در اوایل فصل پاییز، در چهارم مهرماه سال جاری، فرزام ارباب، از اعضای پیشین بیتالعدل، در سن ۷۸ سالگی در شهر ساندیگو امریکا، که از سال ۲۰۱۵ در آن ساکن بود، درگذشت. او در تاریخ پنجم آبان ۱۳۲۰ در شهر تهران در یک خانوادۀ بهائی متولد شد و بعداً به آمریکا مهاجرت نمود. او دکترای فیزیک خود را در سال ۱۹۶۸ میلادی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا گرفت و به همراه همسرش، سونیا ارباب، برای تبلیغ بهائیت به کشورهای مختلفی سفر کرد که مهمترین آنها اقامت در کلمبیا بود و در آنجا نظام جدید آموزشی ــ تبلیغی روحی و مؤسسه آموزشی فوندائک را پایهگذاری کرد. او به مدت ۱۴ سال (از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۸ میلادی) رئیس یک آژانس توسعهای غیردولتی در کلمبیا بود و به مدّت ۱۰ سال (۱۹۷۰-۱۹۸۰) نیز، عضو محفل ملّی کلمبیا بود و مدتی هم ریاست آن را برعهده داشت. در سال ۱۹۸۰ به عضویت هیأت مشاورین قارهای در آمریکای جنوبی منصوب شد و وظیفه حفاظت، کنترل و تبلیغ بهائیت در آن سامان را عهدهدار شد و به مدت هشت سال در آن سمت مشغول بود. ارباب در سال ۱۹۸۸، به عضویّت دارالتبلیغ بینالمللی بهائی، که مقر آن در حیفا است، در آمد و تا سال ۱۹۹۳، زمانی که برای اولین بار به بیتالعدل جهانی راه یافت، عضو آن نهاد بود. او به مدت ۲۰ سال عضو بیتالعدل بود تا آنکه در سال ۲۰۱۳ درحالیکه فقط هفتادودو سال داشت، به دلیل کهولت سن از عضویّت بیتالعدل استعفاء داد و سپس با همکاری فریدون جواهری (عضو دیگر مستعفی بیتالعدل) و فرزام کمالآبادی و برخی دیگر، به ماکائو و چین مسافرت کرد و برای کسب درآمد و افزایش قدرت مالی بیتالعدل به فعالیت پرداخت و اقدامات مشکوکی را درجهت تولید ارزی شبیه به بیتکوین و عملیات پولشویی و برنامهریزی برای فرارهای مالیاتی آغاز کرد.
در تمام این سالها او طراح، مجری و مدافع طرح آموزشی ـ تبلیغی جدیدی به نام روحی بود. طرح روحی از فعالیتهای مهم تبلیغی بهائیان در این دوران است که دارای کتابها و سیستم آموزشی است. البته این طرح که جایگزین مؤسسه معارف بهائی شده بود، باعث جمود فکری و بیسوادی بهائیان گردید و منتقدان زیادی در میان بهائیان روشنفکر و نیز محافظهکار داشت؛ تا آنکه نهایتاً منجر به کنارهگیری فرزام ارباب از بیتالعدل گردید.[۱] رهبری بهائیت با ایجاد طرح روحی و بهنوعی تبلیغ همگانی درنظر دارد که تا سال ٢٠٢١ عدۀ زیادی را به سوی بهائیت تبلیغ نماید. در پیام بیتالعدل به مناسبت درگذشت او، به این مورد نیز اشاره شده است که وی به دنبال اجرای طرح دخول افواج مردم به بهائیت بود (پیام ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰). او نیز پیشتر در یک سخنرانی به این موضوع اشاره کرده بود (سخنرانی فرزام ارباب در آوریل سال ۲۰۰۱ در سمینار دوروزۀ نقشۀ پنجساله با عنوان برنامههای رشد شدید:
http://bahai-library.com/arbab_intensive_growth_programs).
پیشینه و دلیل شکلگیری طرح روحی
برخی معتقدند که تشکیلات بهائی طرح کتابهای روحی و مطالعه و تدریس آن را در بین بهائیان اجباری نمود تا جوانان بهائی را از خواندن کتابهای اصلی بهائیت که مفاد آن سازگاری چندانی با اهداف بیتالعدل نداشت، دور نماید. به همین منظور فرزام ارباب با کمک افرادی چون شهریار رضوی، فریدون جواهری و گوستاو کوریا توانست طرح روحی را جایگزین مؤسسه معارف امری نماید.
فرزام ارباب پس از آنکه طرح سوادآموزی را بهصورت آزمایشی در مناطق روستایی و محروم کلمبیا به سفارش بنیاد راکفلر پیاده کرد و گزارش موفقیتآمیز خود را به بنیاد اعلام نمود، همان طرح را به بیتالعدل نیز ارائه داد و بهعنوان فرد فعالی در بهائیت شناخته شد. پس از حضور در بیتالعدل، پیشنهاد تشکیل مؤسسۀ آموزشی رشد و طرح روحی را ارائه کرد. نام پدر فرزام، روحی ارباب بود و به همین دلیل نیز این طرح را به نام پدرش نامگذاری کرد. بهاینترتیب طرح روحی جایگزین طرح مؤسسۀ معارف امری شد و چاپ و توزیع کتابهای روحی و تدریس آن در جوامع بهائی فراگیر شد. این طرح باعث شد که گفتهها و نوشتههای رهبران بهائی کمتر موردمراجعه بهائیان قرار گیرد و به قول خود بهائیان، مشکل ذکرشده درمورد رکن اساسی ولی امر، مطرح نشود. بهاینوسیله بیتالعدل توانست مشکل مشروعیت حاکمیت خود را کنار گذاشته و فرمانها، بیانیهها و پیامهای خود را بهعنوان فرمانها و بیانیهها و پیامهایی الهی برای بهائیان جلوه دهد و نفوذ خود را میان آنان گسترش دهد. اکنون دیگر بهائیان اهمیتی به حضور یا عدم حضور ولی امر نمیدهند و کمتر دربارۀ عملکرد بیتالعدل و اعضای آن سؤال میکنند.
پیامدهای اجرای طرح روحی
اگرچه با اجرای طرح روحی مشکلات ذکرشده به کناری رفته و توجه بهائیان از آن منحرف شده است، اما این طرح انحصارگرایانۀ فرزام ارباب همانطور که اشاره شد، مخالفانی جدی داشت. یکی از آن مخالفان علی نخجوانی عضو بیتالعدل بود. او در اعتراض و مخالفت با این طرح و تعطیل مؤسسات مطالعات امری، در چند سخنرانی، ازجمله در یک سخنرانی که در انجمن بهائی در لتکن آلمان ایراد کرد، از اینکه فعالیتهای تبلیغی، منحصر به کتابهای روحی شده است اظهار نارضایتی کرده و آن را نادرست اعلام کرد. بهنظر میرسد نظریات و تفکرات و مخالفتهای نخجوانی منجر به استعفای او از بیتالعدل شد. او در بخشی از سخنان خود گفت:
میخواهم به شما احبا بگویم که متأسفانه، در سالهای اخیر در جوامع بهائی چیزهایی دیدهام که مرا مبهوت و شگفتزده کرده است. به آمریکا رفتم مشکل را آنجا دیدم، به ژاپن رفتم مشکل مذکور را آنجا دیدم، به کانادا رفتم، مشکل را آنجا دیدم. اخیرا سه ماه مداوم در سفر بودهام. وقتی از سفر برگشتم، آنچنان ضعیف شده بودم که نمیتوانستم چیزی بخورم. اشتهایم را از دست داده بودم. مشکل چه بود؟ مشکل این بود که: چون بیتالعدل روند مؤسسه (طرح روحی ) را به ما ابلاغ کرده بود، پس تنها کاری که ما باید میکردیم همان روند مؤسسه بود (صرفاً آموزش تشکیلاتی). مشکل از همینجا آغاز میشود. یاران! بیتالعدل هرگز نگفته است که فعالیتهای صادره از مرکز، تنها کارهایی است که ما باید انجام دهیم. همچنین چیزی در نوشتهها نداریم که بهجای برگزاری فایرسایدها (جلسات خاص تبلیغی)، به برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی بپردازیم و ایده کلاسهای آموزشی را راه و روش قدیمی معرفی کنیم. این شیوۀ جدید که بگوید روش قبلی اشتباه است، درست نیست. چنین چیزی در نوشتههای بیتالعدل نیست، هرگز.
احبای گرامی! دین خداوند مانند قطاری است که روی ریلی متشکل از دو خط موازی، به جلو میرود. در دو امتداد نه یک امتداد. یک خط مؤسسهوار، یک خط فردی. هر دو باهم کار میکنند. همدیگر را لغو نمیکنند بلکه یکدیگر را تکمیل میکنند. باید هماهنگی و انسجام وجود داشته باشد. انسجام یعنی یک طرف باید منسجم و در ارتباط تنگاتنگ و مداوم با نیازهای دیگری باشد و دیگری نیز باید ثابتقدم و پابرجا برای انجام کار با دیگری باشد. بهاءالله میگوید که شما باید تبلیغ کنید، چون هر فردی ملزم به آموزش (امر) است و عبدالبهاء میگوید: شما باید امر الهی را بهگونهای آموزش دهید و تبلیغ کنید که هر سال یک نفر را داخل ظلّ امر بیاورید (بهائی کنید). آیا من چنین میکنم؟ بیتالعدل میگوید الواح عبدالبهاء را فراموش کنید و درحالحاضر فقط به فعالیتهای ارائهشده از مرکز بپردازید. این چیزی است که باید بگویند؟ شوقیافندی فایرسایدها را ستایش میکند. آیا هیچ چیزی در نوشتجات بیتالعدل مبنی بر توقف فایرساید هست؟ شاید یکی از اعضای هیأت معاونین چنین چیزی گفته باشد که این هم، آن را تبدیل به نص نمیکند.
به آن عضو هیأت معاونین بگویید سند و نص مربوطه را به من نشان دهد. چنین چیزی نیست. بیتالعدل دربارۀ فایرساید بهعنوان یک ضرورت صحبت میکند. اگر قرار است همه چیز جمع شود و فراموش شود، چرا ما چنین انجمنی برای مطالعات بهائی داریم؟ چرا آنها جلوی این کار (انجمن) را نمیگیرند؟ چرا؟ چرا جلوی مدارس تابستانه یا زمستانه را نمیگیرند؟ چرا؟ اینها جزئی از زندگی بهائی است؟ بیتالعدل هرگز چنین چیزی نگفته است. اینها را این عضو هیأت معاونین گفته است. (لحن تحقیرآمیز)
یاران عزیز! متوجه باشید این دو باهم بهمثابه یک اجتماع پیش میروند، باید هر دو را انجام دهید. اکنون، بهعنوان یک فرد، شاید نتوانم هر دو را انجام دهم. بیتالعدل به من گفته است که اگر نمیتوانی به درب منازل بروی و در را بزنی و تبلیغ کنی، مهم نیست. انجامش نده. وقتی میگویند این کار را نکن، آیا به این معنی است که برو در خانه بنشین و کاری انجام نده؟ نه، من چنین چیزی نمیگویم. او میگوید اگر نمیتوانید این کار را انجام دهید، انجام ندهید. به عبارت دیگر، کارهای دیگر را که در طول زندگی انجام دادهاید، ادامه دهید.
بهجای آن چه میکنم؟ مینشینم و میگویم خدا را شکر. متد جدیدی وجود دارد و روش قبلی منقضی شد. دیگر کاری ندارم انجام دهم. اگر کسی به من بگوید چنین کردهاند، من آمادهام هلهله کنم، تشویق کنم و کف بزنم، اما کاری نمیکنم. این اشتباه است. چه کسی چنین فرمایشی کرده است؟ (ظاهراً اشاره به ارباب دارد). بیتالعدل قطعاً چنین چیزی نگفته است. دو امتداد وجود دارد. تبلیغ مؤسسهای و تبلیغ فردی.
(https://www.youtube.com/watch?v=Zuza5aum1nk)
همانطور که مشاهده میشود، نخجوانی با طرح روحی مخالف بود پس از سخنان اعتراضآمیز نخجوانی به برنامۀ مؤسسۀ آموزشی، بسیاری از بهائیان که نظر او را تأیید میکردند از بیتالعدل خواستار توضیح شدند.
بیتالعدل در پاسخ به اعتراض بهائیان، در نامۀ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ خطاب به محافل ملّی دنیا، اظهارات نخجوانی را اظهارنظر شخصی و مخالف با نقشههای جهانی بهائی اعلام نمود و از سخنان این عضو قدیمی و موردتأیید شوقیافندی ابراز تأسف کرد!
[۱]. سایت بهائیان ارتدوکس، فرزام ارباب و طرح روحی، قسمت یک و دو، ahdvamisagh.wordpress.com.