نگاهی به پیام دوم و پنجم فوریه
بیت العدل
خطاب به محافل برخی
کشورهای جهان
مهدیار خراسانی
بهائیت از سال ۱۳۵۷ شمسی با یک چالش بزرگ روبرو گردید . از یک طرف نگران بود که با پیروزی انقلاب و از دست دادن نفوذ خود در حکومت پهلوی توان خود را از دست بدهد و از سوی دیگر خود را در خطر سقوط جدی به خاطر همدستی در جنایات حکومت قبل و خشم مردم می دید . آموزه های بهائی هم در مقابل منطق محکم اسلامی نمی توانست تاب چندانی بیاورد. اولین نشانه های خطر برای بهائیت آنجا نمایان شد که در ابتدای پیروزی انقلاب ، تعدادی از بهائیان به اسلام گرویدند و در جراید آن زمان از بهائیت اعلام انزجار کردند .
اگر چه تشکیلات بهائی سعی نمود انگیزه ی این موج بهائی گریزی را به مسائل سیاسی و ترس از بیکاری و غیره مربوط سازد ولی واقعیت آن بود که جوّ به وجود آمده از انقلاب و همبستگی آن روز مردم و موفقیتی که آحاد مردم با انگیزه و شعارهای دینی به دست آوردند و پیروزی بزرگی که در مقابل رژیم پرقدرت پهلوی به دست آمده بود، آحاد مردم را اعم از نوع عقیده و مرام اجتماعی که داشتند به اسلام و جایگاه آن علاقمند کرده و موج اسلام گرایی به اوج خود رسیده بود.
شاید در آن مقطع تاریخی، تشکیلات بهائی از مردم مسلمان ایران توقع داشت که با فراموش کردن خیانت های تشکیلات بهائیان، با آنان همانند یک اقلیت دینی محترم برخورد نمایند. این در حالی بود که اقدامات بهائیان در عصر پهلوی دوم، نظیر چپاول ثروت کشور به دست افرادی نظیر هژبر یزدانی و یا اقدامات ضد فرهنگی نزدیکان شاه مانند سپهبد ایادی، پزشک مخصوص شاه و… از ذهن ملت ایران، پاک شدنی نبود. با تدوین قانون اساسی جدید و تعریف اقلیت های رسمی کشور، تشکیلات بهائی خود را با یک تهدید بزرگ مواجه دید و احساس خطر جدی نمود؛ چرا که بهائیت به عنوان یک اقلیت دینی در قانون اساسی به رسمیت شناخته نمی شد . قانون اساسی نیز به تأیید اکثریت مردم ایران رسیده بود و مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی بود.
بهائیت در ابتدا سعی کرد تا خود را به کناری کشیده و از موج به وجود آمده که می توانست به سادگی این فرقه و پیروان آن را با خود ببرد ، نجات دهد ، لذا با صدور اطلاعیه های مختلف سعی کرد تا خود را طرفدار اسلام و جمهوری اسلامی معرفی نموده و شبهات مختلف گذشته ، مثل ارتباط با اسرائیل، عدم هم سنخی با ادیان الهی ، ضدیت با اسلام، همسویی با رژیم پهلوی و… را از اذهان عمومی پاک نماید.
همچنین با پر رنگ کردن شعار اطاعت از حکومت ، سعی کرد تا خود را موافق با اسلام و جمهوری اسلامی جلوه داده و فرصتی را برای بازسازی تشکیلات از هم پاشیده ی خود و حفظ بهائیان به دست آورد. ولی هنگامی که تشکیلات بهائی ترفند های خود را برای مصون ماندن از تأثیرات عمیق انقلاب اسلامی مؤثر ندید ، چهره ی اصلی خود را نمایان کرد و همسو با سایر مخالفین در تمامی صحنه های سیاسی و اجتماعی با کشور و مردم ایران به دشمنی پرداخت.
تشکیلات بهائی و رهبران آن که به ظاهر شعار حمایت از سربلندی ایران را سر می دادند و پیامبر خود را ایرانی معرفی می کردند ، بنای مخالفت گذاشته و بهائیان دنیا را وادار کردند تا با تماس با مقامات و سازمان های مدنی کشور محل سکونت خود و انجام لابی های مختلف ، آن ها را بر حکومت ایران تحریک کنند و از آنان بخواهند تا از طریق نمایندگان خود در سازمان ملل ، ایران را تحت فشار قرار دهند. از طرف دیگر جامعه جهانی بهائی با استفاده از دفاتر خود در ژنو ، نیویورک و بروکسل، تلاش نمود تا با تشویق جامعه جهانی و فشار بر آن ها، قطعنامه های ظالمانه ای را بر علیه مردم ایران تصویب نمایند.
البته تصویب قطعنامه ها ی مختلف و ایجاد تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران را نمی توان به تنهایی کار تشکیلات بهائی دانست. بلکه عوامل و گروه های مختلف و دست های آشکار و پنهان دیگر نظیر مسائل پیرامون موضوع هسته ای نیز در شکل دهی آن بسیار مؤثر بود.
ولی آن گروهی که بدون توجه به کشور محل استقرارش ( سرزمین های اشغالی ) همواره تنور این تحریم ها را گرم نگه می داشت و از ایران در مجامع بین المللی به عنوان یک کشور ضد حقوق بشر یاد می کرد و گزارش های یک طرفه و ناعادلانه به احمد شهید ، نماینده سازمان ملل و همچنین به دیگر سازمان های مدافع حقوق بشر در دنیا می داد و همواره سیاه نمایی می کرد ، تشکیلات بهائی بود.
خلاصه آنکه تلاش های دشمنان ایران و تشکیلات جهانی بهائی به عنوان بازوی اجرایی آن در داخل ایران کار را به آ نجا رسانید که کشور عزیزمان در مجامع بین المللی به عنوان یک خطر جهانی معرفی شد و در انزوای بین المللی قرار گرفت تا جایی که بیم یک اجماع بین المللی برای حمله به ایران و نابودی زیرساخت های آن دور از انتظار نبود.
مقاومت و وحدت مردم ایران، تلاش های دیپلماتیک کشور در عرصه های بین المللی ، قدرت نظامی و علمی ایران در منطقه، امنیت و شرایط منطقه ای و هدایت راهبردی مقام معظم رهبری در سایه لطف الهی، کشور را از یک خطر جدی نجات داد و با توافق برجام ، ایران و ایرانی را به آینده امیدوار ساخت.
هرچند که همه مردم مسلمان و غیرمسلمان ایران از برداشته شدن تحریم ها امید به آینده پیدا کرده و خوشحال شدند ، ولی این مهم مورد خوشایند رهبران بهائی در اسرائیل که تلاش های خود را نیمه تمام و غیرموفق می دیدند قرار نگرفت. آ نها در تلاش هستند تا جامعه ی جهانی را این بار نه به دلیل موضوع هسته ای بلکه به بهانه های دیگر از جمله نقض حقوق بشرتحت فشار قرار داده بر علیه ایران بسیج نمایند.
این در شرایطی است که تشکیلات جهانی بهائی، چشمان خود را بر نقض حقوق بشر در سایر کشورهای خاورمیانه بسته است و هیچ گاه به محکوم کردن جنایات بزرگ رژیم صهیونیستی در پایمال کردن حقوق مردم فلسطین یا محکوم کردن جنایات رژیم سعودی در قبال مردم یمن و یا تبری جستن از اقدامات داعش نپرداخته است.
به باور برخی تحلیل گران، مسئله حقوق بشر در ایران، دستاویزی است برای تشکیلات بهائی تا با سوءاستفاده ی تبلیغاتی از آن نه تنها جمهوری اسلامی ایران را در فشار سیاسی و بین المللی قرار دهد ؛ بلکه به وسلیه ی آن امتیازاتی را نیز برای پیروان خود به دست آورد و البته هنگامی که حقوق سایر انسان های مظلوم دنیا ، توسط هم پیمانان یا تشکل های سیاسی همسو با بهائیت پایمال گردید ، سکوت مطلق بر تشکیلات بهائی حاکم می شود ؛ گویی حقوق بشر تنها برای بهائیان است یا به معنای بهتر، تنها بهائیان انسان هستند و پایمال شدن حقوق سایر انسان ها، اهمیتی ندارد.
در شرایط پسا برجام اما بیت العدل نگران این است که مراوده ی اقتصادی کشورهای مختلف با ایران، مسئله ی حقوق بشر در ایران را تحت الشعاع قرار داده و تلاش جدید دشمنان ایران در مجامع بین المللی، مجدداً عقیم بماند. در پیام دوم فوریه، خطوط کلّی این اقدامات ترسیم شده است و توضیحات و جزئیات بیشتر در مورد نحوه ی عملکرد لابی های ضد برجام تشکیلات بهائی در پیام پنجم فوریه بیان گردیده است.
پیام مورخ ۲ فوریه و ۵ فوریه ۲۰۱۶ بیت العدل خطاب به محافل ملی استرالیا ، اتریش ، برزیل ، کانادا ، فرانسه ، آلمان ، ایرلند ، هلند ، نیوزیلند ، اسپانیا ، سوئد ، سوئیس ، انگلستان، آمریکا ، هند و آفریقای جنوبی، یعنی عمده ی همان کشورهایی که در پسابرجام به اعزام هیئت های عالی سیاسی و اقتصادی خود به ایران پرداختند، نشانگر این نگرانی است.
در این پیام ها از محافل ملی منتخب دنیا خواسته شده است تا از طریق دفاتر خارجه ی خود، دولت ها و موسسات تجاری علاقمند به معامله با ایران را شناسایی ، سپس استراتژی هایی را برای نزدیک شدن به آ نها تدوین کنند و به آن ها در باره ی روابط تجاری با ایران هشدار دهند و خاطر نشان نمایند که مسئله نقض حقوق بشر در ایران کماکان ادامه دارد و آن ها را از نظر اخلاقی تحت فشار قراردهند تا شرط استمرار فعالیت های تجاری را آزادی عمل بهائیان در ایران قرار داده و از افراد بهائی و به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاه غیرقانونی و زیرزمینی بهائی در کشور برای فعالیت های تجاری خود در ایران استفاده نمایند.
در پیام دوم فوریه، خطوط کلّی این اقدامات ترسیم شده است و توضیحات و جزئیات بیشتر در مورد نحوه ی عملکرد لابی های ضد برجام تشکیلات بهائی در پیام پنجم فوریه بیان گردیده است. در پیام ۵ فوریه بیت العدل به محافل ملّی در باره ی اقدامات مؤثّر برای کارشکنی در روند بهبود اقتصادی ایران به بهانه های حقوق بشری هشدار جدّی داده شده است و بیان می دارد:
« برخی دولت ها پیش از این هیئت های نمایندگی خود را به ایران فرستاده و هیئت هایی را هم از ایران پذیرایی کرده اند و بسیاری دیگر در هفته های آینده در صف این برنامه هستند. اگر قرار است فرصت ها از دست نرود ، باید دفاتر امور خارجه کاملاً هوشیار باشند و در زمان های مناسب اقدام به توجیه هیئت های اعزامی به ایران نمایند. »
در ادامه برای ارائه ی محتوای مناسب به دفاتر امور خارجه محافل بهائی در کشورهای هدف جهت مظلوم نمایی بیشتر در مذاکرات با هیئت های سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف متذکّر می شود:
« … به طور آگاهانه و منظم تماس هایی را با بخش ها و سازمان های دولتی و بین المللی مرتبط داشته باشند و به آن ها خاطر نشان کنند که فشار و آزار بر بهائیان در ایران کاهش نیافته است. در حقیقت باید به مقامات کشوری خاطر نشان گردد که فشار و آزار بهائیان، از جمله فشارهای اقتصادی ، حتماً پس از به قدرت رسیدن آقای حسن روحانی افزایش داشته و هیچ نشانه ای از فروکش کردن آن نیست. »
در بخش دیگری از پیام ۵ فوریه ۶۱۰۲ ، بیت العدل به صورت موردی مصادیقی از اقداماتی که توسط تیم های لابی کننده ضد برجام تشکیلات بهائی در کشورهای مورد نظر در فضای پسا برجام باید صورت پذیرد را این گونه ابلاغ می کند:
«یک اقدام خاص که بر روی آن توافق نظرحاصل شد این بود که مقاماتی که به ایران سفرمی کنند توجیه شوند و از آن ها خواسته شود در سفر به ایران، به صورت خصوصی و یا عمومی درباره ی وضعیت بهائیان گفتگو کنند. این گونه اظهار توجه و علاقمندی نه تنها موجب فشار بر دولت ایران بلکه موجب امیدواری بهائیان ایران و فعالان، حقوقدانان و روشنفکران حقوق بشری در داخل کشور می شود … به همین ترتیب به هنگام سفر مقامات ایرانی به خارج از کشور باید مقامات میزبان و روزنامه نگاران را تشویق کرد به صورت آشکار و واضح توجه و علاقه خود را درباره نقض حقوق اقلیت های دینی و از جمله بهائیان بیان نمایند. »
در بخش پایانی این پیام ها که رونوشت آن به مرکز دارالتبلیغ بین المللی بهائی ، دفتر سازمان ملل جامعه بین المللی بهائی در نیویورک، ژنو، بروکسل و دفاتر امور خارجه محافل ملّی کشورهای مورد اشاره است درباره ی پرونده سازی حقوق بشری علیه ایران دستور پیگیری مؤثر داده می شود که خود گویای خیانت های آشکار تشکیلات بهائی بر علیه کشور عزیزمان و کارشکنی های مستمر ایشان در دوران پسابرجام است:
« از دفاتر امور خارجه خود بخواهید تا گزارشات قوی و مؤثری از آزار و اذیت بهائیان ایران به مقامات کشوری خود ارائه کنند و اشاره به مطالب «بولتن اخبار ایران » که برای شما قبلاً ارسال شده در این زمینه سودمند است . آن بولتن ها چکیده آزار و محدودیت ایجاد شده در سال گذشته در حوزه فعالیت اقتصادی و آموزش عالی را ارائه می کند. به موازات اقدامات دفاتر امور خارجه ، دفتر سازمان ملل جامعه بین المللی بهائی اقدمات تکمیلی را در سطح بین المللی انجام خواهد داد. »
انتشار نامه ی جسورانهی ۵۴ فعال اقتصادی در رسانهها را نیز در همین راستا و برای ایجاد فشار جدید بین المللی بر جمهوری اسلامی باید تلقی کرد. در این نامه که ۲۹ فروردین ۱۳۹۵منتشر گردید ، از رهبر انقلاب درخواست شده است تا در قبال فعالیت های تبلیغی بهائیان در قالب فعالیت های صنفی، موضعی منفعلانه در پیش گیرند و اجازه دهند تا فعالان بهائی در عرصه ی اقتصاد ، در شریان های اصلی ایجاد شده در فضای پسابرجام، حضور داشته باشند.
نتیجه آنکه تمامی اقدامات جدید تشکیلات بهائی که در سطوح بالاتر و به شکل جدّی تری در پسا برجام پیگیری می شود، نشان از هماهنگی تمام عیار لابی ضد برجام تشکیلات این فرقه با دیگر لابی های فعّال آمریکایی و اسرائیلی و تحجّر منطقه و با هدف نیل به اهداف این حزب شوم سیاسی در سطح کشور و جهان طراحی و اجرا می شود و پرونده سازی ها و لابی گری های حقوق بشری با هدف گذاری فشار حدّاکثری بر جمهوری اسلامی برای تسلیم در برابر خواسته های نامشروع تشکیلات بهائی در ایران و در راستای اهداف دشمنان و بدخواهان کشور عزیزمان صورت می پذیرد که بیش از پیش ماهیّت خیانت کار، فرصت طلب و تمامیّت خواه این فرقه و تشکیلات آن را آشکار مینماید و هوشیاری بیشتر مسئولان دیپلماسی کشور را می طلبد.