نوروز امسال به بهانۀ شیوع بیماری کرونا در سطح جهان، بیانیهای جدید از بیتالعدل صادر شد. روالی که اخیراً این نهاد در پیش گرفته، پرگویی به بهانههای مختلف بوده است، تا جایی که اعضای بیتالعدل به اعتراف خود این متن، حتی تا ایام رضوان که هرساله بیانیهای صادر میکردند، تحمل را جایز ندیدند. هرچند در این بیانیههای مکرر کمتر مورد مفیدی به حال جامعۀ بهائی یافت شده است، این بار هم شاید مهمترین نکته در متن بیانیه، ارجاع به تصمیمات جدید محافل ملی و تعویق برخی از برنامههای اداری امر، آن هم با نظر مشاوران قارهای بود؛ اقدامی که بهطور معمول بدون این بیانیه همیشه انجام گرفته بود. زیرا طبق ساختار تشکیلاتی بهائیت، هر بهائی، برای انجام هر کاری باید با مافوق خود هماهنگی کند. پس ارجاع به تصمیمات محافل ملی و مشاوران قارهای، اصولاً امری زائد و صدور بیانیه به این بهانه چندان منطقی بهنظر نمیرسد، مگر آنکه این کار یک اقدام ظاهرفریب برای پاسخ حداقلی به درخواستها و مراجعات جامعۀ بهائی بوده باشد. در گذشته نیز مشابه این پیام و این پاسخهای بیراهکار، بهوفور دیده شده است؛ بهعنوان مثال، بیتالعدل در نامۀ مورخ ۲۴ ژانویه ۱۹۹۳ خطاب به یکی از احباء که پرسیده بود “اگر زن و شوهر بهائی با مشورت به اتفاق نظر نرسند، چه راهی باید اتخاذ نمایند؟” پاسخ میدهد: “… هر زن و شوهری باید خود تصمیم بگیرند که دقیقاً تحت چه شرایطی چنین تبعیتی (تبعیت زن از مرد یا بالعکس) صورت گیرد…” و عملاً هیچ راهحل معینی را بیان نکرد و احباء را به خودشان ارجاع داد.
بهنظر میرسد این تسلسل بیانیهها، بیشتر واکنشی است به توقع جامعۀ بهائی از این نهاد در ورود مؤثر به مسائل مختلف پیش روی بهائیان یا حداقل، توقع پاسخگویی این نهاد به اعضای خود، اما گاهی شوری دستپخت بیتالعدل به حدی میرسد که زبان دوستان را هم به اعتراض میگشاید.
به بیان دقیقتر بهائیان جهان انتظار داشتند در شرایط همهگیری کرونا در خاورمیانه و فلسطین اشغالی، بیتالعدل گزارشی از اقدامات خود برای حفظ سلامت صدها بهائی مستقر در تشکیلات حیفا بدهد و خبر تعطیلی ساختمانهای مستقر در باغهای بهائی و بازگشت بهائیان مستقر در آنجا به کشورهای مبدأ را برای حفظ جان افراد اعلام کند، آن هم در شرایطی که روند همهگیری در سرزمینهای اشغالی منجر به لغو همۀ تجمعات و تعطیلیهای گسترده در آن کشور شده بود. متأسفانه، برخلاف تصور، در متن بیانیه، از گسترش فعالیتها صحبت شده است، گویی در لفافه گفته شده است که جان انسانها در قبال اهداف و برنامههای توسعۀ تشکیلاتی ارزشی ندارد، آنجا که آمده : “… فعّالیّتهای مجدّانهای که هرجا شرایط ایجاب کند با جدیت ادامه مییابد”.
بهراستی کدام کار تشکیلاتی از جان صدها کارمند و داوطلب مستقر در حیفا مهمتر بود که بیتالعدل این را (حداقل تا لحظۀ نگارش این متن) رسماً اعلام نکرده است. آن هم در شرایطی که برنامۀ سفر زیارتی بهائیان جهان به حیفا، با سیاستهای کاهش تردد اتباع کشورها به سرزمینهای اشغالی، به علت شیوع بیماری کرونا، عملاً لغو شده است.
ازسوی دیگر توقع بود بیتالعدل در این بیانیه اعلام کند که در این موقعیت حساس، جمعآوری پول برای برنامههای میلیاردی مانند بنای یادبود و مقبرۀ عبدالبهاء و صدها پروژۀ ریز و درشت بیتالعدل که با پول بهائیان جهان در فلسطین اشغالی و دیگر نقاط جهان انجام میشود، متوقف شده و درعوض در همان کشورها صرف سلامت و رفع مشکلات اقتصادی بهائیان براثر همهگیری بیماری خواهد شد. هر چند هزینههای کلان سازمان جهانی بهائیت محتاج منابع پیدا و پنهان دیگری نیز هست.
عدم پاسخگویی مالی بیتالعدل در قبال چگونه هزینه شدن پولهای هنگفت دریافتی تحتعنوان حقوقالله، تبرعات و حتی وجوه واریزی بهائیان در گلدانهای ضیافت، همیشه برای بهائیان سؤالات زیادی ایجاد کرده است، اما بیتالعدل ترجیح میدهد بهجای پرداختن به این دغدغهها به دعوت برای دعا بسنده کند و اینگونه با به بازی گرفتن احساسات بهائیان آنها را از دغدغههای بهحق خود منحرف کند.
آیا بهراستی بهتر نبود در این بیانه بهجای نقل دعایی از عبدالبهاء، خبر توقف عملیات ساختمانی مقبره عبدالبهاء، برای حفظ سلامت کارکنان و صرفهجویی در هزینههای جامعه بهائی، را اعلام میکردند؟ تا کی اعضای بیتالعدل از شفافیت گردش مالی هنگفت دلاری خود گریزان خواهند بود و از هر گونه حسابرسی میتوانند دوری بجویند؟