بررسي کوتاه مهمترين پيام سالانه بيتالعدل خطاب به بهائيان جهان دربارة برنامههاي ۲۵ سالي که گذشت و برنامههاي پيشرو
در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۰ مطابق انتظارها، پیام رضوان ۲۰۲۱ بیتالعدل خطاب به بهائیان جهان منتشر شد و البته طبق روال جدید بیتالعدل در فروکاستن از ارزش تقویم بهائی، عدد ۱۷۸ بدیع هم در پرانتز قرار گرفت تا بدین شکل در آخرین جایی که میتوانست این تقویم رسماً مورد استفاده قرار گیرد، بهعنوانتقویم درجه دوم بعد از میلادی ذکر شود.
هرچند بیتالعدل هیچگاه خود را پاسخگوی انتخابکنندگانش نمیداند، اما این پیام ۱۱ صفحهای که به فارسی نامأنوس هم ترجمه شده، ملغمهای از اشاره به برنامههای ۲۵ سال گذشته و برنامههای پیش روی تشکیلات بهائی است. از سال ۱۹۹۶ تشکیلات بهائی سلسله برنامههای تبلیغی ۵ ساله را شروع کرد که در کل برنامهای ۲۵ ساله را تشکیل میدادند و در رضوان سال ۲۰۲۱ آخرین برنامه ۵ ساله از آن مجموعه برنامهها به اتمام رسید. هدف از طرح نقشۀ ۲۵ سالۀ بهائی، گسترش تعداد بهائیان در جهان و نوید «دخول افواج مقبلین» به آیین بهائی بود. بیتالعدل قرار بود در پایان نقشۀ ۵ سالۀ آخر، گزارشی از تعداد افرادی که به بهائیت گرویده بودند، بدهد، ولی با کمال ناباوری، اعلام کرد که پروژۀ دخول افواج مقبلین یک پروسۀ طولانی مدت است و قرار نیست که آمار آن در پایان نقشۀ آخر، یعنی سال ۲۰۲۱ ارائه گردد.
در چندین جمله از پیام بیتالعدل میتوان اقرار به شکست برنامههای ۲۵ سال گذشته را مشاهده کرد. بهعنوانمثال آنجا که آورده است:
بااینحال موارد تسجیل افراد در مقیاسی وسیع گرچه امیدبخش بود ولی به فرایند رشدی پایدار که بتوان آن را در محیطهای گوناگون اجرا نمود، منجر نگشت.
این سطور بهروشنی بیان میکنند که فرایند «تسجیل» و بهائی کردن پیروان سایر ادیان «در مقیاس وسیع» هدف برنامه بوده که به وقوع نپیوسته است و برنامهای که بنا بوده تا سال ۲۰۲۱ بخش اعظمی از جهانیان را بهائی کند، باوجود تلاشهای گسترده و راهاندازی کارناوالهای مختلف، از جمله جشنهای دویستمین سالگرد تولد باب و بهاءالله عملاً چندان اثری نداشته است. نکته مهم دیگری که ضمن این جملات روشن میشود، این است که نفس فرایند تسجیل همچنان برقرار است و اگر در ظاهر برگههای تسجیل و ثبت نام و عضویت در اختیار بهائیان قرار نمیگیرد، اما ثبت اسامی و مشخصات افراد بهائی با همان روال سابق ادامه دارد.
بااینحال، ضرورت تهییج نیروی انسانی ایجاب میکند که شکست برنامهها، در لفافه بیان شود تا بهائیان جهان را برای اجرای برنامههای بعدی و تبعیت از دستورهای بیتالعدل و تشکیلات، بیانگیزه نکند.
آسیبشناسی این شکست با وجود کار نظاممند سنگین و علمی از حوصله این سطور مختصر خارج است، اما تأکید بر همین ساختار تشکیلاتی در قالبهای آموزشی و کلونیسازی بهائی در نقاط مختلف جهان، برای متخصصان در موضوع ادیان، تفاوت فاحش بهائیت و ادیان الهی را روشن میکند و آنان اینگونه میتوانند ادامه فعالیتهای بهائیان را بهدرستی تحلیل کنند.
در ادامه این پیام، بیتالعدل برای تسکین درد این شکست و دفاع از این فعالیت سنگین ۲۵ ساله، دو عامل را بیان میکند: اول آنکه در آغاز این برنامه ۳ نفر از ایادیان امرالله که توسط شخص شوقی انتخاب شده بودند، حضور داشتند و دوم آنکه تغییر رویۀ اتفاقافتاده در ابتدای این مسیر در ربع قرن پیش، خود به دلیل شکست برنامههای قبلی رخ داده بود و ادامه فرایند سابق مقدور نبوده است و نقشههای پیشین هم توفیقی در تحقق هدف «فرایند دخول افواج» نداشتند و این برنامه آن زمان با هدف تمرکز بر جذب مردم جهان تدوین شده بود. به این قسمت پیام توجه کنید:
«بدین ترتیب یک ربع قرن پیش، جامعۀ بهائی که هنوز از حضور سه نفر از حضرات ایادی امرالله در صفوف مقدّم خود برخوردار بود نقشهای چهارساله را آغاز نمود، نقشهای که با تمرکزش بر یک هدف واحد، از نقشههای قبلی متمایز گشت و البته آن هدف، پیشبرد قابلملاحظهای در فرایند دخول افواج بود.»
معنی کیفیت باور بهائی از نظر بیتالعدل
همزمان در این بیانیه سعی شده است ضعف در کمیت جذب افراد به بهائیت را با مبحث کیفیسازی بهائیان پوشش دهد. اصطلاح متعارف در این زمینه «تحکیم» است که نشان میدهد فرد بهائی در این باور مستحکم شده و احتمال بازگشتش کم است. هرچند با نگاهی به تعالیم کتب روحی بهعنوانمحور این تبلیغات، پایین بودن اطلاعات امری نوبهائیان کاملاً مشهود خواهد بود، اما تعریف بیتالعدل از کیفیت در این زمینه متفاوت است و توانایی انجام کار تشکیلاتی و اطاعت از اوامر بیتالعدل، بهعنوان شاخصۀ این کیفیت بیان شده است، آنجا که مینویسد:
«… مفهوم این فرایند فقط دخول گروههای معتنابهی از مردم به آیین الهی نیست … بلکه مستلزم ترویج و تحکیمی هدفمند و سیستماتیک … میباشد… و در سال ۱۹۹۶ عالم بهائی فراخوانده شد تا عزم خود را برای پذیرفتن چالش آموزشی وسیعی که لازمۀ این هدف بود جزم نماید. از جامعۀ بهائی خواسته شد که شبکهای از مؤسسات آموزشی تأسیس نماید که تمرکزش بر آماده نمودن تعداد فزایندهای از افراد با قابلیّت لازم برای تداوم فرایند رشد باشد.»
معنی سادهتر این عبارات که از صفحه دوم این بیانیه نقل شده آن است که از ابتدای برنامه، هدف آموزش برای افزایش کیفیت باورمندان به بهائیت بود و آموزشها بر اساس این هدف تدوین شد و بهائیان باید ابتدا شبکههایی را تأسیس میکردند. این کار تشکیلاتی برای بیتالعدل، بهمنزله شاخصه کیفی بهائی بودن افراد بهشمار میرود که این کیفیت در این سالها ارتقا یافته است.
درعینحال این توجیه را هم بیان میکند که بهائیان در این دوره به جهت سرگرم بودن به برنامههای آموزشی، امکان فعالیت بیشتر برای جذب افراد را نداشتند و به نوعی دلیل شکست برنامه ۲۵ ساله را به گردن بهائیان انداخته است:
«احبا این حرکت را با این آگاهی آغاز کردند که علیرغم توفیقات قبلیشان در میدان تبلیغ هنوز باید میآموختند که چه قابلیّتهایی را کسب نمایند و از همه مهمتر اینکه آنها را چگونه کسب نمایند…».
طلبکاری در مواقع شکست بهجای پاسخگویی
البته فراتر از این فرافکنی، نوعی طلبکاری هم در این جمله وجود دارد که اشاره میکند این تکلیف از قبل به احبا (بهائیان) گوشزد شده بود، اما آنها هنوز باید میآموختند و این عدم توانایی بهائیان در تبلیغ عامل اصلی این ناکامی بزرگ بوده است.
در ادامۀ این پیام، بخشهای این فرایند آموزشی را ــ که درحقیقت بخشی از برنامه جذب افراد به باور بهائی است ــ ذکر میکند و چهار رکن اساسی این فعالیت تبلیغی را برای جذب نام میبرد: «حلقههای مطالعه، کلاسهای کودکان، جلسات دعا و گروههای نوجوانان» که بیتالعدل این فعالیتهای تبلیغی را «مدخل تبلیغ غیربهائیان به بهائیت» عنوان کرده است.
بهجاست اینجا اشاره شود که وقتی در کشوری مسلمان مانند ایران مانعی در جهت بهائی کردن مسلمانان در سر راه بهائیان قرار گیرد، بلافاصله دستگاههای تبلیغاتی بهائی شروع به مظلومنمایی کرده و فعالیتهای تبلیغی بهائیت را که در قالب مؤسسات خیریه و عامالمنفعه انجام میگردد، با عناوین حقوق بشری محکوم میکنند. هرچند هستند کشورهایی مانند فلسطین اشغالی که این نوع فعالیتهای تبلیغی بهصورت قانونی در آن ممنوع است و بهائیان نیز سالهاست به این محدودیت بدون چونوچرا گردن نهادهاند!
پروتکلهای حقوق کودکان در سازمان ملل، بازیچه بیتالعدل
از سوی دیگر وقتی کلاسهای کودکان در پیامهای رسمی بیتالعدل رسماً بهعنوان «مدخل جذب افراد به بهائیت» نام برده میشود، چگونه است که نهادهای جهانی چون سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری توجهی به این حرکت بهائیت ندارند و دستور منع فعالیت جهت جذب کودکان و درگیر کردن آنها با مسائل اعتقادی ندارند؟ چرا بهائیت باوجود چنین نقض فاحشی از حقوق کودکان در جهان همچنان بهعنوانیکی از گروههای مورد تأیید سازمان ملل باقی میماند؟
اقرار دیگری بر انجام فعالیت اطلاعاتی در کشورها
در صفحه دوم این پیام به موضوع جمعآوری اطلاعات منطقهای از کشورهای مختلف نیز اشاره شده است. این فعالیت در ادبیات بهائی با عنوان «قرائت منطقه» یاد میشود و اقرار میشود که از این اطلاعات برای تنظیم نقشههای تبلیغی استفاده میشود:
«… پرورش قابلیّت برای تهیۀ نقشههای ساده در سطح محدودۀ جغرافیایی آغاز گردید و در نتیجۀ چنین نقشههایی برنامههای رشد که بعدها بهصورت ادوار سه ماهۀ فعّالیّت تنظیم گردید، بهوجود آمد.»
صرفنظر از عدم شباهت اینگونه فعالیتها با فعالیتهای معمول ادیان در جهان، سؤال اینجاست که تا چه میزان کشورهای میزبان بهائیت از این فعالیت اطلاعاتی، در داخل مرزهای خود اطلاع داشتهاند؟ چه تضمینی وجود دارد که این اطلاعات فقط برای نقشههای توسعهای بهائیت در حیفا استفاده شده (که خود بهتنهایی جرم کمی نیست) و به سازمانهای دیگر داده نشود؟ چه میزان از این اطلاعات در سرورهای مرکزی بیتالعدل محافظت میشود؟
به این خطوط توجه نمایید:
«بهمرورزمان ثابت شد که اگر آنچه در محدودۀ جغرافیایی رخ میدهد، هم از دیدگاه سه برنامۀ ضروری آموزشی یعنی خدمت به کودکان، نوجوانان و جوانان و بزرگسالان و هم از دیدگاه ادوار فعالیت که برای روند رشد لازم است، موردملاحظه قرار گیرد چنین نگرشی مثمر ثمر خواهد بود.»
اقرار به اشتباه آمارسازی بیتالعدل
در تمام سالهای فعالیت بیتالعدل، معمولاً باتوجهبه ثابت بودن اعضاء ظاهراً اختلاف نظر در میان ادوار مختلف مدیران بیتالعدل به چشم نمیخورد، اما آنجا که پای پاسخگویی به ضعفهای مدیریتی در میان باشد، اتهام توهم و غیرواقعی بودن آمارهای مدیریت پیشین از سوی اعضای کنونی بیتالعدل، با هدف تطهیر خود هم محتمل است.
بعد از مباحث طولانی مطرحشده از سوی منتقدان بهائی که دربارۀ آمارسازیهای غیرواقعی بیتالعدل از تعداد بهائیان جهان رخ داد، در لابهلای جملات این پیام روشن میشود که بیتالعدل کنونی معتقد است آن آمارسازیها ناشی از تئوریها و فرضیات مدیریت پیشین بوده است و در این دوره ۲۵ ساله چنین اتفاقی رخ نداده است، آنجا که مینویسد:
«… و مهم آنکه جوامع بهائی بیشازپیش نگرشی برونگرا اتخاذ نمودند. هر نفس مشتاق به دیدگاه آیین بهائی میتوانست شرکتکنندهای فعّال باشد و حتّی مروّج و تسهیلگری برای فعّالیّتهای آموزشی، جلسات دعا و سایر عناصر کار جامعهسازی شود و از میان چنین نفوسی بسیاری نیز به حضرت بهاءالله ایمان میآوردند. بدین ترتیب مفهومی از فرایند دخول افواج نمایان شد که کمتر به تئوری و فرضیات و بیشتر به تجربۀ واقعی اتّکا داشت…».
این جملات اقرار دارد آنچه که نظیرش را در هند شاهد بودیم و ادعای دخول میلیونها نفر به بهائیت مطرح شد، درنتیجه فرضیات و تئوریهایی بود که همه افراد تحت تبلیغ در طرحهای تبلیغی را بهائی فرض کرده بودند، اما اکنون این خطا اصلاح شده است و فقط مشارکتکنندگان را جزو این آمار ثبت نمودهاند و این نگاه برونگرا همه این افراد را بهدقت ثبت نموده است.
مشارکتهای اجتماعی، محملی برای تحکیم باور نوبهائیان
یکی دیگر از نکات این پیام استفاده از فرایندهای آموزشی برای تحکیم باور بهائیت نزد نوبهائیان بوده است، یعنی در این نقشهها برنامههای آموزشی توسط افرادی که خود بهتازگی جذب تشکیلات شدهاند، اجرا میشود. این باعث میشود همزمان، هم کار تبلیغ امر با نیروهای تازهنفس گسترش یابد، هم خود افراد تبلیغکننده هم وارد فرایند تبلیغ گردند. به متن زیر توجه کنید:
«با تقویت فرایند مؤسّسۀ آموزشی در مناطق مختلف یکی بعد از دیگری تعداد افرادی که در فعّالیّتهای نقشه شرکت داشتند بهسرعت توسعه یافت و حتّی کسانی را در بر گرفت که اخیراً با امر مبارک آشنا شده بودند امّا انگیزۀ این کار صرفاً افزایش تعداد نبود. بینشی از تقلیب همزمان فردی و جمعی مبتنی بر مطالعۀ کلام الهی و تشخیص قابلیّت هر شخص برای مشارکت فعّالانه در یک فرایند عمیق روحانی، منجر به بروز حسّ مشارکت در یک کوشش جمعی شده بود.»
کاهش سن رای دادن، جمعیتسازی همراه با جلب رضایت نوجوانان
با کاهش مشارکت بهائیان پابهسنگذاشته در اغلب کشورها، بهخصوص جوامع اروپایی، بیتالعدل در این سالها نقشههای متعددی برای جذب و بهرهبرداری از جوانان و نوجوانان جهان اجرا کرده است. این قشر از جامعه را که اطلاعات مذهبی کمتری دارند معمولاً میتوان با کمی هیجان و فعالیتهای جذاب جوانپسند مانند کلاسهای هنری، رقص و مشارکتهای محیطزیستی بهسادگی جذب تشکیلات کرد. تشکیلات بهائی با آگاهی از این ویژگیها، توان این افراد را درجهت فعالیتهای بهظاهر جذاب عامالمنفعه سوق داده و ضمن بهرهکشی رایگان از این افراد، کارهای متعددی را برای این گروه تعریف نموده است. از سوی دیگر بر طبق تعالیم بهائی امکان مشارکتهای انتخاباتی تا سن ۲۱سالگی مقدور نبود. به همین جهت بیتالعدل در این پیام با زیرکی خاصی سن رای دادن را کاهش داد تا بتواند با این ترفند این افراد را به فعالیتهای بیشتر سوق دهد. در صفحه چهارم این پیام آمده است:
«…تصمیم گرفتهایم که بلافاصله بعد از این رضوان، درحالیکه سنّ فرد بهائی برای عضویّت محفل روحانی کماکان بیستویک سال باقی خواهد ماند، این سنّ برای ابدای رأی در انتخابات بهائی به هیجده سال تقلیل مییابد».
عدول از آرمانها از «دخول افواج» به «تحکیم» و «تلطیف»
در صفحه چهارم این پیام، بیتالعدل سعی میکند با تغییر هدف نقشههای ۲۵ساله گذشته، تلخی این ناکامی بزرگ را با بهانه دیگری کمتر نماید و بدون اشاره صریح به این ناکامی با ترسیم هدف فرعی «تحکیم و ترویج» بحث کیفیت را به نوع دیگری مطرح میکند؛ اما نکته مهم این هدفگذاری آنجاست که اعلام میشود برای بیتالعدل داشتن جمعیت گوشبهفرمان تشکیلات بسیار با اهمیتتر از جمعیت کثیر بهائی بوده است و برای آموزش این رفتار مطیعانه از مهاجران تبلیغی، بهرهبرداری زیادی شده است تا نوبهائیان با دیدن این افراد الگوی مناسبی از یک بهائی را بهعینه مشاهده کنند:
«بهعنوان مثال، نفوسی که در سال ۱۹۹۶ بهمنظور مهاجرت به محلّ جدیدی قیام مینمودند از شهامت، ایمان و خلوص کامل برخوردار بودند، امّا امروزه همتاهای آنان در همه جا همان صفات را با آموختهها، بینشها و مهارتهایی توأم مینمایند که نتیجۀ بیستوپنج سال کوشش تمامی عالم بهائی در راه سیستماتیک نمودن و تلطیف فعّالیّتهای ترویج و تحکیم است.»
انجام وظایف تشکیلاتی، تنها فلسفه وجودی جامعه تحت مدیریت بیتالعدل!
بیتالعدل در صفحه پنجم پیام خود، مجدداً اعضای جامعه بهائی را در نرسیدن به اهداف مقصر میداند که در ۲۵ سال گذشته، هنگامیکه اعضای جامعۀ امر مشغول پیادهسازی منویات بیتالعدل بودند با ناشیگری اشتباهاتی را انجام دادهاند و از تجارب بهدستآمده استفاده نکردهاند. طبیعی است که وقتی در عبارتهای گذشته سپردن امور به جوانان یک اصل دانسته شده است هیچ شماتتی توجیهی نخواهد داشت، اما مقصر اصلی برنامهنویسانی هستند که آموزشهای کامل را قبل از اجرای برنامه به بهائیان ندادهاند. به این عبارت توجه کنید:
«برخی از اوقات، اشتباهات ایجاد ناراحتی میکرد. جای تعجّب نیست که در ابتدا به علّت عدم تجربه، روشها و رویکردهای جدید بهنحوی ناشیانه بهکار برده میشد و در بعضی مواقع یک قابلیّت کسبشدۀ جدید به خاطر مشغولیّت جامعه برای دست یافتن به قابلیتی دیگر به فراموشی سپرده میگشت.»
هرچند که بهنظر میرسد این سرزنش با هدف انگیختن جامعه بهائی به یادگیری سیستماتیک در برنامه آتی بوده باشد، اما این نکته آشکار میشود که از نظر بیتالعدل فقط همین فرایندهای تشکیلاتی اهمیت دارد و آگاهی از آموزهها و مبانی اعتقادی بهائی هیچ ارزشی ندارد، کما اینکه در کل این پیام طولانی، کوچکترین اشارهای به ارزش این مفاهیم نشده است و اصولاً در برنامههای بیتالعدل جایگاهی برای درک متون اصیل بهائی همچون کتاب بیان، کتاب اقدس، کتب تاریخی بهائی و حتی احکام وجود ندارد و اگر چنانچه بهائیان عالم فقط و فقط سرسپرده اهداف و برنامههای تشکیلات باشند، کفایت میکند. این نشان میدهد که گویا هیچ رسالتی در تبیین آموزههای دستاول بهائی برعهده بیتالعدل و تشکیلات عریض و طویل تحت امر آن نیست.
این موضوع را بیتالعدل در صفحه پنجم پیام با نفی تعریف رایج دین در اذهان جهانیان، به این شکل عنوان مینماید:
«در بطن همۀ این نکات، مفهومی از دین بود که با مفهوم رایج در سراسر جهان بسیار متفاوت میباشد، مفهومی که دین را بهعنوان نیرویی پرقدرت و محرک پیشبرد مدنیّتی پیشرفته میداند. …یک چنین رسالتی مستلزم بهکارگیری همان فرایند یادگیری سیستماتیک در زمینۀ اقدام اجتماعی و مشارکت در گفتمان عمومی است.»
جالب اینجاست که برطبق نسخه بیتالعدل، بهائیان برای اجرای این نسخه از دین، هیچ احتیاجی به درک مفاهیم اعتقادی و ارتباط با متون مقدس دینی ندارند؛ بلکه فقط و فقط باید «یادگیری سیستماتیک» و «مشارکت در گفتمان عمومی» را بهنحو احسن داشته باشند. تنها سؤالی که باقی میماند این است که به فرض توفیق تمام برنامهها، اگر یک نوبهائی سؤالی از نصوص مقدس بهائی داشت کدام جایگاه برای پاسخگویی این سؤالات با این برنامههای ۲۵ ساله در بدنه جامعه امر تعبیه شده است؟ احتمالاً پاسخ این پرسش فقط وجود سایتهایی از برخی منابع امری خواهد بود که این پیام اشاره کرده است.
ساختمانهای بهائی یک تیر و چندین نشان
در صفحه ششم این پیام اشاره به اماکن و ساختمانهای مقدس بهائی در سراسر جهان شده است که با عناوین ملی و بینالمللی در حال گسترش هستند. برخی از کارشناسان بر این عقیدهاند که بیتالعدل با احداث ساختمانهای مختلف و زیبا تحت عنوان مشارقالاذکار، همزمان چندین هدف را دنبال میکند. اول تبلیغ تهاجمی، دوم نمادسازی و هویتبخشی فرهنگی برای بهائیان مناطق مختلف، و سوم جابهجایی منابع مالی بین کشورها، برخی از اهداف پنهان و آشکار گسترش اماکن بهائی است، اما در این پیام، تکیه اصلی بیتالعدل بر تهییج بهائیان جهان بهمنظور اخذ منابع مالی آنها است. بهعنوانمثال به این سطور توجه کنید:
«مشارق اذکار بهائی چه جدیدالافتتاح و چه آنهایی که سابقاً بنا گردیدهاند، بهنحو فزایندهای جای خود را در کانون حیات جامعه مییابند. حمایت مالی آحاد مؤمنین برای هزاران مجهود در دست اجرای یاران الهی بیوقفه بوده است. اینکه سخاوتمندی و فداکاری در تقدیم تبرّعات که در دورانی از بحران عمدۀ اقتصادی نهتنها حفظ شد بلکه افزایش یافت، معیاری بسیار گویا از شور و نشاط روحانی جمعی جامعه است.»
واضح است که از نظر بیتالعدل هزینههای میلیاردی بناهای بهائی در سراسر جهان بدون هیچ گزارش شفافی از دریافت و پرداختها، به رسیدگی وضع بهائیان فقیر جهان اولویت دارد و اصولاً تشویقی هم برای این کار لازم نیست و در این متن طولانی هم اشارهای به حمایت مالی از هیچ فقیر بهائی نشده است، اما با آبوتاب فراوان از برنامههای جذب حقوقالله برای بیتالعدل یاد شده است، بهنحویکه در سال ۲۰۰۵ هیئت بینالمللی امنای حقوقالله با ۳۳ شعبه ملی و ۱۰۰۰ نماینده فعال در جهان دایر شده است (صفحه ۷ پیام).