نرگس حاجیقربانی
چکیده
یکی از افراد فرهیختهای که به مدت هشت سال در میان بهائیان به تحقیق پرداخت تا آنجا که او را بهائی قلمداد کردند، مرحوم میرزاصالح اقتصاد مراغهای است. پس از اینکه بطلان آیین بهائی برای ایشان محرز شد، باوجود تمام خطراتی که ایشان را تهدید میکرد و باوجود از دست دادن موفقیتهای بیشتر در تشکیلات بهائی، مردانه پرچم راستی و درستی را برافراشت و با تلاش قابلتقدیر خود، ندای حقیقت را به گوش حقجویان رساند. وی در پاسخ به نامۀ پدرخانم بهائی خویش، کتابی به نام «ایقاظ» نوشت و دلایل رویگردانی خود از بهائیت را اعلام کرد. در این مقاله به معرفی ایشان و کتاب ارزشمندش و ارائۀ خلاصهای از آن دلایل پرداخته شده است.
کلیدواژه: میرزاصالح اقتصاد مراغه ای، بشارات نادرست، الوهیت باب و بهاءالله، توبه نامه باب، تقیه عبدالبهاء.
با شرکت فرزندان مرحوم میرزاصالح، جناب آقای مقصود و مهندس اویس اقتصاد، جلسه ای با اعضای مؤسسۀ بهائى پژوهى تشکیل شد.
مقدمه
افراد فراوانی بودند و هستند که وقتی از اشتباه بودن راهی که در آن سیر میکنند و اعتقاداتی که برای خود پذیرفتهاند آگاه میشوند، دست از آن میشویند. هنگامیکه حقیقت برای ایشان روشن میشود، با قلبی استوار راه راست را انتخاب میکنند. آنان آنقدر شهامت و مردانگی دارند که حاضر میشوند راه اشتباه خود ادامه ندهند و حق و حقیقت را در آغوش گرفته و باوجود تمام مشکلات فکری، ذهنی، خانوادگی، اجتماعی و معیشتی که ممکن است برایشان پدید آید، از گوهر گرانقدر حقیقت دست بر نداشته و راه درست را برای خویش برگزینند. بیسبب نیست که خداوند متعال نیز اعلام کرده است که بازگشتکنندگان به سوی خود را دوست دارد (بقره: ۲۲۲).
در میان کسانی که به آیین بهائی ایمان آوردند و مشهور به بهائی بودند، افراد فراوانی بودند که چنین اوصافی برازندۀ آنان است. آنان نیز هنگامیکه به نادرستی بهائیت آگاه شدند و اشراف پیدا کردند، دست از آن شسته و از آن رویگردان شدند. آنان در این راه، نهتنها حقیقت را با پول و مال و مقام عوض نکردند، بلکه حتی ملامت ملامتگران و سرزنش سرزنشکنندگان و اذیت و آزار دوستان پیشین را به جان خریدند اما از حقیقت پیروی کردند.
از میان این حقجویان، دانشمندان و اندیشمندانی هم بودند که مشاهدات و نتایج تحقیقات میدانی و گاه طولانی و پرهزینۀ خود را با افراد دیگر به اشتراک گذاشتند و در قالب سخنرانی، کتاب، نامه و اعلامیه آنها را ابراز کردند. برخی از آنان نیز کتابهایی ارزشمند به رشتۀ تحریر درآوردند و منتشر کردند که آگاهیهای روشنگری از درون بهائیت و رهبران و تشکیلات آنان به خوانندگان جویای حق ارائه میداد. برای نمونه میتوان به افرادی همچون مرحوم عبدالحسین آیتی (آواره) مؤلف کتاب کشف الحیل، مرحوم میرزاحسن نیکو مؤلف کتاب فلسفۀ نیکو، مرحوم میرزاصالح اقتصاد مراغهای مؤلف کتاب ایقاظ، مرحوم فضلالله مهتدی صبحی مؤلف کتابهای خاطرات صبحی و پیام پدر اشاره کرد. این چهار نفر افراد سرشناس و بلندمرتبهای در میان بهائیان بودند که رویگردانی آنان از آیین بهائی برای بسیاری از بهائیان روشنگر بود و برای بسیاری هم گران. اگرچه کتابهای آنان هماکنون نیز در دسترس است، اما بهمنظور آشنایی کوتاهی با آنان میتوان به کتاب منادیان بیداری به اهتمام آقای مقصود اقتصاد اشاره کرد. در این کتاب، پس از ارائۀ تاریخی کوتاه از پدید آمدن و معرفی رهبران و بزرگان بهائی، هرکدام از آن چهار اندیشمند رویگردان از بهائیت بهاختصار معرفی شده و خلاصهای از کتابها و اظهاریههای آنان در رد فرقههای بابیت و بهائیت به رشته تحریر درآمده است (مقصود اقتصاد، منادیان بیداری).
پیش از این مقالهای در معرفی مرحوم عبدالحسین آیتی در همین فصلنامه منتشر شده است (فصلنامه بهائیشناسی، شماره ۷ و ۸: پاییز و زمستان ۱۳۹۷ ش، صص۱۵۰-۱۵۷). اکنون، از میان این چهار جوانمرد، در این مقاله به معرفی مرحوم میرزاصالح اقتصاد مراغهای میپردازیم. نام ایشان در مقالات مختلفی در میان افراد بازگشته از بهائیت مطرح شده است (کتاب شناسی جریان بابیت و بهائیت، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، ص۹-۴۴، ص۱۵-۱۹و۳۳؛ ابراهیم کاویان، سعید باغستانی، میرزا علی محمدباب از چالشهای فرارو تا توبه و تکذیب ادعا، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، ص۱۲۳-۲۲۲، ص۱۴۴؛ ابوذر مظاهری، بهائیت ریزش ها و بحران های مداوم، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، ص۲۴۹-۲۹۸، ص۲۵۳؛ علی ابوالحسنی، حسینعلی بهاء دوستان و دشمنان سیاسی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، ص۵۷۱-۷۲۴، ص۶۲۶و۶۲۷؛ بانو قدس ایران، بارقۀ حقیقت در شناخت بهائیت، راه نیکان، تهران، ۱۳۸۷ ش؛ روزنامۀ اطلاعات، صفحۀ پژوهش ادیان، مورخ ۶/۶/۱۳۹۵؛ علی ابوالحسنی (منذر)، اظهارات و خاطرات آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی درباره بابیگری و بهائیگری، فصلنامه مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۸۶، شماره ۴ (پیاپی ۱۷)، ص۶۷، ص۱۲۶؛ بانو قدس ایران، بارقۀ حقیقت در شناخت بهائیت؛ روزنامۀ اطلاعات، صفحۀ پژوهش ادیان، مورخ ۶/۶/۱۳۹۵؛ علی ابوالحسنی (منذر)، اظهارات و خاطرات آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی درباره بابیگری و بهائیگری، فصلنامه مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۸۶، شماره ۴ ( پیاپی ۱۷)، ص۶۷-۱۵۴،ص۱۲۶٫).
آقای مقصود اقتصاد،فرزندمرحوم میرزاصالح اقتصاد
یکی از توفیقاتی که نصیب دستاندرکاران فصلنامۀ بهائیشناسی شده، این است که با پسر و نوۀ آن مرحوم، جناب آقای مقصود و مهندس اویس اقتصاد آشنا شدیم. آنان قدم رنجه فرمودند و به دفتر فصلنامه تشریف آوردند و مدتی باهم به گفتوگو پرداختیم. جناب آقای اقتصاد کتابها و عکسهایی را دربارۀ پدر خویش برای ما هدیه آوردند. جا دارد از زحمات و پیگیریهای مهندس اویس اقتصاد، نوۀ پسری جناب میرزاصالح تشکر و قدردانی شود.
در ادامه، ابتدا مشخصات خانوادگی ایشان آمده است، سپس چگونگی روی آوردن و روی گرداندن ایشان از بهائیت ارائه شده است. پس از آن، مختصری دربارۀ اتفاقاتی که پس از اعلام بازگشت از جرگۀ بهائیت برای ایشان رخ داد بیان شده و در انتها نتیجهگیری شده است.
۱) مشخصات خانوادگی
میرزاصالح اقتصاد در سال ۱۲۷۲ شمسی در یک خانواده مذهبی و فرهنگی در شهر مراغه متولد شد. پدرش «آقا محمد» علاوه بر مزرعهداری، مکتبخانهای برای آموزش دانش به کودکان دایر کرده بود که این خدمت را از پدرش «آقا صالح» به ارث برده بود (اقتصاد، به زیستن، ص۵). مقدمات علوم و ادبیات فارسی و عربی بخشی از دروس سطح حوزه را از محضر اساتید فن در مراغه فراگرفت و مدتی هم به تحصیلات دینی و حوزوی در کربلا و نجف پرداخت و به لباس روحانیت ملبس شده و معمم گردید (اقتصاد، ایقاظ، ص۴۰).
جناب میرزاصالح ابتدا با دختر مرحوم اسدالله بدری ازدواج کردند که آنان به بهائیت رو آورده بودند، اما پس از مطالعۀ کتاب «ایقاظ»، بازگشت خود را از جرگۀ بهائیت اعلام کردند. پس از فوت همسر اول، میرزاصالح با بانوی دیگری ازدواج کردند و جناب آقای مقصود از همسر دوم ایشان هستند.
عکسى از دوران جوانى مرحوم میرزاصالح اقتصاد
۲) چگونگی رو آوردن به آیین بهائی
میرزاصالح اقتصاد در سال ۱۲۹۸ شمسی، در حدود ۲۶ سالگی باوجود مخالفتهای پدرش، برای تحقیق و بررسی آراء بهائیت، وارد جلسات بهائی شد و تحت تبلیغ قرار گرفت و بهمرور به آن متمایل شد. او دربارۀ بهائی شدنش چنین نوشته است: «چون در ایران ما از عادات مضرّۀ بعضی این است که اگر کسی به عنوانی با مذاهب دیگر آشنایی کرده و آمدوشد نماید، فوراً او را متّهم کرده و مجبور میکنند که شخص محقّق، تعقیب طرف اُخری را بنماید ولو باطل باشد؛ چنانکه حدیث شریف «الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِع» دلیلی است واضح؛ لِهذا اهالی بنده را تکفیر کرده و از بهائیها محسوب نمودند. بنده نیز چون بهطور شایان به باب «لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی» داخل نشده بودم، لهذا مذهب بهائی را تعقیب کرده و از پی تجسّس درآمدم…» (همان، صص ۴۴-۴۳).
وی برای شناخت سلوک بهائیت مدت چهار سال به مسافرت در شهرهای مختلف از جمله آذربایجان، تهران، همدان، رشت و قزوین پرداخت و با بهائیهای هر شهر به گفتوگو نشست. در جریان این مسافرتها با یکی از بزرگان مبلغان بهائی به نام «سیداسدالله قمی» که در سمت منشیگری، هشت سال در خدمت بهاءالله و بیستوسه سال در خدمت عبدالبهاء بوده و نیز معلم خصوصی شوقیافندی بود، آشنا شد و دو سال با سیداسدالله در مسافرتهایش همراه بود (همان، ص۴۴).
در مکاتباتی که میرزاصالح اقتصاد با مرکز بهائیان در حیفا، عبدالبهاء و شوقیافندی داشت، او را با عناوینی چون مبلغ امرالله و ناشر نفحاتالله میستودند(همان، ص۴۵).
۳) بازگشت از بهائیت
پس از مسافرتهای مختلف، میرزاصالح اقتصاد تصمیم به بازگشت به زادگاه خود گرفت و مقیم مراغه شد. در این اثنا کتاب کشف الحیل نگاشته میرزاعبدالحسین آیتی[۱] که از بازگشتگان به اسلام بود به دست ایشان رسید. با خواندن این کتاب و مطالعه و بررسی کتب و اقوال بهائی، پی به بطلان بهائیت برد و بر آن شد که پس از هشت سال تحقیق و بررسی، کنارهگیری خود را از جرگۀ بهائیت اعلام کند. در آن زمان او منشی محفل روحانی مراغه بود، لذا بهسرعت از سمتش کنارهگیری کرد و اعراض خود را از بهائیت اعلان نمود و به اطراف نامههایی نوشت. ازجملۀ این نامهها، نامهای بود که به پدرزن خود، میرزااسدالله بدری مراغی، مدیر مدرسه بهائیها در روستای شیشوان از توابع عجبشیر مراغه، نوشت. میرزااسدالله بدری نیز در پاسخ داماد خود، نامهای در دفاع از بهائیت به وی و همچنین رونوشتی به مرکز بهائیهای تهران و تبریز فرستاد. پس از دریافت این نامه، میرزاصالح اقتصاد تصمیم به پاسخگویی به این نامه در قالب کتابی به نام «ایقاظ» برای راهنمایی گمگشتگان و فریبخوردگان مکتب بهائی گرفت (همان، ص۴۵). میرزااسدالله بدری مراغی هم پس از خواندن کتاب ایقاظ و بحث و گفتوگو با میرزاصالح اقتصاد، به توصیۀ ایشان کتاب کشفالحیل را هم مطالعه کرد و از بهائیت اعراض کرد. همانطور که در انتهای کتاب ایقاظ توضیح داده شده است، ایشان نامهای هم به جناب آیتی مینویسد و سبب اصلی بازگشت خود را از جرگۀ بهائیت، کتاب ایقاظ و دلایل جناب میرزاصالح بر باطل بودن این ماجرا ذکر میکند.
آیتی دربارۀ میرزاصالح مینویسد: «… چنانچه آقای آقاشیخ صالح مراغهای بعد از هشت سال سیر در وادی بهائیت و احراز مقامات مهمه که یک وقت مبلغ بود و همچنین رئیس محفل روحانی بهائیان، پس از مطالعۀ کشفالحیل چون نظایر مندرجات آن را به چشم خود دیده و شنیده بود، حوزۀ مفسدتکارانۀ ایشان را بدرود گفت و اعراض خود را اعلان داد و حتی ایقاظ ایشان نیز در جراید مرکز درج شد.» (آیتی، کشفالحیل، صص۱۲۴-۱۲۳).
آخرین عکس از مرحوم میرزاصالح اقتصاد
۴) خلاصه دلایل بازگشت اقتصاد
۱- ۴ بشاراتی که محقق نشد
الف) در کتاب دانیال و مکاشفات یوحنا بشارتهایی وجود دارد که رهبران بهائی آنها را به ظهور باب و بهاءالله منسوب کردهاند. مثلا «۱۲۶۰ روز» را که در کتاب دانیال فصل ۱۲، آیه ۷ تا آخر نوشته شده به سال ۱۲۶۰ هجری قمری تعبیر کرده و به طلوع سیدباب و «۱۲۹۰» را به ظهور بهاءالله استدلال کردهاند، درصورتیکه طبق سندهایی که ارائه کرده، ظهور بهاء در سال ۱۲۷۰ یا ۱۲۸۰ واقع شده است:
۱- عبدالبهاء در لوح لسان میگوید: «همچنین بشارات نبوت اول دانیال حسابش از بدایت بعثت حضرت رسول است که تقریباً به حساب هجرت هزار و دویست و هشتاد میشود».
۲- وقتی حاجی میرزامجید مراغهای سؤال از مبدأ تاریخ بهائی نموده، او سنه هفتاد را میگوید: «از سنۀ شصتونه یعنی هفتاد اول سنۀ تاریخ بهائی باشد، زیرا حضرت اعلی روحی فداه در سنۀ ۲۶۰ هجری ظهور فرمودند و بعد از نه سال، اول ظهور اسم اعظم است».
۳- بهعلاوه، نبیل زرندی در رباعیات خود ظهور بهاء را به ۱۲۸۲ میرساند:
پنجاه چه گشت عمر آن میر جناب فرمود زوجه خویشتن کشف حجاب
افتاد شرر به جان جبت و طاغوت خورشید بها عیان شد از خلف سحاب
پنجاهوسه چون گشت مبارک سالش بر ساحت ارض قدس شد اجلالش
در غرفۀ بیست از ربیع الثانی بیرون ز ادرنه شد شه اجلالش
از این رباعیات مستفاد میشود که در ادرنه در سنۀ ۱۲۸۲ که بهاء پنجاه سال داشته کشف نقاب کرده است.
۴- خود بهاء نیز در لوحی که خودش را بلبل مینامد و به بلبلان خطاب میکند، میگوید: «ای بلبلان من خود نه از یثربم و نه از بطحا و نه از شام و لیکن گاهی به تفرج و سیر در بلاد سایرم گاهی در مصر و وقتی در بیت اللحمم و جلیل و گاهی در حجاز و گاهی در عراق و فارس و حال در ادرنه کشف نقاب نمودهام».
پس سنۀ ۱۲۹۰ بشارات دانیال که به ظهور بهاء استدلال کرده بود، مصداق نیافت (اقتصاد، ایقاظ، ص۴۹-۵۰).
ب) دانیال در جای دیگر مینویسد: «خوشا به حال کسی که قبل از فوت، به روز ۱۳۳۵ برسد.» عبدالبهاء از این جمله استفاده میکند و الواحی انتشار میدهد که در تاریخ مذکور فتوحات امری در عالم رخ میدهد و امر در عالم گسترش مییابد. وقتی سال ۱۳۳۵ رسید و اتفاقی رخ نداد یکی از بهائیهای کُرد مقیم مصر سؤال کرد که این بشارت چه شد؟ عبدالبهاء لوحی صادر کرد که این تاریخ شمسی است نه قمری! اگرچه در سال ۱۳۳۵ شمسی نیز اتفاقی نیفتاد، اما سؤال اینجاست که اگر شمسی است، پس همۀ تاریخها باید شمسی باشد و اگر قمری است این نیز باید به تاریخ قمری محسوب شود (همان، صص۵۱-۵۲).
ج) ازجمله بشاراتی که محقق نشد مسافرت عبدالبهاء به ایران است. عبدالبهاء به آقا میرزاعزیزالله خان در حیفا گفته که «حتماً به ایران خواهیم آمد. وقتی ما وارد ایران خواهیم شد که ایران در نهایت انقلاب باشد…» (همان، ص۵۲).
۴-۲ سخنان بیعمل
یکی دیگر از مواردی که باعث تزلزل میرزاصالح اقتصاد از بهائیت شد، این بود که سخنانی که بزرگان بهائی میگفتند فقط در قالب لفظ بود و به عمل در نمیآمد. «مثلاً میگویند اتحاد خوب است… ولی در موقع عمل چیزی مشهود نیست». «چنانکه در همدان بهائیها دو مسافرخانه دارند در یکی بهائیهای کلیمی یهودی جمع میشوند و در دیگری بهائیهای فرقانی اسلامی و ابداً ائتلاف ندارند» و همچنین در سایر شهرها و ملتها هم اینگونه است (همان، ص ۶۵ و ۷۴).
۴-۳ ادعای خدایی بهاءالله و باب
ازجمله ادعاهایی که بر جویندگان حق ازجمله میرزاصالح اقتصاد سنگین میآمد، ادعای خدایی بهاءالله بود که باعث شد دست از بهائیت بکشد. وی در کتاب ایقاظ نمونههایی از گفتار بهاءالله در ادعای خداییش آورده و این پرسش را مطرح نموده چگونه میشود یک بشر خود را خدا معرفی کند؟ (همان، صص ۷۳-۶۷). باب نیز در لوحی که به افتخار میرزایحیی صبح ازل نازل نموده چنین نوشته است: «… هذا کتاب من عندالله المهیمن القیوم الی الله العزیز المحبوب… اننی انا الله لا اله الا انا العلّام المقتدر و ان شئت فقل اننی انا الله لا اله الا انا السلطان المنیع…» در این جملات که ذکر شد، معلوم میشود خودش را خدا میخواند سهل است، به دیگران نیز اجازه خدایی میدهد، چنانکه میگوید: «و ان شئت فقل اننی انا الله» یعنی هرآینه اگر خواستی تو هم بگو که منم خدا (همان، ص۱۲۷).
۴-۴ بهدست آوردن متن توبه نامه باب
یکی از اتفاقات مهم در تاریخ بابیت، مجلس مناظرهای است که ناصرالدینمیرزای ولیعهد، میان باب و علمای مقیم تبریز ترتیب داد. تفصیل موضوع و گفتوگوهای انجامشده در آن مجلس، در کتابها و مقالات مختلفی ثبت شده است.[۲] در پایان مجلس، باب توبهنامهای نوشت و آن را امضا کرد.
متن توبهنامه باب بهوسیله آقا سیداسدالله قمی به دست میرزاصالح رسید و آن را در کتابش درج کرد. او چنین عمل ننگآوری را از باب غیرقابلقبول میدانست، چراکه از انبیای پیشین چنین عملی سر نزده بود. در آن زمان عبدالبهاء با اشاره به توبهنامه گفته بود: «فوراً این را محو نمایید» و بعد برای اینکه رشادت و تردستی خود و پدرش را ثابت نماید گفت: «محفوظ دارید و به احبا ارائه ندهید» همین امر نیز گواه دیگری بر بطلان بهائیت نزد میرزاصالح اقتصاد بود (همان، صص ۹۲-۸۶).
۴-۵ اشتباهات لغوی و محتوایی در کتب باب
ازجمله مطالب دیگری که میرزاصالح اقتصاد برای رد بهائیت میآورد، استناد به کتاب دلائل سبعه سید باب است. در این کتاب لغاتی بهکار برده شده که در هیچ کتاب لغتی یافت نمیشود و کاملاً بیمعنی است. در همان ابتدای کتاب دلائل سبعه به مقدار دو صفحه از ریشۀ «ف ر د» کلماتی برای خداوند متعال ساخته است که هیچ معنی و کاربردی در عربی ندارد.
علاوهبرآن باب به قول بهائیان ظهور مهدی و قائم است نه ظهورالله ولی در این کتاب خطبهای است که ادعای الوهیت باب را نشان میدهد. اشتباهات تاریخی فاحشی که باب مرتکب شده نیز مزید بر علت شد. برای مثال بر همه واضح است که انبیای بنیاسرائیل در ظل شریعت حضرت موسی علیه السلام آمدهاند ولی باب در کتابش نوشته که حضرت داوود علیه السلام پانصد سال قبل از حضرت موسی علیه السلام به نبوت رسیده است (همان، صص ۱۱۳-۱۱۰).
قابلتوجه است که بهاءالله پس از طرح این اشکال دربارۀ زمان حضرت داوود و حضرت موسی علیهما السلام، بهجای اینکه پاسخی دهد، توصیه به تقوا و اعتراض نکردن میکند و میگوید: «سزاوار عباد آنکه مشرق امر الهی را تصدیق نمایند در آنچه از او ظاهر شود» (بهاءالله، اشراقات، ص۱۸). بااینحال این پرسش همچنان باقی است که اگر باب از طرف خداوند بود، نباید مرتکب چنین اشتباه روشنی میشد.
کتاب ایقاظ چاپ قدیمى
۴-۶ تقیه کردن عبدالبهاء
دلیل دیگر میرزاصالح اقتصاد، همانند حسن نیکو و عبدالحسین آیتی، دو مهتدی دیگر همعصر او، تقیه کردن عبدالبهاء در حیفا و عکا است. اقتصاد در محفل روحانی تبریز با آقا میرزا محمدعلیخان رکنالوزاره دیدار میکند. او به اقتصاد میگوید: «در آنجا عبدالبهاء در مسجد اسلام نماز اسلامی میکند و در ایام رمضان روزه میگیرد و نکاح و ازدواج را به رسم اسلام مجرا میدارد و حتی در موقع انعقاد مجالس بهائی، نظر به اینکه فتنهای حادث نشود، کسی بویی از حقیقت بهائیت نبرد، یک نفر کوری قاری قرآن در مجلس حاضر میکنند…» (همان، صص۱۴۰-۱۳۹).
۵) اتفاقات پس از بازگشت از بهائیت
پس از بازگشت میرزاصالح، بهائیان در پی خدشهدار کردن نام وی به هر عنوانی بودند و نسبتهای ناروا به او دادند و ادعا کردند او علیه دولت صحبت میکند (همان، صص ۹۳-۹۴). در یکی از موارد، وی را عضو یک گروه سیاسی به نام «انتظاریون» در مراغه معرفی کردند که در پی ایجاد فتنه در کشور هستند. بهائیان مراغه به محفل بهائیهای تبریز نامه نوشتند که کاری علیه میرزاصالح اقتصاد انجام دهید که نزدیک است جماعتی را بیدار کند، لذا گزارشی علیه ایشان تنظیم کردند و به اداره نظمیه مراغه تحویل دادند. در پی آن میرزاصالح اقتصاد تحت مراقبت قرار گرفت ولی پس از چندی اداره نظمیه متوجه این دسیسه علیه او شد و وی را از این تهمت مبرا دانست (همان، صص۱۸۲-۱۸۳).
همچنین در نامههای مرکز بهائیهای تبریز و تهران میرزاصالح اقتصاد را با القابی چون «صالح طالح ملعون» یاد کرده و نوشته بودند: «صالح طالح مراغهای را محفل روحانی مراغه نظر به سوء اعمالش طرد نمودهاند.»!!! (همان، ص۱۸۴).
بههرجهت، میرزاصالح اقتصاد مدتی در مقام ریاست ادارۀ پست میاندوآب مشغول خدمت بود و سپس وارد سازمان ثبت اسناد و املاک شد و در دوره سوم کلاسهای عالی قضائی شرکت کرد و در خرداد سال ۱۳۱۸ مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. وی از این تاریخ تا پایان عمر در ثبت زنجان با سمت رئیس حسابداری، رئیس ثبت املاک و ریاست اجرای ثبت در خدمت مردم بود و تا جایی که در توانش بود در حل مشکلات مراجعان همراهی مینمود.
همچنین با آیتی و میرزاحسن نیکو و صبحی مراوده و مکاتبه داشت، بهطوری که صبحی در برنامۀ صبح خود در رادیو تهران از فوت ایشان اظهار تأسف نمود و فضل و دانش وی و خدمات او را در فاش نمودن اسرار بهائیان برشمرد. سرانجام مرحوم اقتصاد در بیست و چهارم اسفند سال ۱۳۳۵ در ۶۳ سالگی در زنجان وفات یافت و درگورستان پایین شهر به خاک سپرده شد (همان، ص ۴۲).
کتاب ایقاظ چاپ جدید
۶) از اشعار مرحوم اقتصاد به مناسبت ولادت حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
میرزاصالح اقتصاد از طبع شعر برخوردار بود. چند نمونه از اشعار ایشان در آخرین چاپ کتاب ایقاظ درج شده است. شعر زیر را مرحوم اقتصاد مراغهای در بهمن ماه سال ۱۳۰۵ شمسی به مناسبت ولادت حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سروده است (اقتصاد، منادیان بیداری، ص۶۰). در این شعر پرمغز، ادبیات فاخر و زیبای ایشان نیز دیده میشود. وی پس از حمد خداوند متعال بهخاطر چنین مناسبتی، گوشهای از بزرگی و اوصاف آن حضرت را سروده است. سپس تمنای ظهور ایشان را کرده و از آن حضرت درخواست گسترش عدل و برافراشتن پرچم اسلام را میکند.
حمد بر درگه آن حضرت اعلای علیم شکر بیحد علی کثرت آلاء و نعیم
زان که امروز منور شده ارکان سما جشن در عرش نموده است خداوند کریم
رونق تازه به اسلام عطا شد امروز بهوجود آمده آن زادۀ اخلاق عظیم
آن عظیمی که بود صاحب ما در دو جهان فخر لولاک و همی مالک طوبی و نعیم
حضرت صاحب اوقات زمان ناشر دین صاحب عصر مر او راست هزاران تعظیم
از خداوند مدد میطلبم از فضلش در ره خدمت او جمله شریکیم و سهیم
یوم اظهار جلوسش به بر عرش ظهور مینماییم فدا جان و روان با تکریم
صاحبا زود نقاب افکن از امر اللهیت بکن آخر نظری ای که خبیری و علیم
نیرا مهر درخشانی و خورشید ظهور از جمالت بنما ارض و سما را تنظیم
تا کی این ابر ضلالت به سمای اسلام متلاشی نشده، گشته برودت تحکیم
بر فراز آیت و هم رایت ظلاللهی بهر خلقان جهان جمله نما خود تعلیم
صاحبا خود بکن از مشرق ابداع ظهور سدّ یاجوج شکن از صف اهل تحریم
مثل خفاش نما دیدهشان کور ز نور مؤمنینت بشتابند به تو با قلب سلیم
عدل بر پا کن و افراز لوای اسلام بلکه تأیید کند فضل خداوند رحیم
اقتصادت بنما فضل و عطا را شایان بلکه بر وفق مرادش رهد از درد الیم
گفتم اشعار به رمز و به کنایات تمام باید آنان که بخوانند ز الطاف قدیم
چشم از اغلاط بپوشند و صواب انگارند همچو انگاشته اشعار نمودم تختیم
نتیجهگیری
مرحوم میرزاصالح اقتصاد مراغهای از افراد فرهیختهای است که به مدت هشت سال در میان بهائیان به تحقیق و جستوجوی حقیقت پرداخت، تا آنجا که او را بهائی قلمداد کردند و در میان آنان دارای موقعیت ویژه گردید و مسؤولیت منشی محفل روحانی مراغه را بهعهده گرفت. در این میان او با مسائل مختلفی در بهائیت برخورد کرد که در این مقاله به مواردی از آن مسائل از قبیل بشارات و پیشگوییهایی از رهبران بهائی که محقق نشد، سخنانی از آنان که خود به آن عمل نمیکردند، ادعای الوهیت باب و بهاءالله، دیدن توبهنامۀ باب، بررسی ادبی کتب باب و دیدن اشتباهات لغوی و محتوایی آنها و تقیه کردن عبدالبهاء اشاره شد. پس از آنکه نادرست بودن آیین بهائی برای ایشان روشن شد، باوجود تمام خطرات از جانب تشکیلات بهائی، او رویگردانی خود را از بهائیت اعلام کرد. ایشان در پاسخ به نامۀ پدرخانم بهائی خویش، کتابی به نام «ایقاظ» نوشت و دلایل خود را اعلام کرد. پس از اعلام بازگشت، بهائیان مشکلاتی را برای او پدید آوردند که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره شده است.
منابع
- قرآن کریم
- آیتی، عبدالحسین، کشفالحیل، تهران: راه نیکان، ۱۳۹۲ ش.
- اقتصاد، میرزاصالح، ایقاظ یا بیداری در کشف خیانات دینی و وطنی بهائیان، (به اهتمام مقصود اقتصاد)، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، ۱۳۹۰ ش.
- اقتصاد، مقصود، به زیستن یعنی آشتی با طبیعت، قم: همای غدیر، ۱۳۹۹ ش.
- اقتصاد، مقصود، منادیان بیداری، قم: همای غدیر، ۱۳۹۳ ش.
- بهاءالله، اشراقات و چند لوح دیگر.
- نرگس حاجیقربانی، شرح مختصری از زندگی عبدالحسین آیتی (آواره)، فصلنامه بهائیشناسی، شماره ۷ و ۸: پاییز و زمستان ۱۳۹۷ ش، صص۱۵۰-۱۵۷٫
- کتاب شناسی جریان بابیت و بهائیت، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص۹-۴۴، ص۱۵-۱۹و۳۳٫
- ابراهیم کاویان، سعید باغستانی، میرزا علی محمدباب از چالش های فرارو تا توبه و تکذیب ادعا، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص۱۲۳-۲۲۲، ص۱۴۴٫
- ابوذر مظاهری، بهائیت ریزشها و بحرانهای مداوم، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص۲۴۹-۲۹۸، ص۲۵۳٫
- علی ابوالحسنی، حسینعلی بهاء دوستان و دشمنان سیاسی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال دوازدهم شماره ۴۷ و ۴۸، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، صص۵۷۱-۷۲۴، ص۶۲۶و۶۲۷٫
- بانو قدس ایران، بارقۀ حقیقت در شناخت بهائیت، راه نیکان، تهران، ۱۳۸۷ ش.
- روزنامۀ اطلاعات، صفحۀ پژوهش ادیان، مورخ ۶/۶/۱۳۹۵٫
- علی ابوالحسنی (منذر)، اظهارات و خاطرات آیت الله حاج شیخ حسین لنکرانی درباره بابیگری و بهائیگری، فصلنامه مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۸۶، شماره ۴ (پیاپی ۱۷)، ص۶۷، ص۱۲۶٫
[۱]. برای آشنایی بیشتر با مرحوم آیتی به فصلنامه بهائیشناسی شماره ۷ و۸ مراجعه فرمایید.
[۲]. ازجمله در کتابهای کشفالغطاء، نقطةالکاف، ناسخ التواریخ و… این جریان نقل شده است. دنیس مکاوئن نیز در مقاله مستقلی به این موضوع پرداخته است: دنیس مکاوئن، ترجمۀ حمید فرناق، باب در محکمه، فصلنامه بهائیشناسی، شماره ۱۱ : پاییز ۹۸، ص۹۰-۱۳۳٫