چه نعمت بزرگی بود سالار شهیدان و آقای جوانان بهشت، برای اسلام! حتى نیاى بزرگوارش، پیامبر خدا، در كلام جاودانى «حُسَینٌ مِنّى وَ أَنا مِن حُسَین»،[۱] ماندگارى خویش را به آن وجود مسعود، نسبت داده است. آیین محمدی با «أنَا مِن حُسَین» جاودانه مانده و خواهد ماند. مگر در زیارت اربعین نخواندیم: «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیكَ لِیَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةَ وَ حَیرَةَ الضَّلالَةَ»[۲] یعنى او خون قلبش را برای رهاندن انسانها از نادانی و سرگردانى گمراهی، ایثار كرد! او با برنامه آسمانىاش، فهم از دین، فهم از زندگى، فهم از انسانیت و فهم از آینده و ماندگارى حق را ارتقاء بخشید. بهتر است توصیف او را از زبان فرزند عدالتگسترش امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف در زیارتى كه در نفس المهموم آمده است، بشنویم، آنجا كه مىفرمایند: «کُنتَ لِلرَّسُولِ ولَداً وً لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً حَافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِیثَاقِ نَاكِباً عَنْ سَبِیلِ الْفُسَّاقِ تَتَأَوَّهُ تَأَوُّهَ الْمَجْهُودِ طَوِیلَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْهَا: تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی؛ آه میکشیدی، آه آدمی دردمند و غصهدار، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است…». آخرین سخنش چنین بود: «الهى رِضاً بِرِضائِكَ وَ تَسلیماً لأمرِکَ وَ لامَعبودَ سِواكَ»[۳] و پیامش به انسانهاى حیران، آزادگى و حرّیت بود: «فَكُونُوا اَحراراً فى ُدنیاكُم هذِهِ»[۴]. او یك ركن اساسى برای تفسیر مهدویت و ظهور است كه خونش در جوشش خواهد بود تا منتقمش ظهور نماید و «یا لَثاراتِ الحُسَین»[۵] و «أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتُولِ بِكَربَلا»[۶] معنا یابد. او خود در ضمن سخنی درباره فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین فرموده است:
«عَنِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ علیه السلامقَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ فِیمَا بَشَّرَنِی بِهِ یَا حُسَیْنُ أَنْتَ السَّیِّدُ ابْنُ السَّیِّدِ أَبُوالسَّادَةِ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِكَ أَئِمَّةٌ أُمَنَاءُ التَّاسِعُ قَائِمُهُمْ أَنْتَ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ أَبُوالْأَئِمَّةِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُمْ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا یَقُومُ فِی آخِرِالزَّمَانِ[۷]: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بشارتی به من فرمود: ای حسین! تو سید و پسر سید و پدر ساداتی، نُه فرزند از تو، امامان ابرار و امین و معصوماند و نهمین آنان مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. تو امام پسر امام و پدر ائمه هستی، نُه فرزند از پشت تو ائمه ابرارند و نهمین آنان، مهدی است که دنیا را در آخرالزمان، پر از عدل و قسط میکند».
خبر شهادتش را خداوند، هنگام تولدش در حدیث شریف لوح[۸]، به پیامبرش داد، اگرچه پیش از آن این خبر را به پیامبران دیگر داده بود و بر این مصیبت گریسته بودند، چنانچه در حدیث زكریای پیامبر آمده است و او بر شهادت نواده پیامبر اکرم گریان گردید.[۹]
از عاشورای ٦١ تا عاشورای١٤٠٠، چشم همه اولیای خدا، دوستداران عترت رسول خدا، آزادگان از مسلمان و غیرمسلمان بر عزای سالار شهیدان و اولاد و اصحاب گرانقدرش، نمناك بوده است و قلبهاشان محزون و عزادار. دو ماه محرم و صفر، عرصه این حزن و اندوه بوده است و نشان عرض ارادت به ساحت قدسى حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و سیاهپوشی و روضه و برافراشتن پرچم عزا و اندوه و ماتم در مراسمهاى متعدد و متنوع و فراگیر در بسیاری نقاط و كشورها.
بااینحال در تاریخ معاصر، گزارشهایی از تشكیلات و افراد بهائی نقل شده است كه به بهانه سالروز تولد رهبران خود در اوائل محرم، اقدام به برگزاری مراسم شادی و سرور كرده و حرمت ماه عزا را شكسته بودند. طبق احکام بهائی، دو روز اول محرم، که به ترتیب سالروز تولد علیمحمد شیرازی ملقب به باب و تولد میرزاحسینعلی نوری ملقب به بهاءالله است، تعطیل است و کار کردن در آن روزها جایز نیست.[۱۰] اگرچه از نُه روز تعطیلی سالانه بهائیان، تعدادی از مناسبتها مطابق تقویم شمسی حساب میشوند، اما این دو روز را طبق تقویم قمری درنظر گرفتهاند و بهائیان از سالها قبل به این مناسبت به شادی و سرور میپرداختند. از همان ابتدا این رفتار آنان بهعنوان یك حركت اهانتآمیز و بیحرمتى به عزای سالار شهیدان حساب شده و این هنجارشكنى موجب تنفر و انزجار قلبی یكپارچه امت عزادار شده بود. اگرچه بعدها برای پاك كردن آثار سوء این هنجارشكنى مجبور به تغییر در تاریخ قمرى به میلادی شدند تا این همزمانى تولد رهبران خود را با تغییر تاریخ، رفعورجوع نمایند و ادعا کنند که ما هم به امام حسین علیه السلام احترام مىگذاریم، هرچند در عمل چیزی نشان داده نشد.
به همین دلیل پیشنهاد میشود برای اثبات صداقت خویش، به فرمودههای سالار شهیدان ازجمله روایتی که در بالا از ایشان درباره فرزندش امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شد، نظر كنند و بین خود و خداوند خود بیندیشند که آیا امکان دارد باب را جایگزین ایشان کنند؟ آیا ادعاهای گوناگون باب، از بابیت گرفته تا قائمیت و نبوت، با درنظر گرفتن اصول بنیادین اسلام، ازجمله خاتمیت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و مهدویت سازگار است؟ آرزوى همه عزاداران حسینى كه در شعارهاشان متجلى است، ظهور تحققبخش آرمان شهیدان كربلا و دعا برای تعجیل در فرج آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
[۱]. كامل الزیارات، الباب الرابع عشر حب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الحسن و الحسین علیه السلام و الأمر بحبهما و ثواب حبهما، ص۵۲٫
[۲]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شرح زیارة الأربعین، ج۲، ص ۷۸۸٫
[۳]. حماسه حسینى، ج ۱، ص ۱۵۷، به نقل از مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۵۷٫
[۴]. اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، ص۱۲۰٫
[۵]. المزار الكبیر (لابنالمشهدی)، الباب(۱۲)، ص۱۰۷٫
[۶]. المزار الكبیر (لابنالمشهدی)، الدعاء للندبة، ص۵۷۹٫
[۷]. كفایةالأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص۱۷۶٫
[۸]. الكافی (ط – الإسلامیة)، ج۱، ص: ۵۲۸٫
[۹]. كمالالدین و تمام النعمة، ج۲، ص: ۴۶۱٫
[۱۰]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، باب شصتوچهارم، در نهی از اشتغال به امور در ایّام محرّمه، ص ٣۵۶.