![](http://Bahaimag.com/wp-content/uploads/2022/10/Hossein.jpg)
در سرمقاله شماره پیشین اشاره کردیم که ارزشمندترین کالایی که انسان میتواند از این دنیا به همراه خویش به سرای ابدی ببرد و بهترین دستاوردی که پس از مرگ به کار انسان میآید، گوهر ایمان است. ایمان به معنای عقیدۀ راسخ و باور محکم به آن چیزی است که خداوند در نهاد آدمی قرار داده و بهوسیلۀ پیامبران، آن را برای انسان یادآوری فرموده است. ایمان چنانکه قرآن کریم به آن تصریح فرموده، متفاوت از اسلام است: «عربهاى [صحرانشین] گفتند: ایمان آوردیم. (اى پیامبر) بگو: ایمان نیاوردهاید ولیكن بگویید اسلام آوردیم و حال آنكه هنوز ایمان وارد دلهایتان نشده است (الحجرات:۱۴)
در شماره پیشین اشاره شد که یکی از راههای کسب ایمان، مجاهدت و تلاش و تکاپوی علمی برای شناخت حقیقت است. خداوند متعال میفرماید: «و كسانى كه در (راه) ما تلاش كنند، قطعاً به راههاى خود، رهنمونشان خواهیم كرد و مسلماً خدا با نیكوكاران است» (العنکبوت:۶۹).
برای دستیابی به هدایت و حاصل آن، که همان گوهر ایمان است، شرایط دیگری نیز وجود دارد و تنها تلاش علمی و دوری از تعصب، نمیتواند باعث هدایت انسان شود. یکی از مهمترین شرایط کسب هدایت، درخواست آن از خداوند متعال است، چراکه امر هدایت در دست اوست و خداست که انسانها را هدایت میکند و به سرمنزل مقصود میرساند. هرچند که هدایت، خود مراتب مختلف دارد و با طی کردن هر مرحله، درجهای بالاتر از ایمان نصیب انسان میشود. درواقع مهم است که انسان در کسب ایمان، به خود متکی نباشد و از خداوند راه هدایت را طلب کند، درخواستی که در نخستین سورۀ قرآن کریم بدان اشاره شده و هرروزه مسلمانان موظفند، آن را ده نوبت در نمازهای واجب خود از خداوند مسألت نمایند: «اهدنا الصراط المستقیم» (الفاتحه:۶) خداوندا، ما را به راه راست هدایت فرما.
لذا در توجه دادن مردم به گوهر ایمان، یکی از مهمترین مسائل در کنار کوششهای فکری و تکاپوهای علمی، توجه دادن آنان به این نکته است که در این مجاهدت، باید هدایت و ایمان و مراتب آن را پیوسته، از خداوند متعال طلب کنند و نباید در این مسیر به خود مغرور شوند و تلاش خود را کافی بدانند.
اتکای امر هدایت به خداوند متعال از چنان درجهای برخوردار است که خداوند متعال، بارها در قرآن کریم آن را به خود نسبت داده است: «قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى» (البقره:۱۲۰ و الانعام:۷۱). بگو که هدایتی که خداوند انجام دهد، هدایت واقعی است و نیز فرمود: «قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّه» (آل عمران:۷۳).
قرآن کریم همچنین در پاسخ به دعوت یهود و نصارا برای تبعیت از آیین آنان برای کسب هدایت، این دعوت را نمیپذیرد و میفرماید: اگر آنان (یهود و نصارا) به آنچه که شما به آن ایمان آوردهاید، ایمان آورند، هدایت میشوند ولى اگر روى برتافتند، جز این نیست كه سر ستیز [و جدایى] دارند (البقره: ۱۳۷).
هدایت پیامبراکرم و اهلبیت علیهم السلامنیز در طول اراده الهی برای هدایت انسانها و یا از باب ارائه طریق است زیرا خداوند، اراده مستقل پیامبر از خداوند برای هدایت انسانها را ناکارآمد معرفی فرموده است: «إِنَّكَ لاتَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ» (القصص:۵۶) درحقیقت تو هركس را كه دوست دارى راهنمایى نمىكنى ولیكن خدا هركس را بخواهد (و شایسته بداند) راهنمایى مىكند و او به رهیافتگان داناتر است.
در روایات تفسیری در ذیل این آیه کریمه، امام صادق علیه السلام فرمودند:
امر خود را براى خدا قرار دهید نه براى مردم، زیرا آنچه براى خداست به حساب او گذارده شود و آنچه براى مردم است، بهسوى خدا بالا نرود. بهخاطر دینتان با مردم ستیزه نكنید، زیرا ستیزه كردن دل را بیمار كند. خداى تعالى به پیغمبرش صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «تو نمیتوانى كسی را كه دوست دارى هدایت كنى، بلكه خدا هركس را خواهد هدایت كند» و فرموده است «مگر تو میتوانى مردم را مجبور كنى كه ایمان آورند؟» (یونس:۹۹). مردم را رها كنید، زیرا آنها از مردم تعلیم گرفتند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تعلیم گرفتید. من از پدرم شنیدم كه میفرمود: چون خداى عزوجل بر بندهاى نویسد كه باید در این امر (تشیع) داخل شود، از رفتن پرنده به آشیانهاش شتابندهتر شود (الکافی، ج۱، ص۱۶۶؛ التوحید (للصدوق)، ص۴۱۵).
از دیگر راهکارهای کسب سریعتر هدایت الاهی و پرداخت گوهر ایمان، رفع موانع موجود بر فطرت و کشف حجابهای عقلی است. توضیح آنکه خداوند، نور هدایت را به اقتضای رحمت واسعه خویش، به شکل عمومی بر قلوب انسانها میتاباند، اما حجابهای ناشی از جهل، غرور، خودپسندی و گناه، مانع از آن میشود که انسان این نور را دریافت کند و درنتیجه از ایمان بیبهره میماند. لذا یکی از راههای کسب هدایت الاهی و بهرهمندی از ایمان، زدودن این حجابها از عقل و پاک کردن وجدان از آلودگیها و پیرایههاست.
برای زدودن این آلودگیها، راهکارهای متعددی در آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهم السلام پیشبینی شده است. یکی از مهمترین راهکارها عذرخواهی انسان از خطاهای خویش است. خواه آن خطا در قبال دیگر انسانها رخ داده باشد و حقالناس محسوب شود؛ خواه در انجام احکام الاهی صورت پذیرفته باشد و حقالله به شمار آید. در مواجهه با گمگشتگان طریق هدایت، غالباً مشاهده میشود که ارتکاب برخی از معاصی درنظرشان عادی شده و یا حقوق فراوانی از دیگر انسانها بر دوش آنان است. ازاینرو، گاه سخن حق را میشنوند، اما حجابهای فرو افتاده بر عقل و جان آنان، باعث میشود که آن را نفهمند یا نسبت به آن خاضع نشوند.
بهعنوان یک نمونه عینی، میتوان به جمله مشهور امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشکر عمر سعد اشاره کرد. هنگامیکه آن جنایتکاران، در میانه خطابههای آن حضرت ـ که برای بیدار ساختن آنان در آخرین لحظات عمر شریفشان ایراد میکردند ــ با هلهله و کوبیدن بر طبل پاسخ گفتند و این پاسخ بدان معنا بود که تمایلی به شنیدن سخنان فرزند پیامبر ندارند، امام حسین علیه السلام فرمودند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَیْلَكُمْ أَ لَاتُنْصِتُونَ أَ لَاتَسْمَعُون» (بحارالانوار، چ۴۵، ص۸). شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان قفل زدهاند. وای بر شما! آیا ساکت نمیشوید؟! آیا به سخنان من گوش نمیدهید؟
این سخن سالار شهیدان به منزله آن است که انجام دادن گناهان بزرگی مانند خوردن لقمه حرام، باعث میشود که انسان آمادگی پذیرش سخن حق و شنیدن آن را از دست بدهد، هرچند که گوینده، امام معصوم علیه السلام باشد.
البته عذرخواهی و پوزشطلبی در پیشگاه خداوند یا بندگان او که این خطاها نسبت به آنان انجام شده است، میتواند تا حدود زیادی این حجابها را کنار بزند و قلب آدمی را برای پذیرش نور هدایت خداوند، آماده سازد. نکته بسیار مهم دیگر در اینجا آن است که برخی افراد، علیرغم آنکه میدانند در پیشگاه الاهی مرتکب خطا شدهاند و حتی به آن اعتراف هم میکنند، اما در انجام عذرخواهی و استغفار، کوتاهی میکنند. در اینجا اگر کسی بخواهد زمینه هدایت آنان را فراهم کند، باید به نیابت از آنان و بهجای آنان استغفار کند و از خداوند بخواهد که از گناهان آنان بگذرد تا از این طریق، مسیر هدایت برای آنان هموار شود.
این عمل، یعنی نیابت در استغفار برای افرادی که مسیر هدایت را گم کردهاند، ریشهای قرآنی دارد، آنجا که حضرت ابراهیم علیه السلام در مقابل سرکشی آزر در پذیرش حق و توحید، وعده کرد که برای او استغفار کند (مریم:۴۷). البته این استغفار نیز تا زمانی معین بود و آن هنگام که بر ابراهیم علیه السلام روشن شد که آزر قطعاً دشمن خداوند است، از او برائت جست (التوبه: ۱۱۴). در روایات تفسیری در ذیل این آیه مشاهده میکنیم که آن زمان معین، زمان مرگ آزر بود و هنگامیکه آزر با عقیده باطل از دنیا رفت، استغفار ابراهیم برای او پایان پذیرفت (تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۴).
از دیگر اکسیرهایی که میتواند زنگار گناه و غفلت را از عقل و جان آدمی بزداید، گریه و عزاداری بر مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام و زیارت آن حضرت است. روایات بسیاری بیانگر آن است که بکاء بر سیدالشهداء علیه السلام و زیارت آن حضرت میتواند باعث ریختن بار سنگین گناهان از دوش آدمی گردد، که بیان تمامی آنها از حوصله این نوشتار خارج است، اما برای نمایش مشتی از خروار، به بیان دو روایت در این زمینه اکتفا میکنیم:
امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا امام حسین علیه السلام نزد پروردگار خویش است و به محل لشکرگاه خود نظاره میکند و شهیدان در رکاب خویش را میبیند. همچنین آن حضرت به زائران خود نظر میکند و او بر نام آنان و پدران ایشان آگاهتر از پدران ایشان بر ایشان است و درجات آنان نزد خداوند را میداند. او بر گریهکنندگان بر خویش نیز نگاه میکند؛ پس برای آنان استغفار میکند و از پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام نیز میخواهد که برای آنان استغفار فرماید و میفرماید: اگر زائر من میدانست که در قبال این زیارت خداوند چه اجر عظیمی برای او قرار داده است، خوشحالی او از بیتابیاش بیشتر میشد. همانا زائر او از زیارت آن حضرت باز میگردد، درحالیکه گناهی برای او باقی نمانده است (امالی طوسی، ص۵۴).
همچنین از امام رضا علیه السلام در روایتی دیگر میخوانیم: … پس بر مثل حسین علیه السلام باید گریهکنندگان گریه کنند و اشک بریزند که این گریه بر او، باعث ریزش گناهان بزرگ میگردد (امالی صدوق، ص۱۲۸).
به تجربه ثابت شده است که اگر گمگشتگان مسیر هدایت، به گونهای در مسیر خدمت به عزاداری امام حسین علیه السلام یا گریه بر آن حضرت یا زیارت ایشان قرار گیرند، بسیار سریعتر، حجابهای فکری و زنگارهای وجودی آنان زدوده میشود و بهسرعت آمادگی پذیرش هدایت و ایمان را پیدا میکنند. لذا کسانی که قصد دارند در این زمینه به روشنگری بپردازند و این گمگشتگان را به مسیر هدایت دعوت نمایند، باید بدانند که دعوت این افراد به مسیر زیارت یا گریه بر امام حسین علیه السلام نیز میتواند زمینه هدایت آنان را زودتر فراهم کند.