نگاهي به گفتههاي فائزه هاشمي دربارة بهائيان در کلاب هاوس
در خبرهای اردیبهشتماه آمده بود که خانم فائزه هاشمی ضمن گفتوگویی حدوداً ۶ ساعته در کلابهاوس حدود ۹۰ ثانیه هم به موضوع بهائیت پرداختند.
ایشان در ابتدای این موضوع فرمودند هیچگونه آشنایی قبلی با بهائیان نداشتند و عموم مردم را به کسب اطلاعات در این موضوع دعوت کردند که این مقدمه خود دلیل اصلی وجود چنین تحلیل خبری در فصلنامه است. امید است با روشنگریها و تحلیلهای بیطرفانه مجموعه بهائیپژوهی این خواستۀ بهحق ایشان تا حد امکان پاسخ داده شود.
خوشبختانه یا شوربختانه ایشان به جهت همبندی درازمدت با برخی از رهبران بلندپایۀ بهائی، ازجمله یکی از اعضای گروه یاران، امکان و دسترسی بسیار مناسبی برای شناخت این تشکیلات داشتهاند اما بهنظر میرسد تشکیلات این بار هم با سناریوی قبلی و دادن اطلاعات گزینشی و نادرست به ایشان و بزرگنمایی موارد حقوق بشری بهجای تبیین مبانی اعتقادی و با استفاده از حربۀ کارساز مظلومنمایی به ایشان آدرس غلط دادهاند.
البته عجیب نیست که در فضای زندان اغلب زندانیان خود را بیگناه جلوه میدهند، اما ملاک، باید رفتار افراد در زمان آزادی و داشتن قدرت باشد. این رفتار را، هم میتوان از دستورها و فرامین کتاب مقدس بهائیت (کتاب اقدس) بهدست آورد و هم میتوان در اعمال بهائیان ذینفوذ در دوره پهلوی، ملاحظه کرد. در مجموع بایسته بود که در این مدت نسبتاً طولانی حبس، بهائیان بلندپایه به جهت حرمت این آشنایی قدری اطلاعات صحیح هم به ایشان میدادند، بهخصوص که در میان این جمع، خانم فریبا کمالآبادی یکی از مدیران و منتخبان بیتالعدل در ایران هم حاضر بوده است.
ایکاش خانم کمالآبادی از طرح بیستسالهای که به انجام آن در ایران مأمور شده بودند برای خانم هاشمی توضیحاتی میدادند. اصلاً ایکاش ایشان از نقش تشکیلات بیتالعدل در ماهیت یک باور، برای همبندیها صحبت میکردند و میگفتند که اگر یک بهائی به رهبری بیقیدوشرط بیتالعدل التزام عملی نداشته باشد و یا کوچکترین انتقادی به عملکرد شورای رهبری بهائیت داشته باشد، نه تنها بهائی نیست، بلکه به عنوان عنصر نامطلوب با او رفتار خواهد شد.
البته قبول داریم صحبت کردن دربارۀ تشکیلات پیچیدهای چون بیتالعدل و هیأتهای انتصابی بهائیت مانند مشاوران قارهای، معاونین و مساعدین، یا حتی مفاهیم تشکیلاتی مانند طرد روحانی، مؤسسۀ آموزشی، لجنات و جامعهسازی و … هم ممکن است در حوصلۀ جمعی زندانی نباشد، اما میشد حداقل با نقل صحیح تاریخچه ۱۷۰ساله بابیت و بهائیت، ضمن انتقال اطلاعات صحیح، اوقات بهتری را رقم زد.
مثلاً ذکر تلاشهای سفرای روس و انگلیس در نجات بهاءالله از اعدام به خاطر مشارکت در ترور نافرجام ناصرالدینشاه، یا داستان جذاب دعواهای خونین بین ازل و بهاءالله در عراق و ادرنه، یا حتی ماجرای نامهنگاریهای بهاءالله با پادشاهان روس و انگلستان و دعا، برای موفقیت و سلامت ایشان، شروع خوب و جذابی برای کوتاه کردن روزهای تلخ زندان بود. در ادامه میشد از نقش عبدالبهاء در موفقیتهای ارتش انگلستان در فلسطین حماسهسرایی کرد و ماجرای اعطای نشان وفاداری از پادشاه انگلستان یا همان نایتهود را برای همه حاضران ذکر کرد. هرچند یافتن نقاط افتخارآمیز در تاریخچه بهائیت برای ایرانیان سخت است اما ذکر توانمندیهای این گروه کمشمار در تشکیل و تحکیم حکومت اسرائیل و ماجرای وساطت پرسود خرید املاک اعراب برای یهودیان میتوانست زمانهای کسلکنندۀ زندان را پرهیجان کند.
حال که این جمع بهائی به جهت رفتار خوبشان با سپری شدن نصف دوران محکومیت آزاد شدند، باز به جهت حفظ مراودات ایشان باهم، بد نیست در دیدارهای آتی، خانم هاشمی ضمن پرسوجو از این جریانات، از دستور مستقیم بیتالعدل حیفانشین به هیأت یاران ایران و خانم فریبا کمالآبادی در سال ۱۳۸۱ برای شروع فعالیت تشکیلاتی در ایران و اجرای طرح بیستساله تحکیم و ترویج و تبلیغ گسترده بهائیت و سرنوشت این طرح در ایران سؤال بفرمایند، زیرا اگرچه ممکن است خانم کمالآبادی جملات خانم روحیه ماکسول (همسر شوقیافندی) در همکاری و ارتباط تنگاتنگ رژیم صهیونیستی با بهائیت را بهیاد نداشته باشند، اما حتماً وظایف سازمانی و تشکیلاتی خود و خانواده ایشان بهویژه جناب فرزام کمالآبادی که در شمارههای گذشته مجله، از بخشهایی از آن ذکری به میان آمده را بهیاد دارند که برای ایشان تبیین نمایند.
در خاتمه این جمله از خانم روحیه ماکسول را برای یادگار به خانم فائزه هاشمی تقدیم میداریم:
«ما به اینجا (اسرائیل) تعلق داریم. اگر قرار باشد قائل به تمیز و امتیاز هم شد، من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان در یکی از تازهترین کشورهای جهان نشو و نما نماید و درحقیقت باید گفت: آیندۀ ما (بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است.»[۱]
[۱]. مجله اخبار امری، دیماه ۱۳۴۰، شماره ۱۰، شماره صفحات مسلسل ۶۰۱، ژانویه ۱۹۶۲٫