صفحه اصلی روی خط خبر تبليغ تهاجمی در پيام سي‌ام دسامبر بيت‌العدل

تبليغ تهاجمی در پيام سي‌ام دسامبر بيت‌العدل

6 خواندن ثانیه
0
0
416

بیت‌العدل، در پیام چهارده‌صفحه‌ای سی‌ام دسامبر سال ۲۰۲۱ به مشاوران قاره‌ای، شروع برنامه‌ای بیست‌وپنج‌ساله برای پیشرفت جامعه بهائی را اعلام کرد که بازخوانی آن و مقایسه‌اش با پیام‌های پیشین، می‌تواند تا حدودی کارنامه سال‎های گذشته تشکیلات بهائی و برنامه آینده‌ آن را پیش روی پژوهشگران و منتقدان قرار دهد. ازاین‌رو لازم است به بازخوانی و تحلیل این پیام بپردازیم و زوایایی از آن را با خوانندگان محترم بهائی‌شناسی به اشتراک بگذاریم.

در آغاز اشاره می‌کنیم که هیأت مشاوران قاره‌ای، مجموعۀ‌ نودنفری از کارگزاران بیت‌العدل است که وظیفه‌شان صیانت از بهائیت و تشویق به امر تبلیغ آن در کشورها و مناطق مختلف جهان است و هریک از آنان مسؤول پیشرفت این امر در یک یا چند کشور است. این نهاد جایگزین مؤسسه ایادی امرالله است. مؤسسه ایادی امرالله، در الواح بهاءالله اشاره شده و بهاءالله، رهبر آیین بهائی، چهار نفر را به‌عنوان بازوی تبلیغی امر بهائی، به این مقام برگزیده بود، اما عباس‌افندی در الواح وصایا، انتصاب افراد به این سمت را در حیطه اختیارات ولی امرالله گذاشت و بعد از مرگ شوقی، به دلیل ابهام در تعیین ولی امر بعدی و مغایرت رفتار شوقی با وصیت عبدالبهاء در تعیین جانشین و درنتیجه، فقدان ولی امرالله عملاً انتصاب افراد به این عنوان میسر نبود، لذا بیت‌العدل تصمیم گرفت نهاد جدیدی را زیر نظر دارالتبلیغ بین‌المللی ایجاد کند، تا وظایف تبلیغی ادامه یابد؛ ازاین‌رو هیأت مشاوران قاره‌ای تأسیس شد.

هریک از مشاوران قاره‌ای در کشورهای خود افرادی را به‌عنوان معاونان تبلیغ تعیین کرده‌اند و آن معاونان نیز گروهی را به‌عنوان مساعدین تعیین کرده‌اند که این شبکۀ خوشه‌ای (کلاستری)، بازوی اصلی تشکیلات بهائی برای تبلیغ بهائیت است و در اصطلاح به آن «عُصبه انتصابی» می‌گویند یعنی شاخه‌ای که افراد آن از بالا به پایین منصوب می‌شوند. اعضای دارالتبلیغ و سایر نهادهای نام‌برده را بیت‌العدل منصوب می‌کند و انتخاب این افراد، ارتباطی با انتخابات و محافل محلی و ملی (عُصبه‌های انتخابی) ندارد.

طبیعی است که یکی از اهداف مهم پیام بیت‌العدل به گروه مشاوران قاره‌ای، درواقع دستورالعملی برای مشاوران در پایان نقشه بیست‌ساله قبلی و روشن شدن محورهای تبلیغی این تشکیلات در پایان برنامه طولانی‌مدت قبلی باشد. این پیام در چند محور قابل‌تحلیل و بررسی است.

۱- ادامه فرایند تبلیغ برای نیل به هدف دخول افواج مقبلین

شاید مهم‌ترین محور این پیام لزوم ادامه مسیر تبلیغی جامعه‌ بهائی در سال‌های آینده باشد. هدفی که از سال ۱۹۹۶ و با ارائه‌ عمومی طرح مؤسسه آموزشی و کلاس‌های روحی به شکلی نوین آغاز شد و در طول بیست‌وپنج سال گذشته، با شدت تمام ادامه یافت و البته با تکمیل و اصلاحات متعدد و افزایش تدریجی محتوای این کتاب‌ها و دوره‌های آموزشی همراه بوده و همچنان در حال گسترش است و تأکید دارند که عموم بهائیان و مبتدیان این دوره را فرا بگیرند.

در سال ۲۰۰۱ بیت‌العدل در پیامی که نمایشگر آغاز یک برنامه بیست‌ساله بود، پیش‌بینی کرد که در پایان این برنامه، بهائیان جهان شاهد تسریع در روند «دخول افواج مقبلین» به بهائیت باشند و در یک فرایند تدریجی، گروه‌گروه، انسان‌ها به بهائیت بپیوندند.

این البته اولین باری نبود که دخول افواج مقبلین به بهائیان جهان وعده داده می‌شد. رد پای این بشارت را با یک جست‌وجوی ساده، می‌توان در بسیاری از پیام‌های بیت‌العدل یافت. به‌عنوان‌ نمونه در پیام ۹ نوامبر ۱۹۹۳، بیت‌العدل به بهائیان جهان وعده داد که «به‌زودی» این وعده در «ممالک مختلفه» تحقق خواهد یافت. همچنین در پیام ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۶، نوشت: «جامعه جهانی بهائی درحال‌حاضر، نقشه چهارساله را با هدف «قطعی» پیشبرد مراحل دخول افواج مقبلین به ظل امرالله آغاز کرده است.»

این در حالی بود که در پیام ۳۱ آگوست ۱۹۸۷، که به معرفی تشکیلات زیر نظر بیت‌العدل برای بهائیان سراسر جهان پرداخته شده، سابقه‌ این بشارت را به شوقی و از او به عبدالبهاء می‌رساند:

سرعت و شدّت تقدّم و پیشرفت امر مبارک همواره یکسان نیست، بلکه حضیض و اوجی متناسب با تناوب ابتلائات و انتصارات دارد. حضرت ولی امرالله در توقیعی که در تاریخ ۱۱ جولای سال ۱۹۵۳ در ماه‌های اوّلیه‌ جهاد کبیر اکبر صادر گردیده، در ارتباط با احتیاج حیاتی به «دخول و الحاق دائمی نفوس جدیده به جیش بطئ‌الحرکة ولکن دائم‌التّقدم ربّ الجنود» براثر فعّالیت‌های تبلیغی، می‌فرمایند: «این دخول و الحاق ظهور یومی را بشارت می‌دهد و تسریع می‌نماید که به فرموده‌ حضرت عبدالبهاء، شاهد دخول دسته‌جمعی مردم از اجناس و ملل مخلتفه در ظّل لوای امرالله خواهد بود.»

عالم بهائی در قاره آفریقا و آسیا و آمریکای مرکزی و جنوبی و جزائر محیط اعظم شاهد ظهور یوم مذکور بوده است ولکن در نقشه جدید، این دخول دسته‌جمعی ناس در ظّل امرالله باید ازدیاد یابد و به سایر ممالک تسرّی جوید؛ چه که حضرت ولی امرالله در همان توقیع مذکور می‌فرمایند: «این دخول مقدّمه ظهور یومی است که ملل و اجناس مختلفه در اثر وقوع یک سلسله وقایع خطیره که محتملاً مصیبت‌بار و حتّی به‌طور تقریبی نیز غیرقابل‌تصوّر می‌باشد، تقلیب و تبلیغ دسته‌جمعی شده که خود بغتةً مقام و موقع امر مبارک را متغیّر، نظم عالم را مضطرب و عدّه‌ نفوس و قوای مادی و معنوی امر جمال قدم را هزاران بار تقویت خواهد نمود.» این همان زمانی است که اهل بهاء باید خود را برای ظهورش آماده سازند، این همان میقاتی است که فرا رسیدنش را باید تسریع نمود.

در پیام دسامبر ۲۰۲۱ بیت‌العدل به هیأت مشاوران قاره‌ای نیز بار دیگر به همین مسأله اشاره شده و آن را پیش‌نیاز تبلور نیروی جامعه‌سازی آیین بهائی دانسته است: «جلوه عظیم‌تری از نیروی اجتماع‌سازی آیین بهائی قبل از هر چیز محتاج حصول پیشرفت بیشتری در فرایند دخول افواج در همه‌ نقاط جهان می‌باشد.»

۲- تقلید نابجا از قرآن کریم

قرآن کریم در سوره نصر می‌فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا، فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًاً: به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی، هنگامی‌که یاری خدا و [آن] پیروزی فرا رسد و مردم را ببینی که گروه‌گروه در دین خدا درآیند، پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه، که او همواره توبه‌پذیر است.»

مفسران شأن نزول این آیات را مربوط به فتح مکه به دست پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و تسلط آن حضرت بر شبه‌جزیره عربستان و مسلمان شدن اکثر افراد در آن منطقه دانسته‌اند. خداوند متعال ورود گروه‌گروه مردم به دین الاهی را به پیامبرش یادآوری می‌کند و از او می‌خواهد بابت این نعمت، خداوند را تسبیح گوید و سپاسگزار باشد و بابت اشتباهات و گناهان امت، استغفار کند.

 

رهبران بهائی نیز که تمایل زیادی برای همانندسازی میان آیین خود و ادیان الاهی دارند، تلاش کرده‌‌اند تا در این زمینه نیز خود را مشابه اسلام معرفی کنند. لذا عبدالبهاء مکرراً به بهائیان بشارت می‌داد که فتح و پیروزی نزدیک است و به‌زودی گروه‌های زیادی از مردم به آیین آن‌ها در خواهند آمد. ازآنجاکه این وعده، وعده‌ای الاهی نبود، همواره ابتر ماند و هیچ‌گاه محقق نشد. این در حالی بود که عبدالبهاء جانشین مدعی پیامبری بود و اگر قرار بود همانندسازی میان بهائیت و اسلام انجام شود، لازم بود دخول افواج مقبلین به آیین بهائی در زمان حیات بهاءالله رخ دهد. به‌هرروی، این وعده نه‌تنها در زمان بهاءالله به انجام نرسید، بلکه در دوران عبدالبهاء و شوقی و بیت‌العدل نیز محقق نشد و اکنون بعد از صد سال از مرگ عبدالبهاء، همچنان ازجمله آمال و آرزوهای پیروان آیین بهائی و رهبران آنان در بیت‌العدل محسوب می‌شود.

همان‌طور که ملاحظه شد، این بشارت و رسیدن به این هدف با اجرای نقشه‌های متعدد تشکیلات بهائی در این دوره‌ها، ترجیع‌بند پیام‌های بیت‌العدل در سال‌های مختلف بوده است. تشکیل مؤسسه آموزشی روحی و بعد از آن، طراحی فعالیت‌های توسعه‌ اقتصادی و اجتماعی و همچنین فعالیت‌های جامعه‌سازی و اقدام اجتماعی، همگی برای نیل به همین مقصود، یعنی ازدیاد نفوس بهائی از راه تبلیغ است، هدفی که بیت‌العدل و جامعه بهائی در دستیابی به آن، تاکنون مطابق وعده‌های داده‌شده توفیق نیافته است.

۳- چرایی تکرار این وعدۀ محققنشده در پیامهای مختلف بیتالعدل

هرچند نمی‌توان دربارۀ پیام‌های بیت‌العدل، به شکل قطعی نیت‌خوانی کرد، اما به‌نظر می‌رسد که هدف غایی ورود گروه‌های بزرگ مردم به آیین بهائی، هدفی است که در میان بهائیان برای تبلیغ بیشتر انگیزه ایجاد می‌کند. اعضای بیت‌العدل نیز که در دوره‌های مختلف تغییر می‌کنند، هیچ‌گاه به بهائیان و منتقدان بهائیت پاسخ‌گو نبوده‌اند که با وجود طراحی و اجرای نقشه‌های متعددی که در طول این سال‌ها برای دستیابی به این هدف صورت پذیرفته، چرا هنوز این هدف محقق نشده و همچنان رسیدن به آن، پیش‌نیاز فعالیت‌های بعدی است؟

این در حالی است که بیت‌العدل، در پیام‌های خود مکرراً خرسندی خود از تلاش‌های بهائیان در اجرای نقشه‌های خود را ستوده و در برخی موارد آن را فراتر از برنامه‌ریزی‌ها و توقعات خود دانسته است؛ اما سؤال اصلی اینجا است که چگونه نقشه‌های زیادی که برای نیل به این هدف طراحی شده و خیلی خوب هم اجرا می‌شود، هنوز نتوانسته آن را محقق سازد؟

به‌نظر می‌رسد پاسخ آن است که این نقشه‌ها، برخلاف آنچه بیت‌العدل وانمود می‌کند، مؤثر نبوده و خوب هم اجرا نشده و پیام‌های بیت‌العدل برای بهائیان، فقط مصرف داخلی دارد تا آنان را برای هرگونه فعالیت و انتحار گرم نگه دارد و الا هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که بعد از دهه‌ها و اکنون بیش از یک قرن تلاش برای رسیدن به این هدف، همچنان همین هدف با همان برنامه‌ها دنبال شود و افراد باورمند به این دیانت امیدوار باشند که این بار کج به سرمنزل مقصود برسد.

نکته‌ بسیار مهم دیگر آن است که به‌نظر می‌رسد روند بهائی شدن و تعداد افراد بهائی‌شده در یک مدت مشخص در طول سالیان گذشته در مقایسه با تعداد افراد جدید مسیحی‌شده یا مسلمان‌شده، بسیار اندک است. اسلام و مسیحیت البته برای ورود به آیین خود نیازمند ثبت‌نام افراد در تشکیلات نیستند و لذا آمار قطعی از تعداد این افراد در دسترس نیست اما بهائیت که برای ورود به آیین خود افراد را ملزم به ثبت‌نام و تسجیل می‌کند، از تعداد این افراد دقیقاً مطلع است. بااین‌حال در دو دهه گذشته، بیت‌العدل کمیت‌ها را در گزارش‌های تبلیغی خود ارائه نداده است و اغلب به‌صورت گذرا از این مطلب عبور کرده و از بیان تعداد دقیق بهائیان جهان خودداری کرده است و سعی دارد آمار بهائیان از زبان مؤسسات و افراد غیربهائی عنوان شود تا بتواند دربارۀ آن غلو کند.

۴- تبلیغ نظاممند

از نکات مهم این پیام بیت‌العدل تأکید مجدد بر تبلیغ نظام‌مند است که نقش این مسأله در بهائیت را بیش‌ازپیش آشکار می‌سازد. بیت‌العدل در پیام خود از محافل ملی می‌خواهد تا به شوراهای منطقه‌ای آزادی عمل بیشتری دهند تا بتوانند امر تبلیغ را با جدیت بیشتری پیگیری کنند. شوراهای منطقه‌ای نهادی مافوق محافل محلی و مادون محافل ملی هستند که بر کار چند محفل محلی نظارت می‌کنند و واسطۀ محافل ملی و محلی هستند. تأسیس این شوراها به پیام ۳۰ می ۱۹۹۷ بیت‌العدل باز می‌گردد. این شوراها در سطوح مدیریتی امر تبلیغ با مشاوران قاره‌ای مرتبط هستند.

بیت‌العدل پیش از این و در پیام ۲۷ دسامبر ۲۰۰۵، بر مسأله تبلیغ نظام‌مند توسط شوراهای منطقه‌ای تأکید کرده و نوشته بود: «انتصاب یک لجنه‌ ناحیه‌ای تبلیغ از طرف شورای منطقه‌ای و یا محفل ملی برای اداره‌ جوانب دیگر مجهودات سیستماتیک در راه ترویج و تحکیم سریع نیز ضروری است.»

در پیام اخیر بیت‌العدل نیز بر این مسأله تأکید شده و وظایفی نظیر انتصاب لجنه‌های ناحیه‌ای تبلیغی و تشویق آن‌ها در خدمت، اعزام مهاجران داخلی، حمایت از برنامه‌های تبلیغی و نشر مطبوعات پایه‌ای را برعهده‌ آنان قرار داده است.

اعزام مبلغان برای خارج از یک محدوده‌ جغرافیایی در سطح بالاتری از مدیریت پیگیری می‌شود. این کار در پیام اخیر بیت‌العدل برعهده دارالتبلیغ بین‌المللی قرار داده شده که مستقیماً زیر نظر بیت‌العدل فعالیت می‌کند.

درعین‌حال بیت‌العدل در پیام خود از دادن وظایف تبلیغی به محافل محلی نیز غافل نبوده است. براساس این پیام، محفل روحانی منطقه موظف است «از طریق حمایت از گروه‌های مؤمنین قائم به خدمت در آن محل» توسعه و رشد آنان را پیگیری کند و «به‌طور کلی، هرچه احتیاج به سازماندهی فعالیت‌ها در سطح محل یا در بخش‌هایی از آن مثلاً ترتیب دادن کمپین‌های ملاقات در منازل، همراهی خانواده‌هایی که جلسات دعا برگزار می‌کنند و یا تشویق آنان به تشکیل گروه‌هایی برای همکاری با یکدیگر افزایش می‌یابد، نقشی که محفل محلی می‌تواند در این رابطه ایفا نماید، اهمیت بیشتری می‌یابد.»

نکته‌ مهم دیگر اجازه داشتن محافل محلی برای استخدام کارمند و همچنین ساخت مشرق‌الاذکارهای محلی برای پیشبرد اهداف تبلیغی است. اهدافی که یقیناً نیازمند برنامه و بودجه است و فعالیت‌های بهائی را برخلاف آن‌چه ادعا می‌شود از حالت داوطلبانه و خودجوش خارج می‌کند و باعث شکل‌گیری طبقه‌ای در آیین بهائی می‌شود که هدف آن تبلیغ و ترویج بهائیت و مدیریت امور داخلی بهائیان است و برای این هدف پول دریافت می‌کند و به شکل حرفه‌ای اقدام می‌کند؛ همان‌که در آیین‌های دیگر با نام طبقه روحانی مشخص می‌شود. توجه به این نکته ضروری است که وجود طبقه روحانی در هر آیین از ضرورت‌هاست و اشکال بهائیت این است که آن را با دست پس می‌زند و با پا پیش می‌کشد. جایی نبودن این طبقه را از امتیازهای آیین خود می‌داند و جایی دیگر، برای ایجاد آن رسماً دستور تشکیلاتی صادر می‌کند و این همه تعارض از آیینی که مدعی الاهی بودن است، پذیرفته نیست.

 

درعین‌حال منابع مالی پیش‌بینی‌شده برای این اقدامات مشخص نیست و بیت‌العدل نیز حساب چندانی بر تبرعات و حقوق‌الله پرداختی بهائیان باز نکرده است. در نگاه نخست به‌نظر می‌رسد که درآمدهای حاصل از برنامه‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی، پشتوانه مالی چنین اقدامات تبلیغی سنگینی باشد، اما اینکه در پشت پرده چه اقداماتی در جریان است و کدام مؤسسات، با چه هدف‌هایی و در چه کشورها و مناطقی از این اقدامات، پشتیبانی مالی می‌کنند، در پیام بیت‌العدل منعکس نشده است و احتمالاً هرگز در این زمینه شفاف‌سازی نخواهد شد.

۵- تلاش برای تقلیب اجتماعی

همه‌ تلاش‌های پیش‌گفته البته برای هدفی است که به شکل مشخص و واضح و با یک تیتر مستقل در همین پیام بیت‌العدل خودنمایی می‌کند: «مشارکت در تقلیب اجتماعی». این بدان معناست که تشکیلات بهائی لازم می‌داند در جوامع مختلف، به گونه‌ای دگردیسی اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند که افراد، ضمن صرف نظر کردن از آیین‌ها و سبک زندگی خود، به آیین بهائی درآیند و سبک زندگی بهائی را برای خود انتخاب کنند.

هرچند که تشکیلات بهائی نخست با شعار ایجاد وحدت عالم انسانی، ایجاد تمدن بشری و گفتمان‌های اجتماعی و مدنی نظیر مبارزه با آداب و رسوم غلط جوامع مختلف مانند کودک‌همسری و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی آنان مانند بهبود وضعیت بهداشتی وارد این عرصه می‌شود، اما هرچه که پیش می‌رود، باورها و عقاید جامعه هدف را بیشتر نشانه‌گیری می‌کند و آن‌قدر به فرایند تقلیب اجتماعی ادامه می‌دهد تا آن جامعه را از فرهنگ و پیشینه خود جدا یا بی‌تفاوت کند و او را کاملاً با برنامه‌های توسعه‌طلبانه خود، همراه و هم‌عقیده سازد.

این زنجیره مفهومی با نقل جمله‌ای از بهاءالله و شوقی در پایان همین پیام تکمیل می‌شود. بیت‌العدل می‌نویسد: «نقص و کمبودهای مدنیت امروزی علی‌رغم تمامی توانایی مادی‌اش، واضح است و حکم صادره از قلم اعلی چنین است: اما علمتم بانا قد طوینا ما عند الناس و بسطنا بساطاً آخر [آیا نمی‌دانید که ما به آنچه در دست مردم است، خاتمه دادیم و بساطی دیگر گستردیم] استقرار مدنیت الاهی به فرموده‌ حضرت ولی عزیز امرالله، غایت قصوی و مقصد اعلای آیین بهائی است.»

رسم توضيحی ۱ نمایی شماتیک از تشکیلات بهائی

ملاحظه می‌شود که تلاش برای تغییر فرهنگی از مهم‌ترین اهداف بهائیت است. هدفی که دنبال کردن آن به شکل نظام‌مند در بسیاری از جوامع امری مذموم و در برخی از جوامع، جرم محسوب می‌شود، چراکه از بیرون باعث تغییر هویت اجتماعی و ارزش‌های عمومی می‌شود که از منظر فعالان فرهنگی هر منطقه، امری نامطلوب است.

ازآنجاکه نظام بهائیت، نظامی سرشار از تعارض و نیز ناسازگار با عقل و فطرت آدمی است و برای آزاداندیشان و موحدان پذیرفتنی نیست؛ آنان که حاضر نیستند از نظام عقیدتی خود دست بردارند و بر بساط بهاءالله دلخوش کنند، طبیعتاً از چنین اهداف و رویکردهایی که آشکارا بیان می‌شوند، احساس نگرانی می‌کنند و تلاش آنان برای تقابل با این هجوم فرهنگی، قابل‌فهم و موجه خواهد بود.

۶- نمادهای رشد و کمیتهای موردنظر در این پیام

تشکیلات بهائی جهان را به مناطق مختلفی تقسیم کرده است (نزدیک به ۱۷ هزار منطقه). هریک از این مناطق، متناسب با پیشرفت فرایند تبلیغ، درجه‌بندی شده و این درجات با عبارت «نماد رشد» مشخص می‌شوند. هنگامی‌که یک بهائی مبلغ وارد یک منطقه‌ جغرافیایی می‌شود و یکی از چهار اقدام اساسی تبلیغی را آغاز می‌کند، آن منطقه یا کلاستر به اولین نماد رشد وارد شده است. منظور از اقدامات اساسی تبلیغی، تشکیل کلاس‌های اطفال (بر مبنای کتاب سوم روحی)، تشکیل کلاس‌های نوجوان (بر مبنای کتاب پنجم روحی)، تشکیل حلقه‌های مطالعه برای بزرگسالان (بر مبنای کتاب نخست روحی) یا تشکیل جلسات دعا و نیایش بر مبنای مناجات‌های بهائی است.

هنگامی‌که فارغ‌التحصیلان این کلاس‌ها، به‌ویژه در حلقه‌های مطالعه‌ بزرگسالان، بتوانند خودشان افرادی را برای پیوستن به بهائیت جذب کلاس‌های روحی کنند تا تعداد بهائیان به‌صورت تصاعدی افزایش یابد، آن منطقه به نماد دوم رشد وارد شده است. در این نماد تشکیل کلاس‌های فشرده و ازدیاد افراد همسو با تشکیلات بهائی از مهم‌ترین اهداف جامعه بهائی قرار می‌گیرد.

در سومین نماد رشد، بهائیان هر منطقه موظفند وارد گفتمان‌های اجتماعی مؤثر شوند و از طریق مشارکت در روندهای اجتماعی و اقتصادی منطقه، تلاش کنند تا تأثیرگذار باشند و با خدمت به جامعه‌ مادر، کاری کنند که تداوم و بقای آنان تضمین شده و درواقع به رسمیت شناخته شوند.

در چهارمین نماد رشد، بهائیان هر منطقه از محدوده‌های یادگیری فراتر می‌روند و وارد تجربه‌اندوزی برای تشکیل مدنیت جهانی براساس تعالیم بهائیت می‌شوند. مسیر رشد در این نماد تا حدودی مبهم و گاهی براساس سعی و خطاست، اما درنهایت دستاوردهای جامعه‌ بهائی در این مناطق، باید مورداستفاده مناطقی قرار گیرد که در نمادهای قبلی رشد هستند.

تعیین این منطقه‌بندی و نمادهای رشد و برنامه‌ریزی برای دستیابی به هریک از آن‌ها در پیام‌های پیشین بیت‌العدل خطاب به مشاوران قاره‌ای نیز به چشم می‌خورد. اهداف کمی تعیین‌شده که باید تا پایان برنامه یک‌ساله فعلی (تا اردیبهشت ۱۴۰۱) محقق شوند، به شرح ذیل است:

در بیش از ۶۰۰۰ محدودۀ جغرافیایی برنامه رشد در جریان باشد.

حدود ۵۰۰۰ محدوده از این مناطق، از نماد رشد دوم عبور کرده باشند.

در ۱۳۰۰ محدوده به نماد سوم یا چهارم رسیده باشند.

ملاحظه می‌شود که شیوه تبلیغی تشکیلات بهائی براساس این برنامه، شیوه‌ای کاملاً تهاجمی و به قصد تقلیب وضعیت اجتماعی و فرهنگی و همراه ساختن آن با آموزه‌های بهائی است. تبلیغ در این روش کاملاً اندازه‌گیری شده و به‌وسیلۀ معاونان و شوراهای منطقه‌ای و یا محافل ملی به مشاوران قاره‌ای و توسط مشاوران قاره‌ای به بیت‌العدل گزارش می‌شود و مرتباً برای پیشرفت فرایند تبلیغ، برنامه‌ریزی شده و هدایت‌های لازم صورت می‌پذیرد. بدیهی است که تلاشی چنین مرکزمحور که عهده‌دار زدودن فرهنگ‌های مختلف و جایگزین کردن آن‌ها با فرهنگ ابداعی خویش است، قابل‌تحمل نخواهد بود، به‌ویژه آنکه بیت‌العدل رسماً در پیام‌های خود اذعان کرده است که در چهارمین نماد رشد، مشغول تجربه‌اندوزی برای تأسیس مدنیت جهانی است. این بدان معناست که درحال‌حاضر، تشکیلات بهائی طرحواره مشخصی برای آن مدنیت ادعایی ندارد و قرار است در آینده و براساس تجربیاتی که کسب می‌کند، این مدنیت را ایجاد نماید. بنابراین خود معترف است که از سوی خداوند متعال، روشی برای اداره جامعه و مدنیت برای آنان ارسال نشده است و آن‌ها خود باید با مطالعه و همفکری، این روش‌ها را پیدا کنند. بدیهی است که چنین روشی در مقایسه با سایر ادیان الاهی مانند یهود و آیین مقدس اسلام که دارای دستور‌های مشخص فردی و اجتماعی در حوزه‌های مختلف، احکام، عقاید و اخلاق هستند، اساساً قابل مقایسه نیست؛ به‌ویژه آنکه آنان خود از هم‌اکنون به بشری بودن روش‌های سلوک مدنی معترف هستند و ظاهراً آن را از حوزه دخالت خداوند خارج ساخته‌اند.

نکته مهم دیگر در اینجا، درخواست بیت‌العدل از شوراهای منطقه‌ای و محافل ملی برای تعیین وضعیت هر منطقه جغرافیایی در حوزه‌های استحفاظی آنان است؛ به‌گونه‌ای که برای برنامه نه‌ساله‌ای که از اردیبهشت ۱۴۰۱ آغاز می‌شود، امکان برنامه‌ریزی کمیّ و پایش برنامه برای بیت‌العدل ممکن شود. همچنین بیت‌العدل از مشاوران قاره‌ای خواسته است که با کمک محافل ملی و شوراهای منطقه‌ای، تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی و کلاسترها را بازنگری کرده و اصلاحات لازم در آن‌ها را به بیت‌العدل پیشنهاد دهند.

 

این بدان معناست که علی‌رغم نظم آهنین و تشکیلاتی بودن بهائیت، بیت‌العدل به‌عنوان‌ عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری، از وضعیت مناطق مختلفی که بهائیت در آن‌ها تبلیغ می‌شود، اطلاع دقیقی ندارد. این خود باز بدان معناست که این هیأت نه‌نفره، نه‌تنها خالی از الهامات الاهی و غیرمتصل به آسمان است، بلکه اطلاعات مدیریتی لازم در این زمینه را نیز ندارد؛ چراکه در غیراین‌صورت، لازم بود از پیش‌پاافتاده‌ترین اطلاعات مربوط به فعالیت‌های تبلیغی پیروان خود آگاه باشد.

جای این پرسش از بهائیانی که هنوز دل در گرو بیت‌العدل دارند وجود دارد که اگر بیت‌العدل، از وضعیت تشکیلات تحت امر خود مطلع نیست و برای این مسأله نیاز به جمع‌آوری اطلاعات دارد، چگونه قرار است از وضعیت کل عالم مطلع باشد و برای همه‌ عالم، نسخه‌ای شفابخش ارائه کند؟ آیا درآن‌صورت لازم است تمام عالم، اطلاعات مربوط به منطقه خود را به بیت‌العدل ارائه کنند تا این سازمان بتواند برای رشد آنان دستورالعمل صادر کند؟ اگر رهبران و رأس یک دیانتِ مدعی ارتباط با خداوند، از زیردست خود خبر نداشته باشند، چگونه می‌توانند تمام عالم را اداره نمایند؟ نکته مهم بعدی این است که اگر این اطلاعات جمع‌آوری‌شده و به‌روز، در اختیار دیگران قرار گیرد و از آن سوءاستفاده شود، جوامع مادر و اصلی، باید با چنین فرجامی چگونه برخورد کنند؟

۷- تأکید بر توان جامعهسازی آیین بهائی

از دیگر محورهای مهم پیام بیت‌العدل، تلاش برای ابراز توان جامعه‌سازی بهائیت در برنامه بلندمدت بیست‌وپنج‌ساله پیش‌رو است. شاید بیشترین بخش پیام بیت‌العدل به همین موضوع اختصاص یافته است.

فیلسوفان دین و سایر اندیشمندان در طول تاریخ تعاریف متعددی برای دین و کارکردهای آن مطرح کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین کارکردهای دین، تنظیم رابطه‌ هر فرد با خویشتن، با پروردگار و با اهالی اجتماع باشد، به‌نحوی که سعادت او را تضمین نماید. لذا دین مجموعه وسیعی از باورها و عقاید، احکام و قوانین و اخلاقیات است که علاوه‌برآنکه زندگی اجتماعی را تسهیل می‌کند، ارتباطی صحیح میان انسان و خالق او برقرار می‌سازد؛ به‌نحوی که انسان با تمام وجود، تأثیر خالق خویش بر زندگی‌اش را در شؤون مختلف می‌یابد و نسبت به آن تأثیر، حالت انفعال پیدا کرده، آن را تمجید نموده و سپاس بی‌کران خویش را به خداوند متعال ابراز می‌کند.

در این میان، بهائیت فقط حضور در اجتماع و انجام اقدامات اجتماعی و خدماتی را سرلوحه‌ برنامه‌های خود قرار داده و مرتباً پیروان خود را به ایجاد تعامل برای تأثیرگذاری بیشتر در محیط پیرامونی تشویق می‌کند.

این نوع نگرش هرچند در نگاه اول تا حدودی موجه به‌نظر می‌رسد، اما از دو منظر قابل نقد است:

نخست آنکه بهائیت برای سؤالات اساسی انسان دربارۀ مبدأ و معاد خویش، پاسخی درخور نداشته و از تنظیم ارتباط میان مخلوقات با خالق خویش به شکل آشکاری ناتوان بوده است. این ناتوانی در حدی است که حتی مناسک ابداعی رهبران این آیین، نتوانسته است نیازهای معنوی و روحانی پیروان را حتی به شکل سطحی و نمادین ارضا نماید. از بعد فکری و فلسفی نیز، بهائیت نظام فکری جدیدی برای بشر به ارمغان نیاورده است؛ به‌ویژه آنکه در میان مبانی فکری خود دچار تعارض‌ها و تناقض‌های بی‌شماری نیز هست. بنابراین برای رهبران بهائی که در این بعد نتوانسته‌اند به نیاز انسان به دین پاسخی درخور دهند، تنها راه فرار، حرکت به‌سوی اقدامات اجتماعی و سرگرم کردن پیروان با چنین دستورالعمل‌هایی است.

دومین نکته‌ای که اعضای بیت‌العدل را در طول دهه‌های گذشته به این سمت‌وسو کشانده، منافع بی‌شمار این اقدامات، برای اهدافی است که آنان درنظر دارند. فواید اقدامات اجتماعی برای رهبران بهائی به فرار از پاسخ‌گویی دربارۀ مسائل اساسی فکری بشر خلاصه نمی‌شود.

تذکر چندباره این مطلب لازم است که اقدامات سازمان‌های بین‌المللی برای توسعه‌ خویش و استفاده از بستر اقدامات اجتماعی و فعالیت‌های عام‌المنفعه، به‌خودی‌خود نباید نوعی ناهنجاری تلقی شود؛ بلکه اشکال عمده آنجا است که این فعالیت‌ها به تصریح همین پیام بیت‌العدل و پیام‌های سال‌های گذشته این نهاد، مدخلی برای تشکیل کلاس‌های تبلیغی روحی است. کلاس‌هایی که عقاید افراد را نشانه‌گیری کرده و آنان را به شکلی نامحسوس، از باورها و عقاید قبلی خود جدا می‌سازد و این همه در حالی است که این اهداف در بدو ارائه این خدمات به اطلاع جوامع هدف‌گذاری‌شده نمی‌رسد، که اگر چنین شود، احتمال موفقیت آن بسیار اندک خواهد بود.

گفتنی‌ها درباره‌ این پیام بیت‌العدل همچنان وجود دارد و لازم است این پیام در شماره‌های بعدی بهائی‌شناسی، بیشتر تحلیل و بررسی شود.

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در روی خط خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

عباس‌افندی و فلسطين، قسمت دوم: انتقال اراضی فلسطين به يهوديان مهاجر

حمید فرناق   چکیده نوع رابطه بهائیان و به‌ویژه رهبران آنان با کشورهای استعماری وقت، ا…