صفحه اصلی روی خط خبر هندوانه‌های بهاری از حیفا به تهران: بررسی اجمالی پیام نوروز ۱۴۰۳ بیت العدل به بهائیان ایران

هندوانه‌های بهاری از حیفا به تهران: بررسی اجمالی پیام نوروز ۱۴۰۳ بیت العدل به بهائیان ایران

0 خواندن ثانیه
0
0
8

نوروز امسال هم مانند هر سال، بیت‌العدل اعظم پیام تبریک نوروزی ویژۀ ایرانیان ارسال نموده است. در این نوع پیام تبریک، برخلاف پیام‌های تبریک سال نو میلادی از تقویم امری استفاده می‌شود. معنی این کار این است که از نظر بیت‌العدل نوروز باستانی ایرانی یک پدیده بهائی محسوب می‌شود و اقدامی است برای مصادرۀ نوروز که شواهد دیگری هم دارد، اما برای تبریک ژانویه روال بیت‌العدل این‌گونه نیست و شاید اصلاً هیچ‌گاه با بهائیان انگلیسی‌زبان ذکری از تقویم بهائی به میان نیاید، همان‌طور که اغلب اروپاییان تسجیل‌شده اطلاعات بسیار محدودی از احکام و آداب بهائی دارند. این نوع سرقت از خرده‌فرهنگ‌ها از دیرباز در بهائیت مرسوم بوده و سابقه‌ای به قدمت این باور دارد که مقالی دیگر می‌طلبد.

نکتۀ دیگر که قبل از پرداختن به متن پیام جلب‌توجه می‌نماید آن است که در عنوان این پیام، مخاطب آن را ایرانیان بهائی قرار داده است که عملاً نشانگر طمعی است که در ادامۀ آن نهفته وگرنه چرا نباید نوروز را به تمام مردمان کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، تبریک بگوید؟ بله مشخص است که اصولاً هدف، تبریک نوروز نبوده است؛ بلکه بیت‌العدل به دنبال هدف دیگری به بهانۀ تبریک نوروز است، مگر آنکه ادعا این باشد که نوروز فقط برای مردم کشور فعلی ایران است یا در خارج از این مرزها دیگر کسی با پیام‌های بیت‌العدل کاری ندارد. این سیاست پنهان با بهانه‌هایی چون تبریک نوروز، چند سالی است که به‌طورجدی دنبال می‌شود، شاید بتوان گفت از سال ۱۴۰۰ که پیام‌های یک‌صفحه‌ای تبریک به بیانیه‌های ۴-۵ صفحه‌ای تبدیل شد، نمود بیشتری یافته است. به‌راستی چرا باید حتی در هنگام تبریک سال نو هم دنبال مطامع سیاسی بود؟ و اگر بناست با هر پیامی به اهداف دیگر پرداخته شود، چرا فقط ایرانیان هدف این حجم بمباران انگیزشی بیت‌العدل قرار دارند؟ آیا بهائیان در افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و… نیازی به این نوع بیانیه‌ها ندارند؟

گذشته از این مقدمات، از همان ابتدای متن مخاطب احساس می‌کند که به‌جای یک پیام تبریک با بیانیه‌ای شبه‌آتشین روبه‌روست که باید بعد از خواندن آن نامه دست به اقدامات خاصی بزند. هرچند زبان نامه به روال بیانیه‌های همیشگی بیت‌العدل برای هر فارسی‌زبانی به‌سادگی قابل‌درک نیست. در مقام تشبیه، پیام‌های اخیر بیت‌العدل شبیه سخنرانی‌های آتشین هیتلر است که متن آن را شکسپیر تنظیم نموده باشد که نه از ادبیات فاخری بهره می‌برد و نه مفاهیم آن به مخاطب به‌راحتی منتقل می‌شود. در عمل هم این روش نگارش باعث ایجاد سمتی جدید شده که در میان بهائیان به «پیام‌خوان» شهرت دارد که در جلسات حضوری و مجازی، این فرد برای بهائیان حاضر متن پیام را خط‌ به ‌خط خوانده و دربارۀ مفهوم آن توضیحاتی می‌افزاید. این جلسات بی‌شباهت به گعده‌های قهوه‌خانه‌ای در زمان قاجار نیست که افراد باسواد «رستم‌نامه» و «حسین کرد شبستری» را برای حاضرانِ عمدتاً بی‌سواد می‌خواندند و گاهی هم لازم بود معنی کلماتی را توضیح دهند. در متن این بیانیه هم کلمات منسوخی مانند انجذاب، حنون، ممتحن و… به‌کرات استفاده شده که قرن‌هاست کاربردی در زبان فارسی ندارند و حتی شاید شعرا به‌ضرورت قافیه هم از آن‌ها استفاده نکنند. این روال باعث رنجش جوانان تحصیل‌کرده بهائی شده است و در گوشه و کنار از لزوم شرکت در چنین جلساتی ابراز ناخرسندی می‌کنند و مبلغان بهائی پیام‌های بیت‌العدل را مخفی می‌کنند تا مجبور نباشند به افراد تحت تبلیغ توضیح دهند چرا در رأس تشکیلات به لزوم رعایت مقتضیات زمان و به‌روز بودن باور هیچ توجهی نمی‌شود.

البته حجم شاعرانگی متن بسیار فراتر از عبارات تخیلی شعرگونه و استعاره‌های ادبی آن است. به‌عنوان‌مثال ادعا می‌شود در طول بیش از یک قرن پس از صعود عبدالبهاء باور بهائی تأثیر عظیمی در جهان داشته است، به این قسمت از متن توجه کنید: «در طول این سده، امر مبارک به‌تدریج به مردم دنیا رسید و جامعۀ اسم اعظم بازتاب زیبایی عالم انسانی شد و نماد کارایی وحدت در کثرت. در هر مکان که مردمان با این آیین آشنا شدند آن را به‌سرعت آنِ خود شمردند و سعی نمودند تا از تعالیم و قوای روحانی امر حضرت بهاءالله برای ترقی حیات فردی و جمعی خود عملاً بهره و نصیب برند… در این قرن پرماجرا جامعۀ پیروان امر حضرت کبریا تعهد به فرایند یادگیری را به‌وضوح نشان داد و در تحکیم مفاهیم اساسی عهد و میثاق و استقرار جوامع بهائی و ارتفاع ارکان نظم اداری در سراسر جهان ساعی گشت و به مدد تأییدات ربانی به توفیقات شایان دست‌یافت.»

این در حالی است که طی سدۀ گذشته در سراسر جهان پرالتهاب کنونی، جز جنگ و خونریزی چیزی بیشتر نشده است و با وجود ده‌ها سال تبلیغات مداوم و ارسال مبلغان حرفه‌ای، تشکیل هزاران دوره روحی در سراسر جهان، کمک و پوشش نهادهای بین‌المللی از سازمان ملل و یونسکو تا بنیاد صهیونیستی راکفلر و همۀ آمارسازی‌های بیت‌العدل، هنوز در بالاترین آمار ارائه‌شده، جمعیت بهائیان به یک هزارم جمعیت جهان هم نرسیده و در عمل شاید حدود یک میلیون بهائی هم در سراسر جهان وجود نداشته باشند که بخش قابل‌توجهی از آنان هم به‌خاطر منافع ایجادشده برای گذران زندگی یا ترس از تشکیلات، اعلام بهائیت می‌کنند و فقط شاید اسم بهائی دارند.

البته دلیل اصلی این شاعرانگی در خطوط بعدی آشکار می‌گردد، آنجا که این توهم موفقیت عظیم را به‌پای فعالیت ایرانیان بهائی می‌نویسد تا در ادامه از آن‌ها بخواهد همچنان قربانی دستورات تقابلی تشکیلات شوند تا درنهایت بیت‌العدل مزد مظلوم‌نمایی بهائیان ایران را از سازمان‌های غربی که دنبال اخباری علیه کشور ایران هستند، بگیرد. اما به‌راستی ایرانیان تا کجا می‌توانند تاوان این دستورات را بدهند و حکایت هندوانه‌هایی که قبل از رسیدن به زیر بغل ایرانیان بهائی شکسته‌اند، برای بهائیان تجربه‌های ناخوشایندی را زنده می‌کند.

بهائیان بی‌آزاری که سال‌ها در آرامش به‌دور از هیاهوهای سیاسی در کشور زندگی می‌کردند و امید داشتند حداقل بعد از مرگ با پرداخت هزینه از خدمات لجنات متصاعدین و گلستان جاوید استفاده نمایند، امروز با دخالت‌های تشکیلات در این ‌خصوص، دچار چالش شده‌اند و خانواده‌های آنان نیز نمی‌توانند مانند سایر ایرانیان باشند و به‌خاطر دستور به پرداخت نکردن عوارض شهرداری، باید ماه‌ها در سردخانه‌های بهشت‌زهرا باقی بمانند تا خوراک خبری برای جامعۀ جهانی بهائی آماده شود و خانم سیمین فهندژ در نشست‌های خبری ادعا کند که مانع دفن بهائیان در ایران می‌شوند. به‌راستی اگر تشکیلات نگران وضع مالی بهائیان ایران است، چرا با پرداخت ده‌ها برابر این هزینه در اروپا و امریکا مخالفتی ندارد و بین ۲۰ تا ۴۰ برابر این مبلغ را به‌راحتی پرداخت می‌نمایند؟

در این بیانیه مطابق همه بیانیه‌های معمول، بیت‌العدل خود را فقط دعاگوی بهائیان اعلام می‌کند و از آنان می‌خواهد با صرف وقت، انرژی و آبروی خود درجهت استقرار صلح جهانی در ایران بکوشند. گویی کار عالم همه به صلح رسیده و فقط همین استقرار صلح در ایران باقی ‌مانده است که باید با ایجاد نزاع‌های بین مردم ایران آن هم به سرانجام برسد. ای‌کاش این تشکیلات به‌جز زبان شعر و ادبیات، الگویی هم در عمل به بهائیان ایران می‌نمایاند که مثلاً چطور موفق شده است طی جنگ خانمان‌برانداز غزه، صلح جهانی را مستقر نماید و آن اثر ویژه‌ای که از اثرات عهد و میثاق بوده است، چگونه در سرزمین‌های اشغالی فلسطین جلوه‌گر شده است؟ آیا به‌ خطر افتادن منافع تشکیلات در ارض اقدس مهم است یا به ‌خطر افتادن جان بهائیان در مهد امرالله؟

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در روی خط خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

English Translate of Abstracts of Farsi Articles in Quarterly No. 29

Abbas Effendi and Pales‌tine; Part 1: Intelligence Cooperation with the Britain By: Hamid …