
محمدحسن ایپکچی
چکیده
قدمت حضور آیین بهائیت در قارۀ آفریقا همزمان با زندگی سه رهبر بهائی: بهاءالله، عبدالبهاء و شوقیافندی به نیمه دوم قرن نوزدهم میرسد. هریک از آنها حداقل یک بار سابقۀ حضور در این سرزمین را داشتهاند. سفر بهاءالله به مصر در سال ۱۸۶۸ بهعنوان آغاز فعالیت بهائیان در کل قاره آفریقا محسوب میشود. کشورهای واقع در منطقۀ جنوب صحرای آفریقا، از نیمه اول قرن بیستم ــ آنگاه که شوقیافندی به مأموریتهای تبلیغی در این منطقه در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۴۰ پرداخت ــ با بهائیت رودررو شده و فعالیت برنامهریزیشدۀ تبلیغی این آیین بهطور رسمی از دهه ۱۹۵۰ همزمان با مبارزات ضداستعماری برای کسب استقلال کشورهای آفریقایی شروع شد. هرچند غرب آفریقا طبق نقشه طراحیشدۀ شوقیافندی، تجربۀ آغاز تبلیغات بهائی را در جنوب صحرا داشت، اما سایر مناطق در شرق، مرکز و جنوب آفریقا، در دهه دوم قرن بیستم، شاهد حضور مبلغان بهائی از کشورهای اروپای غربی و آمریکا و بهمرور پیروان و مبلغان بومی آفریقایی بودند.
این نوشته، تاریخچۀ حضور، نوع فعالیت تبلیغی و برخی مراکز وابسته به پیروان بهائی را در این منطقه بررسی میکند.
کلیدواژه: آفریقا، بهائیت، نقشۀ تبلیغی، پیروان بومی بهائی، نیجر، گامبیا، آفریقای جنوبی، زامبیا، نامیبیا، مادا گاسکار، آنگولا.
مقدمه
آنچه در بخش نخست گزارش “نگاهی به فعالیت بهائیان در کشورهای آفریقایی”[۱] مد نظر قرار گرفت، چگونگی ورود بهائیت به قاره آفریقا و گزارشی کوتاه از عملکرد بهائیان در کشورهای آفریقایی تانزانیا، کنیا، زیمبابوه، اوگاندا، سیرالئون، اتیوپی، لیبریا و غنا بود. در این قسمت و در ابتدا اشارهای به سیاست تبلیغی این آیین در زمان آغاز تبلیغ در این قاره خواهیم داشت و سپس فعالیتهای بهائیت را در دیگر کشورهای آفریقایی پی میگیریم. علت اصرار بهائیت برای تبلیغ در آفریقا سوءاستفاده از استضعافهای فرهنگی و اقتصادی این ملل محروم بوده تا آنها را جذب شعارهای فریبندۀ خود نمایند، همان شعارهایی که برای ملل اروپایی جاذبه نداشت و لذا توفیقی در اروپا به دست نیاورده بودند. برنامههای تشکیلات بهائی برای روستاییان محروم آفریقایی، بدون آنکه آنها فهمی از متون اصلی بهائیت داشته باشند، فقط با شعارهای کلی صورت پذیرفته است و در صورت اطلاع آنان از مثلاً احکام کتاب اقدس، همچون حکم سارق و سوزاندن آتشزنندۀ خانه و حرام بودن تراشیدن سر و عدم جواز اعتراض به حاکمان و امثال آن، قطعاً از این آیین رویگردان میشدند.
کتاب “بهائیت در آفریقا “، یکی از معدود منابع مکتوب جامعه بهائی درمورد فعالیت در آفریقا به زبان انگلیسی است.[۲]
کتاب بهائیت در آفریقا
تفکر باب و بهائیت از ابتدا این تصور را برای رهبرانش ایجاد کرده بود که همچون اسلام و مسیحیت، آیینهایی جهانی هستند و به همین ترتیب متون بهائی نیز این امید را داشتند که میتوانند جهان بشری را به این آیین جذب نمایند. حتی گفته میشود که در شبی که باب رسالۀ قیوم الاسماء را مینوشت از جهان غرب خواسته بود که برای کمک به خدا بشتابند (بابی شوند). چندین سال بعد، بهاءالله درمورد آرمان خود، دعوت مردم به این آیین را طلب نمود و همین کارش باعث شد تا پیروانش فکر کنند که وقت تبلیغ و جذب مردم آفریقا هم رسیده و آن را امری ضروری تلقی کردند.
عبدالبهاء، فرزند ارشد و جانشین بهاءالله، بر این باور بود که مردم آفریقا آیین آنها را خواهند پذیرفت و لذا در یادداشتهای خود مردم سراسر آفریقا را، در کنار دیگر مردم جهان، به آیین خود دعوت میکند. وی درمورد تبلیغ مردم کشورهای آفریقایی در نوشتههایش، بهصراحت اقدام عملی را برای این مهم پیشنهاد میدهد. در آوریل ۱۹۱۶، در نامهای که خطاب به بهائیان آمریکا و کانادا مینویسد از آنها میخواهد تا پیام بهائیت را به مردم قاره آفریقا و جزایر اطراف این سرزمین برسانند. آنها باید به مناطق مختلف آفریقا، جزایر کیپ ورد، زنگبار، موریس و… رفته و یادآور ملکوت خدا شده، فریاد «یا بهاءالابها» را بلند کنند. همچنین از بهائیان آمریکا و کانادا میخواهد که پرچم یگانگی جهان بشریت را در جزیره ماداگاسکار به اهتزاز درآورند. باید کتب و جزوات بهائی به زبانهای محلی آفریقایی ترجمه و چاپ شده و برای مردم آن مناطق ارسال شوند تا در دسترس قرار گیرند. باید بتوان در کنار معادن گرانقیمت سنگ آفریقا، مهمترین معدن یعنی بهائیت را برایشان کشف کرد. تا اواسط قرن بیستم بیشتر پیروان بهائی در آفریقا را ایرانیان تشکیل میدادند.
عبدالبهاء طی نامههایش در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ به بهائیان آمریکای شمالی، از آنها میخواهد که برای تبلیغ به کشورهای آفریقایی سفر کنند. نقشههای تبلیغ بهائیت برای نفوذ و تبلیغ در آفریقا، در یادداشتهای مختلف شوقیافندی ـ رهبر این آیین بعد از مرگ عبدالبهاء در سال ۱۹۲۱ ـ طراحی شده بود و آن را مدیریت میکرد.[۳] به دنبال طرح انتخاب مبلغان بهائی برای اعزام به لیبریای آفریقا از آمریکا، ویلسون که در سال ۱۹۴۹ از طریق برخی دوستان بهائی آمریکایی در لس آنجلس بهائی شده بود، به دستور شوقیافندی مأموریت یافت برای گسترش این آیین به آفریقا مهاجرت کند. قرار شد ویلسون همزمان با تبلیغ بهائیت، بهعنوان سرپرستار در یکی از بیمارستانهای دولتی مونروویا در لیبریا مشغول به کار شود. لذا، وظیفۀ گردآوری اطلاعات تبلیغات بهائیان در کشورهای آفریقایی را محقق بهائی آمریکایی ــ آفریقایی خانم “والری ویلسون”[۴] عهدهدار شد که به قصد گسترش تعالیم بهائی و پیشبرد منافع آن در سرزمین آفریقا، در ۲۲ نوامبر سال ۱۹۵۲ وارد لیبریا در غرب آفریقا شد. وی که هنگام اقامت در کالیفرنیا در جلسات تبلیغی بهائیت شرکت میکرد، با شروع تلاشها توانست مدیر اجرایی فعالی در برنامهریزی اولیۀ آشنایی مردم بومی آفریقا با آیین بهائی شود. وی بلافاصله به عضویت محفل روحانی منطقهای، ملی شمال غرب آفریقا در آمد و همچنین بهعنوان عضو دستیاران شوقیافندی انتخاب شد.[۵] ویلسون پس از استقرار در لیبریا در سال ۱۹۵۲ در بیمارستانی شروع به کار کرد، اما در همان سال به دستور رئیسجمهور وقت ضمن اخراج از محیط کار مجبور شد در اسرع وقت کشور لیبریا را ترک کند. گفته میشود یکی از کارکنان محل اقامت جانسون، پس از استماع سخنان ویلسون بر سر میز شام، مراتب را به اطلاعات ریاستجمهوری کشور خبر داده بود و رئیسجمهور وقت نیز بلافاصله دستور داد تا به جرم اهانت به ملت لیبریا از کشور خارج شود. لیکن وی توانست با استفاده از فرصتی در ملاقات با رئیسجمهور مراتب عذرخواهی خود را اعلام و اجازۀ ادامه اقامت و شغلش را دریافت کند.[۶]
اتفاق اخیر باعث نگرانی معدود پیروان بهائی سفیدپوست در لیبریا شد، چراکه به علت ترس ناشی از امکان اخراج از کشور، سعی کردند ارتباط خود را با ویلسون قطع کنند و بهطورکلی رعایت احتیاط کامل را بنمایند، لذا برای مدتی تبلیغات بهائیت چندان رونقی نداشت. ویلسون با پذیرش ادامۀ اقامت در کشور، در سال ۱۹۵۳ در کنفرانس تبلیغی بینقارهای آفریقایی، برای بررسی نقشه تبلیغ دهسالۀ بهائیت، در کامپالا پایتخت اوگاندا، شرکت کرد. یک سال بعد، محفل محلی بهائی مونروویا تأسیس شد و در آن نشست بهعنوان دبیرکل محفل و مشاور «موسی بنانی»[۷] انتخاب گردید. ویلسون در سال ۱۹۵۵ اردویِ تبلیغی بهائیِ نُههفتهای در غرب آفریقا (غنا، سیرالئون، ساحل عاج، توگو و نیجریه) را برنامهریزی و اجرا نمود.
در سال ۱۹۵۶، محفل روحانی ملی بهائی شمال غرب آفریقا تأسیس شد و وی به مدت یک سال با آن همکاری داشت. در سال ۱۹۵۷ برای ادامۀ تحصیل به آمریکا بازگشت. پس از بازگشت مجدد به لیبریا در سال ۱۹۵۸ و ادامۀ مأموریتش بهعنوان دبیرکل محفل شمال غرب آفریقا در اوایل ۱۹۶۰، در نخستین کنوانسیون بینالمللی حیفا در سال ۱۹۶۳ شرکت نمود. بعدها با پیگیری وی، جامعۀ بهائی لیبریا در سال ۱۹۶۴ به عضویت محفل روحانی ملی جدید غرب آفریقا درآمد.[۸] در طول این مدت، ویلسون بهعنوان نیروی اجرایی شوقیافندی مسؤولیت بسیاری از امور را در گسترش بهائیت در غرب آفریقا بر عهده داشت.
نویسندۀ کتاب بهائیت در آفریقا در سال۱۹۸۳ توانست مصاحبهای را با ویلسون در کالیفرنیا ترتیب دهد. ویلسون در این مصاحبه تجربیات مأموریت تبلیغ آیین بهائی در غرب آفریقا را شرح داد. وی کلیه گزارشهای تهیهشده خود را که شامل تبلیغ بهائیت در آفریقا بود، بهویژه درجهت کار روی بومیان آفریقایی و نگرش آنان به بهائیت را به نویسنده کتاب ارائه کرد و موجب تدوین کتاب یادشده گردید. این گزارشها را جامعه بهائی جهانی و همچنین سرویس خبری بهائی و نیز کتاب سال بهائیت استفاده کردند. همچنین یادداشتهای مردمشناختی دن ادیسون[۹] مبلغ دیگر بهائی آمریکایی در غرب آفریقا که شامل مصاحبههای مردمنگارانه با بومیان آفریقا بود، کمک زیادی به نویسنده کتاب کرد. بنابراین آنچه در این کتاب آورده شده مجموعه اطلاعاتی است که با کمک بومیان بهائی آفریقایی تهیه و تدوین شده است. نویسنده کتاب در جریان گردآوری مطالب این اثر متوجه شد که بهائیان دیگری نیز برای کار تبلیغ به غرب و شرق آفریقا رفته بودند. باید اذعان نمود، در خصوص مطالعات دانشگاهی، هرچند در غرب آفریقا هیچگونه پژوهش آکادمیک در مورد وضعیت بهائیان در آفریقا وجود ندارد، لیکن برخی از الهیدانان و فلاسفه آفریقایی همچون آقای جان امبیتی مطالعاتی در این موضوع انجام دادهاند.
جان ایلیفه[۱۰] مورخ آفریقاشناس انگلیسی در کتاب تاریخ مدرن تانگانیکا (تانزانیای امروزی)[۱۱] ضمن برشمردن بیستودو عامل اصلی بحران استعمار انگلیس در آفریقا معتقد است بحران مخربی در مستمرات انگلیس پدید آمد که باعث رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ برای این کشورهای آفریقایی گردید. سرمایهداری غرب و نتایج مخرب جنگ جهانی دوم در دهه ۱۹۵۰ به بحران آن زمان دامن زد، گرچه جوامع مستعمره آفریقا پیش از آن زمان خود فروپاشیده بودند. ازجمله عواقب استعمار، ناامیدی مستعمرات و استعمار درجهت رفع مشکلات و نگاه امیدبخش به آینده بود. در این میان مهمترین سرخوردگی در میان مسیحیان بومی آفریقا و مسیحیان استعمارگر اتفاق افتاده بود. نامبرده این سرگشتگی را در میان میسیونریهای استعماری در همه کشورهای آفریقایی بیان نمود.
مسیحیان بومی آفریقا سه عامل را موجب آمادگی جوامع آفریقایی برای استقلال سیاسی باور داشتند: کلیساهای مستقل مسیحی، جنبشهای احیاگر و التقاطگرایی[۱۲] که بهنوعی در برابر مسیحیت، افکاری برای خود داشت. در میان سه عامل فوق میتوان عامل سوم یعنی احیاگری را زمینهای برای پذیرش آیین بهائی توسط بومیان کامرون، مستعمره انگلیس، در دهه ۱۹۵۰دانست. آموزشهای آیین بهائی موجب تجدید رؤیای بومیان برای استفاده از نگرش رستاخیز در مسیحیت گردید. در این میان نباید از یاد برد که سبک تبلیغات مبلغ مشهور آفریقایی بهائی “اینوک اولینگا”[۱۳] توانست به بومیان بفهماند که دکترین رستاخیز زودهنگام در مسیحیت، کانال مناسبی برای جذب بومیان کامرون به آیین بهائیت شد. این پیشبینی به باور وی توانسته بود بهائیت را در میان مردم کامرون گسترش دهد.[۱۴]
انتخاب آخرالزمان
در اینجا، اعتقاد نویسندۀ کتاب بهائیت در آفریقا بر این اساس قرار گرفت که معنای پیام تبلیغی بهائی توانست اذهان و قلوب بومیان کامرون را در قالب استحالهسازی باور به روز قیامت در نزد برخی مسیحیان تبلیغی بازل،[۱۵] در برابر بحران مدرنیتۀ درشرفوقوع، به سمت باور به مفهوم تبلیغی آخرالزمان بهائیت تغییر بدهد و بومیان مسیحی را با نیروی روحانی جدیدی آشنا نماید.[۱۶] یک نمونه از باور بهائی آخرالزمان ــ که تبلیغ زیادی را به همراه داشت ــ تعالیم بهائی منجر تغییر مذهب آلیس ندوبه به آیین بهائی بود که بعدها در دهه ۱۹۸۰ از مبلغان حرفهای بهائی شد. اولینگا، مبلغ بهائی توانست وی را جذب آیین بهائی کند.[۱۷]
فرد بهائیشده اذعان میکند حسی که دارم لزوم نگه داشتن راز بهائی شدنم بین دوستان و آشنایان است و تا مدتی طبق راهنماییهای امر بهائی نمیتوانم در جلسات محفل روحانی منطقهای شرکت کنم. فرد بهائیشده به دوستش ــ که بدون هیچگونه آشنایی قبلی با آیین بهائیت، به جمع گروهی از بهائیان آورده شده بود ــ نقل میکرد که دائم احساس میکنم دنیا دارد به پایان میرسد و این نگرانی که در روزهای پایانی زندگی قرار دارم، مرا از پای انداخته است. خیالی که این آخرالزمان نه بهصورت وقوع مرگ، بلکه پیوستن به بهائیت است! مبلغ بهائی در این مرحله به فرد تازهبهائی میقبولاند که دوران جدید همراه با آموزههای دینی نو فرا رسیده است.[۱۸]
توضیحی در مورد چاپ کتاب “بهائیت در آفریقا”
کتاب بهائیت در آفریقا، با کمکهای والری ویلسون،[۱۹] بهائی آفریقایی ــ آمریکایی به انجام رسید که برای تبلیغ آیین بهائی در سال ۱۹۵۲ به لیبریا مهاجرت کرده بود. وی تجربه زیادی در گسترش بهائیت در غرب آفریقا پیدا کرد و بهعنوان نماینده جامعه بهائی در محفل روحانی ملی شمال غربی آفریقا و ایادی امرالله برای خدمتگزاری به شوقیافندی انتخاب گردید. محتوای این کتاب از یادداشتها و تحقیقات و مصاحبهها و گزارش مشاهدات در کنار اجرای سیاستهای جامعه بهائی در تبلیغ بهائیت فراهم شده است.[۲۰]
فعالیت بهائیان در کشورهای آفریقایی (۲)
نیجر
نیجر، سرزمینی صحرایی و بیابانی است، در قلب قاره آفریقا و در طول شرقی خلیج گینه و یکی از مناطق بسیار گرم و خشک کرۀ زمین محسوب میشود. این کشور از شمال با کشورهای الجزایر و لیبی، از شرق با چاد، از جنوب با نیجریه، از جنوب غربی با بنین و از غرب با کشورهای بورکینافاسو و مالی هممرز است. نیجر سرزمینی بیابانی است که بلندیهای مرتفع آن عمدتاً در نواحی مرکزی و شمالی واقع شدهاند. آب و هوای نیجر در مجموع گرم و خشک و کم باران است. نیجر بیش از ۲۵ میلیون نفر جمعیت دارد.[۲۱]
این کشور اقوام مختلفی را در خود جای داده و پل ارتباطی آفریقای سیاه به شمال آفریقا است. مهمترین منابع طبیعی این کشور، اورانیوم، نفت، طلا، ذغالسنگ و آهن است. زبان رسمی کشور فرانسوی است و البته زبانهای محلی نیز کاربرد فراوانی دارند. آشنایی نیجر با اسلام به سال ۶۶۶ میلادی یعنی ۳۵ سال پس از وفات پیامبر بزرگ اسلام برمیگردد.[۲۲] اکثریت جمعیت نیجر مسلمان سنی (۹۹%) و پیرو مذهب مالکی (۸۰%) هستند. صوفیان ساکن نیجر پیرو طریقتهای تیجانیه، حمالیه و نیاصیه هستند.[۲۳] بقیه ساکنان این کشور از ادیان بومی و مسیحیت پیروی میکنند. این کشور در طول قرون وسطی و دورۀ رنسانس مستقل از هر قدرت استعماری باقی مانده بود. در سال ۱۹۰۰ فرانسه کنترل این منطقه را به دست گرفت و نیجر فرانسوی را تأسیس کرد. در سال ۱۹۲۲ به فدراسیون استعماری غرب آفریقای فرانسه پیوست و در سال ۱۹۶۰ به استقلال رسید.
آیین بهائی در دهه ۱۹۶۰ وارد نیجر شد. این آیین در سال ۱۹۷۸ غیرقانونی اعلام شد و تا زمانی که این ممنوعیت در سال ۱۹۹۱ لغو شد، جامعه بهائی با موانع تبلیغی روبهرو بود.
در نقشه تبلیغی دهساله در سال ۱۹۵۳، منطقه آفریقای غربی فرانسهزبان (نیجر) بهعنوان یک قلمرو هدف برای تبلیغ بهائیت نامگذاری شد، در سال ۱۹۶۲، هیئتی از نیجر، هنگام بازدید از اسرائیل، از حرم باب دیدن کردند.[۲۴]
روحیه خانم در حال برگزاری یک جلسه بهائی در گاباگورا، ۱۹۷۰
در سال ۱۹۶۴ بیتالعدل اعظم یک نقشه تبلیغی نهساله را افتتاح کرد و در افتتاحیه این نقشه، تشکیل محفل روحانی ملی غرب آفریقای مرکزی را ترتیب داد که مسؤولیت ادارۀ فعالیتهای بهائیان در چندین کشور ازجمله نیجر به آن واگذار شد. اولین هدف نقشه نهسالهای که به محفل داده شد، گشودن نیجر به روی ایمان و تأسیس محفل روحانی محلی در این کشور تا سال ۱۹۷۳ بود. در دسامبر ۱۹۶۵ بیتالعدل اعلام کرد که یک بهائی توانسته است در نیجر با تبلیغات خود، چهرۀ واقعی ایمان را به مردم نشان دهد. در سال ۱۹۶۶ گزارش شد که مبلغان دیگری در این کشور مستقر شدهاند. ابتدا دو زن خانهدار تهرانی بودند که به همراه فرزندانشان کار تبلیغ را پیش گرفتند، درحالیکه همسرانشان در ایران به تجارت مشغول بودند و بعدها به خانوادهشان پیوستند.
در فوریه ۱۹۷۰ امةالبهاء روحیهخانم (۸ اوت ۱۹۱۰ – ۱۹ ژانویه ۲۰۰۰) با نام اصلی مری ساترلند ماکسول در طول سفر خود به آفریقا از نیجر دیدن کرد و با مبلغان و رئیسجمهور این کشور ملاقات کرد و در رویدادهای آموزشی ازجمله در مصاحبه با رادیو نیجر شرکت داشت. بعدها، در سال ۱۹۷۰ یک محفل روحانی ملی مشترک برای داهومی، توگو و نیجر تشکیل شد که مسؤولیت جامعه بهائی نیجر را بر عهده گرفت، تا اینکه در آوریل ۱۹۷۲ دولت نیجر رسماً آیین بهائی را به رسمیت شناخت. با کوشش عزیز نویدی[۲۵] در سال ۱۹۷۵ محفل روحانی ملی مستقل تشکیل شد که مقر آن در نیامی بود. از سال ۱۹۷۶ مؤسسات آموزشی بهائی یک یا دو بار در ماه برای جوانان برنامههای خاصی داشت. نیجر همچنین در سال ۱۹۷۶ ملک بزرگی را برای خدمت بهعنوان مرکز بهائی در محله زیندر اختصاص داد.
در اواخر سال ۱۹۷۶ محفل روحانی ملی نیجر یک کنفرانس آموزشی ملی برگزار کرد که در آن از بهائیان درخواست نمود که بخشی از تعطیلات خود را صرف انجام سفرهای تبلیغی کنند و به همین منظور تیم آموزشی از چندین روستا در کشور بازدید کرد که نتیجۀ آن صدور بیست اعلامیه تبلیغی و تشکیل دو محفل روحانی محلی بود. در دسامبر ۱۹۷۷، مجمع روحانی ملی اعلام کرد که نامههایی از دو تن از رؤسای دهکدههای محلی دریافت کرده که در آن به تأثیر آیین بهائی در روستاهایشان اشاره کردهاند. در سال ۱۹۷۸ مرکزی در نیامی برای خدمت به مؤسسه آموزشی بهائی در نظر گرفته شد. توسعه جامعه بهائی نیجر در سال ۱۹۷۸ زمانی که دولت، آیین بهائی را در این کشور ممنوع کرد و انحلال همه مؤسسات بهائی را ضروری نمود، محدود شد. به نظر موژان مومن[۲۶] مورخ بهائی، ممنوعیت فعالیت آیین بهائی همزمان با ممنوعیت فعالیت تبلیغی آن توسط چندین کشور آفریقایی دیگر به دلیل فشارهای بینالمللی از سوی کشورهای عربی متخاصم با این آیین اتفاق افتاد. آیین بهائی تا سال ۱۹۹۱ در نیجر ممنوع باقی ماند، تا اینکه پس از فعالیت تبلیغی مجدد و در سال ۱۹۹۲ محفل روحانی ملی نیجر دوباره کار تبلیغی خود را از سر گرفت.
نمایندگان نیجر و سایر کشورهای آفریقایی در کنوانسیون بین المللی، ۱۹۹۳
مرکز ملی بهائی در نیجر (نیامی)
هنگامی که پیام بیتالعدل به تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۹۸۳ منتشر شد، تبلیغات بهائیت وارد مرحله جدیدی شد و از بهائیان خواسته شد تا راههایی را برای توسعه تعالیم بهائی طراحی نمایند. لذا، اجرای طرح در سراسر جهان در سال ۱۹۷۹، با عنوان پروژۀ توسعه اقتصادی ـ اجتماعی بهائی مدنظر قرار گرفت.
پیشگامان بهائی نیجر با روحیه خانم، ۱۹۷۰
گامبیا
گامبیا کشوری است درون سنگال و در غرب آفریقا واقع شده است. حدود ۹۰ درصد جمعیت این کشور مسلمان و بقیه پیرو مسیحیت، بودیسم، بهائیت، ادیان محلی و درصدی نیز ملحد هستند. مسلمانان گامبیا اغلب سنیمذهب و پیرو مذهب مالکی هستند. شیعیان گامبیا در اقلیتاند. ورود تشیع به این کشور به دست مهاجرانی از لبنان بوده است.[۲۷] این کشور با ۱۰ هزار و ۶۸۹ کیلومتر مربع مساحت در بخش ساحل غربی قاره آفریقا قرار دارد و البته که کوچکترین کشور در این قاره است. گسترش این کشور در راستای طول جغرافیایی است و طول آن به ۳۲۰ کیلومتر میرسد. گامبیا یک باریکۀ مشخص در طول شرقی محسوب میشود و در داخل سنگال دنبال میشود. این باریکه در غرب این کشور با اقیانوس اطلس هممرز میشود.[۲۸]
نخستین مبلغ بهائی که ساکن این کشور شد، فریبرز روزبهیان[۲۹] بود که تابعیت اصلی وی بمبئی هند است. وی در خانوادهای بهائی با پیشینه زرتشتی متولد شد و سالها در ایران زندگی کرد. در سال ۱۹۵۳ ضمن شرکت در کنفرانس بهائیان در هند، تصمیم به اقامت در آنجا گرفت. در ۱۹ فوریه ۱۹۵۴، در شهر بانجول در کشور گامبیا واقع در غرب آفریقا ساکن شد. هرچند وضع سلامتی مساعدی نداشت اما تبلیغات بهائی فراوانی داشت. با شروع تبلیغش توانست سه نفر مسلمان، مسیحی گامبیایی و سوری را بهائی کند. تا سال ۱۹۵۵، چهار محفل روحانی محلی در گامبیا تشکیل شد. وی در سال ۱۹۵۵ مدعی شد که یکصدوشش نفر را به بهائیت جذب کرد و یک سال بعد نیز مدعی افزایش بهائیان به سیصد تن شد، ادعایی که خلاف از آب درآمد. سرانجام ادامۀ بیماری وی را مجبور به ترک گامبیا و اقامت در ایران به سال ۱۹۵۶ نمود. رهبران بهائی در آمریکا زمزمۀ جای خالی تبلیغی وی را در آفریقا سر دادند و بالأخره به دستور شوقیافندی او را به ورود مجدد به گامبیا در سال ۱۹۵۷ وادار ساختند. تداوم بیماری دوباره او را به ایران برگرداند.
جشن محافل بهائی در گامبیا -۲۰۰۴
در سال ۱۹۵۷، خانوادهای ایرانی به نام عنایتالله و عشرت فناناپذیر همراه سه فرزندشان برای تبلیغ به گامبیا رفتند و تا سال ۱۹۶۲ به تبلیغ بهائیت در این کشور پرداختند. در سال ۱۹۶۲، شوقی ریاض روحانی نیز به مدت یک سال مشغول تبلیغ بهائیت در این منطقه بود. پس از تشکیل چندین محفل محلی و بازگشت روحانی، به گفتۀ جامعه بهائی، تا سال ۱۹۶۷ وضعیت تبلیغ بهائیت در این کشور مناسب نبود تا اینکه ایرانی دیگری به نام علیمحمد جلالی برای تبلیغ وارد این سرزمین شد. گفته شده که تا سال ۱۹۷۳ تعداد بهائیان گامبیا به ۱۸۰۰ نفر میرسید. بهائیهایی که تا آن زمان بیستوهفت مجمع روحانی محلی را برگزار کرده بودند.
نکتۀ قابلتوجه بر دلیل مهم نقش تبلیغ بهائی در این کشور، اکثریت جمعیت مسلمان کشور است که در سال،۱۹۵۰، ۲۹۴ هزار نفر بودند، آن هم در سرزمین کوچکی که تا سال ۱۹۶۵ مستعمره انگلیس بود. جامعۀ بهائی مدعی است ایرانیانی که به این کشور مهاجرت کردهاند بیشترین نقش تبلیغ بهائیت را بین مردم داشتهاند.[۳۰]
زنان بهائی در مرکز بهائیت گامبیا-۱۹۸۷
آفریقای جنوبی
جمهوری آفریقای جنوبی کشوری در جنوب آفریقا است. دوازده زبان رسمی، زبانهای محلی رایج است و مسیحیت دین اکثریت است. در قرن هفدهم، هلند شروع به استعمار منطقه کرد، اما در قرن نوزدهم امپراتوری بریتانیا کنترل منطقه را به دست گرفت. این کشور در سال ۱۹۱۰ بهعنوان اتحادیه آفریقای جنوبی به استقلال رسید و در سال ۱۹۶۱ به جمهوری تبدیل شد. آفریقای جنوبی آپارتاید را در سال ۱۹۴۸ ایجاد کرد و در سال ۱۹۹۴ با برگزاری انتخابات چندنژادی این سیستم برچیده شد.
بهائیت در آفریقای جنوبی
تبلیغ آیین بهائی در آفریقای جنوبی از سال ۱۹۱۱ آغاز شده است. با پایان یافتن رژیم آپارتاید، جامعه بهائی تلاش برای ارتقای وحدت نژادی و کمک به توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در آفریقای جنوبی را آغاز کرد. اولین حرکت آیین بهائی در آفریقای جنوبی زمانی بود که جورج دیویدسون بوکانان آمریکایی در کیپ تاون بهائیت را با دیدی مثبت در سخنرانیها تبلیغ نمود. دهه ۱۹۰۰ بوکانان در ایالات متحده بهائی شد و لوحی از عبدالبهاء دریافت کرد. در سال ۱۹۱۱ آرتور و اگنس کوک شروع به برگزاری جلسات بهائی در خانه خود در منطقه سی پوینت کیپ تاون کرد و در سال ۱۹۱۲ ویلیام فرایتاس و همسرش مری از آفریقای جنوبی که در آمریکا بهائی شده بودند، برای امر تبلیغ به کیپ تاون بازگشتند.
در سال ۱۹۲۰، فانی کنوبلوخ[۳۱] با موافقت عبدالبهاء از ایالات متحده به آفریقای جنوبی سفر کرد و تا سال ۱۹۲۲ مشغول تبلیغ در ژوهانسبورگ بود و در سال ۱۹۲۳ به کیپ تاون بازگشت. مارتا روت از دسامبر ۱۹۲۴ تا ژانویه ۱۹۲۵ برای حمایت از کنوبلوخ از آفریقای جنوبی دیدن کرد و باهم در پرتوریا با تلاشهای خود به تبلیغ پرداختند، درنتیجه در سال ۱۹۲۵ اگنس کری، اولین بهائی در پرتوریا شد. مدتی پس از آن مجمع روحانی محلی پرتوریا تأسیس گردید. کنوبلوخ در سال ۱۹۲۵ بیمار شد و خواهرش پائولین برای حمایت از جامعۀ بهائی پرتوریا در غیاب او شش ماه را در این کشور گذراند، اما به دلیل بیماری کنوبلوخ در سال ۱۹۲۶ به ایالات متحده بازگشت. وی در سال ۱۹۲۸ به آفریقای جنوبی بازگشت اما متوجه شد که دو نفر اعضای جامعه بهائی پرتوریا در تلاش بودند تا آیین بهائی را با طالعبینی ترکیب کنند که بقیه جامعه را از خود بیگانه کرده بودند. کنوبلوخ وضعیت را حل کرد اما در سال ۱۹۲۹ به دلیل کمبود منابع مالی و احساس ناامیدی به آمریکا بازگشت و محفل روحانی محلی پرتوریا در سال ۱۹۳۱ لغو شد. شوقیافندی در سال ۱۹۲۹، دو ماه پس از خروج کنوبلوخ، در بازگشت از انگلستان به مقصد اسرائیل، برای مدت کوتاهی از آفریقای جنوبی دیدار نمود.
در سال ۱۹۳۶ کنوبلوخ به شوقیافندی نامه نوشت و توصیه کرد که مبلغان بهائی را به آفریقای جنوبی بفرستد که با این پیشنهاد موافقت گردید، اگرچه مبلغان تا مدتها در این کشور ساکن نشدند. در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۴۸ لولی ماتیوز سفرهای آموزشی مسافرتی به کشور داشت و در سال ۱۹۴۰ رجینالد توروی، تبعۀ آفریقای جنوبی که در خارج از کشور بهائی شده بود، از انگلستان به کشور بازگشت. شوقیافندی برای بار دوم به همراه همسرش روحیه خانم و پدرزنش ویلیام ساترلند ماکسول، زمانی که در کیپ تاون در حال بازگشت به سرزمین مقدس از اروپا بودند، برای دومین بار از آفریقای جنوبی دیدن کردند. تا سال ۱۹۵۳ فقط دو بهائی در آفریقای جنوبی زندگی میکردند، اگنس کری و رجینالد توروی. البته بعدها بهائیان بیشتری وارد این کشور شدند.
جامعه بهائی آفریقای جنوبی
محفل روحانی محلی ژوهانسبورگ در سال ۱۹۵۴ تأسیس شد و در سپتامبر همان سال، آندریس خورمبی از ژوهانسبورگ اولین بومی آفریقای جنوبی بود که آیین بهائی را پذیرفت. چندین محفل دیگر در سال ۱۹۵۵ تأسیس شد و تا سال ۱۹۵۶ تعداد ۹ مجمع برپا شد که باعث تأسیس محفل روحانی ملی آفریقای جنوبی و غربی در سال ۱۹۵۶گردید که مقر آن در ژوهانسبورگ بود و بهائیان بومی و سفید پوست همراه یکدیگر در این محفل انتخاب شدند. محفل ملی تا سال ۱۹۶۳ با همکاری بیستودو محفل روحانی افراد بیشتری را بهائی کرد و تا سال ۱۹۶۴ تعداد محافل بهائی آفریقای جنوبی به بیستوهشت محفل محلی گسترش یافت. در سال ۱۹۷۲ روحیه خانم، در طول تور تبلیغی گستردۀ خود در قاره آفریقا، از آفریقای جنوبی هم دیدن کرد و در سال ۱۹۷۳، مبلغ بهائی، رحمتالله مهاجر برای کمک به برنامههای تبلیغی سفری به این کشور داشت. در سراسر اواسط دهه ۱۹۷۰، بهائیان آفریقای جنوبی، برای کمک به جامعه بینالمللی بهائی، چندین سفر تبلیغی به کشورهای دیگر، ازجمله جزایر موریس، سیشل و سنت هلن داشتند.
در سال ۱۹۸۱ ویلیام سیرز و جان روبارتس از آفریقای جنوبی بازدید کردند و در آن سال مجامع روحانی ملی مستقل برای ترانسکی و بوفوتاتسونا ــ ایالتهایی که بهطور اسمی از دولت آفریقای جنوبی مستقل شده بودند ــ تأسیس شد. سیسکی نیز در سال ۱۹۸۵ یک مجمع ملی مستقل تشکیل داد و در سال ۱۹۸۷ مجمع روحانی ملی آفریقای جنوبی و غربی رسماً نام خود را به محفل روحانی ملی آفریقای جنوبی تغییر داد. از اواخر دهه ۱۹۸۰، کمیتههای محلی و منطقهای جوانان بهائی در سراسر کشور تأسیس شد.
در سال ۱۹۹۲ محفل روحانی ملی آفریقای جنوبی مرکز ملی بهائی جدیدی را در ژوهانسبورگ افتتاح کرد و تقریباً در همان زمان نمایندگان بهائی سندی را تهیه کردند که در آن درباره امکان اصلاح قانون اساسی در آفریقای جنوبی اظهارنظرهایی شده بود. در اوایل سال ۱۹۹۴، سه مبلغ بهائی ایرانی در آفریقای جنوبی، هوشمند انوری، شمام بخشندگی و ریاض رضوی، در مرکز بهائیان مدانتسان در سیسکی درحالیکه در یک جلسه بهائیان بودند، به قتل رسیدند. افراد مسلح، که بنا به گزارشها نماینده گروه شبهنظامی ارتش آزادیبخش آزانیان بودند، به مرکز حمله کردند و به همۀ سفیدپوستان حاضر دستور دادند که در مقابل دیوار صف بکشند و سپس تیراندازی کردند.
در بهار ۱۹۹۴ محفل روحانی ملی آفریقای جنوبی بیانیهای را در غلبه بر تعصب نژادی، چالشبرانگیزترین مسأله آفریقای جنوبی، در به رسمیت شناختن اولین انتخابات چندنژادی کشورهایی که در آن دیدگاه خود را از آفریقای جنوبی پس از آپارتاید ارائه کردند، منتشر نمود. مرکز بهائی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی نیز در سال ۱۹۹۴ در آفریقای جنوبی تأسیس شد و در آن سال رئیس جمهور نلسون ماندلا از جامعه بهائی دعوت کرد تا نمایندهای را برای ضیافت دولتی که برای ملکه الیزابت دوم برگزار شده بود، بفرستند. در سال ۱۹۹۵ محافل روحانی ملی سیسکی، بوفوتاتسونا و ترانسکی منحل و تمام آفریقای جنوبی تحت یک محفل روحانی ملی متحد شد که نشاندهندۀ اتحاد اداری کشور پس از لغو آپارتاید بود. در همان سال یک هیأت بهائی با نلسون ماندلا ملاقات کرد.
در سال ۱۹۹۶، آژانس بهداشت بهائی در آفریقای جنوبی تأسیس شد و بر پروژههای مراقبتهای بهداشتی در دو منطقه نظارت داشت که اطلاعات مراقبتهای بهداشتی را به زنان و مدارس دولتی ارائه میکرد. در همان سال یک دورۀ سهروزه در زمینۀ توانمندسازی زنان توسط جامعه بهائی کیپ تاون برگزار گردید. در سال ۱۹۹۷، مجمع روحانی ملی آفریقای جنوبی با کمیسیون حقیقت و آشتی دولت آفریقای جنوبی ــ که هیئتی را برای بررسی نقش سازمانهای مذهبی تحت رژیم آپارتاید تشکیل داده بود ـ در ارتباط بود. در سال ۱۹۹۹ دفتری برای پیشرفت امور زنان توسط جامعه بهائی آفریقای جنوبی تأسیس شد. بسیاری از بهائیان در اجلاس ادیان جهانی که در این کشور برگزار شد، با مشارکت جامعه جهانی بهائی در تهیۀ پیشنویس آن شرکت کردند.
آموزش کودکان در برنامههای تبلیغی بهائی آفریقای جنوبی
در سال ۲۰۰۱ جامعۀ بهائی کیپ تاون اقدام به برگزاری کلاسهای زبان انگلیسی برای کودکان پناهندگان کنگو و رواندا کرد که به یک برنامه غنیسازی بعد از مدرسه گسترش یافت. از سال ۲۰۰۱، توسعۀ مؤسسه در آفریقای جنوبی با گردهماییهای مذهبی و محافل مطالعاتی که به غیربهائیان ارائه میشد، آغاز شد. از سال ۲۰۰۳، سیوهشت مجمع روحانی محلی در سراسر آفریقای جنوبی برگزار شد و جشنهای بزرگداشت پنجاهمین سالگرد آیین بهائی در مناطق فوکنگ، بلوم فونتین، کیپ تاون، دوربان، ژوهانسبورگ، مافیکنگ، پرتوریا، سابی و اومتاتا آفریقای جنوبی برگزار شد. در سال ۲۰۰۸ یک کنفرانس بزرگ منطقهای بهائی در ژوهانسبورگ تشکیل شد که در آن طرح اجرایی بیستوشش برنامۀ فشردۀ تبلغی توسعۀ بهائیت ارائه شد. این کنفرانس با حضور بیش از هزار بهائی برگزار شد و بزرگترین گردهمایی بهائی در این کشور بود. در سال ۲۰۱۱ مراسم بزرگداشت صدمین سالگرد آیین بهائی در آفریقای جنوبی برگزار شد و در سال ۲۰۱۳ کنفرانسهای بزرگ بینالمللی جوانان بهائی در ژوهانسبورگ و ماهیکنگ تشکیل شد.
زامبیا
زامبیا کشوری در جنوب قارّه آفریقا است. جمعیت این کشور نزدیک به ۱۷ میلیون نفر برآورد میشود. پایتخت زامبیا شهر لوساکا و زبان رسمی آن انگلیسی است. زامبیا کشوری با تنوّع قومی ـ نژادی است و قومیتهایی مانند بمبا (۱۹ درصد)، تانگا (۱۴ درصد)، تومبوکا (۷ درصد) و چیوا (۶ درصد) در آن حضور دارند. مسیحیت دین رسمی زامبیا است و پیروان ادیان دیگر، ازجمله اسلام، اقلیّتهای دینی در این کشور هستند. ورود تشیّع به این کشور به دهۀ هفتاد قرن بیستم برمیگردد، زمانیکه چند خانواده از شیعیان آسیایی برای فعالیّت اقتصادی به زامبیا مهاجرت کردند. سفارت ایران نیز در زامبیا در ۱۳۶۷شمسی شروع به فعالیّت کرد و شیعیان مهاجر این کشور را سامان بخشید. بهتدریج گروهی از بومیهای زامبیا به مذهب تشیّع گرایش پیدا کردند و این سرآغاز نقطه تحوّلی در تاریخ شیعیان زامبیا بهشمار میآید. اکثریت شیعیان در لوساکا ساکن هستند. یکی از مراکز دینی زامبیا، مرکز اسلامی زامبیا است که در مهر ماه ۱۳۶۹شمسی توسط آقای سیدعبدالله حسینی و با پشتیبانی سفارت جمهوری اسلامی ایران و سازمان تبلیغات اسلامی، تأسیس شد. این مرکز تلاش دارد تا همگرایی و همزیستی مسالمتآمیز در جامعۀ زامبیا را تحقق بخشیده و ضمن معرّفی دین اسلام به مردم، در راستای تعامل مسلمانان و مسیحیان گام بردارد. برای نیل به اهداف فوق، برنامههایی همچون دورههای آموزشی، برگزاری نمایشگاههای فرهنگی و قرآنی، جلسات سخنرانی و فعالیّت رسانهای در این مرکز انجام میشود. ازجمله شخصیتهای مسلمان در زامبیا شیخ اسدالله مواله (الغالب)، مفتی اعظم این کشور است.[۳۲]
بهائیت در زامبیا
آیین بهائی در سال ۱۹۵۲ در زامبیا فعالیت تبلیغی خود را شروع نمود. تأسیس مؤسسه ویلیام ماسهلا[۳۳] در سال ۱۹۸۳ و مدرسه بینالمللی بنانی در سال ۱۹۹۳ از جمله فعالیتهای آموزشی بهائیت است. ویلیام موتل ماسهلا (۱۹۲۱ – ۱۹۸۳) بهائی آفریقای جنوبی بود که در محفل روحانی ملی آفریقای جنوبی و غربی بهعنوان معاونت و مشاور آفریقا خدمت کرد. بیتردید، علت مهم روش تبلیغی بهائیت در این سرزمین، زبانهای بومی است که افراد بومی میتوانند به بهترین صورت با مردم ایجاد رابطه کنند. ویلیام ماسهلا با استفاده از ویژگیهای ارتباط خود در جامعۀ زامبیا و کمکهای جامعه بهائی در آنجا توانست مرکز آموزشی را به نام خود تأسیس کند. به نظر میرسد فعالیتهای وی در جهت پیشبرد بهائیت نمونهای از تأثیرات تبلیغ به زبان محلی باشد.
جامعۀ بهائی زامبیا در گزارشهای خود از فعالیتهای تبلیغی نامبرده در آفریقا و بهویژه در زامبیا، تصویر روشنی ارائه داده که توجه به محورهای تلاشهای وی میتواند مفید باشد. جامعه بهائی زامبیا اذعان میکند که برخی از فعالیتهای ویلیام، همچون حضور در مراسم وقف عبادتگاه کامپالا در اوگاندا، در سال ۱۹۶۱ و همچنین نقش وی در جریان برگزاری اولین کنوانسیون بینالمللی برای انتخاب نخستین بیتالعدل جهانی در حیفا و حضورش بهعنوان نمایندهای از جنوب آفریقا در کنگره جهانی بهائی در لندن، بسیار تأثیرگذار بود.[۳۴] نامبرده پس از انجام مسؤولیتهای مختلف محوله از سوی جامعه بهائی تا سال ۱۹۷۶ توانست بهعنوان مشاور برنامههای بهائیت در منطقه آفریقای جنوبی برای جامعه بهائی خدمت کند.
ویلیام موتلا ماسهلا
ماسهلا در سال ۱۹۲۱ در سوفیاتون، ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی، به دنیا آمد. او بهعنوان عضوی از کلیسای انگلیکن سنت پیتر بزرگ شد و فقط به مدرسه ابتدایی رفت، زیرا خانوادهاش توانایی مالی برای فرستادن او به دبیرستان را نداشتند، در عوض او در دانشگاه جوشکار شد. از پانزدهسالگی در یک شرکت کارگزاری مشغول به کار شد و در زمان مرگ، رئیس بخش فتوکپی و بایگانی آن بود. او در ۱۵ اکتبر ۱۹۵۲ با دافنه سن ازدواج کرد و حاصل این ازدواج شش فرزند بود. در سال ۱۹۵۴ یکی از بستگان ماسهلا او را با آیین بهائی آشنا کرد. او در آن سال بهائی شد و از مبلغان بهائی، ویلیام و مارگریت سیرز، مطالب بیشتری دربارۀ این آیین آموخت. در سال ۱۹۵۵ همسرش نیز بهائی شد و او سفر برای ترویج بهائیت را آغاز کرد و به تداوم تبلیغ در لسوتو، منطقه کارو، کالاهاری، نامیبیا، بخشهای روستایی ترانسوال، بوتسوانا و سوازیلند کمک کرد.
در سال ۱۹۸۰، بیتالعدل جهانی، هیئتهای مشاوران قاره آفریقا را در یک نهاد واحد ادغام کرد، دورههای پنجساله را معرفی کرد و ماسهله به این نهاد منصوب شد. در مقطعی بیماری نادر استخوانی و مولتیپل میلوم حاد برایش تشخیص داده شد، اما او به انجام وظایف خود ادامه داد و در کنوانسیون بینالمللی در آوریل ۱۹۸۳ شرکت کرد. وی در ژوئیه همان سال درگذشت و بیتالعدل پس از درگذشت وی پیامی صادر کرد.
نقش بومیان زامبیا در گسترش بهائیت
یکی از برنامههای مهم آیین بهائی پس از ورود به آفریقا بهرهبرداری از نیروهای بومی در توسعۀ تبلیغات بوده است. در کشور زامبیا نیز طی ادوار گذشته، بهائیت ضمن تبلیغات روی بومیان تا حد توان سعی داشته تا ضمن برگزاری مراسمهای مختلف از مسؤولان حکومتی دعوت کند تا در افتتاحیه برنامهها حداقل بهعنوان میهمان ویژه حضور یابند. با تداوم اینگونه برنامهها ـ که طبق نظام بیتالعدل پیش میرود ـ اخیراً شاهد انتخاب نمایندهای از این کشور به عضویت بیتالعدل جهانی بودیم.
در انتخابات بیتالعدل در سال ۲۰۲۳ میلادی، برای انتخاب سیزدهمین هیأت ۹ نفره برای مدیریت جامعه بهائی در سالهای ۲۰۲۸ – ۲۰۲۳ میلادی، چونگو مالیتونگا[۳۵] اهل کشور زامبیا، انتخاب شد. وی که درحالحاضر بهعنوان عضو بیتالعدل جهانی فعالیت میکند، پلههای ترقی تشکیلات بهائی را نسبتاً سریع طی کرد. در سال ۲۰۰۶ به مالیتونگا مسؤولیت نظارت بر توسعۀ برنامه جوانان در زامبیا داده شد. او در سال ۲۰۰۷ به محفل ملی این کشور وارد شد. در سال ۲۰۰۸ بهعنوان مشاور قاره آفریقا منصوب شد. به فاصله کوتاهی، قبل از اتمام دوره پنجساله، در سال ۲۰۱۰ به عضویت دارالتبلیغ بینالمللی درآمد و به حیفا نقل مکان کرد. او در سال ۲۰۱۳ بهعنوان عضو بیتالعدل انتخاب شد و در انتخابات اخیر، مجددًا در این سمت ابقا گردید.[۳۶]
تاریخچه عملکرد بهائیت در زامبیا
آیین بهائی در سال ۱۹۵۲، همچون اغلب کشورهای آفریقایی، وارد زامبیا شد. عمدۀ تمرکز فعالیت بر تبلیغ بهخصوص تبلیغ دختران است. به استناد آمارها جمعیت مسیحیان هشتاد و سه درصد، آمار پیروان ادیان بومی زامبیا سیزده درصد و بقیه مسلمان و پیرو سایر ادیان و عقاید هستند.
در سال ۱۹۵۲، فردی انگلیسی به نام اریک منتون[۳۷] اولین بهائی بود که وارد زامبیا شد و نخستین بومی زامبیایی که به آیین بهائیت درآمد کریستوفر مویتوموا[۳۸] در سال ۱۹۵۴ بود. اولین مجمع شور روحانی(کانونشن) محلی بهائی در سال ۱۹۵۶ در منطقه فیزنگه[۳۹] با حضور نمایندگانی از دو منطقۀ دیگر تشکیل گردید. تبلیغات بهائی بهمرور توسعه یافت تا اینکه در سال ۱۹۶۲ به ایالت شمال غربی کشور رسید. جایی که هفت نفر از بومیان به آیین بهائی جذب شدند. نخستین محفل روحانی ملی نیز در سال ۱۹۶۷ تشکیل و یک سال بعد مرکز بهائی در زامبیا تأسیس شد. در سال ۱۹۷۵، کانونشن سالانه ملی با دستور جلسه آموزههای بهائیت برگزار شد و در سال ۱۹۸۳، کمیتۀ قارهای مشاوران آفریقا (در تقویت آیین بهائی) برای اولین بار در زامبیا تشکیل شد. در سال ۱۹۹۸، اولین نشست شورای منطقهای برای بررسی فعالیتهای بهائی در ایالت شمال غربی زامبیا برگزار گردید.[۴۰]
تبلیغ روستایی بهائیت در زامبیا
یکی از مهمترین برنامههای تبلیغی بهائیت در آفریقا و همچنین زامبیا، کمک به مردم روستایی و زندگی فقیرانه آنهاست تا امکان نفوذ اندیشههای بهائی در روستائیان و بهویژه جوانان ممکن گردد. برای نمونه به گزارش سایت خبری جامعه بهائی، اخیراً بهائیت در روستای کاتیولایِ زامبیا که همجوار با استان شمال غربی کشور است، برنامهای تبلیغی محلی ترتیب داده است. طبق خبر سایت مذکور حدود دوهزار نفر از مردم این روستا طبق برنامهریزی قبلی تحت تبلیغ بهائی قرار گرفتند. در این برنامه، مبلغان بومی و نیز مبلغانی که از دیگر مناطق کشور حضور داشتند برخی آموزشها را بر مبنای تبلیغ بهائیت به مردم آن روستا ارائه دادند.
مسئولان کارگاه آموزشی فوق ضمن انتخاب کمیته آموزش روستا، تأکید خاصی بر اهمیت آموزش دختران و زنان برای توسعۀ روستایی و نحوه آموزش فرزندان داشتند. برگزاری کلاسهای سوادآموزی، کسب درآمد زنان روستایی برای خودکفایی، تخصیص زمین روستا برای احداث مرکز آموزشی، تلاش والدین کودکان با کمک ریشسفیدان روستا در برنامههای کمکآموزشی، دریافت برخی کمکها از روستاهای اطراف، ازجمله برنامههای این گردهمایی آموزشی بود.[۴۱]
برنامه ویژه زنان روستا با هدف تربیت معنوی
سمینار ملی بررسی برنامههای آموزشی بهائی در زامبیا
نامیبیا
جمهوری نامیبیا کشوری در جنوب آفریقا است. زبان رسمی آن انگلیسی است و هشت زبان دیگر بهعنوان زبانهای ملی و سه زبان دیگر بهعنوان زبانهای منطقهای شناخته شدهاند و مسیحیت دین غالب است. در سال ۱۸۸۴ امپراتوری آلمان منطقه را مستعمره کرد. پس از جنگ جهانی اول، این منطقه به قلمرو آفریقای جنوبی با نام آفریقای جنوبی غربی پیوست. در سال ۱۹۶۸ به نامیبیا تغییر نام یافت و تا زمانی که در سال ۱۹۹۰ به استقلال رسید، تحت مدیریت آفریقای جنوبی باقی ماند. دیانت بهائی در سال ۱۹۵۳ در نامیبیا آغاز به کار کرد. محدودیتهای آپارتاید، رشد جامعه بهائی را بهشدت محدود کرد، اما از زمان استقلال، بهائیان فعالتر شدهاند و همچنان فعال هستند.
اعضای اولین مجمع روحانی محلی ویندهوک، نامیبیا در آوریل ۱۹۶۵
شوقیافندی در سال ۱۹۵۳ نقشۀ دهساله را در نامیبیا همچون دیگر کشورهای این قاره راهاندازی کرد. در برنامۀ تبلیغی بینالمللی که هدف آن ایجاد جوامع بهائی در سراسر جهان بود، جنوب غرب آفریقا منطقۀ هدف تعیین شد. “تد کاردل”، یک بهائی بریتانیایی، در اکتبر ۱۹۵۳ برای تبلیغ بهائیت در ویندهوک پایتخت این کشور ساکن شد. در آن زمان، زبانهای آلمانی و محلی بیشتر از انگلیسی صحبت میشد و این منطقه تابع قوانین آپارتاید آفریقای جنوبی بود که توانایی کاردل برای تبلیغ بهائی را بهشدت محدود میکرد. در سال ۱۹۵۵ کاردل تلاش کرد توضیحی یک صفحهای از بهائیت را که خود نوشته بود، به زبان محلی کوانیاما ترجمه کند، ولی به او گفته شد که کیفیت پایینی دارد و باید از “هیلیفا آندریاس نکوندی”، مترجم، برای این کار کمک بگیرد.
اولین بهائیان بومی نامیبیا
در سال ۱۹۵۷ مایکل سیرز، در ویندهوک به تبلیغ بهائیت مشغول گردید و سپس افراد بومی دیگری بهائی شدند. به دلیل آپارتاید، مارتین اونسموس، یک بهائی سیاهپوست آفریقایی، اجازه یافت ارتباط بین بهائیان سفیدپوست و سیاهپوست را تسهیل کند. درحالیکه آپارتاید تلاشها را برای تبلیغ بهائیت محدود میکرد، جامعه بهائی توانست محفل روحانی محلی ویندهوک را در سال ۱۹۶۵ تأسیس کند. از سال ۱۹۶۸ این محفل با بهائیان ساکن در چهار محل دیگر تشکیل شد. علیرغم محدودیت کار بهائیان در برابر آپارتاید، مبلغان بهائی دست از کار تبلیغ برنداشتند و سرانجام در سال ۱۹۸۱، مجمع روحانی ملی نامیبیا تأسیس شد.
مرکز بهائی در ویندهوک نامیبیا-۱۹۵۸
پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۰، جامعۀ بهائی تلاش خود را در زمینه تبلیغ بهائی با استفاده از زمینههای تامین غذا برای کودکان و سالمندان، تأسیس مراکز درمانی و مدرسه بینالمللی انجام داد. از سال ۲۰۰۳، تعداد بیستوپنج محفل روحانی محلی برگزار شده است. در همین سال، پنجاهمین سالگرد فعالیت آیین بهائی در این سرزمین جشن گرفته شد.[۴۲]
گردهمایی در مدرسه تابستانی بهائی در مرکز بهائی اکولیانوآمبو
اولین محفل روحانی ملی نامیبیا درسال ۱۹۸۳
در مناطق مختلف نامیبیا، محافل روحانی محلی دویستمین سالگرد تولد بهاءالله را جشن گرفتند. در پایتخت ویندهوک، مقامات دولتی، سفیران و اعضای شورای بین ادیان کشور، به مراسم بزرگداشت در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ دعوت شدند.
بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد بهاءالله در نامیبیا-۲۰۱۷
ماداگاسکار
ماداگاسکار با نام رسمی جمهوری ماداگاسکار، کشوری جزیرهای در اقیانوس هند است که تقریباً ۴۰۰ کیلومتر (۲۵۰ مایل) از ساحل شرق آفریقا در سراسر کانال موزامبیک قرار دارد. ماداگاسکار با ۵۹۲۸۰۰ کیلومتر مربع (۲۲۸۹۰۰ مایل مربع) دومین کشور جزیرهای جهان پس از اندونزی است. این کشور از جزیرۀ ماداگاسکار (چهارمین جزیرۀ بزرگ جهان) و چندین جزیره کوچکتر پیرامونی تشکیل شده است.
۹۵ درصد نژاد این کشور را مالاگاسی و دو درصد را فرانسوی تشکیل میدهند، همچنین از نظر دین، میزان نفوذ عقاید محلی و بومی ۵۲درصد، مسیحیت ۴۱درصد و اسلام ۷درصد است. زبانهای رسمی ماداگاسکار، مالاگاسی و فرانسوی است. مهمترین گروه قومی این جزیره یعنی مالاگاسیها از جنوب شرق آسیا آمدهاند. در این گروه، مهمترین قومها عبارتند از مرینا، که پیرامون پایتخت سکونت دارند، بتسیمیساراکا، در شمال شرق، و ساکالاوا، در غرب. جمعاً بیش از بیست قوم، تیره و طایفه در این جزیره زندگی میکنند. از دیدگاه نژادی، مردمان ماداگاسکار ترکیبی هستند از عناصر جنوب آفریقا و جنوب شرقی آسیا. بعدها بازرگانان عرب نیز به شمال ماداگاسکار آمده و اسلام را ترویج کردند. بخش کوچکی از جمعیت ماداگاسکار نیز از نوادگان مهاجران اروپایی، هندی، کرئولی، قمری و چینی هستند.[۴۳]
عبدالبهاء، از پیروان بهائی خواست که به ماداگاسکار سفر کنند. در سال ۱۹۵۳، شوقیافندی، نقشۀ تبلیغی بینالمللی را برای اهداف مطرحشده به نام نهضت دهساله طراحی کرد. نخستین مبلغ بهائی در سال ۱۹۵۳ وارد این کشور شد و اولین محفل روحانی محلی بهائی در سال ۱۹۵۵ برگزار گردید. در سال ۱۹۶۷ روحیه خانم از این کشور بازدید کرد. در سال ۱۹۷۲ بهائیان مالاگاسی گرد هم آمدند تا اولین محفل روحانی ملی بهائیان ماداگاسکار را انتخاب کنند. تا سال ۲۰۰۳، ۳۳ محفل محلی در این کشور وجود داشت.
جلال نخجوانی، برادر علی نخجوانی، در سال ۱۹۵۴ به عضویت اولین محفل روحانی ملی آفریقای مرکزی و شرقی برگزیده شد. در این زمان بود که وی سفرهای تبلیغی گستردهای را برای بازدید از جزایر زنگبار، ماداگاسکار، موریس، ریونیون و جزایر کومور انجام داد. تا ۱۹۵۵، پنج جزوه مقدماتی دربارۀ بهائیت بهوسیلۀ مؤسسه انتشاراتی بهائی بریتانیا به زبان مالاگاسی منتشرشد.[۴۴]
اولین محفل روحانی محلی تاناناریو (آنتاناناریوو کنونی)، ۱۹۵۷
روحیه خانم در سال ۱۹۶۷ به ماداگاسکار سفر کرد و برنامههای مختلف تبلیغی را در مناطق مختلف کشور انجام داد. متعاقب آن، در سال ۱۹۶۹ کمیته جوانان بهائی تشکیل و فعالیت تبلیغی خود را در بین جوانان انجام داد. رحمت الله مهاجر بهائی در سال ۱۹۷۰ از جزیره دیدار نمود و ضمن شرکت در برنامههای مختلف بهائی، اقدام به زمینهسازی برای تشکیل محافل روحانی ملی نمود و در سال ۱۹۷۲ اولین کانونشن ملی بهائی برگزار گردید.
اولین کانونشن ملی بهائی ماداگاسکار، ۱۹۷۲
بهائیان سعی بر همراهی آموزههای تبلیغی خود در کنار فعالیتهای کوچک اقتصادی ــ اجتماعی دارند و در بخشهایی همچون مدارس، بهداشت و درمان، کشاورزی و آموزش زنان مشارکت میکنند. پس از انتشار پیام بیتالعدل در ۲۰ اکتبر ۱۹۸۳، بهائیت وارد مرحله جدیدی از تبلیغ شد. دستور به بهائیان در پیداکردن روشهایی که بتوانند ضمن تطبیق با آموزههای بهائی، در فعالیتهای برشمرده فوق نیز کارساز باشند مد نظر بود. که بیتردید، این روش با توجه به نوع زندگی مشقت بار مردم آفریقا میتوانست مثمر ثمر بوده، اهداف تبلیغی را بهخوبی توسعه دهد. در ۱۰ تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۶، جوانان بهائی در نمایشگاه ملی جوانان در آنتاناناریوو شرکت کردند و جایزه اول را برای نمایش و جایزه دوم را برای رویداد موسیقی خود در این نمایشگاه، که موضوع آن “جوانان، صلح و توسعه” بود، دریافت کردند.
در آوریل ۱۹۸۹ بهائیان چندین برنامه را سازماندهی کردند تا رهبران دولتی و محلهها را با آیین بهائی آشنا کنند. در این جلسات کتابهایی ارائه شد و بهائیان پروژههای توسعه اقتصادی ــ اجتماعی موردنظر را شرح میدادند. برگزاری جلسات در مرکز محلی بهائی عاملی بود تا افراد بیشتری را به بهائیت دعوت و تبلیغ نمایند. در سال ۲۰۰۳، در پنجاهمین سالگرد ورود بهائیت به این جزیره، جشنهایی برگزار شد و دو وزیر از دولت مالاگاسی در آن سخنرانی کردند. این برنامه در پوشش رسانهای بهائیان قرار گرفت.[۴۵]
مهرانگیز مونسیف، بهائی هندی، در آوریل ۱۹۵۳ از بریتانیا برای امر تبلیغ به ماداگاسکار مهاجرت کرد. او در آنتاناناریوو ساکن شد ولی در دسامبر همان سال، به دلیل عدم موفقیت در تبلیغ تصمیم گرفت کشور را ترک کند. در ژانویه ۱۹۵۴، مونسیف ماداگاسکار را ترک کرد و الکسیس گیلبرت رابرت و همسرش (هر دو بهائی) با تلاشهای خود به کار تبلیغ ادامه دادند و درنتیجه محفل روحانی محلی آنتاناناریوو در سال ۱۹۵۵ تأسیس شد. در سال ۱۹۵۷ یک کمیته آموزشی منطقهای در ماداگاسکار برای سازماندهی فعالیتهای آموزشی در کشور ایجاد شد. محفل روحانی محلی آنتاناناریوو در سال ۱۹۶۳ تشکیل شد و از آن سال سه گروه دیگر بهائی در جزیرۀ اصلی ماداگاسکار، یک گروه بهائی در جزیره همسایه “خوان دو نوا” و دیگری در جزیره نوسی ساکن شدند. در سال ۱۹۶۴ محفل روحانی ملی اقیانوس هند تأسیس شد که صلاحیت قضایی جامعه بهائی ماداگاسکار را نیز داشت.
در سال ۱۹۶۷ روحیه خانم از ماداگاسکار دیدن کرد و ده روز را در پایتخت گذراند، گرچه او در بیشتر بازدیدهای خود بیمار و در بستر بود! از سال ۱۹۶۸، آنتاناناریوو تنها محفل روحانی محلی در کشور باقی ماند، اما حضور اندکی بهائی در شانزده محل دیگر نیز به چشم میخورد. در سال ۱۹۷۲ محفل روحانی ملی تأسیس شد که امور بهائیان جزیره کومور را نیز بر عهده داشت. در سال ۱۹۷۳، چند محفل روحانی محلی در حال فعالیت بهائی بودند. در بخش فرهنگی تبلیغات بهائی، ترجمه ادبیات بهائی در اواسط دهه ۱۹۷۰ مد نظر محفل روحانی ملی قرار گرفت. معافیت مالیاتی بهائیت در این کشور در سال ۱۹۸۰ اتفاق افتاد. برگزاری نمایشگاههای کتاب برای تبلیغ بهائیت و ترجمه آثار بهائی به زبان محلی در دهه ۱۹۸۰ از فعالیتهای این آیین بود. اولین مدرسۀ ابتدایی بهائیان در سال ۱۹۹۵ با حضور وزیر آموزش و پرورش کشور افتتاح شد. برگزاری کمپین تبلیغ بهائیت در سال ۱۹۹۸ در برنامه کار قرار گرفت. در سال ۲۰۰۳، برنامهای در آنتاناناریوو برای بزرگداشت پنجاهمین سالگرد آیین بهائی در اقیانوس هند با بهائیان ماداگاسکار، ریونیون و موریس برگزار شد. از سال ۲۰۰۳، سی و سه محفل روحانی محلی در ماداگاسکار فعالیت دارند. در سال ۲۰۱۳ کنفرانس بینالمللی جوانان بهائی در آنتاناناریوو برگزار و در سال ۲۰۲۲ کنفرانس محلی در مقیاس کوچکتر در سراسر کشور برگزار شد.[۴۶]
آنگولا
آنگولا، با نام رسمی جمهوری آنگولا، کشوری در ساحل غربی، مرکزی آفریقای جنوبی است. این دومین کشور بزرگ لوسوفون (پرتغالیزبان) از نظر مساحت و جمعیت و هفتمین کشور بزرگ آفریقا است. این کشور از جنوب با نامیبیا، از شمال با جمهوری دموکراتیک کنگو، از شرق با زامبیا و از غرب با اقیانوس اطلس همسایه است. استان کابیندا[۴۷] با جمهوری کنگو و جمهوری دموکراتیک کنگو هممرز است. پایتخت و پرجمعیتترین شهر لواندا است.
پس از دستور عبدالبهاء برای تبلیغ در آفریقا، آیین بهائی در سال ۱۹۱۶ در آنگولا آغاز به فعالیت کرد. اولین مبلغ بهائی در سال ۱۹۵۲ در آنگولا فعالیت خود را شروع نمود. در سال ۱۹۶۳ محفل روحانی محلی بهائی در لواندا و گروههای کوچکتری از بهائیان در شهرهای دیگر تشکیل شد. در سال ۱۹۹۲، بهائیان آنگولا نخستین محفل روحانی ملی خود را انتخاب کردند. در سال ۱۹۵۳ شوقیافندی، جانشین عبدالبهاء، برنامۀ آموزشی بینالمللی به نام نهضت آموزش بهائی دهساله را طراحی کرد. در طول این طرح مبلغان به بسیاری از کشورها، ازجمله آنگولا، سفرکردند.
در دسامبر ۱۹۷۱، روحیه خانم برای مدت کوتاهی از آنگولا دیدن کرد. در طول دهه ۱۹۷۰ بسیاری از ساکنان آنگولا بهعنوان پناهنده به پرتغال نقل مکان کردند و جامعه بهائی پرتغال در اواخر دهه ۱۹۷۰ موفق به تبلیغ در جوامع پناهندگان آنگولا شد. با شروع جنگ آنگولا در سال ۱۹۷۵ فعالیت بهائیان در این کشور مختل، اما در سال ۱۹۷۶ فعالیتها از سر گرفته شد. در سال ۱۹۷۶ محافل روحانی ملی سوازیلند، موزامبیک و آنگولا تأسیس شدند، اما سال بعد این محافل منحل شدند و بیتالعدل مسؤولیت نظارت مستقیم بر اداره جامعه بهائی آنگولا را بر عهده گرفت. به هر حال، علیرغم انحلال محافل بهائی فوق، در اوایل دهه ۱۹۸۰ مبلغان بهائی توانستند رشد قابلتوجهی برای تبلیغ بهائی را در جامعه بهائی این کشور مشاهده نمایند.
خانواده بهائی آنگولایی
در سال ۱۹۹۲ محفل روحانی ملی مستقل آنگولا تأسیس شد و در سال ۱۹۹۵ از این نهاد برای عضویت در شورای امور مذهبی مؤسسه ملی آنگولا دعوت به عمل آمد. در سال ۱۹۹۶ جامعه بهائی آنگولا کارگاه آموزشی برای جوانان در آنگولا برگزار کرد که هدف آن ارائه مشارکت به سبک بهائی در جامعه بود، چراکه بسیاری از جوانان به دلیل ناآرامی در کشور قادر به حضور در مدرسه نبودند. در سال ۱۹۹۸ مدرسۀ تابستانی بهائی آغاز به کار کرد و در سال ۱۹۹۹ یک دورۀ آموزشی بهائی درمورد پیشرفت زنان برگزار شد.
پس از مرگ شوقیافندی، بیتالعدل، بهعنوان مدیریت آیین بهائی، از سال ۱۹۶۴ تا دهه ۱۹۹۰، شروع به سازماندهی مجدد جوامع بهائی آفریقا ازجمله آنگولا کرد. در سال ۱۹۶۴ یکی از مجامع ملی منطقهای موقت آفریقای جنوبی و غربی، حدود ۳۶۰۰ بهائی و ۳۶ محفل محلی داشت. از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۲ آنگولا و موزامبیک یک محفل ملی منطقهای مشترک داشتند. در سال ۱۹۹۲، بهائیان آنگولا اولین محفل روحانی ملی خود را با نظارت رولف فون چکوس، نماینده بیتالعدل، انتخاب کردند.
هنگامی که پیام بیتالعدل در تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۹۸۳ منتشر شد، بهائیت وارد مرحلۀ جدیدی از فعالیت شد. از بهائیان خواسته شد تا راههایی را سازگار با تعالیم بهائی جستوجو کنند تا بتوانند در توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامعی که در آن زندگی میکنند مشارکت کنند. در سال ۱۹۷۹ در سراسر جهان، ۱۲۹ پروژۀ توسعۀ اقتصادی ــ اجتماعی بهائی به رسمیت شناخته شده بود و تا سال ۱۹۸۷، تعداد پروژههای توسعۀ رسمی افزایش یافت. بهائیان آنگولا در مرکز محلی لواندا میزبان یک گردهمایی دعای بین ادیان، به مناسبت افتتاحیه اجلاس جهانی صلح هزاره رهبران مذهبی و معنوی بودند که در سازمان ملل در تاریخ اوت ۲۰۰۰، ۹ بهائی از آنگولا در میان هزار نفری بودند که برای کنفرانس منطقهای به دعوت بیتالعدل جهانی در لوبوباشی، کنگو، در نوامبر ۲۰۰۸ گرد هم آمدند. گروهی هم برای شرکت در کنفرانس منطقهای به ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی، سفر کردند.[۴۸]
شرکت کنندگان در کنوانسیون ملی بهائی آنگولا، ۲۰۰۶
جمعبندی
آنچه در نوشتار فعالیت بهائیان در کشورهای آفریقایی (بخش ۱و۲) از نظر خوانندگان علاقهمند به موضوع گذشت، میتوان نوعی دینپژوهی قلمداد کرد که ضمن مطالعه و بررسی مقطعی از عملکرد آیین بهائیت در آفریقای جنوب صحرا، موردپژوهیهای نمونه از منطقۀ جغرافیایی فوق را موردنظر قرار داده است. کشورهای آفریقایی تحت استعمار انگلیس و فرانسه به دلایل مهمی چون فقر فرهنگی و مادی، نفوذ استعمار و استحالههای متفاوت فرهنگی و دینی، وضعیت نابسامان اقتصادی، مشکلات ساختاری حکومتی و … داشتند که پس از سالها مبارزات ضداستعماری برای کسب استقلال و هویتیابی فرهنگی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ توانستند زمینههای رهایی از سلطه غرب را پیدا کنند. مردم بومی آفریقایی با برخی معضلات ناشی از نفوذ تبلیغی افکار و اندیشههایی روبهرو شدند که از چند جهت گرفتار نابسامانی فکری و هویتیابی فرهنگی قرار گرفتند. جریانهایی چون تبلیغات ادیان توحیدی و غیرتوحیدی و نیز جنبشها و آیینهایی چون بهائیت درصدد استحاله فرهنگ و دین بومی آفریقایی بودند.
در این میان، همزمان با آغاز دهه ۶۰ میلادی، سیاست تبلیغی بهائیت از جانب بیتالعدل، مناطق مختلف آفریقا را تحتتأثیر قرار داد و منطقۀ آفریقای جنوب صحرا را بهطور ویژه هدف گرفت. برای این کار، در ابتدا مرکزیت تبلیغ را بر جمعیتهای مسلمان در غرب آفریقا متمرکز نمود و ضمن کار تبلیغی در کشورهای آن بخش از قاره، کشورهای واقع در مناطق شرقی و جنوبی و نیز مرکز آفریقا را نیز تحت پوشش تبلیغاتی خود قرار داد. زمینۀ مساعد فقر و نیاز مادی و معنوی مردم در زمان مبارزات ضداستعماری و پسااستعمار، کمبود امکانات درمانی، فقدان کشاورزی قابلقبول، بیسوادی و… شرایط مساعدی را برای تبلیغ آیین بهائی، البته به بهانههای تقویت خودکفایی مردم آفریقا، ایجاد نمود.
در این نوشتار ضمن ارائه برخی اطلاعات اولیه از منابع قلیل موجود، قصد داشتیم تا تصویری از فعالیتهای بهائیان در برخی کشورهای آفریقایی در جنوب صحرا را ارائه دهیم. امید آنکه بتوانیم در این مسیر و در جهت تحلیل عملکرد این آیین در آفریقا، گامهایی مفیدتر برداریم.
منابع
A,Lee(2011). The Baha’i Fait in Africa: Establishing a New Religious Movement.1925- 1962. Brill. U.S.A.
https://bahaipedia.org/Valerie_Wilson
https://niamey.mfa.ir/portal/generalcategoryservices
https://mehrnews.com/news/
https://fa.wikivahdat.com/wiki
https://bahaipedia.org/Niger
https://ganjineh.valiasr-aj.com/liblist
https://fa.wikishia.net/view
https://go2tr.co/gambia
https://bahaipedia.org/The_Gambia
https://shiaatlas.com/country
https://bahaichronicles.org/william-mmutle-masehla
https://bahairesearch.org
https://en.wikipedia.org/wiki/Bah Faith in Zambia
https://news.bahai.org/story/1629
https://bahaipedia.org/Namibia
https://fa.wikipedia.org/wiki
https://en.wikipedia.org/wiki/Bah Faith in Madagascar
https://en.wikipedia.org/wiki/ Faith in Angola
[۱]. محمدحسن ایپکچی، نگاهی به فعالیت بهائیان در کشورهای آفریقایی، فصلنامه بهائی شناسی، شماره ۳۱: پاییز ۱۴۰۳، ص۱۱۶-۱۴۵٫
[۲]. آنتونی لی، بهائیت در آفریقا؛ تأسیس جنبش نوین مذهبی (۱۹۶۲-۱۹۵۲)، انتشارات بریل، آمریکا (شعبه هلند)، ۲۰۱۱م.
[۳]. Anthony A. Lee. Pp:63-65
[۴]. Valerie Wilson (September 7, 1919 – October 1, 1993)
[۵]. Anthony A. Lee..P:16
[۶]. Ibid.PP: 83-84
[۷]. Músá Banání (۱۸۸۶ – September 4, 1971)
مبلغ بهائی همکار شوقی افندی در آفریقا
[۸]. https://bahaipedia.org/Valerie_Wilson
[۹]. Don Addison
[۱۰]. John Iliffe (born 1 May 1939)
[۱۱]. A Modern History of Tanganyika (۱۹۷۹)
[۱۲]. التقاط در مسیحیت آفریقا ترکیبی از سنتهای مسیحی و آفریقایی برای ایجاد هویت مذهبی و فرهنگی جدید است. این فرآیند مبتنی بر این ایده است که هر دو سنت به طور مساوی در هویت جدید نقش دارند.
[۱۳]. Enoch Olinga
[۱۴]. Anthony A. Lee.P: 59
[۱۵]. Basel Mission community
[۱۶]. Ibid.
[۱۷]. Ibid.
[۱۸]. A. Lee Anthony.PP:55-61
[۱۹]. Valerie Wilson
[۲۰]. Anthony A. Lee
[۲۱]. https://niamey.mfa.ir/portal/generalcategoryservices
[۲۲]. https://mehrnews.com/news/
[۲۳]. https://fa.wikivahdat.com/wiki/
[۲۴]. https://bahaipedia.org/Niger
[۲۵]. از دیگر كارهایی كه گزارش مختصر آن را صبحی نگاشته، كلاهبرداری كلان یک بهائی به نام عزیز نویدی از ارتش بود كه با صحنهسازی قلعه مرغی را تصاحب كرد. پول هنگفت بیست میلیون تومانی ــ مبلغ سرسام آور پنجاه سال قبل ــ را از ارتش كلاهبرداری كرده و مبلغ فوق را برای شوقی افندی ارسال كرد.
( https://ganjineh.valiasr-aj.com/liblist)
[۲۶]. موژان مؤمن (متولد ۱۹۵۰م ۱۳۲۹ش- تبریز)
[۲۷]. https://fa.wikishia.net/view/
[۲۸]. https://go2tr.co/gambia
[۲۹]. Fariborz Roozbehyan
[۳۰]. https://bahaipedia.org/The_Gambia
[۳۱]. Knobloch
[۳۲]. https://shiaatlas.com/country
[۳۳]. William Mmutle Masetlha(1921-1983)
[۳۴]. https://bahaichronicles.org/william-mmutle- masehla/
[۳۵]. Chuungu Malitonga
[۳۶]. https://bahairesearch.org
[۳۷]. Eric Manton
[۳۸]. Christopher Mwitumwa
[۳۹]. Fisenge
[۴۰]. https://en.wikipedia.org/wiki/Bah Faith in Zambia
[۴۱]. https://news.bahai.org/story/1629/
[۴۲]. https://bahaipedia.org/Namibia
[۴۳]. https://fa.wikipedia.org/wiki
[۴۴]. https://en.wikipedia.org/wiki/Bah Faith in Madagascar
[۴۵]. https://en.wikipedia.org/wiki/Bah Faith in Madagascar
[۴۶]. https://bahaipedia.org/Madagascar
[۴۷]. استان کابیندا (Cabinda Province)، یکی از استانهای کشور آنگولا است. کابیندا سابق بر این کنگوی پرتقال نامیده میشد و بومیان به آن «چی اووا» میگویند. این استان از چهار شهرستان کابیندا، بلیزه، بوکو زائو و لاندانا تشکیل شدهاست. منطقهای ساحلی و استانی در آنگولا، با ۷,۷۷۰ کیلومترمربع مساحت و ۱۵۲,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۲). از شرق و جنوب به جمهوری دموکراتیک کنگو، از شمال به جمهوری کنگو، و از غرب به اقیانوس اطلس محدود میشود. نام مرکز این استان نیز کابیندا است (ویکی).
[۴۸]. https://en.wikipedia.org/wiki/ Faith in Angola