
فصلی که به آخر آن نزدیک میشویم، همراه با مناسبتهای تقویمی مختلفی بود. از مهمترین مناسبتها، به شهادت و ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، میتوان اشاره کرد. انسانی فوقالعاده، که مهربانی و علم و ادب از بارزترین خصوصیات شخصیتی ایشان بود. جا دارد در اینجا مختصری از ایشان بنویسیم. بخشی از نوشتههای یکی از همراهان گرامی فصلنامه را در ادامه میخوانید.
او حبیب خدا بود و چنان خدا را دوست و خدایش او را دوست میداشت که هیچکس از اولین و آخرین، بدین مقام راه نیافت. آخرین فرستاده، آخرین پیامبر، با دینی کامل و کتابی جاودانه، برگزیده شد تا میلیاردها انسان را به سوی پروردگار رهنمون شود.
«محمد، فرستاده خدا بود و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به عقب برمیگردید؟ و هرکس به عقب بازگردد هرگز ضرری به خدا نمیزند و بهزودی شاکران را پاداش خواهیم داد».[۱] نام مبارك پیامبر اسلام در قرآن با عنوان محمد چهار بار و با عنوان احمد یک بار و با توصیفاتى چون النبى، الرسول، امى، مبشّر، نذیر، داعى الى الله و سراج منیر و…آمده است. یك سوره هم در قرآن به نام محمد است. باید بگوییم که قطبالخطاب تمامى قرآن، شخص شخیص اوست. از او هیچ فرزند پسرى بهجا نماند، ولى آخرین فرستاده حق قرار گرفت: «محمد، پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است.» [۲] خداوند او و پیروانش را اینگونه توصیف فرموده است:
«محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند دربرابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات است؛ و توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی است که جوانههای خود را خارج ساخته سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و آن اندازه رشد و نمو کرده که کشاورزان را به شگفتی وامیدارد! این برای آن است که کافران را به خشم آورد، خداوند کسانی از آنها را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است».[۳]
آن بزرگوار به تصدیق خداى مهربانش، اشرف مخلوقات و ممكنات بود و خداوند او را به وصفهایى ستود كه دیگران را آنگونه نستود: «رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است»[۴]؛ «رسول خدا، الگوى نیكویى براى شماست»[۵]؛ «همانا تو داراى اخلاق عظیمى هستى»[۶]؛ «سخنش جز وحى چیز دیگرى نیست و از روى هواى نفس سخن نمىگوید»[۷]؛ «روحالامین، آن را بر قلب تو فرود آورده است»[۸]؛ «او رسول خدا و پایانبخش انبیاء است»[۹]؛ «و نفرستادیم تو را جز رحمتى براى جهانیان»[۱۰]… و این مأموریتها را بر دوش او گذاشت: «بیرون آوردن مردم از ظلمات (جهل، شرك و تفرقه) به نور ایمان»[۱۱]؛ «تلاوت آیات الهى و تزكیه و تعلیم مردم»[۱۲]؛ «بخشیدن امت و طلب آمرزش براى آنان»[۱۳]؛ «استقامت در راه مأموریت»[۱۴]؛ «رعایت عدالت در قضاوت»[۱۵]؛ «امر به معروف و نهى از منكر»[۱۶]؛ «دریافت زكات براى پاك كردن انسانها و تأمین نیازهاى ضرورى جامعه»[۱۷]؛ «دعوت مردم به توحید از راه حكمت و موعظه نیكو»[۱۸]و …
نعمت وجود پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و سلم آنقدر عظیم است كه خداوندى كه بهخاطر تمامی نعمتهاى جهان بر بشر منت ننهاده، بر بعثت چنین پیامبرى بر مؤمنان منت نهاده است.[۱۹] این نعمت عظیم، چنان به انسانها مهربان و نسبت به هدایتشان حریص بود كه از جان خود تا سرحد مرگ براى آنها مایه مىگذاشت. خداوند از این ویژگى پیامبرش اینگونه یاد مىكند: «گویی ــ اگر آنها ایمان نیاورند ــ میخواهی خود را از غم و اندوه به جهت اعمال آنها، هلاک کنى!».[۲۰] در جاى دیگر مى فرماید: «ما قرآن را ازآنرو بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج و مشقت درافکنی»[۲۱]! آرى، این بود كه فرمود: «خدا بر مؤمنان منت نهاد که رسولی را از میان خود آنان برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان تلاوت و ایشان را از گزند تیرگی و تباهی تطهیر کند و به کتاب و حکمت آگاهشان کند، گرچه پیش از آن در گمراهی آشكار بودند.»[۲۲]
به وجود این پیامبر، خداوند رسالت و نبوت را پایان بخشید؛ اما مأمور شد كه جانشینان خود را بهعنوان امامان كه مروجان و مبلغان و معلمان دین و تبیینكنندگان آیین او و پیشوایان مردم پس از او هستند، معرفى كند. پیامبر این مأموریت را هنگام بازگشت از حج در میان انبوه مردم در غدیرخم انجام داد و بدینوسیله آخرین حلقه رسالتش تكمیل شد و خداوند این آیه را به او وحى نمود كه «الیوم أكملت لكم دینكم و أتممت علیكم نعمتى…».[۲۳] چنین شد كه آیین جاودانى اسلام كه با رسالت خاتمالنبیین صلی الله علیه و آله و سلم آغاز شده بود، با تعیین امامت و پیشوایان دوازدهگانه از عترت او تا هنگامۀ رستاخیز، راهنماى تكامل بشریت به سوى قلههاى ایمان و عبودیت شد.
[۱]. آل عمران: ١٤٤.
[۲]. احزاب: ٤٠.
[۳]. فتح: ٢٩.
[۴]. توبه: ١٢٨.
[۵]. احزاب: ٢١.
[۶]. قلم: ٤.
[۷]. نجم: ٣و٤.
[۸]. شعراء: ١٩٣.
[۹]. احزاب: ٤٠.
[۱۰]. انبیاء: ١٠٧.
[۱۱]. ابراهیم: ١.
[۱۲]. جمعه: ٢.
[۱۳]. آل عمران: ١٥٩.
[۱۴]. هود: ١١٢.
[۱۵]. مائده: ٤٢.
[۱۶]. اعراف: ١٥٧.
[۱۷]. توبه: ١٠٣.
[۱۸]. نحل: ١٢٥.
[۱۹]. آل عمران: ١٦٤.
[۲۰]. شعراء: ٣.
[۲۱]. طه: ٢.
[۲۲]. آل عمران: ١٦٤.
[۲۳]. مائده: ٣.