صفحه اصلی سرمقاله از عاشورا تا اربعين مهدوي

از عاشورا تا اربعين مهدوي

30 خواندن ثانیه
0
0
355

۱. عمودهای راه

عاشورا را چه نسبتی است با قیام پیروز مهدوی؟ حماسه عظیم پیاده‌روی اربعین، چگونه می‌تواند، به حماسه ظهورخواهی و تعجیل فرج مبدّل شود؟ اصلاً چه ارتباطی بین قیام عاشورا، اربعین شهیدان و قیام و انقلاب مهدوی برقرار است؟ چه ارتباط وثیقی بین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نیای بزرگوارش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام وجود دارد…؟ امام عصر ارواحنا فداه چنان‌که در زیارت ناحیه مقدسه می‌فرمایند هر صبح و شام بر جدّ شهیدشان مویه می‌کنند و ظهور خویش را می‌طلبند تا ثارالله را خون‌خواهی کنند و یالثارات الحسین شعار قیام ایشان است. پس ارتباط وثیقی است بین عاشورا و قیام آخرالزمانی حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف. کار ناتمام عاشورا در کنار زدن سلطه یزیدیان، در ظهور آن حضرت، تمام می‌شود و حکومت صالحان در جهان مستقر می‌گردد.

در پیاده‌روی اربعین از عمودها آموختیم که زندگی بدون عمودهای راهنما که پیشوایان دین هستند، امکان‌پذیر نیست. فاصله حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را تا بیرون شهر که حدود شش یا هفت کیلومتر است، ستون‌های برق در مسیر حرکت زوّار را شماره‌گذاری کرده‌اند که در این فاصله ۱۸۳ ستون و از آنجا تا حرم امام حسین علیه السلام حدود ۸۰ کیلومتر و تقریباً ۱۴۵۰عمود و فاصله هر عمود با عمود بعدی، پنجاه متر است. گفته می‌شد یکی از فواید این شماره‌گذاری ستون‌ها، آدرس‌دهی آسان است؛ یعنی زائران با یکدیگر قرار می‌گذارند که اگر از هم جدا شدند یا یکدیگر را گم کردند در کنار ستون شماره چند، همدیگر را ببینند، یا اگر کسی خسته شد و سوار ماشین شد، در کنار ستون شماره فلان بایستد. یا حسینیه فلان گروه و فلان عالم نزدیک ستون شماره چند است.

وقتی یک تیر برق با یک شماره روی آن می‌تواند نقش راهنما را ایفا کند و گم‌گشته‌ای را هدایت کند که الان کجایی و تا هدف چقدر فاصله داری؛ این همه عمود هدایت از انبیاء و امامان علیهم السلام، خداوند سر راه انسان قرار داده که بگویند کجایی، کجا می‌خواهی بروی و تا نجات در زندگی که پیش روی توست چقدر فاصله داری و باید از کدام راه بروی. مگر نخوانده‌ایم که حسین علیه السلام چراغ هدایت است که الان داری در کورسوی این بیابان به سمتش می‌روی؟ همان فانوس دریایی که می‌گوید کجایی. همان سفینه و کشتی نجات که از دور چراغش را می‌بینی، فاصله‌ات را با او تنظیم کن و به‌سویش برو و هرلحظه موقعیت خودت را با او تنظیم کن؛ ببین چقدر با او فاصله داری و به سمت او برو و جاده را به‌سوی او بپیما… .

این تعبیر و تشبیه از عمودهای راه کربلا، دربارۀ پیشوایان دین به‌عنوان: عمود راهنما، مصباح هدایت، فانوس دریایی، کشتی نجات، تذکار خوبی است… مگر سیدالشهدا علیه السلام برای مردم همیشه تاریخ، سفینه نجات و مصباح هدایت، نبوده است که بین عزت و ذلت، عزت را انتخاب کنند و در زندگی حتی اگر دین ندارند، احرار باشند و آزاده؟ هرکس خودش را با این میزان بسنجد و به‌سوی او برود و فاصله‌اش را با عمودهایی که در راه است تنظیم کند و در راه قرار گیرد و توقف نکند تا به او برسد. حالا هرکدام با خودمان بسنجیم تا رسیدن به امام زمانمان چقدر فاصله داریم؟ چند عمود از او دور هستیم و چقدر دیگر باید راه برویم تا به او برسیم؟ این فاصله یا با شناخت بیشتر آن حضرت پیموده می‌شود یا گام برداشتن در وظایفی که در غیبت باید انجام بدهیم و یا برداشتن موانعی که بین ما و او قرار دارد.[۱]

حال می‌گوییم: این هزار و چهارصد و پنجاه عمود می‌تواند نشان هزار و چهارصد و پنجاه سالی باشد که از بعثت پیامبر می‌گذرد و سال‌هایی که بر مسلمانان گذشته است و آن‌ها با صبر و استقامت و حرکت به جلو توانسته‌اند اسلام را از تنهایی دوران اولیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فقط دو مومن یعنی حضرت خدیجه و حضرت علی علیهما السلام را داشت، به حدود دومیلیارد باورمند برساند و به شکرانه آن بخوانند: «الحمد لله الذی نصر عبده و اعزّ جنده و هزم الاحزاب وحده» (سپاس او را که پیامبرش را یاری نمود و سپاهش را عزت بخشید و به‌تنهایی، احزاب را گریزان نمود)؛ آری اوست که «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بیدک الخیر إنّک علی کل شیئٍ قدیر»… ببینید تنهایی سیدالشهداء علیه السلام را در کربلا که وقتی عصر عاشورا فرمود: «هل من ناصر ینصرنی»، هیچ‌کس نبود که جواب دهد: لبیک یا حسین؛ اما امروز فقط بیست میلیون نفر از نقاط مختلف جهان، پیاده می‌آیند که این عمودها را طی کنند و به کربلای او برسند و بگویند: «لبیک یا حسین» و بعد دعای فرج بخوانند و بگویند: «لبیک یا مهدی»…زیرا قیام مهدی است که به خون‌خواهی حسین، جهان را از لوث تبهکاران پاک خواهد کرد.

 

۲. پیوند عاشورا و انتظار

امام مهدی فرزند امام حسین علیهما السلام و ادامه اوست و «انتظار» و «ظهور» ادامه عاشورا و برآمده از آن؛ اولی رمز «بقای اسلام» است و دیگری رمز «تحقق آرمان‌های آن»؛ عاشورا، دریچه‌ای به انتظار خروج «طالب ثار» است و این انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا؛ فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسی و مایه شکوفایی و بالندگی انتظار منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روزگاران غیبت است؛ انتظار منجی عدالت‌گستر، منتظران را در کربلایی می‌نشاند که باید «هل من ناصر» امام زمانشان را لبیک گویند و برای او یاورانی باشند همانند یاوران سیدالشهداء در کربلای سال ۶۱. انتظار، کربلایی دیگر است به وسعت همه جهان، که صحنه مصاف حق و باطل است در زمان‌هایی دیگر، با این تفاوت که این بار، حق پیروز میدان است و  باطل و باطل‌مداران، برای همیشه دفن می‌شوند.

 

مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، همان کسی است که باری را که حسین علیه السلام در مسیر کوفه، در کربلا به زمین گذاشت، به کوفه می‌رساند و از کوفه، همه جهان را زیر سلطه حق در می‌آورد. او پرچم افتادۀ جدّ خویش را بر خواهد افراشت و آرمان‌های بلند او را تحقق خواهد بخشید. برای ما دورماندگان از صحنه عاشورا، یک راه بیشتر نمانده و آن ثبت نام در کلاس «انتظار» و درآمدن در خیل «منتظران» است که حقیقت انتظار، در خیمه امام زمان بودن است. آنان که در کربلا چکاچک شمشیرها را نچشیدند، باید مرارت «انتظار» را به جان بخرند. «عاشوراییان» پیمان خود را عمل کردند و «مهدویان» با کوله‌بار فرهنگ عاشورا، چشم‌انتظارند تا عهدی را که با خدا و رسول بر پاسداری از حرم و حریم ثارالله بسته‌اند، با یاری فرزند حسین علیه السلام  به انجام رسانند.

پیوند دو فرهنگ «عاشورا» و «انتظار» را می‌توان این گونه بیان کرد: مهدی، فرزند حسین علیهما السلام است؛ خون‌خواه اوست؛ هم اوست که بین رکن و مقام می‌ایستد و چنین ندا می‌دهد: «الا یا اهل العالم! انا الامام القائم؛ الا یا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛ الا یا اهل العالم! ان جدی الحسین قتلوه عطشاناً؛ الا یا اهل العالم! ان جدی الحسین طرحوه عریاناً؛ الا یا اهل العالم! ان جدی الحسین سحقوه عدواناً»: بدانید و آگاه باشید ای جهانیان که منم امام قائم؛ آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام‌گیرنده؛ آگاه باشید ای اهل جهان که جدّ من حسین را تشنه‌کام کشتند؛ آگاه باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین را روی خاک افکندند، آگاه باشید ای جهانیان که حقّ جدّ من حسین را از روی کینه‌توزی پایمال کردند…

و با این سخنان هم خود را معرفی می‌کند و هم پیوندش را با جدّ خویش، بیان می‌دارد.

شعار یاران حضرت بقیةالله «یا لثارات الحسین» است، یعنی خون‌خواهان حسین علیه السلام. فضل‌بن‌شاذان نقل می‌کند که شعار یاران مهدی «یا لثارات الحسین» است.[۲] حضرت سکینه سلام الله علیها نقل می‌کند: امام حسین علیه السلام شبی در کربلا، خطاب به یاران خود فرمود: «همانا جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فرزند من حسین در زمین کربلا، غریب و تنها، عطشان و بی‌کس، کشته می‌شود. کسی که او را یاری کند، مرا و فرزندش مهدی را یاری کرده است و هرکس به زبان خود، ما را یاری کند، فردای قیامت در حزب ما خواهد بود».[۳] امام باقر علیه السلام نیز فرمود: یکدیگر را در روز عاشورا این‌گونه تعزیت دهید: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد علیه السلام: خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین علیه السلام بزرگ گرداند و ما و شما را، از کسانی قرار دهد که به همراه ولی‌اش، امام مهدی از آل محمد علیهم السلام، طلب خون آن حضرت کرده، به خون‌خواهی او برخیزیم ».[۴]

۳. رویش‌ها و ریزش‌ها

هم در عاشورای حسینی و هم در انتظار مهدوی، شاهد رویش‌ها و ریزش‌ها هستیم. به کاروان حسین علیه السلام کسانی پیوستند که امید پیوستنشان نبود، همچون زهیر و حُر که یکی عثمانی بود و در صفین علیه علی علیه السلام شمشیر زده و دیگری فرمانده سپاه عمر سعد بود. کسانی هم به بهانه‌های واهی نپیوستند، همچون طرماح بن عدی، یا پیوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در کنار حسین علیه السلام را نداشتند، چه آنانی که در میانه راه جدا شدند و چه آنانی که در کربلا، از میدان معرکه گریختند. دربارۀ یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز داریم: هنگامی که قائم قیام کند از امر او کسانی بیرون می‌روند که چنین به نظر می‌رسید همواره از یاران او باشند و به امر او در می‌آیند آنانی که شبیه خورشیدپرستان و ماه‌پرستان هستند».[۵]

یهودیان جزیرةالعرب نیز که به‌خاطر پیش‌گویی کتاب‌های خود منتظر آمدن پیامبر بودند و به مدینه هجرت کرده بودند تا در رکاب او باشند، وقتی آمد، به او کافر شدند: «فلما جائهم ما عرفوا کفروا به»،[۶] از امام حسین علیه السلام نیز تقاضا کردند که بیاید و نامه‌ها به او نوشتند، اما هنگامی که آمد، به او پشت کردند و خون او را ریختند. درمقابل، قیام عاشورا موجب رویش‌هایی در تاریخ شد و سرآغاز بسیاری از حرکت‌ها و قیام‌های حق‌طلبانه در سرزمین پهناور اسلامی علیه خلفا و حاکمان ستمگر شد. در عراق، بصره و کوفه (سلیمان‌بن‌صرد، مختار، زیدبن‌علی)، در حجاز، مدینه و مکه، در خراسان (یحیی‌بن‌زید) و… هنوز هم بعضی عدالت‌خواهان و مردان تاریخ ــ امثال گاندی ــ می‌گویند پا جای پای حسین علیه السلام و شهدای کربلا گذاشته‌اند.

ریزش در عصر غیبت امام، مرحله‌به‌مرحله اتفاق می‌افتد و در هر مرحله جمعیت قابل‌توجهی از بدنه اصلی تشیع کنده می‌شوند تا آنکه اکثریت شیعیان از اعتقاد به امامت دست بشویند و درنهایت اقلیتی زبده باقی بماند که فتنه‌های دوران غیبت به ایشان آسیب نمی‌رساند. امتحانات دوران غیبت نتایج متعدد فردی، اجتماعی و سیاسی دارد: ازجمله صیقل خوردن دل‌های افراد درجهت خلوص یا ناخالصی، به‌گونه‌ای که گوهر واقعی هرکس برای خودش و دیگران آشکار می‌گردد: جدایی صف‌های گروه‌های مختلف شیعه از یکدیگر به‌گونه‌ای که هر گروه دیگری را طرد یا حتی لعن و تکفیر می‌کند؛  باقی ماندن اقلیتی از شیعیان زبده و تزلزل‌ناپذیر که نسل اخیر ایشان بتواند بار حمایت از قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و برپایی حکومت جهانی‌اش را بر دوش کشند.

‏بااین‌همه، ثابت قدمانی هستند که بر این عقیده استوار می‌مانند؛ زیرا انتظار مهدوی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین، قوی‌ترین و انگیزه‌سازترین آرمان‌های انسانی، نقش بی‌بدیلی در از بین بردن یأس و ناامیدی و پیروزی نهایی مظلومان بر مستکبران، به‌عنوان یک راهبرد اساسی و کلیدی در تمامی ابعاد سیاسی ــ اجتماعی، تربیتی و فکری یک جامعه می‌تواند تأثیرگذار باشد. می‌دانیم که منتظر ظهور مصلح، خود باید صالح باشد.[۷] امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام و پیشوای ایشان از [چشم] آنان غایب و پنهان می‌گردد. پس خوشا بر احوال کسانی که در آن زمان ثابت قدم و استوار می‌مانند». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم فرمود: «بارالها! مرا به دیدار برادرانم نایل گردان … هریک از ایشان در پایداری و استواری در دین، از کسی که در دل تیره شب، شاخه پرتیغ گیاه قتاد را، با کف دست صاف و هموار می‌سازد، پایدارتر است؛ یا همانند کسی است که صبورانه پاره‌آتشی را بر دست گیرد و در آن حال در دین خویش استوار باشد. آری، ایشان چراغ‌های هدایت [در شب تاریک و دیجور] هستند. خداوند ایشان را از هر فتنۀ تیره و تار رهایی می‌بخشد».

۴. فراخوان یاور و ناصر

از دیگر جهات مشابهت قیام حسینی و انقلاب مهدوی، فراخوان یاور و ناصر است: «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی: آیا یاوری هست که مرا یاری کند؟» جمله‌ای مشهور از امام حسین که در آخرین دقایق زندگی‌اش در روز عاشورا بر زبان رانده است. این جمله، چه با همین عبارت و چه با نقل به معنای شبیه به آن و با همین مضمون از ایشان نقل شده است. بنا به نقل وقایع‌نگاران عاشورا وقتی یاران امام حسین علیه السلام شهید شدند و او تنها ماند، این جملات را بر زبان راند که «آیا دفاع‌کننده‌ای هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یگانه‌پرستی هست که درباره ما از خدا بترسد؟ آیا فریادرسی هست که با فریادرسی از ما، به خدا امید داشته باشد؟ آیا مددکاری هست که با کمک به ما امید به آنچه نزد خداست داشته باشد؟» (هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا؟ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا؟).[۸]

پیش از آن در منزلگاه قصر بنی‌مقاتل، امام حسین علیه السلام هنگامی که عبیدالله‌بن حر جعفی را به یاری طلبید و او عذر آورد، از عبیدالله خواست که از آنجا برود، چراکه اگر صدای استغاثه امام را بشنود و اجابت نکند، خدا او را هلاک می‌کند».[۹] فریاد استنصار و طلب یاری حسین علیه السلام، هنوز هم از رواق تاریخ به گوش می‌رسد،  لذا انبوه میلیونی زائران حسینی وقتی در عاشورا یا اربعین به حرم آن حضرت وارد می‌شوند در پاسخ ندای آن حضرت در ظهر عاشورا، فریاد «لبیک یا حسین» سر می‌دهند و آمادگی خود را برای نصرت و یاری او نشان می‌دهند. فریاد استنصار فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، نیز همواره بلند است. آیا کسی هست که مهدی آل محمد را در دوران غیبت و ظهورش یاری کند؟ آیا کسی هست آتش دشمنی‌ها را از او دور کند و عشق او را در دل‌ها زنده کند؟ و انسان‌های بریده از او را، با او پیوند زند؟

«او در روز ظهور خود به دیوار کعبه تکیه داده بانگ بر می‌دارد: «ای مردم! ما از خداوند یاری می‌جوییم. هر که می‌خواهد ما را اجابت کند … از شما می‌خواهم که به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما ــ که حق قرابت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است ــ ما را کمک کنید و کسانی را که به ما ظلم می‌کنند، از ما بازدارید که ما را ترسانده و بر ما ظلم کرده‌اند. از شهر و فرزندانمان جدا کرده، بر ما ستم روا داشتند و شوریدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آورید! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نکنید. یاریمان کنید که خداوند شما را یاری می‌کند».[۱۰]

می‌گویند با شنیدن فریاد «هل من ناصر حسینی»، گهواره علی اصغر تکان خورد! آیا با شنیدن «هل من ناصر مهدوی» نیز، دلی هست که بلرزد و با امامش عهد و پیمانی ببندد و به کمک او برخیزد؟ آن هم در این عصری که دشمنان و مخالفان با انواع تجهیزات مالی و رسانه‌ای کمر به تخریب مبانی دینی و مهدویتی بسته‌اند و دائماً موتورهای شبهه‌پراکن آن‌ها در فضاهای تبلیغی، به‌خصوص در فضا و شبکه‌های مجازی، فعالانه در کار است و با ترفندهای گوناگون و با به کارگیری ابزارهای هنری تلاش می‌کنند در باور مهدویت تشکیک آورند و مردم را به منجی، بی‌اعتقاد کنند و پیوند آن‌ها با امام را قطع نمایند که نتیجتاً امام را همچون جدّ غریبش در کربلای غیبت، بی‌یاور و بی‌ناصر گذارند. امروز معنای «لبیک یا حسین» زائران حسینی به معنای «لبیک یا مهدی» است و اعلام آمادگی آنان برای نصرت و یاری آن حضرت در تمامی ابعاد نصرت به زبان و قلم و مال و هنر و رسانه است.

۵. پیوستگی دو میلاد

با بررسی دو میلاد حسینی و مهدوی در متون تاریخی و ادعیه و زیارات، به ارتباط وثیق و تنگاتنگ و پیوستگی‌هایی میان این دو نور پاک پی می‌بریم؛ چراکه هر دو در ماه شعبان به دنیا آمده‌اند و در روز تولد حسین علیه السلام باید به یاد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، بود و در روز تولد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، باید حسین علیه السلام را یاد کرد. در دعای هریک، باید جملاتی را زیر لب زمزمه کرد که یاد دیگری را در دل زنده می‌کند.

در این قسمت، به نمونه‌هایی چند از این حقیقت اشاره می‌شود: نخست یادکرد حضرت مهدی در لوحی است که به نام مقدس حضرت فاطمه علیها السلام معروف است. این لوح به مناسبت تولد امام حسین علیه السلام توسط جبرئیل امین به رسم چشم‌روشنی از طرف خداوند متعال به پیامبر اکرم هدیه شد. در این لوح نام یکایک امامان از نسل امام حسین علیه السلام آمده تا به آخرین آن‌ها حضرت محمدبن‌الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌رسد: «و این رشته را به وجود پسر او «م ح م د» که رحمت براى جهانیان است کامل کنم، او کمال موسى و رونق عیسى و صبر ایوب دارد».[۱۱]

وقتی در همان حدیث شریف لوح به نام مقدس امام سوم می‌رسد، می‌فرماید: «… جعلت کلمتی التامة معه و حجتی البالغة عنده» یعنی کلمۀ تامه و حجت بالغه خود (امام زمان) را با حسین و نزد او قرار دادم ».[۱۲] همچنین در توقیع مبارک حضرت امام حسن عسکری علیه السلام برای قاسم‌بن‌علاء همدانی آمده است: در روز تولد امام حسین علیه السلام این دعا را بخوان: «اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته بکنه السماء و من فیها و الارض و من علیها… المعوض من قتله ان الائمة من نسله و الشفاء فی تربته و الفوز معه فی اوبته و الاوصیاء من عترته بعد قائمهم و غیبته»: خداوندا! من تو را به مقام مولود این روز می‌خوانم. او پیش از آنکه به دنیا چشم بگشاید و قبل از آنکه تولد یابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هرکس در آن بود و زمین و هرکس برروی آن بود، بر او گریه کرد … او که در عوض شهادتش، ائمه از نسل اوشدند و شفا در تربت او قرار داده شد، فوز و رستگاری با او در روز رجوع و بازگشت او و اوصیاء از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپری شدن غیبت اوست».[۱۳]

یاد امام حسین علیه السلام در میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز جالب است: یکی از شب‌های باعظمت سال، نیمه شعبان شب تولد حضرت مهدی است که افضل شب‌های سال بعد از شب قدر شمرده شده و در آن احیاء و شب‌زنده‌داری توصیه شده است. در اعمال این شب زیارت امام حسین علیه السلام است. محدث قمی می‌نویسد: با فضیلت‌ترین اعمال شب نیمه شعبان ــ که باعث آمرزش گناهان است ــ زیارت امام حسین علیه السلام است. هر که می‌خواهد، روح ۱۲۴ هزار پیامبر با او مصافحه کند، امام حسین را زیارت کند. اقل زیارت آن حضرت آن است که به بالای بامی رود و به سمت راست و چپ نگاه کند، سپس سر به جانب آسمان بلند کند و حضرت را با این کلمات زیارت کند: «السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته».[۱۴]

در قسمت «زیارات» نیز می‌نویسد: احادیث بسیاری در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام در نیمه شعبان وارد شده است و بس است در این باب آنچه که به چندین سند معتبر از حضرت امام زین‌العابدین علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام وارد شده که: «هر که بخواهد با او صد و بیست و چهار هزار پیامبر، مصافحه کنند، زیارت کند قبر ابی‌عبدالله الحسین علیه السلام را در نیمه شعبان. به‌درستی که ملائکه و ارواح پیامبران، رخصت می‌طلبند و به زیارت آن حضرت می‌آیند. پس خوشا به حال آن‌ کس که مصافحه کند با ایشان و ایشان مصافحه کنند با او. پنج پیامبر اولوالعزم (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم) نیز با ایشان هستند».[۱۵]در میلاد امام زمان عاشقان و شیفتگان، یاد اباعبدالله را در دل‌های خود احیا می‌كنند و جان خود را صفا می‌بخشند. روشن است كه زندگی و قیام حسین علیه السلام بدون زندگانی و قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نافرجام است و فرجام آخرین دولت، در گرو زمینه‌هایی است كه سالار شهیدان آن را فراهم كرده است. پشتوانه انتظار و حكومت عدل جهانی، عاشوراست و ظهور، تنها پاسخ كربلا است. بی‌شك، دو جریان مهم عاشورا و ظهور، ارتباط تنگاتنگی دارند كه پرده و حجاب این ارتباط، با راز و رمز رهبران آن گره خورده است.

۶. مشابهت یاران

یاران امام حسین علیه السلام بهترین یاران و وفادارترین بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسلیم نسبت به امام خود و سبقت در اجرای خواسته‌ها و فرامین او برخوردار بودند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت یگانه دوران بودند. امام در شب عاشورا در وصف یاران خویش فرمود: «من یارانى بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتى نیکوکارتر و به وظیفه خویشاوندى پایبندتر از اهل بیتم نمى‌شناسم» (فَإِنِّی لاأَعْلَمُ أَصْحاباً أَوْلَى وَ لا خَیْراً مِنْ أَصْحابِی، وَ لاَ أَهْلَ بَیْت أَبَرَّ وَ لاَأَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی).[۱۶] یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چنین‌اند: «آن‌ها مطیع‌تر از کنیز نسبت به مولای خود هستند»؛[۱۷] «در فرمانبرداری از حضرتش، بسیار کوشا و مصمم‌اند».[۱۸] «نه از نسل‌های گذشته، کسی بر آنان پیشی گرفته و نه از آیندگان، کسی به مقام والای آنان می‌رسد».[۱۹] «عابدان شب و شیران روزند، [در شجاعت] قلوبشان همچون پاره‌های آهن است».[۲۰]

برخی صفات و ویژگی‌های مشترک یاران دو امام، عبارت است از خداباوری، ولایت‌مداری، شجاعت، ایثار و …  امام و یاران او، از همه چیز بریده و به حق پیوسته بودند. امام حسین علیه السلام در هنگام خروج از مدینه، با خواندن خطبه‌ای، هرگونه قدرت‌طلبی را از سوی خویش رد کرد و از تسلیم شدن در برابر قضای الهی سخن گفت. چنانچه فرمود: «پروردگارا! من به رضای تو، راضی و نسبت به امر تو، تسلیم هستم و در مقابل قضای تو، صبر خواهم نمود».[۲۱] خدامحوری و معنویت یاران امام، در شب عاشورا جلوۀ خاصی به خود گرفت؛ به‌گونه‌ای که صدای عبادت و نیایش و نماز شب آنان در خیمه‌ها پیچیده بود. این ویژگی در یاران حضرت مهدی نیز هست، چنانکه امام صادق علیه السلام درباره آنان فرمود: «گویا دلشان نورباران است؛ از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند و برای کسب توفیق شهادت، دعا می‌کنند».[۲۲] امیرمؤمنان نیز یاران مهدی را گنج‌هایی آکنده از معرفت خدا می‌داند.[۲۳]

در ولایت‌مداری، یاران امام حسین علیه السلام، بهترین بودند: با آنکه امام، بیعت خویش را از آنان برداشته بود، اما وفادارانه در صحنه ماندند و عهد خویش را نشکستند. عمروبن‌قرظه، در هنگام اقامه نماز ظهر، خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمنان قرار داد تا به امام آسیبی نرسد و آنگاه که از شدت جراحات به روی زمین افتاد، رو به رو امام کرد و پرسید: «ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟» امام فرمود: «آری! تو در بهشت، پیش روی منی و زودتر به بهشت می‌رسی. سلام مرا به پیامبر برسان».[۲۴] دیگر یاران امام هم همین‌گونه بودند. یاران امام زمان نیز به فرموده پیامبر اکرم در پیروی از مولای خود، تلاشگر و کوشا هستند.[۲۵] عشق و علاقه قلبی آنان به حضرت مهدی، آنان را به‌سان پروانه‌ای که بر گرد شمع می‌گردد، فرمانبر و مطیع می‌کند. چنانچه در روایتی آمده است: «[آنان] برای تبرک، دست بر زین مرکب امام می‌سایند و بر گردِ امام می‌چرخند و با جان و دل، او را در جنگ‌ها یاری می‌کنند».[۲۶]

در شجاعت نیز عاشوراییان سرآمد بودند و به شوق و عشقِ شهادت می‌جنگیدند، از مرگ، هراسی نداشتند و در برابر دشمن، سستی نشان نمی‌دادند. آنان یاران امامی بودند که مرگ در راه خدا را عزت می‌دانست. یاران حضرت مهدی را نیز امام باقر علیه السلام چنین توصیف کرده‌اند: «گویا آنان را می‌نگرم؛ سیصد و اندی مرد که بر بلندای کوفه ایستاده‌اند و دل‌هایی چون پولاد دارند. ترس، از هر سو، به دل‌های دشمنانشان، سایه افکنده است. در سوارکاری و تیراندازی بی‌نظیر هستند. در میدان رزم، نشان شجاعت بر تن دارند و چون یاران پیامبر در جنگ بدر، نشان ویژه بر سر نهاده‌اند».[۲۷] در ایثار جان نیز یاران اباعبدالله علیه السلام، جان خود را فدای او کردند و تا بودند نگذاشتند به امام آسیبی برسد؛ یاران مهدی نیز چنین‌اند. امام باقر علیه السلام درباره آنان فرمود: «در زمان قیام قائم، دوران رفاقت فرا می‌رسد. مردم به سراغ مالِ برادرانِ خود رفته و حاجت خویش بر می‌گیرند و هیچ‌کس، آنان را منع نمی‌کند» که: «گویا یک پدر و مادر، آنان را پرورانده‌اند؛ زیرا دل‌های آنان، از محبت و خیرخواهی به یکدیگر، آکنده است».[۲۸]

۷. نقش آفرینی بانوان

اگر عاشورا نقشی بی‌بدیل در حفظ اسلام راستین داشت، بی‌تردید سهم بزرگی از آن به عهده بانوان بود. زنان در کربلا نشان دادند که تکلیف اجتماعی، خاص مردان نیست، بلکه آنان نیز برابر وظیفه شرعی خود باید به جریان‌های اجتماعی توجه کنند و آنجا که مسئله حمایت از دین و اقامه حق، به میان می‌آید تنها با قیام آنان میسر می‌شود که در صحنه حضور یابند. نقش زنان هاشمی (همچون عقیله بنی‌هاشم زینب و ام‌کلثوم خواهران امام و فاطمه و سکینه دختران امام و رباب همسر امام) و زنان غیرهاشمی (همچون ام‌خلف همسر مسلم‌بنْ‌عوسَجه، بحریه»، دختر مسعود خزرجی و همسر جنادةبن‌کعب انصاری که پس از شهادت جناده، فرزندش، «عمرو» را روانه میدان کرد. امام حسین علیه السلام مانع شد، ولی عمرو گفت: «مادرم مرا امر به قتال کرد.» سرانجام به میدان رفت و به شهادت رسید. کوفیان سر او را به طرف مادر انداختند. مادر سر جوان خود را برداشت و به سینه چسبانید و پس از گفت‌وگویی با آن، سر را به‌سوی دشمن پرتاب کرد و عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد. امام، او را برگرداندند و در حقّش دعا کردند، دلهم همسر زهیر که اورا به پیوستن به سپاه امام تحریض نمود، ام‌وهب، طوعه، ماری و حتی زنان قبیله بنی‌همدان، غیرقابل‌کتمان است.

جاودانگی قیام امام، با حضرت زینب در کربلا پیوند وثیق دارد؛ او بنا به وصیت برادرش، تلاش‌هایی کرد که اگر آن‌ها را انجام نمی‌داد، شاید امروز نامی از عاشورا و عاشوراییان بر زبان‌ها نبود و پیام نهضت در کربلا همراه با اجساد مطهر شهیدان مدفون می‌شد و به کسی نمی‌رسید. فعالیت‌های همراه با سیاست و کیاست، صبر بر اسارت و خطابه و رسواگری جانیان، پیام عاشورا را به همگان رساند. در تشرفی که بعضی علما خدمت حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتند، سؤال کردند بزرگ‌ترین مصیبت عاشورا که شما صبح و شام بر آن می‌گریید کدام است؟ آن حضرت بزرگ‌ترین مصیبتی که موجب گریستن صبح و شام ایشان شده را مصیبت اسارت حضرت زینب ذکر می‌نمایند. به‌هرحال نقش بانوان در عاشورا و بعد از آن بسیار مهم و اساسی بوده است.

در قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چنین است و زنان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور در روایات این چنین آمده است: جابربن‌یزید جعفی از امام باقر علیه السلام نقل می‌کند: «به خدا سوگند سیصد و سیزده نفر می‌آیند که پنجاه تن از آنان زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی، همچون ابرهای پاییزی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد».[۲۹] ام‌سلمه نیز از پیامبر چنین روایت کرده است: «در آن هنگام پناهنده‌ای به حرم امن الهی پناه می‌آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می‌برند به‌سوی او جمع می‌شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد می‌آیند که برخی از آنان زن هستند که بر هر ستمگر و ستمگرزاده‌ای پیروز می‌شوند».[۳۰]

این بدین معنا نیست که زنان فقط در دوران ظهور نقش‌آفرینی می‌کنند بلکه در دوران غیبت، بانوان معتقد به امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با خدمتگزاری به آستان آن حضرت از طریق خدمات فرهنگی در معرفی امام، تربیت فرزندان منتظر و خدمتگزار، حضور در مبارزه با فرقه‌های گمراه و مدعیان دروغین مهدویت، دفع شبهات مخالفان، مرزبانی در سنگر تعلیم و سخنوری و قلم و دفاع علمی از آموزه مهدویت و… همچون بانوان عاشورایی از برج و باروهای امامت و مهدویت، مرزبانی و پیام‌رسانی می‌کنند.

۸. آزمون‌های سخت

در دهه‌های اول پس از پیامبر به‌ویژه در دهه ششم و عاشورا، آزمون‌های دشواری پیش آمد که موجب ریزش بسیاری از افراد شد. قیام امام حسین علیه السلام در شرایطی انجام شد که اکثر کوفیان در آزمون یاری حجت خدا مردود شدند و این مردودی، چنان فاجعه‌ای در کربلا به وجود آورد که تا هم‌اکنون، پس از چهارده قرن، شیعیان به یاد مصیبت‌ها و مظلومیت‌های امام و اهل بیت آن حضرت، اشک می‌ریزند. قیام حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از این ویژگی مستثنی نیست و بسیاری در آزمون یاری امام، مردود می‌شوند. ‌امام صادق علیه السلام در تفسیر آیۀ «وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشیءٍ مِنَ الخَوف وَالجُوع»[۳۱](و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و… می‌آزماییم»؛ می‌فرمایند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خون است و عرق ریختن و سوار بر مرکب‌ها بودن».[۳۲]

در دوران امام حسین علیه السلام بر اساس بدعت‌های خلفا و تبلیغات بنی‌امیه، دین نزد مردم، بی‌ارزش و بازار دنیا پررونق بود: امام حسین علیه السلام فرمود: «مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان است، مادامی که زندگی دنیای آن‌ها تأمین شود، اما همین که در بوته امتحان قرار گرفتند، دین‌داران کم خواهند بود» (الناس عبید الدنیا و الدین لَعِقٌ علی السنتهم ما دَرَّتْ معایشهم فاذا مُحِصُّوا بالبلاء قَلَّ الدیّانون).[۳۳] تنها کسانی نجات می‌یابند که پشت سر حجت خدا حرکت کنند و به حبل ولای او متمسک باشند و در این راه هر سختی و مشکلی را تحمل کنند و راه را گم نکنند، چنانکه یاران حجت خدا سالار شهیدان، چنین کردند و فوز و رستگاری جاودان یافتند.

در عصر انتظار نیز حفظ دین، از سخت‌ترین کارها است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «برای صاحب این امر (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) غیبتی خواهد بود. هرکس در روزگار غیبت او دین خود را حفظ کند، مانند کسی است که تیغ‌های تیز گیاه قتاد را با دستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست [مبارک] خویش اشاره فرمود که چگونه با دست، تیغ‌های قتاد را باید هموار ساخت. آنگاه افزود: کدام‌یک از شما تا به حال توانسته است، خارهای خنجرگونه قتاد را به دست بگیرد؟ سپس حضرت سر به زیر افکند و مدتی سکوت کرد، سپس افزود: برای صاحب این امر، غیبتی است که در روزگار دشوار غیبت، هر بنده خدایی باید تقوا پیشه کند و دینش را حفظ نماید».[۳۴]

در روایتی دیگر امام باقر علیه السلام ثبات در ایمان و ثابت‌قدم ماندن بر دشواری‌های عصر غیبت را می‌ستایند و می‌فرمایند: «روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام و پیشوای ایشان از [چشم] آنان غایب و پنهان می‌گردد. پس خوشا بر احوال کسانی که در آن زمان (غیبت در امر ولایت) ثابت‌قدم و استوار می‌مانند».[۳۵] نیز فرمودند: «کسی که در روزگار قائم ما، در امر ولایت ما ثابت‌قدم و استوار باقی بماند و نلغزد، چنان است که خداوند پاداش هزارشهید مانند شهدای جنگ‌های بدر و احد به آنان عطا می‌فرماید».[۳۶] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم فرمود: «بارالها! مرا به دیدار برادرانم نایل گردان … هریک از ایشان در پایداری و استواری در دین، از کسی که در دل تیره شب، شاخه پرتیغ گیاه قتاد را، با کف دست صاف و هموار می‌سازد، پایدارتر است؛ یا همانند کسی است که صبورانه پاره‌آتشی را بر دست گیرد و در آن حال در دین خویش استوار باشد. آری، ایشان چراغ‌های هدایت [در شب تاریک و دیجور] هستند. خداوند ایشان را از هر فتنه تیره و تار رهایی می‌بخشد».[۳۷]

۹. جذب و هدایت نیرو

پیشوایان الاهی، هادیان انسان‌هایند و در راستای این رسالت با بیان و تبیین و علم، در جست‌وجوی نفوس مستعدی هستند تا آن‌ها را به شاهراه هدایت، رهنمون شوند و آگاه سازند. اباعبدالله الحسین علیه السلام در مسیر بیدارسازی و روشنگری، اقدامات بسیاری نموده و حتی از فرصت حج که مردم از گوشه و کنار جهان اسلام در مکه مجتمع می‌شوند استفاده نموده و روشنگری‌های لازم دربارۀ رفتارهای یزید و عمال حکومت او و مقاصد تبهکارانه‌شان در تخریب مبانی دین، به عمل می‌آوردند. آن حضرت با نامه به شهرهای مختلف و سفرهای خود و با زندگی ساده و انفاق‌های خویش، سعی در جذب و تألیف قلوب و تربیت و پرورش آنان داشت.

‏همچنین آن حضرت دو سال پیش از مرگ معاویه، در «مِنا»، جمعی بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامی فضایل اهل بیت را به همراه ویژگی‌های دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند تا چون به شهرهای خود باز می‌گردند، این روشنگری‌ها را برای مردمان شهرهای خود بازگویند و آنان را برای یاری دین خدا آماده سازند. علاوه بر آن در مسیر مکه به کوفه در هر منزل و ایستگاهی، با سخنان روشنگرانه خود، به دنبال نفوس مستعدی بودند که به کاروان ایمانیان متصل گردانند که نمونه آن جناب زهیر بود و بعد جناب حُرّ که در رکاب آن حضرت بودند و جانبازی کردند تا به فوز شهادت رسیدند.

فرزند او حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پیشوای آخرالزمان نیز در تلاش برای هدایت انسان‌ها و تدارک و تربیت نیرو ـ به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم ـ از طریق وکلا و نمایندگان و کارگزاران خویش است تا چه در دوران غیبت و چه در هنگام ظهور، اهداف الاهی خود را دنبال نماید. او با هدایت امثال شیخ مفید، شیخ صدوق و دیگر سرداران هدایتی خود، توده‌ها را با امامت خویش آشنا و آماده یاوری می‌نماید؛ او حتی هدایت و دستگیری بعضی افراد عادی را که از او طلب هدایت کرده‌اند بی‌جواب نمی‌گزارد؛ حتی کسانی مثل شیخ حسن عراقی را که در مذهب اهل‌بیت علیهم السلام هم نیستند، رها نکرده و یک هفته در منزل او می‌مانند و معالم دین را به او می‌آموزند تا به کس دیگری محتاج نباشد. آن حضرت، فقیهان با تقوی و حافظ دین را برای دستگیری و هدایت مردم، سرپرستی معنوی می‌نمایند تا به یاوری دین خدا برخیزند.

در روایت است که: «صاحب مظلوم شما که حقش غصب شده است، یعنی صاحب این امر … در میان مردم راه می‌رود، در بازارهاشان رفت‌وآمد می‌کند، روی فرش‌هایشان گام بر می‌دارد، ولی او را نمی‌شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی کند».[۳۸] آن حضرت در نامه به شیخ مفید، شیعیان را به صلاح و تقوی و دوری از گناه دعوت می‌کند تا نعمت دیدار هرچه زودتر نصیبشان شود، چه در غیبت و چه هنگام ظهور: «اگر پیروان ما ـ كه خدا آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد ـ به‌راستی در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یک‌صدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمی‎افتاد و سعادت دیدار ما، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما، زودتر روزی آنان می‎گشت».[۳۹]

۱۰. قیام علیه ستمگران

وقتی که جنگ به امام حسین علیه السلام تحمیل شد، امام با مدیریتی عالی نبرد علیه ستمگران را برنامه‌ریزی نمود: با تشکیل میمنه و میسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به‌عنوان فرمانده و قرار دادن خیمه‌ها‌در جایگاهی مناسب ـ طوری که پشت آن نهری خشک قرار داشته باشد ـ و ریختن نی و هیزم در آن و آتش زدن آن‌ها در فرصتی مناسب و خیمه‌ها را در کنار هم بستن، به‌طوری که دشمن نتواند آن‌ها را محاصره کند و تنها از روبه‌رو با آن‌ها بجنگد. امام با تسلطی شگرف تمامی صحنه‌ها را زیر نظر داشت و همچون یک فرمانده پیروز تا آخرین لحظه، ذره‌ای ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازدید کرد و با گفت‌وگو با اصحاب و اهل حرم همه آنان را روحیه داد و برای هر نتیجه‌ای آماده نمود و خود و اهل بیت و اصحابش، با عبادت و دعا و راز و نیاز با خالق بی‌چون، شب را به صبح رساندند و روز عاشورا نیز با شجاعت و رشادت تا آخرین قطره خون با ستمگران نبرد کردند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز در مدیریت و تدبیر، همچون جد بزرگوار خود حسین علیه السلام است. تشکیل یک حکومت فراگیر بر اساس آموزه‌های قرآنی و نبرد با ستمگران جهانی و بسط عدالت و ایمان و هدایت همه انسان‌ها مدیریتی می‌خواهد سترگ که در قدرت الاهی و بی‌نظیر آن پیشوای ربّانی است. چنان که پیش‌تر گفته شد، ام سلمه نیز از پیامبر  چنین روایت کرده است: «در آن هنگام پناهنده‌ای به حرم امن الهی پناه می‌آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهار سمت به یک سو هجوم می‌برند به‌سوی او جمع می‌شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و سیزده نفر گرد آمده که برخی از آنان زن هستند که بر هر ستمگر و ستمگرزاده‌ای پیروز می‌شوند».

امام صادق علیه السلام فرمود: «ما دولت و حکومتی داریم و خداوند، هرگاه بخواهد این دولت ظهور خواهد کرد و اگر کسی خوشحال و خشنود می‌شود که از یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، پس انتظار پیشه کند و در حال انتظار، اهل تقوی و اجتناب از گناهان و دارای محاسن و مکارم اخلاق باشد».[۴۰] ‏همان‌گونه که حسین علیه السلام، با شهادت خود، باعث رسوایی و در نتیجه نابودی دولت بنی‌امیه شد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز با ظهور خود، باعث رسوایی و تزلزل تمامی دولت‌های مستکبر، خواهد شد: «هنگامی که قائم قیام کند، هر دولت باطلی از بین می‌رود».[۴۱] اگر می‌گذاشتند امام علی‌ها و امام حسین‌ها ــ یعنی امامان نور ــ حکومت کنند، ریشه ظلم و ستم و کفر و نفاق برچیده شده بود اما أسفا که این امامان را یا در محراب شهید کردند یا در عرصه کربلا و یا با زهر جفا.

 

در زیارت اربعین، توصیف این ستمگران که در برابر سیدالشهداء قرار گرفتند، این‌گونه آمده: كسانی كه دنیا مغرورشان كرد و بهره واقعى خود را به چیزی فرومایه‌تر و پست‌تر فروختند و آخرتشان را به كمترین بها به گردونه فروش گذاشتند؛ تكبّر كردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و از میان بندگانت، از اهل شكاف‌افكنى و نفاق و باركشان گناهان سنگین، اطاعت کردند. کسانی هم که در برابر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صف می‌کشند، همان‌هایند که در دعای ندبه می‌خوانیم: متجاوزان، مشرکان، منافقان، تجاوزگران، فاسقان، عصیانگران و طغیانگران: کجاست درهم‌شکننده شوکت متجاوزان؟ کجاست ویران‌کننده بناهای شرک و نفاق؟ کجاست نابودکننده اهل نادرستی و عصیان و طغیان؟ (اَینَ قاصِمُ شوکة المعتدین؟ این هادم ابنیة الشرک و النفاق؟ این مبید اهل الفسوق و العصیان و الطغیان؟).

 

[۱]. بخوانید: اربعین مهدوی، همین قلم، نشر حلال،۱۴۰۲.

 

[۲]. نجم ثاقب/۴۶۹؛ مستدرک الوسائل۴۷/۱.

 

[۳]. معالی السبطین۲۰۸/۱.

 

[۴]. مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.

 

[۵]. عن الإمام أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام أنّه قال: «إِذَا خَرَجَ القَائِمُ عجل الله تعالی فرجه الشریف خَرَجَ مِن هَذَا الأَمْر مَنْ كَانَ یُرَى أَنَّه مِنْ أَهْلِهِ، وَدَخَلَ فِیهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَالقَمَرِ». (غیبة النعمانی: ص٣٣٢ ب٢١ ح١، بحارالأنوار: ج٥٢ ص٣٦٣ – ٣٦٤ ب٢٧ ح١٣٧ – عن غیبة النعمانی)

 

[۶]. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۳۲؛ الکافی، ج۸، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۲۲۵؛ العیاشی، ج۱، ص۴۹.

 

[۷]. حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، ابتدای کتاب.

 

[۸]. سیدبن‌طاووس؛اللهوف، ص۱۱۶.

 

[۹]. طبری، تاریخ الامم والملوک۴۰۷/۵.

 

[۱۰]. بحارالأنوار۲۳۸/۵۲.

 

[۱۱]. الکافی۴۷۱/۲.

 

[۱۲]. همان.

 

[۱۳]. مصباح المتهجد/۷۵۸. اقبال/۶۸۹.

 

[۱۴]. مفاتیح الجنان، اعمال شب نیمه شعبان.

 

[۱۵]. همان، بخش زیارات.

 

[۱۶]. تاریخ طبرى۳۱۷/۴؛ بحارالأنوار۳۹۲/۴۴.

 

[۱۷]. بحارالأنوار۳۰۸/۵۲.

 

[۱۸]. همان/۳۱۱.

 

[۱۹]. معجم احادیث المهدی۱۰۰/۳، به نقل از مستددرک حاکم۵۴/۴.

 

[۲۰]. بحار۳۸۶/۵۲.

 

[۲۱]. محمد صادق نجمی، سخنان حسین‌بن‌علی/۳۳۲.

 

[۲۲]. بحار۳۰۸/۵۲.

 

[۲۳]. ینابیع الموده/۴۴۹.

 

[۲۴]. اعیان الشیعه۶۰۵/۱.

 

[۲۵]. غیبت نعمانی/۳۱۶.

 

[۲۶]. بحار۳۰۸/۵۲.

 

[۲۷]. همان/۳۱۰.

 

[۲۸]. همان و ینابیع الموده/۴۳۲.

 

[۲۹]. بحارالأنوار۲۲۳/۵۳.

 

[۳۰]. معجم احادیث الامام المهدی۵۰۰/۱.

 

[۳۱]. بقره: ۱۵۵٫

 

[۳۲]. بحارالأنوار۵۹/۵۲.

 

[۳۳]. تحف العقول/۲۴۹. بحارالأنوار۱۹۲/۴۴.

 

[۳۴]. بحارالأنوار۱۳۵/۵۲: ان لصاحب هذا الامر غیبة، المتمسک فیها بدینه کالخارط لشوک القتاد بیده – ثم اوما ابوعبدالله علیه السلام بیده هکذا. قال: فایکم تمسک شوک القتاد – ثم أطرَق ملیّا ثم قال: ان لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبد عند غیبته و لیتمسک بدینه.

 

[۳۵]. همان: یأتی علی الناس زمان یغیب عنهم امامهم . فیا طوبی للثابتین علی امرنا فی تلک الزمان.

 

[۳۶]. همان: من ثبت علی ولایتنا فی غیبة قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد.

 

[۳۷]. بحار۱۲۴/۵۲: اللهم لقنی اخوانی، مرتین … لاحدهم اشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء، اولئک مصابیح الدجی ینجیهم الله من کل فتنة غبراء مظلمة.

 

[۳۸]. نعمانی، الغیبة/۸۴. «ان یکون صاحبکم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطا فرشهم و لایعرفونه حتی یاذن الله له ان یعرفهم نفسه.

 

[۳۹]. احتجاج۵۹۷/۲-۶۰۳.

 

[۴۰]. منتخب الاثر/۴۹۷.

 

[۴۱]. الکافی۳۸/۸.

 

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
  • مهدويان، عاشورايی‌اند!

    این سخن مهدویانی است که از دور و نزدیک زیارت امام حسین علیه السلام می‌خوانند و خطاب به یار…
  • عهد با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف

    از نکات بسیار زیبا و حماسی در باور مهدویت شیعی و انتظار مولای زمان، حضرت صاحب‌الزمان عجّل …
  • آزمون بزرگ غيبت

    غیبت امام، آزمون بزرگی است برای اُمت اسلامی؛ چنان‌که غیبت پیامبران گذشته نیز آزمونی برای ا…
بارگذاری در سرمقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

عباس‌افندی و فلسطين، قسمت دوم: انتقال اراضی فلسطين به يهوديان مهاجر

حمید فرناق   چکیده نوع رابطه بهائیان و به‌ویژه رهبران آنان با کشورهای استعماری وقت، ا…