تحلیلی از عظمت علمی امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب و تجلی آن در دوران ظهور امام عصر علیهماالسلام
نویسنده: عبدالحسن طالعی
چکیده:
پیامبر خاتم در زمان حیات پربرکت خویش، ابوابی از دانش را به روی جانشین خویش گشود که از هر باب آن هزاران باب دیگر گشوده میشود. آصف دارندهی مقام “جزیی از علم کتاب” در جابجایی تخت عظیم بلقیس در کمتر از چشم به همزدنی موفق بود. اگر کسی دانش کل کتاب را داشته باشد، چه خواهد کرد؟ و کسی که وارث این دانش باشد و اجازهی نشر دانشی به او عطا شود که بمراتب بالاتر و گستردهتر از دانش های قبلی است، چه خواهد کرد! در این مقاله با عنایت به این توان اعطایی الهی به حجت برحق خداوند، از توان مقابلهی قیامگر آسمانی(عج) با تمام قدرت های جانی جهانی، فقط با یک سلاح ساده و ابتدایی، رفع استبعاد خواهد شد.
کلید واژه: مهدویت، امام دوازدهم، قیام به سیف، تفسیر، دانش امامان، دانش امیرالمؤمنین، ظهور موعود، هزار سال قبل از میلاد، سلیمان نبی
مقدمه:
پیامبران سفیران خداوندند. خدای متعال آنان را به دو سلاح مجهز کرده؛ یکی دانش اعطایی خداوند است و دیگری قدرت خارقالعاده که آیه و بینه الهی است. نکته مهم در مقایسه میان پیامبران این است که هرچه دیگر پیامبران از علم و قدرت داشتهاند، نبی خاتم صلیالله علیه و آله، به مراتب بالاتر از آنها را دارد. نکته قابل توجه دیگر آنکه، آنچه خداوند به پیامبرش اعطا کرده همه را جز نبوت در اختیار جانشین بلافصل ایشان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز نهاده است. اگر این موارد را پذیرفته باشیم، قبول این نکته دشوار نیست که رتبه جانشینان رسول خاتم از انبیای پیشین بالاتر است.
در این مقاله به بررسی ابعاد این قضیه با توجه به دوران ظهور امام عصر علیهالسلام میپردازیم.
علم علوی، دانش مهدوی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ!
فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ، قَالَ: هَذَا مِن فَضْلِ رَبّى لِيَبْلُوَنىِ ءَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ؛
وَ مَن شَكَرَ فَإنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، وَ مَن كَفَرَ فَإنَّ رَبّى غَنىٌّ كَرِيمٌ.
ظاهر آیه چهلم سوره نمل از جا به جایی تختی سلطنتی حکایت دارد. این کار به همت شخصی صورت گرفته که دانشی از کتاب (عِلمٌ مِنَ الکِتاب) را داشته است.
درباره نام شخصی که این جزء از دانش کتاب نزد او بوده ، چندین قول بیان شده است: خضر، أسطوع، مليخا. (طوسی، التبيان في تفسيرالقرآن ۸: ۹۶٫) و نیز جبرییل؛ و حتی خود حضرت سلیمان نیز گفته شده (گنابادی، تفسير بيانالسعادة في مقامات العبادة ۳: ۱۷۴-۱۷۳٫) و به اعتقاد صاحب المیزان اين وجوهى است كه بر هيچ يك از آنها دليلى نيست. (موسوی همدانی، ترجمه الميزان ۱۵: ۵۱۷).
البته شیعیان با داشتن روایاتی که از خاندان وحی صادر شده و او را عاصف بن برخیا وصیّ حضرت سلیمان معرفی میکنند (فیض کاشانی، الصافي۴: ۶۷؛ بروجردی، جامع۵: ۱۲۷) از تمامی این اقوال بینیازند. به گفته برخی مفسران، آن دانش، آگاهی بر اسم اعظم الهی بوده است (طوسی، التبيان في تفسير القرآن۸: ۹۶) و او با داشتن اسم اعظم الهی توانست این کار بزرگ را انجام دهد.
آصف به سليمان گفت: چشمت را به سويى بيفكن تا نگاهت تمام شود. سليمان چشمش را به طرف «يمن» افكند و آصف دعا كرد و تخت بلقيس در جايى كه در شهر «مأرب» بود به زمين فرو رفت و به قدرت خداوند، پيش از آنكه سليمان چشمش را به هم زند، تخت جلو او در «شام» ظاهر شد.( طبرسی، ترجمه جوامع الجامع۴: ۴۶۹).
از طرفی مفسران از عظمت این تخت پادشاهی سخنانی گفتهاند:
تختی آراسته به طلا و نقره و درّ و یاقوت، پایههایش از یاقوت قرمز و زبرجد سبز؛ طولش ۸۰ ذراع، عرضش نصف طولش و ارتفاعش ۳۰ ذراع بوده است. (جلال الدین، تفسير الجلالين: ۳۸۲) هرکدام از طول و عرض و ارتفاع آن را سی ذراع نیز گفتهاند. ( بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل۴: ۱۵۸). همچنین۸۰در۸۰در۸۰ نیز گفته شده (ملاحويش آل غازى، بيان المعاني۲: ۳۲۱). هرچند همگی اقوال در آراستگیِ عجیب این تخت مشترکند.
تفاسیر این نکته را گوشزد کردهاند که صرف دانستن و بیان اسم اعظم کارساز نیست (مکارم شیرازی، الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل۱۲: ۷۲)، بلکه شخصی که به مقام وصایت نبیّ خدا میرسد، باید از تقوا و دانشی برخوردار باشد که بتواند از این قبیل کارهای خارقالعاده انجام دهد.
برخی از مفسران در این زمینه انسان را مرکب از دو جزء ملکی و ملکوتی دانسته اند (گنابادی، تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة۳ :۱۷۴-۱۷۳) و حتی برخی عصمت را از این کارهای خدایی نتیجه گرفتهاند (صادقى تهرانى، البلاغ في تفسير القرآن بالقرآن: ۳۸۰). همچنین مفسران در بیان علم امامان مستند به آیه”مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ” اوج عظمت دانش امیرالمؤمنین را یادآور شدهاند ( نجفى خمينى، تفسير آسان۱۵: ۶۹).
اما آنچه این مقاله در پی آن است تذکر این نکته است که امام دوازدهم ـ که سلام بیپایان خداوند بر ایشان باد ـ فرزند یازدهمین امام حضرت حسنبنعلی العسکری علیهماالسلام نیز از نسل حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است و علم آن حضرت را به توارث به اعطای الهی دارا است. پس شیعیان آن حضرت افتخار میکنند که امامشان به نص قرآن، گستره علم خداوند را بهاعطای الهی دارد.
نکته دوم اینکه شرافت مقام اوصیای پیامبر خاتم، هم بر اوصیا و هم بر انبیای قبل نیز معلوم است. در اخبار زيادى در كافى و بصائرالدرجات و ساير كتب إخبار دارد كه اسم اعظم الهى هفتاد و سه حرف است و نزد آصف يك حرف بود… و نزد پيغمبر و ائمه هفتاد و دو حرف… (طیب، أطيب البيان في تفسيرالقرآن۱۰: ۱۴۴).
ثالثاً اگر حتی علم امام عصرعلیهالسلام را در حدّ علم آصف بن برخیا هم بدانیم نه بیشتر!۱ پاسخ به سؤالی که شاید ذهن بسیاری از مردم ما را بهخود مشغول کرده، از آن فهمیده میشود.
مردم عموماً میپرسند در این عصر ـ که پیشرفت سلاح های جنگی و کشنده چنان دنیا را فرا گرفته که قدرتهای بزرگ نیز بر خود در هراسند ـ امام علیهالسلام چگونه با شمشیر ظهور میکنند؟
این سؤال برخاسته از روایاتی است که قیام امام را با شمشیر بیان میکنند.
قبل از بررسی این پرسش، چند نکته را بهاختصار درباره علم مخصوص برگزیدگان الهی باهم گفتگو کنیم:
در المیزان آمده: علم مذکور از سنخ علوم فکری و اکتسابی نیست (موسوى همدانى، ترجمه الميزان۱۵: ۵۱۸). اگر چنین است که هست، پس چگونه به قرآن که می رسند میگویند: پیامبر خدا این دانش را از بحیرا و… فراگرفت؟! درحالی که همه میدانند دانش پیامبر، بشری و زمینی و اکتسابی نیست، بلکه الهی و آسمانی و موهبتی است.
از طرفی میدانیم که درباره عصر طلایی ظهور و ظاهر شدن علم مخصوص امام عصرعلیهالسلام، علم محدود بشری با همه پیشرفتش فقط دو حرف از ۲۷ حرف را دارد؛ یعنی بیش از ۱۲ برابر علم فعلی را آن امام علیهالسلام در دوران ظهور پرسرورش آشکار میکند.۲ این آیه به راحتی این قبیل سؤالات را پاسخ میدهد.
اگر قرار باشد جناب آصف که جزئی از علم کتاب را داشته، تختی با آن عظمت را در یک چشم برهم زدن از کشوری به کشور دیگری منتقل کند، امام زمان علیهالسلام که جانشین راستین “مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتاب” (رعد:۴۳) و معلم علوم ناگفته تا آن زمان است؛ آیا نمیتواند تمام سلاح های جنگی و حتی سکوهای پرتاب موشک را از جایی به جای دیگر منتقل کند؟ درحالی که همه میدانند این توان به قدرت الهی در او هست و نسبت به آنچه از دانش و توان الهی دارد، قابل ذکر نیست. حال این سؤال مطرح میشود که اگر آن حضرت به اذن الهی، بشر ناجوانمرد را خلع سلاح کند؛ همان بشری که به دلیل استکبارش، سخن حق را پذیرا نیست، آیا نوبت به جنگ جوانمردانه نمیرسد؟
برای آنکه در قدرت علمی و توان فوقالعاده آنحضرت در کندن سکوی پرتاب موشک نیز شک نکنیم، به یاد آوریم که به نص قرآن کریم و روایات بیانکننده آیات، در منطقهای که قوم فاسد نبی خدا حضرت لوط ساکن بودند زمین به قدرت الهی از جا کنده شد و آنقدر بالا رفت که ساکنان آسمان زوزه سگان و بانگ خروسشان را شنیدند! (کلینی، کافی۸: ۳۲۷ ح۵۰۵: جبرییل تا هفت طبقه زمین را برکند و به آسمانها برد و آن را واژگون کرد). و فراموش نکردهایم که خود حضرت لوط گوینده این کلام حق است: «اَو آوی اِلی رُکن شَدید» (هود:۸۰) پس چه جای تعجب از قدرت امام زمان علیهالسلام؟
تفاسیر درباره این ماجرای عبرتآموز گفتهاند: اين آيه شريفه سنگي است بر دهان كسانى كه منكر قدرت انبياء و ائمه علیهمالسلام هستند (طیب، أطيب البيان في تفسيرالقرآن۱۰: ۱۴۴).
توجه داریم که ما خود را بسیار کمتر از آن میدانیم که بخواهیم برای امام علیهالسلام تعیین تکلیف کنیم! هدف از طرح این مسئله، زدودن زنگارهای شک و تردید از دلهای کسانی است که هنوز باور ندارند که «اِن اللهَ عَلی کُل شَیءٍ قَدیر!» و هنوز نمیدانند و یا نمیخواهند باور کنند كه «در اين جهان رازهاى ناگشوده بسيار است». (قرشى، تفسير أحسن الحديث۷: ۴۶۰).
نتیجه:
هیچ کس در سعه دانش علوی، گوینده بهحق سلونی، باب دانش نبوی ، امیر اهل ایمان، علی بنابیطالب علیهالسلام شکی ندارد. این دانش الهی قابل مقایسه با دانش های اکتسابی بشری نیست و حتی با علوم موهبتی سایر انبیا و اوصیا فاصله بسیار زیادی دارد (فاصله آب یک دریا با کمتر از قطرهآبی که بر بال مگسی نشیند). آنچه مهم است توجه به این نکته است که حضرت مهدی علیهالسلام وارث این اقیانوس دانش است و اجازه آشکار کردن ابواب بسیاری از علوم و دانش ها در زمان ظهور ایشان صادر خواهد شد. اگر این مبانی پذیرفته شده باشد، آن گاه در اینکه آن حضرت با یک شمشیر با دنیا نبرد خواهد کرد به راحتی پذیرفتنی است و جایی برای شک در آن باقی نمیماند. در این مقاله به یک وجه از وجوه صحّی این پیشگویی آسمانی اشاره شد. امید که با ظهور موفورالسرور آن امام والامقام، گسترش علم و عدالت و ایمان و تقوا را در سراسر جهان نظارهگر باشیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
منابع:
- قرآن کریم
- امیری شادمهری، احمد و دیگران، ترجمه جوامع الجامع، ۱۳۷۷ ش، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.
- بروجردى، سيد محمدابراهيم، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ ش، تهران، انتشارات صدر.
- بيضاوى، عبداللهبنعمر، أنوارالتنزيل و أسرارالتأويل، ۱۴۱۸ ق، بيروت، دار احياء التراث العربى.
- صادقى تهرانى، محمد، البلاغ فى تفسير القرآن بالقرآن،۱۴۱۹ق، قم، ناشر: مؤلف.
- طوسى، محمدبنحسن، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى،
- طيب، سيد عبدالحسين، اطيب البيان في تفسيرالقرآن، ۱۳۷۸ ش، تهران، انتشارات اسلام.
- فيض كاشانى، ملامحسن، تفسير الصافى، ۱۴۱۵ ق، تهران، انتشارات صدر.
- قرشى، سيد على اكبر، تفسير احسن الحديث،۱۳۷۷ش، تهران، بنياد بعثت.
- قمى مشهدى، محمدبنمحمدرضا، كنزالدقائق و بحرالغرائب، ۱۳۶۸ ش، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى،
- کلینی ، محمدبنيعقوب، ا لکافی،۱۴۰۷ ق، تهران، دارالكتب الإسلامية.
- گنابادى، سلطان محمد، تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، ۱۴۰۸ ق، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
- محلى، جلالالدين/ جلالالدين سيوطى، تفسيرالجلالين، ۱۴۱۶ ق، بيروت، مؤسسه النور للمطبوعات.
- مكارم شيرازى، ناصر، الأمثل في تفسير كتابالله المنزل، ۱۴۲۱ ق، قم، مدرسه امام علىبنابىطالب.
- ملاحويش آل غازى، عبدالقادر، بيان المعاني، ۱۳۸۲ ق، دمشق، مطبعة الترقى،
- موسوى همدانى، سيدمحمدباقر، ترجمه تفسیر الميزان، ۱۳۷۴ ش، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، ۱۳۹۸ ق، تهران، انتشارات اسلاميه.