سید مقداد نبوی رضوی، کارشناس ارشد تاریخ اسلام ــ دانشگاه شهید بهشتی
مریم السادات امامی شوشتری، کارشناس ارشد ادبیات فارسی ــ دانشگاه الزهراء
کلید واژه ها: کتاب مواجهات با امام غایب، کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد، خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم
چکیده
امید قائممقامی (دانشیار مطالعات عربی و خاورمیانه در دانشگاه ایالتی نیویورک و از پیروان آیین بهائی) در کتاب مواجهات با امام غایب در اسلام شیعی اثنیعشری متقدم و پیشامدرن به بررسی نسبت کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد با خاتمیت دیانت اسلام و غیبت و مهدویت امام دوازدهم پرداخته و آن را با این دو آموزه بیگانه گفته است. این مقاله، به عنوان نخستین مکتوب در بررسی و نقد دیدگاههای مهدویتی او، بر آن است تا از دو نگاه فکری و روششناسانه به نادرستی دیدگاه او برسد و نشان دهد که کتاب بصائر الدرجات، به خودی خود،باور نویسنده اش به خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم را گویاست.
مقدمه
امید قائممقامی (دانشیار مطالعات عربی و خاورمیانه در دانشگاه ایالتی نیویورک) ــ که از باورمندان آیین بهائی است ــ پایاننامۀ دکتری مطالعات اسلامی خود در دانشگاه تورنتو را پس از انجام پارهای تغییرها، در سال ۲۰۲۰ م.، با نام Encounters with the Hidden Imam in Early and Pre-Modern Twelver Shīʿī Islam (مواجهات با امام غایب در اسلام شیعی اثنیعشری متقدم و پیشامدرن) و با همکاری انتشارات Brill در هلند به چاپ رساند. استاد راهنمای وی در نگارش آن پایاننامه تاد لاوسن (استاد بازنشستۀ مطالعات اسلامی در دانشگاه تورنتو) بود که مانند وی به آیین بهائی باور دارد. او در این کتاب بر آن است تا به ریشهیابی اندیشۀ غیبت امام دوازدهم در مذهب تشیع اثنیعشری و دیدارها با وی بپردازد. این پژوهش، به عنوان نخستین بخش از سلسلهتحقیقات بررسیکنندۀ دیدگاههای او در آن کتاب، به تحلیل نگاهش به نسبت کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد با خاتمیت دیانت اسلام و غیبت و مهدویت امام دوازدهم میپردازد، دیدگاههایی که در صفحههای ۲۳ تا ۲۶ از کتاب مواجهات با امام غایب به دست داده شدهاند. باید گفت که پیش از این، در مقالۀ میرزا حسین نوری طبرسی و آیینهای بابی و بهائی (فصلنامۀ بهائیشناسی، ش ۱۶) که مقدمۀ این سلسلهپژوهشها یاد شد، برخی نظرات او ــ که با کتاب مواجهات با امام غایب نیز هممسیرند ــ بررسی شدهاند.
کتاب بصائر الدرجات
کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد نوشتۀ محمّد بن حسن صفار قمی (از یاران امام حسن عسکری و درگذشته به سال ۲۹۰ ق. در قم[۱]) است. از آن روی که این کتاب از آثاری است که زمان نگارشش به دورۀ حضور امامان مذهب تشیع یا بسیار نزدیک به آن دوره بازگشته و نویسندهاش از چهرههای بلندمقام آن مذهب در آن دوره بوده و اصلش تا کنون باقی مانده نه آن که موادش در آثار بعدی آمده و خودش از میان رفته باشد، بررسی و تحلیل موادش در شناخت تاریخمندانه نسبت به تراز اصالت باورهای شیعی از ارزش بسیار بالایی برخوردار است.
به نوشتۀ صاحب مرآة الکتب، محمّد بن حسن صفار ــ که صاحب الکافی بسیار از او روایت کرده ــ دو کتاب با نام «بصائر الدرجات» داشت، کبیر و صغیر، که در میان «کتب معتبره» هستند و کبیر به چاپ رسیده است.[۲] همچنین، کتاب جستارهایی دربارۀ بصائر الدرجات الکبری پژوهشی ویژه دربارۀ این کتاب و جایگاه مهمش در تراث شیعی امامی اثنیعشری است. نتیجهگیری محقق و نویسندۀ کتاب، آنجا که به حوزۀ مطالعاتی این پژوهش بازمیگردد، چنین است:
جلالت قدر و وثاقت صفار مورد اتفاق دانشوران حدیثی و رجالی است. او از فقها و بزرگان حوزۀ قم بوده و هرگز اتهامی مانند غلو به او وارد نشده است … دربارۀ صحت انتساب کتاب به مؤلف میتوان به یقین گفت: بصائر الدرجات موجود متعلق به صفار است. اعتبار فیالجملۀ کتاب با استفاده از برخی الگوهای اعتبارسنجی مسلّم است، همچون: وثاقت مؤلف، یکسان بودن مشایخ حدیثی صفار در بصائر و کتب فقهی او، پدید آمدن تواتر یا استفاضۀ معنوی در بسیاری از ابواب، یافت شدن بسیاری از احادیث کتاب یا مشابه آن در دیگر کتب شیعه مثل الکافی و کتب شیخ صدوق و شیخ مفید. بدین سان، کلیت مضامین کتاب مورد وثوق و اعتماد است و میتوان آن را منتسب به معصوم دانست.
با توجه به کثرت احادیث و ابواب کتاب و با دستهبندی آنها، ویژگی مقام امامت از دیدگاه این کتاب روشن شد. افزون بر این، نشان دادیم ذیل هریک از ویژگیها تعداد بسیاری روایت وجود دارند و همین نشاندهندۀ تواتر یا استفاضۀ مضمونی است.
دربارۀ ارتباط بصائر الدرجات با دیگر کتب حدیثی شیعه و میزان اثرگذاری آن بر این کتابها، بهویژه «کتاب الحجة» کافی، با استفاده از شباهتهای بسیار در روایات و عناوین ابواب، اثرگذاری شدید بصائر بر الکافی در حوزۀ مقامات امامان اثبات گردید. نیز اثرپذیری دیگر کتب و حتی جوامع حدیثی متأخر مانند بحار الأنوار از بصائر در مباحث مقامات الاهی امامان روشن گشت.
با عنایت به فرهنگ کتبی انتقال حدیث در شیعه، با کمک برخی روشها، شماری از منابع مکتوب بصائر الدرجات که شامل کتابها و اصول روایی اصحاب ائمه است، از خلال اسناد کتاب شناسایی شد.[۳]
رجالشناس مشهور شیعه، احمد بن علی نجاشی، محمّد بن حسن صفار را صاحب مقام و منزلت در میان شیعیان قم یاد کرده و او را «ثقۀ عظیمالقدر» که «در روایتهایش انداختگی کم است»، گفته و برخی کتابهایش را نام برده است: كتاب الصلاة، كتاب الوضوء، كتاب الجنائز، كتاب الصیام، كتاب الحج، كتاب النكاح، كتاب الطلاق، كتاب العتق و التدبیر و المكاتبة، كتاب التجارات، كتاب المكاسب، كتاب الصید و الذبائح، كتاب الحدود، كتاب الدیات، كتاب الفرائض، كتاب المواریث، كتاب الدعاء، كتاب المزار، كتاب الرد على الغلاة، كتاب الأشربة، كتاب المروءة (المروة)، كتاب الزهد، كتاب الخمس، كتاب الزكاة، كتاب الشهادات، كتاب الملاحم، كتاب التقیة، كتاب المؤمن، كتاب الأیمان و النذور و الكفارات، كتاب المناقب، كتاب المثالب، كتاب بصائر الدرجات، كتاب ما روی فی أولاد الأئمة، كتاب ما روی فی شعبان، كتاب الجهاد و كتاب فضل القرآن.[۴]
گذشته از این، باید گفت که نویسندۀ بصائر الدرجات، جدا از آثاری که نگاشته و بیشترشان از میان رفته، خود در شمار راویان حدیث بوده و برخی روایتهایش بازگفته شده و در آثار عصر تدوین آمدهاند. به عنوان نمونه، شیخ صدوق (د. ۳۸۱ ق.)، چنان که در ادامه خواهد آمد، در کتاب کمال الدین و تمام النعمة و برخی دیگر از آثار خود روایتهایی را در بحث غیبت و مهدویت امام دوازدهم با یک واسطه (ابنولید قمی) از محمّد بن حسن صفار باز گفته است. وی همچنین، در کتاب من لا یحضره الفقیه، در یادکرد از مشایخ خود، نوشته که آنچه را که از روایتهای محمّد بن حسن صفار در آن کتاب هست، بهواسطۀ محمّد بن حسن بن احمد بن ولید از او آورده است.[۵] دانسته است که آن راوی استاد شیخ صدوق و یکی از مشایخ روایی اصلی او بود.[۶] شیخ صدوق در برخی جاهای کتاب من لا یحضره الفقیه از نامههای پرسشی محمّد بن حسن صفار به امام حسن عسکری یاد کرده و نوشته که پاسخهای امام به صفار ــ که به خط خود امام بود ــ اکنون نزد اوست.[۷] وی، همچنین، در کتابهای الأمالی، التوحید، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، عیون أخبار الرضا، فضائل الأشهر الثلاثة، فضائل الشیعة، معانی الأخبار و علل الشرایع نیز روایتهای بسیاری را به واسطۀ محمّد بن حسن بن احمد بن ولید از محمّد بن حسن صفار آورده است.[۸] این کثرت نقل گویای آن است که ابنولید قمی روایتهای بسیاری را از محمّد بن حسن صفار بازگفته و با او همنشینی علمی فراوان داشته است.
با این ترتیب، دانسته میشود محمّد بن حسن صفار قمی ـ که از یاران امام حسن عسکری بود و در سال سیام آغاز غیبت امام دوازدهم درگذشت ـ از چهرههای مهم مذهب تشیع بود و کتابش، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد، از نگاشتههای بنیادین در تحلیل تاریخی آموزههای آن مذهب است.
کتاب بصائر الدرجات و کتاب مواجهات با امام غایب
امید قائممقامی در کتاب مواجهات با امام غایب، کتاب بصائر الدرجات را کتابی «بهطور قطع غیرموعودگرایانه» یاد کرده و نوشته که در آن کتاب هیچ اشارهای به غیبت دیده نمیشود. وی همچنین، با دست گذاشتن بر دیدگاه محمّدعلی امیرمعزی (استاد و صاحب کرسی «تفسیر و الاهیات اسلام شیعی» در مدرسۀ عملی مطالعات عالی در پاریس[۹]) بر معدود بودن روایتهای گویای دوازده تن بودن امامان در آن کتاب (۵ روایت از ۱۸۸۱ روایت)، نوشته که او این تعداد اندک را «پیچیدهتر و نگرانکنندهتر» دانسته است. بر این پایه، وی بر آن است که «بیشتر شیعیان دربارۀ امام غایب در دوران بحران سردرگمی عمومی، عدم اطمینان، درماندگی، فقدان و سرگشتگی (حیرت) که بعد از وفات امام یازدهم، حسن عسکری، فوران کرد، هیچ نمیدانستند»، به ویژه آن که این پنج حدیثِ گویای تعداد امامان نیز «به این تصور که برای امام دوازدهم غیبتی خواهد بود و او همان مهدی موعود یا قائم است، هیچ اشارهای نمیکنند.»[۱۰]
در میان روایتهای کتاب بصائر الدرجات، دو روایت بهویژه از سوی این محقق بررسی شدهاند، چرا که «ظهور یک پیامبر (نبی) را پس از محمّد و سلسلۀ امامان پیشبینی میکنند.» این دو روایت در باب بیستودوم آن کتاب آمدهاند، «اما با این حال، در ادبیات دانشگاهی مورد غفلت واقع شدهاند» و هردوی آنها، «بهویژه اوّلی، به نظر میرسانند که بعد از محمّد همیشه امامی حاضر خواهد بود تا پیامبر بعدی که بهوسیلۀ خدا مبعوث گردد»؛ با این حال، مانند همۀ روایتهای کتاب بصائر الدرجات، «این دو روایت نیز نه اشارهای دارند و نه گویای آنند که هیچیک از این امامان که پیش از ظهور پیامبر بعدی ظاهر میشوند، غیبتی خواهند داشت.»[۱۱]
نمودی که این محقق از آن دو روایت بهدست داده، نکتهای دیگر را نیز گویاست:
اگر منظور از «پیامبر بعدی» قائم بوده باشد، کسی که بر اساس احادیث دیگر شیعه، امر جدید، کتاب جدید، سلطان جدید و احکام جدیدی را معرفی خواهد کرد که بر اساس دیدگاه امیرمعزی، «به نظر میرسد دین جدیدی باشد که اسلام را نسخ میکند»، پس این دو حدیث به نظر میرسد که از تصور قائم که در سراسر آثار شیعۀ اثنیعشری دریافت میشود و در منابع اسماعیلی مستقیماً در مورد آن سخن به میان آمده، یعنی این که قائم، اگرخودش پیامبر نباشد مانند پیامبر است، دفاع میکنند.[۱۲]
با این ترتیب، دیده میشود که در نگاه این محقق، آن دو روایت، در بستر پذیرش قائم آل محمّد در جایگاه یک پیامبر یا یک شبهپیامبر جای میگیرند و او را صاحب امری نو، کتابی نو، سلطانی نو و احکامی نو به وصف میآورند.
آنچه را که آمد، در نکات هفتگانۀ زیر میتوان دوباره دید:
کتاب بصائر الدرجات کتابی «بهطور قطع غیرموعودگرایانه» بوده و در آن هیچ اشارهای به رخداد غیبت دیده نمیشود؛
کمی تعداد روایتهای گویای دوازده تن بودن امامان در کتاب بصائر الدرجات (۵ روایت از ۱۸۸۱ روایت)، داستان را «پیچیدهتر و نگرانکنندهتر» کرده است؛
بر پایۀ ویژگیهای یادشده برای کتاب بصائر الدرجات، باید گفت: بیشتر شیعیان دربارۀ امام غایب در دوران حیرت آیندۀ پس از امام یازدهم هیچ نمیدانستند؛
پنج حدیثِ گویای تعداد امامان در کتاب بصائر الدرجات نیز «به این تصور که برای امام دوازدهم غیبتی خواهد بود و او همان مهدی موعود یا قائم است، هیچ اشارهای نمیکنند»؛
دو روایت مغفول در کتاب بصائر الدرجات، بدون اشاره به پدیدۀ غیبت، چنین مینمایانند که پس از پیامبر اسلام و امامان، پیامبر دیگری نیز خواهد آمد؛
یکی از این دو روایت گویای آن است که پس از پیامبر اسلام تا ظهور پیامبر بعدی، همواره امامی خواهد بود؛
چون در روایتهای شیعیان اثنیعشری، قائم آل محمّد دارای امر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید و احکام جدید یاد شده، پس این دو روایت، با دست گذاشتن بر آمدن پیامبری دیگر، گویای آنند که قائم آل محمّد یک پیامبر یا شبهپیامبر خواهد بود.
غیبت و کتاب بصائر الدرجات
آنچه اساس چهار نکتۀ نخست بالاست، نبود هیچ اشارهای به رخداد غیبت امام دوازدهم در کتاب بصائر الدرجات و تعداد اندک روایتهای گویای دوازدهگانگی امامان است که چنین مینمایاند که رخ دادن غیبت برای امام دوازدهم در فرهنگ دینی شیعیان جایگاهی نداشته است. در بررسی این دیدگاه باید گفت:
گذشته از آن که نگاه به تنها یک کتاب از آثار باقیمانده از دورۀ حضور امامان (یا بسیار نزدیک به آن) بستر دستیابی به یک نتیجهگیری عمومی و کلی نمیتواند بود، با اندکی تأمل در نام همان کتاب، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد، دانسته میشود که هدف نویسندهاش تنها گردآوری روایتهای گویای ویژگیهای بلند امامان اهل بیت بوده است. از این روست که کم بودن روایتهای گویای تعداد امامان و نیز نبود روایتی دربارۀ غیبت امام دوازدهم در آن طبیعی است، چرا که آن کتاب از اساس برای این دو موضوع نگاشته نشده است. گذری بر نام فصلهای پرشمار کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد (به نوشتهی امید قائممقامی: دارای ۱۸۸۱ روایت) درستی این سخن را گویاست؛ به عنوان نمونه:
۱٫باب فی العلم أن طلبه فریضة على الناس؛
۲٫باب ثواب العالم و المتعلم؛
۳٫باب معرفة العالم الذى من عرفه عرف الله و من أنكره أنكر الله ـ تعالى ـ و السبب الذى یوفق لمعرفته؛
۴٫فضل العالم على العابد؛
۵٫باب ما أمر الناس بأن یطلبوا العلم من معدنه و معدنه آل محمّد؛
۶٫باب فی أئمة آل محمّد مستقى العلم عندهم و أنهم علماء لا یظلمون و لا یجهلون؛
۷٫باب فیه خلق أبدان الأئمة و قلوبهم و أبدان الشیعة و قلوبهم لئلا یدخل الناس الغلو فی عجائب علمهم؛
۸٫باب فی أئمة آل محمّد حدیثهم صعب مستصعب؛
۹٫باب فی آل محمّد أنهم الهادون یهدون إلى ما جاء به النبی؛
- باب فی الأئمة أنهم الصادقون؛
- باب فی أئمة آل محمّد و أن الله ـ تعالى ـ أوجب طاعتهم و مودتهم و هم المحسودون على ما ءاتاهم الله من فضله؛
- باب فی أئمة آل محمّد ـ صلى الله علیه و آله ـ و أن الله قرنهم بنبیه فی السؤال فقال: «و إنه لذكر لك و لقومك و سوف تسألون»؛
- باب فی الأئمة یكون عندهم الحلال و الحرام فی الأحوال كلها و لكن لا یجیبون؛
- باب فی الأئمة أنهم الذین قال الله فیهم أنهم أورثهم الكتاب و أنهم السابقون بالخیرات؛
- باب فی الأئمة و ما قال فیهم رسول الله بأن الله أعطاهم فهمى و علمى؛
- باب ما أمر النبی بالإیمان بعلى و الأئمة من بعده و ما أعطوا من العلم و التسلیم لهم؛
- باب فی الأئمة أنهم معدن العلم و شجرة النبوة و مفاتیح الحكمة و موضع الرسالة و مختلف الملائكة؛
- باب فی الأئمة و أن مثلهم مثل الشجرة التى ذكر الله ــ تعالى ــ فیهم و فی علمهم؛
- باب فی الأئمة أنهم حجة الله و باب الله و ولاة أمر الله و وجه الله الذى یؤتى منه و جنب الله و عین الله و خزنة علمه ــ جل جلاله و عم نواله؛
- باب فی الأئمة أنهم شهداء لله فی خلقه بما عندهم من الحلال و الحرام؛
- باب فی أمیر المؤمنین علیه السلام أنه عرف ما رأى فی المیثاق و غیره؛
- باب فی الأئمة و أن الجن یأتیهم فیسألونهم عن معالم دینهم و یرسلونهم فی حوائجهم و یعرفونهم؛
- باب فی الأئمة أنه صار إلیهم جمیع العلوم التى خرجت إلى الملائكة و الأنبیاء و أمر العالمین؛
- باب فی الأئمة أنهم ورثوا علم آدم و جمیع العلماء؛
- باب ما لا یحجب عن الأئمة علم السماء و أخباره و علم الأرض و غیر ذلك.
و …
همچنین، دیده شد که در میان آثار نویسندۀ کتاب بصائر الدرجات، کتابی با نام «الملاحم» نیز یاد شده است. واژۀ «ملحمة» (جمع: ملاحم) به معنای «الوقعة العظیمة القتل فی الفتنة» (رخداد پرکشتار در آشوب) و «الحرب ذات القتل الشدید» (نبرد دارای کشتار زیاد) است[۱۳] و در فرهنگ اسلامی آشوبهای آخرالزمان را گویاست.
برخی محدثان تراز اوّل اهل سنت ـ که گاه پیش از صاحب بصائر الدرجات (د. ۲۹۰ ق.) یا همزمان و یا پس از زمان حیات او میزیستند ـ روایتهای ظهور مهدی را در میان «ملاحم» و «فتن» آوردهاند. به عنوان نمونه، از حافظ عبدالله بن أبیشیبة (د. ۲۳۵ ق.) در «کتاب الفتن» از المصنف،[۱۴] حافظ محمّد بن ماجۀ قزوینی (د. ۲۷۵ ق.) در «باب خروج المهدی» و «کتاب الفتن» از سنن ابن ماجة،[۱۵] حافظ ابوعیسی ترمذی (د. ۲۹۷ ق.) در «کتاب الفتن» از الجامع الصحیح[۱۶] و حافظ ابوعبدالله حاکم نیشابوری (د. ۴۰۵ ق.) در «کتاب الفتن و الملاحم» از المستدرک علی الصحیحین[۱۷] میتوان نام برد.[۱۸]
در میان اصحاب امامان شیعه و نیز محدثان شیعیمذهب دورۀ حضور امامان و پس از آن نیز کسانی را میتوان یافت که به ملاحمنگاری پرداختهاند. کتاب ما سئل عن الصادق من الملاحم از علی بن یقطین (د. ۱۸۲ ق.) و کتابهایی با نام الملاحم از کسانی چون حسین بن سعید بن حماد بن مهران اهوازی (خادم امام چهارم شیعیان)، محمّد بن ابیعمیر ازدی (از اصحاب امامان هفتم و هشتم شیعیان)، اسماعیل بن مهران بن ابینصر سکونی (از اصحاب امام هشتم شیعیان)، محمّد بن جمهور عمی (از اصحاب امام هشتم شیعیان)، ابوخیون (از مشایخ روایی محمّد بن خالد برقی: از اصحاب امامان هشتم و نهم شیعیان)، فضل بن شاذان نیشابوری (از اصحاب امامان هشتم تا یازدهم شیعیان)، علی بن مهزیار اهوازی (از اصحاب امامان هشتم تا یازدهم شیعیان)، حسن بن علی بن فضال (از فطحیان امامیشده، د. ۲۲۴ ق.)،[۱۹] علی بن ابراهیم قمی (محدث بزرگ شیعه در دورۀ غیبت صغری)[۲۰] و … را از این دست آثار میتوان گفت.
همچنین، شرح حدیث ابیلبید مخزومی که در ابتدای تفسیر صافی آمده، نامش ملاحم القرآن است.[۲۱] امام محمّد باقر در این حدیث به انجام محاسباتی دربارۀ زمان ظهور تنی چند از قائمان پرداخته و از سال قیام قائم آل محمّد نیز سخن گفته که به سال ۲۶۰ ق. و در نتیجه، به قیام امام دوازدهم به امامت بازمیگردد.[۲۲] خطبهای با نام «خطبة الملاحم» نیز به امام علیبنابیطالب منسوب است که عالم نامدار شیعیمذهب، سید عبدالله شبر، آن را در کتاب علامات الظهور خود آورده است[۲۳] و سرانجام، از همه مشهورتر در میان آثار دردسترس شیعی، کتاب الملاحم سید بن طاووس است که با نام «الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر» به چاپ رسیده که «کتابی حدیثی و معجزاتی و گویای بشارتهای نزدیک به ظهور حجة آل محمّد» است.[۲۴] برخی بخشهای این کتاب چنیناند: «ذکر فتن أربع و حدیث المهدی»، «إن المهدی یهدی إلی أسفار من التوراة»، «إن المهدی یصلحه الله فی لیلة واحدة»، «فی ذکر اسم المهدی و صفاته»، «فی ذکر المهدی من آل بیت رسول الله»، «فی عذر مولانا الحسن فی صلح معاویة و بشارته بالمهدی»، «دلائل خروج المهدی»، «فی صفة أصحاب المهدی»، «فی ذکر عدد رجال المهدی و بلادهم»، «فی أن الرجل الذی یصلی عیسی بن مریم»، «إن المهدی من ولد فاطمة»، «فی عدة أصحاب القائم و تعیین مواضعهم» و ….
با این ترتیب، باید گفت: محمّد بن حسن صفار نیز در کتاب الملاحم خود به این دست گفتارها پرداخته بود و جا نداشت آنها را در کتابی چون بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد ــ که فضائل آل محمّد را گویاست ــ بیاورد.
گذشته از آنچه آمد و از دریچهای روششناسانه به نتیجهگیری کتاب مواجهات با امام غایب دربارۀ نسبت کتاب بصائر الدرجات با پدیدۀ غیبت و مهدویت امام دوازدهم نگریست، باید گفت که نام نویسندۀ آن کتاب در میان سلسلۀ راویان برخی روایتهای گویای دوازدهگانگی امامان و نیز غیبت و مهدویت امام دوازدهم دیده میشود:
مرگ بدون شناخت امام: مرگ جاهلی
شیخ صدوق از استاد خود، محمّد بن حسن بن احمد بن ولید (ابن ولید قمی)، از «محمّد بن حسن صفار» و سعد بن عبدالله اشعری و عبدالله بن جعفر حمیری از … از امام جعفر صادق آورده که او، ضمن همراهی با برابری مرگ بدون امام با مرگ جاهلی، گفت که هیچ امامی از امامان اهل بیت از جهان نخواهد رفت مگر آن که جانشین خود را که در علم و سیرت و دعوت مانند اوست، بهجای میگذارد.[۲۵] مضمون این روایت مانند روایتهای گروه دهم از بخش ششم روایتهایی است که در ادامۀ این پژوهش از کتاب بصائر الدرجات یاد شدهاند: «شناخت هر امام نسبت به جانشین خود»: روایتهای ۴۷ تا ۶۶؛
دوازدهگانگی امامان
شیخ صدوق از محمّد بن علی ماجیلویه و محمّد بن موسی بن متوکل از محمّد بن یحیی عطار از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که امامان دوازده مهدی هستند؛[۲۶]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» مانند روایت بالا (امامان: مهدیان دوازدهگانه) را آورده است؛[۲۷]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از سلیم قیس هلالی از عبدالله بن جعفر بن ابیطالب آورده که او نزد معاویة بن ابیسفیان اوصیاء پیامبر اسلام را از قول خود وی تا امام محمّد باقر نام برده و سپس: «تکملة اثنی عشر إماماً تسعة من ولد الحسین.» سلیم بن قیس هلالی گفته بود که این نامها را از سلمان و ابوذر و مقداد نیز به نقل از پیامبر اسلام شنیده است؛[۲۸]
همیشگی بودن وجود حجت خداوند
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن موسی الرضا آورده که زمین هیچگاه از حجت خداوند خالی نخواهد بود وگرنه اهل خود را فرو خواهد برد.[۲۹] مضمون این روایت مانند روایتهای گروه هشتم از بخش ششم روایتهایی است که در ادامۀ این پژوهش از کتاب بصائر الدرجات یاد شدهاند: «لساخت الأرض بأهلها»: روایتهای ۲۸ تا ۳۳؛
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، و سعد بن عبدالله اشعری و عبدالله بن جعفر حمیری از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن ابیطالب آورده که زمین هیچگاه از «قائم به حجت» خالی نیست، خواه آشکار و خواه ناشناخته، تا حجت و برهان خداوند به بطلان نگراید؛[۳۰]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از سلیم بن قیس هلالی از امام علی بن ابیطالب آورده که امامان آل محمّد با قرآن همراه بوده و هیچگاه از آن جدا نخواهند شد.[۳۱] مضمون این روایت مانند برخی روایتهای بخش پنجم روایتهایی است که در ادامۀ این پژوهش از کتاب بصائر الدرجات یاد شدهاند: «خاتمیت»؛
پیشینۀ غیبت
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، و سعد بن عبدالله اشعری و عبدالله بن جعفر حمیری از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق غیبت صالح نبی و همانندی قائم آل محمّد با او در غیبت را آورده[۳۲] تا نشانی از سابقۀ رخداد غیبت در امتهای پیشینش بداند؛[۳۳]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، و سعد بن عبدالله اشعری از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق ناشناختگی حجتهای خداوند پس از عیسی بن مریم را به مدت دویستوپنجاه سال آورده[۳۴] تا نشانی از سابقۀ رخداد غیبت در امتهای پیشینش بداند؛[۳۵]
تبار و هویت مهدی
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از سلیمبنقیس هلالی از سلمان فارسی آورده که پیامبر اسلام گفت فرزندان امام علی بن ابیطالب اوصیاء او هستند تا روز قیامت: امام حسن بن علی، امام حسین بن علی و نه تن از فرزندانش و این که مهدی آل محمّد (دادگستر جهان) از خاندان او و از اوصیائش از نسل امام حسین بن علی است؛[۳۶]
محمّد بن یعقوب کلینی از محمّد بن یحیی از «محمّد بن حسن صفار» از احمد بن ابیعبدالله از ابوهاشم جعفری از امام محمّد جواد دوازدهگانگی امامان را آورده و فرزند امام حسن عسکری را دادگستر جهان گفته است. صفار برای محمّد بن یحیی گفته بود که این روایت را ده سال پیش از «حیرت» از احمد بن ابیعبدالله شنیده بود؛[۳۷]
علی بن محمّد خزاز رازی از … از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که نام دوازده امام را برده و امام دوازدهم را «الحجة من ولد الحسن» گفته است؛[۳۸]
چگونگی ولادت مهدی
شیخ طوسی از ابن ابیجید قمی از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از ابوعبدالله مطهری از حکیمه دختر امام محمّد جواد (عمۀ امام حسن عسکری) چگونگی ولادت امام دوازدهم در شب ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ ق. را بازگفته است؛[۳۹]
غیبت مهدی
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن موسی الرضا آورده که همۀ امامان آشکار کشته خواهند شد تا آن که خداوند برای «این امر» مردی را که مولدش پنهان اما نسبش آشکار است، برانگیزد؛[۴۰]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که آن پسر (غلام)، بهسبب ترس از کشته شدن، پیش از قیام، غیبتی خواهد داشت و او منتظَری است که مردم در ولادتش به شک میافتند، چرا که خداوند بر آن است تا مردم را بیازماید؛[۴۱]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام محمّد باقر آورده که اوصیاء پیامبر اسلام از نسل امام حسین بن علی هستند و اگر روزی رسید که کسی از ایشان دیده نشد، شیعیان باید به خداوند پناه برده و سنتی را که دارند، دست گیرند تا زمان فرج؛[۴۲]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام محمّد باقر آورده که زمان غیبت امام بر مردم خواهد رسید، پس خوشا به حال ثابتان بر امر امامان؛[۴۳]
علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که زمانی خواهد آمد که شیعیان امام هدایت را نخواهند دید. ایشان باید به آنچه دارند دست یازند تا امر برایشان روشن شود و نیز باید دعای غریق را بخوانند؛[۴۴]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که زمانی خواهد آمد که شیعیان امام هدایت را نخواهند دید، پس باید به آنچه دارند دست یازند تا امر برایشان روشن شود و نیز باید دعای غریق را بخوانند.[۴۵] این همان روایت هجدهم است که پدر شیخ صدوق نیز از «محمّد بن حسن صفار» بازگفته است؛
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام محمّد باقر از پیامبر اسلام آورده که خوشا به حال کسی که قائم آل محمّد را دیدار کند در حالی که او را در دوران غیبتش و پیش از قیامش پیروی کرده است؛[۴۶]
شیخ طوسی از ابن ابیجید قمی از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که صاحب الامر دو غیبت خواهد داشت، یکی کوتاه و دیگری بلندمدت؛[۴۷]
علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (پدر شیخ صدوق) از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن ابیطالب آورده که مهدی را فرزند یازدهم خود [در امامت] خوانده و او را دادگستر جهان یاد کرده و دوران غیبتش را دوران گمراهی گفته است؛[۴۸]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، و سعد بن عبدالله اشعری از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن ابیطالب آورده که مهدی را فرزند یازدهم خود [در امامت] خوانده و او را دادگستر جهان یاد کرده و دوران غیبتش را دوران گمراهی گفته است. این همان روایت بیستودوم است که پدر شیخ صدوق نیز از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» آورده است؛[۴۹]
علی بن محمّد خزاز رازی از استاد خود، شیخ صدوق، از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن ابیطالب آورده که مهدی را فرزند یازدهم خود [در امامت] خوانده و او را دادگستر جهان یاد کرده و دوران غیبتش را دوران گمراهی گفته است.[۵۰] این روایت با تقریب همان روایت بیستوسوم است اما میتوان گفت که خزاز رازی آن را از شیخ صدوق شنیده شده نه آن که از کتاب او نوشته باشد؛
فضیلت انتظار امر امامان
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق از امام علی بن ابیطالب آورده که منتظر امر امامان مانند کسی است که در راه خداوند به خون خود غلطیده باشد؛[۵۱]
آستانۀ ظهور و روز ظهور مهدی
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که میان کشته شدن نفس زکیه و قیام قائم آل محمّد پانزده شب زمان است؛[۵۲]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که نخستین کسی که با قائم آل محمّد بیعت خواهد کرد جبرئیل است که به شکل پرندهای سفید خواهد بود ….؛[۵۳]
خونخواهی عاشوراء
جعفر بن محمّد بن قولویه قمی از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که هفتادهزار فرشته بر بارگاه امام حسین بن علی از سوی خداوند جای گرفتهاند که از روز عاشوراء سال ۶۱ ق. تا روز قیام قائم آل محمّد، در حالی که ژولیده و غبارزدهاند، بر او درود میفرستند و برای زوار او دعا میکنند؛[۵۴]
جعفر بن محمّد بن قولویه قمی از ابنولید قمی از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که قائم آل محمّد به خونخواهی امام حسین بن علی بهپا خواهد خاست؛[۵۵]
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام جعفر صادق آورده که قائم آل محمّد منتقم خون امام حسین بن علی خواهد بود؛[۵۶]
قدرت یاران مهدی
شیخ صدوق از استاد خود، ابنولید قمی، از «محمّد بن حسن صفار» از … از امام علی بن الحسین آورده که خداوند، با قیام قائم آل محمّد، ناتوانی را از دلهای شیعیان برداشته و دلهای ایشان را مانند قطعههای آهن کرده و قدرت یک تن از ایشان را مانند قدرت چهل تن خواهد کرد و ایشان حاکمان زمین خواهند بود.[۵۷]
با گمانی معقول میتوان گفت که ایندست روایتهای سیویکگانه نمایی از آنچه نویسندۀ کتاب بصائر الدرجات در کتاب الملاحم نوشته بود و اکنون از میان رفته، توانند بود. در این روایتها، مهدی و قائم آل محمّد وصی دوازدهم پیامبر اسلام و فرزند امام حسن عسکری است که در شب ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ ق. در سامراء به دنیا آمده، دارای غیبت است و دادگستر جهان خواهد بود. مواد این روایتهای سیویکگانه با جای گرفتن کنار دیگر روایتهای شیعی از تواتر لفظی یا معنوی بسیار بالا بهرهمند گشته و اطمینان قلب را در پذیرش درستیشان بهدست خواهند داد.[۵۸]
هویت پیامبرانۀ قائم آل محمّد
در میان نکات هفتگانۀ گویای نگاه کتاب مواجهات با امام غایب به کتاب بصائر الدرجات که در ابتدای این مقاله آورده شدند، نکتههای پنجم تا هفتم با دست گذاشتن بر دو روایت از آن کتاب که «مغفول» ماندهاند، برآنند تا قائم آل محمّد را ــ که دارای امر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید و احکام جدید یاد شده ــ یک پیامبر یا یک شبهپیامبر بدانند. این دو روایت مغفول از امام جعفر صادقاند.
روایت نخست چنان مینمایاند که خداوند در پایان حیات پیامبر اسلام به او دستور داد تا «اسم اکبر» و «میراث علم» و «آثار علم نبوت» را به امام علی بن ابیطالب بسپارد، چرا که خداوند هیچگاه زمین را از عالمی که به او طاعة الله و ولایة الله شناخته میشود و حجت است از زمان وفات هر نبیی تا زمان خروج نبی دیگر، رها نخواهد کرد. بر پایۀ این دستور، پیامبر اسلام «اسم اکبر»، «میراث علم» و «آثار علم نبوت» را به امام علی بن ابیطالب داد.[۵۹]
روایت دوم نیز با اشاره به اوصیاء موسی بن عمران، به بشارت وصی او، یوشع بن نون، به ظهور مسیح رسیده و بشارت عیسی بن مریم به ظهور پیامبر اسلام را یاد کرده و حواریان را حافظان «اسم اکبر» (کتاب همراه انبیاء) گفته و به پیوستگی همیشگی وصایت از هر عالمی به عالمی دیگر تا پیامبر اسلام پرداخته و گفتار روایت پیشین دربارۀ دستور خداوند به پیامبر اسلام و سبب آن دستور در همیشگی بودن حجت میان زمان وفات هر نبی تا زمان نبی دیگر را آورده است.[۶۰]
با این ترتیب، باید گفت: خاستگاه آنچه در نگاه نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب هویت پیامبرانۀ قائم آل محمّد را از کتاب بصائر الدرجات بیرون میکشد، دو نکته است:
برخورداری قائم آل محمّد از امر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید و احکام جدید؛
همیشگی بودن حجت میان دو نبی حتی در دورۀ اسلام.
باید گفت که بستر دست گذاشتن نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب بر برخورداری قائم آل محمّد از امر جدید و کتاب جدید و سلطان جدید و احکام جدید باورداشت آیینی او و استاد راهنمایش در اعتقادشان به آیین بهائی است، چرا که داعیان بهائی، از میرزا حسینعلی بهاءالله (پیشوای آیین بهائی) و سرآمدانی چون میرزا ابوالفضل گلپایگانی گرفته تا دیگران، همواره بر این ویژگی دست گذاشته و امر جدید را آیین پس از اسلام و کتاب جدید را کتاب آسمانی پس از قرآن و احکام جدید را احکام ناسخ احکام اسلام گفتهاند؛ با این ترتیب، سید علیمحمّد باب، در مقام قائم آل محمّد و مبشر آیین بهائی، به نسخ دیانت اسلام پرداخت و دیانت جدید بیان را بنیاد گذاشت و با آوردن آثار وحیانی بیان، کتابهایی جدید را رقم زد که در آنها، بهویژه در کتاب بیان فارسی، احکامی جدید نموده شدند.
این دیدگاه همواره از سوی منتقدان مسلمان با مخالفت همراه بوده و نادرست دانسته شده است. این پژوهش، برای شرح آن نقدها، بر آثار شیخ احمد شاهرودی (۱۲۸۲ تا ۱۳۵۰ ق.، مجتهد خراسان) ــ که آنها را از مهمترین نقدهای اسلامی بر آموزههای بابی و بهائی میداند ـ دست میگذارد.
دیدگاه شیخ احمد شاهرودی «در جواب از اخبار شرع جدید و کتاب جدید و امر جدید» آن است که واژۀ «جدید» دارای دو معنی است و در دو مفهوم «تازۀ بیسابقه» و «کهنۀ دوباره تازهشده» نمود مییابد. از آن سوی، بسیاری از روایتهای دارای این واژه که دربارۀ قائم آل محمّد گفته شدهاند، چنان مینمایانند که معنی دوم را باید پذیرفت. به عنوان نمونه، عبارت زیارتی «المعید ربنا به الإسلام جدیداً بعد الانطماس و القرآن غضاً بعد الاندراس»[۶۱] و عبارت دعایی «اللهم جدد به ما محی من دینک و أحی به ما بدل من کتابک و أظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به و علی یدیه غضاً جدیداً»[۶۲] و عبارت توصیفی «یرجع الدین علی یدیه غضاً جدیداً»[۶۳] و عبارتهای روایی بسیار دیگر گویای آنند که خداوند، با ظهور قائم آل محمّد، اسلام را پس از ناپدید شدن تازه کرده و قرآن را پس از کهنگی شکفتن داده و واجبات و سنت را زنده خواهد ساخت نه آن که با ظهور او، دینی تازه و بیسابقه بیاورد. همچنین، باید گفت که گاه عبارتهایی چون «مثال جدید» در روایات معنی شده و در سنت جنگاورانۀ قائم آل محمّد در برابر سنت سکوت امامان پیشین یاد شدهاند.[۶۴] این معنی آنگاه بیش از پیش نمود مییابد که در بسیاری از روایتهای شیعی، قائم آل محمّد وصیی از اوصیاء پیامبر اسلام یاد شده و گسترانندۀ دیانت اسلام خواهد بود نه صاحب آیینی پس از دیانت اسلام.[۶۵]
باید گفت که روایتهایی چون آنچه آمد، در کتاب مورد پژوهش امید قائممقامی (بصائر الدرجات) دیده میشوند، اما از سوی او ناگفته گذاشته شدهاند. این روایتها، چنان که در ادامۀ این پژوهش آورده شدهاند، گویای آنند که قائم آل محمّد وصی دوازدهم پیامبر اسلام و صاحب «مثال جدید» (ذبح) و «جفر احمر» (قتل) بوده و با ظهور خود، سرانجام، دیانت اسلام را به اساس خود باز خواهد آورد نه آن که صاحب دیانتی پس از آن باشد.[۶۶]
با این ترتیب، باید گفت که نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب، چون پیشینیان خود از داعیان بهائی، با گزینش برخی روایتهای شیعی گویای واژۀ «جدید» برای قائم آل محمّد و ناگفته گذاشتن بسیاری از آنها، او را بهنادرستی «یک پیامبر یا یک شبهپیامبر» نمایانده و به تحریف سنت شیعی دست زده است. آنچه این تحریف را ناشایستتر میکند، انجام آن در یک پایاننامۀ دکتری در دانشگاهی معتبر و چاپش در کتابی با ظاهر علمی و با همکاری یک ناشر معتبر جهانی است!
در تحلیل نکتۀ دوم نیز باید گفت که جهان را پایانی است و بر این پایه، یکی از ادیان الاهی، خواه دیانت اسلام باشد و خواه دیانتی پس از آن، آیین پایانی خواهد بود؛ پس باید گفت که این دو روایت «مغفول» نمایانندۀ سنت همیشگی خداوند در «جعل خلیفه» بر روی زمیناند اما زمانی پایانی را هم با عنوان یک استثنای مهم باید بپذیرند، چرا که زمان آیین پایانی، با اتمام حیات این جهان، پایان خواهد یافت و «نبی آخر»ی برانگیخته نخواهد شد. از آن سوی، همانگونه که در ادامۀ این پژوهش آمده، در برابر این دو روایت «مغفول»، روایتهای آشکاری در کتاب بصائر الدرجات آورده شدهاند که چنان مینمایانند که آن آیین پایانی همان دیانت اسلام است و پس از خاتم الأنبیاء و المرسلین، «نبی آخر»ی برانگیخته نخواهد شد. نتیجۀ منطقی این گفتار آن است که دیانت اسلام همان استثنای مهم سنت همیشگی خداوند در «جعل خلیفه» بر روی زمین بوده و آنجا که خداوند به پیامبر اسلام سپردن آن ودایع را به امام علی بن ابیطالب دستور داده، تنها آن سنت همیشگی را یادش آورده و خاتمیت دیانت اسلام را دانسته گرفته، نه آن که خاتمیت آن را فروکاسته باشد. باید گفت که نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب، با پرداختن به این دو روایت «مغفول»، روایتهای آشکار گویای خاتمیت دیانت اسلام در کتاب بصائر الدرجات را عامدانه «مغفول» گذاشته و به یک تحریف تاریخی دیگر دست زده است! آنچه این تحریف را ناشایستتر میکند، سخن او دربارۀ مغفول ماندن این دو روایت در ادبیات دانشگاهی است:
بیستودومین فصل از بصائر الدرجات با عنوان «پیامبر خدا اسم اعظم و میراث نبوت و میراث دانشها را به علی قبل از وفاتش یکسر واگذار کرد»، دو حدیث دارد که کنجکاویبرانگیزند اما با این حال، در ادبیات دانشگاهی مورد غفلت واقع شدهاند.[۶۷]
خاتمیت و مهدویت در کتاب بصائر الدرجات
آنچه تا اینجا آمد، بررسی نگاه کتاب مواجهات با امام غایب به نسبت کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد با خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم بود و آنچه زین پس میآید، تکمله و متمم آن در بررسی روایتهای محمّد بن حسن صفار در این باره است. در هریک از بخشهای ششگانۀ این گفتار، ابتدا، روایتهای آن بخش آورده شده و سپس، تحلیل و بررسیشان به دست داده شده است.
بخش نخست: تعداد و برخی ویژگیهای امامان
روایتهای بخش نخست
۱٫پیامبر اسلام (به نقل امام محمّد باقر): از اهل بیت من دوازده محدَّث خواهند بود (ص ۳۲۰، ح ۴)؛
۲٫امام محمّد باقر و امام جعفر صادق: ما دوازده محدَّث هستیم (ص ۳۱۹، باب ۵، ح ۲)؛
۳٫امام محمّد باقر: همگی دوازده امام از آل محمّد محدَّث هستند. پدرم یکی از آنان بود (ص ۳۲۰، ح ۵)؛
۴٫امام محمّد باقر: اوصیاء علی بن ابیطالب محدَّث هستند (ص ۳۲۰، ح ۷)؛
۵٫امام علی بن الحسین: علی بن ابیطالب محدَّث بود و همگی امامان اهل بیت محدَّث هستند (ص ۳۱۹، باب ۵، ح ۳)؛
۶٫پیامبر اسلام (به نقل امام جعفر صادق): علی بن ابیطالب و یازده فرزندنش مانند پیامبر اسلام هستند مگر در ویژگی نبوت (ص ۲۸۰، ح ۱۵)؛
۷٫پیامبر اسلام (به نقل از امام محمّد باقر): امامانی که شریکان علی بن ابیطالباند، از حسن بن علی و حسین بن علی شروع شده و در نسل حسین بن علی خواهند بود (ص ۱۶۷، ح ۲۲)؛
۸٫امام علی بن ابیطالب: من و اوصیائم (از فرزندانم)، همگی، مهدی و محدَّث هستیم: حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن الحسین و سپس هشت تن پس از او، یکی پس از دیگری (ص ۳۷۲، ح ۱۶)؛
- امام محمّد باقر: امامان دوازده تن هستند و قائم آل محمّد آخرین ایشان است (ص ۴۰۴، ح ۴).
بررسی و تحلیل روایتهای بخش نخست
امامان از آل محمّد دوازده تن هستند که از امام علی بن ابیطالب آغاز شده و در اوصیاء او (یازده فرزندش) پی گرفته میشوند: امام حسن بن علی، امام حسین بن علی، امام علی بن الحسین و هشت تن دیگر، یکی پس از دیگری. ایشان، همگی، مهدی (هدایتشده) و محدَّث (دارای توان سخنگفتن با فرشتگان) بوده و مانند پیامبر اسلاماند، مگر در ویژگی نبوت. قائم آل محمّد از اوصیاء پیامبر اسلام و دوازدهمین امامان است.
بخش دوم: ویژگیهای قائم آل محمّد
روایتهای بخش دوم
۱٫امام جعفر صادق: دنیا به پایان نمیرسد مگر آن که مردی از [اهلِ] من خروج خواهد کرد که به حکم داود (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد (ص ۲۵۸، باب ۱۵، ح ۱)؛
۲٫امام جعفر صادق: دنیا به پایان نمیرسد مگر آن که مردی از ما، اهل بیت، خروج خواهد کرد که به حکم داود (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد (ص ۲۵۹، ح ۴)؛
۳٫امام جعفر صادق: قائم آل محمّد به حکم داود (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد (ص ۲۵۹، ح ۳)؛
۴٫امام جعفر صادق: قائم آل محمّد مجرمان را به سیمایشان شناخته و ایشان را خواهد کشت (ص ۳۵۶، ح ۸)؛
۵٫امام محمّد باقر: کسی تمام قرآن را نمیتواند جمع کند مگر اوصیاء (ص ۱۹۳، ح ۴)؛
۶٫امام جعفر صادق: قائم آل محمّد قرآن علی بن ابیطالب را آشکار خواهد کرد (ص ۱۹۳، ح ۳)؛
۷٫امام محمّد باقر: قائم آل محمّد به اجرای مواد کتابهای امام علی بن ابیطالب خواهد پرداخت (ص ۱۶۲، ح ۲)؛
۸٫امام محمّد باقر: قائم آل محمّد مجری سنتهای کتاب امام علی بن ابیطالب خواهد بود (ص ۵۱۳، ح ۳۰)؛
۹٫امام محمّد باقر: صاحب سلاح پیامبر اسلام امام است (ص ۱۸۰، ح ۲۰)؛
۱۰٫امام محمّد باقر: صاحب سلاح پیامبر اسلام امام است (ص ۱۸۲، ح ۲۷)؛
۱۱٫امام جعفر صادق: صاحب سلاح پیامبر اسلام امام است (ص ۱۸۰، ح ۲۲)؛
۱۲٫امام جعفر صادق: صاحب امر صاحب سلاح پیامبر اسلام است (ص ۱۸۲، ح ۲۸)؛
۱۳٫امام محمّد باقر: صاحب سلاح پیامبر اسلام صاحب علم است (ص ۱۸۳، ح ۳۵)؛
۱۴٫امام محمّد باقر: صاحب سلاح [پیامبر اسلام] صاحب علم است (ص ۱۸۵، ح ۴۰)؛
- امام جعفر صادق: صاحب سلاح [پیامبر اسلام] صاحب علم است (ص ۱۸۳، ح ۳۴)؛
- امام علی بن موسی الرضا: سلاح پیامبر اسلام نزد من است (ص ۱۸۵، ح ۴۲)؛
۱۷٫امام محمّد باقر: عصای موسی که از آدم به میراث رسیده بود، نزد ماست و به قائم آل محمّد خواهد رسید. سلاح پیامبر اسلام ـ که به علی بن ابیطالب، حسن بن علی، حسین بن علی و علی بن الحسین رسید ـ اکنون نزد من است (ص ۱۸۳، ح ۳۶)؛
۱۸٫امام جعفر صادق: صاحب سلاح پیامبر اسلام (شمشیر، زره، کلاهخود و پرچم) امام است. زره پیامبر اسلام بر قائم آل محمّد اندازه خواهد شد (ص ۱۷۴، ح ۲)؛
۱۹٫امام جعفر صادق: سلاح پیامبر اسلام نزد من است. این امر به کسی میرسد که «یلوَی له الحنک.»[۶۸] پس هنگامی که مشیت خداوند بر آن باشد، خروج کرده و خداوند دست او را بر سر رعیتش خواهد گذاشت (ص ۱۸۶، ح ۴۶)؛
- امام جعفر صادق: سلاح پیامبر اسلام نزد من است. این امر به کسی میرسد که «یلوَی له الحنک.»[۶۹] پس هنگامی که مشیت خداوند بر آن باشد، خروج کرده و خداوند دست او را بر سر رعیتش خواهد گذاشت (ص ۱۸۴، ح ۳۹)؛
۲۱٫امام جعفر صادق: زره پیامبر اسلام بر قائم آل محمّد اندازه خواهد شد (ص ۱۷۵، ح ۴)؛
۲۲٫امام محمّد باقر: مرگ بدون امام مرگ جاهلی است. امام جعفر صادق: هریک از ما نمیمیرد مگر آن که جانشین خود را معین میکند. قائم آل محمّد به حکم آل داود (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد (ص ۲۵۹، ح ۵)؛
۲۳٫امام محمّد باقر: قیام قائم آل محمّد ناگهانی است و برهمزنندۀ دولت و آسودگی منکران ولایت امام علی بن ابیطالب خواهد بود (ص ۷۷، ح ۵)؛
۲۴٫امام محمّد باقر: قائم آل محمّد در مکه قیام خواهد کرد و غذای سپاهش تا کوفه از سنگ موسی بن عمران بهدست خواهد آمد (ص ۱۸۸، ح ۵۴)؛
۲۵٫امام جعفر صادق: اصحاب قائم آل محمّد در مسجد کوفه خیمه خواهند زد. سپس، قائم آل محمّد «مثال جدید» (ذبح) و «جفر احمر» (ذبح) را خارج خواهد کرد و از عرب خواهد کشت. جفر احمر بر شیعیان قائم آل محمّد نخواهد بود (ص ۱۵۵، ح ۱۳)؛
۲۶٫امام جعفر صادق: قائم آل محمّد در عرب با جفر احمر (ذبح) رفتار خواهد کرد (ص ۱۵۲، ح ۲)؛
۲۷٫امام جعفر صادق: صاحب شمشیر از «جفر احمر» ــ که سلاح در آن بوده و اکنون نزد من است ــ برای «قتل» بهره خواهد جست (ص ۱۵۰، باب ۱۴، ح ۱)؛
۲۸٫امام محمّد باقر: صاحب شما بر ابرهای سخت (دارای رعد و برق و صاعقه) ـ که برایش ذخیره شدهاند ـ سوار شده و در آسمانهای هفتگانه سیر خواهد کرد (ص ۴۰۸، باب ۱۵، ح ۱)؛
۲۹٫امام محمّد باقر: صاحب شما بر ابرهای سخت (دارای رعد و برق و صاعقه) ـ که برایش ذخیره شدهاند ـ سوار شده و در آسمانهای هفتگانه سیر خواهد کرد (ص ۴۰۹، ح ۳)؛
۳۰٫امام جعفر صادق: ابرهای سخت (دارای رعد و برق و صاعقه) برای قائم آل محمّد ذخیره شدهاند (ص ۴۰۹، ح ۴)؛
۳۱٫امام جعفر صادق: دین اسلام، با اذن الاهی، با شمشیر ظاهر شده و به اساس خود باز خواهد گشت (ص ۵۱۸، ح ۵۱)؛
۳۲٫امام محمّد باقر: پدرم باب خبردادن از زمان و سبب مرگ پیروان خود را بست تا زمان قیام قائم آل محمّد [که باز خواهد شد] (ص ۲۶۲، ح ۱)؛
۳۳٫امام محمّد باقر: قائم آل محمّد گویای احادیث صعب و مستصعب اهل بیت و مؤید به تصدیق قرآن در بیان آنهاست (ص ۲۱، ح ۳)؛
۳۴٫محمّد بن عمرو بن الحسن: قائم آل محمّد گویای امر عظیم اهل بیت و مؤید به تصدیق قرآن در بیان آن است (ص ۲۸، ح ۸)؛
۳۵٫امام جعفر صادق: قائم آل محمّد صاحب مقام تفویض امر است (ص ۳۸۶، ح ۱۰).
بررسی و تحلیل روایتهای بخش دوم
دنیا به پایان نخواهد رسید مگر آن که مردی از اهل بیت پیامبر اسلام ظهور کند. او همان قائم آل محمّد است که به حکم داود نبی (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد. او مجرمان را خواهد شناخت و خواهد کشت. او قرآن امام علی بن ابیطالب را آشکار خواهد کرد و چون تنها اوصیاء پیامبر اسلاماند که میتوانند قرآن را جمع کنند، پس او در زمرۀ آن اوصیاء اسلامی است. او مجری سنتهای کتاب امام علی بن ابیطالب است، پس همانگونه که از اوصیاء اسلامی است، در حدود دیانت اسلام خواهد بود. او صاحب سلاح پیامبر اسلام است، پس چون دیگر امامان (صاحبان پیشین آن سلاح) از علم الاهی برخوردار بوده و صاحب امر است. مرگ بدون امام مرگ جاهلی است و هریک از امامان جانشین خود را معین میکند و قائم آل محمّد نیز از امامان است. او ناگهان ظاهر خواهد شد و آسودگی منکران ولایت امام علی بن ابیطالب را بر هم خواهد زد. او صاحب «مثال جدید» (ذبح) و «جفر احمر» (قتل) است و بر ابرهای سخت (دارای رعد و برق و صاعقه) ـ که برایش ذخیره شدهاند ـ سوار شده و در آسمانهای هفتگانه سیر خواهد کرد و سرانجام، دین اسلام، با اذن الاهی و با شمشیر، به اساس خود باز خواهد گشت. قائم آل محمّد شکافندۀ «احادیث صعب و مستصعبِ» اهل بیت و گویای امر عظیم ایشان و مؤید به تصدیق قرآن در بیان آن امر عظیم است.
بخش سوم: ویژگیهای مهدی آل محمّد
روایتهای بخش سوم
۱٫امام محمّد باقر: آدم ابوالبشر [در عالم ذر (پیش از دنیا)]، بهسبب فراموشی عهد در میثاق بر ولایت پیامبر اسلام و امامان پس از او، در میان رسولان اولوالعزم جای داده نشد. آن رسولان بر ولایت پیامبر اسلام و اوصیاء او و مهدی عزم داشتند (ص ۷۰، ح ۱)؛
۲٫امام جعفر صادق: فراموشی آدم ابوالبشر، [در عالم ذر (پیش از دنیا)،] بر عهد الاهی دربارۀ پیامبر اسلام، امام علی بن ابیطالب، امام حسن بن علی، امام حسین بن علی و امامان از نسل ایشان بود (ص ۷۱، ح ۴)؛
۳٫امام محمّد باقر: عزم رسولان اولوالعزم [در عالم ذر (پیش از دنیا)] بر پذیرش ولایت پیامبر اسلام، امامان پس از او و مهدی (یاریکنندۀ دین خداوند، صاحب دولت الاهی، منتقم از دشمنان خداوند و گسترشدهندۀ پرستش او) بود (ص ۷۰، ح ۲)؛
۴٫امام جعفر صادق: عزم رسولان اولوالعزم [در عالم ذر (پیش از دنیا)] بر پذیرش ولایت پیامبر اسلام، امامان پس از او و مهدی (یاریکنندۀ دین خداوند، صاحب دولت الاهی، منتقم از دشمنان خداوند و گسترشدهندۀ پرستش او) بود (ص ۷۱، ح ۳)؛
۵٫امام محمّد باقر: مهدی صاحب نهایی امر و کشندۀ دشمنان اهل بیت است و هنگام ظهور او، رحمت خداوند و فرجش بر مردم فرود خواهد آمد (ص ۲۴، ح ۱۷)؛
۶٫امام صادق: ۳۱۳ تن در مکه یاران مهدی (صاحب حکم داود) خواهند بود (ص ۳۱۱، ح ۱۱).
بررسی و تحلیل روایتهای بخش سوم
رسولان اولوالعزم بر ولایت پیامبر اسلام و اوصیاء او و مهدی عزم داشتند. آدم ابوالبشر، [در عالم ذر (پیش از دنیا)،] بهسبب فراموشی آن عهد ــ که بر ولایت پیامبر اسلام و امامان پس از او و مهدی بود ــ اولوالعزم نشد. مهدی صاحب نهایی امر، یاریکنندۀ دین خداوند، صاحب دولت الاهی، منتقم از دشمنان خداوند و گسترشدهندۀ پرستش اوست و هنگام ظهور او، رحمت خداوند و فرجش بر مردم فرود خواهد آمد. ۳۱۳ تن یاران مهدی (صاحب حکم داود) در مکه خواهند بود. دیده میشود که ویژگیهای آخرالزمانی مهدی همان ویژگیهای قائم آل محمّد (امام دوازدهم) (یادشده در بخش دوم) است، پس مهدی آل محمّد و صاحب نهایی امر همان قائم آل محمّد (دوازدهمین وصی پیامبر اسلام) است و در مکه، همراه با ۳۱۳ تن از یاران خویش، به پا خواهد خاست.
بخش چهارم: پادشاهی اهل بیت پیامبر اسلام
روایت بخش چهارم
۱٫امام جعفر صادق: مُلک عظیم به اهل بیت پیامبر اسلام باز خواهد گشت (ص ۳۶، ح ۹).
بررسی و تحلیل روایت بخش چهارم
ملک عظیم به اهل بیت پیامبر اسلام باز خواهد گشت.
بخش پنجم: خاتمیت
روایتهای بخش پنجم
۱٫امام محمّد باقر: کتابی نزد ماست که نیازمندیهای انسانها را تا پایان جهان (دنیا) داراست (ص ۱۴۸، ح ۹)؛
۲٫امام محمّد باقر: تا زمان رفع تکلیف [که همان زمان پایانی جهان است،] کارهای هر مؤمن و کافری، هنگام مرگ، به رسول خدا و امام علی بن ابیطالب نشان داده خواهد شد (ص ۴۲۸، ح ۸)؛
۳٫پیامبر اسلام: کتاب خداوند و عترت من تا ورود بر من در حوض از هم جدا نخواهند شد (ص ۴۱۳، ح ۳)؛
۴٫پیامبر اسلام: کتاب خداوند و عترت من تا ورود بر من در حوض از هم جدا نخواهند شد (ص ۴۱۴، ح ۵)؛
۵٫پیامبر اسلام: امام علی بن ابیطالب و اوصیاء او، تا زمان ورود بر من در حوض، از قرآن جدا نخواهند شد (ص ۴۹، ح ۶)؛
۶٫امام محمّد باقر: همواره کتاب خداوند و راهنمایی از ما که به آن راهنمایی میکند، خواهند بود تا بر رسول خدا در حوض وارد شوند (ص ۴۱۴، ح ۶)؛
۷٫امام محمّد باقر: برخی انبیاء رسول نیستند (ص ۲۶، باب ۱۲، ح ۱)؛
۸٫امام جعفر صادق: برخی انبیاء رسول هستند و برخی رسول نیستند (ص ۲۶، تتمۀ باب، ح ۱).
بررسی و تحلیل روایتهای بخش پنجم
کتابی که گویای همۀ نیازمندیهای انسانها تا پایان جهان است، نزد امامان از خاندان پیامبر اسلام است. پیامبر اسلام و امام علی بن ابیطالب تا پایان جهان بر کارهای مردم آگاهاند. قرآن و اوصیاء پیامبر اسلام (امام علی بن ابیطالب و امامان پس از او) تا زمان ورود بر پیامبر اسلام در حوض [در روز رستاخیز] از یکدیگر جدا نخواهند شد. تا آن زمان، همواره یکی از اوصیاء پیامبر اسلام در کنار قرآن خواهد بود و به آن راهنمایی خواهد کرد. برخی انبیاء رسول نیستند و برخی رسولند. با این ترتیب، دانسته میشود که دیانت اسلام آخرین راه برگزیدۀ خداوند در این جهان است و پیامبر اسلام، چون بر پایۀ قرآن «خاتم الانبیاء» است،[۷۰] «خاتم المرسلین» هم خواهد بود چون هر رسولی نبی هم هست اما هر نبیی رسول نیست.
بخش ششم: اوصیاء پیامبر اسلام در هر زمان، و تا روز قیامت
روایتهای بخش ششم
گروه اوّل: جاهلی بودن مرگ بدون امام
۱٫امام محمّد باقر: هر که بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است (ص ۵۱۰، ح ۱۵)؛
گروه دوم: علم امام به قرآن و مقدرات
۲٫امام علی بن موسی الرضا: حجت خداوند بر خلقش جز به امام بهپا نخواهد شد (ص ۴۸۶، ح ۱۳)؛
۳٫امام محمّد باقر: جانشین امام به ویژگیهایی چون … آگاهی از هر پرسش دربارۀ قرآن شناخته میشود (ص ۴۸۹، باب ۱۳، ح ۱)؛
۴٫امام جعفر صادق: در شب قدر، تمام مقدرات، از سوی خداوند، به آگاهی صاحب زمین ــ که اکنون من هستم ــ میرسد (ص ۲۲۱، ح ۴)؛
۵٫امام جعفر صادق: امروز، هادی [به تعالیم رسول خدا] منم. قرآن همواره زنده است و در باقیماندگان صاحبان منصب هدایت، چون گذشتگان ایشان، جریان خواهد داشت (ص ۳۱، ح ۹)؛
۶٫امام جعفر صادق: همانا برای قرآن تأویلهایی است که برخی از آنها آمده و برخی نیامده است. هنگامی که تأویل آن در زمان امامی از امامان بیاید، امام آن زمان آگاه خواهد شد (ص ۱۹۵، ح ۵)؛
گروه سوم: مقام توسّم
۷٫امام جعفر صادق: مقام «توسّم» (شناخت کامل مخاطب: إن فی ذلک لآیات للمتوسّمین) تا ابد در امامان است (ص ۳۸۷، ح ۱۳)؛
گروه چهارم: حضور حجت خداوند همیشه بر زمین
۸٫امام علی بن ابیطالب: مقام «توسّم» (شناخت کامل مخاطب: إن فی ذلک لآیات للمتوسّمین) از آن رسول خدا و پس از او از آن من و امامان از ذریۀ من است (ص ۳۵۶، ح ۹)؛
۹٫امام محمّد باقر: از هنگام مرگ آدم، همواره بر زمین امامی بود که راهنمایی به سوی خداوند از راه او بود و او حجت خداوند بر بندگانش بود و زمین بدون امام و حجت خداوند بر بندگانش باقی نمیماند (ص ۴۸۵، ح ۴)؛
- امام جعفر صادق: زمین هیچگاه بدون امام نخواهد بود (ص ۴۸۶، ح ۱۱)؛
- امام جعفر صادق: خداوند هیچگاه زمین را بدون امام رها نخواهد کرد (ص ۴۸۵، ح ۳)؛
- امام جعفر صادق: زمین یک روز هم بدون حجت خداوند نخواهد بود (ص ۴۸۵، ح ۵)؛
- امام جعفر صادق: همواره بر روی زمین حجتی است که زمین و اهل آن را جز او به صلاح نخواهد رساند (ص ۴۸۵، ح ۹)؛
- امام جعفر صادق: زمین هیچگاه از حجت عالمی که آنچه از حق میرانده شده را زنده میکند، خالی نخواهد بود (ص ۴۸۷، ح ۱۷)؛
گروه پنجم: حضور حجت خداوند روی زمین تا چهل روز به قیامت
- امام جعفر صادق: همواره بر روی زمین، تا چهل روز پیش از قیامت، حجت خداوند که حلال و حرام را شناخته و به راه خداوند فرا میخواند، خواهد بود (ص ۴۸۴، ح ۱)؛
گروه ششم: حضور همیشگی عالم روی زمین
- امام محمّد باقر: همواره بر زمین عالمی از سوی خداوند بوده است (ص ۴۸۵، ح ۶)؛
۱۷٫امام محمّد باقر: علمی که با آدم به زمین آمد، پیوسته به میراث میرسد و زمین بدون عالم نخواهد بود (ص ۱۱۴، ح ۲)؛
- امام محمّد باقر: علمی که همواره با آدم همراه بود، بالا نرفت و به میراث میرسد و علی بن ابیطالب عالم این امت بود و هرگز عالمی از ما نمیرد، مگر آن که از اهلش جانشینی دارد که مانند علم او یا آنچه را که خداوند بخواهد، میداند (ص ۱۱۵، ح ۴)؛
- امام محمّد باقر: علم نازلشده با آدم بالا نرفت و هیچ عالمی نمیرد که علمش نیز برود (ص ۱۱۶، ح ۷)؛
- امام محمّد باقر: علمی که همواره با آدم بود، بالا نرفت و هیچ عالمی نمیرد که علمش از میان برود (ص ۱۱۶، ح ۱۱)؛
- امام جعفر صادق: همواره بر روی زمین عالمی هست (ص ۴۸۵، ح ۷)؛
- امام جعفر صادق: زمین بدون عالمی که مورد نیاز مردم است و حلال و حرام را میداند، رها نمیشود (ص ۴۸۵، ح ۸)؛
- امام جعفر صادق: علمی که با آدم پایین آمد، بالا نرفت و عالمی نمیمیرد، مگر آن که علمش را به میراث خواهد گذاشت و همانا زمین بدون عالم نخواهد ماند (ص ۱۱۶، ح ۹)؛
- امام جعفر صادق: علمی که با آدم پایین آمد، بالا نرفت و هیچ عالمی نمیرد که علمش از میان برود (ص ۱۱۶، ح ۱۱)؛
- امام جعفر صادق: علی بن ابیطالب عالم بود و علم به میراث میرسد و هیچگاه، تا ابد، عالمی نمیرد، مگر آن که برای پس از او کسی خواهد بود که مانند علم او یا آنچه را که خداوند بخواهد، میداند (ص ۱۱۸، ح ۲)؛
گروه هفتم: امام بودن یکی از دو نفر
- امام جعفر صادق: اگر بر روی زمین نباشد مگر دو تن، یکی از آندو امام خواهد بود (ص ۴۸۷، ح ۲)؛
- امام جعفر صادق: اگر بر روی زمین نباشد مگر دو تن، یکی از آندو امام همنشینش خواهد بود (ص ۴۸۷، ح ۳)؛
گروه هشتم: لساخت الأرض بأهلها
- امام محمّد باقر: زمین بدون امام، چون موج دریا، اهل خود را فرو خواهد برد (ص ۴۸۸، ح ۳)؛
- امام جعفر صادق: زمین بدون امام فرو میرود (ص ۴۸۸، ح ۲)؛
- امام علی بن موسی الرضا: زمین بدون امام اهل خود را فرو خواهد برد (ص ۴۸۸، ح ۴)؛
- امام علی بن موسی الرضا: زمین بدون امام اهل خود را فرو خواهد برد (ص ۴۸۹، ح ۶)؛
- امام علی بن موسی الرضا: زمین بدون امام اهل خود را فرو خواهد برد (ص ۴۸۹، ح ۷)؛
- امام علی بن موسی الرضا: اگر زمین چشمبرهمزدنی از حجت خداوند خالی باشد، اهل خود را فرو خواهد برد (ص ۴۸۹، ح ۸)؛
گروه نهم: همیشگیبودن حجت از اهل بیت
- پیامبر اسلام (به نقل از امام علی بن ابیطالب): شب قدر که در آن «کل امر» بر من فرود میآید، پس از من هم خواهد بود و پس از من، «کل امر» بر علی بن ابیطالب فرود خواهد آمد (ص ۲۲۴، ح ۱۶)؛
- پیامبر اسلام (به نقل از امام علی بن ابیطالب): ولی شما علی و پس از او وصیش است و در هر زمان، عالمی که اتمام حجت خداوند را سبب شود، خواهد بود (ص ۴۹۸، ح ۹)؛
- امام علی بن ابیطالب: تا زمان قیام ساعت [که همان روز رستاخیز است،] همواره کسی از ما خواهد بود که از علم دوم خداوند ـ که مورد آگاهی فرشتگان، رسول خدا و خاندانش است ـ آگاه است (ص ۱۱۱، ح ۹)؛
- امام علی بن ابیطالب: امامان از ذریۀ من تا روز قیامت خواهند بود (ص ۳۵۷، ح ۱۳)؛
- امام علی بن الحسین: اوصیاء رسول خدا (امام علی بن ابیطالب، امام حسن بن علی، امام حسین بن علی و جانشینان ایشان) تا قیام ساعت خواهند بود (ص ۳۹۵، ح ۳)؛
- امام محمّد باقر: همواره از میان ما راهنمایی هست که به آنچه پیامبر اسلام آورد، راهنمایی میکند (ص ۲۹، باب ۱۳، ح ۱)؛
- امام محمّد باقر: خداوند هیچگاه زمین را بدون عالمی از وارثان رسول خدا و علی بن ابیطالب که آگاه به حلال و حرام است و مردم به او نیازمندند و او به ایشان نیازی ندارد، رها نخواهد کرد (ص ۳۲۷، ح ۷)؛
- امام محمّد باقر: منصب هدایت، تا قیام ساعت، در میان ماست (ص ۳۰، ح ۷)؛
- امام جعفر صادق: خداوند همواره از ما، اهل بیت، کسی را دانای به تمام کتابش برمیانگیزد (ص ۵۰۷، ح ۷)؛
- امام جعفر صادق: همواره بر روی زمین صاحب علمی، به میراث از رسول خدا و از امام علی بن ابیطالب، هست که مردم به او نیازمندند و او به کسی نیاز ندارد (ص ۵۱۰، ح ۱۶)؛
- امام جعفر صادق: امام علی بن ابیطالب عالم این امت بود و علم به میراث میرسد و نمیمیرد از ما کسی مگر آن که میبیند از فرزندانش کسی را که علم او را داراست و زمین هیچگاه بدون امامی که امت از او یاری بخواهد نیست (ص ۵۱۱، ح ۲۰)؛
- امام جعفر صادق: خداوند، همواره و همیشه، در میان ما، اهل بیت، کسی را برمیانگیزد که کتابش را از ابتدا تا انتها میداند (ص ۱۹۴، ح ۶)؛
- منصور دوانیقی (دومین خلیفۀ عباسی): همواره از میان اهل بیت نبوت شخصی محدَّث خواهد بود و محدَّث روزگار ما جعفر بن محمّد است (ص ۲۴۵، ح ۷)؛
گروه دهم: شناخت هر امام نسبت به جانشین خود
- امام محمّد باقر: هنگام مرگ هریک از ما، جانشین او به جایش خواهد نشست (ص ۴۰۰، ح ۱۲)؛
- امام محمّد باقر: هیچکس از ما نیست مگر آن که خداوند، پس از مرگ او، کسی را مانندش قرار میدهد (ص ۵۰۹، ح ۱۱)؛
- امام محمّد باقر: ما وجه خداوندیم که هلاکت نیابد. تا روز قیامت، نخواهد بود از ما مگر آن که پس از مرگش، جانشینی از جانب خود خواهد داشت (ص ۶۵، ح ۲)؛
۵۰ امام محمّد باقر: نیست از ما، اهل بیت، که پیش از مرگ جانشین خود را که به وراثت از رسول خدا و امام علی بن ابیطالب دانش او یا آنچه را خداوند مشیت کند داراست، خواهد دید (ص ۳۲۷، ح ۶)؛
- امام محمّد باقر: علمی که با آدم نازل شد، بر حال خودش است و هرگز عالمی از ما نمیرد، مگر آن که از اهلش جانشینی دارد که علم او را داراست و علی بن ابیطالب عالم این امت بود (ص ۱۱۶، ح ۶)؛
- امام محمّد باقر: همانا علمی که با آدم فرود آمد، بالا نرفت و علم به میراث میرسد و علی بن ابیطالب عالم این امت بود و عالمی نمیمیرد، مگر آن که کسی را به جای خود میگذارد که علم او یا آنچه را که خداوند مشیت کند، میداند. (ص ۱۱۶، ح ۱۰)؛
- امام محمّد باقر: امام علی بن ابیطالب عالم این امت است و علم به میراث میرسد و هیچگاه از آن عالمان کسی نمیرد، مگر آن که کسی از اهلش که مانند علم او را میداند، به او [نشان] داده شود (ص ۱۱۸، ح ۳)؛
۵۴٫امام محمّد باقر: امام امامی را که پس از اوست، میشناسد (ص ۴۷۴، ح ۶)؛
- امام جعفر صادق: هیچکس از ما نیست مگر آن که خداوند، پس از مرگ او، کسی را مانندش قرار میدهد (ص ۵۱۰، ح ۱۵)؛
- امام جعفر صادق: زمین بدون امام رها نشده است. هر امامی امام پس از خود را میشناسد (ص ۵۱۶، ح ۴۴)؛
- امام جعفر صادق: هیچ عالمی از ما نمیمیرد، مگر آن که کسی از اهل او ـ که به علم او و یا به آنچه خداوند مشیت کرده آگاه باشد ـ جانشینش خواهد شد (ص ۱۱۴، ح ۱)؛
- امام جعفر صادق: هیچ کسی از ما نخواهد مرد مگر آن که جانشین خود را که مانند اوست، برخواهد گزید. هنگامی که قائم آل محمّد بپاخیزد، به حکم داود (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد (ص ۲۵۹، ح ۵)؛
- امام جعفر صادق: هیچ عالمی نمیرد، مگر آن که خداوند جانشینش را به او مینمایاند (ص ۴۷۳، ح ۱)؛
- امام جعفر صادق: هیچ امامی که از جانب خداوند برگزیده شده نمیرد، مگر آن که خداوند وصیش را به او مینمایاند (ص ۴۷۳، ح ۴)؛
- امام جعفر صادق: هیچ مردی از ما نمیرد، مگر آن که ولی خود را خواهد شناخت (ص ۴۷۴، ح ۱)؛
- امام جعفر صادق: همانا امام امامی را که پس از اوست شناخته و به او وصیت میکند (ص ۴۷۴، ح ۲)؛
۶۳٫امام جعفر صادق: امام نمیمیرد، مگر آن که امام پس از خود را میشناسد (ص ۴۷۴، ح ۳)؛
- امام جعفر صادق: امام امامی را که پس از اوست، میشناسد (ص ۴۷۴، ح ۴)؛
- امام جعفر صادق: امام امامی را که پس از اوست، میشناسد (ص ۴۷۴، ح ۵)؛
- امام جعفر صادق: هر امامی نطفۀ امام پس از خود را میشناسد (ص ۴۷۷، ح ۱۳)؛
گروه یازدهم: امانات
- امام محمّد باقر در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: امامت امانتی است که هر امام به امام پس از خود باید برساند (ص ۴۷۵، ح ۱)؛
۶۸ امام محمّد باقر در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: امامت امانتی است که هر امام به امام پس از خود باید برساند (ص ۴۷۵، ح ۲)؛
- امام محمّد باقر در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: کتابها و سلاح امانتی است که هر امام به امام پس از خود باید بسپارد (ص ۴۷۵، ح ۴)؛
- امام جعفر صادق در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: خداوند به امام نخست دستور داده تا هرآنچه را که نزد اوست به امام پس از خود بسپارد (ص ۴۷۶، ح ۶)؛
- امام جعفر صادق در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: امانتها، امانت به سوی امام و وصیت است (ص ۴۷۶، ح ۷)؛
- امام ابوالحسن (امام موسی کاظم یا امام رضا) در تفسیر آیۀ «إن الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی أهلها»: امامان از آل محمّد امانت را به امام پس از خود ـ که آن امانت ویژۀ اوست ـ باید بسپارند (ص ۴۷۶، ح ۵)؛
بررسی و تحلیل روایتهای بخش ششم
صاحب شب قدر در هر زمان امام آن زمان است. امامان «محدَّث» (دارای توان سخنگفتن با فرشتگان) و آگاه به علم قرآن تا ابد هستند. ایشان صاحب «مقام توسّم» (شناخت کامل مخاطب) هستند که آن را از پیامبر اسلام به میراث بردهاند و در نسل ایشان پی گرفته خواهد شد. زمین هیچگاه (تا چهل روز مانده به قیامت) بدون امام (حجت خداوند و عالم زمان) نخواهد بود. این امامان از «آل محمّد» و از نسل امام علی بن ابیطالب هستند و هرکدام از ایشان جانشین خود را میشناسد و «امانت» (مقام امامت، کتابها و سلاح) را به او خواهد سپرد.
نتیجهگیری
این مقاله، نخستین پژوهش از سلسله پژوهشهایی در بررسی دیدگاههای امید قائممقامی (دانشیار مطالعات عربی و خاورمیانه در دانشگاه ایالتی نیویورک و از پیروان آیین بهائی) در حوزۀ مطالعات مهدویت بود که مقدمهی آن سلسلهپژوهشها در مقالۀ میرزا حسین نوری طبرسی و آیینهای بابی و بهائی به دست داده شده است. این دیدگاهها را در کتاب Encounters with the Hidden Imam in Early and Pre-Modern Twelver Shīʿī Islam (مواجهات با امام غایب در اسلام شیعی اثنیعشری متقدم و پیشامدرن) میتوان یافت که در اصل پایاننامۀ دکتری مطالعات اسلامی نویسندهاش بوده و با راهنمایی استاد همکیش او، تاد لاوسن، در دانشگاه تورنتو به پایان برده شده و در سال ۲۰۲۰ م. با همکاری انتشارات Brill در هلند به چاپ رسیده است.
آنچه در این مقاله آمد، گویای دو دست تحلیل و نتیجهگیری است. بخش نخست به نقد دیدگاههای کتاب مواجهات با امام غایب در نگاهش به جایگاه دو آموزۀ خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم در کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد (نوشتۀ محمّد بن حسن صفار قمی، د. ۲۹۰ ق.) پرداخته و بخش دوم آن آموزهها را در آن کتاب نشان داده است.
بخش نخست نکات زیر را گویاست:
نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب خواسته تنها با بررسی یکی از صدها مکتوب نگاشتهشده در دورۀ حضور امامان یا بسیار نزدیک به آن دوره (کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد) دربارۀ نوع نگاه شیعیان به غیبت نتیجهگیری کند. این رویکرد، از نگاه روششناسانه، آشکارا نادرست است، چرا که بدون دیدن مدارک گوناگون حکمی کلی و عمومی داده است؛
این محقق در تحلیلهای خود بر کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد، به نام آن و نیز ماهیت موضوعی آنچه در آن آمده، هیچ توجهی نداشته و خواسته تا کتابی را که دربارۀ «فضائل آل محمّد» بوده و از اساس برای بررسی تعداد امامان و غیبت امام دوازدهم نوشته نشده، بستر نتیجهگیری منفی دربارۀ اصالت آن دو ویژگی بنیادین مذهب تشیع بنمایاند؛
وی نگارش کتابی با نام الملاحم از سوی نویسندۀ کتاب بصائر الدرجات را در تحلیل خود وارد نکرده است. باید گفت که این کتاب دربارۀ رخدادهای آخرالزمان و مشخصههای ظهور مهدی است و طبیعی است که آنچه محدثان شیعیمذهب در این باره از محمّد بن حسن صفار بازگفتهاند، میتواند مواد آن کتاب از میان رفته نیز باشد. نادیده بودن کتاب الملاحم در بستر تحلیلی کتاب مواجهات با امام غایب در بررسی نسبت کتاب بصائر الدرجات با غیبت و مهدویت امام دوازدهم کاستی روشی دیگری است که نتیجهگیری منفی آن را با چالشی بنیادین روبهرو میکند؛
این محقق، از روی باور به آیین بهائی، مانند پیشوای خود، میرزا حسینعلی بهاءالله، و نیز بسیاری از داعیان همکیش خود، به روایتهای گویای واژۀ «جدید» دربارۀ قائم آل محمّد نگاهی گزینشی داشته و با نادیده گذاشتن بیشتر آنها که آن واژه را به معنای «کهنۀ دوباره تازهشده» گرفته و از زنده شدن دیانت اسلام با ظهور قائم آل محمّد و نه نسخ آن از سوی او سخن میگویند، به تحریف عامدانۀ سنت شیعی روی آورده است. آنچه این تحریف را ناشایستتر میکند، انجام آن در یک پایاننامۀ دکتری در دانشگاهی معتبر و چاپش در کتابی با ظاهر علمی و با همکاری یک ناشر معتبر جهانی است؛
وی با دست گذاشتن تنها بر دو روایت گویای انتقال ودایع علم از پیامبر اسلام به امام علی بن ابیطالب و نادیده گذاشتن عامدانۀ روایتهای آشکارا گویای خاتمیت دیانت اسلام در کتاب بصائر الدرجات، به تحریف تاریخ دست زده و خواسته آن دو روایت را در مسیر برانگیختگی پیامبری پس از پیامبر اسلام وارونه کند. آنچه این تحریف را ناشایستتر میکند، سخن او در «مغفول ماندن» این دو روایت در ادبیات دانشگاهی است.
نکات پنجگانۀ بالا ناپذیرفتنی بودن تحلیل کتاب مواجهات با امام غایب در بررسی کتاب بصائر الدرجات را از نگاهی روششناسانه گویاست و سیرت تحریفگرایانۀ بالای نویسندهاش در صفحههای ۲۳ تا ۲۶ آن را میرساند، سیرتی که نمونههای دیگری از آن در مقالۀ میرزا حسین نوری طبرسی و آیینهای بابی و بهائی به دست داده شده است. همچنین، دیده میشود که نویسنده، باورهای برخاسته از آیین بهائی را، بی آن که آشکارشان کند، در این کتاب آورده و خواسته تا آنها را با نمایی علمی به خواننده منتقل کند. روشن است که این گونه پژوهش از کارنامۀ علمی مطلوبی برخوردار نیست.
بخش دوم نیز همان گونه که گذشت، جایگاه خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم را در کتاب بصائر الدرجات گویاست:
امامان آل محمّد (اوصیاء پیامبر اسلام) دوازده تن هستند یکی پس از دیگری: ۱٫ امام علی بن ابیطالب؛ ۲٫ امام حسن بن علی؛ ۳٫ امام حسین بن علی؛ ۴٫ امام علی بن الحسین و ۱۲٫ قائم آل محمّد؛
امامان آل محمّد (اوصیاء پیامبر اسلام)، همگی، مهدی (هدایتشده) و محدَّث (دارای توان سخنگفتن با فرشتگان) بوده و مانند پیامبر اسلاماند، مگر در ویژگی نبوت؛
قائم آل محمّد وصی دوازدهم پیامبر اسلام است؛
قائم آل محمّد صاحب علم الاهی، صاحب سلاح پیامبر اسلام، شکافندۀ «احادیث صعب و مستصعبِ» اهل بیت و گویای امر عظیم ایشان و مجری سنتهای دیانت اسلام است؛
قائم آل محمّد به حکم داود نبی (بدون پرسش از دلیل و بینه) داوری خواهد کرد و مجرمان را خواهد شناخت و خواهد کشت؛
قائم آل محمّد صاحب «مثال جدید» (ذبح) و «جفر احمر» (قتل) است و با ظهور او، سرانجام، دین اسلام به اساس خود باز خواهد گشت؛
ویژگیهای آخرالزمانی مهدی همان ویژگیهای قائم آل محمّد (امام دوازدهم) است، پس مهدی آل محمّد و صاحب نهایی امر همان قائم آل محمّد و دوازدهمین وصی پیامبر اسلام است و در مکه، همراه با ۳۱۳ تن از یاران خویش، به پا خواهد خاست؛
ملک عظیم به اهل بیت پیامبر اسلام باز خواهد گشت؛
دیانت اسلام آخرین راه برگزیدۀ خداوند در این جهان است و پیامبر اسلام، چون بر پایۀ قرآن «خاتم الانبیاء» است، «خاتم المرسلین» هم خواهد بود؛
زمین هیچگاه از امامان آل محمّد از نسل امام علی بن ابیطالب (اوصیاء محدَّث و متوسّم پیامبر اسلام و آگاهان از علم قرآن و صاحبان شب قدر) خالی نیست؛
هریک از امامان آل محمّد، جانشین خود را میشناسد و باید مقام امامت، کتابها و سلاح را ــ که همان «امانت» هستند ــ به او بسپارد.
دقت در این نکات گویای آن است که کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد، با آن که کتابی خارج از حوزۀ مطالعات مهدویت بوده، به خودی خود، مشخصههای مهمی از این آموزه را به دست داده است، مشخصههایی که از سوی نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب عامدانه ناگفته گذاشته شدهاند.
همچنین، از آن روی که کتاب بصائر الدرجات یکی از آثاری است که از دورۀ حضور امامان شیعیان یا بسیار نزدیک به آن دوره باقی مانده و انتساب آن به نویسندهاش ــ که از یاران امام حسن عسکری بوده و در شمار بزرگترین محدثان شیعیمذهب شناخته میشود ــ قطعی و یقینی است، موادش در شناخت اصالت باورهای مذهب تشیع از جایگاه بسیار مهمی برخوردارند و سابقۀ بسیاری از باورهایی را که در نگاه برخی داعیان اصلاح دین خرافه و غلو خوانده میشوند، به زمان حضور امامان بازمیگردانند، آن هم از نگاه کسی که بزرگیاش را کسی منکر نشده است.[۷۱]
میتوان گفت که کتاب بصائر الدرجات، به خودی خود و فارغ از روایتهای مهدویتی منقول از محمّد بن حسن صفار در آثار دیگران و نیز بدون نگاه به نگارش کتاب الملاحم از سوی او، نگاهش به خاتمیت دیانت اسلام و مهدویت امام دوازدهم را گویاست:
محمّد بن حسن صفار اوصیاء پیامبر اسلام را دوازده تن میدانست و یازده تن ایشان را از نسل امام علی بن ابیطالب میدید و خود از یاران یازدهمین آن دوازده تن، امام حسن عسکری، بود و قائم آل محمّد را دوازدهمین ایشان میگفت و چنان مییافت که زمین هیچگاه از حجت خداوند خالی نخواهد بود و هر حجتی جانشین خود را شناخته و امانات را به او میدهد و بر آن بود که قائم آل محمّد (وصی دوازدهم) با یاران سیصدوسیزدهگانۀ خود در مکه به پا خواهد خاست و با «مثال جدید» (ذبح) و «جفر احمر» (قتل) دیانت اسلام (دیانت پایانی جهان) را به اساس خود باز خواهد گرداند و ملک عظیم را به اهل بیت پیامبر اسلام خواهد رساند، پس منطقی است پذیرفته شود که او در سی سال پایانی حیات خود (۲۶۰ تا ۲۹۰ ق.)، به امام دوازدهم و وصی امام حسن عسکری (د. ۲۶۰ ق.) باور داشت و قائم آل محمّدش میدانست؛ بنابراین، آنچه از او دربارۀ ولادت امام دوازدهم و غیبتش در آثار دیگران بازگفته شده، به او منسوب میشود و باید گفت که در نگاه او، قائم آل محمّد فرزند امام حسن عسکری بود که در ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ ق. در سامراء به دنیا آمد و تا زمان ظهور خود در پس پردهی غیبت است.
این بر محققانی چون نویسندۀ کتاب مواجهات با امام غایب است که آنچه را که در کتاب بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمّد در وجود همیشگی حجت خداوند بر روی زمین بسیار دیده و انتسابش به امامان اهل بیت (از نگاه بهائیان: حجتهای خداوند در دوران سپریشدهی اسلام) بهسبب تواتر لفظی و تواتر معنوی یقینی است، محکی بر سنجش درستی یا نادرستی باور خود در آیین بهائی کنند، آیینی که چنان مینمایاند که امام حسن عسکری فرزندی نداشت و زمین از زمان وفات او در سال ۲۶۰ ق. تا زمان ظهور سیّد علیمحمّد باب در سال ۱۲۶۰ ق.، به مدت هزار سال حجت خداوند را به خود ندید، به ویژه آن که نخستین روایت «مغفول»ی که او بهنادرستی بر آن دست گذاشته نیز در گزارش نامعتبر او، «به نظر میرساند که بعد از محمّد، همیشه امامی حاضر خواهد بود تا پیامبر بعدی»، اما باورداشت بهائی او حتی با این روایت برگزیدهی نادرستبررسیشده نیز ناهمسان است، چرا که آن «همیشه» به مدت هزار سال «ناهمشیه» شد.
کتابنامه
ابن أبیشیبة، الحافظ عبدالله. الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار. تحقیق: مختار أحمد الندوی، بومبائی، الدار السلفیة.
ابن ماجة القزوینی، الحافظ محمّد. سنن ابن ماجة. تحقیق: محمّد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء الکتب العربیة عیسی البابی الحلبی و شرکاه.
الترمذی، الحافظ ابوعیسی محمّد. الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی. تحقیق: إبراهیم عطوة عوض، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی و أولاده بمصر.
ثقة الاسلام التبریزی، المیرزا علی. مرآة الکتب. تحقیق: محمّدعلی الحائری و علی الصدرائی الخوئی، قم، کتابخانۀ عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۱۴ ق.
جعفری ربانی، مجید. جستارهایی دربارۀ بصائر الدرجات الکبری. قم، مؤسسۀ فرهنگی هنری امامت اهل بیت، ۱۳۹۴٫
الحاکم النیشابوری، الحافظ أبوعبدالله. المستدرک علی الصحیحین. و بذیله «التلخیص» للحافظ الذهبی، بإشراف یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار المعرفة.
الحسنی، السید علی بن الطاووس. الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر. بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ ق.
الحسینی الزبیدی الواسطی، محمّد مرتضی. تاج العروس من جواهر القاموس. تحقیق: علی الهلالی و علی السیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق.
الخزاز الرازی، علی بن محمّد. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر. تحقیق: السید عبداللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۱ ق.
شاهآبادی، محمّدحسن. مهر بیکران: نگاهی به رأفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۹۸٫
شاهرودی، شیخ احمد. حق المبین. به کوشش محمّدحسن قدردان قراملکی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۲٫
شیخالممالک قمی، شیخ مهدی. تاریخ بیغرض: جنبش باب و جنبش مشروطیت به روایت مورخی بابی و مشروطهخواه. به کوشش سید مقداد نبوی رضوی، تهران، نشر نگاه معاصر، ۱۳۹۹٫
الصفار، محمّد بن الحسن. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد ـ علیهم السلام. قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ۱۴۰۴ ق.
الطوسی، محمّد بن الحسن. الفهرست. تحقیق: السید محمّدصادق بحرالعلوم، النجف الأشرف، المکتبة المرتضویة، بیتا.
ــــــــــ . کتاب الغیبة. تحقیق: عبادالله تهرانی و علی أحمد ناصح، قم، دار المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ ق.
الطهرانی، الشیخ آغابزرگ. الذریعة إلی تصانیف الشیعة. بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۳ ق.
العاملی الکفعمی، الشیخ إبراهیم. البلد الأمین و الدرع الحصین. بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۸ ق.
الفقیه الإیمانی، الشیخ مهدی. الإمام المهدی عند أهل السنة. طهران، المجمع العالمی لأهل البیت.
القمی، جعفر بن محمّد بن قولویه. کامل الزیارات. تحقیق: عبدالحسین الأمینی، النجف الأشرف، دار المرتضویة، ۱۳۵۶٫
القمی، علی بن إبراهیم. تفسیر القمی. تحقیق: السید طیب الموسوی الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ ق.
القمی، علی بن الحسین بن بابویه. الإمامة و التبصرة من الحیرة. قم، مدرسة الإمام المهدی ـ عجّل الله فرجه، ۱۴۰۴ ق.
القمی، محمّد بن علی بن موسی بن بابویه . الأمالی. تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶٫
ــــــــــ . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. قم، دار الشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ ق.
ــــــــــ . الخصال. تحقیق: علیأکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۳۶۲٫
ــــــــــ . علل الشرایع. قم، مکتبة الداوری، ۱۳۸۵ ق.
ــــــــــ . عیون أخبار الرضا علیه السلام. تحقیق: السید مهدی الحسینی اللاجوردی، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ ق.
ــــــــــ . فضائل الأشهر الثلاثة. تحقیق: الشیخ غلامرضا عرفانیان الیزدی، قم، کتابفروشی داوری، ۱۳۹۶ ق.
ــــــــــ . فضائل الشیعة. تهران، الأعلمی، بیتا.
ــــــــــ . کتاب التوحید. تحقیق: السید هاشم الحسینی الطهرانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۳۹۸ ق.
ــــــــــ . کمال الدین و تمام النعمة. تحقیق: علیأکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۹۵ ق.
ــــــــــ . معانی الأخبار. تحقیق: علیأکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۴۰۳ ق.
ــــــــــ . من لا یحضره الفقیه. تحقیق: علیأکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۴۱۳ ق.
الکلینی، محمّد بن یعقوب. الکافی. تحقیق: علیأکبر الغفاری. تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ ق.
المجلسی، محمّدباقر. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
نبوی رضوی، سید مقداد. اندیشۀ اصلاح دین در ایران، مقدمهای تاریخی. تهران، انتشارت شیرازۀ کتاب ما، ۱۳۹۶٫
النجاشی، أحمد بن علی. رجال النجاشی. تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة بجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۳۶۵ ش.
Ghaemmaghami, Omid. Encounters with the Hidden Imam in Early and Pre-Modern Twelver Shīʿī Islam. Leiden, Brill, 2020.
[۱]. ابوالعباس نجاشی، رجال النجاشی، ص ۳۵۴٫
[۲]. المیرزا علی ثقة الإسلام التبریزی، مرآة الکتب، ج ۴، ص ۲۱۲٫
[۳]. مجید جعفری ربانی، جستارهایی دربارۀ بصائر الدرجات، صص ۳۱۵ و ۳۱۶٫
[۴]. أحمد بن علی النجاشی، رجال النجاشی، ص ۳۵۴٫
[۵]. محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمی، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۳۴: «ما كان فیه عن محمّد بن الحسن الصفار ـ رحمه الله ـ فقد رویته عن محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید ـ رضی الله عنه ـ عن محمّد بن الحسن الصفار.»
[۶]. محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۳: «قال مصنف هذا الكتاب ـ رضی الله عنه: كان أبو جعفر محمّد بن علی الأسود ـ رضی الله عنه ـ كثیراً ما یقول لی إذا رآنی أختلف إلى مجلس شیخنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید ـ رضی الله عنه ـ و أرغب فی كتب العلم و حفظه: لیس بعجب أن تكون لك هذه الرغبة فی العلم و أنت ولدت بدعاء الإمام علیه السلام.»
[۷]. محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمی، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۴۲؛ ج ۲، ص ۱۵۴؛ ج ۳، ص ۶۸ و ج ۴، ص ۲۰۳٫
[۸]. به عنوان نمونه، نک.: محمّد بن علی بن موسی بن بابویه القمی، الأمالی، صص ۱۰، ۱۲، ۲۰، ۳۷، ۵۵، ۶۲، ۶۴، ۷۶، ۷۹، ۹۸، ۱۰۹، ۱۲۵، ۱۳۹، ۱۴۳، ۱۴۸ و … و التوحید، صص ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۴۴، ۴۶، ۹۵، ۹۷، ۹۸، ۱۰۲ و … و ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صص ۴، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۶، ۳۱ و … و الخصال، ج ۱، صص ۳، ۴، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۳۳، ۳۵ و … و عیون أخبار الرضا، ج ۱، صص ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۷، ۳۰، ۵۶، ۹۵، ۱۱۶، ۲۲۷ و … و فضائل الأشهر الثلاثة، صص ۲۰، ۲۲، ۵۸، ۷۶، ۸۶، ۹۶، ۹۷، ۱۱۱، ۱۲۱ و … و فضائل الشیعة، صص ۲۱، ۳۱، ۳۲، ۳۶، ۷۲، ۷۶ و … و معانی الأخبار، صص ۳، ۹، ۱۸، ۲۳، ۴۶، ۱۰۶، ۱۳۶، ۱۳۹، ۱۴۷، ۱۴۹ و … و علل الشرایع، ج ۱، صص ۱۰، ۱۳، ۲۸، ۳۱، ۳۷، ۵۶، ۵۸، ۶۴، ۶۶ و ….
[۹]. Depuis 1996, Directeur d’études à la section des sciences religieuses de l’EPHE (l’École pratique des hautes études), chaire: «Exégèse et théologie de l’islam shi’ite»
[۱۰]. Omid Ghaemmaghami, Encounters with the Hidden Imam, p. 23-24.
[۱۱]. Ibid, p. 24-25.
[۱۲]. Ibid, p. 25-26.
[۱۳]. محمّد مرتضی الحسینی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۱۷، ص ۱۴۱٫
[۱۴]. الحافظ عبدالله بن أبیشیبة، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج ۱۵، ص ۱۹۶٫
[۱۵]. الحافظ محمّد بن ماجة القزوینی، سنن ابن ماجة، ج ۲، صص ۲۲ تا ۳۱٫
[۱۶]. الحافظ أبوعیسی الترمذی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج ۴، صص بابهای ۵۲ تا ۵۴٫
[۱۷]. الحافظ أبوعبدالله الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، صص ۵۵۷ و ۵۵۸٫
[۱۸]. تصویر این آثار محدثان سنیمذهب در کتاب الإمام المهدی عند أهل السنة (نوشتۀ شیخ مهدی فقیه ایمانی: از عالمان دینی سرشناس حوزة علمیة اصفهان، د. ۱۳۹۹ ش.) ــ که مجموعهای مهم و عکسبرداریشده از آثار بزرگان اهل سنت در حوزۀ مطالعات مهدویت است ــ آمده و از آنجا برگرفته شد.
[۱۹]. الشیخ آغابزرگ الطهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ۱۹، ص ۲۱؛ ج ۱۶، صص ۲۹۷ و ۲۹۸ و ج ۲۲، صص ۱۸۷ تا ۱۸۹٫
[۲۰]. علی بن إبراهیم القمی، تفسیر القمی، مقدمة المصحح، ص ۱۴٫
[۲۱]. الشیخ آغابزرگ الطهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ۱۳، ص ۱۸۶٫
[۲۲]. این محاسبات را سید علیمحمّد باب، در دورۀ دعوت بابی خود، به قیام امام دوازدهم به امامت در سال ۲۶۰ ق. بازگردانده، اما در دورۀ دعوت قائمیت خود، همان محاسبات را به سال ۱۲۶۰ ق. و ظهور خود بازگردانده است! نک.: شیخ مهدی شیخالممالک قمی، تاریخ بیغرض، بخش «تصاویر و اسناد»، سندهای شمارۀ ۵۴ و ۵۵٫
[۲۳]. الشیخ آغابزرگ الطهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ۷، ص ۲۰۶٫
[۲۴]. السید علی بن الطاووس الحسنی، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر، مقدمة الناشر، ص ۱۲٫
[۲۵]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، صص ۲۲۹ و ۲۳۰٫
[۲۶]. پیشین، ج ۲، ص ۳۳۵٫
[۲۷]. پیشین، ج ۲، ص ۳۳۵٫
[۲۸]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، الخصال، ص ۴۷۷٫
[۲۹]. پیشین، ج ۱، صص ۲۰۱ و ۲۰۲٫
[۳۰]. پیشین، ج ۱، صص ۲۸۹ تا ۲۹۲٫
[۳۱]. پیشین، ج ۱، ص ۲۴۰٫
[۳۲]. پیشین، ج ۱، صص ۱۳۶ و ۱۳۷٫
[۳۳]. پیشین، ج ۱، صص ۳ و ۴٫
[۳۴]. پیشین، ج ۱، ص ۱۶۱٫
[۳۵]. پیشین، ج ۱، صص ۳ و ۴٫
[۳۶]. پیشین، ج ۱، صص ۲۶۲ تا ۲۶۴٫
[۳۷]. محمّد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج ۱، صص ۵۲۶ و ۵۲۷٫
[۳۸]. علی بن محمّد الخزاز الرازی، کفایة الأثر فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر، صص ۲۶۰ تا ۲۶۴٫
[۳۹]. محمّد بن الحسن الطوسی، کتاب الغیبة، صص ۲۳۴ تا ۲۳۷٫
[۴۰]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰٫
[۴۱]. پیشین، ج ۲، ص ۳۴۶٫
[۴۲]. پیشین، ج ۱، ص ۳۲۸٫
[۴۳]. پیشین، ج ۱، ص ۳۳۰٫
[۴۴]. علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۱۲۷٫
[۴۵]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۳۴۸ و ۳۴۹٫
[۴۶]. پیشین، ج ۱، ص ۲۸۶٫
[۴۷]. محمّد بن الحسن الطوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۳٫
[۴۸]. علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، الإمامة و التبصرة من الحیرة، صص ۱۲۰ و ۱۲۱٫
[۴۹]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، صص ۲۸۸ و ۲۸۹٫
[۵۰]. علی بن محمّد الخزاز الرازی، کفایة الأثر فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر، صص ۲۱۹ و ۲۲۰٫
[۵۱]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۴۵٫
[۵۲]. پیشین، ج ۲، ص ۶۴۹٫
[۵۳]. پیشین، ج ۲، ص ۶۷۱٫
[۵۴]. جعفر بن محمّد بن قولویه القمی، کامل الزیارات، ص ۱۱۹٫
[۵۵]. پیشین، ص ۶۳٫
[۵۶]. محمّد بن علی بن بابویه القمی، الخصال، ص ۲۱۷٫
[۵۷]. پیشین، ص ۵۴۱٫
[۵۸]. این پژوهش امیدوار است تا در آینده، همبستگی روایتهای شیعی مهدویت در انتساب تاریخمندانۀ بشارت مهدویت امام دوازدهم به امامان یازدهگانۀ شیعیان را به دست دهد.
[۵۹]. محمّد بن الحسن الصفار القمی، بصائر الدرجات، ص ۴۶۹: عن أبی عبدالله قال: إن الله ــ تبارک و تعالی ــ أوحی إلی رسول الله: «إنه قد قضیت نبوتک و استکلمت أیامک. فاجعل الاسم الأکبر و میراث العلم و آثار علم النبوة عند علی بن أبی طالب! فإنی لا أترک الأرض إلا و لی فیها عالم تعرف به طاعتی و تعرف به ولایتی، حجة بین قبض النبی إلی خروج النبی الآخر.» فأوصی رسول الله بالاسم الأکبر و میراث العلم و آثار علم النبوة إلی علی بن أبی طالب.
[۶۰]. پیشین، صص ۴۶۹ و ۴۷۰: عن أبی عبدالله قال: أوصی موسی إلی یوشع بن نون و أوصی یوشع بن نون إلی ولد هارون … فلم تزل الوصیة یوصیها عالم بعد عالم حتی دفعوها إلی محمّد ثم أتاه جبرئیل فقال له: «إنک قد قضیت أیامک. فاجعل الاسم الأکبر و میراث العلم و آثار النبوة عند علی! فإنی لا أترک الأرض إلا و لی فیها عالم یعرف به طاعتی و یعرف به ولایتی، فیکون حجة لمن ولد بین قبض نبی إلی خروج آخر.» فأوحی بالاسم الأکبر و میراث العلم و آثار علم النبوة إلی علی بن أبی طالب.
[۶۱]. الشیخ محمّدباقر المجلسی، بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۶۷٫
[۶۲]. الشیخ محمّد بن الحسن الطوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۷۹٫
[۶۳]. الشیخ إبراهیم العاملی الکفعمی، المصباح، ص ۱۴۷٫
[۶۴]. شیخ احمد شاهرودی، حق المبین، صص ۷۳۷ تا ۷۶۹٫
[۶۵]. پیشین، صص ۳۰۲ تا ۳۲۱٫
[۶۶]. برای آگاهی از رحمت زیاد قائم آل محمّد در آیینۀ روایات شیعی که در کنار اینگونه احادیث، باید بهشکلی کلّی و جمعی تحلیل شود، نک.: محمّدحسن شاهآبادی، مهر بیکران: نگاهی به رأفت امام زمان، فصل اوّل: «رأفت در غیبت»: کویر غیبت، غمخوار شیعه، پدری دلسوز، خروش محبّت، سترگترین واژه، معجزهی بزرگ، کهف امان، سفینهی نجات، پدر گمشده؛ فصل دوم: «ظهور رأفت»: رأفت بر تخت ظهور، عفو بیکران، ارمغان صلح، نفوذ در قلبها، هدف نهایی، نوش عشق، حاکمان هنگام ظهور، حاکمان بعد از ظهور، تحقّق آرزوها، دشمنان و رأفت مهدوی، رحمت بیکران، صاحبان مصحف، باب توبهی الاهی، پناهجویان و فصل سوم: «فرجام کار»: فرجام کفر و نفاق، انتقام خون شهیدان، دزدان خدا، سرانجام ناصبیان، شادی مدینه، جستجوی خانه به خانه، و آخرین مهلت.
[۶۷]. Omid Ghaemmaghami, Encounters with the Hidden Imam, p. 24.
[۶۸]. در نگاه برخی عالمان شیعی چون شیخ محمّدباقر مجلسی، این عبارت که به قائم آل محمّد بازمیگردد، کنایه است از انکار وجود او و استهزای به او و یا خشم مخالفان او هنگام ظهورش. (نک.: الشیخ محمّدباقر المجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۴۴)
[۶۹]. در نگاه برخی عالمان شیعی چون شیخ محمّدباقر مجلسی، این عبارت که به قائم آل محمّد بازمیگردد، کنایه است از انکار وجود او و استهزای به او و یا خشم مخالفان او هنگام ظهورش. (نک.: الشیخ محمّدباقر المجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۳، ص ۴۴)
[۷۰]. احزاب: ۴۰: ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیماً.
[۷۱]. برای آشنایی با این داعیان و افکارشان، نک.: سید مقداد نبوی رضوی، اندیشۀ اصلاح دین در ایران، مقدمهای تاریخی.