
روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه در خانه کتاب و ادبیات ایران، طی مراسمی از کتاب ع. ع (مجموعه مقالات در نقد تاریخ و اندیشههای عبدالبهاء) رونمایی شد. در این مراسم ابتدا دکتر هادیان عضو شورای سردبیری فصلنامه بهائیشناسی انگیزۀ تألیف و نشر این کتاب را مناسبت یکصدمین سالمرگ عبدالبهاء برشمرد تا مردم با دیدگاهها و عملکرد دومین رهبر تشکیلات بهائی آشنا شوند. سپس مدیر مسؤول فصلنامه، دکتر فخاری تقارن رونمایی این کتاب با تظاهرات محکومیت جنایات اسرائیل در غزه که در همین روز در محل خیابان انقلاب در حال برگزاری بود، معنادار توصیف نمود و گفت: اگر رژیم اشغالگر قدس دهها سال است چنین جنایاتی مثل حمله به بیمارستان المعمدون در غزه و کشتار هزاران نفر از مردم بیدفاع و غیرنظامی فلسطین را انجام میدهد، باید پرسید چه کسانی در زمینهسازی و تشکیل این دولت غاصب نقش داشتند؟ به شهادت تاریخ یکی از این افراد عبدالبهاء بوده که بهعنوان امام جماعت مسجد مسلمانان، زمینهای مسلمانان را در اختیار یهودیان گذاشت و آذوقه اشغالگران انگلیسی را تأمین نمود و بهخاطر این خدمات در سال۱۹۲۰ از دولت انگلیس نشان عالی SIR دریافت نمود. بعد از او، نوهاش شوقی هم این فرایند را دنبال کرد و طی قراردادی با حکومت اسرائیل، معافیت مالیاتی ساخت امکنه بهائی را دریافت کرد و همسر او روحیه ماکسول طی اظهاراتی بهائیت و اسرائیل را حلقههای یک زنجیر معرفی نمود. صد سال بعد از آن هم در سال ۲۰۲۲ به مناسبت آتشسوزی مقبره عبدالبهاء، رئیس جمهور و وزیر امورخارجه اسرائیل خود را حامی بهائیت شمرده و موظف به حمایت و نگاهبانی از تشکیلات بهائی در آن کشور اعلام نمودند.
در این مراسم حجة الاسلام طارمی نیز طی سخنانی بر لزوم معرفی کسانی چون عبدالبهاء، که داعیه دین جدید داشتند، تأکید نمود اما آنها را فاقد حق اعلام و تبلیغ در عاصمۀ کشورهای اسلامی با هر نوع حکومتی برشمرد. ایشان همچنین اهمیت این کتاب را بهعنوان یک کتاب مستند تاریخی یادآور شدند و پیشنهاد کردند برای بهرهجویی بهتر محققان در چاپ بعدی کتاب، نمایه به آن افزوده شود. ایشان همچنین بر سابقه طولانی خدمات تحقیقی و هدایتی مؤلف و گردآورنده کتاب، خانم مریم آگاه، اشاره نمودند که چندین دهه کار هدایتی را در این عرصه ادامه دادهاند.
نویسنده به عنوان آخرین سخنران گفتند که از نهسالگی بهخاطر همسایه بهائیشان که تبلیغ بهائیت میکرده با موضوع بهائیت درگیر شده و سالیان طولانی هدف خود را بحث و گفتوگو و پاسخ به شبهات آنها قرار داده است و انگیزهای جز هدایت افرادی که تحت تبلیغ آنها قرار گرفتهاند و نیز خود بهائیان نداشتهاند و حتی حاضرند جان خود را فدا کنند، اگر موجب هدایت یک بهائی شوند. در میانبرنامهها هم کلیپهای کوتاهی دربارۀ ارتباط بهائیت و اسرائیل پخش گردید.
در پایان از کتاب ع. ع رونمایی شد و به حاضران در این مراسم، این کتاب اهدا گردید.
در این مراسم سرکار خانم دکتر حسینی، یکی از فعالان شناختهشدۀ فضای مجازی در موضوع بهائیت، نیز حضور داشتند و لطف فرموده یادداشتی دربارۀ کتاب برای ما ارسال کردند که خدمت خوانندگان محترم ارائه میشود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
دربارۀ کتاب ع. ع
کتاب مجموعه مقالات دربارۀ عباس افندی (عبدالبهاء) را که به همت خانم مریم آگاه و مؤسسه بهائیشناسی گرد آوری شده، خواندم. کتابی با تحلیل كاملاً علمی و آكادمیك كه نیاز جامعه امروز ما است. چون جامعه به سمت و سوی پرداخت علمی موضوعات میرود، نه سخنرانیهای تقلیلگرایانه برخی که کوچکترین اطلاعی دربارۀ ابعاد موضوع مهم فرقه بهائیت ندارند. شوربختانه چند سالی است که به علت نبود سخنوران آگاه و یا سهلانگاری برخی کارشناسان، جای خالی تبیین فرقه ضاله بهائیت چه از نظر دینی و چه از نظر سیاسی دیده میشود؛ همانطور که مستحضر هستید بهائیت را میتوان غیر از بُعد دینی از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز مورد بحث و بررسی و تحلیل قرار داد. تحلیلهای آكادمیك و علمی میتواند همچون کشتی نجاتی در برابر طوفانهای سهمگین نفوذ فرقهها و شیادان باشد که از اعتقادات و باورهای خالصانه مردم درجهت منویات خود سوءاستفاده میکنند.
کتاب مجموعه مقالات ع. ع در حقیقت میتواند راهگشای بهائیان و کسانی که تمایل به بهائیت دارند باشد؛ چراکه کتاب بیانکننده یکی از شعارهای بهائیت، یعنی تطبیق دین با عقل است. عبدالبهاء دراینباره میگوید دین باید مطابق علم باشد، زیرا خدا عقل به انسان داده تا حقایق اشیا را تحقیق نماید. اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد وهم است؛ زیرا مقابل علم، جهل است و اگر بگوییم دین ضد عقل است، مقصود این است که دین جهل است. لابد دین باید مطابق عقل باشد تا از برای انسان اطمینان حاصل شود. اگر مسئلهای مخالف عقل باشد ممكن نیست از برای انسان اطمینان حاصل گردد و همیشه متزلزل است (خطابات ج۲).
به نظر عبدالبهاء، طبق این تعلیم، علم و دین و عقل اجزایی جداناپذیرند و هیچ تضادی ندارند. از نظر بهائیان نیز هر سه اینها از مواهب الهیاند که برای کشف حقیقت در اختیار انسان قرار گرفتهاند؛ اما در اینجا سؤالی پیش میآید که با کدام تحری حقیقت احبای بهائی به حقیقت دست پیدا کنند؟ بنده ایندست کتب را كمك بزرگی در جهت تحری حقیقت میبینم. این کتاب نشان میدهد با توجه به اینکه علوم پیوسته در حال تحول و تغییرند آیا آیین بهائی نیز دائم در حال تغییر است؟ اگر زمانی دانشمندان نظریههای علمی خود را تغییر دهند و باطل کنند، دین هم باطل میشود؟
کتاب مجموعه مقالات، به این سؤالات بهراحتی و با بیانی صریح پاسخ داده است؛ مانند مقاله عبدالبهاء و نظریه علمی آینهها؛ این مقاله بسیار دقیق است و از ابعاد علمی و فیزیكی موضوع و نظریاتی را معرفی میکند که رهبر آن مدعی الهی بودن این دین است. چطور میشود دینی الهی باشد اما تا این حد خطا در کلام و رفتار داشته باشد.
در تحلیل مقالۀ خودمحوریهای عبدالبهاء در اجرای وصیت بهاءالله، میشود به شخصیت تمامیتخواهی پی برد که جریان فرقه را به سمت توتالیتر شدن سوق میدهد. یعنی خصم بی چون و چرای فردیت را از عبدالبهاء میتوان مشاهده کرد، زیرا با اینکه وصیت مکتوب پدر او، یعنی بهاءالله، موجود بود اما او به وصیت عمل نکرد، ضمن اینکه سلسله جدید ولیامر الله را نیز تأسیس کرد! عبدالبهاء با این اعمال نوعی فراموشی تاریخی را برای بهائیان رقم زد که در حکمرانی توتالیتاریستی دیده میشود. در تحلیل این مقاله ـ که خواندنش برای من جالب بود ـ از عبدالبهاء یك شخص باهوش را متصور شدم که از خود رهبری شبهمذهبی را ترسیم کرده که نمایانگر خرد، بصیرت و دانش کامل و همهجانبه است. به عبارت دیگر با توجه به ترسیمهای شخصیتی او از طرف افرادی مانند شوقی افندی، فاضل مازندرانی، محمد حسینی و غیره… پی میبریم، که رهبران و عناصر وابسته به بهائیت آنچنان دچار کیش شخصیت عبدالبهاء شدهاند که میکوشند نوعی اقتدار كاریزماتیك را برای رهبر سیاسی از بالا به پایین به وجود آوردند و این کار را با متقاعد کردن مردم در زمینه ویژگیهای شگفتانگیز رهبر انجام میدهند؛ اما به نظرم در جامعه حال حاضر بهائی، شكافی عمیق بین سردمداران و احبا ایجاد شده که پیروان بهائیت، تمجیدها از افرادی مانند عبدالبهاء را باور ندارند، اما هیچکس از ترس طرد روحانی شدن مایل نیست چنین چیزی را به زبان آورد. شما این رفتار را فقط در درون فرقهها ملاحظه میکنید، نه در یك دیانت الهی. اما این وضعیت هم بهزودی اتمام مییابد و مریدان بهائیت بر ضد رهبران دروغگوی خویش به پا میخیزند.
از نکات دیگر قوت این کتاب، پرداختن به رساله مدنیه است. این رساله یکی از مهمترین آثار عبدالبهاء درباره تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی است که به عقیده بهائیان، نقشه راه ایرانیان است. همانطور که در مقاله آمده، رساله مدنیه در عصر ناصری به رشته تحریر درآمده که در چاپ اول آن عبدالبهاء نامی از خود بهعنوان مؤلف کتاب نبرده است؛ عبدالبهاء با این عمل که در مقاله آمده، خواسته است که مردم گمان نکنند او از دوران روشنفکری آن زمان در ایران برای خود کلاهی بافته باشد؛ نوعی فریبکاری که از ابتدای تشکیل این فرقه رقم خورد. مانند ترفندهایی که در پیام ۲۰۱۰ بیت العدل مبنی بر دوران مجهولیت از نقشه پروتکلهای هفتگانه، که برای رسیدن به عصر ذهبی بهائیت برنامهریزی شده است. آنها با استفاده از حیله و نیرنگ، افکار و نظریات خود را با نزدیك شدن به افراد پرنفوذ حکومتی در جامعه منتشر میکنند. جالب است که شخص عبدالبهاء حدود سن ۹ سالگی از ایران رفته و هیچگاه به ایران برنگشته است و از شرایط اجتماعی ایران اطلاع کافی نداشته است، پس چگونه با توجه به شنیدهها از شروع دوران روشنفکری در ایران سوءاستفاده کرده و خط و مشی تعیین میکند و نظریه میدهد.
از جمله ایراداتی كه عبدالبهاء به نحوه قضاوت در این کتاب بیان کرده؛ حكمهای متفاوت دادن درمورد یك موضوع یکسان است، که البته این نقد درست است اما بهتر بود قبل از این نقد، عبدالبهاء به حكم سارق در احکام بهائی پاسخ میداد که چرا میان دزدان غیرحرفهای که برای امرار معاش ناگزیر به دزدی شدهاند با دزدان حرفهای و جهانی که کلاندزد به شمار میروند تفاوتی نیست؟ از ایندست استانداردهای دوگانه در این فرقه زیاد دیده میشود که از نظر علمی و عقلی قابل بررسی و تحلیل هستند.
عبدالبهاء بهعنوان رهبر دوم بهائیت و کسی که تبیینکننده احكام و دستورهای پدر باید باشد، به دستورها عمل نکرد و انقلابی در جامعه بهائی در جهت تمامیتخواهی خود ایجاد کرد. او خواست برای جذب بیشتر و گسترش بهائیت، دیگر ادیان الهی را هرچه بیشتر منکوب کند اما درحقیقت با نظرات غلط و پیشگوییهای اشتباه آبروی خود و جامعه بهائی را برد. عبدالبهاء با تغییر احکام خود را اصلاحگری نشان داد که خواستار دموکراسی است اما در تحلیلهای نظرات عبدالبهاء پرواضح است که او به دنبال یك حكومت اقتدارگرا بود که در آن رژیم، قواعدی مشخص برای محدود کردن رهبری وجود ندارد، ابزارهای اصلی کنترل، هواداران چشموگوشبستهای هستند که بهطورمستقیم در اثر ائتلافشان با او بهرهمند از منابع قدرت (که در اینجا دریافت حقوق الله است) میشوند که نشاندهنده فساد در این تشکیلات و سیستم است.
امیدوارم علاقهمندان به این مباحث از این کتاب علمی در جهت روشنگری و تبیین استفاده کنند.»
همچنین جناب آقای فرهاد پالیزدار از پژوهشگران فرهنگی بینالمللی، که در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مشغولیت فرهنگی دارند، نیز در این مراسم حضور داشتند و یادداشتی دربارۀ این کتاب مرقوم فرمودند:
باسمه تعالی
مدیر ارجمند نشر گوی
با سلام و احترام
«روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲، با راهنمایی دوستی دانشور، توفیق یافتم در مراسم رونمایی از کتاب ع. ع (مجموعه مقالات پیرامون عباس افندی ـ عبدالبهاء) در خانه کتاب و ادبیات ایران حضور یابم و با اثری پژوهشی و نقادانه درباره یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین شخصیتها در آیین بهائی آشنا شوم.
نکاتی که سخنرانان گرانمایه درباره کتاب بیان کردند، علاوه بر آنکه ارزش و اهمیت کتاب را نشان میداد، شوق مطالعه آن را نیز در شنوندگان، ازجمله بنده، بیشتر میکرد. خوشبختانه به لطف برگزارکنندگان مراسم نسخهای از کتاب در اختیارم قرار گرفت و این فرصت را یافتم که کتاب را مطالعه کنم و از مطالب متنوع آن در شناخت اندیشهها و عملکرد دومین رهبر بهائیان، اطلاعاتی ارزشمند و مستند به دست آورم.
کتاب بهخوبی از افکار و رفتار عباس افندی (عبدالبها) پرده برداشته و آگاهیهایی گرانسنگ را به خواننده ارائه میدهد که یافتن اینهمه مطالب مستند درباره این فرد در یک جلد برای علاقهمندان مغتنم است.
عباسافندی ملقب به عبدالبهاء (بنده خدای بهائیت)، پسر ارشد بنیانگذار بهائیت، میرزا حسینعلی (بهاءالله) است که بعد از وی با سرکوب مخالفان و منتقدان، رهبری بهائیان را بههعهده گرفت. شناخت تفاوتها و تناقضها در سخنان، دیدگاهها، روش و منش رهبران این آیین برای همگان، بهخصوص کسانی که در معرض تبلیغات تشکیلات بهائی قرار دارند، بسیارلازم و سودمند است و این کتاب به شایستگی توانسته است در لابهلای مقالات خود مردم را با دیدگاهها و عملکرد دومین رهبر تشکیلات بهائی آشنا نماید.
نگاهی به عناوین مقالات کتاب، خواننده را در برابر مجموعهای متنوع درباره ابعاد گوناگون اندیشه و عمل عبدالبهاء قرار میدهد:
عبدالبهاء و نظریه علمی آینهها؛ اعتبارسنجی پیشگوییهای عبدالبهاء؛ عبدالبهاء واضع تعالیم جدید؛
خودمحوری عبدالبهاء در اجرای احکام؛ چالش رهبری در جامعه بهائی پس از مرگ عبدالبهاء؛ «رساله مدنیه» عبدالبهاء در ترازوی نقد؛ نقد و بازخوانی کتاب الواح وصایا؛ مفاوضات در ترازوی نقد. در مقدمه نیز نکاتی جالب و روشنگر دربارۀ جایگاه عبدالبهاء در باور بهائیان آمده است.
در اینجا ضمن تبریک به ناشر از کوششهای گردآورنده و نویسندگان به سهم خود سپاسگزاری میکنم که با انتشار این اثر پرده از بخشی از واقعیتهای تاریخی و حقایق اعتقادات نادرست و انحرافی برداشتهاند؛ از خداوند برای همه این گرامیان پاداشی نیکو و توفیق روزافزون خواستارم.»
فرهاد پالیزدار
پژوهشگر روابط فرهنگی بین المللی