۱. آیندهپژوهی
آینده، همیشه برای همه جالب است و دوست داریم بدانیم آینده چطور رقم خواهد خورد. اوضاع دلار و ملک و طلا و بورس چه وضعی خواهد داشت و چه تغییراتی خواهد کرد. همینطور، بازیگران آینده، چه کسانی خواهند بود و کدام حزب و جناح و گروه دست برتر خواهند داشت.
«آیندهپژوهی» تلاشی است نظاممند برای بررسی درازمدت آیندۀ علم، فناوری، محیط و جامعه، بهمنظور شناسایی پدیدههای نوظهور و اطلاع نسبی از آنچه که ممکن است در آینده اتفاق افتد، بهویژه درحوزههای زیربنایی تحقیقات استراتژیک که بیشترین منافع اجتماعی و اقتصادی را دربر داشته باشد. در جهان امروز آیندهپژوهی و آیندهنگری یک ضرورت است. این شناخت به برنامهریزان و دانشمندان و صاحبان بنگاهها کمک میکند تا در عرصههای مختلف با اطمینان خاطر برنامهریزی نمایند. دولتها، سازمانها و ملتها باید تغییرات آینده را بهتر و بیشتر درک کنند، چراکه ما همگی در آیندهای زندگی و کار خواهیم کرد که متفاوت از امروز خواهد بود. وقتی افراد به درک درست از تغییرات دست یابند، فرصتهای بیشتری برای زندگی و تأثیر مثبت بر آینده به دست خواهند آورد.
انسانها بهطور ذاتی و فطری تمایل به درک و شناخت آینده دارند. نگرانی انسان از آیندهای نامعلوم و همراه با ویژگیهای متمایز خود، ضرورت شناخت آینده و برنامهریزی برای نحوه برخورد با آن را ایجاب مینماید. آیندهپژوهی مطالعاتی چندرشتهای و فرا رشتهای است که بهمنظور شناخت وضعیت ممکن یا مطلوب یک جامعه در آینده صورت میگیرد… یکی از نظریهپردازان، آیندهپژوهی را بهطور خلاصه شناخت آینده با مطالعه آیندههای ممکن و مطلوب یک جامعه تعریف میکند. در یک تعبیر کلی و با استفاده از برخی روشهای توصیفی یا تجویزی میتوان گفت: «آیندهپژوهی عبارت است از تلاش برای درک آنچه که در آینده میتواند روی دهد یا باید روی دهد» و بنا به تعریف دیگر «آیندهپژوهی فرایندی است که به پیشبینی چندین رویداد محتمل در آینده میپردازد…».
۲. کاربرد آیندهپژوهی
برای مطالعات آیندهشناسی اهداف و کاربردهای متنوعی بیان شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. شناخت و درک صحیح از مسائل نوظهور و جدید و نحوه برخورد با آنها.
۲. برنامهریزی بلندمدت و کوتاهمدت و پیشگیری از نتایج زیانبار رویدادهای پیشبینینشده.
۳. تهیه و تنظیم قواعدی برای تحولاتی که در آینده اتفاق میافتد و بر اساس آیندهشناسی قابلپیشبینی هستند.
۴. مطالعه و تحقیق درخصوص رشد فناوری در آینده و بهرهگیری از آنها بهمنظور دستیابی به مرزهای دانش و هدایت این دانش درجهت انجام تحقیقات بنیادی.
۵. جهتدهی فناوریهای آینده بهمنظور دستیابی به اهداف کلان و خرد بنگاه یا کشور
۶. پرهیز از گام نهادن در محیط پرخطر و ناشناخته آینده.
۷. تقویت ملتها برای انتخاب و پذیرفتن مسئولیت در حال حاضر، برای خلق آینده. دراینخصوص باید افراد دریابند که در حال ایجاد آیندهای هستند که در آن زندگی و کار میکنند.
۸. پذیرش و درک اهمیت ایدهها، ارزشها و نگرشهای مثبت گذشته و حال در خلق و ایجاد آینده در جهان برتر.
۹. ایجاد آیندهای برتر و مطلوب که احتمال وقوع آن بیشتر است.
- پدیدآوردن نگرشی نظاممند و منطقی به تحولات آتی که در زندگی انسانها اثر مستقیم دارد.
نتیجه این فرایند را میتوان چنین ارزیابی کرد:
آیندهپژوهی ابزاری برای مهندسی هوشمندانه آینده است؛ نشان پیشرفت برتر سازمانهاست؛ سازمانهای زیرک در کنار مدیریت ریسک، لازم است به مقوله آیندهپژوهی نیز توجه بیشتری داشته باشند تا با استفاده از مسیرهایی که این علم در اختیارشان میگذارد، راهبردهای معطوف به آیندهسازی را شناسایی نموده و با سهولت بیشتری به آیندههای مطلوب خود برسند. آیندهپژوهی باید بر مبانی علمی استوار شود و درجهت بهبود روشهای خود ترغیب گردد. بزرگترین چالش پیش روی آیندهپژوهی، اهمیت اجرایی بودن روشهای آن در سازمانهاست. بهطور خلاصه میتوان گفت شرکتهایی که آیندهنگرند، بهراحتی غافلگیر نمیشوند و همواره برای آینده آماده هستند، درحالیکه رقبای آنها از وقوع یک اتفاق ضربه خورده و دچار بحران میشوند؛ آنها از قبل برای استفاده از فرصتها و مصون ماندن از تهدیدهای ناشی از وقوع آن حادثه آماده شدهاند، لذا همین ویژگی موجب پیشتازی و برتری آنها نسبت به رقبا میشود.
البته شناخت آینده با توجه به تغییرات گستردهای که در آن صورت خواهد گرفت، بهآسانی شدنی نیست و بدون داشتن اطلاعات کافی از آینده و چشماندازها در هر سطحی، پیشبینیها قابلاتکا و اعتماد نخواهند بود. بنابراین ضرورت آیندهپژوهی بهمنظور جهتدهی به سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی همواره آشکار میشود. آیندهپژوهی مستقیماً در خدمت مدیریت و برنامهریزی راهبردی قرار میگیرد و نقش تعیینکنندهای در تصمیمسازی و سیاستگذاری ایفا مینماید. آیندهپژوهان برای سنجش میزان مطلوبیت آیندههای بدیل، باید اهداف و ارزشهای بشری را مطالعه و ارزیابی کنند و از آنها استفاده کنند، همچنین باید به درک ماهیت جامعه مطلوب و نیز به معیارهای قضاوت و ارزیابی خود، توجه ویژهای داشته باشند.
۳. سابقه آیندهپژوهی
سه چهار دهه بیشتر نیست که بحثهای آیندهپژوهی بهطورجدی در ایران شروع شده است. ابتدا مقالاتی ترجمه شد و در مطبوعات و سایتها منتشر گردید، بعد دانشگاهها به آن پرداختند و رشتههایی ایجاد شد و اندیشکدهای هم برای آیندهپژوهی تأسیس شد که در مقطع دکتری دانشجو پذیرفت. چند فصلنامه هم در موضوع آیندهپژوهی منتشر میشود و مقالاتی پژوهشی که نوعاً رسالههای کارشناسی ارشد یا دکتراست در آنها درج میشود. قدیمیترین آنها که از سال ۱۳۶۸ منتشر شده «آیندهپژوهی مدیریت» متعلق به دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است؛ دیگری «آیندهپژوهی ایران» است که از سال ۱۳۹۵ شروع شده و متعلق به دانشگاه بینالمللی امام خمینی رحمةالله علیه است و دیگری «آیندهپژوهی راهبردی» است که از سال۱۳۹۹ آغاز به کار کرده و متعلق به دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام است.
وجه غالب رویکرد دانش آیندهپژوهی، معطوف به مدیریتهاست آن هم بیشتر مربوط به بنگاههای اقتصادی. در تحقیقاتی که سال قبل در میان ۲۳۸ مقاله علمی پژوهشی در فصلنامههای آیندهپژوهی منتشر گردید، جز چند مورد اندک، بقیه همه دربارۀ مباحث مدیریتی یا اقتصادی سازمانها و تحلیل دادههای آنان بوده است؛ اما حیطه آن محدود به اینها نیست چون دانش مدیریت نیز فقط در بنگاههای اقتصادی خلاصه نمیشود و سیاست و تعلیم و تربیت و حتی حوزههای نظامی و غیر آن را هم دربر میگیرد. یعنی هیچ بنگاه و مؤسسه و سازمانی نیست که آینده خود را درنظر نگیرد و فقط در حال، راکد شود. همه بهطور طبیعی، جایگاه برتری برای خود در آینده تخیل میکنند و بعد برای وصول به آن برنامه تنظیم میکنند و بهسوی آن میروند تا از رقبا عقب نمانند و در رقابتهای فشرده، که خیلی جدی و حتی بیرحمانه هم هست، حذف نشوند. حتی همین امر هم نیاز به اطلاعات خاص دارد که دارندگان فناوریهای پیچیده ماهوارهای و فنی و نظامی دراختیار دارند و دراختیار همه کس هم قرار نمیدهند.
البته هیچکس جز خداوند از آینده خبر ندارد؛ اما آیندۀ موردنظر در این پژوهشها، پیشبینی معقول بر مبنای تحلیل دقیق گذشته و قانونمندیهای حاکم بر آن و تجربیات سازمانهای دیگر و ارائه انواع گزینهها و احتمالات و فرمولهایی است که علمای آیندهپژوه طراحی کردهاند و در درسهای دانشگاهها در این رشته ارائه میشود و البته صددرصد هم نیست و ضریب خطا هم دارد. اینطور نیست که قاطعانه بتوان برای آینده نسخه پیچید؛ ضمن آنکه نمیدانیم قدرتمندان جهانی چه نقشهای برای ایجاد جنگ در یک منطقه یا تغییر نقشه کشورها یا تسلط بر بعضی بازارها و حذف رقبا یا تعامل با آنها و تشکیل تراستها و کارتلها دارند. همچنانکه عوامل ناشناختهای میتوانند همه چیز را به هم بزنند که مثال شاخص آن ویروس کروناست که هیچ آیندهپژوهی آن را با فرمولهای خود پیشبینی نکرده بود و دیدیم چگونه نظم جهانی را به هم ریخت.
۴. کدام آینده؟
اندیشیدن به آینده، از انتهاى قرن نوزدهم تا نیمه دوم قرن بیستم از حالت آرمانگرایانه بهصورت تلاش برای پیشبینی علمى، تغییر وضعیت داد. آیندهپژوهی، در قرن بیستم تحت فشار جنگهای واقعى و محتمل و نیاز به راهبردهای نظامى و تجارى و درک بهتر از مسائل جهانى بهسرعت رشد کرد. دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ عصر طلایی برای آیندهپژوهی بودند تا اینکه در سال ۱۹۷۰ بهطور رسمی سازمانهایی برای آیندهپژوهی بهوجود آمدند که هنوز هم هستند.
آیندهپژوهی بهرغم ماهیت فرارشتهای خود از ویژگیهایی برخوردار است که بهناچار آن را در زمره علوم اجتماعی قرار میدهد: علمی اجتماعی، وحدتآفرین و فرارشتهای. تفاوت آیندهپژوهی با سایر تلاشهای تاریخی بشر، در دستیابی به تصویر آینده، در روش علمی آن نهفته است. مجموعه گستردهای از فنون و روشها در آیندهپژوهی استفاده میشود. برخی از این روشها را آیندهپژوهان خلق کردهاند و برخی دیگر را از سایر علوم گرفتهاند و در مطالعه آینده استفاده میکنند. تعداد فنون و روشهای مورداستفاده در آیندهپژوهی در منابع مختلف متفاوت و بین ۳۰ تا ۵۰ مورد ذکر شده است. این روشها معمولاً از دو جنبه دستهبندی میشوند: نخست کمی، کیفی یا شبهکیفی بودن روشها مدنظر است و سپس هنجاری یا اکتشافی بودن روشها در آیندهپژوهی موردتوجه قرار دارد.
برای تعریف آینده که چه مدت است، میتوان مثالی ارائه کرد. یک آرشیتکت میتواند بگوید این ساختمان با مصالحی که در آن به کار رفته، در شرایط عادی تا صد سال، سرپا است یا در برابر مثلاً زلزلهای با قدرت هشت ریشتر مقاومت دارد. یک آیندهپژوه میتواند به یک بنگاه تولیدی بر اساس دادههایی که به او میدهند و فرمولهایی که دارد مثل سناریوسازی، شبیهسازی، ذهنانگیزی، بازیسازی، آیندهنگاری و… بگوید محصولات این بنگاه تا ده سال بعد هشت درصد بازار را به خود اختصاص خواهد داد، اما آیا برای پانزده یا سی سال آینده هم قادر به پیشبینی خواهد بود؟ خصوصاً که پیشبینیهای آیندهپژوه بر اساس ثابت ماندن بعضی عوامل و یا با درصد تغییرات محتمل یا کنترل شده است که ممکن است آن متغیرها در آینده از محدودۀ پیشبینی خارج شود و ابعاد موضوع با پیشبینی انجامشده، تفاوت پیدا کند. اگر آیندهپژوه کار علمیاش را خوب انجام داده باشد و متغیرها هم از حد پیشبینیشده تجاوز نکنند و عوامل غیرمترقبه و شدیداً تأثیرگذار هم پیش نیاید، آیندهنگری او تا آیندهای مثلاً یک دهه، میتواند درست درآید اما برای زمانهای بیشتر صادق نباشد. این تنها خداوند مالک زمان و جهان است که میتواند از آینده خبر دهد و فقط او و کسانی از سوی او، میتوانند از آینده که غیب است، آگاهی دهند. آیندهای که آیندهپژوهان به آن میپردازند از جنس آیندهای نیست که ادیان از آن سخن میگویند.
۵. آینده در نگاه ادیان
پیشگوییهای ادیان دربارۀ آینده از جنس آیندهپژوهی که در این دانش از ابتدا مطرح شده، نیست. این پیشگوییها از مقولۀ دیگری است، اگرچه میتواند بخشی از این مطالعات باشد. مثلاً در قرآن در آیات اولیه سوره روم ، پیروزی روم بر ایرانیان اعلام شده و سپس پیشگویی کرده که آنها در سالهایی اندک «فی بضع سنین» بر خصم خویش پیروز میشوند و البته چنین هم شد. یا هنگامیکه مشرکان مانع حج پیامبر و مسلمانان شدند، در سوره فتح آیه ۲۷ فرمود: بهزودی با ايمني وارد مسجدالحرام خواهيد شد بدون اينکه ترسي داشته باشيد، سرتان را خواهيد تراشيد و موهايتان را کوتاه خواهيد كرد، که دیدیم این آیندهنگری هم بعد از چند ماه به تحقق پیوست. همچنین در آیه ۸۸ سوره اسراء گفته شده که اگر تمام جن و انس اجتماع کنند که مانند قرآن را بیاورند نخواهند توانست. در آیات۱۲-۱۴سوره هود، همین مطلب را با تخفیف مطلب به ده سوره، خطاب به تکذیبکنندگان، مجدداً خاطرنشان نموده و در آیه ۳۸ سوره یونس همین پیشگویی را بازهم تخفیف داده و به آوردن یک سوره موکول کرده و در آیه۲۳ سوره بقره، باز هم بر همان تخفیف پای فشرده و آن را علاوهبراینکه به یک سوره رسانده، اضافه کرده که «اگر این کار را نکردید، که هرگز هم نخواهید کرد، از تکذیب این پیامبر، برحذر باشید»؛ اکنون۱۴۰۰ سال از این پیشگویی و آیندهنگاری گذشته و کسی نتوانسته است مانند قرآن را بیاورد. همچنین در سوره انشراح به این یتیم قریش وعده میدهد که نامت را بلندآوازه خواهیم کرد (و رفعنا لک ذکرک) و دیدیم که چنین شد و امروز دومیلیارد انسان خود را امت پیامبر میدانند؛ یا در سوره نصر، دخول افواج بیشمار را به دین، پیشگویی نموده (یدخلون فی دین الله افواجاً) و دیدیم که تحقق یافت.
با مطالعه قرآن میتوان این آیندهنگاریهای قرآن را مشاهده کرد! یکی از محققان در مقالهای متتبعانه یکصد مورد از این پیشگوییهایی را که قرآن در کوتاهمدت و درازمدت بیان کرده و تحقق یافته، شرح داده است.[۱] البته قرآن کتاب پیشگویی نیست، بلکه رسالت اصلی قرآن، هدایت بشر است. در آیه ۹ سوره اسراء میفرماید: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم: قطعاً این قرآن به طریقی که از همه طریقها درستتر است هدایت میکند»؛ کار اصلی قرآن هدایت انسانها، نجات ایشان و آزاد کردن آنان از ظلمات جهل و خرافات و سنتهای غلط ناشی از جهالت است. کار اصلی قرآن رساندن بشر از ذلت به عزت و از بندگی هوا و هوس و خرافات به پیروی از حق و حقیقت و ارزشها و رساندن او به آزادی و سرافرازی است و البته قرآن در این زمینه کاملاً موفق بوده و آنقدر موفق بوده که هیچ رقیبی ندارد و هیچ کتابی هرگز موفق نشده است ایناندازه در این زمینه توفیق یابد.
قرآن موفق شد عرب عصر جاهلیِ بددین را در مدتی کمتر از عمر یک نسل، متمدنِ نیکدین کند. قرآن بعداً موفق شد به تمدن اسلامی هویت خاص آن را ببخشد و آن را از گمراهیهای تمدن یونان و رُوم نجات دهد. قرآن موفق شد پیروان خود را به این خودآگاهی برساند که آنچه دارند بهتر از چیزی است که دیگران دارند و آنان را در پیروی خود استوار بدارد. قرآن هماکنون نیز همان نقش هدایتکنندگی را برای کل جهان بشریت امروز دارد و این تحقق همان پیشگویی قرآن است که این دین میتواند چنین نقش هدایتی عظیمی را در طول تاریخ انجام دهد.
۶. آینده روشن
قرآن میفرماید: «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»[۲] (زمین مِلک خداست به هرکس از بندگانش که بخواهد به ارث میدهد و سرانجام، زمین در اختیار پرواپیشگان قرار خواهد گرفت). این آیندهنگاری قرآن بلکه سایر کتب آسمانی نیز هست: «در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد».[۳] بنابراین خداوند بهصراحت از آیندهای سخن میگوید که حاکمیت زمین در اختیار صالحان و پرواپیشگان است نه اشرار و مستکبران و ظالمان.
آیندهای که خداوند برای آینده انسان و جهان، ترسیم نموده از جنس این آیندههای نزدیک و محتمل بشری (که در آیندهپژوهی از آن صحبت میشود) نیست و امری قطعی و بدون هیچ قیدوشرط و احتمال است و بهطور قطع همچون سایر آیندهنگاریهای الاهی، به وقوع خواهد پیوست. سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم تأیید همین امر است که فرمودند: «اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی میکند تا مردی از فرزندان مرا مبعوث کند که اسم او مانند اسم من است و او زمین را پر از عدل و قسط میکند، همانگونه که پر از ظلم شده باشد».[۴] برای مؤمنان، اطمینان به این پیشگویی و آیندهنگاری، قطعی است چون از سوی کسی است که از غیب آسمانها و زمین و زمان مطلع است: «لله غیب السموات و الارض» و هیچچیز از آینده بر او پوشیده نیست.
امروز گرایش به آیندهنگاریهای ادیان بهویژه دربارۀ منجی جهان، بیشتر از هر زمان دیگری است؛ چون وعدههای انجامنشدۀ همه حکومتها و نهادهای بینالمللی، مردم را به این باور رسانده که تنها به وعدههای الاهی میتوان دل بست و روزبهروز اعتقاد به منجی جهانی که از او با نامهای ماشیح (در یهود) و مسیح (در مسیحیت) و سوشیانت (در زرتشت) و مهدی (در اسلام) از آن یاد میشود، بیشتر میشود و انتظار به آمدن او فراگیرتر میگردد و شاهد مراسم دعا و نیایش برای تعجیل در این وعده هستیم. ناامیدی از اصلاح نظمهای بشرساخته تقریباً برای همگان، امری مسلم شده است. مردم حتی از اینکه قدرتهای مستکبر، محیط زیست را با آزمایشهای هستهای آلوده نکنند و به لایه ازن آسیب نزنند، ناامیدند زیرا میدانند برای آنان هیچ چیز مهم نیست جز منافع مادی خودشان.
تجربه علمی در آیندهپژوهی میگوید: کار ما در آیندهپژوهی با اطلاعات اندک و مدلهایی که در اختیار داریم منحصر به ترسیم آیندههایی قابلدسترس و جزئی با محاسبه متغیّرها و پارامترهای مشخص است. ما حداکثر بتوانیم پیشبینی کنیم که با این سرعت تکنولوژی ظرف آیندهای مثلاً دهساله، پمپبنزینها بهخاطر برقی شدن ماشینها حذف میشوند یا عمر تلفنهای سیمی به پایان میرسد یا با گسترش کاربرد اینترنت، وضعیت مدارس و دانشگاهها تغییر کلی میکند و ترابری هوایی تا درصد زیادی جایگزین ترابری جادهای میشود و… اما پیشبینی قطعی در اختیار منابع ثابت و قطعی است که در اختیار خداست و سهم ما در آن آینده همان است که خداوند تعیین فرموده است مثل آنکه فرموده است برای آمدن منجی بسیار دعا کنید که گشایش شما در همین دعاها و نیایشهاست.
درنتیجه باید بدانیم که اگر انشاءالله صالح و امیدوار باشیم، آینده از آن ماست بلکه «ما آیندهایم»!
[۱]. https://short-url.cc/9kSx
[۲]. اعراف: ۱۲۸.
[۳]. انبیاء:۱۰۵.
[۴]. الغیبه للطوسی۴۲۵/۱.