صفحه اصلی تشکیلات بهائی و منتقدان بهائیت از دیدگاه منتقدان و روشنفکران بهائی؛

بهائیت از دیدگاه منتقدان و روشنفکران بهائی؛

4 دقیقه خواندن
0
0
928

بخش دوم؛ خوان كول (John Ricardo I. “Juan” Cole)

محسن  مهاجر

چکیده

خوان كول استاد تمام دانشگاه میشیگان در رشته ی تاریخ است. او يكي از منتقدين تشكيلات بهائي است که بعد از حداقل ۲۴ سال عضويت فعال در تشكيلات بهائي، به دليل مواضع انتقادي و ديدگاه هايي كه داشت مورد سرزنش تشکیلات بهائی قرار گرفت و از بهائيت کنار گذاشته  شد. او معتقد است كه بيت العدل (رهبري جامعه بهائي در حيفاي اسرائيل) كه عمدتاً وظيفه‌ي قانونگذاري و تشريع قوانين جديد را در بهائيت به عهده دارد، فراتر از ميزان اختيارات خود عمل مي كند. او معتقد است که تشکیلات بهائی به دنبال دیکتاتوری و حکومت تک حزبی و حذف نظام پارلمانی است . در بهائیت، افراد فرهیخته، و صاحبان رسانه و افراد آکادمیک که دیدگاه و یا برداشتی متفاوت از رهبری بهائیت دارند، در معرض شناسائی، تخطئه واخراج قرار می گیرند. در این مقاله به معرفی او و دیدگاه های وی در این زمینه پرداخته ایم.

 

اشاره

از زمان پیدایش آیین  بهائی تاکنون آموزه‌های این نحله‌ همواره در معرض نقد و انتقاد قرار داشته و اعتراضات گوناگونی به آن وارد شده است. علمای مسلمان و مسیحی و به‌طور کلی طرفداران ادیان الهی با نگارش کتاب‌هایی مختلف، آموزه‌های آیین  بهائی را در بوته نقد گذاشته و مشروعیت آن را به چالش کشیده‌اند. علاوه بر طرفداران ادیان توحیدی و اندیشمندان مذهبی، آیین بهائی مورد نقد نویسندگان و اندیشمندان غیر باورمند به ادیان الهی نیز قرار گرفته و هریک از منظری خاص آموزه‌های این آیین ایرانی نوظهور را در معرض انتقاد قرار داده‌ و اعتراضات جدی به آن وارد کرده‌اند.

این درحالی است که از اوائل سال ۱۹۹۶ شاهد پدیده‌ای نوظهور با بروز دگراندیشان منتقد بهائیت از درون جامعه بهائی هستیم. مسئله گرایش به اسلام در میان باورمندان به آیین بهائی و نیز ایجاد انشعابات متعدد در بهائیت، هرچند سابقه طولانی دارد، اما با گسترش فضای مجازی و اینترنت این امکان برای برخی از روشنفکران و اندیشمندان بهائی در غرب به‌وجود آمد تا اعتراضاتی را به دیدگاه‌ها و عملکرد رهبری جامعه بین المللی بهائی یعنی بیت‌العدل در اسرائیل وارد آورند. رهبری بهائیت در حیفا که خود را الهی و مصون از خطا و لغزش می‌داند، در مقابل این انتقادات تاب نیاورده و مخالفت شدید با روشنفکران و فرهیختگان معترض بهائی در جهان را در دستور کار خود قرار داده و با استفاده از ساختار پلیسی خود (یعنی هیئت‌های مشاورین قاره‌ای) تعداد زیادی از آنان را به بهانه‌های مختلف از جامعه بهائی طرد و اخراج نمود و یا آنان را چنان تحت فشار قرار داد که مجبور به استعفا و خروج از بهائیت شدند.

این‌گونه حرکت‌های خشن و غیرمنطقی باعث شده است تا اندیشمندان فراوانی چون ویلیام گارلینگتن، خوان کول، اریک استتسون، فردریک گلیشر، دنیس مک اوئن، جورج فلیمینگ، آلیسون مارشال، استیون شول، سن مک گلین و… که هریک مدتی عضو جامعه بهائی بوده و به تبلیغ آموزه‌های آن مشغول بودند، بالاجبار از بهائيت جدا شده و مقالات وكتاب‌هاي انتقادي مختلفي را در نقد عملكرد آیین  بهائی به رشته تحریر درآوردند.

در این شماره نشريه، خوانندگان محترم را با نظرات و دیدگاه‌های يكي ديگر از شخصيت‌هاي منتقد به تشکیلات بهائی آشنا مي‌کنيم.

بیان دیدگاه های این روشنفکران و منتقدان بهائی ، لزوما به معنی تأیید سایر دیدگاه های سیاسی و اجتماعی و حتی نقطه نظرات دینی این افراد نیست . بهائی شناسی با معرفی این اندیشمندان ، تنها درصدد گشودن راهی جدید در نگاه به دیانت بهائی است . راهی را که پیشتر ، برخی اندیشمندان ومتفکران غربی آن را پیموده اند .

جان ریچارد ای خوان كول، محقق، مورخ و روشنفكر امريكایي در ۲۳ اكتبر سال ۱۹۵۲ در نيومكزيكو متولد شد. او مدرك كارشناسي خود را در رشته تاريخ و متون مذهبي در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه نورث وسترن (north western) امريكا و در رشته مطالعات اسلامي و خاورميانه در سال ۱۹۷۸ از دانشگاه امريكایي قاهره دريافت کرد و سپس دكتراي خود را در رشته مطالعات اسلامي از دانشگاه كاليفرنيا اخذ نمود. او در سال ۲۰۰۷ استاد تمام دانشگاه ميشيگان در رشته تاريخ شد و در سال ۲۰۱۲ در سمت مدير مركز مطالعات آسياي جنوبي دانشگاه ميشيگان مشغول فعاليت شد.

خوان كول در سال ۱۹۷۲ يعني زماني كه دوره كارشناسي را در دانشگاه مي‌گذرانيد با بهائيت آشنا شد و به بهائيت گرويد. او مدت ۲۴ سال (۱۹۷۲ -۱۹۹۶) عضو فعال جامعه بهائي بود و در اين مدت، به انجام فعاليت‌هاي تبليغي به نفع بهائيت در مناطق مختلف خاورميانه، غرب افريقا و كشورهاي اسلامي اشتغال داشت و مقالات، كنفرانس‌ها و كتب فراواني به نفع بهائيت ارائه می‌کرد.

به دليل علاقه به مطالعه فرهنگ‌هاي مختلف و ضرورت تبليغ بهائيت در كشورهاي اسلامي، كول به فراگيري زبان‌هاي عربي، فارسي، تركي و لهجه‌هاي بومي پرداخت به‌طوري كه در حال حاضر او علاوه بر يك نويسنده معتبر به‌عنوان يك مترجم توانا نيز شهرت دارد.

خوان كول پيشينه مذهبي دارد و در يك خانواده مسيحي پروتستان متولد شده است. او هنگامي كه براي يك ماموريت نظامي به همراه پدرش به اريتره رفته بود، با اسلام آشنا شد و به مطالعات اسلامي علاقه‌مند گرديد. او همچنين مطالعاتي درباره اديان شرقي مانند بودائي دارد.

خوان كول علاوه بر مطالعات مذهبي و تاريخي به‌عنوان يك تحليلگر سياسي نيز شناخته شده است و مدتي نيز به حرفه روزنامه‌نگاري پرداخته و سردبير چند مجله بين‌المللي در حوزه ايران و خاورميانه نيز بوده است.

خوان كول در سال ۱۹۹۶ در پي ناسازگاري با رهبري تشكيلات بهائي (بيت‌العدل) از بهائيت خارج شد و به‌تدريج علاقه خود به بهائيت را از دست داد و به يك منتقد سرسخت تشكيلات بهائي تبديل شد. وی دليل كناره‌گيري خود از بهائيت  را اين‌طور توضيح مي‌دهد:

کناره‌گیری من از بهائیت در سال ۱۹۹۶، نه یک اقدام خودخواسته و داوطلبانه، بلکه با نوعی اجبار توأم بود. درواقع تندروهای ساکن حیفا (اعضای بیت‌العدل جهانی) به من اختیار دادند که یا اندیشه و عقاید تحمیلی افرادی همچون آقای مارتین۱ را بپذیرم و یا طرد و اخراج خواهم شد. من از این حرف آن‌ها شوکه شدم، زیرا تا آن موقع تصور می‌کردم که برادران عضو بیت‌العدل صرف‌نظر از اختلاف نظری که با آن‌ها داشتم، بهائیانی باصداقت و از دوستان من هستند و قلباً محبت خالصانه‌ای نسبت به آن‌ها داشتم. ولی اینجا در امریکا، بیرکلند۲ با شادمانی پوزخند می‌زد و خیره به من نگاه می‌کرد و از اینکه توانسته مرا از جامعه بهائي اخراج کند خشنود بود. شکی نیست که این طرز فکر، نشئت گرفته از تفکر اربابانش در حیفا است. یکی از دوستانم در حیفا، در تابستان ۱۹۹۶ به من گفت که «دشمنانم» در بیت‌العدل، در حال «ردیف کردن» برنامه کنار گذاشتن من هستند! (شاید هم برنامه خاصی به صرف شام و نوشابه و پذیرایی در سر داشتند!) مرا به‌خاطر تلاش برای ایجاد شکاف در جامعه بهائی ـ صرفاً به علت بیان دیدگاه بهائیان آزاداندیش و نقد وضع موجود در اینترنت ـ به‌عنوان ناقض عهد و میثاق تلقی می‌کردند. آن‌ها از برچسب ناقض عهد و میثاق به‌عنوان ابزاری برای گسترش و تثبیت بنیادگرایی، به‌عنوان عقیده جزمی، تغییرناپذیر و خدشه‌ناپذیر بهائی استفاده می‌کردند. من، در آن زمان، بی‌اطلاع از همه امور، نمی‌توانستم چنین چیزی را باور کنم. قلب من، از این‌گونه مسائل، به‌شدت جریحه‌دار شد. ۳

در بيت‌العدل هريك از اعضاء وظيفه و مسئوليت خاصي به‌عهده دارند و پرونده‌هاي مربوطه به آن افراد ارجاع مي‌شود. يكي از اعضاي بيت‌العدل آقاي داگلاس مارتين است كه پرونده «مواجهه با روشنفكران غربي» از سال ۱۹۹۵ به ايشان سپرده شده است. مارتين فوق ليسانس خود را در رشته تاريخ از يكي از دانشگاه‌هاي كوچك كانادا گرفته و شخصيت علمي آكادميكي ندارد. ۴

داگلاس مارتين و اعضاي مشاورين قاره‌اي حسب وظيفه‌اي كه دارند به‌دنبال بي‌اعتبار كردن روشنفكران منتقد بهائي در دنيا و حفظ و واكسينه كردن جامعه در مقابل اعتراضات آن‌ها هستند. از جمله روشنفكراني كه مورد حمله تشكيلات بهائي قرار گرفته، خوان كول است. داگلاس با انتشار نامه‌اي عمومي براي بهائيان، سعي كرد كه چهره‌ای‌ بسيار منفي از كول به نمايش بگذارد. در اين نامه عنوان شده است كه كول افكار انحرافي دارد و به‌دنبال حمله به نهاد‌ها و مؤسسات بهائي است و هدفش تحميل برنامه‌هاي ايدئولوژيك خود به ديگران است. مارتين، كول را فردي منفي، تلخ، مخالف، عنود، دشمن عهد و ميثاق بهاءالله، كسي كه گفتمان عقلاني ندارد و اظهار ايمان او به آیين بهائي ظاهري است، معرفي مي‌نمايد.

كول در صدد پاسخ بر آمده و توضيحاتي را در جواب ادعاهاي مارتين داده است. ۵

براي اطلاع از انتقادات واردشده به خوان كول وآشنایي با پاسخ‌هاي ايشان در زير به قسمت‌هایي از اين گفتگو اشاره مي‌شود.

خوان كول در پاسخ به ادعاي داگلاس مارتين عضو بيت‌العدل كه گفته است كول قصد حمله به نهاد‌ها و موسسات بهائي را دارد اين‌طور پاسخ مي‌دهد:

من متأسفم از اینکه آقای مارتین، که در مواردی غیر از این فردی باهوش به‌نظر می‌رسد، در تشخیص بین نقد علمی و حمله و توهین و بین نقد بنیادگرایی بهائی و یا حمله به امر بهائی ناتوان است. من برای مدت ۲۸ سال، به‌جز وقفه‌ای کوتاه، همواره درصدد کمک و ارتقای جایگاه ديانت بهائی بوده‌ام و بسیاری از افرادی که مرا می‌شناسند، این را تصدیق می‌کنند. درواقع، من به‌خاطر بهائيت، جان خود را به خطر انداختم و سال‌های با ارزش جوانی‌ام را به اموری همچون مطالعه زبان عربی در قاهره، صرفاً به‌خاطر آیين بهائي، سپری کردم. من هیچ‌گاه درصدد توهین به امر بهائی نبوده‌ام و حمله‌ای به مؤسسات بهائي نداشته‌ام، بلکه منتقد سیاست‌ها و اقدامات خاص و مشخص آن‌ها بوده‌ام. البته این انتظار که هیچ‌کس نباید در هیچ زمانی، به نقد سیاست‌ها و یا عملکرد هیچ‌یک از مؤسسات بهائی بپردازد، خود نوعی فاشیسم۶ است. موسولینی۷ هرگز اجازه انتقاد از خود را نمی‌داد و آن را تضعیف مرگبار حاکمیت سیاسی تلقی می‌کرد! من اطمینان دارم که برادران عضو بیت‌العدل شبیه موسولینی فکر نمی‌کنند.

كول در جواب داگلاس مارتين كه گفته است مطالب انحرافي كول گفتمان عقلاني تلقي نمي‌شود، اين‌طور پاسخ مي‌دهد:

برادران ما در بیت‌العدل، در این بخش، منصف نیستند. من به کسی تابه‌حال برچسب نزده‌ام. تنها از آن دسته مقامات بهائی انتقاد کرده‌ام که رفتاری کالت‌گونه (فرقه‌گرایانه) و بنیادگرایانه داشته و خسارت روحی شدیدی به بهائیان معتدل و لیبرال وارد کرده‌اند. حقیقت این است که برخی از این اقدامات باعث خشم من شده است. من چشم‌انتظار روزی هستم که دیگر شاهد فریب و اغفال بهائیان مخلص از سوی مسئولان بهائی تندرو و بنیادگرا نباشم. ولی درهرحال، انتقاد من علمی و مستدل است و دلیل این امر آن است که بسیاری از نوشته‌های من در نشریات و ژورنال‌های آکادمیک انتشار می‌يابد؛ نشریاتی که مطالب غیرعلمی، غیرمستدل و غیرمنطقی را منتشر نمی‌کنند. ضمن آنکه من هیچ آشنایی و شناختی با داوران و دبیران این نشریات نداشته‌ام و ارتباطم با آن‌ها به لحاظ موضوع و حوزه مطالعات دینی است و آن‌ها کاملاً بی‌طرفانه کار خود را انجام می‌دهند. من متأسفم که آقای مارتین از عبارات نامناسبی استفاده و مقاصد شریرانه و شیطانی را دنبال می‌کنند. وقتی در سال ۱۹۹۶، من به‌غلط، از سوی مشاور قاره‌ای، استفن بیرکلند (عضو فعلی بیت‌العدل ـ مترجم) مورد اتهام قرار گرفته و با اندوه و تأسف، از عضویت در تشکیلات بهائی استعفا کردم، بلافاصله، از دوستان بهائی مختلف، در گوشه و کنار امریکا می‌شنیدم که وقتی بهائیان عادی می‌پرسیدند که «چه اتفاقی افتاده است؟» اعضای هیئت‌های معاونین به آن‌ها می‌گفتند که «مدت‌های طولانی بود که آن‌ها با مشکل عدم تعادل روحی خوان کول مواجه بودند!».

این تلاش فرقه‌گرایانه برای بی‌اعتبار نشان دادن انتقادات و نارضایتی‌ها، با این عبارت که آن‌ها آدم‌های معقول و متعادلی نیستند، یک روش و شیوه کاملاً عادی در «نظم اداری بهائی» است. (این روش یادآور اتهامات روان‌پزشکان شوروی علیه منتقدان بهشت کارگران است که افراد روان‌پریشی هستند. آقای دکتر دنیس مک اوئن هم این مطلب را در مصاحبه با بی بی سی خاطر نشان ساخته است).

ولی این شگرد آن‌ها در رابطه با من کاملاً افشاء و بی‌اثر شد و حنای آن‌ها دیگر رنگی ندارد؛ زیرا همگان می‌دانند که نه دانشگاه میشیگان و نه انتشارت دانشگاه کمبریج اقدام به استخدام افراد فاقد تعادل روانی برای کارهای علمی خود نمی‌کنند؛ این مطلبی است که سرسخت‌ترین افراد بنیادگرا هم آن را باور نخواهند کرد. پس از آن مطالب دروغ و ناصحیح دیگری نیز جعل و منتشر شد، مثل اینکه ادعا شد بنده از بیت‌العدل خواسته‌ام تا نوشته‌های بهاءالله را منتشر سازد تا بنده و دوستانم آن‌ها را به‌طور صحیح و درست ترجمه کنیم (این ادّعا هم بی‌اساس و چرند است، زیرا نوشته‌های بهاءالله به‌طور آزاد وجود دارد و احتیاجی به آزادسازی و انتشار آن‌ها نیست، این بیت‌العدل بود که معمولا از «من» برای کمک به کار ترجمه آن‌ها کمک می‌خواست و من اجابت می‌کردم نه اينكه من چیزی از آن‌ها درخواست کرده باشم). ولی مارتین همچنان علاقه‌مند است که این بحث عدم تعادل روانی مرا ادامه دهد، هرچند زمینه‌ای برای احتمال صحت آن وجود نداشته باشد. لذا در نوشته مارتین با این عبارت مواجه می‌شویم: «آنچه مربوط به دکتر کول است، به‌سختی می‌توان آن‌ها را گفتمان عقلانی تلقّی کرد». ظاهراً اعتراض به بهائیان بنیادگرا به‌خاطر سوءاستفاده از جایگاهشان و تهدید بهائیان میانه‌رو و آزادیخواه، با حربه طرد و تکفیر و اخراج، صرفاً به‌خاطر بیان دیدگاه و اندیشه ایشان، نشانه غيرعقلاني بودن گفتمان من بوده است.

 خوان كول در پاسخ اين جمله داگلاس كه گفته است کول درصدد تحمیل برنامه ایدئولوژیک شخصی خود بر برداشت جامعه بهائی از پیام بهاءالله است مي‌گويد:

من هیچ‌گونه «برنامه ایدئولوژیک شخصی» نداشته‌ام. من عقایدی شخصی درباره بهائیت دارم که آن را از سال‌ها مطالعه نصوص و تاریخ بهائی، به زبان اصلی و به‌طور جامع و با درک درست به‌دست آورده‌ام. عقاید شخصی من صادقانه بوده و هست. از این نظر، عقاید من، با سایر بهائیان و از جمله داگلاس مارتین، تفاوتی ندارد. همچنین من قصد و یا ابزاری برای «تحمیل» عقاید شخصی خود بر جامعه بهائی ندارم. تمام آنچه که من توانستم انجام دهم «بیان عقیده و اندیشه خود» در قالب کلمات و عبارات شوقی افندی بود. من فقط یک استاد دانشگاه هستم و هیچ‌گاه پست و منصب رسمی در تشکیلات بهائی نداشته‌ام. من برخلاف آقای رابرت هندرسن۸  کسانی را که همچون من، نظری مخالف ارائه می‌کنند، طرد اداری نکرده‌ام، من هیچ‌گاه نمی‌توانسته‌ام، همچون داگلاس مارتین، کمپینی جهانی برای بدنام کردن یا حتی طرد و تکفیر جهانی فردی که با نظراتش مخالف بوده‌ام، به‌راه بیندازم. این اتهام که من به‌دنبال تحمیل عقیده خود بر دیگران بوده‌ام، پوچ و بی‌معنی است و این تصور که من، حتّی اگر می‌خواستم، می‌توانستم چنین اقدامی بکنم نیز چرند است! آقای داگلاس مارتین، البته از جمله کسانی است که «برنامه ایدئولوژیک شخصی» دارند. به باور من، برنامه او، تحمیل نوعی بنیادگرایی وحشیانه کانادایی بر تعالیم بهائی، تحریف آن‌ها به شکل نوعی انحصارطلبی و ریاست استبدادی و ظاهرگرایی و قشرگرایی در ادبیات و نصوص امری است. البته من قبلاً یک‌بار گفته‌ام که در چهارچوب دین برای هردوی ما جا و فضا هست ولی او تصمیم گرفته که من یا سکوت کنم و یا از جامعه بهائی اخراج و بی‌اعتبار شوم. برخلاف من، آقای مارتین و هم‌فکران و متحدانش، قدرت مورد نیاز برای تحمیل برنامه‌های عقیدتی را بر بهائیان دارند!

در جواب مارتین داگلاس كه گفته بود كول دست به تحريف نوشته‌هاي بهائي زده و آن‌ها را از مفهوم خود خارج كرده است، اين‌طور توضيح مي‌دهد:

این اتهام که من به «تحریف و یا نادیده گرفتن» بخشی از متون بهائی، که ممکن بود با جمع‌بندی و نتیجه‌گیری من مغایر باشند دست زده‌ام، اتهام سنگینی است که به یک تاریخ‌دان حرفه‌ای و آکادمیک زده می‌شود. من برای نوشتن کتابم، هزاران برگ از نوشته‌ها را مطالعه و «همه» شواهد مربوط به هریک از ویژگی‌ها و صفات مربوط به او را گردآوری نمودم. فکر نمی‌کنم آقای مارتین منکر این مطلب باشد. اتهام وارده بر من، در این بخش، این نیست که ما مطلبی از مطالب و شواهد مرتبط را، از قرن نوزدهم کنار گذاشته‌ایم. بلکه ایراد آن است که چرا من اجازه نداده‌ام مطالب و تغییرات قرن بیستمی (شاید حتی سخنرانی‌های خود آقای داگلاس مارتین! ) بر تفسیر استنتاج من از متون و رویداهای قرن ۱۹ بهائی اثر بگذارد. تفاوت مهم و اساسی بین یک مورخ تحصیلکرده و حرفه‌ای در حوزه دین و یک فرد باورمند به خط رسمی بهائیت فعلی آن است که مورخ در صدد یافتن بهاءالله تاریخی است و قصد تکذیب بهاءالله معرفی‌شده از سوی مبلغان آیین بهائی را ندارد؛ ولی نکته این است که این موضوع، اولویت او نیست و این موضوع را به عالمان رسمی دین واگذار می‌کند. برای مثال، وقتی بیوگراف‌نویسی بخواهد درباره عیسی مسیح کتابی تألیف کند، واضح است که بعضی اسقف‌ها تقاضا کنند که برخی از مطالب و اظهارات پدران روحانی و دست‌اندرکاران کلیسا و پاپ‌ها هم به کتاب افزوده شود؛ ولی هیچ تاریخ‌نگار مطلع و حرفه‌ای با چنین روندی موافقت نخواهد کرد. از منظر آکادمیک، تنها عبارات و گفتارهای خود بهاءالله و کسانی که دقیقاً معاصر وی بودند، می‌تواند به شناخت ما از آراء و عقاید بهاءالله کمک کند. متفکران بهائی قرن بیستمی در زمان و چهارچوب دیگری زیست کردند و بهره‌گیری آن‌ها از بهاءالله، گرچه می‌تواند به درک ما از آن‌ها کمک کند، ولی این امر بسیار متفاوت از شناخت بهاءالله بر اثر کلام و گفتار خود او است. برای آیین پایبند به تحری حقیقت مستقل و واقعی، بسیار جای تأسف است که درخواست تحریف در تاریخ، بنابر ملاحظات ایدئولوژیک و اهداف و مقاصد تشکیلاتی داشته باشد.

كول در جواب اين ادعاي مارتين كه گفته است، کول تمام تلاش خود را به‌کار بسته تا تفسیر و تبیین رسمی عبدالبهاء و شوقی افندی را زیر سئوال ببرد اين‌طور پاسخ مي‌دهد:

اگر عبدالبهاء و شوقی افندی مطالبی در حوزه‌های تاریخی، به‌غلط گفته باشند، این وظیفه مورخ است تا آن‌ها را بازگو كند. واقعاً متاسفم. خود آن‌ها با این موضوع مشکلی نداشتند. آن‌ها هرگز ادعای مصونیت از خطا در زمینه‌هایی همچون تاریخ‌نگاری نداشتند.

خوان كول در پاسخ مارتين كه ادعا كرده است، مخالفان ازجمله كول، سعي دارند اختيارات وسيع داده‌شده به بيت‌العدل در الواح وصايای عبدالبهاء را ناچيز جلوه دهند اين‌طور پاسخ مي‌دهد:

من عقیده ندارم که بهاءالله در اشراقات هشتم یا سایر متون اساسی که پس از آن نوشته شده است، اختیارات وسیعی به بیت‌العدل داده باشد. برای من کاملاً روشن و بدیهی است که بیت‌العدل به‌عنوان یک هیئت قانون‌گذاری طراحی شده و نه یک مرجع تفسیر و تبیین. بيت‌العدل صراحتاً توسط شوقی افندی، در کتاب نظم جهانی بهاءالله، از تلاش برای دخالت در امر تفسیر و تبیین منع شده است. ازآنجاکه تاریخ‌نویسی بیشتر در حوزه تفسیر و تبیین است تا حوزه تقنین، تنها نتیجه منطقی بحث این می‌شود که اینکه من چگونه تاریخ می‌نویسم در حوزه کاری بیت‌العدل نیست و ربطی به آن ندارد.

خوان کول در دهه ۱۹۹۰ ميلادي كه هنوز در بهائيت فعال بود، بر اثر بحث‌هاي تاريخي، سياسي و انتقادي كه نسبت به بهائيت داشت مورد تنفر مديران بهائي قرار گرفت. در سال ۱۹۹۶ يك مقام عالي‌رتبه بهائي با او تماس گرفت و او را تهديد كرد كه اگر به انتقادات خود عليه جامعه بهائي ادامه دهد از بهائيت اخراج شده و به‌عنوان ناقض عهد و ميثاق معرفي و ارتباط ساير بهائيان با او قطع خواهد شد. ( در قسمت هاي بعد به برخي از اين انتقادات اشاره خواهد شد).

خوان كول از تهديدها و شیوه‌هاي بيت‌العدل كه ذهن بسته مديريتي دارند متحير شد و از ماندن در جامعه بهائي سر باز زد و در نهايت در همان سال از بهائيت خارج شد.

كول در سال‌هاي ابتدائي پس از اخراج، ارتباطاتي را با پژوهش‌گران بهائي هم‌فكر خود برقراركرد و با حضور در گروه اينترنتي تاليسمان ۹ و تاسيس گروه اینترنتي h-bahai به‌عنوان بخشي از شبكه گفتگوي h-net در دانشگاه دولتي ميشیگان، بسياري از آثار دست‌نايافتني بابي و ازلي و بهائي از جمله كتاب بيان فارسي، كتاب بديع و غيره را منتشر و در اختيار سايرين قرار داد.

خوان كول بعد از خروجش از بهائيت با توجه به آشنایي خوبي كه با متون فارسي و عربي آثار بهائي داشت با ساير افراد فرهيخته بهائي مرتبط شد و آنان را با ديدگاه‌ها و متون بحث‌برانگيز بهائيت آشنا نمود.

مقالات دانشگاهي كول و مطالب درج‌شده در سايت تاليسمان باعث شد تا عده زيادي از روشنفكران بهائي به‌عنوان اعتراض جامعه بهائي را ترك كرده و يا در شمار افراد اخراج‌شده از بهائيت قرار گيرند.

خوان كول به عملكرد مركز جهاني بهائي (بيت‌العدل) معترض است و معتقد است كه آن‌ها برخي از قوانين بهائي را نقض كرده و بيشتر از محدوده قدرت و صلاحيت خود عمل مي‌كنند و چنانچه بهائيان به اين‌گونه كارها انتقاد نمايند، بيت‌العدل مجبور خواهد شد عملكرد خود را اصلاح نمايد. او در مقاله «يك واتيكان بهائي مورد نياز است» مي نويسد: ۱۰

حتي نهادهاي تماميت‌خواه نيز تغيير مي‌كنند و اين تغيير بر اثر «انتقاد» و «تفكر نوين» حاصل مي‌شود. اعضاي فعلي بيت‌العدل نمي‌توانند تا ابد بمانند و نيز نمي‌توانند خود را شبيه‌سازي كنند. اگر اكثر بهائيان به‌تدريج متوجه شوند كه با اقدامات خود، برخلاف قوانين بهائي عمل مي‌كنند، به‌تدريج از اين عمل شرمنده شده وآن را رها خواهند كرد. براي مثال عبدالبهاء از بهائيان تندروي زمان خود به ستوه آمده بود. تندروها از او مي‌خواستند ميرزا محمدعلي (برادر عبدالبهاء) وگروه طرفدارانش را «كافر و غير بهائي» معرفي كند. عبدالبهاء به آن‌ها جواب مي‌داد كه او نمي‌تواند چنين كاري بكند؛ زيرا در آیين بهائي اگر كسي بگويد بهائي است، بهائيان بايد او را بپذيرند. حداكثر كاري كه شما نسبت به كسي كه مورد مخالفت مقامات و مسئولان بهائي است، مي توانيد انجام دهيد اين است كه خيلي با او دوست و نزديك نشويد؛ ولي حق نداريد بگویيد «فلاني بهائي واقعي نيست. زيرا عقيده‌اش چنين و چنان است».

اين گفتار عبدالبهاء بهترين الگوي بهائي است. مفسر و مبين رسمي متون بهائي، عبدالبهاء، صريحاً بيان داشت كه  خود او هم نمي‌تواند پيروان و طرفداران ميرزا محمدعلي را «غير بهائي» بخواند، زيرا اين كار خلاف تعاليم بهائي است. ولي بيت‌العدل جهاني، برخلاف مطالب فوق، آليسون مارشال۱۱ را «غير بهائي» قلمداد كرد. آن‌ها فتواي تكفير عليه او صادر و او را كافر اعلام كردند، آن‌ها با اين كار قانون بهائي را نقض كردند. آيا اعضاي بيت‌العدل امتياز و صلاحيتي داشتند كه عبدالبهاء فاقد آن بود؟ آيا آن‌ها فكر مي‌كنند بهتر از عبدالبهاء هستند؟ آن‌ها صلاحيت و قدرتي دارند كه او نداشت؟ آيا آن‌ها مجازند كه نظرات و دستورات روشن و صريح عبدالبهاء، به‌عنوان فردي ذي‌صلاح در مقام قاضي و داور، را نقض كنند؟ و سپس تظاهر كنند از ديانت بهائي واقعي طرفداري مي‌كنند، كه هيچ‌كس را ياراي تغيير آن نيست؟

آن‌ها قوانين بهائي را نقض کرده و موجب ناخرسندي عبدالبهاء شده‌اند كه از بهشت ابهي نظاره‌گر كارهاي مضحك آن‌ها است و بر آن‌ها مي‌گريد. او فكر مي‌كرد كه ما مي‌توانيم رفتارها و آداب قرون وسطایي و تفتيش عقايد و تكفير را پشت سر بگذاريم. اين شرايطي است كه امروز بهائيان در آن قرار دارند؛ بنابر نظر مقامات بهائي در حيفا، نظرات وعقايد دروغين و باطل را  نبايد تحمل كرد.

من مي‌دانم كه براي برخي افراد شنيدن انتقاد عليه بيت‌العدل جهاني سخت است. اين انتقادات براي كساني كه سال‌هاي سال بهائي بوده‌اند و از طفوليت تاكنون براي اين نهاد احترام قائل بوده‌اند سخت است. من اين را درك مي كنم و به‌هيچ‌وجه قصد جريحه‌دار كردن احساسات آن‌ها را ندارم ولي براي من هم سخت و ناگوار است كه ببينم عبدالبهاء مورد كم‌لطفي و بي‌احترامي قرار گرفته؛ ببينم كه دستورات و فرامين ساده و صريح او ناديده گرفته شده است. من احساس مي‌كنم كه او كاملاً مورد بي‌احترامي واقع شده است. شما با يك انتخاب روبرو هستي: يا بايد ديدگاه‌هاي عبدالبهاء را رها كني و دستورات صريح او را زير پا بگذاري و يا در مقابل اعمال و رفتار خودسرانه امثال پيترخان  ۱۲و داگلاس مارتين (اعضاي سابق بيت‌العدل) ايستادگي کنی. شما مي‌تواني يكي از اين دو را دوست داشته باشي و اطاعت كني. يا عبدالبهاء يا بيت‌العدل جهاني، ولي نه هردوي آن‌ها را. اگر باور داشته باشي كه عبدالبهاء مقام و منزلتي بالاتر از بيت‌العدل دارد، درآن‌صورت بايد اذعان كني كه حق با اوست و بيت‌العدل اشتباه كرده است. بيت‌العدل نهادي نوپا است و در حال رشد و تكامل؛ لذا ممكن است اشتباهاتي از آن سر بزند. اين اخراج‌ها از آن اشتباهات است. اعتراف به اشتباه و تصحيح آن موجب تقويت و بهبود ديانت بهائي مي‌شود. اينكه آن‌ها را در اين تخلفات و اشتباهات رها كنيم باعث غرق و زوال آن‌ها خواهد شد.

كول به عملكرد اعضاي وقت محفل ملي امريكا نيز معترض است. او در نامه‌اي كه در تاريخ ۱۴/۴/۱۹۹۹به سايت تاليسمان مي‌فرستد چنين مي‌نويسد:

«… مشكل كنوني ما تنها اين نيست كه سوابق آراي اعضاي محفل ملي كاملاً نامعلوم است، بلكه نامشخص بودن فعاليت‌ها وسياست‌هاي محفل ملي نيز بخش ديگري از مشكلات است. واقعاً محفل ملي چه كار مي‌كند؟ چه خط‌مشي و سياست‌هايي را تنظيم كرده‌اند؟ برنامه‌ها و سياست‌هاي تنظيمي چه تأثيري داشته است؟ آيا اين سياست‌ها به‌لحاظ كمي و كيفي، براي رشد جامعه بهائي مناسب بوده است؟ آيا نمايندگان در كانونشن۱۳، بدون دانستن پاسخ اين سئوالات مي‌توانند راي درست وآگاهانه بدهند؟ اگرچه، تا آنجا كه ما مي‌دانيم، قوانين انتخاباتي جامعه بهائي به نحوي است كه اجازه كمترين تأثيرپذيري از مباحث آگاهي بخش را نمي‌دهد. در سال ۱۹۷۸ در امريكا ۴۸۰۰۰ امريكایي صاحب‌رايِ داراي آدرس وجود داشت. در حال حاضر (در سال۱۹۹۹) تعداد آن‌ها به ۶۰۰۰۰ نفر رسيده است كه ۱۲۰۰۰ نفر آن‌ها ايرانيان مهاجر جديد هستند. اين بدان معني است كه طي ۲۰ سال گذشته، ما هيچ رشد آماري نداشته‌ايم، هيچ. البته صدها نفر طي اين دو دهه وارد جامعه بهائي شده‌اند ولي خيلي زود، همان افراد و يا افراد ديگري از جامعه خارج شده‌اند. آيا رئيسي، كه نتواند ظرف ۲۰ سال، كمترين عايدي را براي شركت خود كسب كند، عاقلانه است كه دوباره از سوي هيئت مديره منصوب شود؟

سياست‌هاي انحصارطلبانه هندرسون (رئيس محفل ملي امريكا) سهم زيادي در اين «ركود بزرگ» داشته است. او كسي است كه… يك خانه با ۹ اتاق خواب را با هزينه محفل ملي براي سكونت خود اجاره نموده است با خدمتكاران و باغبان‌هاي مجاني، ظاهراً تنها شغل او هم تلاش براي ساكت كردن بهائيان در پشت صحنه است. من در اينجا اعلام مي‌كنم كه او سياست بهائي را به‌خوبي به مرحله اجرا گذاشته است. بنابراين من فكر مي‌كنم كه همه اين موارد به هم مرتبط است. اين حقيقت كه سيستم انتخاباتي بهائي موجب انتخاب و پيشرفت افراد جاه‌طلب، طماع و داراي توهم مي‌شود؛ اينكه حتي افراد معمولي و سالم هم در اين سيستم، پس از مدتي وسوسه مي‌شوند و ميل به فساد پيدا مي‌كنند؛ اينكه سيستم انتخاباتي بهائي محرك و موجب متوقف ساختن و از ميدان خارج كردن رقباي بالقوه است؛ و اين حقيقت كه ظاهراً به نفع ديانت بهائي نيست كه اين روش اصلاح شود، بارز و آشكار شود و افراد راي‌دهنده بيشتري را جذب كند.

شايد تعيين محدوديت زماني اين مسائل را حل كند. مثلاً چرا دوره انتخابات را ۴سال يك‌بار نكنيم؟ اگركساني همچون جيمز نلسون۱۴ براي مدت طولاني در محفل نمانند، طبعاً وسوسه خلافكاري هم زياد به سراغ آن‌ها نخواهد رفت. آن‌ها امكان انتخاب مجدد را نخواهند داشت و لذا دليلي براي ترسيدن از كنار رفتن و آمدن نيروي جوان‌تر نخواهد بود.

فرد ششتر۱۵، مشاور قاره‌اي يك بار به يكي از دوستان من گفته بود كه هركس در جامعه بهائي به فعاليت و خدمت بپردازد (از سوي مسئولان بهائي) مورد حمله قرار خواهد گرفت. البته در آن زمان ما توجه نداشتيم كه ششتر با نيت و ملاحظه، وارد كار شده است.

دوستان عزيز اين يك سيستم معيوب است. اين سيستم باعث نابودي دن جردن۱۶ شد (او را مجبور به دروغگویي و زندگي در اختفاء كردند) و سپس آلن وارد ۱۷ و جيمز نلسون. بگذريم و از لطمات روحي و رواني كه به روشنفكران جامعه بهائي وارد شد چگونه عبور کنیم؟ روشنفکرانی که با فريب و اغواء از آن‌ها خواسته شد تا صبور باشند و به آن‌ها قول دادند، عدالت در موردشان رعايت خواهد شد»!

خوان كول در كتاب «مدرنيته وهزاره پيدايش آئين بهائي در خاورميانه قرن نوزدهم» ۱۸ كه انتشارات دانشگاه كلمبيا  منتشر کرده است، به انتقاد از عملكرد مؤسسات و نهادهاي بهائي مي‌پردازد. او مي‌نويسد:

برخي رهبران بهائي با طرفداري از آنچه كه بر خلاف تعاليم بهاءالله است، درواقع بهاءالله را با سر واژگون بر زمين كرده‌اند. رهبران بهائي، به دنبال حکومت مطلقه بهائی هستند! آن‌ها به‌دنبال دیکتاتوری و استبدادی هستند که مستلزم حذف نظام پارلمانی و حکمرانی به شیوه‌ حکومت تک‌حزبی است. آن‌ها به‌دنبال نظام مردسالار سفت و سختی هستند که زنان را از عضویت در بالاترین تشکیلات تصمیم‌گیری جامعه منع می‌کند و عقیده دارند که آقایان سرور و رئیس خانواده هستند. آن‌ها اصل وحدت ادیان را تکذیب می‌کنند و بهائیت را برتر از سایر ادیان تلقی می‌کنند و رفتار و روشی تکبرآمیز و نفرت‌انگیز از خود نشان می‌دهند. اینکه برخی از رهبران بهائی کنونی، از این نظرات و دیدگاه‌ها طرفداری می‌کنند، به‌نظر من، جای تردید نیست. چنان‌که گویا، عین مطالب را از یکی از آنان شنیدیم! ۱۹

كتاب مدرنيته كه حاصل ۲۵ سال تلاش و مطالعه كول در حوزه دين وتاريخ وحاصل فهم و برداشت مستدل او از خطوط اصلي وانديشه وآثار بهاءالله در چهارچوب قرن نوزدهم است؛ بعد از چاپ مورد نقد و انتقاد جدي رهبران بهائي واقع شد. مارتين داگلاس از اعضاي بيت‌العدل در اظهارنظري مي‌نويسد:

برنامه دکتر کول را می‌توان در جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کتاب «مدرنيته وهزاره‌گرائي» او اين‌طور خلاصه كرد كه:

«آیینی که بهاءالله بنیان گذاشت، شکست خورد و به هدفش نرسید؛ زیرا بنیادگرایان و تندروها آن را قبضه کردند. دکتر کول مکرر اعضای بیت‌العدل را با این ویژگی توصیف کرده است».

کول در پاسخ به اظهارت داگلاس مارتين اين‌طور مي نويسد:

«من نگفتم آیینی که بهاءالله پایه آن را گذاشته، در رسیدن به اهدافش شکست خورده است. آیا کسی می‌تواند چنین جمله‌ای را در کتاب من نشان دهد؟ چرا این افراد از صداقت و راستی دور هستند؟! آنچه که من گفته‌ام این است که بهاءالله به‌شدت طرفدار عدم مداخله دین در امور حکومت، جایگزینی نظام حکومت پارلمانی به‌جای نظام استبدادی، ایجاد صلح جهانی از طریق امنیت جمعی، عدالت نسبت به فقرا و نیازمندان، وحدت جامعه بشری، وحدت ادیان و تساوی زنان و مردان بود. و اضافه کردم که به‌نظر من، در خصوص همه این موارد، در حال حاضر، در خاورمیانه، سازمان‌هایی فعالیت دارند که به‌مراتب بهتر از رهبری کنونی بهائیان به آن‌ها می‌پردازند».۲۰

بيت‌العدل جهاني و شبكه گسترده هيئت‌هاي مشاورين قاره‌اي وظيفه دارند تا به بهائيان توصيه کنند كه به نصوص بهائي وابستگي داشته باشند تا در معرض طرد و اخراج قرار نگيرند. در اين زمينه افراد آكادميك و گويندگاني كه نقطه‌نظر و برداشت متفاوتي با ديدگاه‌هاي رسمي بهائي دارند، در معرض شناسائي، انتقاد و تخطئه قرار دارند. بيت‌العدل از بهائيان خواسته است، چنانچه فرد يا افرادي را يافتند كه ديدگاه و گفتاري متفاوت با ديدگاه رسمي بهائي دارند، آن‌ها را به تغيير فكر و همراهي با عهد و ميثاق دعوت نمايند. مشاورين قاره‌اي كه تعداد زيادي معاون، مساعد و دستيار در دنيا دارند، علاوه بر مسئوليت تبليغ، وظيفه حفاظت از جامعه بهائي را عهده‌دار هستند. اين هيئت كه در بهائيت نقش پليس مخفي را دارد؛ تلاش مي‌كند تا افراد منتقد و معترض بهائي را متقاعد نمايد تا به عقايد بهائي (ولو نادرست) وفادار بمانند. آن‌ها براي بهائيان معترض تشكيل پرونده داده و از رشد آن‌ها در تشكيلات بهائي جلوگيري مي‌کنند و از سخنراني در مراسم رسمي و كنفرانس‌هاي بهائي محروم مي‌سازند و چنانچه اين حربه كارساز نيفتد، گزارش كار را به بيت‌العدل ارسال و نهايتاً فرد در معرض تنبيه غيرانساني طرد روحاني قرار مي‌گيرد.

بهاءالله سعي داشت به عمل طرد و لعن براي هميشه خاتمه داده شود؛ ولي امروزه بيت‌العدل به‌عنوان رياست آیين بهائي و به بهانه حفظ وحدت جامعه، مي‌تواند اين مجازات را اعمال نمايد. چنانچه فردي به‌عنوان ناقض ميثاق، معرفي و از طرف بيت‌العدل طرد شود، مي‌تواند دچار مجازات‌هاي روحي هم بشود، زيرا بهائيان حق ندارند هيچ‌گاه با ناقضين گفتگو و يا معاشرت و ملاقات داشته باشند. در بهائيت فرد ناقض به‌عنوان جذامي تلقي شده و هرگونه تماس با او و خانواده او ممنوع است و حتي همسر و فرزندان ناقض ميثاق اجازه تماس با او را ندارند و اگر به‌اجبار تماسي حاصل گردد، فرد تماس‌گيرنده نيز به‌عنوان ناقض تلقي گرديده و طرد مي‌شود. در سال ۱۹۹۶ در نيوزيلند يك تازه‌بهائي كه از قطع رابطه با دختر يك ناقض عهد، خوداري كرده بود، با فشار سيستم بهائي به‌طور رسمي از بهائيت خارج شد. معذالك او رسماً از سوي بهائيت به‌عنوان ناقض ميثاق معرفي شد. در مورد يك بهائي ليبرال امريكایي كه انتقاداتي را نسبت به محفل ملي امريكا كرده و خواستار اصلاحاتي در رويه‌هاي حقوقي بهائي شده بود، بيت‌العدل اعلام كرد كه اگر به روش خود ادامه دهد او و تمام كساني كه با او ارتباط نزديك دارند، خود را در تعارض مستقيم با عهد و ميثاق خواهند يافت. بيت‌العدل آن‌ها را تهديد كرده بود كه اگر به انتقادات و حملات خود به نهادهاي بهائي ادامه دهند، حتي اگر كارشان منجر به تجزيه و شكاف در جامعه بهائي نشود، آن‌ها طرد و اخراج خواهند شد.

 خوان كول در مقام اعتراض به عمل طرد در بهائيت مي‌نويسد:

مقامات بهائي كنترل زيادي روي گفتگوهاي جامعه بهائي دارند و يك نوع انحصار بر رسانه‌هاي جمعي كه با بهائيان طرف گفتگو هستند ايجاد كرده‌اند… مسئولان امر در بهائيت نسبت به صاحبان رسانه‌اي كه استقلال از خود نشان دهند، بسيار سختگير هستند.‌ آن‌ها از طريق سيستم و شبكه خبرچينان خود، گفتار و مطالب اشخاص را به‌طور گسترده‌اي كنترل مي‌كنند و از پشت صحنه و با تهديد به مجازات، مخالفان را خاموش مي‌كنند. از آن‌ها مي‌خواهند هرآنچه را كه بهائيان درباره دينشان مي‌نويسند، قبل از انتشار كنترل کنند. هر كجا كه فكر كنند پاي منافع تشكيلاتي و سازماني در ميان است، در فعاليت‌هاي اقتصادي اشخاص هم دخالت مي‌كنند. آن‌ها به‌طور محرمانه به ناشران بهائي مي‌گويند كه چه كتاب‌ها و چه متوني چاپ و منتشر شود و چه متوني اجازه چاپ ندارد. آن‌ها براي كنترل بهائيان از ابزارهاي تهديد، از قبيل از دست دادن حق راي اداري، سرزنش و تحقير در نشريات ملي بهائي و يا طرد و اخراج استفاده مي‌كنند. تشكيلات بهائي به‌نحوي عمل مي‌كند كه ايدئولوژي صحيح (از نظر آن‌ها) در قدرت بماند و از طريق شناسایي و مهجور نگاه داشتن مخالفان و منتقدان، از انتخاب احتمالي آن‌ها پيشگيري مي‌نمايد. شبكه خبرچين در جامعه بهائي، نظام «همه جا زير كنترل دوربين‌ها» را به‌وجود آورده است، درست همان‌طور كه ميشل فوكو در بحث راجع به ايده جرمي بنتام۲۱ درباره «اصلاح مجرمان» آورده است.

بنتام عقيده دارد كه مجرمان و جنايتکاران را بايد دائماً زيرنظر داشت تا آن‌ها ديگر نتوانند دست به خلاف و جنايت بزنند تا آنكه در درازمدت، به لحاظ عادت اصلاح شوند. بهائيان سنتي معمولاً متوجه سيستم خبرچين نمي‌شوند ولي بهائيان آزاد و مستقل‌انديش در مراحل اوليه فعاليت‌هاي اجتماعي، به اين موضوع پي مي‌برند وآن وقت بايد تصميم بگيرند كه آيا بقيه عمرشان را در زير ذره‌بين ودوربين زندگي كنند يا خير؟ اين شيوه كنترل مثل بسياري ديگر از مكانيسم‌هاي كنترل، خلاقيت و ابتكار روحي را زايل مي‌كند و بهائيت را از رشد و پيشرفت در غرب باز مي‌دارد.۲۲

يكي از تعاليم اصلي بهائيت تحري حقيقت است و از امور بديهي براي نيل به حقيقت دسترسي به مطالب صحيح و واقعي در هر امري است. خوان كول، با استناد به تعليم فوق به انتقاد از تشكيلات بهائي و بيت‌العدل به‌خاطر پنهان ساختن بخشي از تاريخ باب و بهاءالله كه با قرائت رسمي بهائي مغايرت دارد پرداخته است.

او كه كتاب نقطة الكاف حاجي ميرزاجاني كاشاني را از جمله يكي از منابع مهم ودست اول تاريخ بابي در سال (۱۸۵۰-۱۸۵۱) مي‌داند، معتقد است تاريخ‌هاي نگاشته‌شده بعدی از جمله تاريخ جديد حسين همداني، تاريخ نبيل زرندي اساساً مبتني بر نقطة الكاف نوشته شده است (يعني نسخه پاريس يا نسخه ۱۸۶ ) ولي مطالب مربوط به دوران اوليه بابي، از قبيل حوادث راجع به جهاد و خونريزي و ستيزه‌گري و جايگاه و منزلت رهبري و جانشيني صبح ازل، به‌دقت حذف شده است و بهائيان به اين تاريخ با ديد خصومت مي‌نگرند و آن را جعلي معرفي مي‌نمايند.

كول در اين رابطه مي‌نويسد:

آیین بابی، جهادی و مسلّحانه بود و الهیاتش آمیخته با عرفان اسلامی. ولی آیین بهایی ظاهر آرام و صلح‌جویانه دارد و تلاش کرده تا الهیات معقول‌تری ارائه کند. اینکه پیشینیان و اسلاف قهرمان بهائی چنان جنگنده باشند و درعین‌حال به موارد صلح‌آمیز عقیده و باور داشته باشند، پذیرش آن امروزه غیرممکن به‌نظر می‌رسد. لذا مبلّغان بهائی، از ابوالفضل گلپایگانی تا حسن بالیوزی و داگلاس مارتین شروع به بدگویی از نسخه پاریس نقطۀ الکاف کرده و آن را جعلی دانستد… ولی به‌هرحال باید توجّه داشت که میرزای جانی یک بابی بوده و در حدود سال‌های ۵۱-۱۸۵۰ تاریخ خود را نوشته است. او دیدگاه‌های خاص خود را درباره جهاد و نظامی‌گری، جایگاه ملّا حسین بشرویی و قدّوس و عقاید و آرای بابی داشته، که با عقاید و نظرات بهائیان ساکت و آرامش‌خواه بعدی، تفاوت داشته است. این نکته اساسی است که امثال گلپایگانی، بالیوزی، مارتین و سایر نویسندگان دوآتشه بهایی آن را نمی‌پذیرند و آن‌ها را اشتباه تاریخ‌نگاری تلّقی می‌کنند۲۳٫

خوان كول همچنين به مسئله سانسور در واقعيت‌هاي تاريخي نيز اشاره دارد و به اينكه روايت‌هاي تاريخي اوليه بهائي به‌سادگي و با سليقه تشكيلات، دستخوش تغيير و يا تحريف قرار گيرد، معترض است. او وجود يك رسانه عمومي بدون سانسور را براي پيشرفت جامعه بهائي ضروري مي‌داند. كول در مقاله «اسناد مرتبط با جنبش‌هاي بابي و بهائي، سال ۶ شماره ۱ فوريه ۲۰۰۲» تحت عنوان سانسور در جامعه بهائي به داستاني كه باعث تعطيلي يك موسسه انتشاراتي بهائي شد، اشاره مي‌کند ۲۴ .داستان از اين قرار است كه موسسه انتشاراتي كلمات پرس در كاليفرنيا، با همكاري خوان كول كتاب «خاطرات سلماني» را تهيه و آماده چاپ نمود. اين كتاب حاوي خاطرات شفاهي استاد محمدعلي سلماني، آرايشگر مخصوص بهاءالله است كه درعين‌حال از نزديكان او نيز محسوب مي‌شود و مي‌تواند بيانگر ديدگاه‌ها و نقطه‌نظرات بهاءالله در زمان حياتش باشد. بيت‌العدل پس از اطلاع از انجام مقدمات چاپ كتاب، طي نامه‌اي دستور به جلوگيري از انتشارآن مي‌دهد و در نامه مورخ ۲/۱۲/۱۹۸۲ خود خطاب به خوان كول چنين مي‌نويسد:

جناب خوان ریکاردوکول،

دوست بهائی عزیز،

اکنون بیت‌العدل توانسته است متن منتشره خاطرات سلمانی را با نسخه فارسی و دست‌نویس آن مقایسه نماید، و بخش‌هایی را که کمیته ویژه برای حذف مشخص کرده است، ملاحظه كند. انتشارات کلمات با وسواس تمام مراحل بررسی قبل از انتشار را دنبال کرده، ولی متأسفانه این پروسه به علت یکسری سوءتفاهم و تداخل امور به‌هم خورده است. بیت‌العدل دستور داده تا نکات زیر در پاسخ به پرسش شما در نامه ۱۳ اگوست ۱۹۸۲، اعلام گردد.

« … در حال حاضر، افکار عمومی، اگر چیزی هم درباره آیین بهائی شنیده باشد، عمدتاً نسبت به آن بی‌اطلاع یا بداطلاع‌اند. هرروزه، در شرق و غرب عالم، مطالبی بر ضد امر بهائی انتشار می‌يابد. در حال حاضر، مسئولیت و هدف اصلی بهائیان، به‌ویژه اندیشمندان بهائی، آن است که تصویر روشنی از بهائیت به افکار عمومی عرضه کنند و تعالیم بهائی را به خواسته‌ها، دل‌مشغولی‌ها و مشکلات بشریت پیوند بزنند. وقتی یک انتشارات بهائی اقدام به چاپ ترجمه متن مستند خاطرات سلمانی می‌کند، خوانندگان تصور می‌کنند که بهائیان چنین متن و روایات خاصي را صحیح و مناسب انتشار می‌دانند و اگر پاورقی و تفسیر خاصی صورت نگیرد، خواننده تصور خواهد کرد که اقدام و گفتار سلمانی مورد تأیید بهائیان بوده و تصویر صحیحی از آیین بهائی ترسیم کرده است.

و ازآنجاکه سلمانی از اصحاب نزدیک بهاءالله بوده، خواننده مسیحی به مقایسه پرداخته و او را با یکی از حواریون مسیح مقایسه خواهد کرد.

با این نگرش، برخی از مطالب و اظهارات سلمانی گمراه‌کننده و یا فاقد ارزش است و علاوه بر آنکه تصور نامناسبی از امر بهائی برای خواننده معمولی ایجاد می‌کند، می‌تواند مستمسکی به دست دشمنان امر بدهد که در حال حاضر از هر وسیله و فرصتی برای حمله به امر و لکه‌دار کردن اعتبار آن خودداری نمی‌کنند…».

در ادامه نامه به چهار مورد از متن كتاب كه ممكن است ايجاد سوءتفاهم نمايد، اشاره شده است و به خوان كول توصيه مي‌شود كه به‌جاي چاپ عمومي كتاب يادشده، مطالب آن دراختيار مورخان بهائي مثل باليوزي۲۵و اديب طاهرزاده ۲۶ قرار گيرد تا بتوانند در جاي مناسب از مطالب آن در نوشته‌هاي خود استفاده نمايند. همچنین به عنوان الگو به كتاب «آئين‌هاي بابي و بهائي (۱۹۴۴-۱۸۴۴)، برخی از دیدگاه‌های معاصر غربی»۲۷ نوشته دكتر موژان مؤمن اشاره مي‌كند و توصيه مي‌نمايد تا نويسندگان بهائي به هنگام انتشار متون، بايد ملاحظات ديگر را نيز سبك و سنگين و ارزيابي نمايند. ۲۸

بيت‌العدل همچنين در نامه‌اي خطاب به مؤسسه انتشاراتي كلمات پرس ضمن اظهار تأسف از جلوگيري از چاپ كتاب، آمادگي خود را براي جبران هزينه‌هاي انجام‌شده اعلام مي‌دارد. در قسمتي از اين نامه آمده است:

بیت‌العدل بسیار متأسف است که ناچار شد در آخرین لحظه در این موضوع دخالت نماید و چون آشکار است که انتشارات کلمات همه شرایط و آداب بررسی کتاب را رعایت کرده است، لذا بیت‌العدل آمادگی دارد تا هزینه‌های اضافی ناشی از تغییرات در لحظه آخر کتاب را پرداخت نماید. ۲۹

خوان كول كه از عدم انتشار اين اثر تاريخي و منحصربه‌فرد ناراضي است، در پاسخ به بيت‌العدل مي‌نويسد:

من بر این عقیده‌ام که سیاست اتخاذشده از سوی بیت‌العدل جهانی، خط مشی زیان‌بار و مصیبت‌باری است و گذشت زمان، غلط بودن آن را اثبات خواهد کرد. اطمینان دارم که در آن زمان، آن مرجع عالی، براساس اطلاعات و ملاحظات آتی خود، سیاست کنونی را کنار خواهد زد. عمیقاً عقیده دارم که حذف قسمتی از یک متن، اصل یا ترجمه آن، موقتاً یا دائمی، اقدامی غیرصادقانه است. همچنین احساس می‌کنم، ممانعت یک مؤسسه و نهاد عمومی از دسترسي عموم مردم و محققان به اسناد و اطلاعات بیش از ۳۰ سال، به لحاظ اخلاقی غلط و ناصحیح است، زیرا عمیقاً عقیده دارم این قبیل کارها اساساً غلط است و هیچ دلیل و بهانه‌ای نمی‌تواند آن را توجیه کند. همچنین نگرانم که این‌گونه سیاست‌های پنهان‌کاری و حذف و سانسور نهایتاً به نام و اعتبار آیین بهائی لطمه بزند.

من عقیده دارم که آیین بهائی نباید از اسناد و مدارک تاریخی باقی‌مانده از قرن نوزدهم وحشت داشته باشد. رفتارها و نوشته‌های اشخاص و افراد، نمی‌توانند اعتبار آن را لکه‌دار کنند. ما بهائیان باید با مستندات تاریخی، نه با ترس و پنهان‌کاری و حذف و سانسور، بلکه با باور و ایمان به صحت امر بهائی، روبرو شویم. ۳۰

نکته پایانی: مثال بیت‌العدل درباره اجازه انتشار مطالب تاریخی، کتاب آیین‌های بابی و بهائی: برخی روایات معاصر غربی، تالیف موژان مؤمن است (اکسفورد: انتشارات جرج رونالد) ولی در حقیقت این کتاب هم دچار سانسور شده و مؤلف قصد داشته مطالب مهمی را از آرشیو‌های انگلیسی در کتاب بیاورد که با اصرار و تاکید بیت‌العدل اعظم حذف کرده است. ۳۱

همان طور كه ذكر شد خوان كول يك تحليل‌گر سياسي است و برعكسِ بيت‌العدل۳۲، اسرائيل را رژيمي ظالم وكودك‌كش مي‌داند. او در وب‌سايت اختصاصي خود يادداشتي تحت عنوان «دليل همدستي امريكا با رژيم كودك‌كش اسرائيل» مي‌نویسد و با ذكر دليل، اثبات مي‌كند كه امريكا در جنايات رژيم جنايتكار اسرائيل شريك است. در قسمتي از اين يادداشت آمده است:

… وزارت خارجه و دولت ايالات متحده امريكا عملاً هيچ‌كاري در قبال بي‌قانوني اسرائيل در غزه انجام نخواهد داد. امريكا فعالانه به اسرائيل برای محاصره اقتصادي غيرنظاميان غزه كمك مي‌كند و حتي به مصر فشار مي‌آورد كه از محاصره غزه حمايت كند. به گزارش سازمان عفو بين‌الملل از سال ۲۰۱۲ ايالات متحده امريكا تسليحات و مهمات اساسي به ارزش ۲۷۶مليون دلار به اسرائيل صادر كرده است، رقمي كه در آن صادرات تجهيزات حمل‌ونقل نظامي و فناوري‌ها درنظر گرفته نشده است. ايالات متحده، فعالانه با اعطاي وضعيت دولت غيرعضو ناظر به فلسطين توسط سازمان ملل متحد مخالفت مي‌كند. اين وضعيت به اين معني است كه فلسطين مي‌تواند با استفاده از اين وضعيت به دادگاه بين‌المللي كيفري مراجعه و عليه اسرائيل بابت اشغال غيرقانوني زمين‌هاي فلسطين در كرانه باختري شكايت كند. مخالفت امريكا با دسترسي فلسطين به دادگاه بين‌المللي نشان مي‌دهد كه چگونه واشنگتن با اسرائيل همدست است. ايالات متحده نمي‌تواند به‌عنوان كارگزار صادقي در مذاكرات اسرائيل و فلسطين فعاليت كند؛ زيرا دولت امريكا به‌شدت به اسرائيل متعهد است و با اسرائيل، از جمله در اين جنگ، يكي تلقي مي‌گردد. به همين دليل است كه اوباما تبليغات دهان‌پركني مانند اينكه اسرائيل حق دارد از خود دفاع كند، به‌راه انداخته است. كول معتقد است نظام سياسي ايالات متحده فاسدترين نظام در جهان صنعتي است و نمايندگان امريكا به‌سادگي توسط هواداران متعصب اسرائيل مانند اولسون شلدون۳۳ و یا حييم سابان۳۴ خريده مي‌شوند».

خوان كول بهائيت را در برخي از جهات شبيه به گروه القاعده مي‌داند؛ او در مقاله‌اي با عنوان «مشابهت گروه القاعده و جامعه بين‌المللي بهائي پيرو بيت‌العدل» مي نويسد: ۳۵

ديانت بهائي طرفدار و مدعي محبت جهاني، مدارا و عدم خشونت و جدایي دين و سياست است. در متون و نصوص بهائي، بارها و بارها تاكيد شده است كه رهبران ديني بايد امور حكومتي را به سياستمداران واگذار كنند.

متأسفانه يك فرقه نوظهور بهایي خلق شده است كه اين فرقه به‌لحاظ ساختاري شبيه القاعده است. اگرچه از نظر شيوه و نه هدف و ايده‌آل‌ها، با آن فرق دارد. آن‌ها معمولاً در كارشان خشونت و ترور ندارند ـ اگرچه بعضي اعضاي جامعه بهائي از اين روش‌ها بدشان نمي‌آيد ـ اما نكته بسیار مهم و خطرناك آن است كه اين گروه، بالاترين و مهم‌ترين نهادهاي اين آئين را تصرف كرده و دراختيار گرفته است.

القاعده معتقد به انهدام و نابودي حكومت‌هاي سكولار و عرفي و جايگزيني آن‌ها با يك حكومت ديني فاشيستي است. بهائيت هم معتقد به انهدام و نابودي حكومت‌هاي سكولار و عرفي و جايگزين ساختن آن‌ها با يك حكومت ديني فاشيستي است.

القاعده مي‌كوشد نظام خلافت اسلامي را در جهان برپا نمايد. بهائيان طرفدار حكومت ديني، بيت‌العدل جهاني را جايگزين خلافت كرده و رؤياي حكومت بر جهان را دارند.

القاعده نظام دمكراسي پارلماني را نظامي فاسد، سرمايه‌محور و غيرپاسخگو مي‌داند و از آن ابراز انزجار مي‌كند؛ بهائيان نيز از دمكراسي پارلماني بيزارند و نهادهاي ديني بدون انتخابات آزاد را جايگزين پارلمان‌ها مي‌كنند. فيروز كاظم‌زاده ۳۶ از رهبران بهائي در سال ۱۹۸۸اظهار داشت:

«اگر كسي از عملكرد محفل ملي ناراضي است، مي‌تواند به محفل ملي شكايت كند… اين موضوع با ايجاد كمپين يا تهيه طومار و ارسال آن به اين طرف وآن طرف براي جمع كردن امضاء و اعتراض به فعاليت‌هاي نهاد‌ها متفاوت است. چنين اقداماتي ممكن است مورد تأیيد وپشتيباني دمكراسي آمريكایي باشد، ولي ربطي به بهاءالله و ديانت بهائي ندارد. ما همواره بايد به ياد داشته باشيم كه نهاد‌ها و مؤسسات بهائي داراي حالتي غيرعادي و منحصربه‌فرد و تركيبي از حكومت ديني و نيز دمكراسي است. نهادهاي ديانت بهائي توسط ما ايجاد نشده‌اند، بلكه توسط خداوند ايجاد شده‌اند».

القاعده گروه‌هاي كوچك متشكل را در سراسر جهان براي كار در زمينه حاكميت ديني به‌كار مي‌گيرد و مسلمانان بي‌گناه را از داخل مساجد عضوگيري مي‌كند؛ بهائيان طرفدار بيت‌العدل نيز گروه‌هاي مخفي در درون جامعه بهائي دارند و در جلسات و اجتماعات ديني و تزیيد معلومات، افراد بهائي را عضوگيري كرده و ديدگاه انحرافي خود را به آن‌ها القاء مي‌كنند.

القاعده خواهان اطاعت محض اعضاء است و اجازه هيچ‌گونه انتقاد و مخالفتي را نمي‌دهد، بهائيان طرفدار بيت‌العدل نيز خواهان اطاعت محض در قبال نهاد‌ها هستند و هيچ‌گونه انتقاد و اعتراضي را تحمل نمي‌كنند.

 خوان كول همچنین معتقد است:

ديانت بهائي اوليه، كه از ويژگي رواداري و تحمل عقايد مخالف، آزادي بيان ديدگاه متفاوت و تعهد و التزام به جدایي دين و سياست برخوردار بود، اكنون با خطر جدي سلطه و حاكميت فرقه حاكميت‌طلب مواجه است. اين طرز تفكر نه تنها خطري براي بهائيت، بلكه تهديدي براي كل جهان است. با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱، حال كه دانستيم حاكميت ديني انحصارطلب ما را به كجا مي‌برد، از همه بهائيان مي‌خواهم تا از اين راه دست بكشند. متون و نصوص را يك‌بار ديگر بخوانند و از ارزش‌هاي حقيقي دين خود طرفداري كنند. ۳۷

 

نتيجه‌گيري

خوان كول يكي از منتقدين تشكيلات بهائي بعد از حداقل ۲۴ سال عضويت فعال در تشكيلات بهائي و فعاليت در جهت تبليغ بهائيت، نهايتاً به‌دليل مواضع انتقادي و ديدگاه‌هاي آزاد‌انديشانه‌اي كه داشت از بهائيت اخراج گرديد. او معتقد است كه بيت‌العدل (رهبري جامعه بهائي در حيفاي اسرائيل) كه عمدتاً وظيفه قانونگذاري و تشريع قوانين جديد را در بهائيت به‌عهده دارد، فراتر از ميزان اختيارات خود عمل مي‌كند و با تفسير و تبيین متون بهائي، برخلاف آموزه‌هاي بهائي و نظرات بهاءالله و عبدالبها و به بهانه‌هاي مختلف، دست به تكفير و اخراج افراد معترض در جامعه بهائي مي‌زند. او ضمن اعلام ناكارآمدي تشكيلات بهائي و قابليت فسادپذيري در آن، معتقد است كه آیين بهائي عملاً در طول سال‌هاي طولاني فعاليت خود، پيشرفت قابل توجهي نداشته و از رشد لازم برخوردار نبوده است. خوان كول معتقد است كه تشكيلات بهائي، به‌دنبال ديكتاتوري و حكومت تك‌حزبي و حذف نظام پارلماني است، نظامي كه در آن، زنان از حضور در بالاترین رده‌ مدیریتی آن یعنی بیت‌العدل محروم شده‌اند.

در آیين بهائي به بهائيان توصيه مي‌شود که فقط از بيت‌العدل تبعيت نمايند تا در معرض طرد و اخراج از جامعه بهائي قرار نگيرند. در اين نظام افراد فرهيخته، صاحبان رسانه و افراد آكادميك، كه ديدگاه و يا برداشتي متفاوت از رهبري بهائيت دارند، شناسایی و در معرض تخطئه و اخراج قرار مي‌گيرند. این رفتارهای جامعه بهائی همگی مورد انتقاد کول قرار گرفته است.

خوان كول به مسئله سانسور گسترده در واقعيت‌هاي تاريخي در بهائيت پرداخته و تغيير تاريخ گذشته بهائي، حذف و يا ترجمه غلط قسمت‌هایي از آن را اقدامي غيرصادقانه تلقي می‌کند. او برخلاف تشكيلات بهائي و بيت‌العدل، دولت اسرائيل را رژيمي ظالم و كودك‌كش معرفي می‌کند و با ذكر قرائني، تشكيلات بهائي را از جهاتي با مشابه با تشكيلات القاعده معرفي مي‌كند و در خاتمه نتيجه مي‌گيرد كه اصول اوليه آئين بهائي كه بر اساس رواداري و تحمل عقايد مخالف و آزادي بيان و عدم مداخله در امور سياسي طراحي شده بود، اكنون با خطر جدي سلطه و حاكميت فرقه‌اي حاكميت‌طلب مواجه شده است.

 

منابع:

 

 

پاورقی ها :

 

۱ – داگلاس مارتين (douglas martin) فوق ليسانس در رشته تاريخ از كانادا – عضو سابق هيأت مشاورين قاره‌اي و عضو بيت‌العدل (مرکز رهبری دیانت بهائی در حیفا).

۲- استفان بيركلند (Stephan birkland) – عضو سابق هيأت مشاورين قاره‌اي امريكاي شمالي (سازمان مديريتي تبليغي زير نظر بيت‌العدل در حيفا) و عضو بيت‌العدل در سال ۲۰۱۰٫

۳ – جوابيه خوان كول به نامه ۳ آكوست ۱۹۹۵ بيت‌العدل (داگلاس مارتين) آدرس.

http://www-personal.umich.edu/ -jrcole/bahai/2002/fulltext.htm-

۳ – همان

– همان

Fascism

موسيليني (benito amilcare andra Mussolini) – سياستمدار – روزنامه نگار و رهبر خودكامه حزب فاشيسم در ايتاليا در جنگ جهاني دوم

رابرت هندرسون (Robert handerson) – عضو محفل ملي امريكا از سال ۱۹۴۸ به بعد.

یکی از گروه‌هاي اينترنتي تاليسمان بود كه در اكتبر ۱۹۹۴ به‌وسيله جان والريج (johan Walbridge)، استاد دانشگاه اينديانا براي بحث و پژوهش علمي در باره تاريخ، دكترين، و امور و موضوعات جاري بهائي ايجاد شد. در پايان سال اول تأسيس، تعداد اعضاي گروه به يكصد نفر بالغ شد و گروه به‌خاطر بحث‌هاي صريح و روشن درباره موضوعاتي همچون تفسير نصوص بهائي، ابعاد مصونيت از خطا در امر بهائي، بحث آينده حضور زنان در بيت‌العدل، و اميدواري به حذف و تعطيل سانسور و بررسي كتب، بسيار مشهور شد. بعضاً در آن انتقاداتي هم درباره سياست‌ها و خط‌مشي‌هاي گذشته و فعلي تشكيلات بهائي صورت مي‌گرفت. بيت‌العدل در پيامي كه در نشريه امريكن بهائي منتشر شد، پژوهشگران و محققان تاليسمان را گروهي بهائي معاند معرفي كرد كه در صدد ايجاد نارضايتي گسترده در جامعه بهائي هستند. متعاقب فشارهاي تشكيلات، والريج سايت تاليسمان را در سال ۱۹۹۶ تعطيل كرد و به همراه همسرش ليندا (مردم‌شناس و استاد دانشگاه اينديانا ) از جامعه بهائي استعفا كرده و خارج شدند. پس از مدتي كول گروه اینترنتي جديدي بنام تاليسمان ۹ را ايجاد نمود.

https://bahaisects.wordpress.com/2013/07/13/juan-cole-on-bahai-takfir/

آليسون مارشال (Alison marshal)- 20 سال عضو محفل بهائيان نيوزيلند بود (۱۹۸۰ -۲۰۰۰) او به اتفاق همسرش استيو انتقاداتي را به رهبري جامعه بهائي (بيت العدل ) وارد نمود. بيت‌العدل در سال ۲۰۰۰ به دليل همين اعتراضات آليسون و همسرش را از جامعه بهائي اخراج نمود.

پیتر جمال‌خان (Peter jamal khan) اهل استراليا – متوفي – عضو محفل ملي استراليا ۱۹۵۸-۱۹۶۳-مشاور قاره‌اي در استراليا۱۹۷۶-۱۹۸۳ عضو دارالتبليغ بين‌المللي ۱۹۸۳-۱۹۸۷ و عضو بيت‌العدل از سال ۱۹۸۷-۲۰۱۰

– كانونشن بهائي (convention) – در بهائيت براي انتخاب اعضاي محافل محلي و ملي همه‌ساله در هر شهر و يا كشور جلسه‌اي عمومي تشكيل مي‌شود و در آن ضمن بيان گزارش اقدامات انجام‌شده از سوي اعضاي محفل، انتخابات بهائي صورت مي‌گيرد. به اين جلسه كانونشن محلي و يا ملي گفته مي‌شود. درضمن در هر ۵سال يك‌بار نيز اين جلسه عمومي در سطح جهاني و براي انتخاب كادر رهبري جهاني بهائي (بيت‌العدل) برگزار مي‌شود كه به آن كانونشن بين‌المللي بهائي مي‌گویند.

– جميز نلسون (james nelson) – رئيس محفل ملي امريكا در سال ۱۹۹۹بود كه به دليل سهل‌انگاري و عدم ارسال تبرعات دريافتي به بيت‌العدل مجبور به استعفا شد.

– فرد ششتر (Fred Schechter) – بهائي – عضو مشاور در دارالتبليغ بين‌المللي و متوفی اول سال ۲۰۱۷٫ وی از مهاجرین اولیه در جیبوتی بود.

– دن جردن (Dan Jordan) – اهل و مقيم كاليفرنياي امريكا – مدير سايت .exbahai او از سال ۱۹۸۸ تا۱۹۹۸ بهائي بود و بعداً از سوي بيت العدل

به دليل حمايت از ميسون ريمي (مدعي رهبري بهائيت) از بهائيت اخراج شد.

آلان وارد،((Allan Ward، نویسنده و سخنران بهایی.

جیمز نلسون ((James Nelson، خزانه‌دار محفل ملی امریکا بود که به دلیل سوء مدیریت در نگهداری تبرعاتی که باید به مرکز جهایی ارائه می‌شد، مجبور به استعفا شد.

Cole, Juan Ricardo. Modernity and the millennium: the genesis of the Baha’i faith in the nineteenth-century Middle East. Vol. 9. Columbia University Press, 1998.

– پاسخ خوان كول به نامه ۳ اوت ۱۹۹۹ داگلاس مارتينhttp://www-personal.umich.edu/njrcole/bahai/2002/fulltext.ht

– همان

– جرمي بنتام ( (Jeremi Bentham– فيلسوف انگليسي – طراح گونه جديدي از معماري بود كه به زندانبان‌ها اجازه مي‌داد. همه زندانيان را بدون اينكه خودشان بفهمند زيرنظر داشته باشند .

Cole, Juan RI. “The Baha’i faith in America as panopticon, 1963-1997.” Journal for the Scientific Study of Religion (1998): 234-248.

http://www.h-net.org/~bahai/docs/docs.htm

https://www.h-net.org/~bahai/notes/research.htm

https://fglaysher.com/bahaicensorship/archives/Juan_Cole_FUNDBHFN.pdf

https://bahai-library.com/cole_nuqtat_al-kaf_chronicle

Walbridge, J., 2002. Essays and Notes on Babi and Baha’i History. Occasional Papers in Shaykhi, Babi and Baha’i Studies, 6.

http://www.h-net.org/%7Ebahai/docs/vol6/salmuhj.htm

 

– حسن موقر باليوزي (hasan M.balyuzi) – متوفي ۱۳۵۹ لندن مدير و اولين گوينده بخش فارسي راديو بي بي سي ـ رئيس محفل ملي بهائيان انگليس

از سال ۱۹۳۷-۱۹۶۰٫

–   اديب طاهرزاده (adib taherzadeh)– مشاور قاره‌اي بهائي و عضو دارالتبليغ بين‌المللي و عضو بيت‌العدل.

Momen, Moojan, ed. The Bábí and Bahá’í Religions 1844-1944: Some Contemporary Western Accounts. George Ronald Pub Limited, 1981.

–   نامه مورخ ۲/۱۲/۱۹۸۲ دارانشاء بيت‌العدل به خوان كول نقل از (اسناد مرتبط با جنبش‌هاي بابي و بهائي سال ۶ شماره ۱ فوريه ۲۰۰۲ تحت عنوان سانسور

در جامعه بهائي _ خوان كول).

http://www.h-net.org/%7Ebahai/docs/vol6/salmuhj.htm

– نامه مورخ ۲۰/۹/۱۹۸۲ دارانشاء بيت‌العدل به موسسه انتشاراتي كلمات پرس، همان مدرک.

– نامه مورخ ۹/ژانويه ۱۹۸۳ خوان كول از دهلي به بيت‌العدل، همان مدرک.

– نامه مورخ ۹/ژانويه ۱۹۸۳ خوان كول از دهلي به بيت‌العدل، همان مدرک.

– بيت‌العدل ( رهبري جامعه بين‌المللي بهائي در اسرائيل) تاكنون چشم خود را بر روي جنايات اسرائيل و ديگر رژيم‌هاي ستمگر بسته است و به بهانه عدم

دخالت در سياست از هرگونه اظهار نظر و حتي يك محكوميت زباني نيز خوداري مي‌نمايد و اين درحالي است كه در قبال ايران سياست‌هاي خصمانه خود را ادامه می‌دهد و در مقابل اسرائيل سر تعظم فرود مي‌آورد.

olson Sheldon

haim saban

https://groups.google.com/forum/#!topic/talk.religion.bahai/kmFpOgZHhsE

https://fglaysher.com/bahaicensorship/Bahai%20al-Qaida.html

https://thebahaiinsider.com/2012/02/20/bahai-faith-and-al-qaida-thought-provoking-article-by-juan-cole/

– فيروز كاظم زاده (firuz kazemzadeh)– استاد تاريخ ايران و روسيه در دانشگاه ييل – متولد ۱۹۲۴ سردبير نشريه بهائي word orderمتوفي ۲۰۱۷

همان

 

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در تشکیلات بهائی و منتقدان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

محيط علم و فضل و ادب؛ استاد سيدمحمد محيط طباطبائی: تحقيقاتی ويژه در آثار بهائی

عبدالحسين فخاري چکیده   استاد سیدمحمد محیط طباطبائى (۱۲۸۰-۱۳۷۱ش) از برجسته‌ترین پژوهش…