آوردهاند مردی که شغلش دزدی کفن بود، در هنگام مرگ از فرزندش خواست برای کفنش پارچهای حلال برایش بیاورد. پسر رفت و به سرعت با پارچهای سپید برگشت و گفت پدر جان این را برای تو آوردهام و این پارچه کاملاً حلال است، چون پارچه فروش تا آخرین نفسها زیر بار لگدهایم فریاد میزد حلالت باد، حلالت باد!
چندیست که مصاحبه منصور فرهنگ استاد ایرانی دانشگاههای آمریکا و نمایندۀ وقت ایران در سازمان ملل با شبکه ایران اینترنشنال حواشی زیادی داشته است.
این شبکه که بهعلت افشای حمایتهای مالی عربستان سعودی و جانبداری از فعالیتهای تجزیهطلبانه ضدایرانیاش هویتی ضدایرانی یافته است؛ در دو مصاحبه تبلیغى در دو روز پیاپی ۲۵ و ۲۶ بهمن ماه، بهصورت جانبدارانه و گزینشی با منصور فرهنگ به دنبال ایجاد وجههای برای تشکیلات بهائی با دستاویزهای حقوق بشری بود. این مقام بازنشسته سیاسی در تحلیلی در اوایل انقلاب، ارتشبد نصیری رئیس ساواک و برخی از شکنجهگران ساواک را بهائی خوانده بود. این صحبت البته چندان جدید نبوده است اما اسکندر دلدم نویسنده کتاب «خاطرات من و فرح پهلوی» که خود بارها از نزدیک گفتار و سخنان نصیری را شنیده و درباره آنها، گزارشهای خبری متعددی تهیه کرده است، مینویسد: نصیری ظاهراً بهائی نبود، اما از «بهائیان» حمایت میکرد و در زمان ریاست او، بهائیان زیادی وارد ساواک شدند که معروفترین آنها «پرویز ثابتی» و «سرهنگ حقیقی» بودند. البته همشهری بودن و دوستی دیرینه نصیری با بهائیان مشهوری چون هژبر یزدانی و عبدالکریم ایادی پزشک شاه هم در تشکیل این تئوری بیتأثیر نبوده است. تا جایی که اخیراً در اسناد ساواک آمده است که کلیه سهام ارتشبد نصیرى از بانک صادرات بهطور رایگان از جانب هژبر یزدانى در اختیار نصیری قرار گرفت تا بتواند از جهات متفاوت موردحمایت تیمسار ارتشبد نصیرى قرار گیرد (تاریخ: ۳۰ / ۷ / ۵۷ –از: ۲۰ﻫ ۲۲– شماره: ۶۱۹۳۹).
مجری، کاملاً جانبدارانه و در تمام مصاحبه، بر این سخن منصور فرهنگ متمرکز بود که تاکنون هیچ سندی از بهائی بودن نصیری منتشر نشده، لذا فشار شدیدی بر منصور فرهنگ برای عذرخواهی وارد میآورد، فارغ از آنکه اسناد ساواک مؤید سخنان فرهنگ بود اما او این اسناد را ندیده بود. البته عذرخواهی فرهنگ هم مشکل مجری را حل نکرد، گویا تنها رسالت این گفتوگو محکوم کردن این گفتار بود. منصور فرهنگ که سابقهای پنجاهساله در تدریس علوم سیاسی در امریکا دارد، با یك شاهنكته اصولی خواست انتقاد خود را به این تشكیلات بگوید لذا گفت که بهائیان هنوز دربارۀ حقوق بشر از اهداف و مواضع خودشان دفاع میکنند و توجه زیادی به وضع حقوق بشر در کل کشور ندارند. مجری با قطع مکرر سخنان او نگذاشت كه فرهنگ، مطلب خود را شرح بیشتری دهد و دائماً بحث را عوض مىكرد اما اعتراف كرد كه مقاله مورداشاره او تأییدی بر بهائیت نبوده است. مشخص بود که منصور فرهنگ قصد دفاع نداشت، وگرنه در اثبات همکاری بهائیت با ساواک همین بس که یکی از معروفترین چهرههای بهائی ساواک پرویز ثابتی بود. وی در آخرین سالهای حیات رژیم پهلوی، ریاست اداره کل سوم که حوزههای مربوط به امنیت داخلی، امور زندانها و سرپرستی شکنجهگران و بازجویان را در برمیگرفت، برعهده داشت. خاندان وی از بهائیان شناخته شده بودند و ثابتی در منطقه «سنگسر» (مهدیشهر کنونی) استان سمنان و در یک خانواده بهائی و منطقهای بهائینشین به دنیا آمده بود. پرویز ثابتی به بهائی بودن خود به صورتی صریح اشاره میکند و در پرسشنامه سازمان امنیت مینویسد: «از بدو تولد در یک خانواده بهائی به دنیا آمده و پدر و مادرم بهائی بودهاند.»
البته حضور بهائیان که اعلام میشود در سیاست نقشی ندارند، محدود به این افراد نبوده و افراد سرشناس دیگری مانند سرهنگ زیبایی شکنجهگر ساواک، سرهنگ شیروانلو و پسرش فیروز و احسنی مأمور رابط ساواک با وزارت اطلاعات و مسؤول کنترل و سانسور مطبوعات را میتوان به این جمع اضافه کرد.
این گفتگو، در روز دوم، این بار با حضور یک بهائی سرشناس دیگر به صورت سه نفره ادامه یافت و این بار عرفان ثابتی مبلغ مشهور بهائی با اطمینان از این که منصور فرهنگ هیچ انتقادی به بهائیت وارد نخواهد ساخت، به تمام روشهای ممکن منتقدان بهائیت را مورد نقد شدید قرار داد و حتی کسی مانند کسروی هم از این هجوم بیبهره نماند.
اشتباه رسانهای بیتالعدل، بازی با شعور مخاطبان است. آیا نفوذ تشكیلات بهائی در رژیم پهلویها قابلانكار است؟ آیا حضور ١٥٠٠ نظامی در اركان ارتش حكومت پهلوی و حدود یكصد افسر عالیرتبه و امیر و چندین وزیر و صاحبمنصب در این حكومت كه به دروغ خود را در رزومهشان مسلمان معرفی كرده بودند، قابل انكار است؟ آیا بهائی بودن عبدالكریم ایادی پزشك شاه را هم منكر مىشوند كه به اعتراف وزیر دربار و نزدیكان شاه از قدرت فراوان در عزل و نصبهای كشور برخوردار بود بهطوری که نزدیکان شاه حتی او را قدرتمندتر از شاه میدانستند. او دارای دهها پست در كشور بود و حتی اینکه تا آخر عمر عنوان مشاور ارشد ساواك در امور بهداشت را داشت اما درواقع همهكاره ساواك بود و از این سازمان حقوق دریافت مىكرد هم قابل انكار است درحالیکه فیشهای حقوقیاش موجود است؟! آیا تشكیلات بهائی توسط سرمایهداران رانتی بهائی در چپاول اموال عمومى و زمینخواری، نقشی نداشته است؟! آیا با تحریف تاریخ مىتوان شعور مخاطبان را نادیده گرفت كه اسناد بیشمار این همكاریها را در كتابهایی چون «نظامیان بهائی در حكومت پهلوی» اثر ارزشمند شاداب عسگری، «سجن» و… دیدهاند؟! هرچه این شیوههای رسوا بیشتر شود ایرانیان بیشتر معتقد مىشوند كه تبلیغات تهاجمی و یكطرفه این تشكیلات، راه به جایی نمیبرد و حقیقت از پرده برون خواهد افتاد بلكه باید گفت: مدتهاست از پرده برون افتاده است!