فاطمه سجادی، کارشناس ارشد فیزیک حالت جامد، دانشگاه یزد
چکیده
تطابق دین با علم و عقل یکی از تعالیم دوازدهگانۀ بهائیت است. این تعلیم را پیشوای دوم آیین بهائی، عبدالبهاء ابداع کرده است. قطعاً بیانات علمی که پیشوای یک آیین مطرح میکند؛ به تمام جهات کامل، جامع و بینقص است، زیرا متّصل به منبع علم الهی بوده و بهطور کلی نباید تناقضی با قوانین علمی بشری داشته باشد. عبدالبهاء در بیان این تعلیم به علوم مختلف اشاره میکند. او در پاسخ به پرسشهای احبّاء نیز، آنان را به فراگیری علوم و فناوری ترغیب مینماید. وی در موضوعهای مختلف فیزیکی مانند چگونگی پدیدۀ آذرخش و کانون آینههای کروی بیاناتی را مطرح کرده است. در این نوشتار، به بررسی یکی از بیانات علمی عبدالبهاء در موضوع شکست نور در آینههای کروی پرداخته شده است. سپس با توجه به ادّعای رهبران بهائی مبنی بر تطابق دین با علم و عقل، علم بشری در این موضوع و جایگاه آینه بهعنوان یک ابزار در زندگی بشر بررسی شده است. آنگاه ابعاد علمی و فیزیکی موضوع و نظریات موجود معرفی شده است. در انتها، عدم تطابق علم با ادعای عبدالبهاء دربارۀ آینههای کروی نشان داده شده است.
کلید واژه
آینۀ کاو، آینۀ کوژ، علم، عبدالبهاء
۱- مقدمه
بشر از آغاز حیات بر روی این کره خاکی تاکنون، نظریات خود را براساس مشاهده، آزمایش و خطا معرفی کرده است. سپس با تلاش و تجربه و تکرارپذیری در شرایط مختلف، یک نظریه را بهعنوان قانون اعلام نموده است. مجموعهای از این دستاوردها در یک موضوع، علم بشر را پایهریزی میکند. اما نکته حائز اهمیّت اینجاست که پیوسته تمامی دانشمندان در اوج دانایی، به نادانی خویش اذعان داشتهاند؛ زیرا همواره معلومات خود را در برابر مجهولاتِ ناشناختۀ بشر همچون مشتی شنریزه در برابر دریا[۱] (جعفری، طرح ژنوم انسانی، ص۷۸) میبینند.
در گفتار پاسکال این حقیقت را میتوان به گونهای دیگر یافت که علم دو انتها دارد، یکی نادانی مطلق طبیعی، که همۀ آدمیان به هنگام تولّد چنین هستند و دوّمی نادانی عالِمی بزرگ که همۀ چیزهایی را که آدمی فهمیده است، میخواند و در آخر میفهمد که نمیفهمد و به نقطۀ عزیمت خود باز میگردد (همان، ارتباط انسان و جهان ج۲، ص۱۳۵)، امّا نکته قابلتوجه این است که نادانی عالم، با نادانی دیگران فرق دارد. البته گروهی هم هستند که از جهل مطلق بیرون آمدهاند ولی به مرحلۀ اقرار به نادانی نرسیدهاند و دانشی نیمپخته دارند. اینها باعث آشفتگی میشوند و بیش از همه مزاحمت ایجاد میکنند.
بنابراین، با اندکی دقّت روشن میشود که دانش بشری با محدودیتهایش، نمیتواند ادّعای رسیدن به علم صحیح و قطعی را داشته باشد، تا چه رسد که این علم میزان تطابق با دین قرار گیرد و از آن نسخۀ سعادت و خوشبختی بشر استخراج گردد. البتّه لازم به ذکر است که دین جایگاهی فراتر و ارزشی والاتر دارد. دین نسخۀ هدایت الاهی برای بشر است و انبیاء الاهی یکی پس از دیگری، این سخن را تکرار و تبیین کردهاند. بنابراین تمامی محتوی و دستورهای دین متّصل به منبع آفرینش، پروردگار عالَمیان، است. وجود این منشأ الاهی در دین، اعتبار آن را صدچندان میکند. حال بشری که خود معترف به نهایت جهل خویش است، هرگز علم ناقص خود را ملاک سنجش اعتبار یک دین الاهی قلمداد نمیکند. تطابق دین با علم و عقل زمانی موضوعیّت مییابد که پاسخ دو پرسش را بدانیم: ۱ـ کدام دین؟ (دین الاهی یا غیرالاهی)، ۲ـ کدام علم؟ (علم ناقص بشری یا علم الاهی).
در این مقاله به بررسی یکی از موضوعات علم بشری، شکست نور در آینههای کروی، میپردازیم. سپس چگونگی سیر تکامل نظریات آن و نقدی در این موضوع را طرح خواهیم کرد. اهمیت موضوع بدان جهت است که عبدالبهاء، رهبر دوم بهائیت این ادعای علمی فیزیکی را در راستای تبیین یکی از تعالیم دوازدهگانه بهائیت، یعنی تطابق دین با علم و عقل، برای احبّاء خود آورده است.
البتّه لازم به ذکر است بررسی علمی سخن، کفایت رد اعتبار آن را دارد و سخن را باید جدا از صاحب سخن دانست امّا شواهد و قرائن در دیگر گفتارهای علمی عبدالبهاء لازم میدارد تا ابتدا قدری در جایگاه علمی و دیدگاه ایشان نسبت به علوم بشری تأمّل گردد.
۲- جایگاه علوم از دیدگاه عبدالبهاء
بررسی آثار و مکتوبات عبدالبهاء، تأکیدهای مختلف ایشان بر اهمیت علم و عقل را اثبات میکند؛ تا جایی که ملاک دین صحیح را تطابق آن با علم و عقل میداند، زیرا عدم این تطابق ما را بهسوی اوهام خواهد کشانید و اصلاً به آن دین نمیگویند (عبدالبهاء، خطابات ج۲، ص ۲۶۶). جناب عباس عبدالبهاء ارزش و اهمیت عقل و علم را بیشتر در سخنرانیهای خود هنگام سفر به اروپا بیان کرده است. عقل را موهبتی الاهی، تنها ابزار بشر در ادراک حقیقت اشیاء و سبب برتری انسان بر حیوان برمیشمارد (همان). او حتّی در یکی از سخنرانیهای خود مخاطبان را به تعقّل و اندیشه در گفتار خویش فرا میخواند، تا اگر عقل یا علم آن را مردود دانست، هرگز نپذیرند. بخشی از این سخنرانی در کتاب خطابات چنین آمده است: «هر چیز را باید تطبیق به عقل و علم نمود و الّا چگونه قابل قبول میشود؟ اگر من مطلبی بگویم و عقل شما قبول نکند، چگونه قبول میکنید؟ پس باید هر مسألهای را تطبیق به عقل و علم نماییم» (همان ج۳، ص ۶۳).
پیش از این اشاره شد که ازجمله ابزار بشر در کشف حقایق عالم و گسترش علوم، حسّ و عقل است. عبدالبهاء نیز تا زمانیکه در مجامع علمی اروپایی حضور داشت و محو پیشرفتهای علمی آنان بود، سخنان بسیاری در این موضوع برای مخاطبان خود داشت؛ اما بهمحض دوری از این فضای آکادمیک به گفتاری از جنس دیگر چنگ انداخته و رویکردی قابل توجه را در بحث علم و عقل و ادراک ارائه مینماید. گزیدۀ این سخن در کتاب مفاوضات اینگونه بیان شده است: «میزان ادراک آنچه مسلّم است منحصر در چهار موازین است، یعنی حقائق اشیا به این چهار چیز ادراک میشود . اوّل میزان حسّ است یعنی آنچه به چشم و گوش و ذائقه و شامّه و لامسه احساس میشود، این را محسوس میگویند. امروز نزد جمیع فلاسفۀ اوروپا این میزان تامّ است. میگویند اعظم موازین حسّ است و این میزان را مقدّس میشمارند و حال آنکه میزان حسّ ناقص است زیرا خطا دارد … لهذا نمیشود بر آن اعتماد کرد. میزان ثانی میزان عقل است و این میزان در نزد فلاسفۀ اولی، اساطین حکمت، میزان ادراک بود. به عقل استدلال میکردند و به دلائل عقلیّه تشبّث مینمودند، زیرا استدلالات ایشان جمیعش عقلی است. باوجوداین بسیار اختلاف کردند و آرائشان مختلف بود … پس معلوم شد که میزان عقلی تامّ نیست، چه که اختلاف فلاسفه اولی و عدم ثبات و تبدیل فکر دلیل بر این است که میزان عقل تامّ نیست … میزان ثالث میزان نقل است … این میزان هم تام نیست … پس بدان آنچه در دست ناس است و معتقد ناس، محتمل الخطاست؛ زیرا اگر در اثبات و نفی شیئ، اگر دلیل حسی آرد، واضح شد که آن میزان تام نیست و اگر دلیل عقلی گوید، آن نیز تام نیست یا اگر دلیل نقلی گوید، آن نیز تام نیست. پس واضح شد که در دست خلق میزانی نیست که اعتماد نمایی …» (عبدالبهاء، مفاوضات، صص ۲۰۷-۲۰۸).
براساس این گفتار هر دانشی از دانشهای تجربی، باید مردود اعلام شود. زیرا علوم تجربی مجموعهای است از قوانینی که عقل از آزمایشهای حسّی بهدست میآورد و جناب عبدالبهاء آن را فاقد اعتبار اعلام کرده است. اما مسأله اینجاست که اگر این علوم از پایه مغشوش هستند، پس چرا در بین سخنان خود از این یافتههای علمی بهره گرفته و بهعنوان علم مقبول از آن برای احبّاء خود صحبت میکند و میخواهد تا در عید رضوان ۱۹۱۶ از پیشرفتهای علمی بشری برای نفوس بهایی سخن ایراد گردد. این علوم (چه در زمان حال و چه در آن زمان در اروپا) محصول همان ابزار ادراکی حسّ و عقل است. پس راهنمایی احبّاء عزیز به محصولی علمی و بیاعتبار، طیّ طریق در مسیری بیمقصد خواهد بود. از طرفی قائل شدن به نظر جناب عبدالبهاء همان خارج کردن مبنای ترازوی قضاوت در تمامی امور میان مردم است. اگر علم و عقل دو معیار و میزان صحیح سنجش از دست بشر گرفته شود، قطعاً بیچارگی او در تشخیص درست از نادرست دوصد چندان خواهد شد.
در ادامه به بررسی میزان صحّت یکی از نظریات علمی عبدالبهاء در موضوع شکست نور در آینههای کروی میپردازیم.
۳-ردیّهای بر قانون شکست نور در آینههای کروی
بخشی از تعالیم بهائیت به ارائۀ نظریّات علمی رهبرانشان اختصاص یافته است. ازجملۀ این موارد میتوان به قانون شکست نور در آینههای کروی اشاره کرد. جناب عبدالبهاء در کتاب ایّام تسعه چنین میگوید: «مانند آفتاب که در مرآت مسطّح تأثیر تام ندارد؛ ولی چون در مرآت مقعر یا مرآت محدب تجلی نماید، جمیع حرارت در نقطهای جمع شود و آن نقطه، از آتش حرقتش بیشتر است» (اشراق خاوری، ایّام تسعه، ص ۳۲۴).
قطعاً نمیتوان یک امر بدیهی، قابل مشاهده و البته مستند و علمی را با یک چنین جملهای رد کرد! آینۀ کوژ هیچگاه نمیتواند پرتوهای نور آفتاب را در یک نقطۀ حقیقی متمرکز کند تا چه رسد به اینکه برای آن نقطۀ کانونی، بتوان خاصیت سوزانندگی و احتراق نیز قائل شد. از انصاف و عقل به دور است، بشری که از همان ابتدا مصداق آینههای سوزان را در وجود آینه کاو لمس کرده، بتواند بدون استدلال دقیق و علمی دیدگاه خود را تغییر دهد.
میدانیم رفتار آینهها در برابر پرتو نور بستگی به نوع سطح آن دارد. هنگامیکه یک دسته پرتو نورانی موازی به سطح شفاف آینۀ کاو (یا کوژ) بتابد، پرتوهای بازتابیده یا امتداد آنها در نقطهای به نام کانون یکدیگر را قطع میکنند. این نقطه روی محور اصلی آینه، بین رأس (نقطه C) و مرکز آینه قرار میگیرد. بهطوری که رابطه R=2f همیشه برقرار است (R شعاع آینه است). تصویر۱ پرتوهای تابش، بازتاب و محل کانون را در آینههای کروی نشان میدهد. ملاحظه میشود در آینه کاو (تصویر۱ الف) به علّت همگرایی پرتوهای بازتاب تصویر نقطهای در محل کانون، جلوی آینه تشکیل شده و کانون حقیقی نامیده میشود، اما در آینه کوژ با واگرایی پرتوهای بازتابیده دیگر مکانی مشترک برای متمرکز کردن نور و تشکیل تصویر جلوی آینه نمیتوان داشت. همچنین بهنظر میرسد که نور از نقطهای در پشت آینه سرچشمه گرفته باشد. بنابراین مکان این چشمه نقطهای است در پشت آینۀ کوژ، که امتداد پرتوهای بازتاب از آن میگذرد. بنابراین در آینۀ کوژ کانونی مجازی خواهیم داشت (هالیدی، مبانی فیزیک ج۳، صص ۱۴۶-۱۶۳). در واقع این انعکاس و پراکندگی پرتوهای نور در آینۀ کوژ هیچ نقطۀ سوزان و تجمّعی برای نور (یا آفتاب) نمیتواند بهوجود آورد.[۲] ممکن است این تفاوت ظاهری و تصاویر ذیل چندان برای عوام فرقی ایجاد نکند، امّا اهمیت و ارزش علمی این موضوع زمانی مشخص میشود که کاربردهای آینهها براساس نوع عملکرد آنها تعریف میشود. امروزه دقیقترین اندازهگیری و محاسبات انجام میگیرد تا مثلاً دستگاهی برای آشکارسازی یک نانوذرۀ خاص یا … بتواند ساخته شود. بنابراین این جملۀ عبدالبهاء و مخلوط کردن مفاهیم دقیق علمی، قطعاً و حداقل برای جامعۀ فیزیک سنگین و گران خواهد بود.
تصویر شماره۱٫ رفتار آینههای کروی در برابر پرتوهای فرودی نور موازی از مکان بینهایت، الف)آینه کاو ب)آینه کوژ
نقیض دیگری که در این سخن کاملاً روشن و واضح مشاهده میشود؛ میزان توانایی متمرکز کردن نور آفتاب در آینۀ کاو (یا به قول عبدالبهاء آینه کوژ) است. همه میدانیم که دمای سطح خورشید حدود ۶۰۰۰ درجۀ سانتیگراد است (NASA “Sun Fact Sheet”). از طرفی برای دمای سوزانندگی آتش مقدار دقیقی ذکر نشده است، زیرا این دما به جنس مادۀ در حال سوختن بستگی دارد. اما با توجه به بررسیهای انجامشده میتوان دمای آتش را در بازۀ بین ۱۰۰۰-۵۰۰ درجه سانتیگراد درنظر گرفت (Bailey, Journal of Range Management, pp. 37-40). حداکثر گرمایی که در کانون این آینهها جمع میشود تا سیستم تعبیهشده راهاندازی شود ۳۵۰ درجه سانتیگراد است. این دما از حدّ نهایت (حدودی) دمای آتش ۶۵۰ درجه سانتیگراد کمتر است. این درحالی است که جناب عبدالبهاء ادعا میکند که میزان دمای مجتمع در محل کانون آینهها بیشتر از دمای آتش است!!! یعنی دمایی که هیچ مادهای نه تنها قابلیّت انعکاس آن را ندارد، بلکه قطعاً در آن دما تغییر فاز داده و ذوب خواهد شد. بنابراین حتی اگر فرض (محال) کنیم که کانون آینه کوژ همگرا باشد، هرگز نمیتوان دمایی بیش از دمای آتش را برای این نقطه متصوّر شد.
البته بر هیچکس، خصوصا اهل ادب، پوشیده نیست که در تماثیل نیز باید وجه شبه طرفین رعایت شود و با اصل موضوع مطابقت کند. در غیراینصورت گیرایی و اصالت خود را از دست خواهد داد.
این مطالب و صحبتها همه در حالی بیان شده است که آینهها در نزد بشر، قدمتی دیرینه دارد. دانشمندان این سرزمین و مسلمانان از پایهگذاران این علوم بودهاند. پس چگونه ممکن است دینی برخاسته از این آبوخاک با ادعای تطابق علمی و عقلی، قادر به پاسخگویی سادهترین مسائل نباشد؟ بنابراین، در بخش بعد به تاریخچهای مختصر از آینهها میپردازیم.
۴- آینهها و قانون شکست نور
قدمت استفادۀ بشر از آینه به ۸۰۰۰ سال پیش باز میگردد. اولین آینهها در منطقهای به نام Anatolia واقع در جنوب ترکیه فعلی کشف شد. بعد از آن در مصر، ردّ پاهای استفاده از آینه قابل مشاهده است. جالب توجه است که گاهی آینه بهعنوان قاشق نیز مورد استفاده قرار میگرفت[۳]. مردم آن زمان میدانستند آینههای کوژ[۴] (محدّب) تصاویر را کوچک میکنند و میدان دید بیشتر دارند و آینههای کاو (مقعّر) جزئیات بیشتری را نشان میدهند و تصاویر متفاوتی در محدودههای نوری[۵] مختلف ارائه میدهند.[۶] بنابراین کاربردهایی مشابه امروز ما برای آن داشتند. آنان از مواد مختلف مانند سنگ و سرامیک برای ساخت آینه استفاده میکردند و به وسیلۀ مس، برنز و موادی از این قبیل سطوح آنها را صیقل میدادند (Enoch, Optometry and Vision Science, pp. 775-781).
در یونان باستان آینههای سوزان در زندگی روزمرۀ مردم کاربرد فراوان داشتند. با آینههای کاو سهموی نور خورشید را برای سوزاندن اشیاء متمرکز میکردند، زیرا پرتوهای نور در محل کانون آینه کاو، همگرا میشدند. آشنایی با نقاط کانونی حجمهای هندسی مانند مخروط، سهمی، هذلولی و بیضی یکی از علّتهای ساخت آینههای کروی در این سرزمین حدس زده میشود. بنابراین، با توجه به نیاز مردم، بیشتر آینههای کاو ساخته میشد (آقایانی چاوشی، کتاب ماه علوم و فنون، ص ۸۸).
در ایران نیز با توجه به اکتشافات مناطق مختلف سرزمینمان، قدمت ساخت آینه به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میرسد (همان).
تصویر شماره ۲٫ دستخط ابنسهل که اثبات قانون شکست نور را نشان میدهد (Rashed, ISIS, p. 467)
ابوسعد العلاءِ بنسهل معروف به ابنسهل (۳۷۹-۳۱۹ ه.ش) ریاضیدان، فیزیکدان و مهندس اپتیک ایرانی در عصر طلایی علوم اسلامی میزیست. وی در دربار عباسیان در بغداد کار میکرد. ابنسهل در اثبات ریاضیات اپتیک و نورشناسی آینههای سوزان بسیار تلاش کرد. در سال ۳۶۳ ه.ش (قرن دهم میلادی) در رسالۀ بسیار مهمّی به نام «در باب آینهها و عدسیهای سوزان»[۷] قانون شکست نور را بیان کرد. وی در این اثر، چگونگی شکست نور در آینههای کروی (کوژ و کاو) و همچنین عدسیها را تشریح میکند. تصویر ۲ بخشی از دست خط ابنسهل را در اثبات قانون شکست نور نشان میدهد (Rashed, Isis, pp. 464-491).
ابوعلی حسنبنحسن بصری معروف به ابنهیثم نیز در قرن چهارم هجری (۴۱۸-۳۴۳ ه.ش) در بصره زندگی میکرد. این دانشمند مسلمان در علوم مختلف مانند فیزیک، ریاضی، نجوم، طب و فلسفه سرشناس عصر خود بود. روش تحلیلی وی در ریاضیات اپتیک و نورشناسی بسیار مشابه استدلالهای ابنسهل است. کتاب المناظر اثری بینظیر و البته قابل توجه در مغرب زمین است که یافتههای این اندیشمند در زمینۀ پدیدۀ شکست نور و دیاگرام چشم را دربر دارد (Daneshfard et al, J Med Biogr, pp.1-5). ابنهیثم دو رساله دربارۀ آینههای سوزان تدوین کرده است؛ آینههای سوزان سهموی و آینههای سوزان کروی (آقایانی چاوشی، کتاب ماه علوم و فنون، ص ۹۸-۸۸). با استفاده از نتایج آزمایشهای ابنهیثم در رسالۀ آینههای سوزان کروی، امروزه دستگاه تنور خورشیدی بر پایه آینههای کاو ابداع شده است (همان). ابنهیثم پایۀ تحقیقات تجربی خود را قرآن کریم معرفی میکند (Daneshfard et al, J Med Biogr, p. 3). اگرچه ابنهیثم نسبت زاویه تابش و بازتاب نور در آینهها را بیان کرد، اما این قانون امروز به نام اسنل ـ دکارت شهرت یافته است (Masic, MED ARH, pp 183-188). نتایج یافتههای این دانشمندان در زمینۀ شکست نور آینهها را میتوان در ۴ بند خلاصه کرد (هالیدی، مبانی فیزیک ج ۳، صص ۱۶۳-۱۴۶):
- زاویه تابش نور و بازتاب آن از یک سطح شفاف طبق قانون اسنل ـ دکارت قابل محاسبه است:
N1 sinq1=N2 sinq2
که N1 و N2 بهترتیب ضریب شکست محیط اول و دوم، q1 زاویه تابش و q2 زاویه بازتاب هستند.
- نقطهای را که پرتوهای بازتاب نور در آن جمع میشوند، کانون مینامند.
- پرتوهای نور بازتابی در آینۀ کوژ واگرا و در آینۀ کاو همگرا هستند.
- کانون آینۀ کوژ مجازی و کانون آینۀ کاو حقیقی است.
اگرچه شکست نور در آینههای کروی پس از گذشت حدود ۷ قرن سیر تکامل خود را از یک نظریه گذراند و بهعنوان یک قانون در مجامع علمی معتبر دنیا قبول شد و مورد استفاده قرار گرفت، اما امروزه نظری مخالف بر آن سایه افکنده است!
از شخصیّتی که افتخار وی تبیین تعالیم بهائیت است، انتظار میرود ویژگیهای لازم این جایگاه را بتوان در رفتار و گفتارش بهصراحت مشاهده نمود که قطعاً بارزترین آن علم الاهی است. چنین مقامی در اوج تِذکار به احبّاء خود نمیبایست از قوانین سادۀ علمی غافل شود، تا سایرین بخواهند این خطای فاحش را بر او نادیده بگیرند یا در مقام توجیه آن برآیند! رهبر یک جامعه که خود را در بند فیوضات الاهی معرفی میکند، باید معیار عقل را، که همواره موردنظر مکتبهای الاهی بوده، مدّ نظر خویش قرار دهد. زیرا اهل عالَم را بدون هیچ ابزاری برای تشخیص، به تبعیّت از آموزههای بهائیت فراخواندن خطاست.
۵- نتیجهگیری
در این نوشتار یافتیم که بشر با ابزار حسّ و عقل خود در موضوعات مختلف اکتشافات فراوانی داشته است. مشاهدۀ او نشان داده است که آینههای کروی به دو دستۀ کاو و کوژ تقسیم میشوند. آینۀ کاو به علّت متمرکز ساختن پرتوهای نور (آفتاب) در کانون خود به آینههای سوزان معروف شد. بر این اساس از همان ابتدا تاکنون کابردهایی برای آینۀ کاو تعریف شده است. اما برعکس، آینه کوژ به علت پراکنده ساختن پرتوهای بازتابی هیچگاه نتوانسته خاصیّت احتراق یا سوزانندگی داشته باشد. بنابراین از میدان وسیع دید آن همواره بهره گرفته شده است.
دانشمندانی چون ابنسهل، ابنهیثم و دکارت، با تلاش علمی خویش، به قانونمند ساختن شکست نور در آینهها جهت مطلوبی بخشیدند.
یکی از تعالیم دوازدهگانه بهائیت که با بحث علم گره خورده است و جناب عباس عبدالبهاء آن را معرفی میکند، نظری مخالف یافتههای علمی درمورد پدیدۀ شکست نور در آینۀ کوژ عنوان شده است. نتایج نشان میدهد، سخن جناب عبدالبهاء پیرامون همگرایی نور در آینههای کوژ به لحاظ علمی پذیرفته نیست. با مطالعۀ دیگر مکتوبات عبدالبهاء در زمینۀ علم و جایگاه عقل، بر سر یک دوراهی قرار میگیریم. یک راه تعریف و تمجید از علوم بشری تا جاییکه ملاک تطابق دین باید عقل و علم قرار گیرد. راه دوم نفی تمام علوم و ابزار حس و عقل بشر در ادراک. در راه نخست، دانشمندان بلندپایه خود معترفند که علم بشر قادر به راهنمایی او به کمال نخواهد بود تا چه رسد به اینکه ملاک سنجش دین الاهی قرار گیرد.
۶-منابع
- اشراق خاوری عبدالحمید، رسالۀ ایام تسعه، ۱۰۳ بدیع، بی جا، لجنه ملی نشر آثار امری.
- آقایانی چاوشی، جعفر، کتاب ماه علوم و فنون شماره ۱۲ دوره سوم فروردین ۱۳۹۳، بی جا، بی نا.
- جعفری، محمّد تقی، طرح ژنوم انسانی، ۱۳۸۱، بی جا، انتشارات یاران علوی ـ مؤسسه علامه جعفری.
- جعفری، محمّد تقی، ارتباط انسان و جهان ج۲، ۱۳۳۴، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- عبدالبهاء، خطابات، ج ۲ و ۳، بی تا، بی جا، لجنه ملی نشر آثار امری.
- عبدالبهاء، مفاوضات، ۱۹۲۰ میلادی، چاپ مصر، مؤسسه ملی مطبوعات امری هندوستان .
- هالیدی دیوید، رزنیک رابرت، واکر جرل، ترجمه خوشبین خوشنظر، محمدرضا، مبانی فیزیک ج ۳، انتشارات آراکس ویرایش هفتم،۲۰۰۵، چاپ اول.
- Bailey Arthur W. and Anderson Murray L., 1980, Fire Temperature in Grass, Shrub and Aspen Forest Communities of Central Alberta, Journal of Range Management 33 (1).
- Enoch, Jay M.,2006, History of Mirrors Dating Back 8000 Years, Optometry and Vision Science 83, NO.10
- Daneshfard B., Dalfardi B., and Mahmoudi Nezhad G. S., 2015, Ibn al-Haytham (965-1039 AD), the original portrayal of modern theory of vision, J of Medical Biograghy
- Masic I., 2008, Ibn Al-haitham–Father of Optics and Describer of Vision Theory, MED ARH 62.
- . Rashed, R., 1990, A pioneer in Anaclastics: Ibn Sahl on Burning Mirrors and Lenses, ISIS 81.
- NASA “Sun Fact Sheet”
[۱]. ایزاک نیوتن میگوید: من مثل طفل خردسالی هستم که در کنار دریا ایستاده، گاهی یک شن و یا یک سنگ برّاقی میبیند، ولی در مقابلش دریای بیکرانِ مجهول قرار دارد.
.[۲] این بدان معناست که اگر کاغذی در این نقطۀ کانونی قرار دهیم، تصویر جسم واقع در بینهایت روی کاغذ تشکیل نمیشود. پس این نقطه کانونی همانند نقطه کانونی در یک آینه کاو نیست.
[۳]. زیرا بخش داخلی آینه فرورفتگی داشت.
[۴]. Convex mirror
[۵]. Optical constraints
[۶]. لازم به ذکر است در آینۀ کاو اندازه تصویر، با توجه به فاصلۀ جسم از آینه میتواند بزرگتر، کوچکتر یا مساوی آن تشکیل شود.
[۷].On burning Mirrors and Lenses