پیامی که امسال بیتالعدل به مناسبت عید رضوان در اوائل اردیبهشت امسال برای تمامی بهائیان ارسال کرد، دارای نکات جالبی است. ترجمه رسمی منتشر شده از این پیام به فارسی دو صفحه است.
در ابتدای پیام آمده است: «دو سال از مشروعی عظیم و نه ساله به سرعت سپری شده است.» اشارۀ این جمله به برنامۀ نه سالهای است که از ابتدای اردیبهشت ۱۴۰۱ شروع شده است. در پیام مهمی که در انتهای سال ۲۰۲۱ در تاریخ ۳۰ دسامبر بیتالعدل خطاب به کنفرانس هیئتهای مشاورین قارهای منتشر کرد، شروع برنامهای بیستوپنجساله برای پیشرفت جامعه بهائی را اعلام کرد. بیتالعدل از شوراهای منطقهای و محافل ملی خواست تا وضعیت هر منطقه جغرافیایی در حوزههای استحفاظی خود را تعیین کنند، بهگونهای که برای برنامه نهسالهای که از اردیبهشت ۱۴۰۱ آغاز میشد، امکان برنامهریزی کمّی و پایش برنامه برای بیتالعدل ممکن شود. همچنین بیتالعدل از مشاورین قارهای خواست تا با کمک محافل ملی و شوراهای منطقهای، تقسیمبندیهای جغرافیایی و کلاسترها را بازنگری کرده و اصلاحات لازم در آنها را به بیتالعدل پیشنهاد دهند: «از شما (یعنی مشاورین قارهای) میخواهیم که در اولین قدم، محافل روحانی ملی و شوراهای منطقهای بهائی را مساعدت نمایید تا معین کنند آیا تعدیلی در طرحشان برای تقسیمبندی محدودههای جغرافیایی مثمر ثمر خواهد بود یا خیر.» سپس در پیام رضوان ۲۰۲۲ به این موضوع اشاره شد و اعلام شد که: «چنین به نظر میرسد که برای برآورد و سنجش پیشرفتها در طول زمان مفیدتر خواهد بود که بسط نقشه در دو مرحله، یکی چهارساله و دیگری پنجساله منظور گردد، لذا از محافل ملی خواسته شد که پیشرفتهای مورد انتظار در جوامع خود را تا رضوان ۲۰۲۶ و سپس تا رضوان ۲۰۳۱ در نظر بگیرند.» با توجه به تاریخ نقشههای در نظر گرفته شده، هم اکنون دو سال از برنامۀ نه ساله بیتالعدل گذشته است.
از مهمترین اهداف این برنامهریزیها، تلاشهای ناموفق جهت بهائیسازی جمعیت انبوهی از افراد کرۀ زمین است تا آرزوی «دخول افواج» به بهائیت که بارها برای آن تاریخ تعیین شده است و هر بار به شکست انجامیده است، به وقوع بپیوندد. اگرچه که برای وقوع این آرزو، اکنون به این موضوع بسنده شده است که افراد بهائی، تلاش کنند تا در جوامع مختلف، بهگونهای تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایجاد کنند که افراد جامعه، ضمن صرفنظر کردن از آیینها و سبک زندگی خود، به آیین بهائی درآیند یا حداقل سبک زندگی بهائی را برای خود انتخاب کنند. ولی معین نشده است که دقیقاً چه اتفاق مثبتی بعد از تحقق چنین آرزویی در انتظار بشر خواهد بود.
در ادامۀ پیام امسال، باز هم به «فرآیند جامعهسازی و ایجاد تقلیب عمیق اجتماعی» اشاره شده است که بهائیان درک عمیقتری از آن پیدا کردهاند. پیش از این در تحلیل خبری با عنوان «تبليغ تهاجمی در پيام سیام دسامبر بيتالعدل» در شمارۀ ۲۰ فصلنامۀ بهائی شناسی به این موضوع بیشتر پرداخته شده است که به جهت اختصار از تکرار آن صرفنظر میکنیم، اما سؤالی که بعد از گذشت برنامههای بیتالعدل به خصوص بعد از همین دو سالِ ذکر شده از آخرین برنامه پیش میآید این است که آیا بالاخره وضعیت بشر با طی این برنامهها بهتر شده، تفاوتی نکرده یا بدتر از گذشتۀ آن است؟
بیتالعدل خود به این سؤال چنین پاسخ داده است که «وضع جهان»، «روز به روز وخیمتر و اختلافات شدیدتر میشود» و نوشته است: «این وضع از هر وجدان بیدار پاسخ میطلبد». با تأیید این نظر بیتالعدل سؤال دیگری از همان وجدانهای بیدار پیش میآید که آیا بنا نبود با انجام چنین برنامههایی وضعیت بشر رو بهبود رود؟
در متن این پیام جواب روشنی برای سؤال دوم یافت نمیشود، اما طبیعی است که بهائیان تعداد بسیار ناچیز خود (کمتر یک دهم درصد جمعیت جهان) را دلیل این تأثیر ناچیز بر جهان بدانند و مثلاً پاسخ دهند که بله در وقوع مشکلات شدید اخیر همچون جنگ بزرگ اوکراین، یا کشتار میانمار، کودتاها و کشتارهای این سالهای اخیر در افریقا، جامعه بهائی توان اثرگذاری لازم را نداشته و حتی ممکن است هیچکدام از آن هزاران کلاستر (ناحیه) برنامهریزی شده در مشروعات در مناطق بحرانزدۀ جهان حتی شناخته شده هم نباشند و شاید اگر مردم آن نقاط بحران زده با تعالیم بهائی آشنا بودند چنین مشکلاتی پیش نمیآمد؛ همچنان که بیتالعدل در همین پیام ادعا کرده است که عالم بهائی «در قبال آن پریشان و سردرگم نیست، از درد و رنج عالم انسانی متأثر است ولی در مقابل آن فلج نیست. نگرانی و دلسوزی صمیمانه باید موجب تلاشی مستمر برای ایجاد جوامعی گردد که به جای یأس، امید و به جای اختلاف، اتّحاد ارائه دهد».
اینجا پرسشهایی مهمتر و بزرگتر پدید میآید: آیا کشته شدن دهها هزار نفر مرد و زن و کودک و زخمی شدن و بیخانمان شدن و یتیم شدن صدها هزار نفر از ساکنان غزه و اضطراب و ناامنی میلیونها انسان بیگناه توسط صهیونیستهایی که میزبانی تشکیلات بهائی را بر عهده دارند از «وجدانهای» اعضای بیتالعدل و اعضای تشکیلات حیفانشین بهائی و دیگر بهائیان «پاسخ نمیطلبد»؟ آیا نیاز نیست تا تشکیلات بهائی هیچگونه اقدام و موضعگیری به این ظلم آشکار انجام دهند؟ آیا این درد و رنج عالم انسانی در فاصلۀ کمتر از ۱۰۰ کیلومتر از اعتاب مقدسۀ بهائی که دهها سال است در آنجا مستقر هستند شنیده نشده است؟
آیا مردم همین منطقه هم با امر مقدس بهائی بیگانه ماندهاند؟
در ادامۀ پیام آمده است: «کدام آموزهای به جز اصل یگانگی نوع بشر، نازله از قلم حضرت بهاءالله، میتواند بینشی آن چنان وسیع و جهانشمول به عالم انسانی ارائه دهد که تمامی عناصر گوناگونش را متّحد سازد؟» بهائیان گرامی، آیا وقت آن نشده است تا تشکیلات بهائی «اصل یگانگی نوع بشر» را به میزبانان خود در سرزمینهای اشغالی آموزش دهند تا قدری از این جنایات هولناک خود علیه بشریت بکاهد؟ اگر «اصل یگانگی نوع بشر» چنین کارکردی میتواند داشته باشد، چند ده سال دیگر باید بگذرد تا بیتالعدل و تشکیلات بهائی در سرزمینهای اشغالی تصمیم بگیرند میان میزبانان و همسایگان خود این اصل را نهادینه کنند تا دیگر شاهد چنین فجایعی و چنین جنگها و کشت و کشتارها و نسلکشیهایی در آنجا نباشیم؟
در ادامۀ پیام آمده است:
«چه کسان دیگری میتوانند مایه و جوهری باشند که توسط آن، مردم جهان بتوانند شیوۀ جدیدی برای زیستن و مسیری به سوی صلح پایدار بیابند؟» صادرکنندگان محترم این پیام، آیا شما که رهبران جامعۀ بهائی هستید حداقل در اطراف خودتان و در جامعهای که در آن زندگی میکنید، نمیخواهید «شیوۀ جدیدی برای زیستن و مسیری بهسوی صلح پایدار» بنیانگزاری کنید تا حداقل به این وسیله بتوانید الگوی مناسبی برای بهائیانی که دل در گرو شما دارند باشید؟
آیا نور چنین چراغی که میتوانست اطراف خانههای شما و همۀ بهائیان عالم را روشن کند به مساجد دور حرام نیست؟ البته شاید این چراغ از ابتدا نوری نداشته است.
در اواخر پیام چنین میخوانیم: «شیرینترین لحظات برای هر قلب مشتعل لحظاتی است که در همراهی با خواهران و برادران روحانی خویش صرف خدمت به اجتماعی گردد که نیازمند مائدۀ روحانی است.»
آیا خدمت اجتماعی بالاتر از این هست که جامعه میزبان خود را از جنگ و کشت و کشتار نجات دهید؟
نمیخواهید در جامعهای که زندگی میکنید صلح ایجاد کنید تا شما هم از شیرینترین لحظات بهرهمند شوید؟
برای این کار حتی نیاز به تهیه بلیط هوایی هم نیست حتی حداقل، برای صدور بیانیهای در محکومیت اقدامات غیر انسانی هم نیاز به مراجعه به اخبار نامعتبر نیست و کافی است دیدههای خود و همسایگانتان در چند شهر اطرافتان را ملاک صدور چنین بیانیهای قرار دهید. حتی نیازی به استناد بر گفتههای دبیرکل سازمان ملل در نسلکشی انسانها هم نیست.
با چنین کارنامهای آیا بیتالعدل بهتر نیست حداقل برای مدتی به جملات انتهایی پیام رضوان که آورده است: «در اعتاب مقدسۀ علیا با قلوبی سرشار از محبّت آن عزیزان، دست شکرانه به درگاه حضرت بهاءالله بلند مینماییم که شما را در سبیل خود مبعوث فرموده و تعلیم داده است. برکات آن حضرت را سائلیم» دیگر عمل نکند، تا وضعیت کمی بهتر شود؟ آیا با وجود چنین دعاهایی که انجام دادهاید و جملات و سخنان کفرآمیزی[۱] که نشاندهندۀ اعتقاد شما به الوهیت شخص بهاءالله است، تاکنون به نتایج مطلوبی رسیدهاید؟
ما را به خیر تو امید نیست …
[۱]. امام رضا علیه السلام فرمودند:
فمن ادعی للانبیاء ربوبیة او ادعی للائمة ربوبیة او نبوة او لغیر الائمة امامة فنحن منه براء فی الدّنیا والاخره.
کسی که برای انبیا مقام ربوبیت قائل شود یا برای امامان مقام ربوبیت یا نبوت قائل شود و نیز کسی که مقام امامت را برای غیر امامان معصوم قائل شود ما [اهلبیت] در دنیا و آخرت از او بیزاریم.(عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۰۰)