محمد حسيني
کلید واژه: مطالعات بهائی، توسعه، بورس تحصیلی، نظم نهادی، نظم جهانی
چکیده
قسمت نخست این نوشتار با رمزگشایی از کلید واژه «Bahai scholarship»؛ مبانی و اهداف بورس تحصیلی بهائی را موردمطالعه قرار داد. در قسمت دوم این نوشتار با عنایت به فعالیت هدفمند و تشکیلاتی بهائیت در خاک ایالات متحده آمریکا، به گوشهای از اقدامات مؤسسات اقماری در آمریکا اشاره خواهد شد. برخی از بنیادهای پرنفوذ آمریکایی مانند فورد، راکفلر و کارنگی ایندومنت با حمایت شبکه مالی قدرتمند بانکداران بخش خصوصی، سرمایهگذاری انبوه در پروژهای به نام (جنگ سرد فرهنگی) انجام دادهاند. راهبرد یکسانسازی فرهنگی و جهانی کردن فرهنگ و علم از مهمترین اهداف پروژه یادشده است. پرونده «مطالعات نوین بهائی» که از زمان عبدالبهاء و شوقی در ایالات متحده آمریکا به جریان افتاد، منجر به تأسیس بنیادهای گسترده بهائی شد که در حوزه آموزش و بورسهای تحصیلی فعالیت گستردهای دارند. بنیادهای بهائی از طریق رابطه با ابربنیادهایی همچون راکفلر و فورد در توسعه پایدار سازمان ملل نیز نفوذ دارند. بنابراین پروژه «مطالعات نوین بهائی» صرفاً تلاشی دانشپژوهانه نیست، بلکه پوششی در راستای درگیر کردن فزاینده ایدئولوژی بهائی با برنامه توسعه بینالمللی است. میان مطالعات نوین بهائی و گسترش بنیادها و مؤسسات اقماری در خاک آمریکا رابطه معناداری مشاهده میشود. در این قسمت، تحلیلی از مبنای توسعه مدرن تشکیلات بهائی در پوشش برنامه توسعه سازمان ملل ارائه خواهد شد.
پیشدرآمد در قسمت اول این مقاله به پیشینه پروژه «Bahai scholarship» پرداخته شد و اثبات شد که پروژه بورسهای تحصیلی یا به اصطلاح دیگر، «مطالعات نوین بهائی» صرفاً تلاشی دانشپژوهانه در راستای کشف حقیقت نیست، بلکه اقدامی راهبردی درجهت مطالعه و توسعه زیرساختهای بهائی است که اولاً دامنه نفوذ بهائیان را در سطح فرهیختگان و سیاستمداران گسترش دهد و ثانیاً بهائیان را در ریل تصاحب قدرت و حکومت جهانی، جایسپاری کند. هرچند مطالعات سنتی بهائیان ابتدا زیر سایه علوم رایج شیعی شکل گرفت و ماهیت جدلگونه داشت، اما از نیمه دوم قرن بیستم، با تغییر جهت به سمت علوم رایج آکادمیک غربی، ابعاد نوینی به خود گرفت، به گونهای که حتی هویت جامعه بهائی را نیز تحتتأثیر قرار داد.
توضیح بیشتر آنکه بهائیت ابتدا با انشعاب از اسلام شیعی، هویت فرقهگونه یافت اما بعد با ادعای دین جدید، اسلام را نسخشده معرفی کرد و خود را بهعنوان دین مستقل عرضه نمود.[۱] آموزههای بهائی براساس آنچه از حقیقت «وحی بهائی»[۲] قابلاستفاده است، ایدئولوژیک محور است و براساس اقتدار رهبر توتالیتر بهائی تبیین میشود.[۳] بنابراین متناسب با فضای سنتی آموزهها و مطالعات بهائی، هویت بهائی نیز در گام نخست در بستر اندیشه شیعی بوده و هویت بهائیان بهعنوان پیروان یک رهبر کاریزماتیک تعیین گردیده است. با گسترش مطالعات بهائی و سرمایهگذاری گسترده در پروژه «Bahai scholarship» خصوصاً از نیمه دوم قرن بیستم، هویت بهائی نیز تحت تأثیر پارادایم غالب در محافل آکادمیک غربی از رویکرد فردمحوری و کاریزمای رهبران دینی خارج شده و به سمت ساختارگرایی گرویده است. برایناساس، در هویت بهائی هرچند رهبران بهائی از قبیل بهاءالله و عبدالبهاء در میان پیروان بهائیت از قداست نمادین برخوردار هستند، اما در این دوره درحقیقت مدیریت جامعه بهائی بهجای پیروی از اراده رهبر بهائی، از ساختار سازمانی و تشکیلاتی بیتالعدل فرمانبرداری میکند. این تغییر نگرش با عنایت به فعالیت گسترده مری (روحیه) ماکسول، همسر آمریکاییالاصل شوقی شکل گرفت. گفته شده که شوقی برای نخستین بار به محفل آمریکا، اختیارات تقنینی داد.[۴]
کوتاهسخن آنکه پروژه بورسیههای بهائی «Bahai scholarship» در نیمه دوم قرن بیستم، با تمرکز بر ساختارگرایی و نظم تشکیلاتی، منجر به سرعتبخشی نفوذ بهائیان در نهادهای بینالمللی شدهاست. محصول این اقدامات، تبلور نظم نوین تشکیلات بهائی در قالب تأسیس بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی است. به باور این نوشتار، تغییر پارادایم بهائیت از رویکرد رهبری فردی به نظم ساختاری در طنین اجرای پروژه «Bahai scholarship» صورت گرفته است. در قسمت اول این مقاله، ابعاد تئوری این پروژه یاد شد و اسناد بهدستآمده از بیتالعدل بررسی شد و در این قسمت، تحلیلی از محصولات پروژه بورسیه بهائی و پشت پردههای آن ارائه خواهد شد.
پژوهشهای نوین بهمثابه بسترسازی برای حکومت بهائی
دخالت در قدرت و تشکیل حکومت دینی در مقیاس جهانی از مهمترین آموزههای ایدئولوژی بهائی است. برخی بر این باورند که ایده سیاسی بهائیت، چیزی جز آمیختگی دین و دولت نیست. سرگیف تصریح میکند که همآمیختگی دین و دولت با هدف حفظ وحدت سازمانی دین، درنهایت بهائیان را به سمت مشارکت در فعالیتهای دولتی سوق میدهد.[۵] ویلسون در سال ۱۹۱۵ استدلال کرد و نتیجه گرفت که ادعای وحی از جانب خداوند در آموزههای بهائی، درحقیقت قوانین و مقررات دولت آینده بهائی را اعلام کرده و نویددهنده یک سیستم دولت مدنی است. ویلسون بهائیت را واجد یک رژیم مذهبی ــ سیاسی میداند.[۶] نزدیک به نیمقرن بعد، میلر در پژوهشی دربارۀ جنبشهای نوپدید دینی، هدف ایمان بهائی را آمیختن حوزه کلیسا و دولت در یک قلمرو مذهبی ــ سیاسی ارزیابی کرد.[۷] ادعا شده که میلر با استناد به ۷۵ منبع جدیدی که از طریق یکی از نوادگان صبح ازل بهدست آورده، پروژه خود را مطرح کرده است و آن منابع اکنون در کتابخانه دانشگاه پرینستون نگهداری میشود.[۸]
در دوره معاصر برخی از مبلغان بهائی[۹] میکوشند تا ساحت بهائیت را تا سرحد معنویت متعالی بالا برده و آن را منزه از سیاستورزی معرفی کنند.[۱۰] اینان سعی دارند خلعت «جنبش نوپدید دینی»[۱۱] را بر قامت بهائیت بپوشانند و ایدئولوژی بهائی را در خدمت معنویت مدرن درآورند، اما چنین ادعایی خودشکن بوده و فقط تأثیر تبلیغی دارد. اگرچه این نوشتار در مقام تحلیل اصول سیاسی بهائیت نیست، اما درصدد تبیین این موضوع است که هسته اصلی ایدئولوژی بهائی، دستیابی قدرتمند به آرمان «حکومت جهانی» است؛ ازاینرو ایالات متحده آمریکا بهعنوان مهد نظم تشکیلاتی بهائیان برگزیده شده است. از سوی دیگر گسترش مؤسسات اقماری بهائی در آمریکا و ارتباط تنگاتنگ آنان با مراکز استراتژیک بینالمللی، کاشف از رابطه معنادار میان نهادگرایی بهائی و توسعه نفوذ سیاسی بیتالعدل است. بدون تردید پروژه «Bahai scholarship» بهعنوان موتور اصلی برنامه توسعه نوین بهائیت، عهدهدار آن است که بهائیت را با برنامه توسعه بینالملی درگیر نماید.
«Bahai scholarship» پوششی پیچیده برای کلانپروژه حکومت جهانی
معاونت پژوهشی بیتالعدل[۱۲] در سال ۱۹۹۵ کلیدواژه «Bahai scholarship» را مربوط به حوزه (دانش و معرفت) معرفی کرد. بنابراین میتوان این واژه را مربوط به سیاست گذاری و استراتژیهای کوتاهمدت و بلندمدت بهائیت بهحساب آورد. بیتالعدل پیش از این نیز در نامهای به تاریخ ۱۹اکتبر۱۹۹۳ تأکید کرده بود که در مرحله اولیه از توسعه ایمان بهائی، نمیتوان تعریف محدودی از اصطلاح «Bahai scholarship» ارائه داد.[۱۳]
اصطلاح یادشده ریشه در تاریخ تطور ترسیمشده از سوی شوقی و مراحل تکامل سه گانه امر دارد.
مرحله نخست، عصر رسولی: این دوره ناظر به حیات بهاءالله و عبدالبهاء است.
مرحله دوم، عصر تکوین: اشاره به دوران توسعه تشکیلات و نظم اداری و پدیده نهادگرایی در بهائیت دارد.
مرحله سوم، عصر ذهبی: اشاره به دوران استیلای سلطنت الهیه است.
شوقی توضیح میدهد که نفوذ مؤسسات و تشکیلات اداری بهائی – که در زمان او در حال گسترش است – مقدمه استقرار سلطنت الهیه است.[۱۴] او برای دستیابی به سلطنت الهیه و حکومت جهانی، هفت مرحله را برشمردهاست:
اول، دوره مجهولیت: اولین مرحله در نشو و نمای جامعه اهل بهاء.
دوم، دوره مظلومیت و مقهوریت: شوقی این مرحله را دورۀ حال حاضر بهائیان در ایران معرفی کرده و بشارت داده که این دوران منقضی میگردد.
سوم، دوره انفصال: در این مرحله شریعةالله از ادیان عتیقه متمایز میشود.
چهارم، دوره استقلال: شوقی این مرحله را به گشایش امت مسیح در قرن رابع در عهد قسطنطین کبیر تشبیه کردهاست.
پنجم، دوره رسمیت.
ششم، سلطنت الهیه.
هفتم، سلطنت جهانی.[۱۵]
مراحل ترسیمشده بهصورت پلکانی مبتنی بر یکدیگر است و دوران عصر ذهبی مربوط به دورهای است که حکومت بهائی استقرار یابد. نکته قابلملاحظه آن است که در عصر تکوین، لازم است نظم تشکیلاتی و نهادهای اقماری، تأسیس شود و توسعه یابد تا بازوی قدرتمند و زیرساخت بنیادی برای حکومت و سلطنت بهائی باشد.
با عنایت به مطالب یادشده، تبیین دقیقتری از پروژه «Bahai scholarship» به دست میآید. درحقیقت پروژه بورسهای تحصیلی بهائی یا به تعبیر دقیقتر، مطالعات نوین بهائی قرار است در خدمت استوارسازی و پایدار کردن نظم نهادی و تشکیلات بهائی باشد تا در فرجام خود، بهائیان را با برنامه توسعه جهانی درگیر کند و سپس سودای سلطنت جهانی را محقق سازد. موارد ذیل گویای ادعای یاد شدهاست:
الف: نامه منتشرشده ازسوی معاونت پژوهشی بیتالعدل[۱۶] در ۱۹ اکتبر ۱۹۹۳ در پیامی که جنبه تجویزی و دستوری دارد، از انجمن بهائیشناسی میخواهد با توسعه حوزه مطالعات خود، به طیف گستردهای از رویکردهای علمی احترام بگذارد و تلاشهای افراد را توسعه دهد و در سایه این احترام، دانشمندان حوزه الهیات، علم و هنر معاصر را با آموزههای بهائی مرتبط کند. بیتالعدل در ادامه، گسترش فعالیتهای جامعه بینالمللی بهائی با آژانسهای سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بینالمللی را خواستار است.
بهطور عمده در طیف گستردهای از مکاتبات بیتالعدل، جامعه هدف پروژه مطالعات بهائی در دسته بندی زیر خلاصه میشود:
تربیت کادر علمی و بهینهسازی نیرویهای انسانی موجود،
جهتدهی نیروی انسانی دانشمند بهسوی کنشگری و نفوذ،
تمرکز بر نخبهگزینی و تکنوکراتیسم فرهنگی،
ترویج مداراپذیری (تساهل و تسامح دینی).
رابطه معنادار بین توسعه مطالعات نوین بهائی و افزایش بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی
۳٫۱٫ مقدمهای در شناخت کوتاه مفهوم بنیاد و مؤسسات اقماری و جایگاه آنان در برقراری نظم جهانی
پس از جنگ جهانی دوم و همزمان با افزایش نفوذ ایالات متحده آمریکا در عرصه بینالمللی، پروژهای که به تعبیر برمن، با کدواژه (جنگ سرد فرهنگی) تعریف شده،[۱۷] از مهمترین راهبردهایی بود که بهمنظور افزایش نفوذ نرم و هژمونیک آمریکا با سرمایهگذاری هنگفتی پیادهسازی شد. جنگ سرد فرهنگی در کنار حمایت گسترده شبکه بانکهای خصوصی که وظیفه تأمین هزینههای انبوه را بهعهده داشتند، بهوسیلۀ بنیادهایی که در پوشش بخش خصوصی به انجام کارهای عامالمنفعه و خیریه مشغول بودند، سیاستگذاری و اجرا شد. این مؤسسات و تشكیلات در قالب موقوفه، خیریه، مؤسسات علمی – پژوهشی غیرانتفاعی و عامالمنفعه با اهدافی که درظاهر بشردوستانه معرفی میشود، فعالیت میكنند.
فلسفه تشکیل این بنیادها اولاً آن است که مشمول نظارت بخشهای دولتی و الزامهای قانونی برای پاسخگویی دربارۀ فعالیتهایشان نباشند؛ ثانیاً در دام فشارهای مالی و پرداخت مالیاتهای سنگین گرفتار نیایند.
در ایالات متحده آمریکا چندهزار بنیاد «Foundation» با مأموریتهای مختلف فعالیت میکنند. هرچند این مقاله درصدد ارائه تحلیل از وضعیت ابربنیادهای آمریکا نیست، اما در مقام بیان این نکته است که بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی با الگوریتمی شبیه به نحوه فعالیت بنیادهای آمریکایی تأسیس شده و بیتالعدل نیز در رأس پوشش و حمایت از فعالیتهای یادشده است که بهزودی بدان اشاره میشود. باور این نوشتار آن است که پروژه بورسهای بهائی با پیروی از همین الگو طراحی و اجرا میشود.
در میان انبوه بنیادهای فعال در آمریکا برخی بهعنوان بنیادهای اساسی، مجموعههای طویل و عریضی را پدید آورده و شبیه به یک هلدینگ بزرگ فرهنگی عمل میکنند. بنیادهای اساسی و محوری علاوه بر برخورداری از معافیت مالیاتی، میتوانند درآمدهای بهدستآمده از این راه را بهصورت وقف، دراختیار یک خانواده خاص یا بنیانگذار بنیاد قرار دهند.
در میان بنیادهای فعال در عرصه جنگ سرد فرهنگی، سه بنیاد فورد،[۱۸] راكفلر،[۱۹] و كارنگی ایندومنت[۲۰] از جایگاه خاصی برخوردارند و هركدام بر بخشی از بدنه اجرایی یا نظام سیاسی آمریكا نفوذ دارند. بهطور اجمال میتوان گفت بنیاد راكفلر و بنیاد فورد در روابط خارجی و مناسبات اجتماعی ایالات متحده تأثیر پنهان و قدرتمندی دارند. حتی ادعا شده از سال ۱۹۴۵ تا زمان حاضر هر شخصیت آمریكایی كه عهدهدار مناصب مهم سیاسی بوده، مدتی در این بنیادها مشغول به فعالیت بوده است. آیزنهاور، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، عضو هیأت مدیره بنیاد فورد و كارنگی ایندومنت بود. دین راسك و جان فاستر دالس از وزرای خارجه اسبق آمریكا هركدام مدتها ریاست بنیاد كارنگی ایندومنت و راكفلر را برعهده داشتند.[۲۱]
فرانسیس سواندرز پروژه جنگ سرد فرهنگی را با فعالیت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا CIA در ارتباط میداند. او به اسنادی دست پیدا کرده که نشان میدهد از ابتدای سال ۱۹۵۰، سازمان سیا در زمینه مالی نفوذ و سرمایهگذاری زیادی کردهاست. براساس پژوهش صورتگرفته در سال ۱۹۷۶ از سوی کنگره آمریکا، در میان ۷۰۰ مورد فعالیتهای بینالمللی که توسط بنیادها صورت گرفته، حدود ۵۰ درصد منابع مالی از سوی سازمان سیا تأمین شده است. سیا، بنیاد فورد را یکی از بهترین الگوها برای پوشش فعالیتهای مالی درنظر میگیرد.[۲۲]
درهرحال بنیاد فورد، کارنگی ایندومنت و راکفلر برای اعمال برنامههای خود، از مجموعه گستردهای از مؤسسات اقماری استفاده میکنند که بهظاهر مستقل و غیرسیاسی هستند. برخی از این سازمانها به شرح ذیل است:
بنیاد رند کورپوریشن[۲۳]
این بنیاد در سال ۱۹۴۵-۱۹۴۶ با سرمایهگذاری اولیه بنیاد فورد تأسیس شد و سپس بهعنوان اندیشکده سیاستگذاری جهانی غیرانتفاعی آمریکایی شناخته شد[۲۴] و در توسعه صنایع نظامی هوایی در ارتش آمریکا نیز سهم وافری دارد. این مؤسسه از مشهورترین سازمانهایی است كه تشكلی از روشنفكران و اندیشمندان و دانشمندانی را كه برای صنایع نظامی كار میكنند، دراختیار دارد. این مؤسسه و پژوهشهای متنوع آن از ابداع سیستم پرتاب موشك و در مدار قرار دادن ایستگاههای فضایی و تكمیل موشكهای بالستیك گرفته تا بررسی سیاستهای رشد اقتصادی در هندوستان و… را در دستور كار خود دارد. بخشی از هزینههای این مؤسسه توسط بنیاد فورد و بخشی توسط بنیاد موقوفه راكفلر و بخش دیگر آن را نیروی هوایی ارتش آمریكا تأمین میكنند.[۲۵]
صندوق پیشبرد آموزشی(TFAE)[26]
این صندوق از مجموعههای بنیاد فورد است. اطلاعات منتشرشده از سوابق این صندوق در خلال سالهای ۱۹۳۹-۱۹۷۶ نشان از آن دارد که (TFAE) در سال ۱۹۵۱ برای حمایت از برنامههای جدید و تجربی در تمام سطوح آموزش رسمی تأسیس شد. پنج حوزهای که TFAE منابع خود را بر آنها متمرکز کرد عبارت بودند از: برابرسازی فرصتهای آموزشی، بهبود در برنامههای درسی، توضیح وظایف مؤسسات آموزشی، بهبود مدیریت آموزشی و تأمین مالی و بهبود آموزش.[۲۷]
نکتهای که عمیقاً نیاز به بررسی جدی دارد آن است که دانشگاه تهران تا ابتدای دهه ۸۰ شمسی در آستانه عضویت در شورای بینالمللی علم با نام اختصاری ایکسو (ICSU) بود. طبق گزارشی که زهرا موسوی در سِمَت کارشناس دفتر ایکسو در دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۴ در نشریه رهیافت منتشر کرد،[۲۸] یکی از اهداف اولیه و مهم ایکسو، پروژه علم و جهانی شدن است. نکته حائز اهمیت آن است که بخشی از حمایتهای مالی از این پروژه توسط یونسکو و بخش دیگری از این منابع از طریق سازمان غیردولتی آکادمی علوم جهان سوم TWAS صورت گرفته بود، اما بهطور کلی، سرمایهگذار این پروژه مبهم بود. آنچه که از محور فعالیت ایکسو منتشر شده آن است که کیفیت آموزش در مدارس راهنمایی و دبیرستان ارتقاء پیدا کند و در حوزه محیط زیست، بهداشت و توسعه پایدار، فعالیت علمی صورت بگیرد. اهداف ایکسو در راستای راهبردهای TFAE است و گونه تعریف آن از بورسیههای تحصیلی خصوصاً با پروژه بورسیههای تحصیلی بهائی و بورسیههای تحصیلی بنیاد تسلیمی[۲۹] در تهران، شباهت زیادی دارد و به نظر میرسد که این شباهت نمیتواند اتفاقی باشد.
در این زمینه و پس از گذشت چند سال از مطرح شدن پروژه ایکسو، طرح سند آموزشی ۲۰۳۰[۳۰] که در راستای اجرای برنامه توسعه پایا[۳۱] (SDGs) سازمان ملل متحد در ایران بهطور جدی مطرح شد که این طرح نیز در ریل راهبردهای TFAE قرار داشت.[۳۲]
مرکز عالی مطالعه علوم رفتاری (CASBS)[33]
این مرکز هماکنون یک آزمایشگاه تحقیقاتی میانرشتهای در دانشگاه استنفورد است که در سال ۱۹۵۴ بهوسیلۀ بنیاد فورد تأسیس شد. تا سال ۲۰۰۷ شیوه گزینش دانشمندان در این مرکز بهصورت بسته انجام میشد اما از سال ۲۰۰۷ روند جذب همکاران پژوهشی باز شد و در سال ۲۰۰۸ رسماً بهعنوان بخشی از دانشگاه استنفورد درآمد.[۳۴] این مرکز با ارائه بورس تحصیلی پسادکتری در پنج رشته: انسانشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، روانشناسی و جامعهشناسی فعال است.[۳۵]
بیان این مقدمه کوتاه ازاینروست که رد پای بنیاد راکفلر، فورد و کارنگی ایندومنت در پشت پروژه بورسیه و مطالعات نوین بهائی آشکار شود. نظر به جایگاه ویژه این بنیادها در پیشبرد نظم جهانی و یکسانسازی فرهنگی از یک سو و نفوذ آنان در سیاست خارجی آمریکا و ارتباط تنگاتنگ بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی با این پروژه، باید نگرش دیگری به مطالعات نوین بهائی داشت و عمق سیاستورزی و دستیابی به قدرت را با دقت رصد کرد. این اطلاعات خصوصاً با عنایت به ایدئولوژیک بودن پروژه مطالعه نوین بهائی و پیروی از مراحل هفتگانه شوقی در نیل به سلطنت الهیه و حکومت جهانی و حمایت هدفمند بیتالعدل از آن، نشان از آن دارد که فعالیت بهائیت بسیار فراتر از گفتمانسازی دینی است.
پیشینه کوتاهی از نهادگرایی بهائیت در آمریکا
با عنایت به مقدمه کوتاه یادشده، از نیمه دوم قرن بیستم و همزمان با شتاب توسعه مطالعات بهائی، مجموعه اقماری گستردهای نیز در راستای پشتیبانی، صیانت و حمایت از این مهم پدید آمد که عمده این مراکز در آمریکا و کانادا قرار دارد. لازم به ذکر است که محفل بهائی آمریکا در میان نهادهای بهائیت، از قدمت زیادی برخوردار است و در مقام موتور توسعه تشکیلات بهائی شناخته میشود. عبدالبهاء آمریکا را مهد نظم اداری بهائیت خطاب کردهاست.[۳۶]
در ۲۳ سپتامبر۱۸۹۳ برای نخستین بار نام بهائیت در «کنگره جهانی ادیان» در رابطه با نمایشگاه کلمبیا در شیکاگو اعلام شد.[۳۷] اولین بهائی آمریکائی مدیر یک شرکت بیمه بود که در میان پیروان اولیه مقام والایی یافت و فعالیتهای مهمی داشت.[۳۸] محفل ملی بهائیان آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) در سال ۱۹۲۵ تشکیل شد. عبدالبهاء عنایت ویژهای به محفل آمریکا داشت و شخصاً مبلغان برجسته بهائی همچون عبدالکریم طهرانی، میرزا حسن خراسانی، میرزا اسدالله و میرزا ابوالفضل گلپایگانی را روانه این کشور کرد.[۳۹]
عبدالبهاء در سفر به ایالات متحده، بنای اولیه مشرق الاذکار شیکاگو (در ویلمت ایلینوی) را بنیان نهاد. اولین مؤسسه بهائی در ایالات متحده بهنام «هیأت معبد بهائی» در سال ۱۹۰۹ به ثبت رسید و ساخت بنای بزرگ مشرقالاذکار ویلمت در سال ۱۹۵۳به پایان رسید.[۴۰] عبدالبهاء از مشرقالاذکار آمریکا انتظار داشت تا در آینده، بیمارستان، داروخانه، مسافرخانه، مدرسه برای یتیمان و دانشگاه برای آموزش پیشرفته داشته باشد.[۴۱]
پس از عبدالبهاء، شوقی نیز عنایت ویژهای به این محفل داشت و در ۲۰ مارس ۱۹۲۹ نامهای به گروهی از جوانان بهائی در مونترال نوشت و فعالیت آنان نسبت به مطالعات نوین بهائیت را ستود.[۴۲] گفته شده که شوقی برای نخستین بار به محفل آمریکا، اختیارات تقنینی داد.[۴۳] محفل آمریکا در شمار اولین محافلی است که بهصورت قانونی در ایالات متحده رسمیت یافت.[۴۴]
نهادگرایی و شبکه مؤسسات اقماری بهائی در آمریکا بهصورت مجمعالجزایر مستقل، توسعه یافته است به گونهای که هرکدام از مجموعهها در عین استقلال ظاهری، از یک استراتژی هدفمند پیروی میکنند.
۳٫۳ نهادهای بهائی فعال در حوزه توسعه پایدار
مهمترین فرآورده پروژه مطالعات بهائی ارتباط تنگاتنگی با برنامه «توسعه پایدار»[۴۵] سازمان ملل دارد. در ۱۹ می ۲۰۰۸ الگویی از برنامه اجرایی بهائیت در توسعه روستایی در هوندوراس و کلمبیا در شانزدهمین جلسه کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل با عنوان برنامه [۴۶]SAT (سیستم یادگیری خصوصی) ارائه شد.[۴۷] ریچاردز در مقاله خود توضیح میدهد که «آژانس بهائی توسعه اقتصادی ــ اجتماعی» از سال ۱۹۷۰ طرحهای علمی را با تمرکز بر توسعه روستایی انجام میدهد و این طرحها با حمایت مرکز جهانی بهائی صورت میگیرد.[۴۸]
در کنار برنامه SAT، برنامه دیگری با عنوان «ابعاد اخلاقی تغییر اقلیمی: دلالتهایی برای توسعۀ روستایی و کشاورزی آفریقا» و برنامه «توسعۀ پایدار بدون زنان روستایی» نیز از سوی بهائیان ارائه شد. طبق اظهارات نمایندۀ جامعۀ بینالمللی بهائی در سازمان ملل، در پشت صحنۀ برنامه بحران غذا و تغییر اقلیمی، بهائیان فرصت یافتند تا بر اهمیّت کشاورزی در استراتژی توسعۀ جهانی بهائیت نیز تاکید کنند.[۴۹]
زیرساخت ارتباط برنامه توسعه پایدار سازمان ملل همسو با کنشگری بهائیان، به نیمه دوم قرن بیستم و در قالب پروژه مدیریت علم فرزام ارباب، عضو پیشین و پرنفوذ بیتالعدل بازمیگردد.[۵۰] ارباب با بیان این نکته طرح خود را پایهگذاری کرد که در آغاز یک برنامه پژوهشی با موضوع علم، دین و توسعه، «علم» بهعنوان منبع روششناسی از اهمیت کلیدی برخوردار است.[۵۱] در سطرهای آتی و ذیل معرفی مؤسسه روحی توضیح بیشتری بیان خواهد شد.
او در سال ۱۹۷۴ با تأسیس مجموعه غیردولتی «بنیاد کاربرد و آموزش علوم» با نام لاتین FUNDAEC در کلمبیا، فعالیت جدی را بر محور توسعه آغاز کرد.[۵۲] فعالیت علمی ارباب در دانشگاه کلمبیا متمرکز بر توسعه اجتماعی- اقتصادی بود. ارباب هنگامی که بنیاد «کاربرد و آموزش علوم» را بنیان نهاد، نماینده بنیاد راکفلر در کلمبیا بود. ارباب از طریق همکاری با شخصی به نام آبراهام وایزبلات[۵۳] با بنیاد فورد آمریکا نیز در ارتباط بود. او در طلیعه یکی از مقالات خویش که در مورد «بنیاد کاربرد و آموزش علوم» نگاشته، از وایزبلات و خدمات او تقدیر کردهاست.[۵۴] وایزبلات حدود سال ۱۹۶۱ به مدت دو سال با بنیاد فورد همکاری کرده بود، او دو سال با سمت نماینده بنیاد فورد در کشور هند ــ بهعنوان دریافتکننده کمک هزینه مجدد برای مطالعه بهرهوری نیروی کار کشاورزی ــ به سر برده بود و همچنین مسئول ارزیابی عملکرد همکاران پژوهشی در بنیاد فورد بود.[۵۵]
با عنایت به مقدمه کوتاه یادشده، «آژانس بهائی توسعه اقتصادی ــ اجتماعی» دقیقاً از نیمه دوم قرن بیستم ــ و همزمان با شتاب مضاعف اجرای پروژه Bahai Scholarship و حمایت گسترده بیتالعدل ــ در سال ۱۹۷۰ طرحهای علمی را با تمرکز بر توسعه روستایی انجام میدهد.[۵۶] در همین ایام آمریکا با استفاده از فرصت پس از جنگ جهانی دوم، سرمایهگذاری هنگفتی در برنامه توسعه اجتماعی ــ فرهنگی انجام میدهد و بازوی اجرایی این ابرپروژه بهطور عمده بر دوش بنیادهای فورد، کارنگی ایندومنت و راکفلر است. حال سؤال اصلی این است که اجرای پروژههای کلان توسعه روستایی اولاً چه ارتباطی با برنامههای توسعه سازمان ملل از یک سو و فعالیت گسترده بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر دارد؟! و ثانیاً بهائیان در کجای اجرای برنامه توسعه اجتماعی- فرهنگی قرار دارند؟!
پاسخ این سؤال را ادوارد برمن در کتاب کنترل فرهنگ داده است.[۵۷] به باور او پروژه «حکومت جهانی» علاوه بر سلطه سیاسی به سلطه فرهنگی نیز نیاز دارد. برایناساس راهبرد «یکسانسازی فرهنگی» از پروژههای نرم و پرهزینهای است که عموماً توسط سه بنیاد فورد، کارنگی ایندومنت و راکفلر پیادهسازی میشود. هرچند بنیادهای یادشده فعالیت خود را بشردوستانه و در راستای خیر عمومی و توسعه فرهنگی ــ اجتماعی معرفی میکنند، اما درحقیقت این سه بنیاد در کنار شبکه مرموز بانکداران بینالمللی از قبیل مورگان چیس، واربرگ و … عهدهدار پوشش سلطه فرهنگی برای استوارسازی حکومت واحد جهانی هستند.
برمن بهخوبی توضیح میدهد[۵۸] که این بنیادها در سیاست خارجی آمریکا تأثیر عمیقی دارند. پنجاه سال پیش از این، آنتونیو گرامشی، پژوهشگر مارکسیست ایتالیایی، نظریّه «سلطه فرهنگی» را توضیح داد و نشان داد که طبقات حاکم جامعه، حاکمیت خود را از طریق کنترل باورها و فرهنگ، تداوم میبخشند.
بنیادهای عمده و مؤسسات اقماری همگام با نهادهای رسمی حکومتی و سازمانهای ادارهکننده «کمکهای چندجانبه» از سال ۱۹۴۵ فعّالیتهای اساسی را در اشاعه باورهای معیّن در میان کشورهای درحالتوسعه آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین انجام دادهاند. این فعالیتها هنگامیکه در کنار برنامه SAT و پروژه «ابعاد اخلاقی تغییر اقلیمی: دلالتهایی برای توسعۀ روستایی و کشاورزی آفریقا» و برنامه «توسعۀ پایدار بدون زنان روستایی» که از سوی بهائیان ارائه شده، قرار میگیرد، نشان میدهد که سرمایهگذاری بورسهای تحصیلی بهائی و ماهیت مطالعات نوین بهائی تا چه اندازه در نفوذ نرم بهائیت تأثیر گذاشته و آنان را در ریل تشکیل حکومت جهانی جایسپاری کردهاست. نابجا نیست اگر نمایندۀ جامعۀ بینالمللی بهائی در سازمان ملل، در پشت صحنۀ برنامه بحران غذا و تغییر اقلیمی، اذعان نماید که بهائیان فرصت یافتند تا بر اهمیّت کشاورزی در استراتژی توسعۀ جهانی بهائیت نیز تأکید کنند!! (BWNS، ۲۰۰۸، ۶۳۳).
لازم به ذکر است که بنیاد کاربرد و آموزش علوم بهسرعت بهوسیلۀ بیتالعدل بهعنوان الگوی برنامه کلان توسعه اجتماعی بهائیان معرفی شد و فرآورده آن زایش مؤسات اقماری دیگر بود.
نکته قابل ملاحظه آن است که بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی در آمریکا، در کنار فعالیتهای متنوع فرهنگی و اقتصادی، عنایت ویژهای به مقوله آموزش و توسعه تکنولوژیهای آموزشی دارند و در این میان بهصورت مستقیم و در مواردی غیرمستقیم، آموزههای بهائی را محور توسعههای علمی و آموزشی قرار میدهند. برای اثبات این ادعا از باب نمونه به محور فعالیت چند مجموعه بهائی اشاره خواهد شد.
الف: مؤسسه روحی[۵۹]
این مؤسسه را فرزام ارباب تأسیس کرد. در سطور گذشته به گوشهای از فعالیتهای فرزام ارباب اشاره شد. او نام این مؤسسه را از روحی ارباب، که نام پدرش بود برگزید. ارباب در جایگاه نماینده بنیاد راکفلر و پس از اجرای طرح آموزشی در کلمبیا، گزارشی از فعالیت تبلیغی خود را در کلمبیا، به بیتالعدل ارائه کرد و با الگو قرار دادن فعالیتهای انجامشده در بنیاد راکفلر در کلمبیا، پروژه تشکیل مؤسسه آموزشی رشد و طرح روحی را به بیتالعدل ارائه نمود. این طرح بعدها جایگزین مؤسسه معارف امری گردید. این مؤسسه در حوزه تبلیغ بهائیت و آموزش، فعالیت میکند و در مسیر ترسیم آموزشهای گروهی و اجتماعی برای نیل به آرمان شهروند جهانی دینی خدمات میدهد. بهائیان از مؤسسه روحی بهعنوان پروژهای موفق در حوزه آموزش از سطح ابتدایی تا سطوح پیشرفته یاد میکنند.
ب: بنیاد مونا،[۶۰] از سال ۱۹۹۹ در واشنگتن و در حوزه آموزش کودکان و ارتقاء جایگاه زنان و برابری جنسیتی فعالیت میکند و الگوی فعالیت آن بهمثابه شبکه مولکولی قابلتحلیل است. این بنیاد با کمکهایی در قالب بورسهای تحصیلی علاوه بر آمریکا در کشورهای آسیایی نیز فعال است و بخشی از تیم مدیریت آن را ایرانیان خارجنشین تشکیل میدهند.
ج: بنیاد تسلیمی در سالهای اخیر با سرمایهگذاری و راهاندازی پایگاه و نشریه آسو، در پوشش مطالعات اجتماعی و حمایت از حقوق اقلیتهای دینی به زبان فارسی فعالیت میکند. این بنیاد در حوزه کودکان آسیبپذیر در تهران، هنرهای ایرانی در دانشگاه استنفورد، انجمن معماری USC، بنیاد آموزشی سانتا مونیکا- مالیبو سرمایهگذاریهای معناداری کردهاست. بنیاد تسلیمی به یاد عبدالحسین تسلیمی از بهائیان با سابقه محفل ملی ایران تأسیس شده است.
د: مؤسسه ویلمیت ( Institute Wilmette) با ارائه تکنولوژی آموزشی گسترده حتی فراتر از آمریکا، آموزشهای خود را بر دیانت بهائی در حوزه زندگی اجتماعی و زیست جهانی معطوف کردهاست.
جمع بندی
در قسمت اول این مقاله به اسناد و مدارک پروژهای با کلیدواژه «Bahai scholarship» اشاره شد. پروژه مطالعات بهائی صرفأ تلاشی دانشپژوهانه نیست؛ بلکه اقدامی در راستای بازسازی زیرساخت برای درگیر کردن هرچه بیشتر ایدئولوژی بهائی با برنامه توسعه بینالمللی است. آثار بهجا مانده از قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، گواه بر آن است که بهائیان در تولید محتوا و ایجاد گفتمان فعال بهائی ناتوان بودند و فعالیت آنان در سایه پژوهش شرقشناسان قرار گرفته بود اما از نیمه دوم قرن بیستم، مطالعات بهائی سمتوسوی ویژهای به خود گرفته و علوم انسانی خصوصاً علوم اجتماعی در کانون توجه بهائیت واقع میشود.
میان توسعه مطالعات نوین بهائی و رشد بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی رابطه معناداری دیده میشود. ردپای بنیادهای پرنفوذ آمریکا از قبیل راکفلر، فورد و کارنگی ایندومنت که در عرصه جهانیسازی فعالیت گستردهای دارند، در پشت پرده مجموعههای اقماری بهائی تعجببرانگیز است و همین مسأله توضیح میدهد که چرا بنیادها و مؤسسات اقماری بهائی در زمینه آموزش و توسعه بینالمللی فعالیت گسترده دارند!
منابع
۱٫حسینی، محمد (۱۳۹۹)؛ «دین و چالش برساخت هویت؛ قسمت دوم: نسبتسنجی «ارزش» و «دین» در فرانظریه»؛ بهائیشناسی، سال پنجم، شماره ۱۵، صص ۱۳۰-۱۴۷٫
۲٫حسینی، محمد (۱۴۰۰)؛ «دین و چالش برساخت هویت؛ قسمت سوم: واکاوی نسبت دین و بهائیت در نظریه دینی؛ بهائیشناسی، سال ششم، شماره ۱۸، صص ۱۹۲-۲۰۹٫
۳٫ایندرجیت پارما (۱۴۰۰)، بنیادهای قرن آمریکا: نقش بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر در اوجگیری قدرت آمریکا، ترجمه: محمد معماریان، تهران: انتشارات امیر کبیر.
۴٫فردوست، حسین (۱۳۹۳)؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد دوم.
۵٫نبیل زرندی، محمد (۱۳۳۹)؛ مطالع الانوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی؛ ترجمه و تلخیص: عبدالحمید اشراق خاوری؛ نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری.
۶٫Afnan ,Mirza Habibullah (2008),”Th e Genesis of the Babi-Bahai Faiths in Shiraz and Fars”, edited and translated by Ahang Rabbani published in Witnesses to Babi and Bahá’í History, vol. 1 Leiden: Brill.
۷٫Arbab F (1984),”Rural University Learning about Education and Development International Development Research Centre”, Ottawa, Canada.
۸٫Arbab F (2000),”Promoting a Discourse on Science, Religion, and Development”, Published in the book:” Tha Lab, Temple & Market”, Edited by Sharon Harper, Publisher: ITDG Publishing.
۹٫Arbab F, and Laurence D. Stifel (1982),”University for Rural Development: An Alternative Approach in Colombia”, The Journal of Developing Areas, Vol. 16, No. 4, pp. 511-522, Published by: College of Business, Tennessee State University.
۱۰٫Baháí International Community (1998),”Valuing Spirituality in Development. Initial Considerations Regarding the Creation of Spiritually Based Indicators for Development”, Presented at the World Faiths and Development Dialogue, Lambeth Palace, London. 18-19 February 1998.
۱۱٫Baháí World News Service, The official news source of the worldwide Baháí Community, May 19, 2008, Archive story 633.
۱۲٫Frances Stonor Saunders (2000), Who Paid the Piper? : CIA and the Cultural Cold War, Publisher: Granta Books.
۱۳٫Compilation of Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice September 2020.
۱۴٫Danesh, Roshan (2008),“Church and State in the Bahai Faith: An Epistemic Approach”, Journal of Law and Religion, vol. 24, no. 1: pp 21-63.
۱۵٫Henry H. Jessup, D.D. , Makes an Eloquent and Instructive Address”. The Inter Ocean. Chicago, Illinois. 24 September 1893. p. 2. Retrieved Feb 8, 2014.
۱۶٫Momen, Moojan (1998),”Scholarship and the Baháí Community,” Published in the Journal of Baháí Studies, Vol. 1, number 1.
۱۷٫———————- (۱۹۹۵),”Baháí Faith, Scholarship on”, Written for possible inclusion in The Baháí Encyclopedia.
۱۸٫———————- (۱۹۹۳),”Bahá’í Scholarship: Definitions and Perspectives”, published in Baháí Studies Review, 3:2, London: Association for Bahai Studies of English-Speaking Europe.
۱۹٫Peter J. Khan (1993),“Scholarship, Baháí by Shoghi Effendi and Universal House of Justice”, published in Baháí Studies Review, 3:2 London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.
————————- (۱۹۸۱),”The Babi and Baha’i Religions, 1844-1944: Some Contemporary Western Accounts”, George Ronald Publisher Ltd.
۲۰٫Research Department of the Universal House of Justice, Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and from the Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice on Scholarship, February 1995.
۲۱٫Research Department of the Universal House of Justice: 21 October 1943 to an individual believer, para13.
۲۲٫Research Department of the Universal House of Justice: 5 May 1934 to an individual believer. Para 31.
۲۳٫Research Department of the Universal House of Justice: 3 January 1979 to participants in an academic seminar, para34.
۲۴٫Research Department of the Universal House of Justice: 10 February 1981 memorandum from the Universal House of Justice to the International Teaching Centre, para76.
۲۵٫Research Department of the Universal House of Justice: 5 July 1949 to an individual believer, para 33.
۲۶٫Research Department of the Universal House of Justice: 20 March 1929 to an individual believer.
۲۷٫Richards, Michael (1999),”APPLYING BAHAI SOCIAL AND ECONOMIC DEVELOPMENT PRINCIPLES TO RURAL EDUCATION AND DEVELOPMENT IN LATIN AMERICA”, Presented at the Baháí Development and Environment Summit Sidcot, UK, 15-18 August 1999.
۲۸٫Medvetz, Thomas (2012), Think Tanks in America, Chicago, University of Chicago Press.
۲۹٫Smith, Peter (1987), “The Babi and Baha’i Religions: From Messianic Shiism to a World Religion”, Cambridge University Press; Illustrated edition.
۳۰٫Stockman, Robert H. (2009),”Chase, Thornton (1847–۱۹۱۲)”, Baháí Encyclopedia Project. Evanston, IL: National Spiritual Assembly of the Baháís of the United States. Archived from the original on 2016-10-12.
۳۱٫Thaddeus Benjamin Herman (2014),”FUNDAEC and Fragmentation”, University of Illinois at Urbana-Champaign.
۳۲٫Universal House of Justice (1993), Scholarship Baháí: Statements from the World Centre, published in Baháí Studies Review, 3:2, London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.
۳۳٫Universal House of Justice: 19 October 1993 to an individual believer.
۳۴٫Universal House of Justice: 21 August 1977 to an individual believer.
۳۵٫Universal House of Justice: 7 October 1980 to an individual believer.
۳۶٫Universal House of Justice: 8 October 1980 to an individual believer.
۳۷٫Universal House of Justice: 18 July 1979 to an individual believer.
۳۸٫Universal House of Justice: Riḍván 1984 to the Bahá’ís of the World.
۳۹٫Universal House of Justice: Riḍván 1992 to the Bahá’ís of the World.
۴۰٫William Hatcher, S. and Douglass Martin, J. (1986) “Bahai Faith the emerging global religion”, New York: Harper and Row.
[۱]. حسینی، محمد (۱۳۹۹)، ص ۱۳۲٫
[۲]. Danesh, Roshan (2008), pp 22-23.
[۳]. حسینی، محمد (۱۴۰۰)، صص ۱۹۹-۲۰۰٫
[۴]. Smith, Peter (1987), p 101-103.
[۵]. Sergeev (2015), p 117
[۶]. Wilson (1915), p 141
[۷]. Miller (1974), p 351
[۸]. Elwell-Sutton (1976), p158
[۹]. برای اطلاعات بیشتر بنگرید به:
مقالهای با عنوان: Secularization: A Baháí Perspective، نوشته عرفان ثابتی.
مقالهای با عنوان: چه باشد آنچه نامندش بهائی: کیش، فرقه، جنبش یا دین جهانی؟ نوشته عرفان ثابتی، منتشرشده در مجموعه مقالات دفترهای آسو ۱، لس آنجلس.
مقالهای با عنوان: Power and the Bahá’í Community، نوشته موژان مومن.
[۱۰]. Cole (1998), p34.
[۱۱]. ثابتی، عرفان (۱۳۹۸)، چه باشد آنچه نامندش بهائی: کیش، فرقه، جنبش یا دین جهانی؟.
[۱۲].. Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and from the Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice on Scholarship (1995), Prepared by the Research Department of the Universal House of Justice.
[۱۳]. توضیح کامل دربارۀ اسناد بیتالعدل دربارۀ پروژه Bahai Scholarship در قسمت اول این مقاله در شماره ۲۰ نشریه بهائیشناسی به چاپ رسیدهاست.
[۱۴]. شوقی، دور بهائی، ص۳٫
[۱۵]. شوقی، توقیعات مبارکه، ۱۹۵۷-۱۹۵۲، صص ۱۱۱-۱۱۲٫
[۱۶]. Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and from the Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice on Scholarship (1995), Prepared by the Research Department of the Universal House of Justice.
[۱۷]. رک:
ایندرجیت پارما (۱۴۰۰)، بنیادهای قرن آمریکا: نقش بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر در اوجگیری قدرت آمریکا، ترجمه: محمد معماریان، تهران: انتشارات امیرکبیر.
[۱۸]. Ford Foundation
[۱۹]. Rockefeller Foundation
[۲۰]. Carnegie Endowment Foundation
[۲۱]. همچنین رابرت مك نامارا، رالف بانچ، سایروس ونس و هنری كسینجر نیز هركدام سالیان طولانی در هیأت مدیره بنیاد فورد و راكفلر و كارنگی حضور داشتند. طی سالهای دهه ۶۰ از میان ۱۹۱ مركز فرهنگی و پژوهشی عمده آمریكا، ۱۰۷ مركز با بودجه مالی بنیاد فورد و ۱۸ مركز نیز توسط بنیاد راكفلر اداره میشد. ۱۲ دانشگاه بلندآوازه آمریكا كه دارای مؤسسات مطالعات بینالمللی هستند، از کمک مالی بنیاد فورد تغذیه میکنند.
[۲۲]. برای کسب اطلاع از پشت پرده فعالیت بنیادها در آمریکا و رابطه سازمان سیا با آنها، بنگرید به:
Frances Stonor Saunders (2000), Who Paid the Piper? : CIA and the Cultural Cold War, Publisher: Granta Books.
[۲۳]. RAND Corporation
[۲۴]. Medvetz, Thomas (2012), p. 26.
[۲۵]. رک:
سید مصطفی فرقانی (۱۳۸۸)، سیطره بنیادهای آمریكا بر دموكراسی، منتشرشده در واحد امور بینالملل خبرگزاری فارس.
[۲۶]. Fund for Advancement of Education
[۲۷]. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به مرکز آرشیو راکفلر به نشانی: (Dimes.rockarch.org) در دستهبندی گزارشهای مربوط به سالهای ۱۹۳۹-۱۹۷۹٫
[۲۸]. رک:
زهرا موسوی (۱۳۸۴)، شورای بینالمللی علوم، نشریه رهیافت، شماره ۳۵٫
[۲۹]. دربارۀ بنیاد بهائی تسلیمی در صفحات آتی توضیحات بیشتری بیان میشود.
[۳۰]. Transforming our world: the 2030 Agenda for Sustainable Development
[۳۱]. Sustainable Development
[۳۲]. اجرای سند ۲۰۳۰ به دلیل پشت پردههای بیانشده در متن، با فرمان مقام معظم رهبری متوقف شد.
[۳۳]. Center for Advanced Study in the Behavioral Sciences
[۳۴]. چهرههای مهم علمی مانند توماس کوهن، جان رالز و ادوارد سعید در این مرکز فعالیت داشتهاند.
[۳۵]. برای آشنایی با این مرکز، علاوه بر آرشیو اصلی دانشگاه استنفورد، به منابع ذیل مراجعه کنید:
– Alasdair A. MacDonald, A. H. Huussen (2004). Scholarly environments: centres of learning and institutional contexts, 1560-1960. Peeters Publishers, p.173.
– The Early Years and Mission” . Center for Advanced Study in the Behavioral Sciences at Stanford University. Archived from the original on August 11, 2014. Retrieved June 21, ۲۰۱۴٫
[۳۶]. William Hatcher, S. and Douglass Martin, J. (1986), p 66.
[۳۷]. Henry H. Jessup, D.D. , Makes an Eloquent and Instructive Address”. The Inter Ocean. Chicago, Illinois. 24 September 1893. p. 2. Retrieved Feb 8, 2014.
[۳۸]. Stockman, Robert H. (2009),”Chase, Thornton (1847–۱۹۱۲)”, Baháí Encyclopedia Project. Evanston, IL: National Spiritual Assembly of the Baháís of the United States. Archived from the original on 2016-10-12.
[۳۹]. Smith, Peter (1987), p 101-103.
[۴۰]. Ibid.
[۴۱]. Ibid.
[۴۲]. Research Department of the Universal House of Justice: 20 March 1929 to an individual believer.
[۴۳]. Smith, Peter (1987), p 101-103.
[۴۴]. Ibid.
[۴۵]. Sustainable development
[۴۶]. Sistema de Aprendizaje Tutorial
[۴۷]. رک:
– Thaddeus Benjamin Herman (2014), FUNDAEC and Fragmentation, University of Illinois at Urbana-Champaign.
– Michael Richards (1999), APPLYING BAHA’I SOCIAL AND ECONOMIC DEVELOPMENT PRINCIPLES TO RURAL EDUCATION AND DEVELOPMENT IN LATIN AMERICA, Presented at the Baháí Development and Environment Summit Sidcot, UK, 15-18 August 1999.
– Arbab F. (1984), “Rural University Learning about Education and Development. International Development Research Centre,” Ottawa, Canada.
– Bahá’í International Community (1998),”Valuing Spirituality in Development. Initial Considerations Regarding the Creation of Spiritually Based Indicators for Development. Presented at the World Faiths and Development Dialogue”, Lambeth Palace, London. 18-19 February 1998.
[۴۸]. Richards, Michael (1999), p1-2.
[۴۹]. . BWNS (2008), 633.
[۵۰]. . Arbab F (2000), p 151.
لازم به توجه است که مقاله پیترخان – که او نیز از اعضای بانفوذ بیتالعدل بوده- و نزدیکی دیدگاه او به پروژه (مدیریت علم) فرزام ارباب با عنوان:
Peter J. Khan (1993),“Scholarship, Baháí by Shoghi Effendi and Universal House of Justice”, published in Baháí Studies Review, 3:2 London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.
نشان از آن دارد که فعالیت فرزام ارباب با حمایت عمیق دیگر اعضای بیتالعدل نیز همراه بوده است.
[۵۱]. Ibid, p 149-151.
جهت اطلاع بیشتر ، به مقاله فرزام ارباب با مشخصات کتاب شناختی ذیل مراجعه کنید.
Arbab F (2000),”Promoting a Discourse on Science, Religion, and Development”, Published in the book:” Tha Lab, Temple & Market”, Edited by Sharon Harper, Publisher: ITDG Publishing.
[۵۲]. Arbab F, and Laurence D. Stifel (1982), p 511.
[۵۳]. Arbab F, and Laurence D. Stifel (1982), p 511.
[۵۴]. رک:
Arbab F, and Laurence D. Stifel (1982), p 511.
[۵۵]. Stevenson And Locke (1989), p28.
[۵۶]. Richards, Michael (1999), p1-2.
[۵۷]. رک:
ایندرجیت پارما (۱۴۰۰)، بنیادهای قرن آمریکا: نقش بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر در اوجگیری قدرت آمریکا، ترجمه: محمد معماریان، تهران: انتشارات امیر کبیر.
[۵۸]. رک:
ایندرجیت پارما (۱۴۰۰)، بنیادهای قرن آمریکا: نقش بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر در اوجگیری قدرت آمریکا، ترجمه: محمد معماریان، تهران: انتشارات امیر کبیر.
[۵۹]. Ruhi Institute
[۶۰]. Mona Foundation