۱٫ نوشتهی باب مشهور به «لوح وصایت»
متن لوح:
الله اکبر تکبیراً کبیراً
هذا کتاب من عند الله المهیمن القیّوم الی الله المهیمن القیّوم.
قل کل من الله مبدؤون. قل کل الی الله یعودون.
هذا کتاب من علی قبل نبیل ذکر الله للعالمین الی من یعدل اسمه اسم الوحید ذکر الله للعالمین.
قل کل من نقطة البیان لیبدؤون.
ان یا اسم الوحید! فاحفظ ما نزل فی البیان و أمر به فانک لصراط حق عظیم.
(مهر) اننی انا حجة الله و نوره.
الله اکبر تکبیراً کبیراً
ان یا کریم! قد وهبناک واحداً من حق واحد الاول لتحفظن کل ما نزل من عند الله و لتبلغن الی اسم الوحید و لتسئلن عمّن یکتب آیات الله ما انتم مراد الله لاتعلمون.
(مهر) شهد الله انه لا اله الا هو العزیز المحبوب.[۱]
توضیح ناشر:
توقیع معروف نقطهی اولی در تنصیص به این که نگاهداری بیان و امرنمودن به آن با صبح ازل است. بعد از تکبیر مینویسد: «این کتابی است از جانب خداوند مهیمن قیوم بهسوی خداوند مهیمن قیوم. همه از خداوند ابتدا شده و بهسوی خداوند بازگشت مینمایند. این کتابی است از علی قبل نبیل[۲] به کسی که نامش معادل با اسم وحید است.»[۳] و در پایان این لوح، ضمن بیان این که ابتدای همه از نقطهی اولی است، حفظ آنچه در بیان نازل شده و امر به آن را به صبح ازل دستور داده و او را صراط عظیم حق معرفی مینماید و ذیل لوح را هم با مهری که سجع آن «اننی انا حجة الله و نوره» میباشد مهر کرده و نکتهی شایان توجه در این توقیع تاریخی این است که به هر عنوانی خود را در آن وصف نموده، عیناً مرآت خویش را نیز توصیف کرده است.
صفحهی مقابل که به «ان یا کریم» خطاب نموده و در اصل خط نقطهی اولی با همان نخستین صفحهی خطاب به وحید، هردو متصل به یکدیگر میباشد، خطاب به کریم است[۴] و پس از تکبیر مینویسد: «ای کریم! ما به تو یک واحد از حق واحد اول را بخشیدیم تا آنچه را که از نزد خداوند نازل شده، نگاهداری نموده و به اسم وحید برسانی و هرچه را از مراد خداوند نمیدانید، از کسی که آثار خداوند را مینویسد،[۵] بپرسید و سجع مهر ذیل آن: «شهد الله انه لا اله الا هو العزیز المحبوب» میباشد.[۶]
نکتهای که ناشر در شرح این لوح به آن پرداخته، نقش مهمی در بررسی جایگاه صبح ازل در نگاه باب دارد. باب خود را مظهر ظهور الله میدانست. با توجه به این موضوع است که جملهی نخست این لوح (هذا کتاب من عند الله المهیمن القیوم) معنیدار میشود. به عبارت دیگر، در نگاه او، این خداوند است که از زبان او سخن میگوید. بر همین مبناست که باید به جملهی دوم (الی الله المهیمن القیوم) پرداخت. این جمله دربارهی مخاطب است که صبح ازل باشد و نشان میدهد که او نیز در نگاه باب، مظهر ظهور الله بود.
نکتهی مهم دیگر این لوح این است که باب، هم خود و هم صبح ازل را «ذکر الله للعالمین» نامیده است. این خطاب نیز بیانگر همان شأن پیشگفتهی صبح ازل در نگاه باب است. وی سپس، حفظ آیات بیان و امر به آن را به صبح ازل دستور داده و پس از آن، او را «صراط حق عظیم» خوانده است.
مجموع مطالب این لوح نشان از آن دارد که صبح ازل در زمان صادر شدن آن مقامی بسیار والا در نگاه باب پیدا کرده بود. روشن است که بابیان باید از چنین کسی پیروی میکردند. ازلیان آن نوشته را با عنوان «لوح وصایت» میشناختند.[۷]
صبح ازل رونوشتی از این لوح را در کتاب مستیقظ آورد و در اختیار بابیان قرار داد.[۸] حدود ۵۴ سال بعد از آن، زمانی که ادوارد براون نسخهای از کتاب نقطة الکاف را ـ که قدیمیترین تاریخ بابیان میدانست ـ به طبع رساند، در مقدمهاش رونوشتی دیگر را ـ که به خط صبح ازل بود ـ آورد و در سطح عموم شناساند.[۹] واکنش بهائیان به کتاب نقطةالکاف و مقدمهی آن بسیار سخت بود. آنان کوشش کردند تا آن کتاب را که آشکارا به بزرگی مقام صبح ازل نزد باب اشارت داشت، بیاصالت و ساختهی دست ازلیان جلوه دهند.[۱۰] در همین مسیر بود که بهسبب دستورهای پیدرپی عبدالبهاء، کتاب کشف الغطاء عن حیل الأعداء ازسوی دو داعی مشهور بهائی، میرزا ابوالفضل گلپایگانی و سیّد مهدی گلپایگانی، به نگارش درآمد و با ادبیاتی سخت به نکوهش صبح ازل، پیروانش و براون پرداخت.[۱۱] سختی رویکرد نویسندهی دوم نسبت به ازلیان تا آنجا بود که برای بزرگداشت مقام بهاء الله، به طعن غیرمستقیم باب نیز پرداخت![۱۲]
با توجه به اصل این لوح که به خط خود باب است ـ و از قبرس توسط قمرتاج دولتآبادی به ایران آورده شد ـ درستی و اصالت رونوشتهای صبح ازل که در کتابهای مستیقظ و نقطة الکاف آمده، نتیجه میشود.
نکتهی مهم دیگر دربارهی این لوح، تأیید اصالت آن از سوی ابوالقاسم افنان است. این شخص که از خاندان معروف افنان بهشمار میرفت،[۱۳] سالها سمت کلیدداری منزل باب در شیراز را ـ که یکی از دو مکان حج بهائیان است ـ برعهده داشت.[۱۴] وی در شرح این لوح نوشته:
میرزا یحیی این لوح را به خط خود رونویسی کرده، برای پروفسور براون فرستاد…. علاوه بر این، ازلیها نیز در همین اواخر این لوح را در کتابی زیر عنوان قسمتی از الواح خط نقطهی اولی و آقا سیّد حسین کاتب چاپ و منتشر کردهاند.[۱۵]
افنان در بخشی از گفتار خود بر آن است که در این لوح «هیچ اشارهی صریحی به مسألهی وصایت و انتخاب جانشین نشده است.»[۱۶] با توجه به آنچه پیش از این آمد، میزان درستی دیدگاه او روشن است اما نکته اینجاست که او با این که هیچ نظری به مقام صبح ازل ندارد، اصالت صدور این لوح را نفی نکرده است.
[۱]. پیشین، صص ۱ و ۲٫
[۲]. توضیح ناشر: نبیل عدداً با محمد برابر و مراد از علی قبل نبیل علیمحمّد است.
[۳]. توضیح ناشر: وحید عدداً با یحیی برابر و از اسماء صبح ازل است و چنانکه ملاحظه میشود، در اصل لوح، در این موضع، خود و صبح ازل، هردو را ذکر الله للعالمین نامیده است.
[۴]. توضیح ناشر: کریم مراد ملا عبدالکریم قزوینی (کاتب معروف نقطهی اولی) و از شهدای سال ۱۲۶۸ قمری تهران است که به وضع فجیعی کشته شد و در آثار احمد هم نامیده شده.
[۵]. توضیح ناشر: مراد آقا سیّد حسین کاتب است که او نیز در واقعهی ۱۲۶۸ به شهادت رسید.
[۶]. [قمرتاج دولتآبادی و محمّدصادق ابراهیمی.] قسمتی از الواح نقطهی اولی و آقا سیّد حسین کاتب، صص ب و پ.
[۷]. عطیّه روحی، شرح حال مختصری از زندگانی حضرت ثمره (صبح ازل)، ص ۴٫
[۸]. میرزا یحیی صبح ازل، مستیقظ، بیجا.، بینا.، بیتا.، ص ۳۸۱٫
[۹]. حاجی میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، مقدمهی ناشر کتاب، ص لد.
[۱۰]. بهعنوان نمونه، روحالله مهرابخانی از نقطة الکاف را «کتاب مجعول» خوانده و نامهای از میرزا ابوالفضل گلپایگانی را آورده که در آن به دخالت میرزا مصطفی کاتب در نگارش «کتاب محرَّف نقطة الکاف خبیث» اشاره دارد. (روحالله مهرابخانی، شرح احوال جناب میرزا ابوالفضائل گلپایگانی، صص ۴۴۸ و ۴۴۹)
[۱۱]. براون، نقطة الکاف را از روی نسخهی خطی ـ که در کتابخانهی ملی پاریس نگهداری میشود ـ به طبع رساند. (حاجی میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، مقدمهی ناشر کتاب، صص ید و یه) در کتابخانهی دانشگاه پرینستون نسخهای دیگر از این کتاب موجود است که زمان کتابت آن به یکسال پیش از کتابت نسخهی براون بازمیگردد. لازم به ذکر است که پیش از این، مقالهای در کتابشناسی نسخهی دانشگاه پرینستون به طبع رسیده است: William McCants and Kavian Milani, The History and Provenanace of an Early Manuscript of the Nuqtat al-Kaf dated 1268 (1851-52)
[۱۲]. سیّد مهدی گلپایگانی ابتدا صورت عریضهی ناصرالدینمیرزا ولیعهد به محمّدشاه قاجار را ـ که دربارهی مجلس محاکمهی باب در تبریز بود ـ آورده است. سپس، برای نشان دادن قهر و سطوت بهاء الله نسبت به پادشاهان، به ذکر توبهنامهی باب و الواح قهرآمیز بهاء الله پرداخته و در عمل باب را خوار کرده است: «چون در این عریضه، انابه و استغفارکردن باب و التزام پا به مهر سپردن آن حضرت مذکور است، مناسب چنان به نظر میآید که صورت همان دستخط مبارک [توبهنامه] را نیز محض تکمیل فائده در این مقام مندرج سازیم و موازنهی آن را با الواحی که از قلم جمال قدم [بهاء الله] در سجن اعظم [عکا] بهجهت ملوک و سلاطین عالم نازل گردیده، به دقت اولیالبصائر واگذاریم.» وی سپس متن کامل توبهنامهی باب را آورده است. (میرزا ابوالفضل گلپایگانی و سیّد مهدی گلپایگانی، کشف الغطاء عن حیل الأعداء، ص ۲۰۴)
[۱۳]. معنی اصطلاحی «افنان» در ادبیات بهائیان بدین شرح است: «بهموجب آثار نازله از قلم حضرت بهاء الله، این کلمه به منتسبین حضرت نقطهی اولی اطلاق گشته و این سلسلهی جلیله غالباً از طریق انتساب به والدهی ماجده و حرم مبارکهی آن حضرت این افتخار را یافته و به نام افنان شهرت پیدا کردهاند.» (محمّدعلی فیضی، خاندان افنان سدرهی رحمان، ص ۱۰)
[۱۴]. بهاء الله در کتاب اقدس میگوید: «قد حکم الله لمن استطاع منکم حج البیت دون النساء….» (میرزا حسینعلی بهاء الله، کتاب اقدس، صص ۲۷ و ۲۸) و شوقی ربانی در شرح آن نوشته: «حج بیت که بر رجال است، بیت اعظم در بغداد و بیت نقطه در شیراز مقصود است. هریک را که حج نمایند کافی است. هرکدام نزدیکتر به هر بلد است، اهل آن بلد آن را حج کنند.» (شوقی ربّانی، رسالهی سؤال و جواب، ص ۵۲)
[۱۵]. ابوالقاسم افنان، عهد اعلی، ص ۵۶۵٫
[۱۶]. پیشین، ص ۵۰۲٫