صفحه اصلی پژوهش رسانه آسو؛ تکرار تجربه ليبرال‌انديشی اجتماعی در ايران يا سفيدسازی عملکرد بهائيان!

رسانه آسو؛ تکرار تجربه ليبرال‌انديشی اجتماعی در ايران يا سفيدسازی عملکرد بهائيان!

3 دقیقه خواندن
0
0
90

چکیده

 

رسانه آسو یکی از زیرمجموعه‌های بنیاد تسلیمی در سانتامونیکای آمریکاست. در قسمت نخست این مقاله دربارۀ بنیاد تسلیمی سخن گفته شد. رسانه آسو با ترویج اندیشه لیبرالی غرب، می‌کوشد تا قرائتی روشنفکرانه از آموزه‌های بهائی ارائه دهد. پیش‌تر گفته شد که از ابتدای دهه هفتاد میلادی، برخی از بهائیان تلاش کردند تا آموزه‌های بهائیت را، خصوصاً در حوزه امور اجتماعی، بازخوانی کنند. مشکل از آنجا آغاز می‌شد که بهائیت مدعی ارائه آموزه‌های مدرن بود اما بسیاری از آورده‌های آن هیچ تناسبی با اندیشه مدرن نداشت. این ناهماهنگی سبب شد تا ابتدا جمعی از روشنفکران بهائی دیدگاه‌هایی انتقادی مطرح کنند و حتی سازمان بیت‌العدل را به چالش بکشند، که البته این گروه به‌سرعت با تیغ بران بیت‌العدل گرفتار سانسور و طرد از بهائیت شدند، اما جریان دیگری با حمایت خاموش بیت‌العدل، بدون کوچک‌ترین نقد به آموزه‌های بهائیت و عملکرد دوگانه بیت‌العدل، با ارائه قرائت سفید از بهائیت تلاش کرد با ایجاد دگردیسی معرفتی، بدون آنکه مستقیماً دیدگاه‌های نخستین بهائیت را تغییر دهد، روایتی مدرن از آموزه‌های بهائی ارائه کند. رسانه آسو در راستای فعالیت گروه دوم می‌کوشد با سفید کردن عملکرد بهائیت و بدون اشاره به دیدگاه منتقدان، روایتی یکسره مثبت از بهائیت ارائه دهد. عملکرد این رسانه را می‌توان در راستای پروپاگاندای سازمان بیت‌العدل نگریست.

 

کلیدواژه‌ها: رسانه آسو، بنیاد تسلیمی، لیبرالیسم، بیت‌العدل.

 

رسانه آسو یادآور چیست؟

در نگاه نخست به رسانه آسو، فضای رسانه‌های مروج اندیشه لیبرالی در ابتدای دهه هفتاد شمسی در ایران یادآور می‌شود. رسانه‌هایی که می‌کوشیدند با روایتی به‌ظاهر توصیفی و بی‌طرف، مبانی اندیشه لیبرالیسم را در حوزه دین، امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گسترش دهند؛ اما رسانه آسو از سوی دیگر نیز یادآور رسانه‌های بهائی بود که خصوصاً از اواخر قرن بیستم منتشر شدند و چالشی بزرگ در جامعه بهائیان به وجود آوردند.

فضای حاکم بر تبار موضوعات رسانه آسو به جریان روشنفکری ایران بسیار نزدیک است اما یک تفاوت مهم با اندیشۀ روشنفکری در ایران دارد. تفاوت در آن است که روشنفکران ایرانی عموماً در فضای اندیشه لیبرالیسم بوده و حتی می‌کوشند روایتی لیبرال از دین ارائه دهند اما فرجام اندیشه آنان به نوعی سکولاریسم ختم می‌شود که خواهان جدایی دین از سیاست است، وانگهی تبار موضوعات آسو هرچند از جهت لیبرال‌گرایی قرابت بسیار نزدیکی به اندیشه روشنفکران ایرانی معاصر دارد اما برخلاف آنان، نه‌تنها مروج سکولاریسم نیست بلکه دغدغه ایدئولوژی بهائی را دارد. به‌طور مشخص آسو می‌کوشد ایدئولوژی‌محوری خود را چندان عیان و آشکار برملا نکند و بیشتر ماهیت ایدئولوژیک خود را در قالب نقد ادبی یا اجتماعی و از زبان نویسندگان مشهور بیان می‌کند البته گاهی نیز ایدئولوژی خود را فاش مطرح می‌کند.

خاستگاه رسانه آسو

رسانه آسو نیز همچون تالیسمان، H.Bahai و دیالوگ، شورای سیاست‌گذار و هیئت تحریریه خود را معرفی نمی‌کند و در این زمینه، سیاست ابهام را در پیش گرفته است. ازاین‌رو به نظر می‌رسد که باید خط مشی و سیاست‌های این رسانه را بر اساس جنس و تبار نظام موضوعات مطرح‌شده در آن کاوید.

نمی‌توان از تبار موضوعات مطرح شده در آسو سخن گفت و از بنیاد تسلیمی در سانتامونیکا ‌به‌عنوان حامی آن نام برد اما ارتباط این مجموعه را با جامعه بهائیان آمریکا واکاوی نکرد.

بیان این مقدمه ضروری است که نگارندۀ این سطور پیش از این در مقاله مستقلی با عنوان: «در کمبریج چه گذشت»[۱] توضیح کامل داد که ‌به‌طور مشخص از نیمه دوم قرن بیستم و مقارن با پروژه مطالعات نوین بهائی که در اواخر دوران شوقی جدی گرفته شده بود، نیاز به بازخوانی و مدرن‌سازی متون نخستین بهائی عمیقاً در میان بهائیان احساس می‌شد، ازاین‌رو تلاش‌هایی صورت گرفت تا آموزه‌های متونی همچون اقدس و بیانات دست‌وپاگیر و ضد مدرن رهبران اولیه بهائی با نوعی تفسیر نرم، دگرگون و مدرن‌سازی شود که البته کاری بس دشوار بود. علت دشواری آن بود که ایمان بهائی در فرایند مدرن‌سازی، عمیقاً دچار بحران هویت می‌شد، زیرا آموزه‌های بهائی هرگونه تفسیر را برنمی‌تافت و این مدرن‌سازی به‌مثابه بدعتی بزرگ و خدشه در ارتدوکس‌گرایی بهائیان بود و ‌به‌طورقطع باورمندان به ‌آموزه‌های بهائی را دچار آشفتگی می‌کرد. بنابراین ضرورت داشت تا با لطافت و ظرافت، روند تغییر و تفسیر متون اولیه انجام بگیرد، منتها مشکل از آنجا آغاز شد که در ابتدای این فرایند برخی از بهائیان آکادمیک، آزاداندیشی را جدی گرفتند و مطالعاتی انتقادی نسبت به بیت‌العدل و برخی ‌آموزه‌های غیرعقلانی بهائی منتشر کردند.

واکنش بیت‌العدل به منتقدان روشن بود، سانسور شدید سخنان آنان و طرد از جامعه بهائی؛ اما از همان دوران، جریان دیگری نیز به‌آرامی در پوشش آکادمیک خزید و بدون کوچک‌ترین نقدی نسبت به بیت‌العدل یا حتی ‌آموزه‌های بهائی، تفسیر و تحلیل‌های مناسب با دنیای مدرن غرب را با ‌آموزه‌های بهائی همگام‌سازی کرد. رسانه آسو در راستای همین جریان قرار دارد و بدون کوچک‌ترین مزاحمتی از جانب سانسورهای بیت‌العدل به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

سؤال اصلی این است که نظام مسائل و سیاست‌های حاکم بر آسو بر اساس چه مبنایی تعیین می‌شود؟

آیا ریشه سیاست‌های آسو با جامعه بهائی آمریکا ارتباط دارد؟ کمی به عقب بازگردیم و از حدود ۱۹۷۶، ردپای برخی موضوعات مطرح‌شده در جامعه بهائیان آمریکا را بازخوانی کنیم.[۲] ابتدا یک گروه کوچک از روشنفکران و پژوهشگران بهائی آمریکایی، به‌آرامی چالشی برای تشکیلات بهائی ایجاد کردند. این گروه مطالعاتی ۱۲-۱۰ نفره، در لس آنجلس گرد هم آمدند.[۳] نتیجه این گردهمایی، تهیه خبرنامه‌ای بود که حداکثر به دست ۱۲۰ نفر می‌رسید. در این خبرنامه به موضوعاتی همچون (ماهیت مصونیت از خطای بیتالعدل) پرداخته شد که به‌سرعت واکنش ویلمت را به دنبال داشت. ازاین‌رو در ۱۹۷۹، یکی از اعضای محفل ملی آمریکا، از آن گردهمایی بازدید کرد و به اعضای آن درباره لحن گفت‌وگو و بحث، اخطار داد. او اظهار داشت که بحث‌ها و خبرنامه آن‌ها موجب بروز مخالفت در جامعه شده و چنین فعالیت‌هایی مغایر با عرف و سنت بهائی است. متقابلاً محفل ملی درخواست کرد مطالب خبرنامه توسط یک هیئت بررسی و سانسور، زیر نظر محفل محلّی، کنترل شود.[۴] ازآنجاکه اعضای گروه از روند کنترل و نظارت، ناخرسند بودند، سرانجام تصمیم گرفتند از انتشار خبرنامه خودداری کنند.

در اواسط دهه ۱۹۸۰، موضوع آزادی فکر و اندیشه، اهمیت بیشتری یافت. در ۱۹۸۶، گروهی از بهائیان کالیفرنیا، اولین شماره از نشریه بهائی دیالوگ را منتشر کردند. به نوشته استیون شول که سردبیر نشریه بود، هدف از این فصلنامه، تشویق بهائیان به مباحث اجتماعی و فکری کنونی جهان، ازجمله خلع سلاح و صلح، حقوق بشر، گفت‌وگوی بین ادیان، تساوی جنسیتی، محیط زیست و توسعه کشورهای جهان سوم بود.[۵] همان‌گونه که طبق مقررات جاری تشکیلات، تمام مقالات و نوشته‌هایی که به موضوع بهائی اشاره دارد، باید مورد بررسی و کنترل قرار گیرد، از آن‌ها خواسته شد تا مقالات دیالوگ برای کنترل و بررسی در اختیار مقامات تشکیلاتی بهائی قرار گیرد. در اولین شماره، دفتر منشی محفل ملی امریکا اعلام کرد که محفل اجازه استفاده از عنوان(جنگ و صلح، یک دیدگاه بهائی) را نمی‌دهد! به عقیده او، چنین عنوانی این‌طور به ذهن خواننده متبادر می‌کند که مقاله، یک بیانیه رسمی بهائی است.[۶]

نگارنده این سطور همان‌گونه که پیش از این بیان شد، در مقاله «در کمبریج چه گذشت؟»[۷] نشان داد که از ابتدای دهه ۷۰ میلادی موضوعاتی در بستر اندیشه مدرن غربی و در فضای لیبرال‌دموکراسی، ذهن بخشی از بهائیان غرب‌نشین را مشغول خود کرده بود و آنان می‌کوشیدند با بازخوانی متون اولیه بهائی و ارائه قرائت نوین از قسمت‌های رادیکال متون بهائی، سنتزی در مطالعات بهائی ایجاد کنند و پارادوکس‌های موجود در متون بهائی را بزدایند

فرض کنید بهاءالله در کتاب اقدس با صراحت اعلام می‌دارد:

هیچ‌کس حق اعتراض به حکام و دولتمردان را ندارد، باید آن‌ها را به خود واگذاشت و به دل‌ها توجه کرد.[۸]

یا تصور کنید از دین جهانی و نظم بین‌المللی سخن می‌رانید و بهائیت را منجی معنویت مدرن و حقوق متعالی انسانی و بشری و پیش‌قراول تساوی حقوق مرد و زن معرفی می‌کنید، اما درعین‌حال، زنان را از عضویت در بیت‌العدل محروم می‌کنید![۹] یا اینکه سهم‌الارث زن را در ضریب پایین‌تر از مرد قرار می‌دهید![۱۰] جدای از این مسائل، موضوعات زیادی نیز وجود دارد که اساساً در متون مقدس و اولیه بهائی ذکر نشده و جامعه بهائی امروز، خصوصاً بهائیان غرب‌نشین، درگیر آن است و پاسخ به این موضوعات فقط زمانی امکان‌پذیر است که متون مقدس بهائی با شیوه‌های هرمنوتیکی تفسیر شود. تمام این مثال‌ها  نشان از آن دارد که نمی‌توان دقیقاً به نص متون اولیه بهائی پایبند بود و درعین‌حال سودای جهانی شدن را در سر پروراند! این مشکل زمانی مضاعف می‌شود که نسل جدید بهائیان، خصوصاً مخاطبان غربی بهائیت، درک متفاوت و خوانشی جدید از متون بهائی دارند و ارائه یک قرائت واحد و متمرکز از بهائیت را که منحصرًا توسط بیت‌العدل ابلاغ شود، بر نمی‌تابند.

توضیح یادشده، اشاره کوچکی بود به چالشی بزرگ و ویران‌کننده در مجموعه بهائیت. آنتی‌تز چالش یادشده در قالب دو جریان پدیدار شد که جریان نخست (همچون رسانه تالیسمان یا دیالوگ) عمیقاً و شدیداً توسط بیت‌العدل سرکوب گردید اما جریان دوم نه‌تنها سرکوب نشد، بلکه به‌صورت آرام و مرموز به کار خود ادامه داد و بیت‌العدل هیچ‌گاه علیه آن فعالیتی نکرد.

مخلص کلام آنکه پس از فراز و نشیب فراوانی که از حدود دهه ۷۰ میلادی در جامعه بهائیان دربارۀ نوعی بازبینی در متون بهائی اتفاق افتاد، گروهی موفق شدند نظر بیت‌العدل را جلب نمایند و بدون انتقاد از بیت‌العدل و نقد ‌آموزه‌های بهائیت، خوانش نرمی از بهائیت ارائه دهند و مسأله بهائیت را معطوف به مباحث نوین اجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی و فرهنگی در بستر اندیشه لیبرال نمایند.

 

ریشه مشترک آسو در تلاقی بهائیان آمریکا و انگلیس

هنگامی‌که در ۱۹۷۶ گروهی در لس آنجلس تصمیم گرفتند موضوعات جدیدی را منتشر کنند و بهائیت را متفاوت با دیدگاه بیت‌العدل مورد کاوش قرار دهند، کمی قبل‌تر در ابتدای دهه ۷۰ میلادی در انگلستان نیز تحرکات مهمی رخ داد. در سال ۱۹۷۰ جامعه جهانی بهائی در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد (ECOSOC) موقعیت مشورتی به دست آورد.[۱۱] کمی بعد دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی بهائیان تأسیس شد[۱۲] و در این ایام جامعه بهائی با عنایت به توسعۀ کمّی به شرایطی رسیده بود که می‌توانست در مطالعات جدید، سرمایه‌گذاری هنگفتی به عمل آورد. پیتر اسمیت توضیح می‌دهد که مدرنیزاسیون جوامع بهائی از سال ۱۸۹۲ با حرکت به سمت بین‌المللی شدن (حرکت در جهت جهانی شدن) رقم خورد.[۱۳] این مطلب حکایت از آن دارد که رشد اقتصادی بهائیت در کنار تمرکز بر پروژه‌های بورس تحصیلی بهائی، ظرفیت مهمی را برای آغاز نهادگرایی و نظم تشکیلاتی بهائیان فراهم آورده است. اسمیت این تحولات را از مهم‌ترین ویژگی دکترین میثاق در مسأله جانشینی می‌داند.

واربرگ تصریح می‌کند که در حدود سال ۱۹۷۵ گروهی از جوانانی که عمدتاً انگلیسی بودند، به‌صورت حرفه‌ای مطالعات بابی و بهائی را با جدیت آغاز کردند.[۱۴] بعدها پیتر اسمیت چهره نزدیک به موژان مومن در شرح زندگی خود اشاره کرد که او در حلقه جوانانی بوده که در آن تاریخ وارد عرصه مطالعات بابی و بهائی شد و حتی او و گروه هم‌فکرانش رساله‌های آکادمیک خود را معطوف بر موضوعات بابی و بهائی کردند.

همان‌گونه که فاصله زمانی نشان می‌دهد، اقدام مشترکی در فاصله زمانی معین در انگلیس و آمریکا آغاز شد و این اقدام مشترک دقیقاً در زمانی صورت گرفت که بهائیان می‌کوشیدند حضور در ساختارهای بین‌المللی را توسعه دهند. امروز برخی از نویسندگان آسو همچون موژان مومن، عرفان ثابتی، پیتر اسمیت و … از کسانی هستند که قبل‌تر (و به گفته واربرگ) در حلقۀ مطالعات انگلیس فعالیت داشتند و اکنون به کانون سانتامونیکا پیوسته‌اند.

بنابراین هرچند اعضای تحریریه و شورای سیاست‌گذار و نظام موضوعات رسانه آسو به‌صورت علنی فاش نمی‌شود اما می‌توان با جریان‌شناسی این رسانه، پی برد که آسو چیست و توسط چه کسانی و با چه هدفی اداره می‌شود. گفتنی است که وابستگی آسو به بنیاد تسلیمی نیز احتمالاً به دلیل گرفتن مجوز نشر و انتشار و تعیین تکلیف مسائل مالیاتی (و فرایند‌های قانونی از این قبیل) در آمریکا صورت گرفته و الا بعید نبود که آسو از همان ابتدا حتی وابستگی خود به بنیاد تسلیمی را نیز پنهان کند.

 

ساختار رسانه آسو

رسانه آسو از قسمت‌های ذیل تشکیل شده است:

مقاله

کتاب

دفترهای آسو

چندرسانه‌ای

شنیداری

یادداشت‌ها

پرونده

آینده مشترک

دانشکده

ذیل عناوین یادشده، طیف گسترده‌ای از موضوعات مطرح شده که برخی از این موضوعات خیلی کوتاه و در قالب «یادداشت» است و برخی موضوعات به‌صورت مفصل در قالب «مقاله» یا «دفتر» منتشر شده است. نویسندگان عناوین یادشده از طیف‌های مختلف هستند، از نویسندگانی که شهرتی ندارند تا نویسندگان پرچالش و اسلام‌ستیز و حتی جانبدار سلمان رشدی! مقالات آسو عموماً متناسب با تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر، به‌روزرسانی می‌شود اما در این میان موضوعات مرتبط با:

تفسیر زن با قرائت لیبرال،

بیان مسائل تاریخی از دوره قاجار تاکنون با تمرکز بر مسأله مدرن شدن ایران،

دیدگاه‌هایی که عموماً در نقد هژمونی شرق خصوصاً چین و روسیه اعمال می‌شود،

مباحثی در حوزه هنر و نقد اجتماعی که ‌به‌طور مشخص با روایت حقوق بشری غربی همراه است،

مطالعاتی دربارۀ آینده ایران و تغییر وضعیت اجتماعی ــ فرهنگی، بیشتر برجسته می‌شود.

‌به‌طور مشخص آسو عنایت ویژه‌ای به مسأله «ایران معاصر» دارد و می‌کوشد دربارۀ ایران معاصر در حوزه موضوعات یادشده، جریان‌سازی و گفتمان‌سازی کند. ذکر این نکته لازم است که گفتمان‌سازی آسو همسو با سیاست‌های کلان جامعه بهائی است، ازاین‌رو همواره منولوگ است نه دیالوگ. به عبارت دیگر روشنفکری و نگاه انتقادی فقط تا زمانی توسط آسو حمایت می‌شود که همسو با سیاست‌هایش باشد، ازاین‌رو هیچ‌گاه آسو کوچک‌ترین اشاره‌ای به منتقدان مدرن بهائیت نکرده است و حتی دیدگاه‌های انتقادی نسبت به لیبرال‌گرایی غالب غربی را نیز بازگو نمی‌کند. نکته قابل‌توجه آن است که آسو در تمام موضوعات یادشده، خصوصاً دربارۀ موضوعات مربوط به زن و تاریخ دوره قاجار، تلاش می‌کند تا تأثیر مثبت بهائیت بر این موضوعات را به رخ مخاطب بکشد. آسو می‌کوشد در زمینه تمام محتواهای تولیدی خود، بهائیان را منورالفکران مظلوم و مقهور معرفی نماید که قدرشان در جامعه ایرانی نادیده گرفته شده اما سهم وافری در روشنگری ایران معاصر داشته‌اند.

هرچند نقد این نگرش فعلاً در حوصله این نوشتار نمی‌گنجد اما اشاره بدان خالی از لطف نیست که اقدام آسو در این زمینه همان سیاست مهندسی اندیشه با ابزار رسانه است. آسو از دوره قاجار می‌نویسد اما طغیان بابیان و بهائیان و اقدامات خشونت‌طلب آنان در آن روزگار را بیان نمی‌کند! هیچ اشاره‌ای به دخالت‌های سیستماتیک سیاسی بهائیان در عصر مشروطه نمی‌کند! و علی‌رغم اینکه رسالت خود را رواداری در ساحت اندیشه معرفی کرده، حتی کوچک‌ترین اجازه‌ای به نشر دیدگاه مخالفان خود نیز نمی‌دهد، گویا اصولاً منتقدانی وجود ندارند!

یکی از موضوعات مهمی که از ابتدای شکل‌گیری رسانه آسو پر‌تیراژ بوده، مسأله زن است. آسو تلاش کرده تا با موج‌سواری بر مسأله مدرنیزاسیون زنانه در ایران، جای پایی برای بهائیت باز کند و بهائیان را پیش‌قراول آزادی زنان در ایران معرفی نماید. بیان تحلیل‌های ترکیبی در قالب‌های مختلف، از سویی نظریه‌های جدید در حوزه زنان را معرفی می‌کند و از سوی دیگر یادآور اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز می‌شود و از منظری دیگر، شعار (زن، زندگی، آزادی) را می‌ستاید و از حقوق برابر زن و مرد می‌نویسد! گویی آسو می‌کوشد به مخاطب القا کند که بهائیت برای ترقی و مدرنیزاسیون زنانگی در ایران هزینه زیادی پرداخت کرده است!

آری، این همان آنتی‌تز مطالعات نوین بهائی است که می‌کوشد دیدگاه‌های زن‌ستیزانه در ‌آموزه‌های بهائی را، که پیش از این بدان اشاره شد، تعدیل نماید و بدون انتقاد مستقیم از ‌آموزه‌های بهائی، حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به دیدگاه‌های متون اولیه بهائی نداشته و بهائیت را منادی حقوق زنان معرفی کند!

‌به‌عنوان نمونه در مجموعه موضوعات مهمی که آسو آن‌ها را برجسته کرده و ضریب بازدید انبوه می‌دهد، قسمتی ذیل عنوان: (زنان پیشرو در فرهنگ مدرن ایران) است که از همان ابتدای راه‌اندازی آسو ایجاد شد. در این قسمت چهره‌های زن بهائی همچون ژینوس محمودی و فرخ‌رو پارسا[۱۵] در کانون توجه آسو قرار دارد و از آنان با عنوان زنان قهرمان و مظلوم بهائی که سهم مهمی در ترقی ایران معاصر داشته‌اند یاد می‌کند! اما واقعیت چیست؟ واقعیت آن است که ژینوس محمودی (که آسو او را اولین زن هواشناس ایران معرفی می‌کند) در زمان رژیم پهلوی عضو محفل ملی بهائیان ایران بود؛ به عبارت دیگر عضو رسمی چارت سازمانی بیت‌العدل در ایران بود.

ژینوس محمودی آن‌گونه که رسانه آسو او را معرفی می‌کند

برای نخستین بار پس از سال‌ها سیاه‌نمایی و سکوت دربارۀ شرح وظایف کاری ژینوس محمودی، آسو برای اولین بار اقرار می‌کند که ژینوس محمودی در سمت مدیر تحقیقات هواشناسی کل کشور بوده و هواشناسی بخشی از زیرمجموعه‌های وزارت جنگ قرار داشته است! پس تا بدینجا معلوم می‌شود که ژینوس محمودی هرگز یک کارمند عادی یا یک فعال ساده حقوق زنان نبود، بلکه در سمت‌های بالای امنیتی و نظامی رژیم پهلوی فعالیت می‌کرده است، اما علت مرگ ژینوس محمودی، آزادی‌خواهی و بهائی بودن بود یا جرم جاسوسی؟!

رسانه آسو هیچ اشار‌ه‌ای نمی‌کند که مطابق یک سند رسمی از دادستانی کل انقلاب اسلامی مرکز در تاریخ ۷ دی ۱۳۶۰، ژینوس محمودی و هفت نفر دیگر از اعضای محفل ملی بهائیان توسط دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه شده‌اند و جرم ژینوس محمودی بهائی بودن نبوده، بلکه مطابق ادله دادستان وقت، جاسوسی بوده است.

آن‌گونه که بنیاد برومند برای حقوق بشر در ایران، دربارۀ ژینوس محمودی[۱۶] نوشته:

«خانم محمودی روز ۲۳ آذر ۱۳۶۰ بعد از نشست انجمن ملی دستگیر شد. این نشست در خانه یکی از اعضای جامعه بهائی برگزار شده بود. در پایان نشست، چنان‌که در روزهای نخست بعد از انقلاب مرسوم بود، مهمانان برای اجتناب از جلب توجه، بی‌سروصدا شروع به ترک محل کردند. چند دقیقه پس از آنکه او و مهمان دیگری بیرون رفتند، توسط پاسداران که خانه را محاصره کرده بودند، دستگیر شدند…»

«بنا بر گزارش دو نفر بازماندگان این واقعه، صبح روز بعد از دستگیری، مقامات خانم محمودی و نه نفر بهائی دستگیرشده دیگر را در اتاق بازجویی گردآوردند و به آن‌ها دستور دادند تا پرسشنامه‌ای را پر کنند که در آن از اسامی اعضای انجمن، ارتباط بهائیان با اسرائیل و مبلغ و محل سرمایه‌های بهائیان سؤال شده بود…»

«در بیانیه دادستانی کل مرکز، اتهامات ژینوس محمودی به شرح ذیل بود:

۱. توهین به مقدسات اسلام و علماء و مسؤولین جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران را به مسخره گرفتن و شعار نه شرقی نه غربی را شعار وحشیانه قلمداد کردن.[۱۷]

 

۲. ارتباط با اسرائیل به‌وسیله تلفن، نامه یا وسیله‌های گوناگون و فرستادن مدارک و خبرهای ایران را به اسرائیل جهت اقدامات.

۳. ملاقات با شخصیت‌های خارجی و مسؤولین کشورها جهت به فشار گذاشتن دولت جمهوری اسلامی ایران.

۴. تماس با رادیوهای بیگانه آمریکا و بی بی سی و آن‌ها را تحریک کردن علیه جمهوری اسلامی و رابطه … … جهت ــــــ با ــــــ صدای آمریکا علیه ایران

۵. خبرها را با اسامی رمز عموجان و ــــــ و با زبان‌های مختلف ارسال داشتن و یا گرفتن از بیت‌العدل حیفا.

۶. ارسال خبرهای زندان‌ها و یا فتوای مراجع و حضرت امام و احکام صادره از کفرخانه‌ها و غیره ـ حیفا، بیت‌العدل و غیره.»[۱۸]

آسو از ژینوس محمودی چهره‌ای مظلوم به تصویر می‌کشد، اما شواهد نشان از آن دارد که کسی که کارمند رده بالای وزارت جنگ شاهنشاهی است و در جلسات محرمانه شرکت کرده و مخفیانه تردد می‌کند و با عوامل خارجی در حیفا تماس‌های محرمانه دارد و از اسم رمز استفاده می‌کند و با مقامات خارجی علیه ج. ا. مذاکره می‌کند، بدون تردید نمی‌تواند شخص مظلوم و بی‌حاشیه‌ای باشد! اما آسو به هیچ‌کدام از این مسائل اشاره نمی‌کند و ماهیت اقدامات ژینوس محمودی را به مخاطبش نمی‌گوید.

جمعبندی

رسانه آسو و محصولات تولیدی آن در قالب مقاله، کتاب، پادکست و … با دو هدف عمده صورت می‌گیرد. هدف نخست بسط و گسترش لیبرال‌اندیشی در تمام ساحت‌های اجتماعی اعم از دین، فرهنگ، حقوق، اقتصاد و حتی گرایش‌های سیاسی و تخریب بلوک شرق. هدف دوم سفیدسازی فعالیت بهائیان و موج‌سواری بر امواج لیبرالیسم به نفع ‌آموزه‌های بهائی. این رسانه می‌کوشد تا ‌آموزه‌های بهائی را با قرائت لیبرال عرضه کند و نشان دهد که ‌آموزه‌های راست‌کیشانه بهائی، مترقی و متجددانه است! وانگهی آسو هیچ اشاره‌ای به ‌آموزه‌های بنیادگرایانه و توتالیتر بهائی نمی‌کند و هیچ‌گاه به احکام کتاب اقدس و ‌آموزه‌های نخستین بهائی اشاره ندارد و حتی کوچک‌ترین نقدی نیز به دستگاه حکمرانی بهائی یعنی سازمان بیت‌العدل روا نمی‌دارد. این مسأله نشان از آن دارد که بهائیت با لطافت و ظرافت به دنبال ارائه قرائت نوین و لیبرال از بهائیت است و به‌آرامی بسیاری از ‌آموزه‌های نامتناسب بهائی با دنیای مدرن غرب را با دگردیسی معرفتی وارونه معرفی می‌کند.

رسانه آسو برخلاف دیگر رسانه‌هایی (همچون تالیسمان، دیالوگ و …) که از بستر بهائیان آمریکا رشد کرده و به‌سرعت توسط سازمان بیت‌العدل سانسور و سرکوب شدند، نه‌تنها سانسور نشد بلکه ‌به‌طور ضمنی حمایت نیز می‌شود. دلیل همراهی بیت‌العدل با رسانه آسو آن است که این رسانه هیچ نقدی به تشکیلات بهائی ندارد و کوچک‌ترین علامت سؤالی نیز روی ‌آموزه‌های بهائی نمی‌گذارد و درعوض در تخریب بنیاد جامعه ایرانی و فرهنگ و هنجارهای آن بسیار بی‌پرواست. آسو از سوی دیگر تلاش گسترده‌ای دارد تا فعالیت بهائیان در ایران را سفیدسازی کند و بهائیان را منادی روشنفکری و ترقی‌خواهی در جامعه ایران معرفی نماید. حال آنکه عملکرد بهائیان در ایران از دوران قاجار تا انتهای رژیم پهلوی و حتی در دوران حکمرانی جمهوری اسلامی ایران با انتقادات گسترده و عمیقی همراه بوده و در موارد بسیاری حاکی از تناقض و عدم صداقت بهائیان است. حتی امروز و در کوران جنگ غزه نیز آسو کوچک‌ترین روایت واقع‌بینانه‌ای از اشغالگری رژیم صهیونیستی ارائه نداده و حتی تلاش کرده تا عملکرد این رژیم آپارتاید را با ادبیات حقوقی و اجتماعی، توجیه نماید!

منابع

 

  1. مصاحبه با استیو شول، در تاریخ ۲۲ دسامبر۲۰۰۳٫
  2. بهاءالله؛ کتاب اقدس.
  3. فرناق، حمید (۱۳۹۸)؛ بهائیت از دیدگاه منتقدان و روشنفکران بهائی؛ تهران: نشر گوی.
  4. اشراق خاوری (۱۳۵۰)؛ گنجینه حدود و احکام؛ مؤسسه ملی مطبوعات امری.
  5. روزنامه کیهان؛ شماره ۱۱۴۸۸، مورخ چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۶۰، صفحه ۱۵.
  6. محمد حسینی؛ در کمبریج چه گذشت؛ نشریه بهائی‌شناسی، شماره ۲۳، سال ۱۴۰۱٫
  7. Peter Smith (2013), A Short Introduction to the Baháí Faith, This article as Summary prepared for the Virginia Commonwealth University website on religious movements. Includes short history, doctrines and beliefs, Bahá’í practices, issues and challenges, and references.
  8. Margit Warburg (2006), “Citizens of the World_ A History and Sociology of the Baha’is from a Globalisation Perspective”, Brill Academic Publishers.
  9. Juan R. I. Cole, “Fundamentalism in the Contemporary Baha’i Community,” Review of Religious Research, March, 2002.

پایگاه اینترنتی:

  1. https://bahairesearch.org/ %D9% 86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D8 %B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C-5/
  2. Los Angeles Baha’i Study Class Newsletter” (November 9, 1976), 2, Documents on the Shaykhi, Babi and Baha’i Movements 4, no. 4 (November, 1998), at http://www.hnet.msu.ed u/-bahai/docs/vol2/lastudy/lastudyl .htm.
  3. https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-4018/jinus-nimat-mahmudi

[۱]. منتشرشده در نشریه بهائی‌شناسی، شماره ۲۳، سال ۱۴۰۱٫

 

[۲]. برای کسب اطلاع بیشتر به مقاله‌ای با عنوان: (نگاهی به حضور و فعالیت بهائیان در امریکا) به آدرس ذیل مراجعه شود:

https://shly.link/jpSiy

 

[۳]. . Los Angeles Baha’i Study Class Newsletter” (November 9, 1976), 2, Documents on the Shaykhi, Babi and Baha’i Movements 4, no. 4 (November, 1998), at http://www.hnet.msu.ed u/-bahai/docs/vol2/lastudy/lastudyl .htm.

 

[۴]. خوان ر.کول، بنیادگرایی در جامعه بهائی معاصر

Juan R. I. Cole, “Fundamentalism in the Contemporary Baha’i Community,” Review of Religious Research 43 (March, 2002): 209.

 

[۵]. مصاحبه شخصی، صورت‌گرفته با استیو شول، در تاریخ ۲۲دسامبر۲۰۰۳٫

 

[۶]. رک:

https://shly.link/jpSiy

 

[۷]. منتشرشده در نشریه بهائی‌شناسی، شماره ۲۳، سال ۱۴۰۱٫

 

[۸].بهاء الله، اقدس، ص ۹۳٫

 

[۹].  اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص ۲۱۹٫

 

[۱۰]. همان ص ۶۷٫

 

[۱۱]. Peter Smith (2013), A Short Introduction to the Baháí Faith, This article as Summary prepared for the Virginia Commonwealth University website on religious movements. Includes short history, doctrines and beliefs, Bahá’í practices, issues and challenges, and references.

 

[۱۲]. Ibid

 

[۱۳]. Ibid

 

[۱۴]. Margit Warburg (2006), “Citizens of the World_ A History and Sociology of the Baha’is from a Globalisation Perspective”, Brill Academic Publishers, p 45.

 

[۱۵]. . ازآنجاکه این نوشتار به دنبال رمزگشایی از پرونده این افراد نیست، فقط به اشارت‌هایی بسنده می‌کند تا نشان دهد که سوگیری رسانه آسو تا چه حد جانبدارانه و در راستای سیاست سفید کردن عملکرد بهائیان است و هیچ اشاره‌ای به دیدگاه منتقدان نمی‌کند. پرونده فرخ‌رو پارسا بسیار مفصل است، درحالی‌که آسو هیچ اشاره‌ای به دادگاه پارسا نکرده است. آن‌گونه که اسناد قضایی منتشرشده می‌گوید، پارسا نه‌تنها روشنفکر نبود، بلکه زبان تند و تحقیرآمیزی نسبت به زنان محجبه داشت و آشکارا حجاب زنان را به سخره می‌گرفت! همچنین در دادگاه پارسا تعدادی شاکی خصوصی نیز وجود داشته است. متن ذیل فقط گوشه‌ای از پرونده پارسا را نمایان می‌سازد:

«بنا بر کیفرخواست دادستان، مبنای اتهامات، شکایات افراد و کارنامه متهم (اشاره به فرخ‌رو پارسا) به‌عنوان وزیرذکر شده است. مدارک و شواهد به شرح زیر است: شکایت شریف‌زاده مبنی بر اینکه متهم با استفاده از موقعیت پست خود باعث انحلال مدرسه وی شده، شکایت و اعلام جرم عبدالعلی نجفی حاکی از سوءاستفاده و فساد در آموزش و پرورش و دادن رشوه به خبرنگاران سرسپرده رژیم منفور پهلوی جهت تبلیغ کاذب و دروغی، شکایت حیدر عرفانی که متهمه سبب تبعید وی گردیده و موجب سرگردانی خود و عائله‌اش شده و گزارشی حاکی از اینکه متهمه چندین میلیون تومان سوء استفاده نموده و وزارت آموزش و پرورش را وابسته به فرهنگ استعماری آمریکا کرده و اعلام جرم آقای محمد عزیزی که بدون جهت و به علت ضدمردمی نامبرده را بازنشسته نموده و باعث ضرر و زیان مادی و معنوی وی شده است. شکایت مجتبی مدرس طیرانی از متهمه که در زمان وزارت خود مدرسه وی را منحل نموده و باعث آبروریزی مشارالیه شده و منجر به ضرر و زیان زیادی گردیده است و شکایت بانو زهرا عباس‌پور دائر به اینکه همسر مشارالیه فراش مدرسه رضا پهلوی بوده چون به هویدا معدوم در زمان ورود به مدرسه اعتنا نکرده او را از کار بر کنار نموده و به همین جهت زندگانی آن‌ها درهم ریخته شده و به آن‌ها ضرر و زیان فوق‌العاده وارد گردیده است و شکایت خانم اختر علی اسحاب حاکی از اینکه فرخ‌رو پارسا وزیر نالایقی بوده و به همین جهت معاونین و زیردستان او سوءاستفاده کرده و نارضایتی مردم و فرهنگیان را فراهم نموده و بین آن‌ها تفرقه انداخته است و گزارشی از ساواک منحله که متهمه چهارصدهزار ریال اجناس، بدون پرداخت گمرک و عوارض برای شخص خود وارد ایران نموده (از مقام خود سوءاستفاده کرده) و نامه‌ای از نصیری معدوم حاکی از تحریک کردن او در مقام وزارت آموزش و نظر به اینکه در جلسه ۱۳/۱٠/۵٠ حوزه کارمندان حزب ایران نوین به‌ اتفاق آراء متهمه را نالایق در پست وزارت آموزش و پرورش معرفی و باعث تخریب آموزش و پرورش دانسته‌اند و گزارشی از ساواک منحله مبنی بر جلسه هفتگی گروهی از اعضاء حزب مردم دائر بر اینکه مشارالیه سوءاستفاده از مقام خود نموده و مقادیری فرش نفیس با بودجه دولت خریده و آن‌ها را به منزل خود برده است و نظر به اینکه متهمه با استفاده بودجه دولتی خود همیشه با فرزندان خود در خارج صحبت و مکالمه می‌نموده.

[۱۶]. رک:

https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-4018/jinus-nimat-mahmudi

 

[۱۷].  آیا چنین رفتاری از یک عضو رسمی محفل ملی به معنای دخالت مستقیم در سیاست محسوب نمی‌شود؟ نگارنده قبلاً توضیح داد که دولت اندونزی نیز فعالیت بهائیان را به این جرم محدود کرد که آنان علیه اصل سوسیالیزم اندونزی فعالیت کرده بودند! این گزارش‌ها گویای آن است که ادعای بهائیان مبنی بر عدم مداخله در سیاست، هیچ‌گاه صادقانه نبوده است.

 

[۱۸]. برای اطلاع از بیانیه دادستانی رک:

شماره ۱۱۴۸۸کیهان، چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۶۰، صفحه ۱۵.

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در پژوهش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

عباس‌افندی و فلسطين، قسمت دوم: انتقال اراضی فلسطين به يهوديان مهاجر

حمید فرناق   چکیده نوع رابطه بهائیان و به‌ویژه رهبران آنان با کشورهای استعماری وقت، ا…