورک، شیکاگو، کنوشا، و ویسکانسین نهادینه شد و مورد تأیید عبدالبهاء نیز قرار گرفت.
هنوز جای یک بررسي تاریخي عالمانه از پایهگذاری مؤسسههای بهائی در آمریکا خالی است. بسیاری از جزئیات این رویدادها و اتفاقات باید روشن شود. بهنظر میرسد که بهائیان آمریکایی، اولین بار در سال ۱۹۰۰، پس از طرد و تکفیر و اخراج ابراهیم جرج خیرالله از جامعه بهائی، اقدام به تشکیل شورای محلّی نمودند. ابراهیم خیرالله یک مسیحی لبنانی بود که در مصر، تحت تبلیغ یک مبلغ ایرانی به نام عبدالکریم تهرانی، به بهائیت گرویده بود. او تعالیم بهائی را به آمریکا آورد و تا زمان طرد، بهعنوان رئیس جامعه بهائی در غرب عمل کرد. امتناع او از پذیرش عبدالبهاء بهعنوان رهبر بهائی و جانشین منتخب پدر، موقتاً باعث اختلاف و دودستگی در بهائیان شد. در پاییز ۱۸۹۹، ادوارد گتسینگر یکی از رهبران بهائیان آمریکا، پنج مرد را بهعنوان «هیئت مشورتی» بهائیان شمال نیوجرسی منصوب کرد.۱۵ خانم ایزابل بریتینگام را هم بهعنوان منشی افتخاری و نه عضو هیئت، تعیین کرد. بعداً، تورنتون چیس طی نامهای به تاریخ ۲۱/۳/۱۹۰۰ از شیکاگو نوشت، «ما یک هیئت مشورتی ۱۰ نفره تشکیل دادهایم.» در نامه، چیس نام ۹ تن دیگر از اعضا را ذکر میکند که همگی مرد هستند.۱۶
در ژوئن ۱۹۰۰ هیئت شیکاگو ظاهراً تجدید سازمان میشود. عبدالکریم تهرانی به درخواست عبدالبهاء به آمریکا سفر کرده و در آخر ماه مه به شیکاگو رسیده بود. بهائیان شیکاگو سریعاً از او خواستند تا قوانین و مقررات حاکم بر هیئت مشورتی را تهیه و ارائه نماید.۱۷ درنتیجه، تعداد اعضای هیئت مشورتی به ۱۹ نفر افزایش پیدا کرد که برخی از آنها زن بودند. بهائیان در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کردند که این هیئت جایگزین ابراهیم خیرالله میشود که از ریاست بهائیان برکنار شده است.۱۸
گرچه مدت اقامت عبدالکریم در شیکاگو بسیار کوتاه بود، ولی ظاهراً هیئت ۱۹ نفره او حدود یک سال فعالیت داشته است. سرانجام در تاریخ ۱۵مه ۱۹۰۱ یک بیتالعدل ۹ نفره، همگی از مردان، در شیکاگو تشکیل شد که جایگزین هیئت ۱۹ نفره پيشين گردید. این کار با دستور میرزا اسدالله اصفهانی، که با اشاره عبدالبهاء به آمریکا رفته بود، صورت گرفت. بیت شیکاگو در نامهای به بیتالعدل نیویورک، که قبلاً تشکیل شده بود، مینویسد:
«اخیراً جناب میرزااسدالله لوحی از عبدالبهاء دریافت کرده که در آن وی به تشکیل بیتالعدل منتخب ازسوی بهائیان در اینجا، تأکید کرده است. برطبق این اعلام مبارک، پیروان بهائی در اینجا، افرادی را که مناسب تشخیص دادند برگزیدند و بهاینترتیب بیتالعدل در اینجا تأسیس شد.»۱۹
این میرزا اسدالله بود که به بهائیان شیکاگو دستور داد بیتالعدل باید از میان مردان انتخاب شود. بهنظر میرسد که او و همراهانش بودند که بیتالعدل ۱۹ نفره را غیرقانونی دانستند، زیرا زنان هم در آن عضویت داشتند!
البته تغییر هیئت ۱۹ نفره به یک هیئت ۹ نفره کاملاً مردانه هم بدون ناراحتی و دلخوری نبود. سالها بعد، فانی لِش (Fannie Lesch) که عضو هیئت ۱۹ نفره بود، در نامهای نوشت:
«پس از رفتن دکتر خیرالله، ما یک هیئت مشورتی متشکل از زنان و مردان داشتیم… میرزا اسدالله هیئت ما را نفی کرد و یک بیتالعدل صرفاً مردانه تشکیل داد…»۲۰
تنها چندروز پس از انتخاب بیتالعدل شیکاگو و با پیشنهاد خانمها «الا ناش» و «کورین ترو»، یک هیئت مساعدین از میان زنان تشکیل شد. این هیئت بعداً تحت عنوان محفل تبلیغی زنان نامگذاری گرديد. ظاهراً هیئت مساعدین زنان، حتی پس از انتخاب بیتالعدل شیکاگو، کنترل صندوق مالی جامعه بهائیان شیکاگو را در دست داشته است.۲۱
رجال عدل
این عقیده که زنان صلاحیت خدمت در مؤسسههای محلی بهائی را نداشتند، مبتنی بر کلمات استفاده شده در برخی از عبارات کتاب اقدس بود که به بیتالعدل اشاره داشت. البته همانطور که قبلاً ذکر کردیم در این متنها هیچ تفکیک و تمایز و یا اشارهای به بیتالعدل بینالمللی نشده است. مؤسسه بهصورت کلی مورد اشاره قرار گرفته است. بهاء الله دوبار در اشاره به اعضای بیتالعدل از لغت «رجال» استفاده میکند.
«ای رجال عدل، در سرزمین خداوند، گله او را شبانی کنید…»۲۲
«ما مقرر کردیم که یک سوم همه جرایم به بيتالعدل ارسال شود و رجال آن را توصیه میکنیم تا عدالت کامل را رعایت کنند…»۲۳
کلمه رجال (مفرد آن رجل) کلمهای عربی و مذکر است. معنی آن مرد، عالیجناب، مرد متشخص، مرد شریف و سیاستمدار مرد گفته شده است. از آنجاکه بهاءالله اعضای بیتالعدل را با این واژه خطاب کرده است، بهنظر میرسد که تنها مردان برای خدمت در چنین مؤسسههایی واجد شرایط باشند.
از طرف دیگر، بهاءالله در آثار خود، بهروشنی اصل تساوی زنان و مردان را بیان کرده است. لذا میتوان احتمال داد، هنگامی که او کلمه رجال را بهکار برده، شاید معنی لغوی آن موردنظرش نبوده است. اگرچه، در زبان عربی کلمه رجال عمومیترین کلمه برای آقایان (در برابر خانمها) است ولی در آثار و کلمات بهاءالله بخشهایی است که ممکن است او در آنجا مفهوم دیگری را مّدنظر داشته است. در این متنها شاید بتوان زنان را هم در مفهوم مردان گنجاند! برای مثال، او مینویسد: «امروز زنان بهائی… امروز اماءالرحمن همچون رجال درنظرگرفته میشوند. مبارکند آنها!»۲۴
و در متن دیگری میخوانیم: «امروز هریک از بانوان که به دانش و علم بهائی فائز گردد، در کتاب الهی در مقام مردان قرار میگیرد…»۲۵
و در جای دیگری: «چه بسا که مردی چشمانتظار کلام هدایت الهی است، ولی هنگامی که نور هدایت از مشرق عالم طالع گردد، تنها اندکی به آن اقبال نمایند. هرکس از میان زنان که به شناخت ربالاسماء فائز گردد، در لوح الهی و بر قلم اعلی بهعنوان یکی از آن مردان ثبت و ضبط خواهد شد.»۲۶
عبدالبهاء نیز در یکی از الواحش به مورد مشابهی اشاره میکند: «بدون شک، از نظر بهاءالله، زنان همچون مردان (رجال) تلقی میشوند.»۲۷
ولی در اوایل کار، چه براثرعدم اطلاع مردم از وجود آنها و یا دردسترس نبودن این نصوص، هیچ کجا بحثی از آنها نشده و جایی بهعنوان مستند قرار نگرفته است. بدون شک بهائیان آمریکایی هیچگونه دسترسی به این متون نداشته و ناگزیر متکی به تلقی و برداشت مبلغان ایرانی بودند که از سوی عبدالبهاء برای راهنمایی آنها فرستاده میشدند.
نامها و واژهشناسی
به هرصورت، بنابر اظهار میرزااسدالله به بهائیان، هدف او آن بود که طبق دستورعبدالبهاء، از بین بهائیان شیکاگو، بیتالعدل تشکیل دهد. بههنگام تشکیل بیتالعدل تهران، او در مرکز تشکیلات بود و نقش مشابهی در شیکاگو بهعهده گرفت. با هدایت و دستور او، بهائیان شیکاگو به وسیله برگ رأی، ۹ نفرمذکر را برای مؤسسه جدید انتخاب کردند. انتخابشدگان عبارت بودند از:جرج لِش، چارلز گرین لیف، جان گیلفورد، دکتر روفوس بارتلت، تورنتون چیس، چارلز هِسلر، آرتور آگنو، بایرون و هنری گودال.۲۸
بیتالعدل شیکاگو در اولین جلسه خود تصمیم گرفت که تعداد افراد را به ۱۲ نفر برساند. آنها ۳ مرد دیگر را برای خدمت انتخاب کردند. خلاصه مذاکرات جلسه چنین است:
پیشنهاد ارائه شد و مقرر داشت که آقایان ایواس، پرسلز، و دونی بهعنوان اعضای اضافی این شورای مشورتی انتخاب گردند. پیشنهاد بهوسیله هیئت تصویب شده، به منشی دستور داده شد تا این ۳ نفر را مطلع نماید۲۹
بدون شک این اقدام براساس بیان بهاءالله در کتاب اقدس صورت گرفت که حداقل اعضای بیتالعدل را ۹ نفر دانسته بود: «و اگر بیش از این بشود مشکلی نیست.»۳۰ توجه به این نکته مفید و مهم است که در اولین یادداشتها، منشی بیتالعدل شیکاگو آن را یک «هیئت مشورتی» میداند. این نکته روشن میسازد که در آن زمان نامگذاری برای جلسات و مؤسسهها و نهادهای بهائی آزاد و سیّال بوده است. استانداردسازی واژهها و نامها برای مؤسسههای بهائی تا پس از مرگ عبدالبهاء ثابت، یکسان و همگانی نشده بود. امروزه مؤسسههای انتخابی محلّی و ملّی بهائی بهعنوان محافل روحانی نامیده میشوند؛ درحالیکه عبارت بیتالعدل منحصراً برای مؤسسه بینالمللی حاکم بر بهائیان بهکار گرفته میشود. در اولین سالهای قرن بیستم، گرچه عبارت بیتالعدل در نصوص و در بین بهائیان کاربرد داشت، ولی در معنای دیگری بهکار برده میشد.
عبدالبهاء شخصاً صحّت و قانونمندی انتخابات اولین بیتالعدل شیکاگو را تأیید کرد. حدوداً در سپتامبر ۱۹۰۱ لوحی ازسوی عبدالبهاء خطاب به اعضای بیتالعدل شیکاگو، خادمان میثاق و عابدان مؤمن آستان مقدس ابهي صادر شد. دو نمونه از چنین الواحی خطاب به بیتالعدل شیکاگو، در مجموعه ترجمهشده الواح عبدالبهاء وجود دارد.۳۱
شوقیافندی، در سال ۱۹۲۹ درباره اهمیت این الواح سخن گفته است. او میگوید: «محافل روحانیه امروز، در طول زمان، به بیتالعدل تبدیل خواهند شد، آنها از نظر محتوا و اهداف یکسان بوده و دارای هویت و ماهیت جداگانهای نیستند و صراحتاً مورد تأیید عبدالبهاء قرار گرفتهاند. درحقیقت او در لوح خود خطاب به اعضای اولین محفل بهائیان شیکاگو، اولین مؤسسه منتخب در ایالات متحده، آنها را بهعنوان اعضای بیتالعدل آن شهر خطاب میکند و به اينترتیب، با قلم خود، بهدور از هر شک و شبههای، محافل روحانی بهائی فعلی را با بیتالعدل مذکور در آثار بهاءالله یکسان میشمارد… به دلایلی که قابل درک است، در ابتدای کار اینطور تصمیم گرفته میشود که مؤسسههای انتخابی بهائیان در سراسر جهان موقتاً محافل روحانی نامیده شوند، واژهای که در مراحل بعدی، پس از شناخته شدن بهتر آیین بهائی و اهدافش و شناسایی و تثبیت بهائیان در جهان، با عبارت دائمی و مناسبتر بیتالعدل جایگزین خواهد شد.۳۲
به نظرمیرسد این نامگذاری موقت با توجه به دستورعبدالبهاء، حدوداً یک سال پس از انتخاب بیتالعدل شیکاگو صورت گرفته باشد. جزئیات صورتجلسه مورخ ۱۰/۵/۱۹۰۲ بیتالعدل شیکاگو حاکی است:
آقای گرین لیف بیان داشت که میرزا اسدالله به او دستور داده تا به اطلاع اعضاء برساند تا اطلاع بعدی و بر طبق لوحی که اخیراً از طرف سرکارآقا واصل گردیده، این نهاد بیت روحانی نامیده میشود. تصویب شد که این تغییر نام پیشنهادی سرکارآقا- که توسط میرزااسد الله اعلام گردیده – درصورتجلسه ثبت شود. همچنین کپی بخشی از نامه که حاوی این دستور است در سوابق نگهداری شود.۳۳
عنوان ترجمه لوح دریافتی توسط میرزا اسدالله مقرر میدارد که بیتالعدل شیکاگو باید «بیت روحانی» و یا به عبارت امروزین «محفل روحانی» خوانده شود. بهطور خلاصه، هیچکس نباید به ضعفا ستمی وارد کند، زیرا اکنون دور رحمت و بخشش به تمام انسانها است.۳۴
در لوح دوم در این موضوع، عبدالبهاء دلیل این تغییر را بیان میکند. این لوح بعدها ترجمه و منتشر شد:
«امضای آن مجمع باید «مجمع روحانی» باشد تا مأموران دولت از عنوان «بیتالعدل» تصور نکنند که دادگاهی تشکیل شده و احیاناً قصد دخالت در امور سیاسی وجود دارد. یا اینکه هرگز قصد دخالت در امور حکومتی وجود دارد… ازاینپس دشمن زیاد خواهد بود. آنها از این موضوع برای مشوب کردن فکر حکومت و بدبین ساختن افکار عمومی استفاده خواهند کرد. هدف آن است که معلوم شود این مجمع و بیت روحانی، کمترین ربطی به امور دنیوی و مادی ندارد و اینکه تنها هدف و موضوع بحث و مشورتش امور روحانی است. عین این مطلب برای محافل ایران هم دستور داده شده است.»۳۵
در همان زمان، و در لوح اصلی دریافتی به تاریخ سوم ماه مه، عبدالبهاء دستور داده که نام محفل تبلیغی زنان به «محفل روحانی» تغییر یافته، و در هر محل تشکیل شود.۳۶ اگرچه دستور مربوط به تغییر نام بیتالعدل سریعاً اجرا شد، ولی دستور تغییر نام مؤسسه مربوط به زنان نادیده گرفته شد. این شاید بدان سبب باشد که ترجمه انگلیسی متن خیلی ضعیف انجام شده و لذا مطلب قابل درک و فهم نبوده است.
لذا سه سال بعد در مذاکرات بیت روحانی میخوانیم (۲۹ ژوئیه ۱۹۰۵):
«آقای وینداست بخشهایی از لوح دریافتی از سرکارآقا، به تاریخ مه ۱۹۰۲، را قرائت کرد که مبنی بر اجازه برای تغییر نام مؤسسه از بیتالعدل به «بیت روحانی» بود. همچنین بیان شده که نام «محفل تبلیغی زنان» به «محفل روحانی» تغییر یابد. مقرر گردیده بود که این موضوع در جلسه مشترکی با گروه زنان مورد گفتگو قرار گیرد که ظاهراً مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.»۳۷
همانطور که در الواح فوقالذکر ملاحظه میشود در اولین سال پس از تشکیل بیتالعدل شیکاگو، خود عبدالبهاء آن نهاد را با اسامی مختلفی خطاب میکند. الواح نشان میدهند که در آن زمان، آن نهاد به سه نام نامیده شده است: بیتالعدل، بیت روحانی و محفل روحانی. در انتشارات و ترجمههایی که از آن زمان موجود است، ملاحظه میشود که بیشتر عبارت «بیت روحانی» به کار رفته است. مجمع شیکاگو، بههرحال از ۱۹۰۲ بهعنوان «بیت روحانی» نامگذاری شد. در آن زمان هنوز محفل روحانی اصطلاح خاص نشده بود و برای جلسات مختلف بهائی بهکار میرفت. برای مثال، عبدالبهاء خواسته بود که محفل روحانی برای گروه مشورتی بانوان بهکار برود. درعینحال، در آن زمان، خود بهائیان این عبارت را برای جلسات مختلفی بهکار میبردند. جلسات تبلیغی هفتگی، هر نوع جلسه شور و مشورت، یا هر گردهمایی بهائی. واژههای استفادهشده در متون عبدالبهاء برای نامگذاری تشکیلات اداری محلّی هم متنوع و شناور بود! علاوه بر نامهای سهگانه فوق، به نامهای زیر هم میتوان اشاره کرد: محفل شور، محفل شور روحانی، انجمن (شورا)، انجمن عدل و مراکز عدل.۳۸
مبارزه زنان [با رویکرد مردسالارانه]
تشکیل بیتالعدل در شیکاگو بهصورتی که همه اعضای آن مذکر باشند، هرگز مورد موافقت زنان نبود. یکی از مخالفان حذف زنان از بیتالعدل خانم کورین ترو بود. بلافاصله او اقدام به تشکیل مجمع تبلیغات بانوان کرد که برای مدت بیشاز یکدهه، در کنار و نه لزوماً هماهنگ بیتالعدل فعالیت کرد. ازاینگذشته، او مستقیماً به عبدالبهاء متوسل شد و از او خواست تا با انتخاب خانمها در بیتالعدل موافقت کند. نامه خانم ترو نشان میدهد که تغییر بیتالعدل به مؤسسهای کاملاً متشکل از افراد مذکر، برخی کشمکشها و اختلافات را موجب شده بود. او به عبدالبهاء مینویسد:
«درمورد نحوه اداره جامعه بهائی شیکاگو تفاوت آرا وجود دارد. همه ما مایلیم که اوامر «جمال مبارک» (بهاءالله) را به اجرا درآوریم، ولی میخواهیم که از مولایمان (عبدالبها) سئوال کنیم که این عوامل چه هستند؟ زیرا آنها به عربی نوشته شده و ما عربی نمیدانیم. آیا ممکن است که مولای ما مستقیماً از عکّا مطلب را برای خود من بنویسد و دیگر از طریق واسطه یا مترجم این کار را نکند؟ بسیاری از افراد جامعه ما براین عقیدهاند که «هیئت رئیسه» باید متشکل از مردان و زنان باشد. در آمریکا زنان در همه امور و شئون بهخوبی در کارها وارد شدهاند و به همین دلیل این تمایل وجود دارد که امور در دست هردو جنس باشد».۳۹
زمانیکه سرکار آقا نظر او را تأیید نکرد، او دلخور و ناخرسند شد. عبدالبهاء انتخاب هیئت رئیسه بهائیان شیکاگو از میان مردان را تأیید کرد و از خانم ترو خواست که صبور باشد. بهنظر میرسد که او پاسخ عبدالبهاء را در ژوئن ۱۹۰۲ دریافت کرد، ولی آن را تا قبل از پاییز ۱۹۰۲ با بیت شیکاگو در میان نگذاشت. لوح مذکور مشهور است و بخشهایی از آن چنین است:
«بدان ای کنیز که در نظر بهاء زنان همچون مردانند؛ خداوند همه انسانها را به مثل و مانند خویش آفریده است. یعنی اینکه، مردان و زنان به یکسان مظهر و نشاندهنده اسماء و صفات اویند؛ از دید روحانی فرقی بین آنان نیست. آنکس در نزد خدا مقربتر است که مهربانتر و نیکوکارتر باشد. چه بسيار زن و مرد، گرم و شیفته خدمت، که در ظّل عنایت بهاء سرآمد دیگران شده و در سراسر کره ارض گوی سبقت از دیگران ربودهاند. ولی بههرحال، بیتالعدل بنابر نص صریح قانون الهی منحصر به مردان است. این حکم براساس یک حکمت خاص الهی است و دلیل آن در آینده همچون خورشید تابان بر همگان روشن و مبرهن خواهد شد. و اما در مورد شما یا سایر کنیزان، که شیفته رایحه بهشتی هستید، مجالس زنانه و روحانی خود را تشکیل دهید، چرا که آن جلسات منشاء گسترش شهد آزادی الهی، اعتلای کلمة الله، اعتلای نور لطف او، مروج دیانت او، و مبلغ تعالیم او و هرآنچه لطف و رحمت، که برتر و مهمتر از آن نباشد، خواهد بود.»۴۰
از آنجا که عبدالبهاء حذف بانوان را از بیتالعدل شیکاگو ( که بعداً به بیت روحانی و سپس محفل روحانی تغییر نام داد) تأیید کرد، این رویه مدتی در شیکاگو و سایر مناطق ادامه یافت. بهنظر میرسد این عقیده که زنان برای همیشه از عضویت در تشکیلات اجرایی بهائی حذف شدند، حداقل در نزد مردان عمومیت یافت. مقرر شد که زنان در تشکلها و گروههای زنانه، که در یکی از الواح عبدالبهاء «محافل روحانی» نامیده شد، عضو شوند.
ولی این پایان ماجرا نبود. زنان بهائی آمریکا به بحث و اصرار در خصوص امکان عضویت در هیئتهای اجرایی و ریاستی بهائیان ادامه دادند؛ البته خانم کورین ترو در این فعالیت نقش برجسته داشت. در سال ۱۹۰۹ خانم ترو پس از اصرارهای زیاد و پیگیری مستمر، لوحی از عبدالبهاء دریافت کرد که در آن آمده است:
«بر طبق احکام دیانت الهی، زنان در همه حقوق – به استثنای حق عضویت در بیتالعدل جهانی عمومی- با مردان برابرند؛ زیرا همانطور که در متن کتاب [اقدس] آمده، هم ریاست و هم عضویت در بیتالعدل مختص مردان است. ولی در سایر تشکلها، از قبیل کمیته ساخت معبد، کمیته تبلیغ، انجمنهای زنانه (محفل روحانی) و انجمنهای خیریه و علمی، زنان با مردان مساویاند.»۴۱
ظاهراً این لوح جدید عبدالبهاء به خانم کورین ترو درباره حقوق زنان، برای عضویت در نهادها و مؤسسههای بهائی، مباحثی را در سطح ملّی بهوجود آورد. استفاده از واژه بیتالعدل عمومی (بیتالعدل جهانی) در این لوح موجب اختلافنظر و سوءتفاهماتی شد. کورین ترو و سایر خانمها گمان کردند که منظور عبدالبهاء آن است که زنان از آن پس مجازند تا در مؤسسههای اجرایی بهائی و خصوصاً «بیت روحانی شیکاگو» عضو شوند.
آقاي تورنتون چیس چند ماه بعد (۱۹ ژانویه۱۹۱۰) طی مکاتبهای این بحث و دیدگاه اهالی شیکاگو را تبيين کرد:
«چندسال پیش بلافاصله پس از تشکیل بیتالعدل (که نام آن بعدها، آنطور که عبدالبهاء اعلام داشت بنابر ملاحظات سیاسی و پیشگیری از برخی بدخواهیها، به بیت روحانی و یا محفل روحانی تغییر یافت) خانم ترو نامهای به عبدالبهاء نوشت و سؤال کرد آیا زنان نمیتوانند به عضویت آن درآیند؟ او صراحتاً پاسخ داد که عضویت در آن خاص مردان است و در این کار حکمتی است. برای آن خانم دشوار بود که این حکم را بپذیرد و این احساس موجب نوعی خصومت در او نسبت به محفل روحانی شده است که هراز گاهی خود را بروز میدهد… خانم ترو لوحی دریافت کرد که در آن (در جواب سئوال او) بیان شده بود که زنان میتوانند در تمام مجامع و انجمنهای روحانی، بهاستثنای «بیتالعدل جهانی» عضو شوند. او از این عبارت نتیجه گرفته که زنان مجاز شدهاند تا به عضویت محافل روحانی و هیئتهای مشورتی درآیند. زیرا در برخی الواح، بیتالعدل محلی هم بهنام «محفل روحانی» یا «مجمع روحانی» خطاب شده بود. ولی بیت روحانی (محفل شیکاگو) نمیتوانست این تفسیر از کلام سرکارآقا را بپذیرد…۴۲
تفاوت دیدگاهها البته عمیق و جدّی بود. این تفاوت برداشت متعاقباً منجر به تنشهای جنسیتی درجامعه بهائیان آمریکا در آن برهه گردید. محفل روحانی شیکاگو درجلسات ۳۱/۸/۱۹۰۹ و۷/۹/۱۹۰۹ خود به بحث و بررسی درباره لوح صادره برای خانم کورین ترو پرداخت. چون از نظر آنها روشن بوده که لوح مذکور مجوزی برای عضویت زنان در محفل روحانی (بیت روحانی) نیست، لذا تصمیم گرفتند در این مورد نامهای به عبدالبهاء بنویسند و درباره نظرش توضیح بخواهند.۴۳
بهنظر میرسد که در سوابق و آرشیو «بیت» پاسخی برای این نامه ثبت و ضبط نشده است. ولی در عمل، رویه و قاعده عدم عضویت زنان تغییر نکرد. مردان بهائی شیکاگو بر این باور بودند که عبارت «بیتالعدل جهانی» در لوح عبدالبهاء به همان مؤسسه محلی شیکاگو اشاره دارد. با توجه به اینکه در آن زمان اصطلاحات و اسامی تفکیک نشده بود، چنین برداشت و تصوری منطقی بود. زیرا در متن عبارت عبدالبهاء عبارت «بیتالعدل شیکاگو» (یا محفل روحانی شیکاگو) بود. بهنظر میرسد که پاسخ سرکار آقا آن بوده که تنها مردان میتوانند به عضویت بیتالعدل (محفل روحانی) شیکاگو درآیند. در عینحال، زنان میتوانند در ارگانهای فرعی، همچون «محفل تبلیغ» و «ا نجمن مردمدوستی» و غیره فعالیت نمایند. این تفسیر از لوح عبدالبهاء در سالهای آتی رایج و مورد عمل بود.
در نامه ماه میسال ۱۹۱۰، تورنتون چیس، به یکی از بهائیان که دراینمورد سؤال کرده، چنین نوشته است:
«درمورد عضویت زنان در «بیت» اصلاً بحثی وجود ندارد. سالها پیش پاسخ عبدالبهاء به خانم ترو بحث را پایان داد. بدین معنی که عضویت در آن مخصوص آقایان است و حکمت این کار با گذشت زمان روشن خواهد شد. این پاسخ مستقیم او به خانم ترو بود. او هرگز این فرمان را تغییر نداده و البته نمیتواند تغییر دهد، چرا که این فرمان بهاءالله است که در مورد ارگانهای اجرایی اصلی صادر شده است. ولی عبدالبهاء در لوحی به خود من بیان داشت: «باید محفل روحانی تا آنجاکه میتواند زنان را تشویق کند.» رویه کلی بر این منوال است: «تشویق زنان تا حداکثر ممکن!» این چیزی است که او گفت و این کاری است که ما باید انجام دهیم. زنان نمیتوانند عضو محفل شوند ولی همه کارهایی را كه میتوانند برای امر بهائی انجام دهند، میتوان به آنان محول کرد. به نظر من، موضوع عضویت زنان در محفل (بیت) روحانی منتفی است…»۴۴
بیشک طرز فکر و برداشت تورنتون چیس بیانگر و نماینده طرز فکر اکثر بهائیان زمان اوست. براساس این طرز فکر و برداشت بود که «بیت روحانی» شیکاگو و متعاقباً تمام هیئتهای بهائی محلی در سراسر آمریکا تنها با عضویت مردان تشکیل شد. این موضوعی بود که عبدالبهاء موکداً ابراز میکرد، ولی هیچگاه بهطور کامل، مورد تأیید و پذیرش زنان بهائی نبود.
در شهر کنِوشا که سالها «هیئت مشورتی» مردانه داشت، در سال ۱۹۱۰ و بهدنبال لوح دریافتی کورین ترو در سال ۱۹۰۹ درباره بیتالعدل عمومی، دوباره بحث راجع به خدمت و عضویت زنان در«هیئت» مطرح شد. در ۴/۷/۱۹۱۰ «هیئت مشورتی» کنوشا نامهای به محفل روحانی شیکاگو نوشت و از آنها سؤال کرد که آیا دستور تازهای از عبدالبهاء درباره امکان حضور زنان در مؤسسههای محلّی صادر شده است؟ آنها توضیح دادند که دو تن از زنان بهائی کنوشا تأکید دارند که چنین لوحی وجود دارد.۴۵
پاسخ محفل روحانی شیکاگو به تاریخ ۲۳/۷/۱۹۱۰ بسیار مفید و آموزنده است:۴۶
«در خصوص موضوع مورد بحث، محفل سه نامه از عبدالبهاء یافته است. یکی نامهای به تاریخ ۱۹۰۹ به کورین ترو که اسباب شروع بحث و مجادله شده و ۲ نامه دیگر در سال ۱۹۱۰ برای ارائه توضیح و پاسخ سؤالات بوده است. عبدالبهاء در نامه ۲۰/۴/۱۹۱۰ به لویز وایت دستور داد:
انجمنهای روحانی که برای تبلیغ و تعلیم حقایق تشكيل شده، انجمنها و محافل متشکل از زنان، مردان و یا مختلط، همگی مورد تأیید بوده و در گسترش رایحه الهی بسیار مؤثرند.۴۷
عبدالبهاء تا آنجا ادامه میدهد که میگوید فعلاً زمان تأسیس بیت عدل نرسیده است؛ ولي در آن متن او زنان و مردان را به وحدت و هماهنگی در فعالیتها دعوت میکند.۴۸
عبدالبهاء در نامهای به بهائیان سین سیناتی، جایی که بحث درباره مشارکت زنان در سازمانهای محلّی مورد سؤال و مناقشه بود، مطلب مشابهی نوشت:
«ممکن نیست که بیتالعدل را در این روزها تشکیل داد؛ بلکه تشکیل آن پس از استقرار امر الهی مقدور و ممکن خواهد بود. اکنون محافل روحانیه در اکثر شهرها منعقد شده و شما نیز باید یک محفل روحانی در سین سیناتی تشکیل دهید. انتخاب اعضای محفل روحانی از بین زنان و مردان مجاز است و از این طریق وحدت بهتر حاصل میشود».۴۹
بیت روحانی از این عبارت عبدالبهاء نتیجه گرفت که: در تشکیل انجمنهای روحانی شور، بنابر نظر عبدالبهاء، ازاینپس میتوان زنان و مردان را انتخاب نمود. بدون شک، حکمت این کار اکنون آشکار شده است.۵۰
تا آن زمان بهائیان در مناطق مختلف آمریکا «هیئتها» و «کمیتههای» مختلفی را بهعنوان سازمان محلّی تأسیس کرده بودند. زنان از سال ۱۹۰۷ در «کمیته کاری» در واشنگتن دی سی مشغول به کار بودند. زنان از سال ۱۹۰۸ که «کمیته اجرایی» بوستون تأسیس شد، در آن سهیم بودند. حتی در مناطقی که هنوز هیچ تشکیلاتی تأسیس نشده بود، زنان بهصورت فردی «متصدی» انجام برخی کارها شده بودند. ولی اکثر آنها «موقت» تلقی میشدند و نه مؤسسههای رسمی بهائی، که تصور میشد باید منحصراً متشکل از مردان باشد.
نامهها و الواح عبدالبهاء تمام این تشکیلات محلی را بهعنوان محافل روحانی (یا انجمن روحانی) به رسمیت شناخت و اینکه از سال ۱۹۱۰ به بعد، این محافل از زنان و مردان تشکیل میشد. «محفل روحانی» شیکاگو کاملاً از این دستور گیج شده بود. اگرچه بیان شده بود که حکمت «محفل مختلط» بعداً روشن خواهد شد. ولی ازآنجاکه این محفل میدانست هیئت مشورتی کِنوشا بر طبق نظر پیشین عبدالبهاء، منحصراً متشکل از مردان تأسیس شده، علاقهمند شد از آنها بپرسد آیا مایلند تغییری در اعضای خود به وجود آورند يا خير؟۵۱
هیئت مشورتی کنوشا قبلاز هرگونه اقدامی، ترجیح داد واقعیت موضوع را از عبدالبهاء استفسار کند. تمام اعضای هیئت مشورتی نامه را امضاء کردند و از محضر آقا (عبدالبهاء) درخواست کردند اعلام نماید، آیا لازم است آنها هیئت قبلی را منحل کنند و هیئت جدیدی با حضور زنان تأسیس نمایند؟ آنها اضافه کردند که اقدام قبلی هم با نیت خالصانه برای خدمت و براساس نامهای که چند سال پیش ازسوی سرکار آقا صادر شده بود، صورت گرفته است.۵۲
البته عبدالبهاء موافق انحلال هیئت تماماً مردانه نبود. نامه او که در تاریخ ۴/۳/۱۹۱۱ دریافت شده بیان ميدارد:
محافل روحانی که اکنون تشکیل میشوند برای تبلیغ امرالهی است. در آن شهر، شما یک محفل روحانی مردانه دارید و میتوانید یک محفل روحانی زنانه هم تشکیل دهید. هردو محفل باید در گسترش رایحه الهی و در خدمت به سلطنت الهی کوشا باشند. راه حل فوق ظاهراً بهترین راه برای حل مشکل بوده است…۵۳
همچون سایر الواح، او بیان داشت که هنوز زمان برای تشکیل بیتالعدل مناسب نیست و بر وحدت بین زنان و مردان جامعه بهائی تاکید کرد. بهاینترتیب، در سال۱۹۱۱ نیز وضعیت همچون سالهاي قبل، آنگونه که میرزا اسدالله رقم زده بود، گذشت. در بیشتر جوامع بهائی، مؤسسهها بهصورت کاملاً مردانه شکل میگرفت. به موازات آنها، گروههای زنانه هم تشکیل میشد. در شهرهای کوچکتر که تعداد بهائیان کمتر بود، گروههایی متشکل از زنان تشکیل شده بود، ولی عموماً بهائیان آنها را گروههای غیررسمی تلقی میکردند. درحالیکه عبدالبهاء اظهار میداشت محافل و انجمنهای روحانی جدید متشکل از زنان و مردان خواهند بود، اصراری بر بازسازی و تشکیل مجدد تشكيلات کاملاً مردانه قبلی نداشت. ولی زنان بهائی در سراسر آمریکا به ابراز خواست خود برای تغییرات ادامه میدادند.
تغییرات پدیدار میشود
در سال ۱۹۱۲، بههنگام بازدید عبدالبهاء از آمریکا بود که سرانجام تغییر قطعی و نهایی صورت گرفت. هنگامی که عبدالبهاء در نیویورک بود پیامی برای «بیت روحانی» شیکاگو فرستاد که باید منحل شود و انتخابات مجددی برگزار گردد. او هوارد مکنات، از بهائیان فعال بروکلین را انتخاب و بهعنوان نماینده شخصی خود به شیکاگو فرستاد. به مکنات دستور داده شد که انتخاباتی برای برپایی «مجمع روحانی» (یا محفل روحانی) از میان بهائیان شیکاگو برگزار کند و برای اولین بار زنان اجازه یافتند برای عضویت این محفل کاندیدا شوند.
مک نات در ۸ اوت ۱۹۱۲ به شیکاگو رسید. بنابر دستورعبدالبهاء در تاریخ ۱۰ اوت ضیافتی در منزل آقا و خانم جورج لِش تشکیل و تمام اعضای جامعه بهائی شیکاگو میهمان عبدالبهاء بودند. مکنات پیام وحدت و محبت عبدالبهاء را برای جامعه بهائی قرائت کرد. در روز بعد، یازدهم اوت، انتخابات برگزار شد. مجله بهائی نجم باختر گزارشی از این انتخابات تاریخی ارائه کرده است:
در غروب یکشنبه یازدهم، جامعه بهائیان شیکاگو تشكيل جلسه داده و یک نشست روحانی (Spiritual Meeting) متشکل از ۹ نفر زن و مرد را انتخاب کرد، که خدمات آنان برطبق خواست عبدالبهاء عبارت است از:
۱) ترویج تعالیم بهائی،
۲) توجه و رسیدگی به سایر امور لازم در مورد رفاه مجمع.
آقای مکنات هم حاضر بود و سخنرانی جالبی ارائه نمود. سرانجام یک چالش و مبارزه طولانیمدت به پایان رسید.۵۴
نهادها و مؤسسههای بهائی در شرق
از زمان انحلال بیتالعدل شیکاگو و انتخابات مجدد آن، عضویت و خدمت در مؤسسههای محلّی بهائی در آمریکا برای زنان مجاز بوده است. عبدالبهاء کاملاً روشن ساخت که محدودیتهای اعمالشده درباره زنان جنبه موقت داشته است. ازآنپس زنان در غرب، در تمام مؤسسههای بهائی کاملاً مشارکت کردند ولی در شرق شرایط بهاینصورت نبود. در ایران و سایر کشورها، شرایط اجتماعی مانع از افزایش و ارتقای سطح مشارکت زنان در مؤسسههای محلّی بهائی بود. محافل روحانی محلی و ملّی ایران در تمام دوره زعامت عبدالبهاء و اکثر دوره ولایت امری شوقیافندی منحصر به مردان بود. در اینجا هم لازم بود تا اصل تدریج ایفای نقش کند. البته در آنجا هم همچون آمریکا زنانی بودند که برای کسب موقعیت و نقش بزرگتر برای زنان تلاش کردند. آنها نهتنها برای عضویت در بیتالعدل محلی تلاش میکردند، بلکه خواستار لغو حجاب و سایر محدودیتهای اجتماعی بودند. عبدالبهاء در لوحی خطاب به یکی از این زنان فعال، راهکار تدریجی را به وی توصیه کرد:
«تأسیس یک محفل زنانه بهمنظور تزیید معلومات کاملاً قابل قبول است، منتهی بحثها باید محدود به امور تعلیم و تربیت باشد. باید برنامهها بهنحوی باشد که تفاوتها و فاصلهها روزبهروز، از بین برود، نه آنکه خدای نخواسته منجر به کشمکش و مجادلات بین زنان و مردان شود. درخصوص حجاب هم، هیچ چیز نباید خلاف حکمت انجام شود… امروز جهان زنان باید یک جهان روحانی و معنوی باشد؛ نه یک جهان سیاسی. زنان سایر ملل کاملاً در امور سیاسی درگیر شدهاند. فایده این درگیری چیست و چه نفعی برای شما بهبار خواهد آورد؟ شما باید تا میتوانید وقت خود را مصروف امور روحانی نمایید که در اعتلا و پیشبرد کلمةالله و انتشار رایحه کلام الهی مؤثر خواهد بود. تلاش و فعالیت شما باید منجر به هماهنگی کلّی و رفاه کلّی و عمومی شود… من با تأییدات و مساعی بهاءالله، درتلاشم تا موقعیت زنان را تا حد حیرتانگیزی بهبود بخشم. این پیشرفت در زمینههای روحانی، فضایل، کمالات انسانی و دانش الهی خواهد بود. در آمریکا، مهد آزادی زنان بهخاطر ستیزهگری، زنان هنوز از ورود به کلیه مؤسّسههای سیاسی محروم هستند…»۵۵
زنان بهائی تا سال ۱۹۵۴ مجاز به خدمت و عضویت در مؤسسههای امری در ایران نبودند. ولی محدودیت موقت تلقی میشد و همه منتظر بودند تا با تغییر شرایط، جواز فعالیت صادر شود. همانطور که جامعه ایران به زنان اجازه حضور و فعالیت اجتماعی بیشتری داد، به تناسب افزایش آموزش در بین زنان بهائی، آنان برای خدمت تشکیلاتی آمادهتر شده، و ممنوعیتها برداشته میشد. سرانجام ولی امرالله عضویت و مشارکت زنان در مؤسسههای بهائی در شرق را یکی از اهداف برنامه جهادی ۱۰ ساله (۱۹۶۳-۱۹۵۳) عنوان کرد. امیدهای او با عملکرد برجسته برخی زنان بهائی، که مناصبی را در محافل محلی و ملّی ایران کسب کردند، تحقق یافت.
بیتالعدل جهانی
تنها نهاد باقیمانده در بهائیت که عضویت در آن منحصر به مردان است، بالاترین مؤسسه و نهاد این جامعه، یعنی بیتالعدل جهانی است. بیتالعدل جهانی که اولین بار در سال ۱۹۶۳ تأسیس شد، بهوسیله اعضای محافل ملّی سراسر جهان انتخاب میشود. طبیعتاً جمعی از انتخابکنندگان زن هستند. ولی تمام اعضای بیتالعدل از زمان تأسیس تاکنون، همگی مرد بودهاند. شوقی افندی پیشبینی کرده بود که همه اعضای بیتالعدل جهانی مرد باشند؛ گرچه او قبل از تشکیل بیتالعدل صعود کرد ولی به سؤالات برخی افراد بهائی، پاسخهایی ازسوی او، توسط منشیها، درباره بیتالعدلی که قرار است در آینده تأسیس شود، داده شده است. برای مثال منشی او مینویسد:
«درباره سؤال شما درخصوص عضویت بیتالعدل جهانی، لوحی از عبدالبهاء موجود است که در آن بهطور مشخص اظهار داشته که عضویت در بیتالعدل جهانی منحصر به مردان است و حکمت این محدودیت هم در آینده روشن خواهد شد. زنان میتوانند به عضویت بیتالعدلهای محلّی و ملّی درآیند. تنها در بیتالعدل جهانی است که آنها نمیتوانند انتخاب شوند».۵۶
و در نامه دیگر:
«درباره عضویت در بیتالعدل جهانی، عبدالبهاء در لوحی اظهار داشته که عضویت در آن منحصر به مردان است و حکمت عدم حضور زنان در بیتالعدل جهانی در آینده روشن خواهد شد. ما بیان دیگری جز این نداریم…»۵۷ ۵۸
و باز نوشت: «مردم باید بپذیرند که زنان جایی در بیتالعدل جهانی ندارند. همانطور که حضرت آقا فرمود، حکمت این حکم در آینده روشن خواهد شد، ما فقط باید این را بپذیریم و باور کنیم که درست است…»۵۹
مشابهت متن این نامهها باید مورد توجه قرار گیرد. گویا در هرمورد، ولی امرالله به منشی خود دستور داده تا به متن لوحی که عبدالبهاء در جواب اصرار خانم کورین ترو، برای عضویت زنان در بیتالعدل محلی شیکاگو نوشته، مراجعه کند. این لوح بیان میکند که دلیل عدم حضور زنان موقتی است. یک محرومیت موقت که بعداً با عضویت کامل زنان در بیتالعدل شیکاگو مرتفع شد.
امروزه جامعه بهائی برکنار ماندن زنان از عضویت در بیتالعدل جهانی را عمدتاً در اطاعت و انقياد به این نامههای ولی امرالله پذیرفتهاند. غالب بهائیان براین عقیدهاند که قرار بوده این محرومیت موقت و مصلحتی باشد. بههرروی، ازآنجاکه دستور ولی امرالله در ارتباط تنگاتنگ با معنی یکی از الواح عبدالبهاء است که وعده داده که حکمت محرومیت زنان از عضویت، در آینده روشن خواهد شد و معنی دقیق آن لوح این بود که زنان موقتاً از بیتالعدل شیکاگو کنار گذاشته شدهاند، لذا این عقیده و تصور که زنان بهطور دائمی و همیشگی از عضویت در بیتالعدل جهانی محروم باشند، میتواند برداشت ناصحیح و ناصوابی باشد. به احتمال زیاد یک محدودیت و محرومیت موقتی موردنظر بوده است.
به نظر میرسد پاسخ به این سؤال، همچون تمامی سئوالات و مسایل دیگر جامعه بهائی، مستلزم گذشت زمان است. تمامی نکات، عناصر و معیارهاي کشمکشها و تأکیداتی که در تاریخ مشارکت تدریجی زنان در مؤسسههای محلّی بهائی بهکار گرفته شده، بدون شک مجدداً در آینده مورداستفاده قرار خواهد گرفت. تمام این عوامل و معیارها در حال حاضر نیز موجود و برقرارند.
لوح اطمینانبخشی
عبدالبهاء مرتباً در نوشتههایش به زنان بهائی اطمینان میداد که زنان در آینده تساوی کامل و همهجانبه با مردان کسب خواهند کرد. او در یکی از این الواح به ترکیب بیتالعدل اشاره دارد. تاریخ این نامه ۲۸/۸/۱۹۱۳ است و ظاهراً به یک زن بهائی در کشورهای شرقی نوشته است. در آنجا عبدالبهاء وعده خود را تکرار میکند:
«در این بیان نازله از سوی بهاءالله زنان کاملاً با مردان برابرند. در هیچ حرکتی آنها عقب نخواهند ماند. حقوق آنها کاملاً برابر با مردان خواهد بود. آنها در تمام شاخههای تشکیلات و سیاستگذاری وارد خواهند شد. آنها به بالاترین مدارج بشری در این جهان خواهند رسید و در همه امور مشارکت خواهند کرد. مطمئن و خاطرجمع باشید. شرایط امروز را نبینید. در آینده نه چندان دور، جهان نورانی و تابناک خواهد شد، چرا که حضرت بهاءالله چنین اراده کرده است! در تمام انتخاباتها هرگز نباید حق زنان را نادیده گرفت. ورود زنان به همه مؤسسهها و ادارات بشری یک موضوع قطعی و غیرقابلانکار است. هیچ نفسی نمیتواند آن را به تأخیر اندازد و یا مانع آن شود…»
درخصوص تشکیل بیتالعدل، بهاءالله مردان را موردخطاب قرار میدهد و میگوید: شما ای مردان بیتالعدل!
ولی در زمان انتخاب اعضای بيتالعدل، تنها حق رأی دادن و حضور و صدای آنان مطرح است. نمیتوان نادیده گرفت كه وقتی زنان به بالاترین مرحله رشد و پیشرفت برسند، آنگاه به اقتضای شرایط زمان و مکان، و توان و ظرفیت بالای آنان، آنها به مراحل و مناصب و امتیازات بالا دست خواهند یافت. به آنچه گفته شد، اعتماد کنید. بهاءالله توجه شدیدی به امر زنان داشته است و حقوق و امتیازات زنان یکی از بزرگترین تعالیم عبدالبهاءست. آسوده باشید.۶۰
پینوشتها
۱- نبیل اعظم، ویلمت، ایلینوی، مؤسسه انتشارات بهائی، ۱۹۳۲، صص ۸۱-۸۰، ۷۱-۲۷۰٫
۲- نگاه کنید، مثلاً، روحیه ربانی، گوهر یکتا، لندن، مؤسسه انتشارات بهائی، ۱۹۶۹، صص ۴۲-۳۹و۵۸-۵۷، تشکیلات بهائی، ویلمت، ایلینوی، مؤسسه انتشارات بهائی، ۱۹۲۸، ص۲۶-۲۵٫
۳- بیتالعدل جهانی، خلاصه و دستهبندی احکام کتاب اقدس، حیفا، مرکز جهانی بهائی، ۱۹۷۳، ص۵٫
۴- ایضاً ص ۷-۳٫
۵- عبدالبها، اعلامیه صلح جهانی، ویلمت، ایلینوی، مؤسسه انتشارات بهائی، ۲۵-۱۹۲۲(۱۹۸۲)، ص۲۷-۱۳۶٫
۶- ایضاً، ص۳۷-۱۳۶
۷- عبدالبهاء، مفاوضات پاریس، چاپ لندن، مؤسسه انتشارات بهائی، ۱۹۱۲، ص. ۱۶۱
۸- اعلامیه، ص۱۷۴٫
۹- مدرک فوق، ص۳۷۵٫
۱۰- خلاصه و دستهبندی احکام کتاب اقدس، ص۱۳٫
۱۱- مدرک فوق، ص۱۶٫
۱۲- مدرک فوق، ص۵۷٫
۱۳- مدرک فوق، ص۶-۵٫
۱۴- تمام اطلاعات این بخش درباره اولین بیتالعدل تهران، نقل شده از روح الله مهرابخانی، « محفل شور در عهد جمال اقدس ابهی» در پیام بهائی، شمارههای ۲۸و۲۹، صص ۱۱-۹٫
۱۵- خلاصه مذاکرات هیئت مشورتی نور هورس، نیوجرسی، آرشیو ملّی بهائیان، ویلمت، ایلینوی.
۱۶- چیس به بلیک، ۲۱/۳/۱۹۰۰، نوشتههای چیس، آرشیوهای ملّی بهائیان آمریکا.
۱۷- مقررات مربوط به هیئت مشورتی شیکاگو (عبدالکریم افندی)، نوشتههای البرت ویندالت، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۱۸- نشریه کنوشا ایونینگ نیوز، ۲۹/۶/۱۹۰۰، ص۱٫
۱۹- بیتالعدل شیکاگو به بیتالعدل نیویورک، ۲۳/۵/۱۹۰۱، اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۲۰- فانی لِش، « دکتر سی تاچر، شیکاگو، ایلینویز» نوشته البرت ویندالت، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۲۱- مذاکرات بیتالعدل شیکاگو، ۲۶/۱/۱۹۰۲ و۲۸/۶/۱۹۰۱، اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان.
۲۲- مرضیه گیل و فاضل مازندرانی (ترجمه)، کتاب اقدس.
۲۳- مدرک فوق.
۲۴- به نقل از احمد یزدانی، مبادی روحانی، تهران، مؤسسه نشر امری، سال ۱۰۴، ص۱۰۹٫
۲۵- مدرک فوق.
۲۶- زنان: نقلقولهایی از آثار و گفتار بهاءالله، عبدالبهاء، شوقی افندی، و بیتالعدل جهانی؛ تالیف اداره تحقیقات بیتالعدل جهانی، تورن هیل، مؤسسه انتشارات بهائي کانادا، ۱۹۸۶، ص۳٫
۲۷- منقول در احمد یزدانی، مقام وحقوق زن در دیانت بهائی، جلد ۱، تهران، مؤسسه نشر امری، ۱۰۷ بدیع.
۲۸ مذاکرات بیت روحانی، ۲۴/۵/۱۹۰۱، اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۲۹- مدرک فوق ۲۰/۵/۱۹۰۱٫
۳۰- خلاصه ص۱۳٫
۳۱- الواح عباس عبدالبهاء، شیکاگو، انتشارات بهائی، ۱۹۰۹، ج۱، ص۳٫
۳۲- شوقی افندی، نظم جهانی بهاء الله، ویلمت، انتشارات بهائی، ۱۹۳۸، ص۶٫
۳۳- مذاکرات ۱۰/۵/۱۹۰۲؛ اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان.
۳۴- خلاصه لوح عبدالبهاء به میرزااسدالله، دریافتشده در شیکاگو در ۳/۵/۱۹۰۲، اسناد محفل روحانی، آرشیو ملی بهائیان آمریکا.
۳۵- الواح عباس عبدالبهاء، ص۶٫
۳۶- ترجمه چنین است، «ما جلسات تبلیغی شیکاگو را « محافل روحانی» نامگذاری میکنیم؛ شما باید چنین محافل روحانی را در سایر محلها هم تأسیس کنید. ( گلچین لوح سرکارآقا، یادداشت ۳۵).
۳۷- مذاکرات، ۲۹/۷/۱۹۰۵، اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۳۸- نگاه کنید به الواح و گفتارهای عمومی منتشره عبدالبهاء ازجمله کتاب بدایع الاثار، بمبئی، ۱۹۲۱، ج۱، صفحات۶۵، ۱۱۹، ۱۲۰، ۲۵۱٫
۳۹- کورین ترو به عبدالبهاء، ۲۵/۲/۱۹۰۲، سند۱۱۱۳۷، آرشیوهای ملی بهائیان، حیفا، اسرائیل.
۴۰- منتخب آثار عبدالبهاء به کورین ترو، ۲۴/۷/۱۹۰۹، میکروفیلم، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۴۱- عبدالبهاء به کورین ترو، ۲۴/۷/۱۹۰۹، میکروفیلم، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۴۲- چیس به ریمی، ۱۹/۱/۱۹۱۰ بايگاني اسناد چیس، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۴۳- مذاکرات ۳۱/۸/۱۹۰۹ و۷/۹/۱۹۰۹؛ اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان آمریکا.
۴۴- چیس به شِفلر، ۱۰/۵/۱۹۱۰، اسناد چیس، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۴۵- محفل بهائی کنوشا به بیت روحانی ۴/۷/۱۹۱۰، اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان آمریکا.
۴۶- بیت روحانی به هیئت مشورتی، کنوشا، ۲۳/۷/۱۹۱۰، اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان
۴۷- مدرک فوق.
۴۸- مدرک فوق.
۴۹- مدرک فوق.
۵۰- مدرک فوق.
۵۱- مدرک فوق.
۵۲- محفل کنوشا به البرت وینداست، ۱۶/۵/۱۹۱۱، اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان.
۵۳- عبدالبهاء به اعضای محفل روحانی و آقای برنارد جاکوبِن، کنوشا، ۴/۵/۱۹۱۱، اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان.
۵۴- نجم باختر، سال ۳، شماره ۱۰(۲۰ اوت ۱۹۱۲) ص۱۶و نیز رجوع کنید به دستورات عبدالبهاء به هوارد مک نات، ۶ اوت ۱۹۱۲، آرشیو میکروفیلم، آرشیوهای ملی بهائیان آمریکا.
۵۵- زنان # ۱۱، ص۷-۶٫
۵۶- نامه نوشتهشده ازطرف شوقی افندی، مورخ ۲۸/۷/۱۹۳۶، بهائی نیوز، شماره ۱۰۵(فوریه ۱۹۳۷) ص. ۲
۵۷- نامه نوشته شده از طرف شوقیافندی، مورخ ۱۴/۱۲/۱۹۴۰، نقل در کتاب«سحرگاه یک روز جدید» ص۸۶
۵۸- نامه نوشته شده ازطرف شوقیافندی، مورخ ۱۷/۹/۱۹۵۲، بهائی نیوز شماره ۲۶۷(مه ۱۹۵۳) ص. ۱۰
۵۹- نامه نوشته شده ازطرف شوقیافندی، مورخ ۱۵/۷/۱۹۴۷ به نقل از برگزیدهای درباره عضویت در بیتالعدل جهانی (مجموعه منتشر شده بیتالعدل جهانی).
۶۰- نقل شده در مفاوضات پاریس (لندن، انتشارات بهائی، ۱۹۱۲) صص۸۳-۱۸۲٫