صفحه اصلی پژوهش تحلیلی از پروژۀ بورس تحصیلی و مطالعات بهائی

تحلیلی از پروژۀ بورس تحصیلی و مطالعات بهائی

8 دقیقه خواندن
0
0
476

محمد حسینی

چکیده

این نوشتار با کاوش در کلیدواژۀ (baha’i scholarship ) به دنبال توضیح و تبیین پروندۀ (مطالعات بهائی) است. به باور این نوشتار عنوان مطالعات بهائی، عام بوده و اشاره به راهبرد بلندمدت بهائیت دارد که به‌طور مشخص از زمان شوقی افندی جدی گرفته شده و دربارۀ آن سیاست‌گذاری شده است. هرچند این کلان‌پروژه در زمان حیات شوقی سامان نگرفت اما پس از او با قدرت و دقت پیگیری شد. نیمۀ دوم قرن بیستم روند شکل‌گیری و توسعۀ این پروژه را نشان می‌دهد. مطالعات بهائی پوششی برای این ایده مهم است که اولاً، جریان معرفت و دانش‌ورزی دربارۀ بهائیت توسط غیربهائیان تعریف نشود و جامعه بهائی  در این زمینه از انفعال خارج شود؛ ثانیاً، میان بهائیان و جریان علم، ارتباط قدرتمندی برقرار شود؛ و ثالثاً، بهائیان را در روند حل مشکلات جهانی درگیر نماید. هدف نهایی این پروژه، فتح دروازه‌های “نظم جهانی” است.

کلیدواژه: مطالعات بهائی، بورس تحصیلی، نهادهای امر، نظم جهانی.

پیشدرآمد

اگر در گذشته علم و دانش‌ورزی، ابزار کشف واقعیت و حقیقت بود اما در دوران مدرن، علم کالایی استراتژیک است که ارتباط مستقیمی با ایدئولوژی دارد. علم، منبع قدرت است و توانمندی تولید گفتمان، خلق ایدئولوژی و درنهایت روابط پایدار را ایجاد می‌کند. در دوران پست‌مدرن، اگر گروه یا جمعیتی از قدرت ایجاد رابطه اجتماعی و تولید گفتمان برخوردار باشد، می‌توان امیدوار بود که به‌زودی بدرخشد و نظام ایدئولوژیک خود را تثبیت کند.

در این میان بهائیت به‌عنوان جمعیتی نوظهور، بر مقوله “مطالعات هدفمند بهائی” تمرکز معناداری دارد. سؤال اصلی آن است که بورس تحصیلی بهائی یا به تعبیر دیگر، “مطالعات بهائی” چیست و چه اهدافی را می‌جوید؟

واژه Scholarship عنوان عامی است که به کلان‌پروژه‌ای در بهائیت اشاره دارد. ترجمه دقیق این واژه، دشوار است زیرا این واژه از جهات مختلف، دچار دگردیسی معنایی شده است. مطابق نوشتاری که در سال ۱۹۹۵ دارالتحقیق بیت‌العدل[۱] منتشر کرد، این واژه مربوط به حوزه “دانش و معرفت” در بهائیت است. بنابراین می‌توان این واژه را مربوط به سیاست‌گذاری و استراتژی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت بهائیت  به‌حساب آورد. بیت‌العدل ۱۹ اکتبر ۱۹۹۳ دربارۀ Bahai Scholarship توضیح می‌دهد که در مرحلۀ اولیه از توسعۀ ایمان بهائی، نمی‌توان تعریف محدودی از اصطلاح Bahai Scholarship ارائه داد.[۲] در نامه‌ای از بیت‌العدل به انجمن بهائی‌شناسی آمده است:

بیت‌العدل به شما توصیه می‌کند که سعی نکنید بایسته‌های “علم بهائی”، یا رویکرد عالمان بهائی را به‌صورت محدود تعریف کنید. درعوض باید تلاش کنید تا در انجمن خود به طیف گسترده‌ای از رویکردها احترام بگذارید و تلاش‌‌های افراد را توسعه دهید. بدون تردید برخی از بهائیان تمایل دارند به‌صورت فردی کار کنند و برخی دیگر متمایل به مشورت و همکاری با کسانی هستند که علایق مشابهی دارند. هدف شما آن باشد که فضایی آکنده از مداراپذیری و احترام متقابل را ترویج کنید تا در سایۀ این احترام، عالمانی که علاقۀ اصلی آنان به مسائل الهیات است و نیز دانشمندانی که علاقه دارند نگرش‌‌های علم (Science) و هنر معاصر را با آموزه‌‌های بهائی مرتبط کنند، در کنار یکدیگر به تکامل و تعالی برسند. این تنوع باید دارای وصف مشابهی باشد و از این مشخصه برخوردار باشد که تلاش‌ عالمان بهائی و علاقه و مهارت‌های آنان در راستای نیازهای ایمانی و دینی آنان باشد. سیر رویدادهای جهان، توسعه گرایش‌های فکری نوین به همراه گسترش کار تدریس، زمینه‌های جذاب و سودمندی را برای عالمان بهائی برجسته می‌کند تا توجه خود را به آن معطوف کنند.

به همین ترتیب، گسترش فعالیت‌های جامعه بین‌المللی بهائی در رابطه این جامعه با آژانس‌های سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بین‌المللی، فرصت‌ جذابی برای عالمان بهائی ایجاد می‌کند تا با مشارکت مستقیم و ارزشمند خود در مسیر ارتقای اعتبار ایمان و دین بهائی گام بردارند و با ارتقای دانش بهائی بر جامعه تأثیر بگذارند.

بنابراین لازم است تا شمول علم بهائی، نه‌تنها علاقه‌مندان به مسائل الهیات و  تاریخ دین، بلکه کسانی را که علاقه دارند میان آموزه‌‌های بهائی و رشته خود ارتباط علمی یا حرفه‌ای برقرار کنند، نیز پوشش دهد و حتی آن دسته از باورمندان به ایمان بهائی را که ممکن است فاقد تحصیلات رسمی آکادمیک باشند، اما از طریق مطالعه و درک خود از آموزه‌‌های بهائی، بینشی کسب کرده‌اند که موردعلاقه دیگران است، نیز دربر گیرد… .

بیت‌العدل تمایل دارد از استفاده انحصاری از اصطلاحاتی همچون (Baháí scholarship) و (Baháí scholars) پرهیز نماید تا مبادا به‌واسطه چنین اصطلاحاتی، مرزبندی میان افراد ایجاد شود. واضح است که چنین اصطلاحاتی نسبی هستند … بیت‌العدل به دنبال ایجاد جامعه همگرای بهائی است، جایی که تمام اعضا یکدیگر را تشویق می‌کنند و برای موفقیت، احترام قائل می‌شوند، در این جامعه درک مشترکی از آموزه‌‌ها و وحی حضرت بهاءالله وجود دارد و به پیشبرد ایمان بهائی کمک می‌شود.[۳]

این نوشتار ترجیح می‌دهد تا ازاین‌پس، از واژه Scholarship به “مطالعات بهائی” تعبیر کند. به‌طور مشخص این واژه و کاربست وسیع آن را شوقی‌افندی به‌کار برده و از مهم‌ترین ارکان برنامه توسعه بهائی است. از نیمه دوم قرن بیستم، الگوی توسعه امر در سطح کلان، براساس پروژه مطالعات نوین طراحی شده است.

این نوشتار با بهره‌گیری از شیوه ترکیبی تحلیل و مطالعات میدانی، دورنمایی از کلان‌پروژه مطالعات بهائی ارائه می‌دهد و نقطه آغاز و ثمرات این پروژه را ارزیابی می‌کند.

باور نگارنده آن است که پروژه مطالعات بهائی صرفاً به دنبال “دانش و معرفت” در سطح اعضای خود نیست، بلکه این پروژه اهرمی برای اجرای برنامه توسعه در سطح “نظم جهانی” است. براین‌اساس، مطالعات بهائی در چشم‌انداز کلان خود به دخالت نرم در سیاست منجر خواهد شد و در برنامه بلندمدت، نفوذ در قدرت و ساختارهای سیاسی را می‌جوید، چه اینکه شوقی در نامه‌ای در تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۹۴۳ می‌نویسد:

این امر به عالمان بهائی بیشتری نیاز دارد، افرادی که نه‌تنها به آن ایمان دارند و مشتاق هستند تا دربارۀ آن با دیگران سخن بگویند، بلکه از آموزه‌‌ها و اهمیت آن نیز درک عمیقی دارند و می‌توانند با افکار و مشکلات جاری مردم جهان ارتباط برقرار نمایند.[۴]

بنابراین، شواهد کمی و کیفی نشان می‌دهد که الگوی توسعه بهائیت با هزینه فراوان خصوصاً از نیمه دوم قرن بیستم، تلاشی در راستای نهادسازی برای امر سیاسی و دخالت در قدرت است، خصوص آنکه عضوگیری میدانی، نفوذ در طبقه نخبگان، توسعه سازمان‌‌ها و تشکیلات بهائی و درنهایت، درگیر کردن بهائیان با مشکلات جاری بین‌المللی معنایی جز آنچه بیان شد، نخواهد داشت. این مسأله زمانی نگران‌کننده می‌شود که سوابق تاریخی رهبران بهائی نشان از آن دارد، در شرایطی که در قدرت دست برتر را ندارند، از مداخله در سیاست منع می‌کنند تا مبادا مبغوض حکومت‌‌ها واقع شوند، اما اگر توان دخالت در سیاست را داشته باشند بی‌پروا در آن غوطه‌ور می‌شوند؛ حمایت اغراق‌آمیز عبدالبهاء در ابتدای مشروطه از محمدعلی‌شاه قاجار[۵] و جانب‌داری یک‌بارۀ او از مشروطه در سال ۱۳۲۹ و دستور به بهائیان برای تصاحب کرسی‌‌های مجلس، نشان از عمق سیاست‌ورزی بهائیان دارد تا آنجا که کسروی نقش بهائیان در مشروطه را نافذ و تأثیرگذار ارزیابی می‌کند.[۶] همچنین ترسیم مراحل هفت‌گانه برای رسیدن به حکومت جهانی بهائی و سلطنت الهیه به‌وسیلۀ شوقی افندی نیز در امتداد سنت یادشده است.[۷]

این نوشتار ابتدا با توضیح و تبیین پروژه مطالعات بهائی، می‌کوشد تا گزارشی از وضعیت کمی و کیفی آن ارائه دهد و درنهایت، جهت‌گیری و سیاست‌گذاری بهائیان در این حوزه را توضیح دهد. ازآنجاکه مجال این نوشتار محدود است، در قسمت بعد این پژوهش، انواع مطالعات انتقادی بهائی به همراه گزارشی از رشته‌‌های علمی جذاب برای بهائیان و تشریح مؤسسات علمی و گونه اعطای بورس‌‌های تحصیلی به بهائیان بیان خواهد شد.

۱- پیشینه مطالعات بهائی

۱-۱- پیشینه مطالعات بهائی در قالب تحلیل کمی

پیشینه اولیه مطالعات بهائی ریشه در سنت باب دارد. حلقه نخست مطالعات بابی، منسوب به «حروف حی»[۸] است. حروف حی از شاگردان سیدکاظم رشتی بودند.[۹] افراد یادشده رساله‌‌هایی در اثبات ادعای باب تألیف کردند که می‌توان این نوشته‌‌ها را نخستین منابع مطالعات بابی به حساب آورد.[۱۰] گرچه بیشتر رساله‌‌های تألیفی حروف حی از بین رفته است اما ادعا شده که روش مطالعاتی این رساله‌‌ها عمدتاً جنبه جدلی داشته و از منطق استدلالی رایج در دانش‌‌های شیعی پیروی کرده است.[۱۱] انگیزه نگارش‌‌های اولیه در مطالعات بابی به تشویق‌‌های علی‌محمد باب باز می‌گردد. گویا باب در دوران حبس خود در چهریق، به چهل تن از پیروان خود دستور داد تا رساله‌‌هایی برای اثبات ادعای او بنویسند.[۱۲]

پس از باب و با استقلال بهائیت از بابیت، مطالعات بهائی ابتدا به‌وسیلۀ چهره‌‌هایی همچون میرزا ابوالفضل گلپایگانی[۱۳] صورت گرفت. در این میان محمد قائنی ملقب به نبیل اکبر، محمدعلی قائنی و میرزا اسدالله فاضل مازندرانی در توسعه مطالعات بهائی سهم زیادی داشتند. نکته قابل‌توجه آن است که دانشوران بهائی هرچند تلاش زیادی کردند تا بهائیت را در خلعت “دین جدید” به جامعه معرفی کنند، اما روش مطالعات آنان در سایه دانش‌‌های رایج شیعی شکل گرفته بود و از استقلال علمی برخوردار نبود؛ از‌این‌رو شیوه مباحث مطرح‌شده از سوی آنان، جدلی بوده و در جنبه اقناعی، جذابیت چشم‌گیری نداشت و همین مهم سبب شد تا سیاست‌گذاری علمی بهائیت در نیمه دوم قرن بیستم دچار تحول بنیادی شود.

در نیمه دوم قرن نوزدهم، آن سوی مرزهای ایران نیز مطالعاتی در این موضوع صورت گرفت. نخستین گزارش از جنبش بابی در سال ۱۸۵۱در نشریه انجمن شرق‌شناسی آلمان (ZDMG)[14] به قلم یک میسیونر آمریکایی به نام دکتر آستین رایت نگاشته شد و کمی بعد در سال ۱۸۶۵یادداشت‌‌هایی دربارۀ برخی از نسخه‌‌های خطی بابی را برنارد دورن در روسیه منتشر کرد.[۱۵]

انتشار کتابی در سال ۱۸۶۵به زبان فرانسه با عنوان ادیان و فلسفه‌‌ها در آسیای مرکزی[۱۶] نوشته آرتور دو گوبینو[۱۷] سهم زیادی در آشنایی غرب با بابیان داشت. دو گوبینو در سمت رئیس دفتر وزیر امور خارجه فرانسه به ایران سفر کرد و پس از آموختن زبان فارسی، اطلاعات زیادی دربارۀ بابیان جمع‌آوری و منتشر کرد. در همان سال، میرزا کاظم‌بیک روسی کتابی دربارۀ بابیان منتشر کرد که ابتدا در سال ۱۸۶۵ در سن پترزبورگ منتشر شد و یک سال بعد به فرانسوی ترجمه و در مجله آسیاتیک[۱۸] انتشار یافت. پژوهش‌‌های یادشده مهم بودند زیرا گزارش‌‌هایی که پیش از این منتشر شده بود، بابی‌‌ها را به‌عنوان کمونیست‌‌های انقلابی و نیروهای آنارشیست معرفی می‌کرد و آرتور دو گوبینو اولین کسی بود که نشان داد در آموزه‌‌های بابی، نکات قابل‌توجهی وجود دارد. سخن او چنان نافذ بود که تعدادی از روشنفکران اروپایی را به سمت مطالعه دربارۀ بابیت سوق داد.

پس از نسل اول مطالعات دربارۀ بابیان، ادوارد براون نخستین شخصیت آکادمیک بود که بر پروژه “دین جدید” تمرکز کرد. او ابتدا در ۱۸۸۷-۱۸۸۸ به ایران آمد، سپس در سال ۱۸۹۰ به قبرس رفت تا با صبح ازل ملاقات کند. پس‌ازآن به عکا رفت و با بهاءالله دیدار کرد. او نخستین پژوهشگری بود که دربارۀ روند تغییر “جنبش باب” به “دین بهائی” مطالعه کرد.

شواهد نشان می‌دهد که قرن نوزدهم برای مطالعات بابی و بهائی چندان رضایت‌بخش نبود. نکته حائز اهمیت در تحلیل مطالعات خاورشناسان در قرن نوزدهم آن است که سوژه مطالعات بابی و بهائی بیشتر برای پژوهشگران روسی، فرانسوی و انگلیسی جذاب بوده است.

در روزهای آغازین قرن بیستم، فرانسوی‌‌ها همچنان در حوزه مطالعات بهائی فعال بودند. نیکلاس که از کارمندان کنسول فرانسه بود و در ایران متولد شده بود، بر مطالعات بابی متمرکز شد و اثری در تاریخ باب به نگارش درآورد که در سال ۱۹۰۵ در پاریس به چاپ رسید. او همچنین تعدادی از مهم‌ترین آثار باب را ترجمه کرد. در گام بعدی او از نخستین کسانی بود که دربارۀ شیخیه مطالعات گسترده‌ای انجام داد و نتیجه مطالعات خود را با عنوان پژوهشی دربارۀ شیخیه در چهار جلد در خلال سال‌‌های ۱۹۱۰-۱۹۱۴ در پاریس منتشر کرد. سمت‌وسوی مطالعات نیکولاس همچون ادوارد براون، متمایل به ازلیان نبود اما تا حدودی نسبت به بهائیان، خصمانه بود.

برخلاف براون و نیکلاس که به مطالعات بابی علاقه‌مند بودند، تعدادی از پژوهشگران در روسیه بر مطالعات بهائی متمرکز شدند. بارون ویکتور روزن[۱۹] در جریان فهرست‌نویسی مجموعه نسخه‌‌های خطی عربی و فارسی در سن پترزبورگ، علاقه زیادی به بهائیت پیدا کرد و مقالاتی در این زمینه نوشت و مجموعه‌ای از نوشته‌‌های بهاءالله را منتشر کرد. الکساندر تومانسکی[۲۰] که یک افسرعالی رتبه روس و خاورشناس بود و به زبان‌‌های زیادی تسلط داشت، از نزدیک با بهائیان معاشرت کرد و مدتی با جامعه بهائی عشق‌آباد در ارتباط بود. او سرانجام متن و ترجمه‌ای از کتاب اقدس را به همراه چند مقاله منتشر کرد.

ادعا شده که تعداد دیگری از شرق‌شناسان نیز مقالات مهمی دربارۀ ظهور (دین جدید) در این زمان نوشتند، چهره‌‌هایی مانند:

ژوکوفسکی (م.۱۹۱۸)[۲۱] خاورشناس روسی در سن پترزبورگ؛

کلمان اوار (م. ۱۹۲۶)[۲۲] شرق‌شناس فرانسوی که به دلیل تسلط بر زبان و گویش‌‌های فارسی بارها موردتمجید ادوارد براون قرار گرفته بود؛[۲۳]

گلدزیهر[۲۴] (م. ۱۹۲۱) خاورشناس پرحاشیه مجارستانی؛

آرتور کریستنسن[۲۵] (م. ۱۹۴۵) از کپنهاگ.

آن‌طور که از گزارش‌‌های یادشده استفاده می‌شود، پژوهش دربارۀ بابیت یا بهائیت عموماً توسط خاورشناسان و نه دین‌پژوهان صورت گرفته است و دانشوران روسی در این زمینه حضور پررنگی دارند. نکته حائز اهمیت آن است که در این دوران، کمتر پژوهش مستقل و مفیدی از سوی خود بهائیان دربارۀ تحلیل بهائیت انتشار یافته است و احتمالاً تمرکز بهائیان در این دوره بیشتر بر توسعه کمیّ و عددی جامعه بهائی معطوف بوده است و همین نکته سبب شد تا شوقی به وجود چنین آسیبی پی ببرد.

ناگفته نماند که مطالعات انتقادی بهائیت نیز سهم مهمی در روند توسعه مطالعات بهائی داشته و لکن ازآنجاکه تحلیل مطالعات انتقادی مجال واسعی می‌طلبد، ادامه آن به قسمت بعدی این نوشتار حواله می‌شود.

۱-۲- نیمه دوم قرن بیستم و توسعه چشمگیر مطالعات بهائی

آغاز مطالعات آکادمیک بهائی در زمینه تولید محتوای علمی هرچند بی‌ارتباط با سفر عبدالبهاء به آمریکا نیست اما به‌طور مشخص با پیشنهاد شوقی‌افندی (م.۱۹۵۷) همراه بود. در دوره رهبری او به‌عنوان “ولی امرالله”، آثار علمی نسبتاً کمی توسط بهائیان تولید شد و این خود نشان از آن داشت که بهائیان در زمینه تولید گفتمان و ساخت ایدئولوژی، کم‌توان هستند. در میان بهائیان ایران سمت‌وسوی مطالعات، معطوف بر تفسیر کتاب مقدس و تاریخ بود و نگرش علمی خاصی نیز به چشم نمی‌خورد جز آنکه آثار پرحجم عبدالحمید اشراق خاوری، به همراه آثار تاریخی عزیزالله سلیمانی از ماهیت جدلی برخوردار بودند؛ هرچند با گذشت زمان، تعدادی از بهائیان که از فلسفه غرب آگاهی داشتند تلاش کردند تا با انتشار مقاله، رویکرد جدیدی پدید آورند که از میان آن‌ها می‌توان به  علی‌مراد داودی و شاپور راسخ اشاره کرد و در غرب نیز دکتر جان اسلمونت[۲۶] ادو شیفر با نگارش کتاب بهاءالله و عصر جدید و انتشار آن در سال ۱۹۲۳ در لندن، پژوهش قابل‌توجهی انجام داد و کتاب او به‌عنوان کتاب درسی بهائیان برگزیده شد، اما این فعالیت‌‌ها شوقی را راضی نمی‌کرد.

نظر به آنکه شوقی برخلاف بهاءالله و عبدالبهاء، تحصیلات آکادمیک داشت یا لااقل محافل علمی غرب را از نزدیک دیده و با آن فضا آشنا بود و مدتی نیز در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی در کالج بالیول دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده بود، پروژه مدرن مطالعات بهائیان را مطرح کرد و خواستار آن شد که برای کشف عمیق‌تر آموزه‌های بهائی و ارائه هوشمندانه و جذاب بهائیت، مطالعات عمیق و سازواری صورت بگیرد.[۲۷]

مرگ شوقی در ۴ نوامبر ۱۹۵۷ سبب شد تا پروژه بلندپروازانه او در قالب توسعه علمی بهائیت به مدت یک دهه بی‌فرجام باقی بماند. واقعیت آن است که پس از مرگ براون در سال ۱۹۲۶، دیگر خبری از  مطالعه علمی بابیت و بهائیت در مؤسسات دانشگاهی غرب نبود و محدود افرادی که از غرب به بهائیت گرویده بودند نیز در تولید محتوا کامروا نبودند. رساله میخائیل ایوانف[۲۸] دربارۀ باب که در سال ۱۹۳۹ در مسکو منتشر شد و رساله الساندرو بوزانی[۲۹] در ایتالیا و آدلبرت[۳۰] مولشلگل و هرمان گروسمان[۳۱] در آلمان نیز نیازهای جامعه بهائی را تأمین نمی‌کرد.

این وضعیت تا دهه ۱۹۷۰ میلادی ادامه یافت اما این دهه برای آغاز مطالعات نوین بهائی، روزگار خوشی را رقم زد زیرا جامعه بهائی با عنایت به توسعه کمیّ به شرایطی رسیده بود که می‌توانست در مطالعات جدید، سرمایه‌گذاری هنگفتی به عمل آورد.

آغاز دور مطالعات جدید با دست‌نوشته‌‌های حسن بالیوزی بود و نوع پژوهشگران این دوره تا حد زیادی از جوانان بهائی بودند که باورهای خود را در سطح کارشناسی ارشد مطالعه می‌کردند. در خلال این سال‌‌ها، رساله‌‌های مهمی دربارۀ شیخیه، بابیه و بهائیت نوشته شد. تحول در سطح فعالیت‌‌های آکادمیک بهائی را می‌توان این‌گونه سنجید که بین سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۷ هفت پایان‌نامه دربارۀ مجموع مطالعات بابی و بهائی تولید شد. درحالی‌که بین سال۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ فقط هشت رساله دکتری تولید شده بود و در خلال سال‌‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۲ دوازده پایان‌نامه به نگارش درآمده بود.

از دهه هفتاد میلادی بهائیان تمرکز معناداری بر گسترش مطالعات آکادمیک صورت دادند و نتیجه آن به برگزاری سمینارهای سالانه درباره بهائی‌شناسی در خلال سال‌های ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰ در دانشگاه لنکستر انگلستان و برگزاری سمینار مهم “مطالعات بهائی” در تاریخ ۳۰ سپتامبر و ۱ اکتبر ۱۹۷۸ در کمبریج انگلستان[۳۲] ختم شد.[۳۳] همچنین گروه‌های غیررسمی بهائی که در سطوح مختلف علمی به مطالعه بهائیت می‌پرداختند، از اوایل دهه ۱۹۷۰ در بریتانیا و در اواسط دهه ۱۹۷۰ در لس‌آنجلس تشکیل جلسه دادند. در ادامه این خیزش، ابتدا کرسی بهائی در سال ۱۹۹۰ در دانشگاه میسور در هند و سپس در سال ۱۹۹۳ در مرکز توسعه بین‌المللی و حل منازعات در دانشگاه مریلند تأسیس شد. همچنین پروژه “دایرةالمعارف بهائی” به پیشنهاد مؤسسه انتشارات بهائی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۸۳ آغاز به کار کرد و مجمع روحانی ملی بهائیان آمریکا با حمایت مالی از این پروژه، موفق شد در سال ۱۹۸۴ موافقت بیت‌العدل با این پروژه را نیز به‌دست آورد.

در کنار فعالیت‌‌های آکادمیک در دهه هفتاد میلادی با تأسیس “انجمن مطالعاتی” در کانادا در سال ۱۹۷۴ گام مهمی در تثبیت مطالعات نوین بهائی صورت گرفت. این انجمن در سال ۱۹۸۱ به “انجمن مطالعات بهائی” تغییر نام داد. این حرکت به‌عنوان الگویی برای توسعه مطالعات امری در نظر گرفته شد و پس از آن حدود هفده انجمن بهائی‌شناسی در سراسر دنیا تأسیس شد که درحقیقت هماهنگ‌کننده تمام این انجمن‌‌ها، دفتر انجمن مطالعات بهائی در اتاوا بود. هدف این انجمن‌‌ها بهبود سطوح مختلف بورسیه تحصیلی و مطالعات پیشرفته در جامعه بهائی است. آنان تمایل دارند بر توسعه دانش جدلی و آنچه که می‌توان آن را بورسیه کاربردی “به‌کار بردن آموزه‌‌های اجتماعی بهائی در مسائل جهان” نامید، تمرکز کنند.

۲- رابطه معنادار بین توسعۀ مطالعات بهائی و افزایش مراکز، نشریات و مؤسسات اقماری علمی

از نیمه دوم قرن بیستم و هم‌زمان با شتاب توسعۀ مطالعات بهائی، مجموعه اقماری گسترده‌ای نیز در راستای پشتیبانی، صیانت و حمایت از این مهم پدید آمد. البته شمارش و جمع‌آوری این مؤسسات و زیر‌شاخه‌‌های آن‌ها فراتر از آمارهای ذکرشده در این نوشتار است و مجال واسعی می‌طلبد، اما از باب نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:

انجمن مطالعات بهائی (ABS)[34] در سال ۱۹۷۵ تأسیس شده و تحت نظارت محفل روحانی ملی بهائیان کانادا فعالیت می‌کند.

کتابخانه آنلاین بهائی[۳۵] یک پروژۀ خصوصی و مستقل است و داوطلبانه به‌وسیلۀ جونا وینترز و تیمی از مشارکت‌کنندگان ایجاد شده است. وینترز دانش‌آموخته دانشگاه تورنتو است و آن‌گونه که خود ادعا کرده از اواخر قرن بیستم، بیشتر وقت خود را صرف توسعه این کتابخانه کرده است.

او در ایجاد یا نگه‌داری بسیاری از مراکز بهائی فعال بوده ازجمله انجمن مطالعات بهائی آمریکای شمالی، آکادمی فروتان، جامعه بهائیان دانشگاه آکسفورد، انجمن فرهنگی فلوریدا و انیستیتو ویلمت.

کتابخانه مرجع بهائی،[۳۶] آژانسی از جامعه بین‌المللی بهائی(Baháí International Community) که با علامت اختصاری BIC شناخته می‌شود.

مؤسسه Wilmette که در سال ۱۹۹۵ تحت حمایت محفل ملی ایالات متحده آمریکا تأسیس شد.

در این میان، در نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز شمار زیادی ژورنال و بولتن نیز به چاپ رسیده است. البته برخی نشریات مانند نشریه (The Open Court) در نیمه نخست قرن بیستم بین سال‌‌های ۱۹۰۴-۱۹۳۱ به چاپ رسید و برخی مانند نشریه فرانسوی (Le Journal de Constantinople) مربوط به قرن نوزدهم است و تعدادی از مقالات آن در دسترس است و در آرشیو دیجیتال پایگاه Bahai Library Online نگه‌داری می‌شود؛ اما عمده تولیدات علمی این حوزه متعلق به نیمه دوم قرن بیستم و به شرح ذیل است:

دسته اول: ژورنال‌‌های آکادمیک

Australian Bahai Studies

Bahai Studies

Bahai Studies Bulletin[37]

Bahai Studies Review

Journal of Bahai Studies

Journal of the Royal Asiatic Society

Occasional Papers in Babi and Bahai Studies

Online Journal of Bahai Studies Religion

Singapore Bahai Studies Review

Solas

Studies in Bahai Philosophy

World Order

World Order, complete issues

دسته دوم: ژورنال‌‌های غیرآکادمیک

American Bahai

Associate

Bahai Journal UK

Bahai News

Bahai World

Deepen

dialogue

elixir-journal.org

One Country

Scriptum

Star of the West

دسته سوم: دانشنامه‌‌ها

Bahai Encyclopedia

Encyclopedia Britannica

در ۴ مدخل از بهائیان نام برده شده است.

Encyclopaedia Iranica

در ۱۱۸ مدخل و با نگرش جانب‌دارانه از بهائیان نام برده است.

Encyclopaedia of Islam

منتشرشده توسط انتشارات بریل.

Religious Celebrations

در ۱۵ مدخل از بهائیان نام برده شده است.

World Religions

در ۲۱ مدخل از بهائیان نام برده شده است.

نمودار مقایسه توسعۀ مطالعات بهائی در دو بازه زمانی مختلف[۱]

[۱] . داده‌پردازی این نمودار براساس آمار واقعی نیست زیرا گزارش دقیقی از فعالیت علمی و مطالعاتی قرن ۱۹ و نیمه نخست قرن بیستم در دست نیست؛ ازاین‌رو مبنای تحلیل، براساس نسبت‌سنجی میان بانک دیتای موجود صورت گرفته است.

 

۳- ماهیت مطالعات بهائی

۳-۱- اهمیت و ماهیت مطالعات بهائی

شوقی از اهمیت مطالعات بهائی در قالبی هدفمند و معنادار سخن گفت. هرچند در سخنان بهاءالله و عبدالبهاء نیز سخنانی در این زمینه به چشم می‌خورد اما نمی‌توان سخنان آنان را هدفمند و مبتنی بر الگوی مشخصی ارزیابی کرد اما از زمان شوقی خصوصاً آنکه او بر خلاف اسلافش با فضای آکادمیک و علم مدرن آشنا بود، طرح عظیم مطالعات نوین بهائی مطرح شد.

سمت‌وسوی بیانات شوقی و جهت‌دهی بیت‌العدل نشان می‌دهد که مطالعات نوین بهائی صرفاً تلاشی برای سیاست‌‌های اقناعی و گفتمان‌سازی نیست و نباید فقط از زاویه ماهیت تبشیری، آن را تحلیل کرد. این نوشتار بر این باور است که هرچند پروژه مطالعات بهائی کاربست مستقیمی در تقویت گفتمان‌سازی امری دارد، اما هدف اصلی آن آماده‌سازی تشکیلات و بدنه اجتماعی بهائیت برای ورود به (نظم جهانی) است و از این منظر از ماهیت عمیق سیاسی برخوردار است.

 

شوقی بر ضرورت توسعه حیات فکری جامعه بهائی تأکید کرد. او در نامه‌ای در سال ۱۹۳۴ می‌نویسد:

در این روزگار که مردم نسبت به دین بدبین هستند و به سازمان‌‌ها و جنبش‌‌های دینی با چشم تحقیر می‌نگرند، به‌نظر می‌رسد بیش از هر زمان دیگری نیاز است که جوانان بهائی ما برای ارائه پیام به شیوه‌ای مناسب و به‌گونه‌ای که هر ناظر بی‌طرفی را نسبت به اثربخشی و قدرت آموزه‌‌های بهائی متقاعد کند، مجهز باشند.[۳۸]

چند سال بعد در ۳ جولای ۱۹۴۹، شوقی مطالعات بهائی را کمک مهمی برای آموزش دین به کسانی توصیف کرد که اصول بهائیت را در پرتو اندیشۀ مدرن نمی‌یابند:

به‌نظر می‌رسد آنچه ما اکنون به آن نیاز داریم، مطالعات عمیق‌تر و هماهنگ‌تر بهائی است تا بتوانیم مردم را جذب کنیم. جهان ــ حداقل اندیشمندان جهان ــ تا به امروز به تمام آرمان‌‌های حضرت بهاءالله که بیش از ۷۰ سال پیش بیان کرده، دست یافته است، بنابراین اکنون سخنی برای آنان «جدید» به‌نظر نمی‌رسد اما ما می‌دانیم که آموزه‌‌های عمیق‌تر بهائی، هنوز جایگاه واقعی خود را به‌دست نیاورده خصوصاً در موضوع نظم جهانی پیش‌بینی‌شده برای بازآفرینی جامعه جدید و پویا. ما باید این مطالب را بیاموزیم و هوشمندانه و به‌صورت جذاب ارائه کنیم.[۳۹]

مدت‌ها پس از شوقی، بیت‌العدل نیز رسماً دربارۀ مطالعات بهائی موضع گرفت. در بیانیه منتشرشده در ۳ ژانویه ۱۹۷۹، بیت‌العدل به نقش عالمان بهائی توجه کرده است:

بیت‌العدل اعظم، علم بهائی را برای توسعه و تحکیم جامعه بهائی و برای رهایی از گمنامی، دارای اهمیت بالقوه زیادی می‌داند.[۴۰]

بیت‌العدل در نامه‌ای غیررسمی در ۱۰ فوریه ۱۹۸۱ به مرکز دارالتبلیغ بین‌المللی می‌نویسد:

در زمینه دانش بهائی، احساس می‌کنیم که نباید با ابزار سانسور و انتقاد ناروا سبب از بین بردن رشد و تعالی عالمان بهائی شویم. ما بر این باوریم که هم دارالتبلیغ بین‌المللی و هم هیئت‌های مشاورین قاره‌ای می‌توانند با تشویق دانشمندان نوپا و با ترویج تحمل‌پذیری و مدارا نسبت به نظرات دیگران، در جامعه بهائی خدمات ارزنده‌ای ارائه دهند. درعین‌حال، باید با آگاهی روزافزون از حقیقت اصلی و اهمیت حیاتی عهدومیثاق و محبت روزافزون به حضرت بهاءالله، هسته اساسی ایمان مؤمنان تقویت شود.[۴۱]

بیت‌العدل (عطف به پیام ۱۹۷۹)، این بار در جملات آغازین پیام رضوان در سال ۱۹۸۴ خطاب به بهائیان جهان، خروج از گمنامی را از ویژگی‌‌های بارز پنج سال گذشته برشمرده و بیان می‌دارد که توجه عمومی بی‌سابقه‌ای به امر الهی معطوف شده است. در پیام رضوان تأکید شده که توسعه علم بهائی ضروری است. همچنین تأکید شده:

باید همواره تلاش‌های بیشتر و بیشتری صورت گیرد تا رهبران جهان، در تمام بخش‌های زندگی، با ماهیت واقعی وحی حضرت بهاءالله به‌عنوان تنها امید برای آرامش و اتحاد جهان آشنا شوند.[۴۲]

همچنین در پیام رضوان بیت‌العدل در سال ۱۹۹۲ نوشته شده:

 

… قرار گرفتن بخش‌های تأثیرگذار زندگی مردم با آموزه‌‌های بهائی در زمینه‌هایی مانند صلح، محیط‌زیست، وضعیت زنان، تحصیلات و سواد، واکنش‌هایی را برانگیخته است که به‌طور فزاینده‌ای از بهائیان می‌خواهد تا با دیگران در طیفی از موضوعات در پروژه‌‌های مرتبط با دولت‌‌ها یا سازمان‌‌های غیردولتی مشارکت کنند.

علاوه‌براین، چنین نکته‌ای در اذهان عمومی این درک را ایجاد می‌کند که دین (بهائی) برای مشکلات کنونی پاسخ‌هایی دارد و درنتیجه این انتظار که جامعه بهائی باید در امور عمومی مشارکت فعال‌تری داشته باشد…

… پروژه‌‌های توسعه اجتماعی و اقتصادی بهائی به دلیل نمونه‌‌هایی از قدرت ابتکار گروهی و اقدام مشورتی داوطلبانه که در مکان‌‌های متعددی تنظیم شده است، بسیار افزایش یافته و اعتبار زیادی برای جامعه به ارمغان آورده است. برخی از پروژه‌ها در دستاوردهای خود چنان متمایز بوده‌اند که از طریق استنادات و جوایز دولت‌ها و آژانس‌های بین‌المللی غیردولتی به اطلاع عموم رسیده‌اند.[۴۳]

 

۳-۲- مطالعات بهائی بهمثابه ابزار ساخت ایدئولوژی

الف: تربیت کادر علمی و نیروی انسانی

یکی از اهداف شوقی از پروژه توسعۀ مطالعات بهائی، تربیت نیروی انسانی کارآمد برای گفتمان‌سازی و ساخت ایدئولوژی بهائی است. او در نامه‌ای به تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۹۴۳ می‌نویسد:

…این امر به عالمان بهائی بیشتری نیاز دارد، افرادی که نه‌تنها به (امر) ارادت ورزیده و به آن ایمان دارند و مشتاق هستند تا دربارۀ آن با دیگران سخن بگویند، بلکه از اهمیت آموزه‌‌های امری نیز درک عمیقی داشته و می‌توانند این آموزه‌‌ها را با اندیشه و زندگی و مشکلات مردم جهان درگیر کنند.[۴۴]

این قطعه از بیانات شوقی، بیانگر ویژگی‌‌های متمایز است. توصیف نوع مطلوب عالم بهائی که تشکیلات امری در این زمان به آن نیاز دارد و شمردن خصلت‌‌های او از قبیل ارادت عمیق به ایمان بهائی، درک عمیق آموزه‌‌ها و تمایل زیاد به اشتراک‌گذاری و تبلیغ به دیگران، نشان از آن دارد که پروژۀ مطالعات بهائی صرفاً طرحی برای علم‌پژوهی و کشف حقیقت نیست.

ب: نیروی انسانی دانشمند با قابلیت کنشگری و نفوذ

شوقی در نامه‌ای در تاریخ ۵ جولای ۱۹۴۹ می‌نویسد:

ما به عالمانی بهائی نیاز داریم که آموزه‌‌های بهائی را عمیق فهمیده باشند بلکه به افرادی با مطالعه و تحصیلات خوب نیز نیاز داریم تا بتوانند آموزه‌‌های ما را با اندیشه جاری رهبران جامعه مرتبط کنند.[۴۵]

ج: تمرکز بر نخبهگزینی و تکنوکراتیسم فرهنگی

شوقی در ادامه نامه قبل می‌نویسد:

بهائیان موظف هستند ذهن خود را به دانش مسلح کنند تا بتوانند حقایقی را که در ایمان بهائی وارد شده، به‌ویژه به طبقات تحصیل‌کرده عرضه کنند.[۴۶]

بیت‌العدل نیز در پیامی در ۲۱ آگوست ۱۹۷۷ می‌نویسد:

همان‌طور که “در پرتو مطالعات نوین بهائی” جامعه بهائی رشد می‌کند و متعالی می‌شود، دانشمندان و کارشناسانی را در زمینه‌‌های متعدد به دست می‌آورد ــ هم با متخصص شدن بهائیان و هم با بهائی شدن کارشناسان…. به موازات این فرایند، حیات نهادی و تشکیلاتی بهائی نیز در مسیر توسعه قرار می‌گیرد و مجامعی به‌طور فزاینده از دانش علمی و تخصصی ــ چه از بهائیان و چه غیربهائیان ــ شکل می‌گیرد که می‌تواند برای کمک به حل مشکلات مورداستفاده قرار بگیرد. این جوامع به‌مرورزمان سبب سامان‌دهی مؤسسات آموزشی بزرگ بهائی و پروژه‌‌های بزرگ بین‌المللی و ملی برای بهبود زندگی بشر خواهد شد.[۴۷]

د: ترویج مدارا (تساهل و تسامح دینی)

ترویج فضای مدارا با دیگران در جامعه بهائی و تقویت هسته اصلی ایمان مؤمنان از اهداف مهم پروژۀ مطالعات بهائی است. بیت‌العدل در نامه‌ای به تاریخ ۷ اکتبر ۱۹۸۰ در این زمینه اعلام کرده است:

در دوره‌‌های گذشته، مؤمنان تمایل داشتند به دو گروه متخاصم تقسیم شوند: کسانی که کورکورانه به وحی پایبند بودند و کسانی که در همه امور دچار شک و تردید بودند. هر دو رویکرد یادشده می‌تواند منجر به خطا شود…[۴۸]

چالش همه مؤمنان این است که ترکیب متعادلی را که بیت‌العدل تجویز کرده است، رعایت کنند و به مرحله‌ای از توسعه برسند که در هیچ‌کدام از گروه‌‌های متخاصم یادشده قرار نگیرند.[۴۹]

بیت‌العدل در تاریخ ۱۸ ژولای ۱۹۷۹ دربارۀ نیاز به مدارا می‌نویسد:

بیت‌العدل موافق است که برای مؤمنان به‌ویژه کسانی که در نظم اداری دارای مناصب و مسؤولیت هستند، بسیار مهم است که با آرامش و مدارا و ذهنی کنجکاو نسبت به دیدگاه‌های متفاوت از خود واکنش نشان دهند و به‌یاد داشته باشند که تمام بهائیان فقط شاگردان ایمانی هستند که همیشه در تلاش برای درک واضح‌تر آموزه‌‌ها و به‌کار بردن آن‌ها با وفاداری بیشتر هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که درک کاملی از وحی دارد.[۵۰]

بنابراین، ترویج فضای تساهل مستلزم آن است تا کسانی که منصب و مقامات تشکیلاتی را در اختیار دارند، بیش‌ازحد واکنش نشان ندهند و کسانی که درک خود را از آموزه‌‌ها بیان می‌کنند، به‌طور عمدی یا ناخواسته باعث ایجاد اختلاف نشوند. هشدار نسبت به دامن زدن به اختلاف، یکی از خطراتی را که برای مؤمنانی که شروع به تحصیل علم بهائی می‌کنند، برجسته می‌کند. به این مناسبت، بیت‌العدل در بیانیه‌ای اظهار داشت:

بااین‌حال، مواردی دیده می‌شود که مؤمنان خود را عالم می‌دانند و حتی ممکن است از نظر آکادمیک نیز چنین باشند و در برخی از جنبه‌های ایمانی نیز تخصص قابل‌توجهی داشته باشند، اما متأسفانه نسبت به سایر جنبه‌های دینی، ناآگاه هستند و همین مسأله سبب شده تا انتقادهای گزنده‌ای ابراز کنند.[۵۱]

جمعبندی

Scholarship Bahai در معنای عام به مطالعات بهائی اطلاق می‌شود. این پروژه به‌طور ویژه از زمان شوقی سیاست‌گذاری شده و هدف اولیه آن، خودکفایی در مطالعات بهائی است. به عبارت دیگر این پروژه به دنبال آن است که مطالعات عمیق بهائی به‌وسیلۀ خود بهائیان سامان بگیرد تا اولاً بنیان ایمان بهائی تقویت شود و ثانیاً حرکت هدفمند امر به‌سوی نظم جهانی تضمین شود. شواهد نشان می‌دهد که مطالعات نوین بهائی، تلاشی درجهت توسعه تشکیلاتی و نهادیِ بهائیت، عضوگیری میدانی و نفوذ نخبگانی است و این حرکت هدفمند در راستای ساخت زیربنا برای تشکیل حکومت جهانی و دخالت در سیاست و ورود به قدرت است.

آثار به‌جا مانده از قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم گواه بر آن است که بهائیان در تولید محتوا و ایجاد گفتمان فعال بهائی ناتوان هستند و فعالیت آنان در سایه پژوهش شرق‌شناسان قرار گرفته است؛ اما از نیمه دوم قرن بیستم، مطالعات بهائی سمت‌وسوی ویژه‌ای به خود می‌گیرد و علوم انسانی خصوصاً علوم اجتماعی در کانون توجه بهائیت واقع می‌شود. در این زمان هدف، حرکت کلان به سمت نظام‌سازی و بهره‌گیری از علوم جدید است تا در پرتو آن اولاً توانمندی گفتمان‌سازی بهائی افزایش یابد و ثانیاً علم، ابزاری برای نفوذ در طبقۀ تکنوکرات شود.

توسعۀ نوین بهائی بر پایۀ مطالعات جدید بهائی شکل گرفته و میان توسعۀ سطح مطالعات و گسترش نهادهای علمی بهائی، نشریات پژوهشی و مؤسسات اقماری (اعم از بنیادها، NGO، انجمن‌ها، محافل) رابطۀ معناداری دیده می‌شود. این پژوهش بر این باور است که توسعۀ مطالعات بهائی صرفاً تلاشی دانش‌پژوهانه در راستای کشف حقایق بهائیت نیست بلکه این سرمایه‌گذاری عظیم نشان از آن دارد که توسعۀ علمی مقدمه‌ای برای ورود بهائیت به نظم جهانی است. ازاین‌رو پروژۀ مطالعات بهائی هرچند پوششی اجتماعی و فرهنگی دارد اما درحقیقت سودای سیاست‌ورزی را با خود حمل می‌کند.

منابع

 

  1. عبدالحسین آیتی؛ کشف الحیل؛ نشر راه نیکان، ۱۳۹۲٫
  2. احمد کسروی؛ تاریخ مشروطه؛ امیر کبیر، تهران:۱۳۸۳٫
  3. شوقی افندی؛ توقیعات مبارکه ۱۹۵۲-۱۹۵۷؛ مؤسسه ملی مطبوعات امر.
  4. محمد نبیل زرندی؛ مطالع الآنوار: تلخیص تاریخ نبیل زرندی؛ ترجمه و تلخیص: عبدالحمید اشراق خاوری، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۳۷٫
  5. هادیان مهدی؛ نشیب و فراز؛ نشر گوی، تهران: ۱۳۹۲٫
  6. Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and from the Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice on Scholarship, Prepared by the Research Department of the Universal House of Justice, February 1995.
  7. Moojan Momen (1998),”Scholarship and the Baháí Community,” Published in the Journal of Bahá’í Studies Vol. 1, number 1.
  8. ——————–(۱۹۹۵),”Baháí Faith, Scholarship on”, Written for possible inclusion in The Baháí Encyclopedia.
  9. ———————-(۱۹۹۳),”Bahá’í Scholarship: Definitions and Perspectives”, published in Baháí Studies Review, 3:2, London: Association for Bahai Studies of English-Speaking Europe.
  10. Compilation of Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice September 2020.
  11. Peter J. Khan (1993), “Scholarship, Baháí by Shoghi Effendi and Universal House of Justice”, published in Baháí Studies Review, 3:2 London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.
  12. ————————-(۱۹۸۱),”The Babi and Baha’i Religions, 1844-1944: Some Contemporary Western Accounts”, George Ronald Publisher Ltd.
  13. Peter Smith (1987), “The Babi and Baha’i Religions: From Messianic Shiism to a World Religion”, Cambridge University Press; Illustrated edition.
  14. Mirza Habibullah Afnan(2008),”Th e Genesis of the Babi-Bahai Faiths in Shiraz and Fars”, edited and translated by Ahang Rabbani published in Witnesses to Babi and Bahá’í History, vol. 1 Leiden: Brill.
  15. Smith, Peter (1987),”Babi and Bahai Religions”, Cambridge
  16. ————– (۲۰۰۰),”Rúhíyyih Khánum, Amatu’l-Bahá”, A concise encyclopedia of the Baháí Faith, Oxford University Press.
  17. Universal House of Justice (1993), Scholarship Baháí: Statements from the World Centre, published in Baháí Studies Review, 3:2, London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.

[۱]. Extracts from the Writings of Bahá’u’lláh and ‘Abdu’l-Bahá and from the Letters of Shoghi Effendi and the Universal House of Justice on Scholarship (1995), Prepared by the Research Department of the Universal House of Justice.

 

[۲]. House of Justice: 19 October 1993 to an individual believer

 

[۳]. Ibid

 

[۴]. تهیه‌شده به‌وسیلۀ دارالتحقیق بیت‌العدل اعظم:

۲۱ October 1943 to an individual believer

 

[۵]. کشف الحیل ص۶۶۰-۶۶۱٫

 

[۶]. تاریخ مشروطه ص ۵۶۰٫

 

[۷]. توقیعات مبارکه ص ۱۱۱-۱۱۲٫

 

[۸]. اصطلاح (حروف حی) در ادبیات بابی، لقب ۱۸ نفر از نخستین کسانی است که به علی‌محمد باب گرویدند. این ۱۸ نفر به حساب ابجد، ملقب به (حروف حی) شدند. رک:

Mirza Habibu’llah Afnan (2009)”The Genesis of Babi-Baha’i Faiths in Shiraz and Fars”, Texts and Sources in the History of Religions, p 318.

 

[۹]. نبیل زرندی، مطالع الآنوار، ج۱، صص۶۸-۶۹٫

 

[۱۰]. Moojan Momen (1995), Bahá’í Faith, Scholarship on.

————————-(۱۹۸۱), The Babi and Baha’i Religions, 1844-1944: Some Contemporary Western Accounts, George Ronald Publisher Ltd.

[۱۱]. Moojan Momen (1995), Bahá’í Faith, Scholarship on.

 

[۱۲]. Ibid.

 

[۱۳].  گلپایگانی از مبلغانی بود که عبدالبهاء شخصاً او را به آمریکا فرستاد.

Smith, Peter (1987),“Babi and Baha’i Religions”, pp 101 &103.

 

[۱۴]. Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft

 

[۱۵]. قسمتی از اطلاعات ارائه‌شده در تحلیل کمی، از مقاله ذیل استخراج شده است:

Moojan Momen (1995),”Bahá’í Faith, Scholarship on”, Written for possible inclusion in The Baháí Encyclopedia.

 

[۱۶]. Les Religions et les Philosophies dans l’Asie Centrale

 

[۱۷]. Arthur de Gobineau

 

[۱۸]. Journal Asiatique

 

[۱۹]. Baron Victor Rosen

 

[۲۰]. Aleksandr Tumansky

 

[۲۱]. Valentin Alekseevich Zhukovski

 

[۲۲]. Clement Huart.

 

[۲۳]. لازم به ذکر است که نامه شوقی در تاریخ ۲۰ مارس ۱۹۲۹ و موردخطاب قرار دادن گروهی از جوانان بهائی در مونترال کانادا که مشغول مطالعات نوین امر بودند و ستایش از فعالیت آنان نشان می‌دهد که جامعه بهائی آمریکای شمالی از زمان شوقی مستعد انجام مطالعات نوین بهائی بوده است، هرچند نمی‌توان آمار مشخصی از آن دوران به‌دست آورد.

۲۰ March 1929 to an individual believer

 

[۲۴]. Ignaz Goldziher

 

[۲۵].  Arthur Christensen

 

[۲۶]. John E. Esslemont

 

[۲۷]. لازم به ذکر است که نام بردن از شوقی از این باب است که او دارای مقام رسمی ولی امرالله در میان بهائیت محسوب می‌شود. در این میان نمی‌توان نقش برجسته همسر آمریکایی شوقی (مری ماکسول معروف به روحیه خانوم) را نادیده گرفت. ماکسول پس از ازدواج با شوقی، نخستین منشی ولی امرالله شد و در سال ۱۹۵۱به  عضویّت در شورای بین‌المللی بهائی برگزیده شد  (Smith, Peter (2000) pp. 299–۳۰۰). شواهد نشان می‌دهد، ماکسول نقش پررنگی در توسعه نوین بهائیت داشته است. ازآنجاکه پژوهش درخصوص فعالیت‌‌های ماکسول پردامنه است و البته از موضوع این نوشتار هم خارج است، لذا پیشنهاد می‌شود برای کسب آگاهی از فعالیت مرموز روحیه ماکسول و نقش محوری او در توسعه بهائیت و همچنین مرگ مشکوک شوقی به کتاب ذیل مراجعه شود:

هادیان مهدی؛ نشیب و فراز؛ نشر گوی، تهران: ۱۳۹۲٫

[۲۸]. Mikhail Ivanov

 

[۲۹]. Alessandro Bausani

 

[۳۰]. Adelbert Muehlschlegel

 

[۳۱]. Hermann Grossmann

 

[۳۲]. دربارۀ مطالعات بیشتر در موضوع حواشی سمینارهای لنکستر و کمبریج و نوع موضع‌گیری بیت‌العدل مراجعه کنید به:

Universal House of Justice (1993), Scholarship Baháí: Statements from the World Centre, published in Baháí Studies Review, 3:2,

London: Association for Baháí Studies of English-Speaking Europe.

[۳۳].  لازم به ذکر است که آغاز نسل جدید مطالعات بهائی چنان پرشتاب بود که پس از برگزاری سمینارهای علمی یادشده، دبیرخانه بیت‌العدل در تاریخ  ۳ ژانویه ۱۹۷۹ وادار به صدور بیانیه شد. در این بیانه دربارۀ فرصت مطالعات نوین بهائی نکات مهمی بیان شده و به مطالعات نوین بهائی با دیده تردید و احتیاط نگریسته شده است. البته بیت‌العدل چند سال بعد در پیامی، لحن ملایم‌تری اتخاذ کرد و اعلام کرد: «بیت‌العدل درک می‌کند که دانشوران بهائی به دنبال راه‌‌هایی برای انتقال حقایق معنوی از طریق منطقی و اثبات اعتبار آن‌ها با براهین علمی هستند. نمی‌توان اعتراضی به چنین نگرشی داشت. خود حضرت عبدالبهاء از چنین روشی استفاده می‌کردند. خطری که علمای بهائی باید از آن اجتناب کنند، تحریف حقیقت دینی است. عالمان واقعی و راستین بهائی باید بکوشند تا مبادا حقایق اصیل دین بهائی را در طوفان مجادلات علمی از دست بدهند.

-In a letter to a National Spiritual Assembly dated 21 July 1968, the House of Justice.

– House of Justice: 7 June 1983 to an individual believer

[۳۴]. Association for Bahai Studies.

 

[۳۵]. Bahai Library Online.

 

[۳۶]. Baháʼí Reference Library

 

[۳۷]. بولتن غیررسمی مطالعات بهائی، منتشرشده در سال‌‌های ۱۹۸۲-۱۹۹۳ در نیوکاسل. این بولتن با استانداردهای علمی به‌وسیلۀ استفان لمبدن، استاد مطالعات دینی در دانشگاه نیوکاسل انتشار یافت و نویسندگان آن نوعاً از اساتید دانشگاه و سایر دانشمندان بودند.

 

[۳۸].  تهیه شده توسط دارالتحقیق بیت‌العدل اعظم:

۵ May 1934 to an individual believer. Para 31.

 

[۳۹]. همان:

۳ July 1949 on behalf of Shoghi Effendi to an individual believer, para74.

 

[۴۰].  همان:

۳ January 1979 to participants in an academic seminar, para34.

 

[۴۱].  همان:

۱۰ February 1981 memorandum from the Universal House of Justice to the International Teaching Centre, para76.

 

[۴۲].  Riḍván 1984 to the Bahá’ís of the World

 

[۴۳]. Riḍván 1992 to the Bahá’ís of the World

 

[۴۴].  تهیه شده توسط دارالتحقیق بیت‌العدل اعظم:

۲۱ October 1943 to an individual believer, para13

 

[۴۵]. همان:

۵ July 1949 to an individual believer, para 33.

 

[۴۶]. همان.

 

[۴۷]. ۲۱ August 1977 on behalf of the Universal House of Justice to an individual believer.

 

[۴۸]. ۷ October 1980 on behalf of the Universal House of Justice to an individual believer.

 

[۴۹]. ۱۸ July 1979 on behalf of the Universal House of Justice to an individual believer.

 

[۵۰].  Ibid.

 

[۵۱]. ۸ October 1980 on behalf of the Universal House of Justice to an individual believer

 

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری توسط سردبیر
بارگذاری در پژوهش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

بررسی

داستانِ یک داستان: مروری بر کمپین “داستان ما یکیست”

چکیده هنگام ناآرامی‌های ایران در نیمۀ دوم سال ۱۴۰۱ شمسی، تشکیلات بهائی در ابتدا، ضمن همدلی…