در خبرها آمده بود که در اواخر سال ۲۰۲۳ سرانجام نسخهای از کتاب اقدس به زبان لهستانی برگردانده شد. البته در شرح خبر معلوم نشد آنچه که ترجمه شده از نسخۀ اصلی عربی بوده یا از برگردان انگلیسی آن که با اصل اثر تفاوتهای فاحشی دارد استفاده شده است.
ترجمه انگلیسی کتاب اقدس که در سال ۱۹۹۲ درست ۱۰۰ سال پس از بهاءالله منتشر شد، در زمان خودش تبلیغات زیادی به همراه داشت و توقع آن میرفت که بالأخره بخت این ترجمهها باز شده و بناست کتابهای دستاول بهائی در دسترس همگان قرار گیرد، کتابی که شوقى افندى معتقد است اين كتاب اُمّ الكتاب بهائيت است و احكامش حداقل هزار سال ثابت و لايتغير باقى خواهد بود و همه جهان را فراخواهد گرفت و پيامبران سابق به نزول چنين كتاب جامعى بشارت دادهاند. شوقى همچنين مدعى است كه اين كتاب نسبت به كتب آسمانى قبل، به لحاظ جامعيت از اهميت بيشترى برخوردار است زيرا هيچكدام از آن كتابها حاوى دستورات و اوامرى كه در اين كتاب آمده نيستند، اما افسوس که همان ترجمۀ ناقص و غلط هم هرگز بهقدر کفایت در دسترس عموم قرار نگرفته و کتابی که اصلیترین مرجع دینی بهائیان محسوب میشود تاکنون به هیچ زبانی به شکل کامل ترجمه نشده است. با وجود آن که بیت العدل به اهمیت آن ترجمه باور دارد و در ترجمه گلچین این کتاب به زبان سبوانو متعلق به بومیان فلیپین نوشته است که «کتاب مستطاب اقدس در ميان بيش از صد مجلّد از آثار مبارکه حضرت بهاءالله، حائز اهمیتی بینظير است. دعوی مهيمن و عظيم حضرت بهاءالله تجديد بنای عالم است و کتاب اقدس منشور مدنیتی است عالمگیر که تأسيسش هدف غائی ظهور آن حضرت محسوب»[مىشود]. اما در عین حال باز در همان ترجمه هم جامعیتی از کتاب اقدس در دسترس نیست. به عبارتی کل باور هنوز به هیچ زبانی در اختیار علاقهمندان بینالمللی نیست و بهجای آن هرروزه مطالب تبلیغیِ دستکاریشده و غیرمنطبق با متون اصلی بهائیت تالیف و منتشر میشود و حتی در خانههای بسیاری از بهائیان جایگزین کتابهای اصلی بهائیان شده است. واقعیت آن است که هیچ ارادهای برای اطلاع عموم جوامع از تعالیم اصیل بهائی وجود ندارد، بلکه مسیر بهگونهای طراحی شده که فقط برخی از مطالب این کتابها گزینش شود و در اختیار برخی از بهائیان و مبلغان بهائی قرار گیرد. بهعنوان مثال هیچوقت در این ترجمهها ذکر نشده است که جزای کسی که خانهای را به آتش بکشد، آتش زدن خود اوست. همچنین هیچگاه هم تقسیم ارث بهائیان بر مبنای احکام اقدس محاسبه نمیشود، زیرا فاقد برابری ارث بین افراد وراث است.
شاید به همین دلیل است که در مراجعه به اخبار نکته دیگری هم روشن میشود که ترجمه کتاب اقدس به زبان لهستانی بهوسیلۀ بیتالعدل و دفتر مرکزی آن صورت نگرفته و احتمالاً فقط نقش ممیزی بر عهده این نهاد عالیمقام بهائی بوده است، چراکه مترجم اصلی با کنایه از مدت زمان طولانی حدوداً چهارساله برای نشر مکتوب این اثر یاد کرده است. بهراستی چرا باید کتابی که آقای ماریوس پتروویچ سالها پیش در اختیار محفل ملی بهائیان لهستان قرار داده است، حداقل حدود ۴ سال در صف انتشار باقی بماند؟ آیا رتق و فتق امور چندصد بهائی لهستانی مجالی به محفل ملی برای درخواست مجوز نشر این اثر از بیتالعدل را نداده بود یا روند بررسی و تصویب این ترجمه در حیفا این مقدار طولانی شد؟
البته ترجمه لهستانی این گزیده با فاصلهای حدود ۱۱۰ سال پس از سفر جناب عبدالبهاء میتواند نشانگر میزان علاقه جامعه بهائی لهستان به این باور باشد و شاید این تاخیر از آن جهت باشد که در این میان دستور جدیدی توسط جناب عبدالبهاء صادر شد و مخترع لهستانی زبان اسپرانتو که اکنون به زحمت میتوان آن را به یاد آورد، اختراع جدیدی داشت تا حدی که بهائیان آن زمان علاقه وافری به این زبان داشتند و در کتاب بهاءاللّه و عصر جديد ص ۱۸۵ آمده است که “مقارن ایامی که این دستور حضرت بهاءاللّه (مبنی بر وحدت لسان و خط) برای اولین بار به عالم ابلاغ شد، در لهستان طفلی متولد شد موسوم به لودویک زامنهوف که مقدّر چنان بود در اجرای این دستور سهمی داشته باشد. از همان زمان کودکی فکر یک لسان عمومی بر ارکان وجودش مستولی بود و نتیجه زحمات خالصانهاش اختراع و انتشار زبان معروف اسپرانتو بود.» بماند که اکنون از این زبان هیچ اثری باقی نمانده است و حتی جامعه بهائیان لهستان هم فقط به مدد مهاجرت ایرانیان بهائی تا حدی باقی مانده است. بعید هم نیست مردم لهستان که از نزدیک شاهد ماجرای زبان اسپرانتو بودند پی به حقیقت توهمات سران تشکیلات برده و از آنان فاصله گرفتهاند.
لودویک زامنهوف
به راستی در جهانی که به مدد هوش مصنوعی ترجمهها در کسری از ثانیه صورت میگیرد، چرا بیتالعدل نگران گسترش کتاب آسمانی خود در جهان است؟ پاسخ روشن است. وجود احکام غیرمنطبق با ادعای بهروز بودن باور بهائی، پاشنه آشیل تشکیلات است و سالهاست که با عبور از منابع دست اول، اقدام به تولید محتوای سفارشی غیرمرتبط با تعالیم بهائی نمودهاند و جزوات کممایه روحی عملاً جای متون مقدس بهائیت را گرفته است و مبلغان بهائی درنهایت فقط چند نسخۀ تحریفشده از مطالب عبدالبهاء و گلچینی از ادعیه بهائی را در اختیار مخاطبان قرار میدهند.
نکتۀ جالب دربارۀ ترجمۀ آثار اصلی عربی خصوصاً به زبان فارسی است. طبقنظر شوقی ترجمۀ آثار بهخصوص ترجمۀ احکام کتاب اقدس به فارسی مجاز نیست.
شوقی میگوید: «ترجمه آثار عربیّه به لغت نورا (فارسی) مَمدوح و مقبول نه. علیالخصوص احکام کتاب اقدس و ادعیّه و صلوات (نمازها) …». (پیام آسمانی، نشریّه ماهانه محفل روحانی ملّی فرانسه برای بهائیان ایران، انتشارات پیام بهائی، نوامبر ۱۹۸۸، نشر دوم، ج ۱، ص ۱۰۹).
همچنین میگوید: «بدیهی است طبع و ترجمه آثار مبارکه از لغت فصحی (عربی) به فارسی جائز نه و چنانچه لازم باشد، چنانکه در بعضی از کتب اخیره مرعی داشتهاند، ترجمه کلمات مشکله و طبع آن بهصورت حاشیه یا در آخر کتاب جائز». (پیام بیتالعدل به محفل مقدس روحانی ملی ایران، مکتوب شماره ۱۲۷۹۷ آن محفل به تاریخ ۴ شهر القول ۱۲۶؛ توقیع خطاب به محفل روحانی بمبئی، مورخ ۲۶ جولای ۱۹۳۲).
همچنین در پیامهای بیتالعدل نیز دربارۀ ترجمۀ آثار عربی به فارسی آمده است: «آثار مباركه عربی بر مبنای هدایات حضرت ولی عزیز امرالله به زبان فارسی ترجمه نمیشود. ترجمه مصوبی از آثار عربی به زبان فارسی وجود ندارد و چاپ ترجمه فارسی متن کامل هیچیک از آثار عربی مجاز نیست.» (پیام ۳ ژوئن ۲۰۱۸)
نکتۀ دیگر آن که کتاب اقدس همیشه به همراه رسالۀ سؤال و جواب که بعداً اضافه شده و از دیدگاه بهائیان آسمانی نیست، منتشر شده است.
آیا وقت آن نرسیده است که جهان با توجه به اصل پیام بهاءالله دربارۀ این باور تصمیمگیری کند؟ تا کی آموزههای اروپایی و امریکایی بهعنوان آموزههای اصیل بهائی به جهان معرفی خواهد شد؟ به نظر میرسد که مترجم این اثر به زبان لهستانی، اگر به مفاد اصلی کتاب دسترسی داشته باشد حاضر نیست حتی لحظهای با این تشکیلات همکاری نماید.